eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
455 ویدیو
171 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب‌خوانی و مسئله تکامل انسان؛ کتاب، جایگزین‌ناپذیر است ✍رضا منصوری برای روشن‌شدن نقش کتاب‌ در زندگی بشر بد نیست توجهی داشته باشیم به این که تفاوت انسان با گیاهان و حیوانات در چیست؟ گیاه و حیوان هم حیات دارد، ولی تفاوت انسان با سایر موجودات در این است که انسان می‌تواند سخن بگوید. از زمانی که جوامع انسانی به وجود آمدند انسان‌ها شروع به صحبت با همدیگر کردند. با زبانی که در ‌طی مراحلی رشد و تکامل پیدا کرده و به ما رسیده. گیاهان و حیوانات هم به نوعی با هم صحبت می‌کنند ولی صحبت این موجودات در حد ابتدایی باقی مانده؛ متحول‌شده و تکامل‌یافته نیست. انسان اما بر اثر مجموعه رویدادهایی زیستی می‌تواند صحبت کند. پس انسان برای برقراری ارتباط با سایر انسان‌ها شروع به صحبت کرد و در ادامه نوشتن را آفرید و کتاب را به وجود آورد. پس وقتی به موضوع کتاب می‌پردازیم، باید متوجه نقش آن در تحول جوامع انسانی هم باشیم. مكالمه‌ی دو انسان با همدیگر در نهایت تبدیل به نوشتار شده است و ما عنوان کلی کتاب را برایش به کار می‌بریم. اما کتاب تنها وسیله‌ای برای انتقال حرف‌های یک انسان به انسان دیگر نیست، بلکه تاثیر شگرفی هم در تکامل انسانی، خرد انسانی و خلاقیت انسان‌ها دارد. این هم وجه تمایز دیگر انسان و حیوان است. هر خصوصیتی که با انسان‌بودن در ارتباط باشد، چه به لحاظ خرد و چه به لحاظ عواطف‌ او، عامل اصلی نگارش کتاب است. گفتگوی میان دو انسان‌ تمام می‌شود و نهایتا اثر آن در ذهن باقی می‌ماند؛ ولی وقتی پای نوشتار در میان باشد نوشتار بر روی خرد و روح نویسنده و خواننده تاثیر می‌گذارد. انسان‌ها اگر مایل باشند در همین مسیر تکاملی که آن‌ها را از حیوانات متمایز ساخته رشد کنند ناگزیرند از اینکه بنویسند و بخوانند. وقتی انسان کتاب نمی‌خواند چشم خود را بر روی عوالم دیگر و جهان‌های دیگری که توسط سایر انسان‌ها خلق شده‌ می‌بندد. خواندن کتاب باعث می‌شود ذهن‌ بازتر شود، خلاقیت‌مان بیشتر شود و مسیر تکامل سریع‌تر طی شود. خواندن کتاب برای زندگی بشری که علاقه‌مند به رشد و خلاقیت است، اجتناب‌ناپذیر است. انسانی که کتاب نمی‌خواند خلاقیت‌اش به‌مرور به صفر می‌رسد و تنها گوینده و شنونده‌ای فاقد خلاقیت باقی می‌ماند. این مهم‌ترین وجه تمایزی‌ست که در کتاب‌خواندن و کتاب‌نخواندن وجود دارد. گرچه در شرایط بحرانی ازجمله در همین دوران كرونا، پناه آوردن به کتاب و تخیل‌كردن و یا خواندن کتاب‌های تاریخی و اجتماعی و مرور سرگذشت انسان‌هایی که بحران‌های مشابهی را پشت سر گذاشته‌اند به حل و فصل بهتر بحران کمک می‌کند ولی نقش کتاب در زندگی انسان خیلی پر رنگ‌تر از این‌هاست. انسان‌ها در انزوا نمی‌توانند بسیاری مسائل‌شان را حل کنند. در حالت عادی معمولا انسان‌ها به صورت اجتماعی می‌زیند، و با قرار ‌گرفتن در محل کار و یا در رفت‌وآمدها و دورهمی‌ها خودشان را تنها احساس نمی‌کنند. کتاب در مقابله با این انزوا به کمک انسان می‌آید ولی اهمیت آن از این جهت است که موجب رشد و تکامل می‌شود. اگر کتاب را از انسان بگیریم فاصله زیادی با حیوانات ندارد. این در اقوامی که رشدشان بسیار ابتدایی بوده و به کتابت نرسیده‌‌اند، مشاهده می‌شود. این اقوام در زندگی تمایز چندانی با حیوانات نداشتند و نتوانستند تمدنی بیافرینند. پس صرف صحبت کردن کافی نیست. بنابراین باید نقش خواندن کتاب را بسیار فراتر از این دید که مثلا امکان تنها بودن را افزایش می‌دهد و یا انزوا و جدا افتادن او را جبران می‌کند. ولی خب در مواقع بسیاری ما انسان‌ها کمتر به کتاب روی آورده و با دورهمی آن را جبران کرده‌ایم. اما، این نمی‌تواند جای کتاب را بگیرد. کتاب تا حدی می‌تواند جای دورهمی را بگیرد، و تاثیرش بیش از این‌هاست. نباید به این موضوع اکتفا کرد. گرچه قطعا در شرایط موجود کتاب اهمیت پیدا کرده است و اگر بخواهم از نقش اصلی کتاب در زندگی بشر کوتاه بیایم، باید گفت کتاب خیلی از مشکلات روانی، غربت، و مسائلی از این دست را هم برطرف می‌کند. @HOWZAVIAN
📌 جشن‌های آدم‌کُش ✍️ علی بهاری این روزها مشهور به ایام کشته شدن خلیفه دوم است؛ شهرتی که البته معلوم نیست از نظر تاریخی هم اعتبار داشته باشد.(1) برخی شیعیان در این ایام مراسمی برگزار می‌کنند که نامش را عید الزهرا گذاشته‌اند. دور هم جمع می‌شوند و هر فحشی بلدند به خلیفه دوم می‌دهند. هر چه فحش آب‌دارتر، تبری بیشتر! این فحاشی‌ها البته مبنای نظری هم دارد: رُفِعَ القَلم!(2) این دوستان غافل‌اند از این که فیلم کارهایشان در مناطقی که شیعه در اقلیت است منتشر می‌شود و رنج و درد فراوانی به دیگر پیروان اهل بیت وارد می‌کند. شماری از گروهک‌های تروریستی فعال در ایران که در همین سال‌های اخیر جنایت می‌کردند کارهای خود را واکنشی غیورانه به توهین شیعیان به صحابه می‌دانستند و حتی از فیلم این توهین‌ها برای انگیزه‌بخشی به نیروهای تحت فرمان خود استفاده می‌کردند.(3) حال پرسش این است: شیعیانی که چنین می‌کنند نمی‌دانند شریک خون‌های ریخته‌اند؟ نشنیده‌اند فرمایش امام باقر را؟ فرمود: «روز قیامت به دست کسی کاسه‌ای پر از خون می‌دهند و می‌گویند: این سهم تو از خون فلانی است و وقتی او متعجب می‌گوید کسی را نکشته‌ام، پاسخ می‌آید: چرا! سخنی را از کسی شنیدی و نقل کردی. نقلت دهان به دهان چرخید تا به دست فلان ظالم رسید و او هم آن شخص را کشت. پس به اندازه خودت سهیمی!»(4) آیت الله بهجت هم در این زمینه جمله مشابهی دارد: «چه بسا ... این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند، گردد. در این صورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود.»(5) اما افزون بر جنایت‌گستری، این مراسم‌های مذهبی‌نما دردسرهای دیگری هم دارد: 1. در اختلاف بین دو گروه که یکی اقلیت مطلق و دیگری اکثریت مطلق است هیچ‌گاه اقلیت نباید بنزین بر آتش اختلاف بریزد که در نهایت دود این آتش به چشم خودش خواهد رفت. البته مراد، چشم بستن بر حقیقت و دفاع نکردن از عقاید مذهبی نیست که وظیفه متکلمان شیعی است. اما فاصله‌ای فراوان است میان دفاع عالمانه از کیان مذهب و ضربه جاهلانه به اساس مکتب! 2. این رفتارهای تند و بی‌ادبانه‌ باعث می‌شود شیعه فقط به عنوان گروهی دشنام‌دهنده و بی‌اخلاق در جهان شناخته شود و سایر ابعاد بی‌نظیرش مانند معارف بلند توحیدی، حِکَمی و عرفانی پوشیده بماند. بنابراین، اندک شعله‌ احتمال حقانیت شیعه در دل‌های طالبان حق، خاموش خواهد شد. 3. ما با بسیاری از برادران اهل سنت در کشورهای گوناگون اسلامی عقاید، منافع و اهداف مشترک داریم که می‌توانیم بر اساس آن، همکاری‌ کنیم، اما این رفتارها باعث دور شدن آنان از ما و نزدیک شدنشان به فرقه‌های خشن تکفیری می‌شود. به بیان روشن‌تر، تلاش برای سنی ماندن اهل سنت و وهابی نشدن‌شان، از مهم‌ترین کارهای ماست؛ البته اگر برادران تندمزاج‌مان بگذارند! پی‌نوشت‌ها: (1) برخی تاریخ‌پژوهان این عقیده را نقد کرده‌اند. از جمله نگاه کنید به مقاله «نهم ربیع الاول» از سایت ویکی‌شیعه. (2) بعضی شیعیان تندرو معتقدند در ایام نهم ربیع، قلم محاسبه از شیعیان برداشته شده است و آنان می‌توانند هر کاری را بدون ترس از مواخذه انجام دهند! نگاه کنید به مقاله «حدیث رفع القلم» از سایت ویکی‌پرسش. (3) نگارنده در جلسه‌ای از یکی از اساتید به نامِ سلفی‌پژوهی و وهابیت‌شناسی این را شنید. آن استاد مستقیما از بازجوی عبدالمالک ریگی نقل می‌کرد. (4) بحار الانوار، ج104، ص383 و 384 (5) کتاب «در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت» نوشته محمدحسین رخشاد، ص 138. به نقل از پایگاه خبری جوان‌آنلاین @HOWZAVIAN
تبرّی؛ حقیقت و طریقت ✍️ عباسعلی مشکانی سبزواری موضوع اصلی مقاله حاضر، تبیین و تشریح لعن صریح و با نام و نشان بزرگان اهل‌سنت، خصوصاً خلیفه اول و دوم است. براساس این تحقیق، غالب روایاتِ دال بر جواز لعن صریح و با نام و نشان بزرگان اهل‌سنت، مورد مناقشه و خدشهٔ رجالی و درایی بوده و قابل استناد نیستند. بر فرض چشم‌پوشی از مناقشات و خدشه‌های وارد بر این روایات، درباره آن‌ها دو احتمال وجود دارد. اول اینکه براساس روایات مختلف، خصوصاً روایت امام رضا(ع)، این نوع روایات، ساخته و پرداخته دشمنان اهل‌بیت(ع) برای مشوّه‌ساختن چهره ایشان در میان امت بزرگ اسلامی است. احتمال دیگر این‌است‌که این روایات، واکنش و عکس‌العمل پیروان اهل‌بیت(ع) در مقابل بدعتی است که بنی‌امیه درباره لعن حضرت علی(ع) و شیعیان ایشان گذاشته بودند و شیعیان برای مقابله‌به‌مثل، به لعن بزرگان آن‌ها خصوصاً خلیفه اول و دوم پرداختند. در هر صورت، استناد به این روایات برای لعن صریح و با نام‌ونشان بزرگان اهل‌سنت، خصوصاً خلیفه اول و دوم، وجهی ندارد و در مقابل، روایات فراوانی از خاندان اهل‌بیت(ع) در نهی از لعن و توهین صریح و علنی نسبت به آن‌ها وجود دارد. بر این اساس، مقاله حاضر عهده‌دار تعریف و تبیین مقوله تبرّی بوده، موضوع سبّ و لعن را که از مسائل نخستين در جهان اسلام است و در درون جامعه اسلامى و در برخورد با پيروان مذاهب و مسالك مختلف مطرح و مورد ابتلاء بوده و نیازمند تبیینی نوین است، مورد تحقیق و کاوش قرار داده است. 🌐 لینک مطالعه مقالات: 1️⃣ لینک بخش اول مقاله 2️⃣ لینک بخش دوم مقاله 3️⃣ لینک بخش سوم مقاله 4️⃣ لینک بخش چهارم مقاله @HOWZAVIAN @F_HamAndishi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 جدیدترین مستند استاد با موضوع کرونا منتشر شد ⛔️ طالب‌زاده در مستند ، سراغ واکاوی مسئله ویروس رفته و از زاویه جدید و بکری این موضوع را بررسی کرده است که مخاطب را غافلگیر می‌کند. 📺 دانلود و تماشای این مستند جنجالی از لینک زیر: 🌐 b2n.ir/cov2019 @HOWZAVIAN
🔗 مروری بر دیدگاه نویسندگان حوزوی و اعضای تحریریه مدادالفضلاء ⚽️ «رشد فرهنگی با فوتبال» به قلم علی کردانی بازی‌کنان، مربیان و برپاکنندگان اگر به این باور برسند که از ورزش به ویژه فوتبال می‌توان به انتشار الگوهای اخلاقی و فرهنگی رسید، نگاه منفعت‌طلبانه و خودپسندانه باید رخت ببندد. ظرفیت الگوسازی و الگو‌دهی در مستطیل سبز بیش از آنی است که فکرش را بکنیم؛ چنان‌چه مسئولان برگزارکننده بدانند که در هنگام برگزاری یک مسابقه ۹۰ دقیقه‌ای، نوجوانان و جوانان چه به صورت خودآگاه و ناخودآگاه الگویاب هستند. 🔗 متن کامل... 📌«نیاز؛ محور تربیت» به قلم محمدجواد محمودی اگر می‌خواهیم فرزندمان، متربی‌مان، دوست‌مان و یا هر کس دیگری را در انتخاب مسیر صحیح کنیم، باید به او نشان دهیم که این مسئله نیاز او است و باید او را به این برسانیم که این مسئله وی را به کمال می‌رساند. اگر بخواهیم او را مجبور به انتخاب مسیری کنیم، مطمئنا حتی اگر در کوتاه مدت اثر داشته باشد، در بلند مدت اثر نخواهد داشت و چه بسا اثر داشته باشد. پدر، مادر، مربی، استاد، همسر و دوست اجازه ندارد حق انتخاب شخص مقابلش را نادیده بگیرد و باید بداند اگر بخواهد متوسل به زور یا تنبیه و محرومیت مدام بشود، اثری جز لجبازی در پی نخواهد داشت؛ چرا که آدمی اگر ببیند حق انتخاب ندارد -ولو اینکه آن راهی که مجبور به آن شده، خوب و صحیح باشد- برای اینکه ثابت کند است، دست به لجبازی می‌زند. 🔗 متن کامل... 💠دلگویه‌های فاطمه میری، عضو تحریریه مدادالفضلاء خدیجه عروس آمنه شد. و بازار عشق رونق گرفت. 🔗 هایکونویسی‌های دیگر... 🌛«مثل ماه» به قلم باران نجاتی فاطمه بانو داشت با چرخ خراب و سیاهش، روی تخت چوبی حیاط، برای نوه ی دختری اش، لباس می دوخت. می ترسید حالا دیگر دیسیپلین خانوادگی آنها، اجازه‌ی پوشیدن چادر را به آنها ندهد. بالاخره دختر و نوه اش ، زنگ در را زدند و وارد حیاط کوچک خانه شدند. تویی که اگر بیایی، همه‌ی «یو» ها رنگ می بازند. 🔗 متن کامل... 🌏 دنیای مفارقت به قلم مرضیه رمضان قاسم دنیا تنگ و تاریک می شود نفس های پدر به شماره می افتد و غمی سنگین قلب فرزند را می فشارد، پدر در حال مفارقت از دنیاست و نفس های پایان عمر را تجربه می کند و این نفس های پایانی برای پدر و فرزند سخت و جانسوز است و لحظه ی وداع فرا می رسد پدر آشیانه ی دنیا را رها می نماید و برای فرزند دنیایی چونان قفسی می ماند که دیگر نفس کشیدن در آن هم سخت و دشوار می گردد ادامه زندگی که جای خود دارد. 🔗 متن کامل... ☂️ «قیاس مع الفارق» به قلم عصمت مصطفوی درست مثل شب های پر ستاره و بی فروغ شِعب ابی طالب! این درسِ هر شبش بود؛ فدایِ جان برایش! او تنها ماند و شمایِ او به سوی مدینه رهسپار شد. 🔗 متن کامل... ⭕️ جنگ نرم به قلم محمدجواد محمودی در میدان جنگ نرم، قلم، اسلحه‌ی اهل علم است و کلمات، فشنگ‌هایی هستند که به قلب شبهات شلیک می‌شوند. هر افسر جنگ نرم، باید خشاب اندیشه را، با مطالعه و تحقیق پُر کند، تا در میدان جهاد تبیین مغلوب نشود. 🔗 متن کامل... @HOWZAVIAN
📚کتابخوانی کتاب تازه منتشر شده با عنوان «اصول عقاید در کلام امام صادق(ع)» که سیدمجید نبوی کار تلخیص آن را انجام داده است. این کتاب یکی از «سلسله کتاب‌های تلخیص مسند امام صادق(ع)» به شمار می‌رود. 🔗 لینک دانلود این کتاب https://yun.ir/f18n0f @HOWZAVIAN
📌 عید الزهرا یعنی... ✍️ عید الزهرا یعنی کاری کنیم که نتیجه اش شیعه پروری باشد نه شیعه ستیزی . "تبیین" ما میتواند شمشیر تیز آن ها را کُند کُنَد و "توهین" ما میتواند شمشیر کُندِ آنها را تیز کُند . این یعنی اقدام ما غیر مستقیم مایه "نجات" یا "شهادت" بسیاری از شیعیان می شود...
یادداشتی برای «هم‌ سایه» ✍ بابک شکورزاده سریال "هم سایه" را شاید بتوان تنها سریالی دانست که با محوریت مردمِ افغانستانِ ساکن در ایران ساخته شد و گوشه‌ای از مشکلات آن‌ها را به تصویر کشید. این موضوع یکی از ابعاد مهم این سریال بود و بهره‌گیری از بازیگران افغانستانی نیز به باور‌پذیری آن کمک می‌کرد، هر چند که بازیگران ایرانی هم که نقش افغانستانی را بازی کردند نسبتا در ایفای نقششان موفق بودند. یکی از نکات جالبی که این سریال بر آن تأکید داشت این بود که به اهالی افغانستان، افغانستانی گفته شود و نه افغانی؛‌ چرا که افغانی واحد پول افغانستان و همچنین افغان، محله‌ای در افغانستان است. حالا بماند که بعضی اوقات لفظ افغانی بار منفی دارد و برخی بخاطر توهین، افغانی را به کار می‌برند. نکته دیگر فرهنگ غلطی است که برخی از مردم جامعه با نگاهی تحقیرآمیز به مردم افغانستان نگاه می‌کنند و در داستان ازدواج حافظ با نورا به این نکته اشاره شد که وقتی خانواده حافظ فهمیدند دختری که حافظ می‌خواهد با او ازدواج کند اهل افغانستان است برخورد مناسبی نداشتند و چه بسا اگر آن دختر اهل کشوری غیر از افغانستان بود برخورد دیگری از خود نشان می‌دادند. متأسفانه این فرهنگ در خیلی از مردم جا افتاده و با دیدی تحقیرآمیز به اهالی افغاستان نگاه می‌شود؛ گویا شرافت انسانی و آن نکته کلیدی قرآنی که "انّ اکرمَکم عندالله اتقاکم" در اینجا به فراموشی سپرده شده است و نوعی حس خود برتربینی در فرهنگ مردم تقویت شده است که جای تأسف دارد. سریال از این نظر نکات مثبتی را گوشزد کرد. نکته دیگری که در این سریال مطرح شد مشکلات مهاجران افغانستانی در رابطه با مالکیت اموال است که مانند شهروند ایرانی نمی‌توانند سند داشته باشند و همین موضوع سبب شد که اموال علیجان توسط فرخ غصب شود و او هم به قول معروف دستش به جایی بند نبود و نمی‌توانست که جایی اثبات کند این اموال، برای اوست. این هم گوشه‌ای از مشکلات این مهاجران است که در سریال به آن پرداخته شد. از نکات قابل نقد در این سریال همان موضوع تکراری در قالب سریال‌ها است که متأسفانه به امری عادی درآمده و ظاهرا امیدی هم به اصلاحش نیست و آن نکته عدم رعایت حریم محرم و نامحرم در جایی است که طرفین قصد ازدواج دارند ولی هنوز ازدواج نکرده‌اند و این نکته در رابطه بین حافظ و نورا مشهود بود. @HOWZAVIAN
🔵 امارات و فهم دقیق از قد‌‌ و قواره سیاسی ✍️ علی سلیمانی سفر احمدی نژاد به اکسپو۲۰۲۱ امارات با اهداف سیاسی و بعد هم دیپورت او توسط امارات که امروز یکی از پیش قراولان اقدامات و اظهارات ضدایرانی در منطقه است، نشان داد حتی حکام متوهم قبایل متحده هم می دانند در حد و اندازه مچ اندازی مستقیم و سنگین با جمهوری اسلامی نیستند و حاضر نشدند اجازه بدهند احمدی نژاد از این اتفاق در امارات بهره برداری سیاسی مدنظر خود را کند. شاید اگر امارات سرعت حرکات جنون آمیز خود را بیشتر می کرد می توانست میزبان دولت در تبعید جمهوری اسلامی باشد و مدل ایرانی عبد ربه منصور هادی را میزبانی کند تا هم زندگی نباتی خود را به خطر بیاندازد و هم عنصر نامتوازن سیاست ایران علاوه بر فضای سیاسی از فضای جغرافیایی ایران حذف کند اما شیخ نشین حاشیه ی خلیج فارس بر خلاف عادت این چند ساله خود که به آرمان فلسطین خیانت کرد، به شدت پیگیر عادی سازی با رژیم جعلی وجنایتکار صهیونیستی بود و به پایگاهی برای اقدام علیه ایران تبدیل شده بود، در این فقره باهوش عمل کرد و اسیر جوسازی های عنصری که شهوت دیده شدن به هرقیمت را دارد و بدنامی را بهتر از بی نامی می داند نشد. در این روزها که منطقه و بالتبع آن ایران در شرایط خاصی به سر میبرند انجام چنین اقدامات و چنین هزینه سازی هایی اگر خیانت نباشد حتما جهالت و حماقت است. @HOWZAVIAN
💢 رصد مهم‌ترین محورها در شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی ⭕️ عملیات رسانه ای شبکه ها پیرامون تصویب بودجه نظامی اسرائیل برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی ایران همزمان با آزمایش بمب دو تنی آمریکا با هدف القای نگرانی در اذهان عمومی نسبت به بالاگرفتن تنش و احتمال رویارویی نظامی میان ایران و اسرائیل ⭕️ فضاسازی رسانه ای شبکه ها پیرامون سند تفاهم بیست ساله میان جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا با تمرکز بر تاکید شبکه مبنی بر شباهت دو کشور از نظر بحران اقتصادی و سیاسی با هدف القای انزوای سیاسی ایران در بین کشورهای پر قدرت جهان ⭕️ گزارش اختصاصی شبکه من و تو پیرامون دورنمای برنامه حذف ارز 4200 تومانی ⭕️ مانور رسانه ای شبکه صدای آمریکا پیرامون واکنش و بیانیه رسمی سازمان برنامه و بودجه دولت سید ابراهیم رئیسی به گزارش این سازمان در اواخر فعالیت دولت حسن روحانی درباره احتمال ورشکستگی دولت در صورت ادامه تحریم های آمریکا با هدف القای موثر بودن سیاست فشار حداکثری آمریکا و اعمال تحریمها علیه ایران در فروپاشی اقتصاد کشور. @HOWZAVIAN
✍عید الزهرا یعنی... ✔️ همان کاری که صاحب کتاب الغدیر انجام داد 🔹عیدالزهرا روزی که با مجاهدت ما همه‌ی عالم زیر چتر ولایت مولا امیرالمومنین علیه السلام قرار بگیرند و این امر با "تبیین" اتفاق می‌افتد نه با "توهین"؛ همان کاری که وقتی صاحب انجام داد بسیاری از برادران اهل سنت مسیر هدایت را از ضلالت تشخیص دادند.
🍃 همیشه پای یک مادر در میان است ✍️ فاطمه میری زن نماد جمال الهی وقتی در کسوت مادری می‌نشیند، انگار ایستاده است تا تمام وجود خود را نثار فرزندانش کند. وقتی مادری توانسته باشد وظایف قبلی خود را درست انجام دهد، آن‌وقت می‌شود یک مادر تمام عیار. زیرا مادری ورای وظیفه، عشق است که در نهان مادر رشد می‌کند و به بالندگی می‌رسد. خیلی نیاز نیست دنبال یک نمونه بگردیم. کشور ما پر است از مادران گمنامی که در اوج گمنامی برای اعتلای نام کشورشان ایستاده‌اند. مادرانی که دین و مردانگی را ذره ذره در کام کودکانشان می‌ریزند تا بزرگ شوند. آن وقت مادر کنار می‌ایستد و به تماشای جولان فرزند در عرصه‌های مختلف خدا را شکر می‌کند. این‌روزها اسم برخی شهرها را بیشتر می‌شنویم، آمل، بابل، جویبار، شیراز، دزفول، شهرری... این روزها فرزندانی از این شهرها تاریخ سازی کردند و به قول هادی عامل گزارشگر ورزشی بزرگی کردند. بزرگی در عرصه‌ای که همه بزرگان آمده‌اند با بهترین امکانات و بهترین ورزشکاران. این سوی میدان هم جوانانی بودند که تازه رخت نوجوانی را از تن بدر آورده بودند و وارد میدان مبارزه شدند و درخشیدند. اینان از خانه‌هایی پراز صفا و گذشت آمده‌ بودند‌. از زیر قرآن مادرانی رد شدند که با اشک و امید برای موفقیت پسرانشان دعا کردند و آنان را به امید سرفرازی پرچم میهن روانه جدال در دایره طلایی کردند و خودشان سجاده نشین شدند. برای موفقیت فرزند، برای سالم بودنش و برای آبرو داری پرچم ایران کنار دیگر پرچم‌ها. مادر، مام و چه واژه‌های آشنایی وقتی می‌خواهی از صبر و استقامت و پیروزی بگویی. پیروزی در برابر ناملایمات، در برابر هرچه سختی و مشقت. مادران این سرزمین با دل‌های پاکشان و نفس گرم خدایی‌شان کارستان کردند. مانند مادران شهیدانی که عزیزترین هدیه خدا به خود را در جبهه برای سرافرازی ایران و اسلام پیشکش کردند. حرف از مادر شد و حرف ازشهید و حرف از کشتی. راستی مادر ابراهیم هادی چه کرد؟ وقتی خبر شهادت پسر خوش قامت و کشتی گیر خود را شنید؟! @HOWZAVIAN
🔻تزهایی درباره نوجوانی به بهانه گفتگوها درباره "دهه هشتادی‌ها" ✍سیدحسین شهرستانی 🔸نوجوانی نقطه عطف در چرخه حیات آدمی است که ویژگی اساسی آن "کشف و بازیابی خود" است. این امر هم نیرو و هم بحران نوجوانی است. در قرآن کریم، نوجوانی با و طرح می‌شود، که این دو شرط امکان شکوفایی علمی و عملی انسان است: و لمّا بلغ اشدّه و استوی آتیناه حکما و علما این "استواء ثانی" است پس از استواء اولی که تسویه‌ی خلقت است. (خلق فسوّی) بلوغ و استواء همزمان در ساحت غریزه و فطرت به بار می‌نشیند و بدین ترتیب آدمی همچون سروِ آزاد، برپا شده و راست و استوار به نیروی خود قیام می‌کند. 🔸بلوغ به‌مثابه آزادی، جوهری است که به‌سبب آن آدمی - که راست‌قامت ایستاده است- شایسته حمل بار امانت الهی در متن هستی می‌شود. پس نوجوانی، لحظه‌ی خطیری است که آدمی در آن زیر بار امانتی می‌رود که آسمانها و کوهها از تحمل آن عاجزاند. بار مسئولیت "ساختن خود" و به‌عهده گرفتن سرنوشت خویش. پس جشن بلوغ یا جشن "تکلیف" بزرگترین جشن آدمی در چرخه زندگانی است. چون آیین ازدواج جشن به‌عهده گرفتن مسئولیت در قبال دیگری است و جشن تکلیف جشن عهده‌دار شدن مسئولیت خود. 🔸نوجوانی به‌وجهی کشف و بلکه اختراع عصر جدید است. بحران نوجوانی بحران "گذار" است از کودکی به بزرگسالی. در عصر سرمایه‌داری صنعتی، این دوره دوره‌ی تبدیل کودک مصرف‌کننده به نیروی کار ارزان است. در عصر سرمایه‌داری مصرفی اما، نوجوان ماده‌ی خامی است که اشکال متنوع ، او را صورت می‌بخشد. 🔸در دوره اخیر، نوجوانی ایماژی نمایشی و متعلق به جهان بازی و فانتزی و فراغت است. فراغت از هر نوع مسئولیت. ایده‌ای که در تقابل با معیارهای بزرگسالی و عصیان علیه آن شکوفا می‌شود. سکسوآلیته، شعله این عصیان را در تمامیت‌اش فروزان می‌کند. پس ما در وضع تجدد متاخر با ایده نوجوانی سکچوآل روبروییم. 🔸در ایران ما اما، نوجوانی نه با بلوغ و استواء و مسئولیت و نه با تولید و سکسوآلیته و غیره که عمدتا با مقوله‌‌ی تهی و پوک معنی [بی‌معنی] می‌شود. کنکور، این بلیط بخت و گارانتی موفقیتی نرمال که در آن، پیروزی نه دست‌آوردی بی‌همتا که تقلیدی ناگزیر از حرکتی توده‌وار است. 🔸ما بیش از هر زمان به طرح مجدد نوجوانی محتاجیم. اما در این مقام، نوجوان موجود غریبی است: نه چون کودک ابژه‌ی مفهوم‌سازی است و نه چون بزرگسال خود مستقلا سوژه‌ی خودآگاهی است که طرحی از خود درمی‌افکند. قطعا ما بزرگسالان هستیم که به نوجوانی به مثابه ایده می‌اندیشیم اما باید دانست که نوجوان برخلاف کودک، مستعد شورش بر طرحی است که در غیاب او درافکنده باشند. به‌ویژه در عصر نوجوانان مسلح به سلاح رسانه‌های نوظهور. پس بخشی از این طرح، تدبیر برای تمهید امکان مشارکت نوجوان است در طرح مجدد مفهوم نوجوانی و بازتعریف آن متناسب با شرایط عصر... @HOWZAVIAN
✴️ مثبت و منفی "کلبه عمو پورنگ" ✍ بابک شکورزاده یکی از سریال‌های پرمخاطب که برای گروه کودک و نوجوان ساخته شده و محصول گروه اجتماعی شبکه دو می‌باشد مجموعه تلویزیونی «کلبه عمو پورنگ» است. این مجموعه از نظر محتوایی سعی دارد که مضامین ارزشمندی مثل اعتماد به نفس را در قالب نمایشی فانتزی با بازیگرانی که عمدتا نقش حیوانی را دارند به کودکان و نوجوانان بیاموزد که نکته مثبت این مجموعه را می‌توان همین موضوع دانست. دو ویژگی مهم را می توان از موضوعات قابل نقد این مجموعه دانست: موضوع اول داستان موسیقی است؛ این مجموعه را تقریبا می‌توان به عنوان یک برنامه موزیکال تلقی کرد. نکته مهم در این جا خود را نمایان می‌کند و آن هم موزیک‌هایی است که اکثرا مصداق موسیقی مطرب و حرام است، به حدی که در بعضی اوقات بازیگران نیز بدنی تکان می‌دهند و رسما می‌رقصند. این موسیقی‌ به گونه‌ای است که به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و با فتوای هیچ فقیهی، حتی با فتوای کسانی مثل رهبر انقلاب که فتوای راحت‌تری نسبت به سایر مراجع در این باره دارند نیز سازگاری ندارد. اثبات این موضوع کار پیچیده‌ای نیست و کسی که اندک اطلاعی درباره احکام موسیقی داشته باشد به این نتیجه خواهد رسید. درست است که برخی موسیقی‌ها مشکوک است و نمی‌توان به راحتی آن را مصداق موسیقی حرام دانست، ولی دست کم اکثریت موسیقی که در این مجموعه ساخته و پخش می‌شود مصداقی بی چون و چرا از موسیقی حرام است. با این اوضاع حقیقتا چگونه می‌توان نوجوانان را توجیه کرد که ما در شرع موسیقی حرام نیز داریم. آیا با این اوضاع کسی به راحتی می‌تواند پذیرا باشد؟ طبیعتا نوجوان با تناقضاتی روبه رو خواهد شد و به راحتی توجیه نمی‌شود. نکته دوم که جای انتقاد دارد نحوه بازی کردن برخی بازیگران زن این مجموعه است که بعضا با ناز و عشوه همراه است که طبیعتا چنین رفتاری نیز در حضور نامحرم مشروع نیست. مصداق بارز این ادعا بازی‌های سپیده خداوردی در نقش "مگو" است که لحن و بیانش در اکثر اوقات تقریبا عشوه‌آمیز است. ممکن است که توجیه عوامل مجموعه این باشد که این برنامه برای کودک و نوجوان است و برای لطافت کار و توجیهاتی از این دست اقتضای اینگونه رفتارها منعی ندارد؛ ولی نکته این است که درست است که مخاطب، کودک ونوجوان است؛ ولی آیا فقط کودکان شاهد این عشوه‌‌گری‌ها هستند؟ عده‌ای نامحرم در پشت صحنه و جلوی صحنه شاهد این وضعیت هستند و بعد از آن جمعیتی میلیونی شاهد این مجموعه خواهند بود که طبیعتا بخشی از این‌جمعیت، شامل نامحرمان بزرگسال می‌شود. البته ناگفته نماند که گریم و آرایشی که برخی از این بازیگران زن نیزدارند بدون رعایت ضوابط شرعی است و همان مشکل عشوه‌گری را دارد. بنابراین باید چاره‌ای اندیشیده شود که هم برای مخاطب کودک و نوجوان جذابیت داشته باشد و هم ضوابط شرعی رعایت گردد. @HOWZAVIAN
🔻 وارد نشوید ✍ علی بهاری «مترجم در خصومت با خلفا تا آنجا پیش رفته بود که خطبۀ معروف اما‌م ‌علی بر سر مزار خلیفۀ دوم را نیز نفی کرده و آن را به ستایش امام از سلمان فارسی نسبت داده بود با این ادعا که امام علی قهراً نمی‌توانسته سخنی ستایش‌آمیز نسبت به عمر بن خطاب بر زبان رانده باشد!» جملات بالا را جناب احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی‌اش منتشر کرده است. او در یک یادداشت با موضوع وحدت شیعه و سنی، به مرحوم شیخ محمد دشتی به خاطر ترجمه فرقه‌گرایانه (بر اساس ادعای نویسنده) انتقاد کرده است. از کلام نویسنده برمی‌آید منکر دشمنی میان امام و عمر است و معتقد به رفاقت آن دو. از این رو توجه به نکات زیر لازم است: 1. هیچ گاه نمی‌توان نظر معصوم درباره یک موضوع را صرفا با خواندن یک حدیث فهمید. اطلاق، تقیید، عام و خاص به همین خاطر جزئی از مباحث اصولی است. اگر کسی به اندازه کتاب «الموجز» با اصول فقه آشنایی داشته باشد این نکته را تصدیق می‌کند. 2. نظر امیرمومنان درباره خلفا مشخص است. امام در شقشقیه عمر را شخصیتی پر از خشونت، سخت‌گیری و عذرخواهی می‌داند که مردم در دوره حکومتش به رنج، دورویی و اعتراض گرفتار شدند. در صحیح مسلم نیز عمر رو به عباس و امام علی می‌گوید شما دو نفر معتقدید من و ابوبکر (به خاطر عملکردمان پس از رسول خدا) دروغ‌گو، خائن، گناهکار و حیله‌گر بودیم. عباس و امام هم تایید می‌کنند! (1) در روایتی دیگر هم امام پس از شهادت حضرت زهرا کسی را پیش ابوبکر فرستاد تا او را بیاورد و سفارش کرد عمر را نیاور چون دوست ندارم چهره‌اش را ببینم! (2) در شورای شش نفره پس از مرگ عمر نیز، امام خلافت را قبول نکرد و عثمان خلیفه شد، چون نپذیرفت طبق سیره دو خلیفه اول حکم براند. (3) 3. این که امام علی خطبه‌ای در ستایش عمر بن خطاب خوانده باشد بحثی تاریخی است و نقد و نظر درباه‌اش فراوان. (4) اما حتی اگر این اتفاق افتاده باشد - که احتمالا نیفتاده است - از روی تقیه و جبر جامعه است، همان جبری که به او اجازه نداد بساط نماز تراویح را جمع کند و یا مانع قتل دختر رسول خدا شود. 4. جناب زیدآبادی به همان مسائل سیاسی بپردازند موفق‌ترند. بهتر است به حوزه‌ای که تخصص ندارند وارد نشوند! (1): صحیح مسلم، ج3، ص1377 (2): صحيح البخاري، ج4، ص1549 و صحیح مسلم، ج3، ص1380 (3): تاریخ یعقوبی، ج2، ص162 (4): گوشه‌ای از این معرکه آراء را ببینید: https://b2n.ir/q81743 @HOWZAVIAN
📌 دو صد گفته چون نیم کردار نیست! ✍️ محمدجواد محمودی برخی افراد تصور می‌کنند که اگر بخواهند انسان خوبی بشوند، حتما باید در طول روز دائما ذکر و ورد و مراقبات خاصّ داشته باشند؛ ذکر و ورد و مراقبه خوب است، اما برای کسی که به وظایف و دستورات اولیه‌ی دین پایبند باشد، بعد برود سراغ این مراحل! این طور افراد، مانند وزنه‌بردار تازه‌کاری هستند که در هفته‌ی اول باشگاه، هنوز وزنه‌ی ده کیلویی را نمی‌تواند بلند کند؛ رفته سراغ وزنه‌ی صد کیلویی؛ چون دوست دارد زودتر به المپیک برسد؛ اما غافل از اینکه با این کار نه تنها به نمی‌رسد؛ بلکه در همان روزهای اول آسیب می‌بیند و چه بسا از این رشته‌ی ورزشی روی گردان شود. من هنوز نمی‌توانم خشم و ناراحتی خودم را در کنترل کنم، و با کوچک‌ترین مسئله‌ای، همه را آزرده خاطر می‌کنم، آن وقت دنبال دستورالعمل و ذکر و دعای خاص هستم!! باید بدانم؛ رشد من در عمل به همین مسائل ساده‌ای است که به سادگی از کنار آن‌ها عبور می‌کنم. زمانی که به وظایف اولیه و اصلی عمل نمودم، خداوند خودش راه را برای رسیدن به مراتب بالاتر هموار می‌کند. 🔹«گاهی می‌بینیم که فردی به مجلس (علیهم السلام) می‌آید و می‌ریزد و گریه می‌کند؛ اما وقتی به خانه و بر می‌گردد، اثری از در زندگی او دیده نمی‌شود؛ زیرا وقتی رابطه‌اش را با و و خود اصلاح نکرده باشد، از اهل‌بیت(علیهم السلام) هم نمی‌تواند بهره‌ی کافی ببرد. هر مقدار پیوند در خانواده شدیدتر شود، آمادگی و قدرت فرد برای بالابردن وزنه‌ی محبت ولایی و پس از آن محبت رحمانی نیز بیشتر می‌شود؛ اما اگر خانواده دچار اختلال شود، یقینا محبت ولایی نیز دچار اختلال می‌شود!» برشی از کتاب ، اثر استاد @HOWZAVIAN
💢 وحدت را به اشتباه ترجمه نکنیم ✍️ فاطمه میری بعضی اوقات به خاطر مصلحتی که می‌بینیم اتفاقات زندگی شخصی خود را بازگو نمی‌کنیم... مدیریت شادی، خود یک مدیریت کارآمد در بحث‌های روانشناسی است که می‌تواند پیش‌برنده باشد. این ایام به هفته وحدت نام‌گذاری شده است. سنتی که پیر جماران با امید نزدیکی هرچه بیشتر امت اسلامی بنا گذاشت. بنیانی که قرار است زمینه فرج فرزند حضرت زهرا(س) را به همراه داشته باشد. وحدت به معنی عقب نشینی آن‌چه که یک شیعه به آن اعتقاد دارد نیست؛ بلکه نشان‌دهنده بینش یک شیعه تمام عیار است که می‌داند اهل سنت امروز و مخصوصا کشور ما به شدت محب اهل‌البیت(ع) هستند و این در رفتار و مَنش آنان مشهود است. 🔗متن کامل @HOWZAVIAN
💐 به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد ✍️ سیّدمحمّدجواد شرافت همین بس است به مدحش محمد است محمد حمید و حامد و محمود و احمد است محمد قسم به شوق اویس و قسم به بهت بحیرا که آفتاب کمالات بی‌حد است محمد چه کوچه‌ها که نشستند در مسیر عبورش به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد ستارۀ شب مکه، طلوع صبح مدینه به یُمن آینه خورشید مشهد است محمد اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد به رسم حُسن ختام آخر آمده‌ست محمد و باز می‌رسد از جانب حجاز سواری که هر که دید بگوید محمد است محمد @HOWZAVIAN
🌱 حال خوش زمیننجمه صالحی زمین دلش پرخون شده بود، هر گوشه‌اش ماجرایی داشت. تکه‌هایی از آن که به اصطلاح متمدن بودند مثل ایران و روم در حال جنگ و خونریزی و نسل کشی و تکه هایی هم در نادانی غرق و مشغول پرستش سنگ و چوب و خدایان ساختگی و زنده به گور کردن دختران و خلاصه در جهلی تاریخی غرق بودند. حال زمین خوب نبود، انگار رنگ خاکستری رویش پاشیده بودند، گل‌ها رنگ و بویی نداشتند، بوی دود و خون می‌آمد، مناظر خوبی دیده نمی‌شد، گویی زمینان به ستوه آمده بودند، زمین هم منتظر بود، منتظر بود کسی بیاید و دستی بر سرش بکشد، تیمارش کند، حالش بد بود. انتظار زمین به سر آمد، موعود کتاب‌های مقدس متولد شد، ««با به دنیا آمدنش بت ها به صورت، به زمین افتادند... پادشاهی نماند؛ مگر آن که تاجش واژگون و زبانش در آن روز، بند آمد. کاهنان از دانش خود جدا شدند.. . در آن شب، نوری از سرزمین حجاز پدید آمد و منتشر شد و تا مشرق، گسترش یافت»* او آمد تا گل‌ها، عطر محمدی یابند، او آمد تا رنگ‌های زمین جان تازه بگیرند، روزنه های نور در تاریکی زمین نورافشانی کنند. حضرت محمد صلی الله علیه و آله متولد شد تا بذر امید در جان‌ها کاشته شود و زمین نورانی و معطر به عطر گل محمدی. حضرت محمد صلی الله علیه و آله دین کامل را آورد، دینی که نجات بخش بشر بود، دینی که حتی به فکر حال خوش زمین هم بود، اینکه درخت‌ها بی دلیل بریده نشوند و شاخه‌ها شکسته نشوند و حیوانات آزار نبینند و... . پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله آمد و دین اسلام را بر زمین و زمینان عرضه کرد، او حتی بعد از رفتنش به فکر هم نوعانش بود، قرآن روشن‌ترین نور و دوازده قرآن ناطق ، نور علی نور را به جهانیان معرفی کرد تا روشن‌کننده راه‌های تاریک زمین و پر پیچ وخم روزگار باشند، تا آموزه‌های اسلامی را به مردم بیاموزند. هر یک از این انوار مقدس، حرکت سازنده‌ای داشتند که تکمیل کننده تلاش پیشوای قبلی بود، شاید اگر همان روزهای اول همه زوایای این دین کامل به زمینیان عرضه می‌شد، مقاومت می‌کردند و تلاش پیامبر صلی الله علیه و آله که آمده بود،«رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»شود بی‌ثمر می‌ماند. امیرالمومنین علیه السلام اولین ناخدای کشتی نجات بشر، به تبیین دین پرداخت و حسنین علیهم السلام با صلح و‌قیامشان دین را تثبیت کردند و امام سجاد علیه السلام حال دل مردم را با دعا خوب کرد و به خدا وصل کرد و امام باقر علیه السلام شاخه‌های علوم را به مردم آموخت . ششمین نور الهی صادق آل طه نیز دین را چارچوب بندی کرد و با تربیت چهارهزار شاگرد دین را در سراسر جهان گسترش داد، امامان بعدی نیز با تشکیل و گسترش سازمان وکالت دایره جغرافیایی اسلام را وسیع کردند و سیستماتیک...آنان دست یاری دراز کرده بودند برای همه.برای رهایی از ظلمت بشر . در آن زمانه دنبال‌کنندگان نور حقیقی و دوستداران دین، به سراغ منبع نور آمدند و توشه‌ای برچیدند،اما بدخواهان زمین و سودجویان ساکت ننشستند، سنگ اندازی‌ها تمامی نداشت، دوباره حال زمین خوب نبود، آنقدر که نور آخر مجبور شد، پنهان شود. او سال‌هاست پشت ابر غیبت رفته و منتظر است جهانیان احساس نیاز کنند و او را طلب کنند!! حال دل زمین روز به روز بدتر می‌شود، هر گوشه‌اش ظلمی به پاست، ظلم همان ظلم است اما مدرنش!! جهل همان جهالت است اما مدرنش!! تاریکی همه جا را فرا گرفته، جهان نور می‌طلبد کاش بیاید آن روشنی بخش زمین و زمانه، کاش بیاید تا زمین هم حالش خوش شود.... *ابن شهرآشوب، المناقب، ج 1، ص 30. @HOWZAVIAN
یادداشت‌ سرگذشت مؤمنان و یک روایت پرسش: «هرکس سرگذشت مؤمنی را یادداشت کند گویا اورا زنده کرده است" آیا این روایت از پیامبر(ص) است؟ منبع آن در چه کتابی است؟ پاسخ: مطلب مورد نظر در منابع و مجامع حدیثی اولیه یافت نشد ولی در کتاب سفینه البحار به نقل از کتاب کشف الظنون چلبی، این حدیث را منتسب به پیامبر اعظم (ص) نقل کرده است: «من ورّخ مؤمنا فکأنّما أحیاه» «کسى که تاریخ مؤمنى را [با نوشتن یا گفتن] بیان کند، او را زنده کرده است.» هر چند این حدیث در منابع معتبر حدیثی ذکر نشده ولی مدلول آن ناظر به زنده نگداشتن و تکریم مؤمنین و شعائر اسلامی است و این موضوع فی نفسه امر بسیار مطلوبی است. پی نوشت یک: سَفینَةُ البِحار و مَدینَةُ الحِکَمِ و الآثار مَعَ تَطبیقِ النُّصوصِ الواردَة فیها عَلی بِحارِالأنوار معروف به سفینة البحار، یکی از جوامع حدیثی شیعه نوشته شیخ عباس قمی. مؤلف، با هدف ارائه فهرستی موضوعی و مرتب شده بر اساس الفبا، احادیث کتاب بحار الانوار مجلسی را در بیش از ۱۷۰۰ موضوع، دسته‌بندی کرده است. پی نوشت دو: مصطفی بن عبدالله کاتب جلبی (یا چَلَبی)، معروف به «حاجی خلیفه»؛ دانشمند، تاریخ‌نگار و کتابنامه‌نویس سرشناس تُرک در قرن یازدهم است؛ او در 1017 یا 1004ق، در قسطنطینیه (استانبول) متولد شد. همچنین از آن‌جا که کاتب چلبی(حاجی خلیفه) با دولتمردان همنشین بوده و به دفاتر دیوانی دربار عثمانی دسترسی داشته و با وابستگان درجه یک امپراتوری عثمانی در ارتباط بوده، توانسته است اطلاعات خوبی را در کتاب‌های خود گردآوری کند، به‌ طوری که مورّخان و پژوهشگران به‌ خصوص در زمینه کتابشناسی، تاریخ و فهرست‌نگاری خود را بی‌نیاز از این کتاب‌ نمی‌دانند. اما نمی‌توان تمام مطالب این کتاب را به صورت کامل تأیید و یا رد نمود، بلکه باید یکایک مطالب آن جداگانه مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد، و کتاب کشف الظنون نیز از این قبیل است. @HOWZAVIAN
🌹 خاتَمِ خاتِم ✍️محمدجوادمحمودی 🔸یادداشتی به مناسب خاتَم و خاتِم پیامبران حضرت مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلّم) قلم زدن در وصف پیامبری که برترینِ فرستادگان الهی است، بسی سخت و چه بسا چون منی از وصف او گفتن، عاجز باشد. 🔹سخنی در دل دارم که نمی‌توانم از گفتن آن خودداری کنم؛ شخصیت در جامعه‌ی امروز ما -حتی قشر مذهبی- بسیار مغفول واقع شده است. متأسفانه در مجالس و محافل مذهبی، کمتر به شناخت و آشنایی با ویژگی‌های پیامبر عظیم الشأن پرداخته می‌شود و گاه به سروده‌ای یا دکلمه‌ای در وصف ایشان، بسنده می‌شود؛ نه بیشتر!!! امّا عمق افسوس آنجایی است که حتی در ، که متولی تبلیغ هستند نیز، آشنایی و انس کافی با شخصیت بی‌بدیل ایشان صورت نمی‌گیرد و متأسفانه، کتابی که طلاب بتوانند با اوصاف و سبک زندگی ایشان آشنا بشوند در دروس رسمی وجود ندارد و این موضوع جزء دروس جنبی محسوب می‌شود! 🔗 متن کامل ... @HOWZAVIAN
💠 شهر من ✍️ فاطمه میری فکر می‌کردم اگر کسی بخواهد وصفی از شهر من بکند؛ می‌گوید: _ به‌به چه شهری هرجایی چشم بر‌می‌گردونی آثار تاریخی و چه شهر زیبای چشم نوازی! من هم می‌گویم: _ بله قزوین بیشترین ثبت آثار تاریخی رو داره تو ایران. ۵۷ سال پایتخت بوده. الانم پایتخته! پایتخته خوشنویسی جهان اسلام. و کلی درون خودم مشعوف می‌شوم. من آنم که رستم بود پهلوان اما هر وقت گفتم وطنم قزوين است. مرا به شهید شهرم منسوب کردند. _ تو همشهری شهید سیاهکالی مرادی هستی؟ کتاب یادت باشد؟ منم صدایی صاف می‌کردم و می‌گفتم: _ بله خواندن کتاب برای من که در آن کوچه پس کوچه‌ها بزرگ شده بودم و پیاده تا امامزاده حسین رفته بودم؛ حال غریبی داشت. شبیه حس شرمندگی که می‌شود از کوچه‌های سعدی قزوین به خدا رسید. می‌شود شهید بابایی را واسطه کنی پیش خدا، برای رزق شهادت. این جا بود که فهمیدم «شرف المکان بالمکین» یعنی چه؟ راستی دلم برای مزار شهید بابایی تنگ شده. دلم برای همه‌عالمان شهرم تنگ شده. دلم برایت تنگ شده... یادت باشد... @HOWZAVIAN
🔻هارمونی ناکوک ✍️ محمدرضا علوی راد سیستم‌های مبتنی بر فیزیکالیسم و ماده‌گرایی(Materialism) به درک و شناخت هارمونی حقیقی انسان چه لطمه‌ای وارد می‌کند؟ آیا هر آن‌چه موجود است در نهایت امری فیزیکی‌ست؟ امام خمینی(ره) در تقریرات اسفار خود در بحث معاد؛ جسمِ مادی را حائل و پرده‌پوش بدن مثالی‌ دانسته و آن‌را نیز پرده‌پوشِ نفْس؛ (ر.ک: تقریرات اسفار، ۱۳۷۸، ص ۷۴ - ۷۵) ملاصدرا نیز در «الحکمة‌العرشیة» مراتب نازله را چاووش‌گر مراتب عالیه‌ دانسته و بدن دنیوی را بدلیل تناهی ابعاد حائز ادراکاتی متناهی و بدن اخروی یا همان بدن مثالی را مستطیع نبوغ نامتناهی‌. (ر.ک: الحکمة العرشیة، ۱۳۶۱، ص ۲۵۱ - ۲۵۲) بر این اساس چنان‌چه ائتلاف و کنسرسیوم سه‌گانه‌ی: «جسم مادی - بدن مثالی - نفس» و پیوند انسان با پروردگار و روح خویش گسسته شود، کُنامِ (niche) نفْس مضطرب گشته و هارمونی‌های متعالی لطمه خواهد دید. در این حال تمامی سازها هر چند در آرنگ زیبا لکن در آهنگ ناکوک نواختن خواهد نمود و دارنده ادراک متعالی‌ می‌فهمد چه میزان ناکوکی بر این پارادایم، حاکم است و در این حال به‌طور حتم سیر به سوی کمال نخواهد بود. @HOWZAVIAN
☂️ «یتیم» در تمدن اسلامی ✍️ حبیب الله بابایی رویکرد ایجابی به یتیم، علاوه بر آموزه‌های دینی در کتاب و سنت، ریشه در نگرش‌های تحلیلی و اجتماعی هم می‌تواند داشته باشد. اینکه مثلا هرچند فقدان پدر خلاءهای محبت را برای فرد یتیم ایجاد می‌کند، محبت‌های بسیاری از سوی اطرافیان و بستگان برای یتیم فعال می‌کند، که نمونه آن را می‌توان در محبت برخی عموهای پیامبر اسلام بعد از رحلت عبدالله (پدر پیامبر) مشاهده کرد. شکل‌گیری موج محبت به یتیم بعد از فقدان پدر، خود یک پدیده جدید اجتماعی و برخوردار از ظرفیت انباشته انسانی و سرمایۀ اجتماعی است. علاوه بر این، هرچند فقدان پدر موجب یتیمیِ فرد می‌شود، نوعی از مسئولیت زودهنگام و استقلال در نظر و عمل را برای فرد یتیم ببار می‌آورد و رشد و ترقی او را سرعت می‌بخشد. همین حس تنهایی و ضرورت بازسازی خود موجب می‌شود که یتیم‌ها نه فقط نسبت به خود بلکه نسبت به دیگر افراد بی‌سرپرست نیز احساس مسئولیت ‌کنند و در رفع محرومیت دیگران تلاشی مضاعف از خود نشان دهند. نکته ایجابی دیگر در یتیم، گذرکردن از تابوهای قدیمی و جهش به سمت فضای جدید و دنیایی متفاوت است که گاه موجب می‌شود سیر طبیعی تکامل اجتماعی از نسل گذشته به نسل بعدی، سیری سریع و جهشی خارق‌العاده در فرد یتیم بوجود آید و فاصله‌ مثبت در ناحیه نسل‌ها را در کمترین زمان طی کنند. 🔗 متن کامل .... @HOWZAVIAN
. 🔸ملّت در متن درد است، بازی‌های کودکانه و حاشیه پردازی‌های سخیف را تمام کنید... یادداشتی از ✍️حمیدرضا غریب رضا @HOWZAVIAN