eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
469 ویدیو
176 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
خیر مقدم به اعضای جدید 💐💐💐 🌼از این که در مسیر کنار فعالیت های خودجوش ما هستید، خرسندیم. 🍀برای خودتان صفحه‌ی مستقل داشته باشید و برترین نوشته‌‎ها را برای ما ارسال کنید. 🌱 ما می‎خواهیم روزی نباشد که از خودتان و از فراز و فرود زندگی‌تان ننویسید. 💠نویسندگان حوزوی را با دوستان تان به اشترک بگذارید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 @HOWZAVIAN
🔻حوزه علمیه و بحران هویت مدرن ✍️سعید کریم داداشی اعتماد به نفس را در حوزه‌های علمیه باید زنده کرد تا از «بحران هویت مدرن» فرصت احیا ساخت چرا که ویژگی این بحران این است که ریشه دارها را بی ریشه معرفی می کند و برعکس! امروز حوزه علمیه با قدمتی فراتر از سایر ارگان‌های علمی و با عقبه فکری، فرهنگی و گفتمانی قوی تر از هر جریان دیگری نباید مقهور شود! حوزه علمیه به معنای عام آن، زمانیکه جهان غرب در عصرسیاه زندگی می کرد طرح های برای عبور از امروز به فردایی بهتر در علم اجتماعی(حکمت عملی) خود طراحی می‌کرد در حالیکه امروز بعضی‌ها مدعی شده اند که حوزه‌ علمیه نباید در عرصه علوم انسانی ورود کند. این نهاد عظیم ریشه در سنت تاریخی ایران اسلامی دارد بر خلاف سایر نهادهایی که با تولد جریان مریض روشنفکری متولد شده‌اند و ریشه در سنت سکولار و غیر بومی دارند!؟ زین رو بر حوزه‌ی امروز است که روی اعتماد به دارایی‌های خود کار کند تا احساس قدرت نماید، با فشارها کنار بیاید و چالش‌های را کنار بزند. @HOWZAVIAN
دغدغه احیای تمدن اسلامی در اندیشه های امام موسی صدر.pdf
372K
آیا مسلمانان از کاروان پیشرفت عقب مانده‌اند؟ ▪️دغدغه احیای تمدن اسلامی در اندیشه های امام موسی صدر مصاحبه نشریه اصفهان زیبا با دکتر شریف لکزایی در ایام ربوده شدن امام موسی صدر در خصوص افول تمدن اسلامی پس از اوج اقتدار آن... @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 نشست نقد کتاب «داستان بریده بریده» 🔻با حضور ناقدین: 👤دکتر منصوره رضایی؛ پژوهشگر ادبیات آئینی 👤 ابراهیم اکبری دیزگاه؛ ناقد ادبی و رمان نویس 📥 فایل کامل نشست را در آپارات و یوتیوب فکرت تماشا کنید. @HOWZAVIAN
دعوت به نوشتن، دعوت به زندگی است 🖌مفهوم «امر به معروف» از ابتدای انقلاب اسلامی متأسفانه به صورت ضیق و محدود به افکار عمومی معرفی شده است. 🔍 در حالی که هر حرکت خیرخواهانه‌ای که به تحقق تمدن ایرانی اسلامی کمک کند، «معروف» است. ✍️ مثل معروف «خواندن» و «نوشتن»! @HOWZAVIAN
🏴اربعین پدر دختری 🖌س.غلامرضاپور مهمانها همه رفتند. چفت در را انداختم . توی دلم خدا خدا می‌کردم زینب گریه نکند یا سراغ کشوی لباس‌هایش نرود. و الا باید با همه خستگی‌ام یک دلیل بچه‌پسند جور می‌کردم که قانع شود و دست از سر دنبال بابا و آبجیا گشتن بردارد. خدا را شکر آنقدر خسته بود که زود خوابید🔗مطلب کامل 🏴اربعین پدر دختری 🖌س. غلامرضاپور مشعول حرف زدن بودیم که دیدم پیرزن دست پُر برگشت و مقابل خانم‌های اهوازی، جوری که پشتش به سمت ما باشد، نشست. قدری مهر کربلا با خودش داشت. مهرها را بینشان تقسیم کرد. خیلی فاصله نداشتیم اما به خاطر همهمه‌ای که در فضا بود، صدایشان را نمی‌شنیدم. 🔗مطلب کامل 🏴سرزمین ایمن 🖌مهتا صانعی به سرزمین شهود فی نفسه رسیده‌ایم. همانجا که علم‌الغیب معنا می‌یابد تا تو مهیای سفری درونی شوی. به نجواهای هیهات، به آیه‌های میقات،به سعی به صفا، ما به خورشید رسیده‌ایم تا معنای آفتاب را دریابیم. در همان لحظه‌ی ورودِ خطوطِ مرزی آب تعارف می‌کنند. دست بر گلویم می‌گذارم، تشنه‌ام آیا؟! 🔗مطلب کامل 🏴رنج مقدس 🖌آمنه عسکری منفرد اربعین «هجرت» از خود است به «حسین»، هجرت از منیّت‌هاست به آزادگی‌ها، هجرت از فراق است به «وصل»، و چون ذات هجرت «جهاد» را به دنبال دارد، وقتی هجرت را برمی‌گزینی یعنی سختی‌ها و رنج‌های جهاد را برگزیدی، زیرا جهاد یعنی انتخاب سخت‌ترین‌ها با بالاترین رتبه‌اش برای رسیدن به معشوق، به شوق اینکه او نیز تو را برگزیند و از آنجا که انسان را در رنج آفریده‌اند تا به تکامل رسد 🔗مطلب کامل 🏴برگشتن 🖌فاطمه خاکدامن ما از کربلا برمی‌گردیم، اما دل‌هایمان را تاابد دراین مسیر عاشقی جا می‌گذاریم. قدم دراین راه که می‌گذاری وبا شور و اشتیاق عمود به عمود را طی می‌کنی، دیگر دلت دست خودت نیست، پایت هم همینطور. گویی عشق تورا می‌برد به سرزمینی که درآن، ملائک بال‌های خود را فرش زیرپای زائرانش کرده اند. 🔗مطلب کامل 🏴اربعین پدر دختری 🖌س. غلامرضاپور مامان آب می خوام لطفا زود باس، مامان بیا لباسمو بپوس بریم دنبال بچه‌ها مامان بیا بریم حیاط جوجه ببینیم مامان بابا چرا نمیاد؟ مامان چیسبی ( چیپس) می‌خوام 🔗مطلب کامل 🏴راهی که حسرت جاماندگانش هم خریدار دارد 🖌محبوبه حقیقت حسین جان همه آمده‌اند و آنهایی که جا مانده‌اند؛ آماده‌اند. این چه راهیست که نه عطش راه یافتگان به درگاه حضرتش تمامی دارد و نه سوز جانسوز جاماندگان این روزها کارم شده نگریستن، شنیدن همه وجودم محو اوست. یک موجود بهت زده که نمی‌تواند تحلیلی برای آب شدن یخ درونش بیابد. همه جا صحبت از اربعین است و کربلا... 🔗مطلب کامل 🏴اربعین پدر دختری 🖌س.غلامرضاپور داشتم خاطرات اربعین پارسال را مرور می کردم. از راننده‌ای که از مرز مهران سوارمان کرد و در خانه اش که دو ساعت تا کربلا فاصله داشت؛ میزبانمان شد و همان شب مارا به کربلا رساند. بزرگ عشیره بود. دوسال پیش همسرش را دریک بیماری از دست داده بود. عجیب بود که با داشتن بچه های بزرگ و کوچک تا بحال ازدواج نکرده بود. 🔗مطلب کامل 🏴دردِ دل 🖌نعیمه وافی (باران) مشایه جان ! چقققققدر اسمت طنین زیبایی داره... چقققققدر با احساسه... چققققققدر عشقه... چققققققدر بهشته... خوش به حال هر عاشق زائری که داره باهات راه میره‌ و نفس میکشه... 🔗مطلب کامل 🏴اربعین پدر دختری 🖌س.غلامرضاپور چشمهایم را می‌بندم فکر می‌کنم زائرم. روبروی یک در ایستاده‌ام. جنس درَش فرق می‌کند. مثل درهای دیگر حرم سنگین و چوبی و پر از نقشهای زیبا نیست. از سمت بین الحرمین که وارد حرم می‌شوی از یکی از ورودیهای زنانه ناگهان با دری مواجه می شوی که بیشتر شبیه درِ قدیمی یک باغ بزرگ است، آهنی و معمولی. باهمه ی درهای چوبی حرم فرق می‌کند. این را نه فقط از ظاهرش که از صدای در زدن زوار موقع سلام و خداحافظی هم می‌شود فهمید. 🔗مطلب کامل 🏴راهی که حسرت جاماندگانش هم خریدار دارد 🖌محبوبه حقیقت حسین جان همه آمده‌اند و آنهایی که جا مانده‌اند؛ آماده‌اند. این چه راهیست که نه عطش راه یافتگان به درگاه حضرتش تمامی دارد و نه سوز جانسوز جاماندگان این روزها کارم شده نگریستن، شنیدن همه وجودم محو اوست. یک موجود بهت زده که نمی‌تواند تحلیلی برای آب شدن یخ درونش بیابد همه جا صحبت از اربعین است و کربلا.🔗مطلب کامل @hamnevisan @HOWZAVIAN
☀️نان و نان خانوادگی ✍️ علیرضا خدادادی ▪️این جمله‌ی حکیمانه‌ در بین جامعه، رایج شده است که «مهم‌تر از نام و نام خانوادگی، نان و نان خانوادگی است». ▪️بین این‌که چه نانی بخوریم و چه نامی به یادگار بگذاریم، رابطه وجود دارد. ▪️عاقبت نان به نرخ روز خوردن، نان کسی را بریدن، نان در خون زدن، قدر نان و نمک را ندانستن و به نان و نوای بدون زحمت رسیدن، خیانت و رسوایی است. مکافات و مجازات هم دارد. ▪️نان بازوی خودمان را بخوریم؛ نان حلال سر سفره‌ی زن و بچه‌مان بیاوریم؛ یک نان بخوریم، صد نان قرض بدهیم؛ نان‌مان را اگر شده از دهان شیر هم بیرون بکشیم تا نام‌مان ماندگار شود. @HOWZAVIAN
🖊«سندروم نوشتن»؛ فردی یا تمدنی؟! ✍️ علی اسفندیار در این سال‌ها بسیاری از نویسنده‌ها یا نوقلم‌ها در پیام‌هایی به «تحریریه‌ی نویسندگان حوزوی» از کم‌حسی و بی‌رمقی خودشان در برابر نوشتن سخن می‌گفتند؛ پاسخ آن پرسش‌ها را باید می‌یافتم. نخستین مسأله‌ای که ذهنم را درگیر کرده «فلسفه نوشتن» و «روح نوشتن» بود، این دو محور را در دستور کار خود قرار دادم، به این بهانه کلاس‌های تکمیلی نویسندگی، نویسندگی خلاق و مقدمه‌ای بر جستارنویسی را گذراندم و هم گاهی در دوره‌هایی بیان کردم؛ در این میان کتاب‌هایی به دستم رسیده که عاشقانه می‌خواندمشان تا بتوانم در حوزه تبلیغ مکتوب، استادان و دوستان حوزوی‌ و دانشگاهی‌ام را یاری کنم. «ترس از نوشتن» یا «ترس از ادامه نوشتن» را شایسته‎ی پاسخی بجا و عالمانه است؛ یکی از آن کتاب‌های خوب برای فائق آمدن بر این سندروم، از احمد اخوت است با نام «تا روشنایی بنویس». در بخشی از این کتاب به مسأله «سندروم کتاب دوم» پرداخته و مهم‌تر این که به ریشه تاریخی «ترس از نوشتن» اشاره کرده است: «وحشت از نوشتن پدیده‌ای نسبتاً جدید است و با مدرنیسم پدیدار شد؛ از وقتی توجه به زندگی نویسنده و حیات اجتماعی او اهمیت یافت و نام نویسنده جایگاه مهمی پیدا کرد. تا حدود قرن هیجدهم که نویسنده «اسم و امضایی نداشت» طبیعتا این پدیده هم نمی‌توانست، موضوعیت داشته باشد، زیرا پیش از این، متن بود که اهمیت داشت نه این که چه کسی آن را نوشته است و اسم نویسنده در سایه متن می‌رفت. پس از انقلاب صنعتی و بروز اولین جلوه‌های مدرنیسم و اهمین یافتن اسم صاحب اثر، آن که نوشته‌ای را امضا می‌کرد دیگر با نویسنده گمنام گذشته تفاوت داشت و باید مسئولیت اثر را به عهده می‌گرفت و این کار با اضطراب‌هایی همراه بود (و هنوز هم هست). یکی از بازتاب‌های این «دلواپسی مدرن» این بود که نویسنده(به طور مشخص از اوایل قرن نوزدهم) احساس کرد زیر ذره بین است و خوانندگان او را از قفس شیشه‌ایش می‌بینند و پدیده ترس از خوانندگان و متن نانوشته آرام آرام ظهور کرد؛ معضلی روانی که امروز از مشکلات بسیار مهم نویسندگان است، به خصوص آنان که با متون خلّاق سروکار دارند.» حال، غلبه بر سندرومِ نوشته‌ی دوم، اثر دوم، کتاب دوم یا مقاله‌ی دوم، راهش همین هوشیاری‌ها نسبت به اصل بیماری است و هراسی که بر جان من و شما افتاده است، این که بدانیم دنیای مدرن و پسا مدرن با شهرت‌دادن نویسنده، جان کلمه و کلام و پیام را از فضای تمدنی و فرهنگی ربوده است. گمان می‌کنم، انقلاب صنعتی تا امروز کارش همین بوده است که نوشتن را طبقاتی کرده، از آن سو «خواندن» را به برخی توصیه می‌کند و این سو «دیدن» را به همه آدم‌ها یاد می‌دهد؛ این خط فرهنگی و شناختی بسیار مشکوک و ترس آور است، تا جایی که به سندروم و وحشت نوشتن گرفتار آمدیم. برای یافتن پاسخ این سه پرسش نباید ترسید؛ چرا همه باید فیلم ببینند، چرا جمعی باید بخوانند و چرا طبقه‌ای خاص باید بنویسند؟ اما پرسش مهم چهارم؛ این تنظیم‌گری‌ها محصول کدامین تطور فرهنگی و اجتماعی در جهان است؟ @HOWZAVIAN
. 📰دکه‌ی تیترخوانی سه شنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ @HOWZAVIAN
شما چگونه عاقبت بخیر خواهید شد؟! ✍️محمدجواد ابراهیمی از گروه تربیتی اندیشگان ↙️ سالیانی بود که هنگام مطالعه‌ی تاریخ اسلام و نیز تاریخ انقلاب اسلامی، با شخصیت‌هایی مواجه می‌شدم که اوراقی از تاریخ، زرین بود به افتخارات و حماسه‌شان؛ اما هزاران افسوس که با گذشت زمان و پیدایش زاویه، از خط حزب الله جدا شده و در مقابل آن صف بسته‌ بودند. (در تاریخ اسلام افرادی چون طلحه، زبیر و... و افراد دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی که مخاطب قطعا اهل اشاره است...) این تقابل در دراز مدت و به صورت تدریجی صورت می‌گرفت و رفته رفته آشکار می‌شد و در نهایت، نتیجه قطعی که برای افراد به ارمغان می‌آورد، محرومیت از عاقبت به خیری ابدی و سعادت اخروی بود. افرادی که روزی از مدافعان اصلی مسیر بودند و جزو هسته مرکزی نهضت‌های اصیل به شمار می‌رفتند، عاقبت به خیر نمی‌شدند! 🔺 با مشاهده چنین پایانی برای کسانی که روزی شاخص محسوب می‌شدند و مقایسه احوالاتشان با وضعیت مردم عادی(که نویسنده نیز از مردم عادی محسوب می‌شود)، هیچ امیدی به سعادت و عاقبت به خیریِ عموم مسلمانان نداشتم و این بیت وصف حالم میشد؛ «آنجا که عقاب پر بریزد از پشه‌ لاغری چه خیزد»... ✔️ متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
🔴 خفقان یا بمباران اطلاعات؟! ✍️ محمدعلی بابایی ملیکی عملکرد و تصمیم‌گیری بشر همواره بر مبناء امر مهمی« یعنی اطلاعات» بستگی داشته و دارد؛ در طول تاریخ همواره دولتمردان و دشمنان سعی کردند از این امر مهم و حیاتی به نحو چشم‌گیر و دقیق بهره‌گیری کنند، زیرا «به دست گیری افکار عمومی بزرگترین ابزار رشد یا سقوط یک جامعه است» که همگی این امر را بخوبی می‌دانیم. در واقع شاید رهبری جامعه به دست افرادی که دارای ویژگی خاصی هستند صورت می‌گیرد، اما در نهایت این آحاد جامعه هستند که رمز پیروزی محسوب می‌شوند و هر رهبری که بتواند از این امر مهم استفاده کند پیروز نهایی خواهد بود، پس به ناچار راهی جزء به دست گرفتن افکار جامعه در پیش نخواهد داشت که امروز تعبیر به «جنگ رسانه‌ای» می‌شود. جنگ رسانه‌ای گرچه امروزه به سرزبان‌ها آمده، اما از گذشته‌های دور یک ابزار کاربردی، اما با روش و شیوه متناسب زمانه بوده است؛ مسلما در عصر حاضر با پیشرفت تکنولوژی و رسانه‌های مجازی، تفاوت فاحشی را با دوران نه چندان دور شاهد هستیم؛ اما «جنگ همان جنگ هست و بهره همان بهره» یک روز شاید دشمن با پراکنده کردن شایعات راست و دروغ، به نفع خودشان افکار و اذهان را به دست می‌ گرفتند، اما امروزه خیلی راحتر از طریق فضای مجازی و تحمل خسارات کمتر و یا حتی با کسب سود به اهدافشان می‌رسند. اما مسئله مهم‌تر، بحث «بمباران اطلاعات» است که دشمن در حال بهره‌گیری آن، و باید مورد بررسی قرارگیرد تا مضرات وحشت‌ناک آن آشکار، و برای آن راه و چاره‌ای اندیشه شود؛ زیرا با وجود ابزار‌آلات بروز، کاربرد بمباران اطلاعات بسیار بیشتر از خفقان اطلاعات شده، و دشمن چپ و راست از هر طریق ممکن با فرستادن اخبار راست و دروغ و با شیوه‌های متنوع و زیبا و باورپذیر بر‌روی اذهان مخاطبانش کار می‌کند، و نه تنها آنها را به سوی اهدافش سوق می‌دهد، بلکه شاید سود سرشاری را نیز به دست بیاورد و به همین خاطر این شیوه از جنگ برایش بسیار جذاب‌تر نیز هست. متاسفانه چون مخاطب از پشت پرده این خبرها به خوبی اطلاع ندارد و حتی در مواقعی جذب اخبار صحیح می‌شود و کم‌کم دیگر متوجه اخبار و شایعات دروغ نیز نشده و به طور کلی انگار مسخ رسانه دشمن و تبدیل به یک پیاده نظامی برای او شده و هر آنچه بگوید و بخواهد باور و انجام می‌دهد و به مثابه‌ای انگار روحی در دو کالبد می‌شوند و این از اثرات مخرب جنگ رسانه‌ای و زیبای بمباران اطلاعات است. @HOWZAVIAN