eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
472 عکس
133 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌مظلومیت امام خمینی(ره) سخنان منتشر نشده آیت الله العظمی خامنه‌ای پیرامون "رفع مظلومیت امام خمینی(رحمة الله علیه)": 🔹 امام(ره) مظلوم است چون رئیس یک کشور شد و یک انقلاب را برپا کرد و یک شخصیت سیاسی شد و الّا امروز هر کس دیگر در دنیا به این پایه از علوم برسد او را سر دست بلند می کنند. امام در عرفان، فلسفه، فقه، اصول و اخلاق جزو بود. 🔸یکی از اساتید معروف [که شما ایشان را میشناسید و من نمیخواهم اسم او را بیاورم]؛ کسی که هم با حوزه های علمیه آشنایی داشت و هم کاملاً در فرهنگ روز وارد بود، بعد از سفرهای متعدد و اقامتهای طولانی در کشورهای غربی گفته بود‌ "امروز در مراکز اصلی فرهنگ غربی عناصری مثل ملاصدرا و شیخ انصاری مطرح هستند و جاذبه دارند". امام هم ملاصدرا بود و هم شیخ انصاری زمان خودش بود. 🔹چنین چهره ای مظلوم واقع شد چرا؟ چون پا در وادی سیاست گذاشت و دشمنان سیاسی پیدا کرد، دشمنان سیاسی از همه ی دشمنها خطرناکتر وحشی تر و بی ملاحظه تر هستند. در دنیای سیاست ناگهان صد را صفر میکنند و گاهی صفر را به صد میرسانند، قدرت هم که دست اینهاست لذا نمیگذارند چهره امام، آشکار شود. امام شایسته این است که چهره اش آشکار شود هر چه میتوانید آنجا در این جهت کار کنید خدا هم ان شاء الله توفیق خواهد داد. (۱۳۷۸/۱۰/۲۷) ❇️ https://eitaa.com/usul121
📌 انسان‌شناسی انقلاب اسلامی در بیانات امام خمینی (از فروردین ۱۳۵۶ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷) (طرحی برای پایان‌نامه و مقالات پژوهش) 🔹هر انقلاب اجتماعی و سیاسی ریشه در نوع خاصی از انسان‌شناسی دارد، چرا که اولا انقلاب‌های اجتماعی ریشه در تحوّل درونی انسان دارد و ثانیا تبیین ماهیت اجتماع، چرایی و چگونگی انقلاب و همچنین شیوه‌ی بسیج کنشگران انقلابی بر انسان‌شناسی مستقر در فرهنگ عمومی وابسته است. 🔸 از آنجا که رهبران انقلابی بیشترین نقش را در گفتمان سازی و خط مشئ گذاری انقلاب دارند لازم است تا انسان‌شناسی انقلاب ها را بر اساس تحلیل بیانات و پیام‌های رهبران تحلیل کرد بخصوص بیانات و پیام‌های منتهی به پیروزی انقلاب که در جمع کنشگران و مبارزان انقلابی مطرح شده باشد. از این‌رو، جهت بررسی انسان شناسی انقلاب اسلامی لازم است به بیانات و پیام‌های حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در دوسال منتهی به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی مراجعه کرد و به صورت بندی آرا و اندیشه‌های انسان‌شناسانه ایشان پرداخت. 🔹 طبیعی است که می‌بایست به پرتکرارترین و محوری‌ترین آرا و اندیشه‌های امام خمینی مراجعه کرد و براساس نظام موجود در اندیشه‌ی ایشان به صورت بندی جامع آنها پرداخت. 🔸 امام خمینی (رحمة الله علیه) در بیانات دوسال منتهی به انقلاب اسلامی، بیش از هر موضوعی به توصیف و تفسیر عمقی پرداخته است و درصدد ارائه‌ی الگوی از و همچنین است. 🔹 براین اساس لازم است تا پژوهش‌های عمیق و کیفی در این باره تألیف شود تا از این طریق بر گستره و عمق افزوده شود و همچنین به معرفی بهتر و دقیق‌تر اندیشه‌ها و مکتب فقاهتی امام خمینی اهتمام ورزیده شود. ✍ سید مهدی موسوی (مدرس مکتب فقاهتی امام خمینی در حوزه علمیه قم) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 حکمت قرآنی صدرا صدرالمتألهین شیرازی: «و حاشىٰ الشريعة الحقة الإلهية البيضاء أن تكون أحكامها مصادمةً للمعارف اليقينية الضرورية، و تباً لفلسفةٍ تكون قوانينها غير مطابقة للكتاب و السنة.» اسفار، ج8، ص303. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 آسیب‌شناسی وضعیت فلسفه و الهیات در آموزش حوزه ✍ سید مهدی موسوی ✔️بخش اول: ۱. یکی از علل مهم کم تاثیری حوزه‌های علمیه در جامعه غفلت از است. این غفلت هم در نظام آموزشی و پژوهشی حوزه ریشه دوانده و هم در ذهنیت مسئولان و مدرسان و طلاب. از این‌رو، بخش زیادی از حوزه‌ی امروز، فقط به دو سه متن فقهی و اصولی تعصب دارد و از ساحت‌های مختلف معرفت قرآنی و نظام اندیشه اسلامی بی‌توجه است و عموم حوزویان از آن ساحت‌ها کم اطلاع هستند. حتی به طور قاطع می‌توان گفت در نظام آموزش مقدمات و سطوح عالی بیش از آن که دانش‌های فقه و اصول و کارآمدی آن در عرصه عینیت موضوعیت داشته باشد فقط چند کتاب خاص موضوعیت دارد بدون آنکه طلاب و مدرسان از ظرفیت‌های مهم آنها در جهت جامعه پردازی و حل مسائل جاری جامعه مطلع باشند و حتی بتوانند از چرایی ضرورت درس گرفتن آنها دفاع منطقی و قانع کننده داشته باشند به نحوی که عموم طلاب با طیب خاطر مشغول به تحصیل و مباحثه‌ی آنها شوند. ۲. غفلت از جامعیت اسلام، موجب شده است که علوم در حوزه‌ی علمیه‌‌ی امروز (برخلاف گذشته) به جزایر متفرق و جدا از هم تبدیل شوند، بدون آنکه روابط تولیدی و شبکه‌ای میان آنها به درستی شناخته و ترسیم شود. نتیجه این تفرق و نگرش تجزیه‌ای به علوم، عدم حضور سازنده و فعال عالمان و طلاب در عرصه‌های عینی جامعه و حل مسائل نوپدید و حیاتی است در نتیجه نوعی انفعال و گوشه‌نشینی حقیقی را شاهد هستیم. به طور مثال به عنوان مهمترین دانش عملیاتی اسلام، بدون مشخص شدن ارتباطاتش با سایر علوم اسلامی و همچنین بدون پشتیبانی از یک دستگاه منسجم فلسفی و کلامی و الهیاتی کارآمد، روز آمد و اجتماعی نمی‌تواند در جایگاه واقعی خودش در زمانه‌ای ما که و است قرار گیرد و به تنظیم روابط اجتماعی و تدبیر معیشت و تعمیر بلاد و مدیریت کلان بپردازد. چرا که در واقع زیرساخت اصلی جامعه، نظام و حکومت را دستگاه فلسفی کلان و الهیات اجتماعی و نظام‌ساز طراحی می‌کنند و بعد از آن نوبت به حضور فعال علوم تجویزی همچون اخلاق و فقه برای سامان دادن به امور متنوع اجتماعی و سیاسی می‌رسد. بدون طرحی مشخص و جامع از ، ، ، و و ، تلاش برای بازسازی فقه و ورود آن به عرصه‌های اجتماعی، کم فایده است. بلکه قبل از آن ضروری است که در نظام آموزشی حوزه برای تدریس این بنیانهای مهم، فضای واقعی باز و اصلی باز شود و طلاب به عنوان دروس اصلی به تحصیل و مباحثه و مطالعه آنها بپردازند. ۳. ضعف جدی عموم حوزویان و طلاب در علوم عقلی و معارف الهیاتی، کلامی، تربیتی و اجتماعی اسلام، غیر قابل انکار است و همین موجب ضعف در مشارکت فعال و اثربخش اجتماعی طلاب در امور علمی و فرهنگی و سیاستگذاری شده است به نحوی که کمتر طلبه و استادی می‌تواند از ذخیره دانایی فقهی خود برای مسایل جاری و ساری کشور، پاسخ دقیق و نسخه‌ی عملیاتی ارایه دهد. 🛑 ادامه دارد ... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 آسیب‌شناسی وضعیت فلسفه و الهیات در آموزش حوزه ✍ سید مهدی موسوی ✔️ بخش دوم: ۴. عوامل متعددی در این ضعف و نقص جدی موثر است که مهمترین آنها عبارتند از: ۱ - ۴. ذهنیت مستقر در سنت حوزویان متأخر درباره بی‌نیازی طلاب از علوم عقلی و معارف الهیاتی و اجتماعی و اکتفا به فقه و اصول آشکار ترین عامل است که بسیاری از دلسوزان و متفکران بدان اذعان دارند. که این معلول بی‌اطلاع از تاریخ گذشته حوزه است. چرا که از تاریخ و شخصیت‌ عالمان جامع معقول و منقول و نتایج علمی این جامعیت در آثار و نوآوری‌های ایشان - همچون شیخ مفید و سیدمرتضی و شیخ طوسی تا حکیم طوسی و علامه حلی و شیخ بهایی و برخی از عالمان معاصر همچون امام خمینی و علامه طباطبایی و شهید مطهری و شهید صدر و ... - کمتر سخن گفته می‌شود. اگر به درستی تاریخ احوال ایشان مطالعه شود نتیجه جامعیت علمی آنها در نوآوری‌های علمی و کارآمدی اجتماعی و سیاسی آنها بیان شود حتما میل به علوم عقلی و مباحث معارفی قرآن و اسلام دو چندان خواهد شد. ۲ - ۴. جنبی و فرعی بودن این دروس در نظام آموزشی حوزه و عدم اعتنا و اهتمام مسئولان حوزوی؛ متأسفانه بسیاری از بزرگان و مسئولان حوزوی بر فرعی بودن و خودخوان بودن حکمت و کلام و اخلاق و تربیت اصرار دارند و با برنامه‌ریزی های غلط و تکراری طلاب را در تحصیل این علوم مهم بی‌انگیزه می‌کنند. ۳ - ۴. ضعف احساس در طلاب و تقلیل آن به یک سلسله فعالیت‌های هیأتی و خدماتی از جمله عوامل دیگری است که مانع احساس نیاز طلاب به مباحث عقلی و الهیاتی است. این مشکله خود نتیجه عامل بعدی است. ۴ - ۴. عدم ارتباط موثر طلاب و اساتید آنها با مکاتب فلسفی و فکری و همچنین با واقعیت‌های عینی جامعه و بی‌اطلاعی از پرسش‌های اعتقادی انسان معاصر و دغدغه‌های اخلاقی و اجتماعی نسل جوان سبب شده است که ذهن عموم حوزویان در فضای بسته‌ی حوزه متوقف شود و از دنیای پیرامون و شبهات و پرسش‌های اعتقادی و الهیاتی نسل جوان بی‌اطلاع باشند لذا اصلا خود را مکلّف و مسئول به تلاش برای پاسخ‌گویی عمیق و عالمانه به شبهات اعتقادی و حضور فعال موثر اجتماعی وفرهنگی نمی‌دانند. این پدیده محصول غفلت از ماهیت ورسالت طلاب جوان در نظام‌سازی، جامعه پردازی وتمدن سازی است. بی تردید بدون احاطه به علوم عقلی و الهیات عمیق انقلاب اسلامی که در آثار متفکران انقلاب اسلامی همچون امام خمینی، آیت الله خامنه‌ای،علامه طباطبایی، شهیدمطهری، شهیدبهشتی، شهیدصدر، علامه جعفری، آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی تبلوریافته است امکان کنش‌گری اثرگذار انقلابی وجود ندارد. ۵ - ۴. عدم ارتباط موثر و واقعی عموم حوزویان با مجامع علمی جهان اسلام و سایر ملت‌ها دیگر عامل ضعف جدی الهیات در حوزه است. امروزه ابعاد مختلفی از حکمت و الهیات عملی و اجتماعی در سطح دنیا مطرح شده و افق‌های نوینی گشوده شده است که در متن حوزه‌های علمیه و دروس رسمی از آنها خبری نیست و صرفا در برخی از موسسات و دانشگاه‌های اقماری حوزه، توسط حوزویان آشنا به تحصیلات جدید مطرح است اما در متن دروس رسمی حوزه و در نزد تصمیم گیران آموزشی از این تحولات جدید حکمی و الهیاتی خبری نیست. ۶ - ۴. گسترش و غلبه‌ی نگاه‌های و مدرن در بخشی از بدنه‌ی حوزوی موجب تضعیف روحیه‌ی عقل‌گرایی و رشد بر احساسی و مشارکت‌های احساسی شده است. از این‌رو نه تنها طلاب نیاز به علوم عقلی و مباحث عمیق الهیاتی قرآن و سنت را احساس نمی‌کنند بلکه مختلف مقاومت هم دارند و به بهانه‌های مختلفی با برنامه‌های آموزشی و عمیق حکمی و الهیاتی مخالفت می‌ورزند. ۷ - ۴. نارسایی متون آموزشی حکمت و کلام دیگر عامل مهم در بی‌اقبالی به این علوم است. از جمله عوامل نارسایی و نامناسب بودن متون موجود اینهاست: ✔️تکرار بیش از حد مباحث در کتاب‌های آموزشی؛ ✔️ عدم طرح و یا نحیف بودن مباحث جذاب و موثر جدید متفکران معاصر همچون مباحث معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی، فلسفه اجتماع، فلسفه_تاریخ، فلسفه شریعت، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست و نظریاتی همچون نظریه اعتباریات، نظریه فطرت، نظریه خلافت انسان، نظریه کرامت انسان و ... . ✔️بیان سخت و مشکل مباحث و استدلال‌ها؛ ✔️ نحیف بودن مباحث قرآنی و ارتباط مباحث با معارف عالیه قرآن کریم و مکتب اهلبیت (علیهم‌السلام)؛ ✔️عدم بیان ارتباط مباحث کلامی و الهیاتی با دانش‌های حوزوی همچون فقه و اصول و تفسیر؛ ✔️عدم استفاده از مباحث جدید الهیاتی و فلسفی؛ ✔️انتزاعی ماندن مباحث و عدم تبدیل شدن آن به و عدم امتداد یافتن آنها در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی؛ ✔️ برخی از کتابهای مرکز تدوین متون حوزه، علاوه بر اشکالات فوق فاقد مباحث عمیق استدلالی و ملهم ایمان‌گرایی احساسی و نوعی اخباری‌گرایی است. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 اجر شعر حالتی آید به دل اندر فنا می‌شود شعر و رود سوی سما شعر شاعر گر سماوی هست و حال از همه اجر و ثواب است آن جدا ۲۱/۹/۱۴۰۲ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌از علوم انسانی تا فقه الاجتماع ✍سید مهدی موسوی 🛑 بخش اول: 🔹۱. هر جامعه‌ای متناسب با بنیان‌های معرفتی و نظام ارزشی و معانی فرهنگی مستقر در بیناذهنیت مردم، به تولید شبکه‌ای از علوم توصیفی، تبیینی و تجویزی دست می‌یازد تا از این طریق بتواند به نیازها و خواسته‌های مردم پاسخ مناسب و به روابط انسانی نظم دهد و در معادلات اجتماعی تعادل و توازن ایجاد کند. هرچقدر نیازها و تمنیّات مردم، پیچیده‌تر، متنوع‌تر و گسترده‌تر باشد به میزان درک عالمان و فرهیختگان جامعه از کمیت و کیفیت آن نیازها و تمنیّات، علوم تولید شده در آن جامعه هم پیچیده‌تر، متنوع‌تر و گسترده‌تر خواهد شد و از روابط شبکه‌های منسجم‌تر برخوردار می‌شود و به همین دلیل عالمان آن جامعه تلاش می‌کنند تا الگویی را برای طبقه‌بندی و ارزش‌گذاری بهتر علوم ارائه دهند تا بهتر به کار بیایند. 🔸۲. تمدن اسلامی براساس بنیان‌های معرفت توحید و درک خاص توحیدی از منجر به تولید نوع خاصی از و دستگاه محاسباتی شد که به ایجاد و استقرار یک نظام ارزشی و شبکه‌ای از معانی فرهنگی خاص و توحیدی شد و براساس این نظام ارزشی و شبکه‌ی معانی فرهنگی، شبکه‌ای از نیازها متنوع، خواسته‌های مختلف و تمنیّات متعالی شکل گرفت و بدین جهت مجموعه‌ای از علوم متناسب تأسیس و تولید و یا اینکه ترجمه و بازتفسیر و بازسازی شد به نحوی که با روح عقلانیت توحید سازگار باشد. با توجه به ویژگی‌های عقلانیت توحیدی همچون جامع‌نگری، رشدمحوری، تشکیکی فهمی، این مجموعه‌ی علوم به هم پیوسته و مرتبطند و در عین حالی که به ساحت های مختلف زندگی انسان ناظرند به ایجاد یک نظم اجتماعی واحد منتهی شده است. از این رو در تمدن اسلامی بر پایه عقلانیت توحیدی، مجموعه‌ای علوم نظری، عملی، ابزاری حضور فعال و بانشاط در تنظیم مناسبات انسانی و تدبیر معادلات اجتماعی دارند که علی‌رغم تفاوت‌ها و حتی تضادهای علمی، در راستای تقویت و گسترش یک فرهنگ خاص بودند. به طوری که تشکیک‌ها و نقدهای یک دانش به دانش‌ دیگر، موجب ارتقا و تکامل آن دانش شده است. 🔹 ۳. از جمله مهمترین دسته دانشی در تمدن اسلامی حکمت عملی و علوم مدنی است که به تحلیل و تدبیر «کنش انسانی» و «روابط اجتماعی» معطوف است. از آنجا که در حکمت قرآنی و فلسفه اسلامی، انسان موجودی ذوابعاد و لایه‌های وجودی و سطوح رفتاری مختلف و متنوع است دانش‌های انسانی متنوعی با رویکردهای مختلفی شکل گرفته است که مکمل یکدیگرند و در عداد هم قرار دارند. مهمترین رویکردهای علوم انسانی در تمدن اسلامی فهرست‌وار عبارتند از: ✔️علوم انسانی حکمی ✔️ علوم انسانی فقهی ✔️ علوم انسانی عرفانی ✔️ علوم انسانی تاریخی پرداختن به تحلیل هر یک از این رویکردها و بررسی نمونه‌های آن به فرصتی مفصل نیازمند است. اما شایسته است به این نکته توجه شود که بدون دقّت تاریخی و نگاه عمیق جریان شناسی به این علوم و میراث ارزشمند، نمی‌توان شناختی از «کیستی خود» و چگونگی حرکت در مسیر تولید علوم انسانی، جامعه پردازی و تمدن سازی داشت. 🔸۴. بدون تردید نمی‌توان دانش فقه را از علوم انسانی جدا کرد و یا از علوم انسانی سخن به میان آورد اما به فقه نپرداخت. هرچند نمی‌توان علوم انسانی را هم به فقه تقلیل داد و از سایر رویکردها و دانش‌های معرفتی در علوم انسانی بحث نکرد. برخلاف برخی که یا فقه را از دایره علوم انسانی خارج می‌دانند و یا علوم انسانی را به فقه تقلیل می‌دهند. 🔹 ۵. لکن دانش فقه به عنوان یکی از مهمترین و گسترده‌ترین و عملیاتی‌ترین دانش‌های انسانی در تمدن اسلامی بسیار پر اهمیت است. دانش فقه بر پایه‌های حکمت و کلام نظری و عملی توحیدمحور و انسان‌شناسی کرامت‌محور استوار است و حداقل به ۵۲ عرصه‌ از عرصه‌های حیات انسانی ورود مستقیم دارد و علاوه بر تحلیل‌های عمیق از اعتبارات انسانی همچون حق و تکلیف، عبودیت و مسئولیت، کفر و شرک، مصلحت و مفسده، صحت و فساد، ملکیت و مالیت، زوجیّت و محرمیّت، طهارت و نجاست، غصب و ترخیص، و ده‌ها اعتبار انسانی و اجتماعی دیگر به تجویز احکام وضعی و احکام تکلیفی مرتبط با کنش‌های انسانی می‌پردازد. 🛑 ادامه دارد... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌از علوم انسانی تا فقه الاجتماع ✍سید مهدی موسوی 🛑 بخش دوم: 🔸 ۶. دانش فقه همچون سایر دانش‌های مستقر در تمدن اسلامی بر عقلانیت توحیدی استوار است و به میزان ظرفیت زمانه و شرایط محیطی و تمدنی، این عقلانیت در آن تبلور یافته است و روز به روز بر عمق و گستره‌ی آن افزوده شده است. عقلانیت توحیدی را می توان در لایه‌های مختلف دانش انسانی فقه و در نحوه تعامل آن با سایر دانش‌ها مطالعه کرد. به طور نمونه به این موارد می‌توان اشاره کرد: ✔️ در مبانی و مبادی فلسفی کلامی؛ ✔️ در منابع و ادله؛ ✔️ در روش‌ها و شیوه‌های تحلیل متون و کشف حکم؛ ✔️ در موضوع شناسی؛ ✔️ در نتایج و دست‌آوردها. نکته مهم این است که این عقلانیت در همه مقاطع تاریخی مثل هم نبوده است لذا با نگاه جریان شناسانه از تطورات فقه، کمیّت و کیفیت آن را در دوره‌های مختلف می‌بایست به مطالعه و بررسی مراحل رشد و توسعه عقلانیت توحیدی در فقه پرداخت. 🔹 ۷. دانش انسانی فقه در تمدن اسلامی گاه به صورت یک منظومه مفصل و در قالب ۵۲ باب مرتبط و هماهنگ مطرح شده است و به تجویز احکام ختم شده است؛ اما گاهی به صورت تخصصی و راهبردی هم ظاهر شده است و در یکی از ساحت‌های حیات انسانی تفصیل یافته و به بیان راهبردها و خط‌مشی‌های اجتماعی پرداخته است به طور مثال آثاری همچون «احکام السلطانیه» یا «آیین‌نامه‌های امور حسبه و شهرداری‌ها» و «خراجیه» و یا «رسائل مشروطه و حکومت اسلامی» از جمله این موارد است. 🔸 ۸. پرداختن دانش انسانی فقه به بیان راهبردها و خط مشی‌های عمومی در اموری مثل وضع قانون و مقررات، نهادسازی اجتماعی، هدایت، مدیریت و کنترل روابط انسانی ظرفیتی بسیار ارزشمند برای «تحول و تولید علوم انسانی» است که نباید دست کم گرفته شود. هر چند نیازمند بازخوانی، بازسازی و گسترش روشی و محتوایی است. 🔹 ۹. فقه الاجتماع در ادامه سنت فقاهتی اسلام و با بهره‌گیری از منظومه‌های فقه تجویزی و همچنین رسائل فقه راهبردی شکل گرفته است تا بتواند به تحلیل «کلان رویه‌های اجتماعی» و «مسائل عام جامعه» از آن جهت که اجتماعی است و نه از آن جهت که صرفا سیاسی، اقتصادی، تربیتی است بپردازد و از این رهگذر به احکام تجویزی و قواعد راهبردی اسلام برای خط مشی گذاری‌های عمومی دست پیدا کند و همسو با سایر دانش‌ها و رویکردهای علوم انسانی به هدایت، مدیریت و تدبیر امور اجتماعی بپردازد. 🔸 ۱۰. با توجه به تحولات دنیای امروز و تمایل به مباحث راهبردی و خط‌مشی گذاری در عرصه‌های کلان اجتماعی، به نظر می‌رسد که دانش فقه الاجتماع ضروری‌ترین نیاز معرفتی جامعه و نظام اسلامی است. چرا که این رشته‌ی تخصصی با رویکرد راهبردی و خط‌مشی گذاری درصدد کشف احکام شارع مقدس در «کلان رویه‌های اجتماعی» براساس قوانین و سنّت‌های الهی حاکم بر حیات اجتماعی انسانی است. در واقع این «کلان رویه‌های اجتماعی» است که به روابط اجتماعی انسان اعم از روابط تربیتی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و جزایی نظام کلان و سازمان شبکه‌ای می‌دهد. 📲به نقل از مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد عليه السلام @mfaam_razavi ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
⭕ کار خطرناک دفتر فرهنگستان آیت الله العظمی امام خامنه ای ❇️ بیانات بسیار مهم و تذکرات جدی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به حجت‌الاسلام میرباقری و اعضای دفتر قم در ۱۳۸۹/۴/۱۴ : ❗️در آموزش‌های بنیانی با طلبه ها سر و کار دارد، دست زدن به پایه های اساسی است، می‌کنید؟ ❗️چه در زمینه‌ی منطق، چه در زمینه‌ی اصول، چه حتی گاهی در زمینه‌ی نحو و ادبیات. ❗️یک وقت آدم می‌بیند که به یک پایه‌ای دست می‌زنند و یک چیزی کنارش درست می کند این پایه‌ها طاقت نمی آورد و سقف می‌آید پایین. یعنی خیلی باید به این داشت. ❗️چون پایه‌ها هم در طول سال‌های متمادی و با تراکم اذهان بسیار برجسته و پیچیده و والا به وجود آمده. 🔆یعنی واقعاً "" را هیچ نمی شود دست کم گرفت، 🔆یا فرض کنید "" را 🔆یا مثلاً فرض کنید در زمینه مسائل عقلی منطق "" را 🔆یا "" را 🔆یا "" را. 🔆اینها بودند 🔆آنی هم که الان دست ماست این محصول و این کار متراکم و در هم تنیده مجموعه‌ی این هاست. ❗️اگر چنانچه بنا کنیم این پایه ها را کردند یک وقتی می‌بینیم که نتوانستیم آن پایه‌ی مناسب محکم را کنارش درست کنیم آن وقت سقف می‌آید پایین؛ یعنی به این باید بشود! ❗️دو سه سال قبل از این، بعضی از این نوشته ها را (که نمی دانم مربوط به منطق بود یا چی بود) آوردند پیش من، به نظرم این معنا آمد و منتظر بودم یک وقتی با جنابعالی ملاقات بشود و این را عرض بکنم. خیلی خوب، حالا غرض همین؛ مهم است؛ این که این را بکنید. منشور حوزه و روحانیت ج۵ ص۶ و۷. ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1505
🇵🇸 مقایسهٔ بلال خالد، عکاس فلسطینی، از عکس‌هایی که در جام جهانی قطر و جنگ غزه گرفته | بخش اول
🇵🇸 مقایسهٔ بلال خالد، عکاس فلسطینی، از عکس‌هایی که در جام جهانی قطر و جنگ غزه گرفته | بخش دوم