eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
527 ویدیو
183 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔗 مروری بر دیدگاه نویسندگان حوزوی و اعضای تحریریه مدادالفضلاء ⚽️ «رشد فرهنگی با فوتبال» به قلم علی کردانی بازی‌کنان، مربیان و برپاکنندگان اگر به این باور برسند که از ورزش به ویژه فوتبال می‌توان به انتشار الگوهای اخلاقی و فرهنگی رسید، نگاه منفعت‌طلبانه و خودپسندانه باید رخت ببندد. ظرفیت الگوسازی و الگو‌دهی در مستطیل سبز بیش از آنی است که فکرش را بکنیم؛ چنان‌چه مسئولان برگزارکننده بدانند که در هنگام برگزاری یک مسابقه ۹۰ دقیقه‌ای، نوجوانان و جوانان چه به صورت خودآگاه و ناخودآگاه الگویاب هستند. 🔗 متن کامل... 📌«نیاز؛ محور تربیت» به قلم محمدجواد محمودی اگر می‌خواهیم فرزندمان، متربی‌مان، دوست‌مان و یا هر کس دیگری را در انتخاب مسیر صحیح کنیم، باید به او نشان دهیم که این مسئله نیاز او است و باید او را به این برسانیم که این مسئله وی را به کمال می‌رساند. اگر بخواهیم او را مجبور به انتخاب مسیری کنیم، مطمئنا حتی اگر در کوتاه مدت اثر داشته باشد، در بلند مدت اثر نخواهد داشت و چه بسا اثر داشته باشد. پدر، مادر، مربی، استاد، همسر و دوست اجازه ندارد حق انتخاب شخص مقابلش را نادیده بگیرد و باید بداند اگر بخواهد متوسل به زور یا تنبیه و محرومیت مدام بشود، اثری جز لجبازی در پی نخواهد داشت؛ چرا که آدمی اگر ببیند حق انتخاب ندارد -ولو اینکه آن راهی که مجبور به آن شده، خوب و صحیح باشد- برای اینکه ثابت کند است، دست به لجبازی می‌زند. 🔗 متن کامل... 💠دلگویه‌های فاطمه میری، عضو تحریریه مدادالفضلاء خدیجه عروس آمنه شد. و بازار عشق رونق گرفت. 🔗 هایکونویسی‌های دیگر... 🌛«مثل ماه» به قلم باران نجاتی فاطمه بانو داشت با چرخ خراب و سیاهش، روی تخت چوبی حیاط، برای نوه ی دختری اش، لباس می دوخت. می ترسید حالا دیگر دیسیپلین خانوادگی آنها، اجازه‌ی پوشیدن چادر را به آنها ندهد. بالاخره دختر و نوه اش ، زنگ در را زدند و وارد حیاط کوچک خانه شدند. تویی که اگر بیایی، همه‌ی «یو» ها رنگ می بازند. 🔗 متن کامل... 🌏 دنیای مفارقت به قلم مرضیه رمضان قاسم دنیا تنگ و تاریک می شود نفس های پدر به شماره می افتد و غمی سنگین قلب فرزند را می فشارد، پدر در حال مفارقت از دنیاست و نفس های پایان عمر را تجربه می کند و این نفس های پایانی برای پدر و فرزند سخت و جانسوز است و لحظه ی وداع فرا می رسد پدر آشیانه ی دنیا را رها می نماید و برای فرزند دنیایی چونان قفسی می ماند که دیگر نفس کشیدن در آن هم سخت و دشوار می گردد ادامه زندگی که جای خود دارد. 🔗 متن کامل... ☂️ «قیاس مع الفارق» به قلم عصمت مصطفوی درست مثل شب های پر ستاره و بی فروغ شِعب ابی طالب! این درسِ هر شبش بود؛ فدایِ جان برایش! او تنها ماند و شمایِ او به سوی مدینه رهسپار شد. 🔗 متن کامل... ⭕️ جنگ نرم به قلم محمدجواد محمودی در میدان جنگ نرم، قلم، اسلحه‌ی اهل علم است و کلمات، فشنگ‌هایی هستند که به قلب شبهات شلیک می‌شوند. هر افسر جنگ نرم، باید خشاب اندیشه را، با مطالعه و تحقیق پُر کند، تا در میدان جهاد تبیین مغلوب نشود. 🔗 متن کامل... @HOWZAVIAN
📚کتابخوانی کتاب تازه منتشر شده با عنوان «اصول عقاید در کلام امام صادق(ع)» که سیدمجید نبوی کار تلخیص آن را انجام داده است. این کتاب یکی از «سلسله کتاب‌های تلخیص مسند امام صادق(ع)» به شمار می‌رود. 🔗 لینک دانلود این کتاب https://yun.ir/f18n0f @HOWZAVIAN
📌 عید الزهرا یعنی... ✍️ عید الزهرا یعنی کاری کنیم که نتیجه اش شیعه پروری باشد نه شیعه ستیزی . "تبیین" ما میتواند شمشیر تیز آن ها را کُند کُنَد و "توهین" ما میتواند شمشیر کُندِ آنها را تیز کُند . این یعنی اقدام ما غیر مستقیم مایه "نجات" یا "شهادت" بسیاری از شیعیان می شود...
یادداشتی برای «هم‌ سایه» ✍ بابک شکورزاده سریال "هم سایه" را شاید بتوان تنها سریالی دانست که با محوریت مردمِ افغانستانِ ساکن در ایران ساخته شد و گوشه‌ای از مشکلات آن‌ها را به تصویر کشید. این موضوع یکی از ابعاد مهم این سریال بود و بهره‌گیری از بازیگران افغانستانی نیز به باور‌پذیری آن کمک می‌کرد، هر چند که بازیگران ایرانی هم که نقش افغانستانی را بازی کردند نسبتا در ایفای نقششان موفق بودند. یکی از نکات جالبی که این سریال بر آن تأکید داشت این بود که به اهالی افغانستان، افغانستانی گفته شود و نه افغانی؛‌ چرا که افغانی واحد پول افغانستان و همچنین افغان، محله‌ای در افغانستان است. حالا بماند که بعضی اوقات لفظ افغانی بار منفی دارد و برخی بخاطر توهین، افغانی را به کار می‌برند. نکته دیگر فرهنگ غلطی است که برخی از مردم جامعه با نگاهی تحقیرآمیز به مردم افغانستان نگاه می‌کنند و در داستان ازدواج حافظ با نورا به این نکته اشاره شد که وقتی خانواده حافظ فهمیدند دختری که حافظ می‌خواهد با او ازدواج کند اهل افغانستان است برخورد مناسبی نداشتند و چه بسا اگر آن دختر اهل کشوری غیر از افغانستان بود برخورد دیگری از خود نشان می‌دادند. متأسفانه این فرهنگ در خیلی از مردم جا افتاده و با دیدی تحقیرآمیز به اهالی افغاستان نگاه می‌شود؛ گویا شرافت انسانی و آن نکته کلیدی قرآنی که "انّ اکرمَکم عندالله اتقاکم" در اینجا به فراموشی سپرده شده است و نوعی حس خود برتربینی در فرهنگ مردم تقویت شده است که جای تأسف دارد. سریال از این نظر نکات مثبتی را گوشزد کرد. نکته دیگری که در این سریال مطرح شد مشکلات مهاجران افغانستانی در رابطه با مالکیت اموال است که مانند شهروند ایرانی نمی‌توانند سند داشته باشند و همین موضوع سبب شد که اموال علیجان توسط فرخ غصب شود و او هم به قول معروف دستش به جایی بند نبود و نمی‌توانست که جایی اثبات کند این اموال، برای اوست. این هم گوشه‌ای از مشکلات این مهاجران است که در سریال به آن پرداخته شد. از نکات قابل نقد در این سریال همان موضوع تکراری در قالب سریال‌ها است که متأسفانه به امری عادی درآمده و ظاهرا امیدی هم به اصلاحش نیست و آن نکته عدم رعایت حریم محرم و نامحرم در جایی است که طرفین قصد ازدواج دارند ولی هنوز ازدواج نکرده‌اند و این نکته در رابطه بین حافظ و نورا مشهود بود. @HOWZAVIAN
🔵 امارات و فهم دقیق از قد‌‌ و قواره سیاسی ✍️ علی سلیمانی سفر احمدی نژاد به اکسپو۲۰۲۱ امارات با اهداف سیاسی و بعد هم دیپورت او توسط امارات که امروز یکی از پیش قراولان اقدامات و اظهارات ضدایرانی در منطقه است، نشان داد حتی حکام متوهم قبایل متحده هم می دانند در حد و اندازه مچ اندازی مستقیم و سنگین با جمهوری اسلامی نیستند و حاضر نشدند اجازه بدهند احمدی نژاد از این اتفاق در امارات بهره برداری سیاسی مدنظر خود را کند. شاید اگر امارات سرعت حرکات جنون آمیز خود را بیشتر می کرد می توانست میزبان دولت در تبعید جمهوری اسلامی باشد و مدل ایرانی عبد ربه منصور هادی را میزبانی کند تا هم زندگی نباتی خود را به خطر بیاندازد و هم عنصر نامتوازن سیاست ایران علاوه بر فضای سیاسی از فضای جغرافیایی ایران حذف کند اما شیخ نشین حاشیه ی خلیج فارس بر خلاف عادت این چند ساله خود که به آرمان فلسطین خیانت کرد، به شدت پیگیر عادی سازی با رژیم جعلی وجنایتکار صهیونیستی بود و به پایگاهی برای اقدام علیه ایران تبدیل شده بود، در این فقره باهوش عمل کرد و اسیر جوسازی های عنصری که شهوت دیده شدن به هرقیمت را دارد و بدنامی را بهتر از بی نامی می داند نشد. در این روزها که منطقه و بالتبع آن ایران در شرایط خاصی به سر میبرند انجام چنین اقدامات و چنین هزینه سازی هایی اگر خیانت نباشد حتما جهالت و حماقت است. @HOWZAVIAN
💢 رصد مهم‌ترین محورها در شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی ⭕️ عملیات رسانه ای شبکه ها پیرامون تصویب بودجه نظامی اسرائیل برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی ایران همزمان با آزمایش بمب دو تنی آمریکا با هدف القای نگرانی در اذهان عمومی نسبت به بالاگرفتن تنش و احتمال رویارویی نظامی میان ایران و اسرائیل ⭕️ فضاسازی رسانه ای شبکه ها پیرامون سند تفاهم بیست ساله میان جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا با تمرکز بر تاکید شبکه مبنی بر شباهت دو کشور از نظر بحران اقتصادی و سیاسی با هدف القای انزوای سیاسی ایران در بین کشورهای پر قدرت جهان ⭕️ گزارش اختصاصی شبکه من و تو پیرامون دورنمای برنامه حذف ارز 4200 تومانی ⭕️ مانور رسانه ای شبکه صدای آمریکا پیرامون واکنش و بیانیه رسمی سازمان برنامه و بودجه دولت سید ابراهیم رئیسی به گزارش این سازمان در اواخر فعالیت دولت حسن روحانی درباره احتمال ورشکستگی دولت در صورت ادامه تحریم های آمریکا با هدف القای موثر بودن سیاست فشار حداکثری آمریکا و اعمال تحریمها علیه ایران در فروپاشی اقتصاد کشور. @HOWZAVIAN
✍عید الزهرا یعنی... ✔️ همان کاری که صاحب کتاب الغدیر انجام داد 🔹عیدالزهرا روزی که با مجاهدت ما همه‌ی عالم زیر چتر ولایت مولا امیرالمومنین علیه السلام قرار بگیرند و این امر با "تبیین" اتفاق می‌افتد نه با "توهین"؛ همان کاری که وقتی صاحب انجام داد بسیاری از برادران اهل سنت مسیر هدایت را از ضلالت تشخیص دادند.
🍃 همیشه پای یک مادر در میان است ✍️ فاطمه میری زن نماد جمال الهی وقتی در کسوت مادری می‌نشیند، انگار ایستاده است تا تمام وجود خود را نثار فرزندانش کند. وقتی مادری توانسته باشد وظایف قبلی خود را درست انجام دهد، آن‌وقت می‌شود یک مادر تمام عیار. زیرا مادری ورای وظیفه، عشق است که در نهان مادر رشد می‌کند و به بالندگی می‌رسد. خیلی نیاز نیست دنبال یک نمونه بگردیم. کشور ما پر است از مادران گمنامی که در اوج گمنامی برای اعتلای نام کشورشان ایستاده‌اند. مادرانی که دین و مردانگی را ذره ذره در کام کودکانشان می‌ریزند تا بزرگ شوند. آن وقت مادر کنار می‌ایستد و به تماشای جولان فرزند در عرصه‌های مختلف خدا را شکر می‌کند. این‌روزها اسم برخی شهرها را بیشتر می‌شنویم، آمل، بابل، جویبار، شیراز، دزفول، شهرری... این روزها فرزندانی از این شهرها تاریخ سازی کردند و به قول هادی عامل گزارشگر ورزشی بزرگی کردند. بزرگی در عرصه‌ای که همه بزرگان آمده‌اند با بهترین امکانات و بهترین ورزشکاران. این سوی میدان هم جوانانی بودند که تازه رخت نوجوانی را از تن بدر آورده بودند و وارد میدان مبارزه شدند و درخشیدند. اینان از خانه‌هایی پراز صفا و گذشت آمده‌ بودند‌. از زیر قرآن مادرانی رد شدند که با اشک و امید برای موفقیت پسرانشان دعا کردند و آنان را به امید سرفرازی پرچم میهن روانه جدال در دایره طلایی کردند و خودشان سجاده نشین شدند. برای موفقیت فرزند، برای سالم بودنش و برای آبرو داری پرچم ایران کنار دیگر پرچم‌ها. مادر، مام و چه واژه‌های آشنایی وقتی می‌خواهی از صبر و استقامت و پیروزی بگویی. پیروزی در برابر ناملایمات، در برابر هرچه سختی و مشقت. مادران این سرزمین با دل‌های پاکشان و نفس گرم خدایی‌شان کارستان کردند. مانند مادران شهیدانی که عزیزترین هدیه خدا به خود را در جبهه برای سرافرازی ایران و اسلام پیشکش کردند. حرف از مادر شد و حرف ازشهید و حرف از کشتی. راستی مادر ابراهیم هادی چه کرد؟ وقتی خبر شهادت پسر خوش قامت و کشتی گیر خود را شنید؟! @HOWZAVIAN
🔻تزهایی درباره نوجوانی به بهانه گفتگوها درباره "دهه هشتادی‌ها" ✍سیدحسین شهرستانی 🔸نوجوانی نقطه عطف در چرخه حیات آدمی است که ویژگی اساسی آن "کشف و بازیابی خود" است. این امر هم نیرو و هم بحران نوجوانی است. در قرآن کریم، نوجوانی با و طرح می‌شود، که این دو شرط امکان شکوفایی علمی و عملی انسان است: و لمّا بلغ اشدّه و استوی آتیناه حکما و علما این "استواء ثانی" است پس از استواء اولی که تسویه‌ی خلقت است. (خلق فسوّی) بلوغ و استواء همزمان در ساحت غریزه و فطرت به بار می‌نشیند و بدین ترتیب آدمی همچون سروِ آزاد، برپا شده و راست و استوار به نیروی خود قیام می‌کند. 🔸بلوغ به‌مثابه آزادی، جوهری است که به‌سبب آن آدمی - که راست‌قامت ایستاده است- شایسته حمل بار امانت الهی در متن هستی می‌شود. پس نوجوانی، لحظه‌ی خطیری است که آدمی در آن زیر بار امانتی می‌رود که آسمانها و کوهها از تحمل آن عاجزاند. بار مسئولیت "ساختن خود" و به‌عهده گرفتن سرنوشت خویش. پس جشن بلوغ یا جشن "تکلیف" بزرگترین جشن آدمی در چرخه زندگانی است. چون آیین ازدواج جشن به‌عهده گرفتن مسئولیت در قبال دیگری است و جشن تکلیف جشن عهده‌دار شدن مسئولیت خود. 🔸نوجوانی به‌وجهی کشف و بلکه اختراع عصر جدید است. بحران نوجوانی بحران "گذار" است از کودکی به بزرگسالی. در عصر سرمایه‌داری صنعتی، این دوره دوره‌ی تبدیل کودک مصرف‌کننده به نیروی کار ارزان است. در عصر سرمایه‌داری مصرفی اما، نوجوان ماده‌ی خامی است که اشکال متنوع ، او را صورت می‌بخشد. 🔸در دوره اخیر، نوجوانی ایماژی نمایشی و متعلق به جهان بازی و فانتزی و فراغت است. فراغت از هر نوع مسئولیت. ایده‌ای که در تقابل با معیارهای بزرگسالی و عصیان علیه آن شکوفا می‌شود. سکسوآلیته، شعله این عصیان را در تمامیت‌اش فروزان می‌کند. پس ما در وضع تجدد متاخر با ایده نوجوانی سکچوآل روبروییم. 🔸در ایران ما اما، نوجوانی نه با بلوغ و استواء و مسئولیت و نه با تولید و سکسوآلیته و غیره که عمدتا با مقوله‌‌ی تهی و پوک معنی [بی‌معنی] می‌شود. کنکور، این بلیط بخت و گارانتی موفقیتی نرمال که در آن، پیروزی نه دست‌آوردی بی‌همتا که تقلیدی ناگزیر از حرکتی توده‌وار است. 🔸ما بیش از هر زمان به طرح مجدد نوجوانی محتاجیم. اما در این مقام، نوجوان موجود غریبی است: نه چون کودک ابژه‌ی مفهوم‌سازی است و نه چون بزرگسال خود مستقلا سوژه‌ی خودآگاهی است که طرحی از خود درمی‌افکند. قطعا ما بزرگسالان هستیم که به نوجوانی به مثابه ایده می‌اندیشیم اما باید دانست که نوجوان برخلاف کودک، مستعد شورش بر طرحی است که در غیاب او درافکنده باشند. به‌ویژه در عصر نوجوانان مسلح به سلاح رسانه‌های نوظهور. پس بخشی از این طرح، تدبیر برای تمهید امکان مشارکت نوجوان است در طرح مجدد مفهوم نوجوانی و بازتعریف آن متناسب با شرایط عصر... @HOWZAVIAN
✴️ مثبت و منفی "کلبه عمو پورنگ" ✍ بابک شکورزاده یکی از سریال‌های پرمخاطب که برای گروه کودک و نوجوان ساخته شده و محصول گروه اجتماعی شبکه دو می‌باشد مجموعه تلویزیونی «کلبه عمو پورنگ» است. این مجموعه از نظر محتوایی سعی دارد که مضامین ارزشمندی مثل اعتماد به نفس را در قالب نمایشی فانتزی با بازیگرانی که عمدتا نقش حیوانی را دارند به کودکان و نوجوانان بیاموزد که نکته مثبت این مجموعه را می‌توان همین موضوع دانست. دو ویژگی مهم را می توان از موضوعات قابل نقد این مجموعه دانست: موضوع اول داستان موسیقی است؛ این مجموعه را تقریبا می‌توان به عنوان یک برنامه موزیکال تلقی کرد. نکته مهم در این جا خود را نمایان می‌کند و آن هم موزیک‌هایی است که اکثرا مصداق موسیقی مطرب و حرام است، به حدی که در بعضی اوقات بازیگران نیز بدنی تکان می‌دهند و رسما می‌رقصند. این موسیقی‌ به گونه‌ای است که به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و با فتوای هیچ فقیهی، حتی با فتوای کسانی مثل رهبر انقلاب که فتوای راحت‌تری نسبت به سایر مراجع در این باره دارند نیز سازگاری ندارد. اثبات این موضوع کار پیچیده‌ای نیست و کسی که اندک اطلاعی درباره احکام موسیقی داشته باشد به این نتیجه خواهد رسید. درست است که برخی موسیقی‌ها مشکوک است و نمی‌توان به راحتی آن را مصداق موسیقی حرام دانست، ولی دست کم اکثریت موسیقی که در این مجموعه ساخته و پخش می‌شود مصداقی بی چون و چرا از موسیقی حرام است. با این اوضاع حقیقتا چگونه می‌توان نوجوانان را توجیه کرد که ما در شرع موسیقی حرام نیز داریم. آیا با این اوضاع کسی به راحتی می‌تواند پذیرا باشد؟ طبیعتا نوجوان با تناقضاتی روبه رو خواهد شد و به راحتی توجیه نمی‌شود. نکته دوم که جای انتقاد دارد نحوه بازی کردن برخی بازیگران زن این مجموعه است که بعضا با ناز و عشوه همراه است که طبیعتا چنین رفتاری نیز در حضور نامحرم مشروع نیست. مصداق بارز این ادعا بازی‌های سپیده خداوردی در نقش "مگو" است که لحن و بیانش در اکثر اوقات تقریبا عشوه‌آمیز است. ممکن است که توجیه عوامل مجموعه این باشد که این برنامه برای کودک و نوجوان است و برای لطافت کار و توجیهاتی از این دست اقتضای اینگونه رفتارها منعی ندارد؛ ولی نکته این است که درست است که مخاطب، کودک ونوجوان است؛ ولی آیا فقط کودکان شاهد این عشوه‌‌گری‌ها هستند؟ عده‌ای نامحرم در پشت صحنه و جلوی صحنه شاهد این وضعیت هستند و بعد از آن جمعیتی میلیونی شاهد این مجموعه خواهند بود که طبیعتا بخشی از این‌جمعیت، شامل نامحرمان بزرگسال می‌شود. البته ناگفته نماند که گریم و آرایشی که برخی از این بازیگران زن نیزدارند بدون رعایت ضوابط شرعی است و همان مشکل عشوه‌گری را دارد. بنابراین باید چاره‌ای اندیشیده شود که هم برای مخاطب کودک و نوجوان جذابیت داشته باشد و هم ضوابط شرعی رعایت گردد. @HOWZAVIAN
🔻 وارد نشوید ✍ علی بهاری «مترجم در خصومت با خلفا تا آنجا پیش رفته بود که خطبۀ معروف اما‌م ‌علی بر سر مزار خلیفۀ دوم را نیز نفی کرده و آن را به ستایش امام از سلمان فارسی نسبت داده بود با این ادعا که امام علی قهراً نمی‌توانسته سخنی ستایش‌آمیز نسبت به عمر بن خطاب بر زبان رانده باشد!» جملات بالا را جناب احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی‌اش منتشر کرده است. او در یک یادداشت با موضوع وحدت شیعه و سنی، به مرحوم شیخ محمد دشتی به خاطر ترجمه فرقه‌گرایانه (بر اساس ادعای نویسنده) انتقاد کرده است. از کلام نویسنده برمی‌آید منکر دشمنی میان امام و عمر است و معتقد به رفاقت آن دو. از این رو توجه به نکات زیر لازم است: 1. هیچ گاه نمی‌توان نظر معصوم درباره یک موضوع را صرفا با خواندن یک حدیث فهمید. اطلاق، تقیید، عام و خاص به همین خاطر جزئی از مباحث اصولی است. اگر کسی به اندازه کتاب «الموجز» با اصول فقه آشنایی داشته باشد این نکته را تصدیق می‌کند. 2. نظر امیرمومنان درباره خلفا مشخص است. امام در شقشقیه عمر را شخصیتی پر از خشونت، سخت‌گیری و عذرخواهی می‌داند که مردم در دوره حکومتش به رنج، دورویی و اعتراض گرفتار شدند. در صحیح مسلم نیز عمر رو به عباس و امام علی می‌گوید شما دو نفر معتقدید من و ابوبکر (به خاطر عملکردمان پس از رسول خدا) دروغ‌گو، خائن، گناهکار و حیله‌گر بودیم. عباس و امام هم تایید می‌کنند! (1) در روایتی دیگر هم امام پس از شهادت حضرت زهرا کسی را پیش ابوبکر فرستاد تا او را بیاورد و سفارش کرد عمر را نیاور چون دوست ندارم چهره‌اش را ببینم! (2) در شورای شش نفره پس از مرگ عمر نیز، امام خلافت را قبول نکرد و عثمان خلیفه شد، چون نپذیرفت طبق سیره دو خلیفه اول حکم براند. (3) 3. این که امام علی خطبه‌ای در ستایش عمر بن خطاب خوانده باشد بحثی تاریخی است و نقد و نظر درباه‌اش فراوان. (4) اما حتی اگر این اتفاق افتاده باشد - که احتمالا نیفتاده است - از روی تقیه و جبر جامعه است، همان جبری که به او اجازه نداد بساط نماز تراویح را جمع کند و یا مانع قتل دختر رسول خدا شود. 4. جناب زیدآبادی به همان مسائل سیاسی بپردازند موفق‌ترند. بهتر است به حوزه‌ای که تخصص ندارند وارد نشوند! (1): صحیح مسلم، ج3، ص1377 (2): صحيح البخاري، ج4، ص1549 و صحیح مسلم، ج3، ص1380 (3): تاریخ یعقوبی، ج2، ص162 (4): گوشه‌ای از این معرکه آراء را ببینید: https://b2n.ir/q81743 @HOWZAVIAN
📌 دو صد گفته چون نیم کردار نیست! ✍️ محمدجواد محمودی برخی افراد تصور می‌کنند که اگر بخواهند انسان خوبی بشوند، حتما باید در طول روز دائما ذکر و ورد و مراقبات خاصّ داشته باشند؛ ذکر و ورد و مراقبه خوب است، اما برای کسی که به وظایف و دستورات اولیه‌ی دین پایبند باشد، بعد برود سراغ این مراحل! این طور افراد، مانند وزنه‌بردار تازه‌کاری هستند که در هفته‌ی اول باشگاه، هنوز وزنه‌ی ده کیلویی را نمی‌تواند بلند کند؛ رفته سراغ وزنه‌ی صد کیلویی؛ چون دوست دارد زودتر به المپیک برسد؛ اما غافل از اینکه با این کار نه تنها به نمی‌رسد؛ بلکه در همان روزهای اول آسیب می‌بیند و چه بسا از این رشته‌ی ورزشی روی گردان شود. من هنوز نمی‌توانم خشم و ناراحتی خودم را در کنترل کنم، و با کوچک‌ترین مسئله‌ای، همه را آزرده خاطر می‌کنم، آن وقت دنبال دستورالعمل و ذکر و دعای خاص هستم!! باید بدانم؛ رشد من در عمل به همین مسائل ساده‌ای است که به سادگی از کنار آن‌ها عبور می‌کنم. زمانی که به وظایف اولیه و اصلی عمل نمودم، خداوند خودش راه را برای رسیدن به مراتب بالاتر هموار می‌کند. 🔹«گاهی می‌بینیم که فردی به مجلس (علیهم السلام) می‌آید و می‌ریزد و گریه می‌کند؛ اما وقتی به خانه و بر می‌گردد، اثری از در زندگی او دیده نمی‌شود؛ زیرا وقتی رابطه‌اش را با و و خود اصلاح نکرده باشد، از اهل‌بیت(علیهم السلام) هم نمی‌تواند بهره‌ی کافی ببرد. هر مقدار پیوند در خانواده شدیدتر شود، آمادگی و قدرت فرد برای بالابردن وزنه‌ی محبت ولایی و پس از آن محبت رحمانی نیز بیشتر می‌شود؛ اما اگر خانواده دچار اختلال شود، یقینا محبت ولایی نیز دچار اختلال می‌شود!» برشی از کتاب ، اثر استاد @HOWZAVIAN