eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌چه باید کرد؟ 🔸در فرهنگ قرآنی و اسلامی، ذیل اندیشه توحید، شبکه مفهومی چند لایه ای شکل گرفته است که
📌بسط و تفصیل «چه باید کرد» ❇️نکته: پس از نگارش یاداشت « برخی از استادان محترم ضمن استقبال، فرمودند "مطلب بسیار مندمج و مجمل است و نیاز به تفصیل بیشتر دارد". بر این اساس تصمیم بر این شد که آن در سلسله مطالبی بسط و تفصیل داده شود. 📎بخش اول: 🔹هر مکتب فکری آن هنگام می تواند عنصری اثرگذار و تعیّن بخش در روابط انسانی ، معادلات اجتماعی و مناسبات جهانی باشد که بر حول یک یا چند مفهومِ مرکزیِ بنیادین، ساختاری از معارف و دانش ها را به صورت شبکه ای و هماهنگ تولید کند که نقش دستگاه محاسباتی و سیاستگذاری در جامعه را داشته باشد. تااسان صاحب مکتب، بر اساس آن بتواند به هدایت جامعه و مدیریت روابط انسانی و معادلات اجتماعی در عرصه عینیت حیات انسانی بپردازد. 🔸در واقع مکتب فکری آنگاه که از نظام درونی و انسجام حداکثری برخوردار باشد می تواند به هدایت علمی و فرهنگی جامعه و برنامه ریزی، مدیریت و راهبری عرصه های مختلف حیاتی انسان در جهت اهداف و آرمان هایی از پیش تعیین شده منجر شود. عنصر نظم بخش و هماهنگ کننده اجزاء یک مجموعه معرفتی (مکتب) یک یا چند است که از چنان قدرت و عمق مفهومی و دایره تاثیرگذاری برخوردار باشد که حاکم بر همه عرصه های حیات فردی و اجتماعی معیشتی و معنوی دنیوی و اخروی باشد و و تعهد همگانی، همه جایی و همیشگی را تولید کند. 🔹در میان این همه مفاهیم و معارف اسلامی آن مفهومی که دارای چنین ظرفیت و جایگاه این مفهوم است. در متن مفهوم «توحید» تلقی خاصی از هستی و انسان و روابط انسان نهفته است و همه آرمان های متعالی بشر همچون عشق، امید، آزادی، عدالت و فضیلت را می توان در تحلیل آن یافت. 🔸 یک مفهومِ منفردِ مجزا و بی ارتباط با سایر مفاهیم اسلامی نیست؛ بلکه توحید آن مفهوم محوری و مرکزی است که نقش معنابخش و نظم دهنده به سایر مفاهیم اسلامی را برعهده دارد و در اطراف آن شبکههای از مفاهیم به صورت لایه لایه و سلسله مراتبی شکل گرفته است. همانگونه که نظام هستی چنین است. 🔹نظام آفرینش یک نظام واحدِ منسجمِ هماهنگ در نسبت با حضرت حق(جل جلاله و عظم شأنه) است و به صورت لایه لایه و سلسله مراتبی در طول یکدیگر هستی یافتهاند که در واقع هر لایه ای رقیقۀ لایه ی حقیقی بالاتر از خود است؛ و کل این ساختار سلسله مراتبی و لایه ای، «مشبک های مرآت وجودند» و حقیقت وجودی و هویت معنایی خود را از حضرت احدیت و خداوند متعال می یابند. 🔸مجموعه مفاهیم و معارف اسلامی نیز از چنین نظام شبکه ای و طولی برخوردار است و کل آن یک شبکه مفهومی منسجم قابل صورت بندی و نظام بخشی است که میتواند معنا دهنده و نظام بخش به زندگی و روابط انسان، معادلات اجتماعی و سازنده نوع خاصی از مناسبات جهانی باشد. 🔹این نگرش به دین و معارف اسلامی ریشه در قرآن کریم و احادیث معصومین (علیهم السلام) دارد که در هر عصری، بزرگان از علما به تبیین و تفصیل آن اهتمام داشته اند. 🔸در دوران معاصر نیز بزرگان از علما و حکمای مسلمان در صدد تبیین این شبکه مفهومی مبتنی بر توحید بوده اند و آثار ارزشندی در این زمینه تولید کرده اند: 📍امام خمینی در کتاب 📍علامه طباطبایی در کتاب و 📍شهید مطهری در کتاب و کتاب مقدمه ای بر 📍شهید صدر در کتاب الاسلام یقود الحیات ( ) 📍آیت الله خامنه ای در کتاب در قرآن و کتاب ادامه دارد... ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌تفاوت آموزش فلسفه در حوزه و دانشگاه 📍دکتر رضا داوری اردکانی 🔸ما در کل فلسفه جدید که از 50 سال پیش آشنا شدیم، دیگر مثل حوزویها و غربیها فلسفه نمیخوانیم. 🔹حوزویها اول از یک متن ساده شروع میکنند مثلا از شرح منظومه سبزواری شروع میکنند بعد کتاب شفا میخوانند و... یعنی ترتیبی است و متن فلسفه را میخوانند. الان نمیدانم اما در اروپا و آمریکا هم در یک زمانی به این صورت بوده که دانشجویان موظف بودند که متون فلسفه را بخوانند. استاد نمیآمده متن را تدریس کند. اگر هم متن را درس میداده شرح میکرده و سریع میگذشته. 🔸ما کمتر از این روش پیروی کردیم بیشتر مجمل مجمل خواندیم، تاریخ فلسفه خواندیم، 10 صفحه راجع به دکارت خواندیم، چند صفحه راجع به هگل خواندیم، چند برگ در مورد کانت خواندیم. پراکنده خواندیم. 🔹 اصلا رسم فلسفه جدید خواندن ما که حالا دارد بهتر هم میشود. اینطور نبود که متن بخوانیم و از پایه بخوانیم گاهی هم از آخر شروع کنیم. 🔸یکی از اساتید که تاریخ علم درس میداد، از معاصر درس میداد و به گذشته میرفت. ما هم گاهی از فلسفه معاصر شروع میکنیم چون چشم و دل ما را میگیرد بعد ناگزیر به گذشته اش می رویم ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌هشدار بر ورود ناواقع گرایی در تفکر شیعی ❇️رد پایی از ناواقع گرایی در مکتب تفکیک و برخی جریانات موجود در قم دیده می شود. ⛔️ آیا مکتب تفکیک و فرهنگستان و … از سوبژکیتویسم نهفته در آرای خویش مطلعند؟❗️ 📌یادداشتی از حجت الاسلام عبدالله محمدی، استادیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: 🔹ایمان گرایی در تاریخ کلام مسیحیت، هر چند با کرکگور و ویتگنشتاین، تئوریزه شد، دیرینه ای بیش از هزار سال دارد. ایمان گرایان تقدم معرفت بر ایمان را برنمی تابند. کرکگور در کتاب «ترس و لرز» پارادوکس در معرفت دینی را نه تنها مخل به دینداری نمی دانست، بلکه آن را علامت خلوص ایمان تلقی کرده و ایمان ابراهیم را سراسر تناقض شمرد. آغاز ایمان را با پایان عقل مساوی دانست و کافر آزاداندیش را از مومن متعبد برتر معرفی کرد و … این دیدگاه معلول آراء غیرعقلانی در کلام مسیحی بود که ایشان را به این دیدگاه سوق داد و نتیجه آن نیز شکاکیت در معرفت دینی است. در این باره در کتابهای کلام جدید، فراوان گفته شده است. 🔸اما مقصود این نوشتار، توجه دادن به سطوحی از این دیدگاه در تفکر اسلامی است. کسانی که ایمان را مبتنی بر معرفت نمی دانند، (حتی معرفت اجمالی)، عقل را در تبیین معارف دین ناتوان می شمارند، ورود به حریم دین را صرفاً با تصمیم و اراده گره می زنند، مدل واقع نمایی دینی را در برابر روحیه تعبد مومنانه می پندارند و … هر کدام لایه ای از ایمان گرایی را آشکار می کنند. 🔹رد پایی از این تفکرات در مکتب تفکیک و برخی جریانات موجود در قم دیده می شود، لکن نباید از نقش سید بن طاووس در کتاب «کشف المحجه لثمره المهجه» غفلت کرد. او در این کتاب فرزندش را از مبتنی کردن ایمان بر استدلال، برحذر می دارد. اتان کلبرگ، حتی اخباریگری قرون بعد را متأثر از سیدبن طاووس معرفی کرده است. (در کتاب هستی شناسی ایمان این مسئله را برای نخستین بار بحث کرده ام) 🔸با اینکه خاستگاه ایمان گرایی مسیحی با این گونه تفکرات که در سالهای اخیر در قم و مشهد ترویج می شود، متفاوت است، اما نتیجه شک گرایانه آنها یکی است. ⛔️کسانی که واقع گرایی را ویرانگر تعبد معرفی می کنند، 📌آیا به لوازم این سخن التفات دارند؟ 📌آیا اثبات خدا، معاد، نبوت و تأکید بر جزئیات معاد و نبوت در قرآن، بدون التزام به واقع گرایی ممکن است؟ 📌آیا می توان بدون التزام به واقع گرایی و یقین محوری از ارکان رئیسی اعتقادات دفاع کرد؟ 📌... آیا و و … از نهفته در آرای خویش مطلعند؟⁉️ منبع:https://www.mehrnews.com/news/4660584 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
CamScanner ۰۱-۱۳-۲۰۲۱ ۱۳.۰۳.pdf
4.07M
📌"طرح مقدماتی بازسازی علوم انسانی" 📍گفتاری منتشر نشده از آیت الله در فروردین 1362 ❇️ موضوع: گزارش فعالیت های بسیارگسترده و عمیق از "طرح مقدماتی بازسازی علوم انسانی" 🔹 و پاسخ علمی، اخلاقی و غیر مستقیم به بسیاری از شبهات و تهمت ها 🔸منبعی بسیار غنی درباره شناخت عمیق آیت الله مصباح از تحول بنیادین علوم انسانی و مراحل مختلف تحول علوم انسانی 🔹این متن به خوبی نادرستی برخی از خاطرات غلط، خیالی و سطحی از اندیشه عمیق آیت الله مصباح یزدی در مواجهه بنیادین و اساسی با علوم انسانی در دهه 60 را نشان می دهد. 🔸این متن به خوبی نشان می دهد که انتساب "ادعای تحول دو ساله علوم انسانی به آیت الله مصباح یزدی" ناصحیح و خلاف واقع است. ❇️ آیت الله خامنه ای: 🔹مسبوقید که در یک مجموعه‌ای با کمک اساتید دانشگاه جمع شدند تا کارهایی را در زمینه‌ی علوم انسانی ریشه گرفته در باورها و مبانی اسلامی تهیه کنند؛ منتها کارهای ابتدایی و اولی بود. اگر آن اهمیت و آن تلاش در طول این بیست و چند سال ادامه پیدا می‌کرد، ما امروز از این جهت وضع بهتری داشتیم؛ اما ادامه پیدا نکرد. بیانات در دیدار با شورای بررسی کتب علوم انسانی- ۸۵/۱۱/۲ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌تحلیل فلسفی حرکت در اجتماع بر پایه حکمت متعالیه (شاهکار فلسفی در تحلیل حرکت در عینیت) ❇️بخش اول: 📍فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری: 🔹دانستیم كه انسان، نوعی حیوان است، از این رو مشتركات زیادی با سایر جانداران دارد. در عین حال یك سلسله امتیازات اساسی، او را از سایر جانداران متمایز ساخته است. 🔸وجوه مشترك انسان با حیوان و وجوه امتیاز او از حیوان سبب شده كه انسان دارای دو زندگی باشد: زندگی حیوانی و زندگی انسانی، و به تعبیر دیگر، زندگی مادّی و زندگی فرهنگی. ❇️پرسش های بنیادین: 🔹اینجا مسأله ای مطرح است، آن اینكه: 📌 چه رابطه ای میان حیوانیّت انسان و انسانیّت او، میان زندگی حیوانی او و زندگی انسانی او، میان زندگی مادّی و زندگی فرهنگی و روحانی او وجود دارد؟ 📌آیا یكی از این دو اصل است و دیگری فرع؟ 📌یكی اساس است و دیگری انعكاسی از او؟ 📌یكی زیر بناست و دیگری روبنا؟ 📌آیا زندگی مادّی زیربنا و زندگی فرهنگی روبناست؟ 📌آیا حیوانیّت انسان زیربنا و انسانیّت او روبناست؟ 🔹آنچه امروز مطرح است جنبه ی جامعه شناسانه دارد نه جنبه ی روان شناسانه، از دیدگاه جامعه شناسی مطرح می شود نه از دیدگاه روان شناسی، و از این رو شكل بحث به این صورت است كه: 📌در میان نهادهای اجتماعی آیا نهاد اقتصادی كه مربوط به تولید و روابط تولیدی است اصل و زیربنا، و سایر نهادهای اجتماعی- بالاخص نهادهایی كه انسانیّت انسان در آنها تجلّی یافته است- همگی فرع و روبنا و انعكاسی از نهاد اقتصادی است؟ 📌آیا علم و فلسفه و ادب و دین و حقوق و اخلاق و هنر در هر دوره ای مظاهری از واقعیّتهای اقتصادی بوده و از خود به هیچ وجه اصالتی ندارد؟ 🔸آری، آنچه مطرح است به این شكل مطرح است، امّا خواه ناخواه این بحث جامعه شناسی نتیجه ای روان شناسانه پیدا می كند و هم به بحثی فلسفی درباره ی انسان و واقعیّت و اصالت آن- كه امروز به نام «اصالت انسان» یا «اومانیسم» خوانده می شود- كشیده می شود و آن اینكه انسانیّت انسان به هیچ وجه اصالت ندارد، تنها حیوانیّتش اصالت دارد و بس، انسان از اصالتی به نام انسانیّت در برابر حیوانیّت خویش برخوردار نیست، یعنی نظر همان گروه تأیید می شود كه منكر یك تمایز اساسی میان انسان و حیوان اند. 🔹طبق این نظریّه نه تنها اصالت گرایشهای انسانی- اعمّ از حقیقت گرایی، خیرگرایی، زیبایی گرایی و خداگرایی- نفی می شود، اصالت واقع گرایی از دید انسان درباره ی جهان و واقعیّت نیز نفی می شود، زیرا هیچ دیدی نمی تواند فقط «دید» باشد، بیطرفانه باشد، هر دیدی یك گرایش خاصّ مادّی را منعكس می كند و جز این نمی تواند باشد. 🔸عجب این است كه برخی از مكاتب كه چنین نظر می دهند، در همان حال از انسانیّت و انسان گرایی و اومانیسم دم می زنند! ! ! حقیقت این است كه سیر تكاملی انسان از حیوانیّت آغاز می شود و به سوی انسانیّت كمال می یابد. این اصل، هم درباره ی فرد صدق می كند و هم درباره ی جامعه. 🔹انسان در آغاز وجود خویش جسمی مادّی است، با تبدیل به روح یا جوهر روحانی می شود. «روح انسان» در دامن جسم او زاییده می شود و تكامل می یابد و به استقلال می رسد. 🔸حیوانیّت انسان نیز به منزله ی لانه و آشیانه ای است كه انسانیّت او در او «رشد» می یابد و می شود. همان طور كه خاصیّت تكامل است كه موجود متكامل به هر نسبت كه تكامل پیدا می كند مستقل و قائم به ذات و حاكم و مؤثّر بر محیط خود می شود، انسانیّت انسان- چه در فرد و چه در جامعه- به هر نسبت تكامل پیدا كند به سوی استقلال و حاكمیّت بر سایر جنبه ها گام برمی دارد. یك فرد یافته فردی است كه بر محیط بیرونی و درونی خود تسلّط نسبی دارد. 🔹فرد تكامل یافته یعنی وارسته از محكومیّت محیط بیرونی و درونی، و وابسته به عقیده و ایمان. 🖌مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 26 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌تحلیل فلسفی حرکت در اجتماع بر پایه حکمت متعالیه (شاهکار فلسفی در تحلیل حرکت در عینیت) ❇️بخش دوم: 📍فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری: 🔹 نیز عینا به همان صورت رخ می دهد كه تكامل روح در دامن جسم و تكامل انسانیّت «فرد» در دامن حیوانیّت او صورت می گیرد. 🔸نطفه ی جامعه ی بشری بیشتر با نهادهای اقتصادی بسته می شود. جنبه های فرهنگی و معنوی جامعه به منزله ی روح جامعه است. همان طور كه میان جسم و روح تأثیر متقابل هست [1] ، میان و اندام آن- یعنی میان نهادهای معنوی و نهادهای مادّی آن- چنین رابطه ای برقرار هست. همان طور كه فرد به سوی آزادی و استقلال و حاكمیّت بیشتر روح است، سیر تكاملی جامعه نیز چنین است. 🔹یعنی جامعه ی انسانی هر اندازه متكامل تر بشود، حیات فرهنگی، استقلال و حاكمیّت بیشتری بر حیات مادّی آن پیدا می كند. انسان آینده، حیوان فرهنگی است نه حیوان اقتصادی، انسان آینده، انسان عقیده و ایمان و مسلك است نه انسان شكم و دامن. 🔸البتّه این به آن معنی نیست كه جامعه ی بشر با یك و ضرورت، قدم به قدم و روی خطّ مستقیم، به سوی كمال ارزشهای انسانی حركت می كند و همواره جامعه ی انسان در هر مرحله از زمان از این نظر نسبت به مرحله ی پیشین یك گام جلوتر است، ممكن است بشر، دوره ای از زندگی اجتماعی را طی كند كه با همه ی پیشرفتهای فنّی و تكنیكی، از نظر معنویّات انسانی نسبت به گذشته اش مرحله یا مراحلی به انحطاط كشیده شده باشد همچنانكه امروز نسبت به بشر قرن ما گفته می شود، بلكه به این معنی است كه بشر در مجموع حركات خود، هم از نظر مادّی و هم از نظر معنوی رو به پیش است. 🔹 بشر از نظر معنوی یك حركت یكنواخت روی خطّ مستقیم نیست، حركتی است كه گاهی انحراف به راست یا به چپ دارد، توقّف و احیانا بازگشت دارد، ولی در مجموع خود یك حركت پیشرو و تكاملی است. این است كه می گوییم انسان آینده حیوان فرهنگی است نه حیوان اقتصادی، انسان آینده انسان عقیده و ایمان است نه انسان شكم و دامن. 🔸طبق این نظریّه، جنبه ی انسانی انسان به علّت اصالتش همراه و بلكه مقدّم بر تكامل ابزارهای تولیدی اش تكامل یافته و بر اثر تكامل، تدریجا از وابستگی اش و تأثیرپذیری اش از محیط طبیعی و اجتماعی كاسته و بر وارستگی اش- كه مساوی است با وابستگی به عقیده و آرمان و مسلك و ایدئولوژی- و نیز تأثیربخشی اش بر روی محیط طبیعی و اجتماعی، افزوده است و در آینده هر چه بیشتر به آزادی كامل معنوی یعنی استقلال و وابستگی به عقیده و ایمان و ایدئولوژی خواهد رسید. 🔹انسان در گذشته با اینكه از مواهب طبیعت و مواهب وجود خود كمتر بهره مند بوده، بیشتر اسیر و برده ی طبیعت و هم اسیر و برده ی حیوانیّت خود بوده، امّا انسان آینده در عین اینكه از طبیعت و از مواهب وجود خود بیشتر بهره برداری خواهد كرد، از اسارت طبیعت و از اسارت قوای حیوانی خود بالنّسبه آزادتر و بر حاكمیّت خود بر خود و بر طبیعت خواهد افزود. 🔸بنابراین نظر، واقعیّت انسانی، هر چند همراه و در دامن تكامل حیوانی و مادّی او رخ می نماید، به هیچ وجه سایه و انعكاس و تابعی از تكامل مادّی او نیست، خود واقعیّتی است مستقل و تكامل یابنده، همان طور كه از جنبه های مادّی اثر می پذیرد، در آنها تأثیر می كند. 🔹تعیین كننده ی انسان سیر تكاملی اصیل فرهنگی او و واقعیّت اصیل انسانی اوست، نه سیر تكاملی ابزار تولید. 🔸این واقعیّت اصیل است كه به حركت خود ادامه می دهد و ابزار تولید را همراه سایر شئون دیگر زندگی متكامل می كند، نه اینكه ابزار تولید خود به خود متكامل می شود و انسانیّت انسان به مانند ابزاری توجیه كننده ی نظام تولیدی، تحوّل و تغییر می پذیرد، و از این رو نام تكامل را دارد كه توجیه كننده ی نظام تولیدی متكامل تری است. ____________________________________ [1] - حكمای اسلامی، اصلی در رابطه ی متقابل روح و بدن دارند كه با این عبارت بیان می شود: «النفس و البدن یتعاكسان ایجابا و اعدادا» . مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 28. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌پرسش از نقش مدیریت علم در امتداد حکمت و فلسفه 📍آیت الله شیخ حمید پارسانیا: 🔹فلسفه اسلامي براي اينکه بتواند خودش را در علوم امتداد دهد و در سطح فرهنگي پاسخ‌گو باشد بايد چه نوع برنامه‌ريزي‌اي داشته باشد. 🔸اين موضوع، موضوعي است که بايد در زمينه آن نشست‌هايي ‌برگزار کنيم و به نحو تفصيلي به آن بپردازيم تا ابعاد مختلف آن و آسيب‌هايي که وجود دارد شناسايي شود. 🔹ما در دوران معاصر از اين جهت در سطح کلان فرهنگي و اجتماعي دچار آسيب‌هاي فراواني بوده‌ايم. 🔸عملکرد مديريّت علم ما در جهت حذف گفت‌وگوهاي فلسفي و تاريخي بود و عملاً امتداد تاريخي آن را قطع کرد. آنچه ما در اواخر دوره قاجار داشتيم که تهران شهر هزار حکيم بود به جايي رسيد که چند نفر ماندند و ديگر به آن صورت حضور پر رونقي نداشتند. به عبارت ديگر با انقطاع مواجه شديم و بايد هم علّت آن و هم عمل معکوس (راه مقابله با) آن را جست‌و‌جو کنيم و ببينيم چگونه مي‌توان بازگشت کرد. 🔹چطور شد که با انقلاب مثلاً به يک باره کتاب‌هاي شهيد مطهّري تيراژ‌هاي فراوان پيدا کرد و تا حدودي از ناحيه فرهنگ انقلاب با استقبال مواجه شد؟ 🔸اما آيا مديريّت علمي به همان صورت سابق عمل کرد يا نه؟ و از اين نظر در چه جايگاهي هستيم؟ 🔹علامه طباطبایی بدون اينکه هيچ يک از سازمان‌هاي رسمي علمي کاري به او داشته باشند با ريشه‌اي که در پيشينه فلسفه اسلامي، حکمت اسلامي و عرفان اسلامي در خود متحقّق کرده است، امتداد‌بخشي را شخصاً بر عهده گرفت. 🔸ما بايد در حوزه حکمت اسلامي کساني را داشته باشيم که با محيط تعامل داشته باشند. اساساً در گذشته تاريخ، حيات حکمت اسلامي به اين بوده است که با محيط تعامل داشته است؛ با متکلّمين، عرفا، اهل حديث و نقل و با قرآن سخن مي‌گفته است و با اين گفت‌و‌گوها هم استفاده مي‌کرده و استفاده مي‌رسانده و لحظه به لحظه فصل‌بندي و باب‌بندي حکمت اسلامي را رشد مي‌داده است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 نقش گفتگو با فلسفه های رقیب در امتداد حکمت و فلسفه 📍آیت الله شیخ حمید پارسانیا: 🔹اگر قرار باشد گفت‌و‌گوي فلسفه اسلامي با جهان بيرون از خود امتداد پيدا کند، قبل از اينکه بخواهد با علوم ذيل خودش گفت‌و‌گو بکند بايد با فلسفه‌هاي رقيب خود در گفت‌وگو باشد و علامه اين کار را مي‌کند. يعني قبل از اينکه بخواهد فلسفه را در علوم تربيتي، روان‌‌شناسي و علوم اجتماعي امتداد دهد و گفت‌وگويي با اين علوم داشته باشد، با فلسفه‌هاي رقيب خود گفت‌وگو مي‌کند. اتفاقاً اگر از علوم شروع مي‌کرد يک حلقه مفقوده‌اي داشت و اين گفت‌و‌گو نمي‌توانست به سهولت و به سادگي رخ دهد. 🔸کاري که علامه انجام مي‌دهد اين است که شخصاً و فرداً با فلسفه‌هاي جديد کار مي‌کند. فلسفه‌هايي که آمده‌اند و در حال آسيب رساندن هستند. در آن زمان آن-چه بيش‌تر رواج داشت مارکسيسم بود. البته ايشان صرفاً با مارکسيسم مواجهه نشد بلکه با کانت و هگل هم مواجهه داشتند. هر چند شهيد مطهّري در يک سطح وسيع‌تري اصول فلسفه را ريزتر کرد و با مارکسيست درگيرتر کرد و سبب شد که ابعاد ديگر در حاشيه قرار بگيرد، اما مواجهه ايشان با مارکسيسم تنها يک بخش کار ايشان بود. بخش ديگر هم اين بود که در قالب نشست‌هاي مستمر با پديدار‌شناسي و رويکردهاي ديگر هم مواجه شدند و به اين ترتيب ايشان يک مسير جديدي را ايجاد و هموار کردند. 🔹به همين دليل در آن تيپ‌بندي چهارگانه بنده ايشان را نوعي سنّت فلسفي فعال شده مي‌بينم که ادامه آن را مي‌توانيم در مسير شهيد مطهري ببينيم و ما مثل اين دو را در آن مقطع نداريم و بعد هم نمي‌بينيم که اين درخشش ادامه پيدا کرده باشد. 🔸نظام علمي ما هم به هيچ‌وجه مديريّت و توجهي براي برنامه‌ريزي نسبت به اين امر ندارد. اين کاستي و کاهلي هم به مديريّت رسمي علم که در صد سال اخير، قدرت و اقتدار را در دست گرفته است باز مي‌گردد و هم به مطالبات هوشمندانه حوزويان ما باز مي‌گردد، که بايد ببينيم هر کدام چه سهمي در اين مسأله داشته‌اند و يا چه نقشي را مي‌توانستند ايفا کنند و ايفا کرده‌اند. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌نسبت فلسفه با انقلاب اسلامی 📌 فلسفه حضور جدی در تفکر اسلامی دارد 📍حجت الاسلام ابوالحسن غفاری، مدیر گروه معرفت‌شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: 🔹 بنده معتقدم فلسفه نقش تعیین کننده ای در بقای انقلاب اسلامی دارد و شواهدی هم برای این بحث دارم. همین که در توسعه انقلاب اسلامی، افرادی مثل شهید مطهری، شهید مفتح، امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب نقش داشتند، خود نشان دهنده این است که فلسفه نقش اساسی در انقلاب اسلامی ایران داشته است. به بیانی دیگر، اگر امام(ره) اهل فلسفه نبود، یا انقلاب اسلامی شکل نمی گرفت یا در این حد و اندازه و عظمت نبود. 🔸هویت انقلاب اسلامی که امام(ره) ایجاد کرده، هویتی ادامه دار است و در ادامه این هویت، فلسفه نقش اساسی داشته است. ولایت فقیه از ابتدای شکل گیری فقه شکل گرفته است. فتوا دادن با اجتهاد فرق دارد، اجتهاد در صورت نبودن نص معنا پیدا می کند. فتوا دادن یعنی مسئله ای را مطرح کردن. بحث ولایت فقیه بعد از دوره غیبت کبری آغاز می شود، اما با گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی درباره مسئله ولایت فقیه هنوز آن طور که باید و شاید کار نشده است و فقط عده ای می گویند ما ولایت فقیه را قبول داریم، چون در قانون اساسی آمده است در حالی که این قابل قبول نیست. ما اگر بخواهیم درباره حکومت اسلامی کار کنیم، باید به دنبال پی ریزی دانش فلسفه و ولایت فقیه باشیم. 🔹لازم است که برای بحث در این باره مقصود از فقه و فقیه را کاملاً تشریح کنیم. همچنین باید این مسائلی که ذکر می کنم مورد بحث قرار بگیرد؛ ۱:ضرورت داشتن حکومت، ۲:ملاک حُسن و قبح در عرصه حاکمیت چیست؟، ۳:جایگاه رهبری در بحث تشبه به خدا چیست؟ به این معنا که ما چه کسی را به عنوان رهبر می توانیم انتخاب کنیم که دغدغه اش این باشد که کل جامعه را به سمت تشبه به خدا ببرد. فلسفه می خواهد این مواد را در نظام سیاسی قرار دهد. تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها این است که انقلاب اسلامی اصلاح و تحول را از درون انسان ها آغاز می کند، ولی درباره این موضوعات در چهل سال اخیر کمتر بحث شده است. 🔸قوه متخیله در برخی حکومت ها ضعیف شمرده شده، اما در فلسفه اسلامی خیال نقش مهمی دارد. به قول ملاصدرا شریف ترین نظامی که در اسلام برای انسان شمرده می شود، علم و حکمت است. رئیس جامعه ای شایسته حاکمیت است که علم و حکمت داشته باشد. غایت خلقت در اسلام، به کمال رسیدن است، بنابراین باید ساز و کار این غایت در فلسفه مضاف حکومت اسلامی مورد بحث قرار بگیرد. موضوع دیگری که در بحث حکومت اسلامی و فلسفه مهم است، نسبت فلسفه با اسلام است. اسلام برای تکمیل نفوس آمده است. فلسفه هم این ادعا را دارد. اگر فلسفه و اسلام در این جهت مشترک باشند، ما می توانیم هم از فلسفه کمک بگیریم. اینجا نقطه تلاقی ولایت فقیه و فلسفه است. 🔹به اعتقاد بنده در بحث ولایت فقیه، مراد از فقیه به معنای عام کلمه است، نه فقیه به معنی اخص، یعنی چنین فقیهی از کتاب، سنت و عقل استنباط حکم می کند. چنین فقیهی باید به مبانی فلسفی تسلط داشته باشد. برای بررسی نسبت فلسفه و انقلاب اسلامی، باید به حکومت، ضرورت حکومت، ولایت فقیه و غایت حکومت توجه داشته باشیم. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌فلسفه اسلامی علت معده انقلاب 📍مهدی عباس زاده عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی : 🔹نسبت فلسفه و انقلاب اسلامی یک بحث دوگانه و متناقض نما است. پدیده مدرنیته مبتنی بر بنیاد فلسفی است. در فلسفه مدرن انسان در مقابل عالم طبیعت قرار گرفته و محوریت با انسان مدرن است. 🔸انقلاب های مدرن تا حد زیادی ناشی از مولفه های فلسفی هستند. بنابراین تأثیر فلسفه در انقلاب مدرن یک تأثیر ذاتی و جوهری است، اما در انقلاب اسلامی اینگونه نیست. فلسفه حضور جدی در تفکر اسلامی دارد ولی جوهر و ذات تفکر اسلامی را تشکیل نمی دهد. چون ما در تفکر اسلامی مباحثی چون کلام، شهود، فقه و... داریم. بنابراین پدیده انقلاب اسلامی را نمی توانیم مثل انقلاب های مدرن غربی مبتنی بر فلسفه اسلامی بدانیم، ولی از سویی دیگر معمار اصلی انقلاب و عواملی که نقش کلیدی داشته اند، نظریه پرداز فلسفی هستند. بنابراین ما در نسبت فلسفه و انقلاب با یک دوگانه مواجه هستیم، من نمی خواهم به این دوگانه پاسخ دهم فقط قصد داشتم که طرح بحث کنم. 🔹این بحث نیاز به مفهوم شناسی دارد. یعنی ما باید منظورمان از فلسفه را بگوئیم و مطرح کنیم که کدام مکتب فلسفی منظور ما است. ضمناً به مفهوم شناسی انقلاب هم احتیاج داریم. یعنی اینکه انقلاب اسلامی چیست و چه مولفه هایی دارد. ضمناً باید مرادمان از انقلاب اسلامی در ایران را هم مطرح کنیم. 🔸مورد دیگر اینکه باید به بحث تأثیر فلسفه در انقلاب بپردازیم و مبانی فلسفی انقلاب مورد بحث قرار بگیرد. در این مورد منظور ما فقط پیش فرض ها نیست بلکه منظورمان مبانی ای است که در بناها تأثیر دارد. بنابراین ما مبانی فلسفی را نباید با مبانی اعتقادی خلط کنیم. نسبت فلسفه و بنیانگذاران انقلاب و تأثیر آموزه های فلسفی در انقلاب از دیگر مواردی است که باید به آن توجه شود. 🔹نکته دیگری که در ساختار بحث باید قرار بگیرد، این است که تأثیر آموزه های فلسفی در کجا اتفاق می افتد. به این معنا که آیا این عمل در شکل، ماهیت و غایت انقلاب نقش داشته است یا نه و آیا این تأثیر علی و معلولی است؟ به گمان بنده فلسفه، علت تامه انقلاب اسلامی نبوده است بلکه نقش علت معده داشته است. بحث دیگر اینکه در چنین موضوعی لازم است که آینده انقلاب اسلامی با رویکرد فلسفی مورد بحث قرار بگیرد. ما می توانیم آینده انقلاب را به نحو فلسفی مورد بحث قرار دهیم. 🔸موضوع دیگر اینکه ما از تأثیر فلسفه در انقلاب حرف زدیم ولی لازم است درباره تأثیر انقلاب بر فلسفه هم حرف بزنیم. تعریف درست اجزای فلسفه و پرداختن به بحث حکمت عملی از دیگر ضروریات ساختار این بحث است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌چطور می شود، علمی با عنوان حکمت اسلامی در جامعه ایران تأثیر بگذارد 📍حجت الاسلام مهدی جهان از اعضای هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی: 🔹بنده می خواهم درباره این موضوع صحبت کنم که آینده انقلاب اسلامی با وجود حکمت اسلامی چگونه است و آیا نسبتی بین انقلاب اسلامی و حکمت اسلامی وجود دارد یا خیر. 🔸پیدایش تمدن ها همیشه یک سیر و روال منطقی داشته است. در عصر حاضر ما برای اینکه تمدنی را تأسیس و ایجاد کنیم، باید با تمدن های دیگر بحث کنیم. بنابراین لازم است که توجه داشته باشیم تمدن های غیر در مسئله توسعه انقلاب اسلامی چه جایگاهی داشتند. 🔹در همان ابتدا مواجهه ای بین انقلاب اسلامی با سایر گروه ها درگرفت. در انقلاب های لیبرال مسئله محوری، رفاه است. اما چیزی که در انقلاب اسلامی به وجود آمده معلوم نیست که ناشی از حکمت اسلامی بوده یا ناشی از انقلاب لیبرال. در جریان انقلاب اسلامی جریان هایی مثل جریان لیبرال و جریان های چپ و جریان حکمت اسلامی ورود پیدا کردند. 🔸آرای امام خمینی و رهبری ناشی از حکمت اسلامی است، خصایص مختلفی در حکمت اسلامی وجود دارد که در آرای انقلابیون است. یکی از خصوصیات حکمت اسلامی معرفت عقلانی است. یعنی حکیم اسلامی می گوید معرفتی که ناشی از عقلانیت باشد می تواند مورد استفاده قرار بگیرد. تا جایی که عقلانیت در انقلاب اسلامی باشد ما می توانیم بگوئیم انقلاب اسلامی سیر مطلوبی دارد و هر حرکتی بدون مبنای عقلانیت باطل است. 🔹روش فلسفه اسلامی، استدلال منطقی است، بنابراین در انقلاب اسلامی هم باید روش استدلالی باشد و هستی پژوهشی انقلاب اسلامی مطابق با حکمت اسلامی باشد. نگاه این هستی پژوهشی باید تشکیکی و توحیدنگر باشد. حکمت اسلامی می گوید در حکمت عملی تکلیف در جامعه سازی است. باید به مجرای حکمت اسلامی توجه شود و هرکجا که انقلاب اسلامی از مفاهیم اسلامی دور شود، قابل تأمل است. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
🌒 حلول ماه ضیافت الهی، ماه بندگی، ماه همدلی و همزبانی، ماه رحمت و بخشایش الهی، ماه مبارک رمضان بر همه مسلمانان مبارک‌باد. ◽️ رسول خدا(ص): لو یعلم العبد ما فى رمضان لود ان یكون رمضان السنة؛ ◽️اگر بنده «خدا» می‌دانست در ماه رمضان چیست، دوست می‌داشت تمام سال رمضان باشد. |بحارالانوار، ج ۹۳، ص۳۴۶ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
هدایت شده از گام دوم انقلاب
❇️بیانیه گام دوم در آینه عبرتهای گام اول ⁉️با کدام مبنا و فلسفه می توان تئوری‌هایی برای تحقق بیانیۀ گام دوم و آرمان‌های انقلاب اسلامی پیشنهاد داد؟ 🗒گام دوم انقلاب اسلامی امتداد گام اول آن است. به همین جهت عبرتهای گام اول می تواند خطرات بزرگ بر سر راه گام دوم را نیز گوشزد کند و جلوی بسیاری ازانحراف ها وانتقادها را بگیرد. 📃یکی از آن عبرتها، عزم افرادی برتغییر منطق وفلسفه انقلاب اسلامی و تئوری سازی براساس «فلسفه شدن» نسبی انگارانه است. 📃پس از شکل گیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی و مبتنی بر عقلانیت ناب اسلامی؛ جمعی ازطلاب جوان ودانشجویان دغدغه مند راه راه نه درعقلانیت مستقر فرهنگ و تمدن اسلامی، بلکه در حرکت های تندمبارزاتی وستیز کامل با دنیای غرب جستجو می کردند وبامطالعه وبازتولید ادبیات هگل و مارکس درصدد تئوری سازی برای رسیدن به آرمان های نهضت اسلامی بودند و می خواستند نقشه کارآمدی برای قرارگاه بزرگ جبهه مبارزاتی علیه غرب ودولت وقت طراحی کند. 📃اینان با نفی حکمت اسلامی وعقلانیت حکمی وفقاهتی به تولید روش ها وعلم انقلاب برپایه «فلسفه شدن» هگل ومارکس و تلفیق آن با قرآن و نهج البلاغه روی آورده اند تابتوانند حرکت انقلابی وتکاملی جامعه را تبیین فلسفی ودینی کند. تأکید بر «تقابل گرایی و تضاد محوری»، «اراده گرایی اجتماعی و تاریخی» و «فرایند تغییر و شدن جهان» ونفی «دستگاه تفسیر جهان» مبتنی برحقیقت ویقین مهمترین عناصر مورد توجه آنها بود. 📃اقدامی که بادغدغه تکامل معرفت دینی ومهندسی مبارزات اسلامی انجام شد ودرابتدا مورد حمایت جمعی از علما و سیاسیون مهم چون آقایان طالقانی، منتظری، هاشمی رفسنجانی،لاهوتی، موسوی خوئینی ها ودیگران قرار گرفت وبه عنوان سمبل مبارزه باحکومت وغرب شناخته می شدند. 📃این حرکت فکری–سیاسی موردعلاقه جمعی از روحانیون مبارز و غرب ستیز تهران وقم قرار گرفت و آنها نیز منبرهای خود به حمایت وترویج تفکر آنها پرداختند. 📃این جریان براساس همین تفکر وهمین حمایتها و غفلت، به تشکیل جبهه قدرتمند مبارزاتی فکر می کردند که بتوانند کثرت واختلافاتِ درون‌جبهه‌ای را به یک انسجام کلان برسانند. دراین راه نیز موفقیت های زیادی کسب کردند وجمع زیادی ازطلاب جوان انقلابی سرخورده از وضعیت منفعل حوزه وکثیری ازدانشجویان پرشور راجذب کردند. 📛اما دیری نپایید که پس ازانقلاب اسلامی نتوانستند باحرکت انقلابی ملت مسلمان که برپایه اسلام ناب محمدی واندیشه های ناب امام خمینی، شهید مطهری، شهید مفتح،شهید بهشتی،شهید باهنر وشهدای محراب شکل گرفته بود همراهی کنند ودرنهایت به جنگ مسلحانه روی آوردند. ✨✨✨ 🔆دوباره درگام دوم انقلاب اسلامی برخی دغدغه مندان وتریبون داران با همان انگیزه ها ودغدغه های ستیزه جویانه وبراساس همان مبانی واصول تقابل گرا واراده محور به میدان آمدند و درصدد تئوری سازی برای گام دوم انقلاب اسلامی هستند. 🔅در حالی که مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای وبارها تذکر دادند که تنها اندیشه ای که میتواند معیار ومبنای انقلاب اسلامی باشد تفکراسلام ناب محمدی براساس مکتب امام خمینی، آثار شهید مطهری وشهید بهشتی وبرخی ادامه دهنگان این مسیرهمچون حکیمان، فقیهان است. نه سخنان نسبی انگارانه وتقابل گرایانه برخی دغدغه مندان نیمه سواد که به دنبال تغییرمنطق وفلسفه انقلاب اسلامی هستند. 🔅 و اندیشه های حکمی وفقاهتی امام خامنه ای وسایرحکیمان وفقیهان انقلاب اسلامی تنها مبنای بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است ومنبع اصلی برای تحقق بیانیۀ گام دوم ورسیدن به آرمان‌های گام دوم انقلاب اسلامی وطراحی نقشۀ راه برای ایجاد قرارگاه بزرگِ جبهه‌ای درجهتِ انسجام‌یافتنِ نیروهای آتش‌به‌اختیار است. 🔆مکتبی که بر پایه قرآن و معارف اهلبیت (ع) به حکمت، عرفان وفقاهت اسلامی به طور همه جانبه وجامع معتقداست و هیچ بخشی را فدای سایر بخشها نمی کند. برحجیت عقل، حفاظت ازمنطق حجیت اجتهاد وبهره گیری بی قید وشرط از اصول اجتهادی (مصطلح در حوزه) وشیوه فقه جواهری درفهم دین وجامعه استواراست و بر رسیدن به حقیقت ویقین ورشدعقلانیت ناب اسلامی وبهره گیری ضابطه مند ومنطقی ازهمه علوم وتجربه های بشری درچارچوب حکمت وفقاهت اسلامی تأکید دارد. ✳️آیت الله العظمی امام خامنه ای: «... زیربنای فکری اسلامی وزیربنای عقیدتی کاملاً درآنجاها متجلّی است وبیانات گسترده‌ی ، یک ذخیره‌ی غنی در این زمینه است؛ بعدهم درسهای ارزشمندی ازمتفکّران انقلابی ما در اختیار مااست، از و ودیگران تازمان حاضر که اینها ازقرآن ومتون اسلامی این زیربنارا گرفته‌اند وتأمین میکنند.» بیانات درارتباط تصویری بامردم آذربایجان شرقی 29/11/1399. ┅┅🍁✿❀🌺❀✿🍁┅┅ ☄ به گام دومی ها بپیوندید👇 🆔 eitaa.com/joinchat/4048814097C98a7538217 دنبال هستی
روایت آیت الله سید جعفر کریمی از شورای افتای آیت‌الله العظمی خامنه‌ای https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=45272 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
آیت الله عابدینی: این انتخابات در بین تمام انتخابات‌های چهل و دو سال گذشته حیاتی‌تر است. لذا باید دعا کنیم که خالص‌سازی در این دوره صورت بگیرد. این بستگی به عملکرد ما دارد هم در حال حاضر و هم نزدیک انتخابات. اگر نزدیک انتخابات این سنت زمین بخورد به طوری که مانند جریان نوح نبی سلام الله علیه بشود، دوباره باید دانه‌ها را بکاریم تا دوره بعد ولی به واسطه اضطراری که برای مردم ایجاد شده، مثل همین بیماری کرونا و مشکلات اقتصادی می‌توان امیدوار بود که گشایش حاصل شود. مشروط بر اینکه مسئولین ما فضای به وجود آمده را قدر بدانند و از قلوب آماده مردم به خوبی بهره برداری کنند. از جانب مردم آمادگی بیشتر است تا مسئولین. اگر مسئولین آمادگیشان مانند آمادگی مردم بود، سنت خالص‌سازی محقق خواهد شد. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
آیت الله عابدینی: باید باور کنیم که سنت حاکم بر انتخابات، خداست و یه کلمه، خدا حاکم است و ما عمله‌ایم. ما کارگریم، باید بدویم و به وظایفمان عمل کنیم ولی در نهایت این خداوند متعال است که حاکم است. باور کنید هر جامعه‌ای که الهی‌تر باشد حاکمیت خداوند درش ظاهرتر است تا زمان ظهور که اوج حاکمیت خدا دیده می‌شود. در زمان انبیاء کار خدا و دست خدا واضح دیده می‌شد، زمان ظهور اوج دیدن دست خداوند است. در جریان انقلاب اسلامی ما نیز دست خدا به وضوح دیده می‌شود. از اول انقلاب تا به الآن دست خدا بارها و بارها دیده شده چه زمان جنگ، چه زمان مشکلات و...؛ یعنی بعضی از این کارها مثل آبان 98 و غیره که پیش آمده، دشمن سالیانی طراحی کرده است ولی یک دفعه مثل سنگ رو یخ تمام شد و رفت. ضربه زده است اما به آن هدف اصلی‌اش که براندازی است نتوانسته برسد و در همان مراحل اول شکست خورده است. دیگر اینقدر به دشمن حق بدهیم که یک خسارتی به ما بزند چرا که خرج میکند، نیرو مصرف میکند، کار میکند و... ما به اندازه آنها کار نمی‌کنیم. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌در آغوش خدا سیر می‌کنیم آیت الله عابدینی: 🔹باور کنید نگاه الهی به انقلاب، خیلی زیبایی ایجاد می‌کند. اصلاً همه‌اش توحید می‌شود. یعنی آدم می‌فهمد که در این انقلاب در آغوش خدا سیر می‌کنیم، سختی‌ها برایمان آسان می‌شود. ما دوست نداریم مردم سختی‌ها را تحمل بکنند، برایمان سخت است، به اصطلاح نفسمان از جای گرم نمی‌خواهد بلند ‌شود، سختی‌ها را می‌بینیم اما در عین اینکه همه‌ی اینها محسوس است، اگر کسی ببیند که در آغوش خداست، خدا دارد تدبیرش می‌کند، این هم دارد وظیفه‌اش را انجام می‌دهد و آن سنت خالص‌سازی دارد انجام می‌شود، خب امیدوارتر می‌شود. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
سوژه‌های سخنرانی؛ گریزهای انتخاباتی.pdf
4.44M
✅فایل pdf ویژه‌نامه «سوژه‌های سخنرانی گریزهای انتخاباتی» باهدف بیان ویژگی‌های رئیس‌جمهور مطلوب و مباحث مقدماتی انتخابات 1400و با توجه به موقعیت زمانی ماه مبارک رمضان 1442ق؛ "معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه"
🔰ملت ایران از مرزهای دانش عبور خواهد کرد 🔻ملت ایران یک ملت با استعداد، با فرهنگ، بزرگ، توانا، با نشاط و جوان است و این‌جور ملتی صبر نمیکند که اجازه بدهند تا به فلان پیشرفت علمی یا فلان پیشرفت فناوری دست پیدا کند؛ نه، این‌جور ملتی خودش وارد میشود، مرزهای دانش را هم میشکند و عبور میکند و خودش را نشان میدهد. اگر هم خارجیها، رقبا، دشمنان میبینند که در این صد سال اخیرِ قبل از انقلاب این حالت پیش نیامده، باید بدانند که در آن وقت‌ها نمیگذاشتند ملت ایران حرکت شایسته‌ی خودش را بکند؛ والّا ملت ایران همیشه یک ملت بااستعداد بوده است. ما همان ملتی هستیم که در همه‌ی دوران اسلامی، از همه‌ی ملتهای مسلمان، بدون استثناء، پیشروتر بودیم. این، همان ملت است؛ منتظر نمی‌ماند. ۸۴/۰۷/۲۹ ⬇️ مطالعه نسخه کامل این شماره خط حزب‌الله: farsi.khamenei.ir/news-content?id=47667
هدایت شده از گام دوم انقلاب
❇️ نجات بیانیه گام دوم از تحریف و کشاکش غرب ستیزان و غرب گرایان ◾️تفسیر غرب ستیزانه و غرب گرایانه از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی دو روی یک سکه است که نتیجه هر دو، تحریف بیانیه و مصادره آن در یک دعوای غلط وارداتی است که ریشه در دعوای سوسیالیزم و لیبرالیسم دارد و سایه چپ گرایی و یا راست اندیشی را تداعی می کند. ◾️بیانیه گام دوم نه ریشه در هگلی مشرب و نسبی گرا دارد که برخی از اهل منبر و جریانات همسو مطرح می کنند و نه پیوندی با لیبرال مسلک که برخی اهل رسانه بر آن صحه می گذارند. ◾️بیانیه گام دوم را نه جریان عقل ستیز و اراده گرا درست می فهمد که تمام علم و دست اوردهای تمدن بشری را جهل و سفاهت و طاغوت می داند و برای تحقق عصر جدید به تغییر منطق علوم اسلامی و فلسفه انقلاب اسلامی و همچنین دشمنی و تقابل حداکثری با علم و صنعت و تجدد فرمان می دهد. نه جریان غرب گرا و خودباخته می تواند ان را به درستی درک کند که به نفی توانایی خودی و میراث علمی و تمدنی اسلام می پردازد و برای توسعه مادی به تقلید حداکثری از غرب دستور می دهد. ❕❕❕❕❕❕❕❕ 🔆بیانیه گام دوم محصول عقلانیت ناب اسلامی و ریشه دار در علوم اسلامی و مبتنی بر معرفت شناسی حکمت اسلامی، هستی شناسی توحیدی و دین شناسی جواهری است. 🔆بیانیه گام دوم ریشه در معارف حکیمانه قرآن کریم و مکتب عقلانی اهلبیت (ع) دارد که در علوم اسلامی اعم از فقه و اصول، فلسفه و کلام و اخلاق و عرفان تبلور یافته است و از طریق نفس قدسیه حضرت امام خمینی و شاگردان ایشان که جامع معقول و منقول بودند در عرصه عینیت اجتماع تجلی یافت و در انقلاب اسلامی به ظهور رسید. 🔆 به اعتقاد راهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی همچون امام خمینی و امام خامنه ای بهترین راهنمای حرکت تکاملی انقلاب اسلامی و بنیان فلسفی اندیشه تمدن اسلامی است که منطق جمع سالم قرآن، برهان و عرفان در صحنه عقلانیت توحیدی و کارآمدی در میدان عینیت اجتماعی است و روزی جایگاه خود را در سطح جهانی باز خواهد یافت. ❇️امام خامنه ای: 🔹«مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون همه فلسفه‌ها در محدوده‌ی ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همه‌ی انسانها و جامعه‌ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند. 🔸هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایه‌ی مستحکم و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه‌ی روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه‌ی اسلامی بویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی ، جای خالی خویش را در اندیشه‌ی انسان این روزگار میجوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت. 🔹 ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون که یگانه‌ی دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه‌ی درسی و تحقیقی پربرکت حکیم که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزه‌ی قم به شمار میرفت، و تلاش تلامذه و هم دوره‌های آنان، بیشک دوره‌ی با برکتی برای فلسفه الهی است.» پیام به کنگره بزرگداشت ملاصدرا ۱۳۷۸/۳/۱ ┅┅🍁✿❀🌺❀✿🍁┅┅ ☄ به گام دومی ها بپیوندید👇 🆔 eitaa.com/joinchat/4048814097C98a7538217 دنبال هستی
🔸هوالعلیم ✅ فلسفه نباشد، علم وجود ندارد. 🔷مقام معظم رهبری می فرمایند: پایه‌ی علم هم بر فلسفه است؛ فلسفه نباشد، علم وجود ندارد. اگر استنتاج فلسفی نباشد، اصلاً علم میشود بیمعنا. تولید فکر خیلی مهم است. البته تولید فکر از تولید علم دشوارتر است. متفکرین و نخبگان فکری در معرض آسیبهائی هستند که نخبگان علمی کمتر در معرض آن آسیبها قرار میگیرند. بنابراین کار، کار دشواری است؛ اما بسیار مهم است. 📚 بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها * ۱۳۸۹/۰۶/۱۴ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
💢فایده و شرط و انگیزه خواندن کتب عرفان و فلسفه 🔰امام خمینی ره 🔅سرگرمی به علوم، حتی عرفان و توحید اگر برای انباشتن اصطلاحات است و برای خود این علوم است، سالک را به مقصد نزدیک نمی‌کند که دور می‌کند العلم هو الحجاب الاکبر؛   🔅و اگر حق‌جویی و عشق به او انگیزه است که بسیار نادر است، چراغ راه است و نور هدایت الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللهُ فی‌ قَلْبِ مَنْ یَشاءُ  🔅و برای رسیدن به گوشه‌ای از آن تهذیب و تطهیر و تزکیه لازم است، تهذیب نفس و تطهیر قلب از غیر او، چه رسد به تهذیب از اخلاق ذمیمه که رهیدن از آن بسیار مجاهده می‌خواهد، و چه رسد به‌ تهذیب عمل از آنچه خلاف رضای او- جلّ و علا- است، و مواظبت به اعمال صالحه از قبیل واجبات که در راس است و مستحبات به قدر میسور و به قدری که انسان را به عُجب و خودخواهی دچار نکند. 🔅در هر حال کتب فلسفی خصوصاً از و کتب اهل حال و هر کدام اثری دارد. اوّلی‌ها، انسان را و لو به طور دورنما آشنا می‌کند با ما وراء طبیعت، و دوّمی‌ها خصوصاً بعضی از آنها چون «منازل السائرین» و «مصباح الشریعه» که گویی از عارفی است که به نام حضرت صادق- علیه السلام- به طور روایت نوشته است، دلها را مهیّا می‌کنند برای رسیدن به محبوب و از همه دل‌انگیزتر مناجات و ادعیه ائمه مسلمین است که راهبرند به سوی مقصود نه راهنما، و دست انسان حقجو را می‌گیرند و به سوی او می‌برند، افسوس و صد افسوس که ما از آنها فرسنگها دور هستیم و مهجور. 📚 صحیفه امام،، 05 خرداد ۱۳۶۳ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌عرفان وفلسفه در خدمت فهم قرآن 📍امام خمینی: 🔹کتب عرفا حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهی را ندارند اما آنها را به قصد فهمیدن یا ذوق کردن قرآن بخوان. 🔸یاد روزی که در ایام جوانی کتاب «» و دیگر کتب عرفانی را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشته‌اند در خدمت بعض از اهل عرفان - رضوان الله علیه- استفاده نمودم و اکنون که در این سنّ کهولت و از پای درآمدگی دختر عزیزم (فاطی) خانم فاطمه طباطبائی از این بی‌بضاعت خواستند چیزی بنویسم. 🔹باید بگویم که کتب مذکور با همه قدر و منزلتی که دارند و کمکهای بسیار ارزنده‌ای به معرفت قرآن کریم- سرچشمه فیّاض معرفه الله و کتب ادعیه ائمه معصومین، صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقّاً قرآن صاعد باید خواند و احادیث آن بزرگواران- می‌کنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهی را ندارند. 🔸فی المثل سوره مبارکه حمد مشتمل جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پا بسته خارج است، همین قدر بدان ای دختر عزیزم که در بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معارف و اسرار غیر قابل تحمل برای ما است و اگر عارف صاحب سری در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند می‌یابد که در عالم هستی غیر از الله چیزی و کسی نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهی نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود ورای او هستند. 🔹تو نیز ای عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه. منبع: صحیفه امام ج۲۱ ص۲۳۷ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121