eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
326 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
غم میخورم با کفترانی که نداری در حسرت آن آستانی که نداری @hosenih این شعر جای روضه هایی که نخواندیم دفتر به جــای سایبانی که نداری در خواب دیدم گریه میکردند با هم رو به ضریحت خادمانی که نداری رؤیای من , روضه میان "مرقدت" بود دیگر چه رؤیایی زمانی که نداری مشهد که رفتم در خیابان هاش حتی پُر بود از "زائر" , همانی که نداری @hosenih ** میترسم آخر بگذری از قاتلانت در سینه ات جز مهربانی که نداری ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نیمهٔ ماه است و دستم خالی و رویم سیاه حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیَّ یا حَسَن شاعر: @dobeity_robaey
چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو چرا خاموش و غمگینی فروغ رَبّنایت کو @hosenih بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی تامل کن شبی در خود ببین صبر و رضایت کو چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو به غیر از گریه درمان چیست این زخم قدیمی را تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو @hosenih پس از عمری حسن گفتن چرا اینگونه خاموشی در این هنگامه ی غربت دم یا مجتبایت کو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غنچه در وادی الفاظ دهن معنا شد غزل انشا شد و آنگاه سخن معنا شد @hosenih سخن از مرد میان آمد و حیدر گل کرد نام زهرا به زبان آمد و زن معنا شد پسرِ حیدر و زهراست حسن ، با او بود مشک در نافه ی آهوی ختن معنا شد "در ازل پرتو حُسنش ز تجلی دم زد" حُسن ، نوری است که در روی حسن معنا شد وزن این شعر طربناک شد از نام حسن فاعلاتن فعلاتن فعلن معنا شد می شود عاشق و دل شیفته ی او نشویم؟ در جواب آنچه نوشتم ابداً معنا شد @hosenih مانده بودیم کجا خانه بسازیم اما از بقیعش که نوشتیم وطن معنا شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً  ، به روی چشم رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم مرا قُلْ يٰا عِبٰادِي ، اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا امید چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم @hosenih تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ات مرا خواندی من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهدبستن شد و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟ تو پرسیدی أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ ؟ نه واللهِ  ... رَهَم را از صراط تو جدا کردم أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ  را خواندم نفهمیدم کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟ من نادان به فکر خود نمایی و ریا بودم تمام کارهایم را من از روی ریا کردم خوش آنان که رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه  اند بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم تو گفتی این جهان لهو و لعب ، باشد متاعش کم ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِي أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِيم ات میدهم سوگند ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آیید دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی(ع) کردم برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم @hosenih برای آن که گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس دو خط روضه ، دو قطره اشک هم نذرِ رضا(ع) کردم سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر (ع) در آن وقت و در آن ساعت میان گرگ ها کردم میان کوفیان يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني گفت فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به امید بازسازی و نابودی ملعون رنگ شعف به حاجت دیرینه میزنیم در صحن ها پرچم ِ رنگینه میزنیم @hosenih آقایمان می آید و با ذکر یاحسن(ع) حال خوشی به غربتِ آدینه میزنیم گنبد می آوریم و همان ابتدای کار حرف از درستکاریِ بی کینه میزنیم تا دستهای خالیِ مان منعکس شود روی ضریح طرحی از آیینه میزنیم بر سر درِ حسینیهٔ صاحب الکرَم فانوس های سبزِ سفالینه میزنیم خیل مریض را به مداوا می آوریم یک صحن را برای قرنطینه میزنیم @hosenih می آوریم گریه کن و بیرق و علَم باور کنید در حرمش سینه میزنیم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهی که دُرّ و گهر می تراود از خاکش به "کنتُ کَنز" زند نقب، مدفن پاکش سه حرفِ نام علی چون سه لیلة القدر است که چشم شبزدگان عاجز است از ادراکش @hosenih خدا دری که به درک علی رسد بسته ست هنوز مانده بشر در حدیث لولاکش فرشته هر چه کند سعی، باز هم نرسد به خاک پای علی نردبانِ افلاکش اگر به نقش قدومش مزین است مسیر گرانبهاست خسش، قیمتی ست خاشاکش نظر به تخت خلافت نداشت آن شاهی که خفت جای پیمبر وجود بی باکش @hosenih به کوری دو فراری که ننگِ هر جنگند علی علیست اُحُد تا هنوز پژواکش سپید بخت و سیه مست، آن که نزد ضریح نگاه دوخته باشد به شاخه ی تاکش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمی‌آید دلم می‌خواهد اما آه... از من برنمی‌آید مرا بگذار و بگذر ای غزل! دیوانۀ سرکش! از او گفتن، به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید شنیدم با صدای او خدای او سخن می‌گفت در این ساحت سکوتم من، صدایم در نمی‌آید @hosenih چه بنویسم؟ که خرما بر نخیل و دست ما کوتاه که نام او بلند است و به این دفتر نمی‌آید «امیرالمؤمنین» واژه‌ست؟ نه، پیراهنی زیباست ببین! بر قامتی جز قامت حیدر نمی‌آید به شوق روی پیغمبر سه روز آذین شده یثرب ولی بیرون دروازه‌ست پیغمبر، نمی‌آید علی باید بیاید تا محمد گام بردارد که پیغمبر به همراه یکی دیگر نمی‌آید علی باید بیاید تا کنار مصطفی باشد علی باید بیاید تا محمد، مرتضی باشد که دنیا بی‌علی شهری‌ست بی‌قانون، خبر داری؟ محمد بی‌علی، موساست بی‌هارون، خبر داری؟ بدون او در این طوفان چگونه زنده می‌مانی؟ محمد بی‌ علی، نوح است بی‌کشتی، نمی‌دانی! بلاگردان او در بدر و در احزاب و خیبر بود علی جان محمد یا محمد جان حیدر بود؟ محمد با علی وقتی می‌آید، وقت طوفان است فرار از دستشان کار مسیحی‌های نجران است... @hosenih علی آری علی... مردی که در افلاک، نامی بود شنیدم بارها هم‌سفرۀ مردی جذامی بود... چه بنویسم؟ که دیگر کاری از من بر نمی‌آید از او گفتن به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید همین ابیات درهم را تو می‌بینی خبر دارم همین کم را همین کم را تو می‌بینی خبر دارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر خدا که حبِّ علی در وجود ماست دربارهء علی همه گفت و شنود ماست ما با علی سلوکِ الی الله می کنیم اصلاً علی علیست که سِیر صعود ماست @hosenih ذکرش عبادت است بسانِ نمازِ فرض حیدر ، اذان ، اقامه ، تشهد ، سجود ماست حصن حصین ماست ، امان و امین ماست رمز قیام ماست دلیل قعود ماست حب علی جواز صراط است روز حشر محشر نهایتاً همه جایش به سود ماست هر کس دلش به عشق کسی وصله می خورد این عشق حیدر است که در تار و پود ماست @hosenih محشر قیامتی است جلوی درِ بهشت این یا علی علیست که رمز ورود ماست نام امیر را همه جا ، جار می زنیم شاه نجف تمامیِ بود و نبود ماست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مسجد مقدس جمکران 1070 ساله شد ای ماه در آسمان به دنبال توئیم ما بی خبر از جهان، به دنبال توئیم از مسجد سهله دور هستیم، ولی در به دنبال توئیم شاعر: @dobeity_robaey
آمدی خانه ام دلم خوش شد آفتاب یگانۀ زینب چقدر خوب شد سری زده ای دم افطار خانۀ زینب باز امشب دوباره مثل قدیم با هم از هر دری سخنی گفتیم دخترانه تو را بغل کردم پدری دختری سخن گفتیم @hosenih گفتی امشب دگر به شمع سحر پر پروانۀ تو نزدیک است از برای وصال فاطمه ام دخترم خانۀ تو نزدیک است حرف رفتن زدی دلم خون شد طاقتم را محک بزن ، باشد شیر را پس بزن نمک بردار روی زخمم نمک بزن باشد.. گریه ات بی قرار زهرا کرد.. آسمان و ستاره هایش را شب آخر چقدر می بویی تکه ی گوشواره هایش را خاطرات مدینه تازه شدند میخ در که گرفت به شالت یاد آن کوچۀ شلوغی که مادرم می دوید دنبالت .... مادرم می دوید، می افتاد دور او را سر و صدا برداشت از تو دستش جدا نمی شد که قنفذ اما قلاف را برداشت رفتی و آمدی چه آمدنی حق بده غم مرا عذاب کند چه کسی اینچنین دلش آمد صورتت را به خون خضاب کند پیش من بی رمق به خاک نَیُفت ای پدر خاک بر سرم پاشو گوشۀ خانه دق کنم خوب است؟ اسداللهِ مادرم پاشو زخم فرق تو هم نمی آید مجتبی هر قدر که می بندد تا می آیم بلند گریه کنم ابن ملجم بلند میخندد صبرم از دست می رود بی تو پس برای دلم نیایش کن واجب الاحترامیِ من را تو به این کوفیان سفارش کن @hosenih این طرف نزد خود حسن دارم آن طرف هم حسین پیش من است گریۀ من برای بی کسی قتلگاه و شهید بی کفن است قاتل آنقدر بددهن شده بود حرفهای زننده ای می زد شمر از پشت سر به گردن او ضربه های کشنده ای می زد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز همسر من که زمین از نفسش بر پا بود به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز @hosenih با خودش بود و به کار احدی کار نداشت مهربان بود و به سوداش ، فلک داشت نیاز خلق شد عالم هستی به وجود زهرا به دعاهاش ، سما تا به سمک داشت نیاز پشت در رفت حمایت کند از من ورنه یک چنین فاطمه ای کِی به فدک داشت نیاز یک زن و کودکِ بی تاب ، میان کوچه کِی به بی حرمتی و فحش و کتک داشت نیاز جای حیدر کمک از فضه گرفت و بر خاست پشت در سقط جنین شد به کمک داشت نیاز @hosenih با نسیمی رُخِ گلبرگِ گُلم لَک می شد تو بگو برگ گل یاس به چَک داشت نیاز ؟؟!! ** .. حرمله ...! تا ز عطش جان ندهد طفل رباب چند قطره فقط از آب خنک داشت نیاز شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین @hosenih به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین کَس نفهمید که عباس چگونه آمد بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین @hosenih ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین دید پایین قدمهاش سَنان می خندید دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 در ظلمت جهل، نور مهتاب علی است مصداق رکوع و سجده ی ناب علی است در شام اگر چه بی نمازش خواندند مظلوم ترین علی است شاعر: @dobeity_robaey
گرچه عمري بر در اين خانه زحمت ميكشيم كم برايت شعر گفتيم و خجالت ميكشيم ديگران نقاشي موهن برايت ميكشند ما فقط در كنج عزلت آه حسرت مي كشيم @hosenih رحمة للعالميني و به نام نامي ات بر سر اين خاك تشنه ابر رحمت ميكشيم تو به جرم مهرباني بار تهمت ميكشي ما به جرم مهرباني بار تهمت ميكشيم ما كه هفتاد و دو الگو از تبارت داشتيم دامن از گنداب هفتاد و دو ملت ميكشيم جهل دارد در زمين كفر بازي مي كند پس هر آنچه ميكشيم از اين جهالت ميكشيم @hosenih آنكه مانع شد قلم كاغذ برايت آورند اين مصائب را هم از آن پست فطرت ميكشيم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست ابوسفیان کماکان در کمین است اما جواب دوستان در آستین است نسل سرابند و نمی فهمند بی شک اینجا بیابان نیست دریای یقین است این شهر ، در ، دارد نمیدانند آیا... آیا گمان کردند خاتم بی نگین است @hosenih هر کس که از روی عناد اینجا بتازد قطعا جوابش با امیر المومنین است اما جواب ابلهان تنها سکوت است امروز هم در بین ما قصه همین است امروز هم عالم اگر نامهربان شد او تا قیامت رحمة للعالمین است در پاسخ توهین محبت کرد عمری پیغمبر رحمت مرامش این چنین است یا مصطفی رفتی نبودی تا ببینی قوم نمک نشناس تو لبریز کینه ست تو بر گلو بوسه زدی آنها بریدند گفتندباخود کشتن او حکم دین است او هم،  سرش مانند تو خاکستری شد آری تنور روضه هایش آتشین است @hosenih ای کاش ماهم زائر شش گوشه بودیم امشب که زهرا زائر آن سرزمین است در چشم ماجاماندگان دنیا خرابه ست تا دختر جامانده ویرانه نشین است ما با رقیه عالمی داریم امسال در سینه ما آرزوی اربعین است... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با خنده و تکبر با کینه با تفاخر توهین به تو نمودند نامردهای حق خور @hosenih دشمن به غیر توهین کاری دگر ندارد دیگر چرا تعجب؟! دیگر چرا تحیر؟! وقتی کریم باشی وقتی بزرگ باشی در قلب دشمنانت گل میکند تنفر این روزهای تاریک در این هوای پر بغض هرلحظه هر دقیقه گفتم به یک دل پر @hosenih از ابتدای خلقت تا نفخه ی قیامت لعنت به هرکسی گفت "انّ الرجل لَیهجُر" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دنیای ما، لبریز از ظلمِ بشر شد دنیای ما، در جاهلیت غوطه‌ور شد با "رحمةللعالمین" بیگانه گشتیم تا اینکه کار و بارِ ما، غرق ضرر شد مالِ حرام، آن‌قدر در جان‌ها فرورفت آهِ دلِ دنیا نشینان، بی‌اثر شد آن‌قدر در یاریِ حق، تردید کردیم دل‌های ما پوسید، از حق بی‌خبر شد دیروز پیغمبر، به هذیان متهم شد امروز هم آزرده‌ی اهلِ شرر شد ما را نگاهی کن! رسول مهربانی! دنیای ما در جاهلیت، غوطه‌ور شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از پس آستين بوسفيان دست شيطان دوباره پيدا شد بعد صبح بهار اسلامي  كينه مشركان هويدا شد @hosenih بار ديگر عجوزه ی يثرب  قصد تقريب بي طهارت كرد لرزه برعرش كبريا انداخت بر رسول خدا(ص) جسارت كرد ديده ام ابري است و باراني سينه ام شرحه شرحه شد از غم كه دوباره اهانتي كردند بر مقام پيمبر اعظم مصطفي برگزيده رب است منتهاي مكارم الاخلاق حرمتش شد شكسته، جا دارد كه مسلمان بميرد از اين داغ @hosenih خسته از اين همه جسارت ها ذكر «تبت يدا...» به لب داريم از تبار جناب سلمانيم كينه از نسل بولهب داريم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل آمـده باز ، قصـد قـربت کرده خـاک ِ قـدم تـو را ، زیـارت کرده «لَولاٰکَ لَمٰا خَلَقتُ الَافلاکیُ»وحق ما را به طُفیـلی ِتو خلـقـت کرده @hosenih هـر فیـض که از عالـم مـعنا برسد با دست پر از مهر تو قسمت کرده از ظهـر قیامت نهراسـد هر کـس در سایه ی لطف تو اقامت کرده ملک و ملکوت تحت فرمان تواند جبریـل به درگـاه تو خدمت کرده صـد بـار ، دل یـوسـف کـنعانی را ترکیـب مـلاحت تـو غـارت کـرده خورشیـد همین که بشنود نامت را کُـرنش نکنـد اگـر ، جـسارت کـرده جبریل کـه تا مـقام توحید رسـید در مسجـد چـشم تو عبـادت کرده عمریست که طوبی به ثناخوانی تو در بـاغچـه ی خـانه ات عـادت کرده از عـاطفـه ات ، وضـو گـرفته بـاران آب از نم ِ صـورتـت طـهارت کـرده بـاران ، بـه هـوای سحـر ِ چشمـانت شبنـم شـده احسـاس طـراوت کرده خوشبـو شـده یاس رازقی از وقتی در مـحضـرتان ، عـرض ارادت کرده حتـی ، عسـل از بردن نام ِ عسلت در ذائقـه ، احـساس حـلاوت کرده هر کس که زیاد میفرستد «صلوات» در حــّق ِ خـداونــد ، مـحبـت کرده حـق داشت ، محمـدی شود سلمـانت عـمری ، سـر کویتـان ، اقـامـت کرده سلمـان تـو در عشق ، سلیمان را هم بـر سـفـره ی عـاشقـی ضیـافت کرده @hosenih _ بر شأنِ رفیعُ و شوکتت یـا مولا _ _ای لال شود ، هر که جسارت کرده_ فـردا ، به شـفاعت ِ جـهان ، بر خـیزد شعری که دو بیت از تو حکایت کرده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اینبار فقط خشم فقط غیرت و دردیم هیهات اگر تیغ ، اگر نعره نگردیم کوهیم و زمین دید که ما مَردِ نبردیم کوهیم و دل آزرده‌ی هتاکیِ گَردیم ای گَرد بچش سیلیِ طوفانیِ ما را از یاد مَبر زخمِ سلیمانیِ ما را گفتیم علی تا که به خیبر بگریزید گفتیم علی تا همه یکسر بگریزید گیریم که بر قلعه‌یِ صد در بگریزید هیهات که از شیعه‌ی حیدر بگریزید توهین به پیمبر شده ای‌وای به صهیون صبرِ علوی سر شده ای‌وای به صهیون @hosenih خُفاش کجا و حرمِ حضرتِ خورشید یک ذره کجا و همه‌ی وسعت خورشید یک گَرد کجا منزلتِ ساحتِ خورشید یک قطره کجا آتشِ پُر شوکت خورشید ای لکه بیا شرم کن او وسعت دریاست باز آبروی رفته مبَر ، صحبت دریاست زخمیم و نمک بر جگرِ ما مگذارید هشدار ، قدم دور و بر ما مگذارید ای خصم فقط سربه‌سر ما مگذارید پا روی دُمِ شیرِ نرِ ما مگذارید هرچند که بُرنده ترین تیغ دَمِ ماست بُرنده تر از صاعقه‌ی ما ، قلم ماست او رحمت و نور است ندیدید رحیم است بی‌مرزترین وسعتِ یک دست کریم است آرامش محض است عزیز است عظیم است اَبر است بهار است سپهر است نسیم است او گمشده‌ی گمشدگانِ شبِ دنیاست او چاره‌ی انسان گره خورده به غمهاست این راه فقط راه نجات است بیایید این جاده مسیرِ برکات است بیایید این چشمه پُر از آبِ حیات است بیایید عشق است و سلام و صلوات است بیایید وقتی دلتان سخت‌تر از هر دل سنگی است آرایه‌ی این شعر هم آرایش جنگی است او آمده تا دست زمین خورده بگیرد با عشق غم از مردمِ دل‌مُرده بگیرد تا عطرِ خدا را دلِ پژمرده بگیرد تا خستگی از شانه‌ی افسرده بگیرد او آمده تا بَرده و بی درد نباشند تا زور و زر و ظالم و نامرد نباشند اسلامِ من اسلامِ رزیلانه نباشد اسلامِ سعودیِ ذلیلانه نباشد اسلامِ سرافرازی بیگانه نباشد اسلامِ سرافکندگی خانه نباشد اسلام فروش است هرآنکس که چنین است اسلام فقط مرحم اندوه زمین است @hosenih اسلامِ من اسلامِ شهود است و شهادت اسلامِ من اسلامِ شعور است و رشادت اسلامِ تلاش است نه رخوت  و نه عادت اسلامِ سلام نفس صبح سعادت جان علی است او نفس فاطمه‌ی ماست سوگند محمد همه‌ی زمزمه ی ماست کوریِ شما وحدتِ ما بیشتر از پیش بالندگی ملت ما بیشتر از پیش کوری شما همت ما بیشتر از پیش چون کوه بود قامت ما بیشتر از پیش ما پای گرفتیم از اسلامِ محمد در نام علی نیست مگر نام محمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پرونده‌ی خویش را فقط سنگین کرد بدبخت شود هرآن‌که هتکِ دین کرد از منزلتِ شما کمی کم نشود گیرم به خیالِ خود کسی توهین کرد شاعر: @dobeity_robaey
وقتش به هدر رفته و عمرش تلف است گمراه و حرام-لقمه و ناخلف است هر کس که به ساحتت جسارت بکند با آه دلِ حضرت زهرا(س) طرف است! شاعر: @dobeity_robaey
هنگام مصاف ما بُوَد آینده یک روز برای پاسخی کوبنده هرکس به مقدسات ما حمله کند با دست خودش گور خودش را کنده * ما ریشه ی التقاط او را بزنیم بر هم همه ی بساط او را بزنیم دشمن به رگ غیرت ما دست گذاشت باید که رگ حیات او را بزنیم * پیغمبرمان که نام او را خواندیم پس آیه ی انتقام او را خواندیم برساحت او هرکه جسارت کرده ما فاتحه ی دوام او را خواندیم * بغضی است که آتش زده بر پیکرتان شاید که نباشد این خبر باورتان این غیرت جوشیده ز دلهای جهان یک روز هوار می شود برسرتان * تو مثل همیشه پشت پا خواهی خورد این چوب خداست بی صدا خواهی خورد آماده ی تیر غیب باش ای هتاک چون سیلی محکمی زما خواهی خورد شاعر: @dobeity_robaey
هر چند اهانت به نبی جان سوز است این ظلم و ستم بنایش از دیروز است پیغمبر و کاغذ و قلم، یادت هست؟ سر منشاء این اهانت از آن روز است شاعر: @dobeity_robaey
جز نام تو را به لب نبردیم هنوز غیر از تو به کس دل نسپردیم هنوز گفتند که بر شما جسارت شده است شرمنده از این خبر نمردیم هنوز شاعر: @dobeity_robaey
باز کن آغوش خود را سائل‌ات سر می رسد آن گدا که بخشش‌ات را کرده باور، می رسد آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین ناله های هر شبم از پشت این در می رسد @hosenih چلّه چلّه خون دل خوردم که با قیمت شوم مِی که جاافتاده شد،در جام ساغر می رسد تا نَفَس باقی است..،نَفْس سرکشم را رام کن رفته رفته عمر من دارد به آخر می رسد در شب قَدرَت،به قَدرِ گریه ام رونق بده... هر که به جایی رسید،از دیده‌ی تر می رسد گرچه بد کردم..،بیا با این بدت تندی نکن ای که لطفِ بی حدت حتی به کافر می رسد از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید کار من هرگاه گیر افتاد..،مادر می رسد زیر قرآن زیر و رویم کن..،الهی بِالعَلی... دلشکسته گیر می افتد،به دلبر می رسد نخل حیدر خرج افطاری ما را می دهد از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر می رسد دفن نوکر احتیاطاً گردن ارباب هاست بعد مُردن کفن و دفن ما به حیدر می رسد در سراشیبی قبرم،بعد تلقین خواندنم... حتم دارم مرتضی آنجاست که سر می رسد هرچه که غم بود،حیدر در وجودش جمع کرد... بعدها ارث پدر یکجا به دختر می رسد ▪️ ▪️ سر به چوب محمل خود زد..،در آن ساعت که دید نیزه‌داری مست با راس برادر می رسد @hosenih در کنار خانه ی باباش سنگش می زنند زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بود... کاش بر هر دختری می دید معجر می رسد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت شب قدر است و دل آگاه بهتر شبی که از هزاران ماه بهتر @hosenih برای توبه، رفتن زیر چترِ چه جایی از کلام الله بهتر اگر دل با جدایی می‌شود رام همان نالایق و گمراه بهتر گناهی که پشیمان می‌کند از نماز خشکِ بااکراه بهتر دل عاشق دو حالت دارد آری همیشه خوب هست و گاه بهتر @hosenih تو را با آه می‌خواهم بخوانم دعای عاشقان کوتاه... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من و دست دعا و روضه ی پر اشک و آه امشب به درگاه شما آورده ام رویی سیاه امشب @hosenih قنوت من پر است از یارب و یا نور و یا قدّوس کدامین عشق را من آورم نزدت گواه امشب دلی دارم گناه آلوده و حسرت نصیب اینجا کدامین دست می گیرد دلم را در پناه امشب تو ستّارالعیوب ستی و من عبد گنه کارم به دیدار شما من هستم و کوه گناه امشب خجالت می کشم چون پرده برداری ز اعمالم بگو بیرون نیاید لحظه ی دیدار ، ماه امشب به دیدار شما آورده ام حال خرابی را مدارایی نما با بنده ات ، آه ای اله امشب چه کم می گردد از دریای لطفت این که بخشایی حساب جرم و عصیان مرا کوهی به کاه امشب @hosenih خداوندا ، مرا سیراب کن از جان شیرینت نصیب من شود از سوی مولا یک نگاه امشب شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدایا دامنی آلوده دارم به درگاه تو باز افتاده کارم شنیدم مونسی با دل‌شکسته نظر کن از کرم بر حال زارم کریما، منعما، پروردگارا ببین خوبی‌تو بد کرده ما را گنه کردیم اگر پرده دریدیم تو اما پرده‌پوشی کن خطا را @hosenih خدایا من کی‌ام عبدی که دانی ز تو غافل، پی لذات آنی نمی‌آید ز من غیر از خطا، لیک نمی‌آید ز تو جز مهربانی نسیم عفو تو امشب وزیده دو قطره اشک از چشمم چکیده ملک در نامه‌ی اعمالم امشب به جز لطفت ندیده که ندیده الهی محضرت را دوست دارم تضرع بر درت را دوست دارم مقرم در بساطم جز گنه نیست ولیکن حیدرت را دوست دارم دو دست سائل و دامان حیدر من و احسان بی‌پایان حیدر الهی بعلیٍ بعلیٍ ز من بگدر خدایا، جان حیدر @hosenih فقیرم، زیر دِین العفو گفتم به رب عالمین العفو گفتم شب قرآن‌به‌سر آمد، دوباره الهی بالحسین العفو گفتم امام مهربان العفو می‌گفت لب‌تشنه چنان العفو می‌گفت به زیر دشنه آقا فکر ما بود برای شیعیان العفو می‌گفت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e