eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
572 عکس
155 ویدیو
29 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی 📌معرفت‌شناسی 🔹فصل اول: ضرورت معرفت‌شناسی و منطق ✍سید مهدی موسوی ۱. انسان موجودی دارای نیازهای متنوع (معنوی و مادی) است و همواره در حال تلاش و حرکت برای پاسخ‌گویی متناسب به نیازهای خود است که در واقع مطلوب او‌ واقع می‌شود. ۲. با توجه به کثرت و تنوع حیات طبیعی و زندگی اجتماعی، مطلوب‌های مختلف و راه‌های متنوعی برای پاسخ به نیازها وجود دارد که برخی از آنها متناسب با حیات و نیاز حقیقی انسان است و او را به پاسخ صحیح می‌رساند و برخی در واقع متناسب نیست و او را به پاسخ صحیح نمی‌رساند، البته در مورد درستی پاسخ نیز برخی کمتر و برخی بیشتر انسان را یاری می‌رساند. ۳. چون انسان به سرنوشت خود علاقمند است نمی‌تواند در برابر گزینه‌ها و پاسخ‌های متکثر پیش‌رو بی‌اعتنا باشد. زیرا برخی از راه‌ها و پاسخ‌ها به ناکجا آباد و دور شدن از راه درست می‌کشاند. لذا می‌طلبد که هر انسانی قبل از هر حرکت و انتخابی اول راه درست و بهتر را بشناسد و سپس براساس آن برنامه‌ریزی کند. بخصوص اگر به مسایل بنیادین و مسیر کلی زندگی و سعادت انسان مرتبط باشد. ۴. لذا در این طریق به حقیقت‌جویی و پی‌جویی راه درست و ابزار بهینه روی می‌آورد و بدین جهت، هم می‌اندیشد و هم از تجارب و دانش دیگران کمک می‌گیرد تا بتواند درست‌ترین‌ها و بهترین‌ها را انتخاب کند. بخصوص در امور کلان و عمده که به اصل زندگی و سعادت انسان مرتبط است نمی‌توان بدون فکر و بهره گیری از دانش و تجربه‌ها و صرفا بر اساس آزمون و خطای شخصی اقدام کرد چون، عمر محدود است و احتمال خطر و انحراف جبران ناپذیر در این امور بسیار زیاد است. ۵. اندیشه‌های خود و پیشنهادات دیگران نیز می‌تواند متفاوت و متکثر باشد و هر کدام طریقی را پیشنهاد دهد که قطعا برخی درست و بهتر و برخی هم نادرست و خطا بردار است. در زندگی خود بارها و بارها آراء و اندیشه‌هایی را تجربه کرده‌ایم که ابتدا زیبا و درست به نظر می‌آمدند و لذت و شادی هم داشتند اما بعدها به خطا و نادرستی و بی‌اعتباری آنها پی برده‌ایم. ۶. با شک و تردید، حیرت و ضلالت (نبود معرفت معتبر) نمی‌توان حرکت صحیح داشت بلکه یقین و اطمینان در معرفت، شرط انتخاب و حرکت موفق و مسئولانه است تا براساس آن اعتقادات و بنیان‌های زندگی پی‌ریزی و طراحی شود و مبنایی برای انتخاب صحیح الگوی زندگی و کنش‌گری ناظر به سعادت و مطلوبیت باشد. ۷. اساس یقین و اطمینان، بهره‌مندی از و به کارگیری صحیح آن در عرصه‌های مختلف زندگی است. بدون بهره‌گیری از عقل، امکان دست‌یابی به یقین و اطمینان به هیچ دانش و پیشنهادی نیست. عقل بشری نیز همواره در معرض خطاهای عارضی در تفسیر وقایع و ارایه‌ی طرح‌واره‌های زندگی و عمل است که بخش اعظم آن معلول ۱. نوع ورودی‌های ذهن و ۲. الگوی چینش ذهنی آنها است. ۸. دانش معرفت شناسی عهده‌دار تبیین عقلانی ماهیت و (معرفت معتبر) و بازشناسی آن از باورها و آگاهی‌های نامعتبر و همچنین تحقیق در ابزارها و راه‌های رسیدن به یقین و اطمینان و اعتبارسنجی آن ابزارها و راه‌ها است تا از این طریق مشخص شود که دانش‌ها و داده‌های ذهنی ریشه در کجا دارند و از چه اعتباری برخوردارند. ۹. پس از معرفت شناسی نوبت دانش است که به بیان قواعد عام تفکر و اندیشه می‌پردازد و با بیان انواع تصورات و تصدیقات، و انواع تعریفات و استدلال‌ها مانع افتادن انسان عاقل در خطا و زمینه‌ساز ارائه تعریف صحیح از تصورات و اقامه‌ی استدلال درست برای اثبات حقایق می‌شود. ۱۰. دست‌یابی به دانش‌های معرفت‌شناسی و منطق هم ضروری و هم ممکن است و نمی‌توان در بودن آنها تردید کرد چرا که خود این تردید محصول فهم و استفاده از عناصری چون اعتبار، صدق، واقع، حقیقت، خطا و امثال اینهاست که معناداری آنها در معرفت‌شناسی ممکن است. 🛑ادامه دارد ... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب (تحلیلی از جریان دفتر فرهنگستان قم؛ ریشه‌ها و پیامدها) ⏹ بخش اول از ۵۰ ❇️پیشگفتار 🔹یک قرن اخیر، بواسطه‌ی آشنایی ایرانیان با علوم، مکاتب و فناوری‌های غربی، قرن ظهور جریانات و گروهای فکری وسیاسی جدیدی است که با نگرش‌ها وگرایش‌ها متفاوت و متمایزی متولد شده‌اند که هرکدام داستان وماجرای شنیدنی ودرس آموزی دارند. 🔸 توجه به چگونگی شکل‌گیری این جریانات، فرقه‌ها و گروه‌ها وهمچنین تحلیل پیامدها و نتایج آنها در مناسبات فکری ومعادلات اجتماعی، مسئله‌ای بسیار مهم واساسی است. بخصوص بعد دوران جنگ تحمیلی و ایجاد دعوای فقه پویا و فقه سنتی و همچنین مسئله‌ی قبض و بسط شریعت و نسبی بودن معرفت دینی و تاریخ‌مندی فهم شریعت بسیار مهم جلوه می‌کرد. 🔹 حساسیت من به تحلیل جریان‌ها و گروه‌ها به مطالعات دهه هفتاد باز می‌گردد. بعد از سفارشات مکرر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و آیت الله العظمی خامنه‌ای(دامت برکاته) به مطالعه آثار فیلسوف انقلاب فقیه متأله شهید آیت الله مطهری (رحمة الله علیه)، با سفارش و هدایت برخی از استادان محترمِ حوزه‌ای که در آن درس می‌خواندم در سال ۱۳۷۷ توفیق حاصل شد که به مطالعه آثار استاد مطهری بپردازم و حدود ۴ سال انس دائمی با این آثار داشته باشم. 🔸کتاب‌های سیره و بخصوص و (علیه السلام) بسیار دلنشین و درس آموز بود و دید فرهنگی و اجتماعی جالبی را برایم به وجود آورد. حماسه‌ی حسینی حقیقتا یک شاهکار بود و حقیقت نهضت عاشورا را به خوبی عیان می‌کرد و در عین حال از فاجعه‌ی به خوبی پرده بر می‌داشت. بررسی نقش مخرب تحریفات لفظی و بیشتر معنوی از عاشورا به بهانه‌هایی نظیر شور و گریه بیشتر و همچنین تفسیرهای باطنی و احساسی از آن قیام و نهضت بزرگ انسان‌ساز و جامعه‌ساز، موجب ایجاد حساسیت فکری و منطقی نسبت به تحریف حقایق و بخصوص با بهانه‌های مذهبی و انقلابی از همان ابتدای طلبگی شود. 🔹آنچه در جاذبه و دافعه بیشتر از هر چیزی جلوه می‌کرد مسئله خوارج و کج‌اندیشی آنها در فهم قرآن و ایستادن آنها در برابر امام جامعه و تضعیف حکومت اسلامی بود که در عین حال با تبلیغات وسیع خود را بر حق می‌دانستند. نکته مهم در مباحث استاد، تذکر به مَرکب شدن خوارج (سوسیال مسلک) برای معاویه (لیبرال مسلک) بود. یعنی همواره معاویه‌ها از ظرفیت خوارج‌مسلک‌ها استفاده می‌کنند تا آنها به جبهه حق و حقیقت ضربه بزنند و در عین حال خود در کناری مانده و بهره‌ی ببرند. استاد مطهری در صفحات پایانی تذکر می‌دهد که این ویژگی اختصاصی به خوارج ندارد، هرچند خوارج مضمحل شدند اما روح خارجی‌گری همچنان زنده ماند و در اشعری‌گری ادامه یافت و چند قرن بعد هم در اخباری‌گری ظهور پیدا کرد چرا که مکتب‌ها و جریان‌ها از بین می‌روند اما روح آنها در جامعه و تاریخ سرگردان می‌ماند و با تغییراتی در مکتب و جریان دیگری حلول می‌کند. این نکات برایم بسیار عجیب و مهم جلوه می‌کرد و همواره ذهنم به این مشغول بود که این روح چیست که از خارجی‌گری تا اشعری‌گری و اخباری‌گری ادامه یافته است و احتمالا الان هم باید وجود داشته باشد. با دقت بیشتر در متن کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) فهمیدم که روح آن جریانات انحرافی در تفکر و تمدن اسلامی، ظاهرگرایی و تضاد و تقابل با است، تقابلی که صورتهای متنوعی در طول تاریخ بشریت و در تمدن اسلامی داشته است. در این کتاب و مباحثات جریان‌شناسانه استاد مطهری، نقش در تاریخ و تمدن برایم اهمیت ویژه‌ای یافت و مشخص شد که همه‌ی دعواهای تاریخی انسان ومجادلات کلامی و الهیاتی به ماهیت وگستره‌ی عقل دردستگاه معرفتی انسان باز می‌گردد. 🔸 ازجمله اولین آثاری که توفیق شد چندبار آنرا مطالعه کنم وبراساس آن نظام فکری‌ام ساخته شود کتاب فوق العاده زیبای استاد بود که حقیقتا چشمم رابه دنیای جدیدی باز کرد وکمک کرد درکم ازمعرفت وعلم ومعارف قرآن تغییر کند واز منظری عمیق و متفاوت به علوم اسلامی و معارف دینی و حتی تاریخ فکر و اندیشه بشری بنگرم. مفاهیمی همچون ، ، ، ، ، ، برایم مهم جلوه کرد و از این طریق فهمیدم که مقوله بسیار مهم است و ریشه‌ی بسیاری از اختلافات و تقابلهای فکری وسیاسی ریشه در اختلافات معرفت‌شناختی و نظریه‌های نسبی‌گرایانه و اراده گرایانه دارد. نظریه‌هایی که عقل را تابع اراده و حب و بغض ها (تعلقات نفسانی) و برساخته‌ی شرایط اجتماعی و سیاسی می‌دانند. همچنین نظریه‌هایی که کاشفیت علم و توانایی عقل را در شناخت واقعیت وحقیقت منکرند و به ملاک‌های دیگری همچون کارآمدی در عمل و میزان تصرف وسلطه برای ارزیابی معرفت‌ها روی آورده‌اند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1842