eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
476 دنبال‌کننده
313 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 پاداش هرکس اندازه اوست ✍ گويد: به علیه السلام عرض كردم فلاني در عبادت و ديانت و فضيلت چنين و چنان است. 🔸فرمود: عقلش چگونه است؟ 🔹گفتم نمي دانم. 🔸فرمود: پاداش به اندازه عقل است. همانا مردي از در يكي از جزاير دريا كه سبز و خرم و پر آب و درخت بود خدا مي كرد؛ يكي از از آنجا گذشت و عرض كرد پروردگارا مقدار پاداش اين بنده ات را به من بنما به او نشان داد و او آن مقدار را كوچك شمرد، خدا به او كرد همراه او باش پس آن به صورت انساني نزد او آمد. 🔹عابد گفت: تو كيستي؟ 🔸گفت: مردي عابدم چون از مقام و عبادت تو در اين مكان آگاه شدم نزد تو آمدم تا با تو عبادت خدا كنم. پس آن روز را با او بود. چون صبح شد فرشته به او گفت: جاي پاكيزه اي داري و فقط براي عبادت خوب است. 🔹عابد گفت: اينجا يك عيب دارد. 🔸فرشته گفت: چه عيبي؟ 🔹عابد گفت: خداي ما چهارپايي ندارد، اگر او خري مي داشت در اينجا مي چرانديمش به راستي اين علف از بين مي رود! 🔸فرشته گفت: پروردگار كه خر ندارد. 🔹 گفت: اگر خري مي داشت چنين علفي تباه نمي شد. پس خدا به فرشته وحي كرد: همانا او را به اندازه عقلش پاداش مي دهم (يعني حال اين عابد مانند مستضعفين و كودكان است كه چون سخنش از روي ساده دلي و ضعف خرد است، و نيست، ليكن عبادتش هم پاداش عبادت خداشناس را ندارد). 📚 منبع ۱. ،ج۱، ص۱۱. 🆔 @islam_history
📌 شکوه علیه السلام از دست مردم ✍ رفيع بن فرقد گويد: شنيدم كه عليه السلام مى گفت: اى مردم آيا ديده نمى گشاييد؟ به خدا سوگند شما را به عصايى كه سفيهان را به آن تأديب مى كنند زدم و شما از اعمالتان دست بر نداشتيد. 🔸شما را به تازيانه اى كه گناهكاران را به آن حد مى زنم زدم به راه نيامديد.اكنون جز شمشيرم باقى نمانده است و من مى دانم كه شما را- به اذن خدا- چه كسى به راه مى آورد ولى دوست ندارم كه خود در حق شما چنان كنم. 🔸در شگفتم از شما و از مردم مردم شام اميرشان خدا را مى كند و آنان از او مى كنند و امير شما خدا را اطاعت مى كند و شما فرمانش نمى بريد. 🔸اگر گويم كه به جنگ دشمنتان رويد، گوييد: سرما نمى گذارد.آيا نمى بينيد كه شما مانند شما نيست كه از سرما بترسد.شما همانند آن قوم هستيد كه صلى اللّه عليه و آله و سلم گفتشان: «در راه خدا به جهاد رويد» سرانشان گفتند: «نه، در هواى گرم به جنگ مرويد » 🔸خداى تعالى به پيامبرش گفت بگو: «آتش گرمى اش سخت تر است، اگر مى فهميد». 🔸به خدا سوگند اگر را با اين شمشير بر بينى زنم تا مرا دشمن دارد، دشمن نخواهد داشت و اگر همه نعمت دنيا را به دامن ريزم، دوستى من به دل راه نخواهد داد.و اين همان است كه بر زبان امّى گذشت كه گفت: «مؤمن با تو دشمنى نكند و كافر با تو دوستى نورزد» آرى ستم پيشگان و پردازان نوميد شوند. 📚 منبع ترجمه الغارات، ص ۳۱. 🆔 @islam_history
📌 پاسخ علیه السلام فرمود: 🔸خداي عز و جل به پيامبري از پيمبرانش كه در كشور يكي از سركشان و جباران بود فرستاد كه نزد اين مرد جبار برو و به او بگو: كه من تو را نگماردم براي ريختن خون ها و گرفتن اموال، همانا تو را گماردم تا ناله هاي رسيدگان را از من باز داري، زيرا من از ستمي كه به ايشان شده نگذرم اگر چه باشند. 📚 منبع ۱‌. ، ج۲، ص۳۳۲. 🆔 @islam_history
📌 پاداش هرکس اندازه اوست ✍ گويد: به علیه السلام عرض كردم فلاني در عبادت و ديانت و فضيلت چنين و چنان است. 🔸فرمود: عقلش چگونه است؟ 🔹گفتم نمي دانم. 🔸فرمود: پاداش به اندازه عقل است. همانا مردي از در يكي از جزاير دريا كه سبز و خرم و پر آب و درخت بود خدا مي كرد؛ يكي از از آنجا گذشت و عرض كرد پروردگارا مقدار پاداش اين بنده ات را به من بنما به او نشان داد و او آن مقدار را كوچك شمرد، خدا به او كرد همراه او باش پس آن به صورت انساني نزد او آمد. 🔹عابد گفت: تو كيستي؟ 🔸گفت: مردي عابدم چون از مقام و عبادت تو در اين مكان آگاه شدم نزد تو آمدم تا با تو عبادت خدا كنم. پس آن روز را با او بود. چون صبح شد فرشته به او گفت: جاي پاكيزه اي داري و فقط براي عبادت خوب است. 🔹عابد گفت: اينجا يك عيب دارد. 🔸فرشته گفت: چه عيبي؟ 🔹عابد گفت: خداي ما چهارپايي ندارد، اگر او خري مي داشت در اينجا مي چرانديمش به راستي اين علف از بين مي رود! 🔸فرشته گفت: پروردگار كه خر ندارد. 🔹 گفت: اگر خري مي داشت چنين علفي تباه نمي شد. پس خدا به فرشته وحي كرد: همانا او را به اندازه عقلش پاداش مي دهم (يعني حال اين عابد مانند مستضعفين و كودكان است كه چون سخنش از روي ساده دلي و ضعف خرد است، و نيست، ليكن عبادتش هم پاداش عبادت خداشناس را ندارد). 📚 ،ج۱، ص۱۱. 🆔 @islam_history
📌 مناظره شیخ مفید و قاضی عبدالجبار 🔸... شیخ مفید گفت: این حدیثی که می‌‌کنند که صلّی‌ اللّه علیه و آله در صحرای ، درباره علیه السّلام فرمود: 💠«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ: هر کس که من مولای اویم، پس علی‌ مولای اوست» 🔸آیا این صحیح است و یا این‌ که آن را به دروغ ساخته است؟ 🔹قاضی پاسخ داد: این روایت،صحیح است. 🔸شیخ مفید بلافاصله پرسید : منظور از کلمه «مولی» در این روایت چیست؟ 🔹و قاضی جواب داد: منظور، آقائی و اولویّت است. 🔸شیخ مفید گفت: اگر چنین است پس طبق فرموده پیامبر‌ صلّی‌ اللّه علیه و آله،‌ علی‌ علیه السّلام آقائی و اولویّت بر دیگران دارد، بنابراین، این همه اختلاف و دشمنی‌ها بین شیعه و سنّی برای چیست؟ 🔹قاضی گفت: ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت (و مطلب نقل شده) است، ولی ، «درایت» و امری مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روایتی، درایت را ترک نمی‌کند!! 🔸در این هنگام شیخ مفید سوال دیگری پرسید و فرمود : شما درباره این حدیث چه می‌گویید که پیامبر‌ اکرم صلّی‌ اللّه علیه و آله، در شأن علی‌ علیه السّلام فرموده اند: «یَا عَلیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلمِی»: «ای علی! جنگ با تو،‌جنگ با من است، و صلح با تو،‌ صلح با من است» 🔹قاضی گفت : این حدیث هم،‌صحیح است. 🔸و شیخ مفید پاسخ داد : بنابراین آنان‌ که را به راه انداختند مانند و و و… و با علی علیه السّلام جنگیدند، طبق حدیث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، باید (با شخص صلّی‌ اللّه علیه و آله جنگیده) و در نتیجه باشند. 🔹قاضی که سعی در توجیه و پاسخگویی به این سوال داشت، گفت : ای برادر! آن‌ها (طلحه و زبیر و …) توبه کردند. 🔸اما شیخ مفید با استفاده از همان پاسخی که قاضی داده بود در جواب او گفت : جنگ جمل، درایت و قطعی است، ولی در این‌که پدید آورندگان آن جنگ، توبه کرده‌اند، روایت و شنیدنی است، و به گفته تو نباید درایت را فدای روایت کرد، و مرد عاقل به خاطر روایت، درایت را ترک نمی‌کند. 🔹قاضی، در پاسخ این سؤال فرومانده، پس از ساعتی درنگ ، سرش را بلند کرد و گفت : «تو کیستی؟ 🔸شیخ مفید پاسخ داد: من خادم شما محمّد‌‌‌بن محمّد‌بن نعمان هستم. 🔹قاضی که تازه فهمیده بود با چه کسی سخن می گفته ، همان‌ دم برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر جای خود نشانید و به او گفت: «اَنْتَ الْمُفِیدُ حقّاً»: «تو در حقیقت، مفید (فایده بخش) هستی» 📚 مجالس المؤمنین، ج۱، ص۲۰۰ و ۲۰۱(مجلس پنجم). 🆔 @islam_history
⁉️اولین اهانت کننده به سلام الله علیها که بود؟ 🔰 در کتاب شرح گوید: پس آنکه خطبه‌ی سلام الله علیها را شنید؛ سخنان فاطمه سلام الله علیها بر او سنگین تمام شد؛ بالای منبر رفت و گفت: 🔰«ای مردم این چه سست عنصری در برابر هر سخن است؟ این آروزها در زمان کجا بود؟ هر که شنیده بگوید و هرکه دیده دهان باز کند. آنکه سخن گفت روباه ماده‌ای بود که شاهدش دمش بود که باعث و بانی هر فتنه است؛ او کسی است که می‌خواهد جنگ از سر گیرد و او می‌گوید این زخم کهنه را پس از آن بسته شده، تازه کنید (دوباره آشوب به راه اندازید)، و از ضعیفان یاری طلبیده و از زنان کمک میجوید؛ مانند امّ طحال(١) که خویشانش رو سپیگری را برای او خوش میداشتند» 📚 شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج١۶، ص٢١۴. ▪️(١)ام طحال زنی بد کاره در زمان جاهلیت بود که پرچم بدکارگی بر فراز خانه اش نصب نموده بود این است ضرب المثل شده. 📒شیخ عبد الرؤف مناوی، در کتاب فیض القدیر گوید با اشاره به «فاطمة بضعة منی» می‌گوید: «استدل به السهيلي على أن من سها كفر لأنه يغضبه وأنها أفضل من الشيخين» 📚 فیض القدیر ج۴ ص۴٢١. 📝 «سهیلی بر اساس این روایت استدلال کرده است همانا هرکس فاطمه را سب يا دشنام کند است؛ چون رسول خدا به او غضب می‌کند و این که او افضل از شیخین است» 👈 سوال از : ⁉️حکم کسی که به سیدة نساءالعالمین، ریحانة النبي اهانت میکند چیست؟ ⁉️این است خلیفه مسلمین؟ ⁉️ این است خلیفه و جانشین پیامبر؟ ⁉️کسیکه حرمت نبی خدا را نگه نداشت و به پاره تن رسول خدا اهانت و فحاشی کرد! اللهم العن صنمی قریش و ابنتیهما 🆔 @islam_history
📌 حجت الاسلام انصاریان 👱 جوان پای کار ✍ و گسستن رابطه خويشاوندى 🔹مگر مصعب بن عمير تك پسر نبود؟ مگر در سن هجده سالگى با صادقانه به صلی‌الله‌علیه‌و آله ايمان نياورد؟ مگر وقتى پاى تبليغ دين در ميان آمد، پيغمبر اين جوان هجده ساله را از صدا نزد و نفرمود، به برود و دين را آنجا تبليغ كند؛یعنى هر چند با اين هجرت تبليغى، ممكن است رابطه‌ات با پدر و مادر قطع شود، به او نگفت، برو و هر دو سه ماه، يكبار برگرد، و به پدر و مادرت سرى بزن. او در چند سالى كه مدينه بود، پدر و مادرش را نديد. 🔸فقط در اين سالها يك روز عمويش به مدينه آمد و به نزد پيامبر رفت و گفت: يا ! من نيامده‌ام، شوم. من جزو مكه اى ها هستم. اين مصعب، برادرزاده من، تك پسر است. مادرش از دورى اش دارد دق مى كند و پدرش هم دارد از فراقش مى ميرد. به او بگوييد، يك سفر با من به مكه بيايد و پدر و مادرش را ببيند و برگردد. پيامبر صلی الله علیه و آله به دنبال فرستاد. مصعب درحالى كه پوست خشك شده گوسفندى را به صورت پيراهن به تنش كرده بود و از شدت ندارى، روزها به كارگرى مى رفت و دو درهم مزد مى گرفت، به نزد پيامبر صلی الله علیه و آله آمد. 🔹اشك در چشمان پيامبر صلی الله علیه و آله جمع شد و گفت: من او را با دو چشم خودم در مكه ديدم كه پدر و مادر اين جوان بهترين غذا را به او مى‌دادند و زيباترين لباس را به او مى‌پوشاندند، ولى «هذَا رَجُلٌ نَوَّرَاللهُ قَلْبَهُ بِالايمَانِ»(۱) 🔸اين مردى است كه خدا دلش را با ايمان نورانى كرده است. در سایه اين نور، ببينيد او چه نوع زندگى را بر چه نوع زندگى برگزيده است؟ 🔹مصعب آمد و سلام كرد و گفت: يا رسول الله! با من فرمايشى داريد؟ پيامبر صلی الله علیه و آله گفت: آرى مصعبم. اين فرد كيست؟ گفت: عمويم است آقاجان! پيامبر صلی الله علیه و آله گفت: او نود فرسخ راه از مكه آمده و مى گويد، مادرت دارد دق مى‌كند و پدرت دارد سكته مى كند. عمويت مى گويد يك سفر تا مكه بيا تا پدر و مادرت تو را ببينند و سپس برگرد. مصعب گريست و گفت: نمى دانم چه كار كنم؛ نمى دانم يا ! بروم يا نروم؟ در اين گفتگو بودند كه نازل شد و گفت: يا رسول الله! خدا مى فرمايد، مصعب، متعلّق به من است و نرود. ⭕️پروردگارا! كاش مى شد نزد فرشتگانت اسم ما را هم ببرى و بگويى اينها متعلّق به من هستند تا ما اگر هزار كانال ماهواره است، به سراغشان نرويم. اگر اين همه و هست، به سراغشان نرويم. اين همه مال درياوار پهن است، به سراغ يك ريالشان نرويم. 🔸به هر حال، خداوند اين اجازه را به ما داده كه با مفسدين هرچند پدران و مادرانمان باشند، معاشرتى نداشته باشيم، مگر اينكه پدر و مادر باشند، ولى مفسد نباشند، كه آن جا را فرموده: «وَ احِبْهُمَا فِى الدُّنْيَا مَعْرُوفاً »(۲) در دنيا پسنديده با آنها رفتار كنيد، اگر پدر و مادرى هستند كه توان اثرگذارى ندارند. خداوند چنانكه گفتيم، گفت: نه، مصعب نرود؛ مصعب متعلّق به من است. ⭕️عجب مقامى دارد اين مصعب و عجب ارزشى. در طول سال، حداقل بيست ميليون زائر، به منطقه احد در مدينه مى روند و قبر مصعب را كه كنار قبر است، به عنوان راه ايمان، زيارت مى كنند؛ اين است ارزش ايمان، اخلاق، ، . 📚 منابع ۱. مستدرك الوسائل، ج۳، ص ۲۵۷. ۲. لقمان، ۱۵. 🆔 @islam_history
📌 حاکم جامعه اسلامی... ✍ احنف بن قیس نقل می کند: 🔸روزی به دربار رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم. پرسیدم: این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌اند. 🔻بی اختیار گریه‌ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‌ات چیست؟ گفتم: 🔹به یاد بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفره‌ای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو گفتم: شما اهل سخاوت می‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‌کنید؟ علی فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه میترسم و ، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار حرام است؟ علی علیه السلام فرمود: 🔸نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره نیز مانند ماست. 📚 ینابیع الموده، ص۱۷۲. 🆔 @islam_history
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
📌 خلاصه ای از واقعه غدیر(3) 💠 در بخش هشتم مطالبي اساسي درباره حضرت بقية الله الاعظم حجة بن الحسن ال
📌 خلاصه ای از واقعه غدیر(4) ✍ چگونگي بيعت زنان با اميرالمومنين 💠 از طرف ديگر، (صلي الله عليه و آله) دستور دادند تا ظرف آبي آورده و پرده اي بر روي آن زدند. (عليه السلام) دست خود را در ظرف آب نهاده و زنان در سوي ديگر پرده با قرار دادن دست خود در ظرف آب، با آن حضرت بيعت كردند. يادآوري مي شود كه حضرت صديقه طاهره زهرا (عليهاالسلام) در حضور داشتند، و كليه همسران پيامبر (صلي الله عليه و آله) نيز در آن مراسم حاضر بودند. ✍ عمامه سحاب پيامبر 💠 در اين مراسم، پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) عمامه خود را كه «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر اميرالمؤمنين (عليه السلام) گذاشتند و انتهاي عمامه را از پشت سر بر دوش آن حضرت قرار دادند. ✍ شعر غدير در مراسم پر شور غدير، حسان بن ثابت از اكرم(صلي الله عليه و آله) اجازه خواست تا به مناسبت اين واقعه عظيم شعري درباره اميرالمؤمنين حضرت (عليه السلام) بسرايد. حضرت فرمودند: بگو به بركت خداوند. حسان در جاي بلندي قرار گرفت و گفت: «اي بزرگان قريش، سخن مرا به گواهي و امضاي پيامبر (صلي الله عليه و آله) گوش كنيد.» سپس اشعاري را كه همانجا سروده بود خواند كه به عنوان يك سند تاريخي از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. ✍ در غدير 💠 اتمام حجت ديگر اين بود كه مردي زيباروي در كنار مردم مي گفت: «به خدا قسم روزي مانند اين روز هرگز نديدم. چقدر كار پسر عمويش را محكم نمود! براي او پيماني بست كه جز به خدا و رسولش آن را بر هم نمي زند. واي بر كسي كه پيمان او را بشكند.» نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله) آمد و گفت: شنيدي اين مرد چه مي گفت؟! حضرت فرمودند: او را شناختي؟ گفت: نه. حضرت فرمودند. «او روح الامين جبرئيل بود. تو مواظب باش اين پيمان را نشكني. اگر چنين كني خدا و رسول و ملائكه و مؤمنان از تو بيزار خواهند بود!» 🆔 @islam_history
📌 داستان جالب تخفیف عذاب ابولهب 🔰شخصی را پس از مرگ در خواب دید و حال او را جویا شد. ابولهب در جواب گفت: خداوند مرا به برد. اما به خاطر اینکه از به دنیا آمدن خوشحال شدم و کنیزم را آزاد کردم، دوشنبه‌ها در عذاب من تخفیف داده می‌شود و مقداری آب از میان انگشتان من جاری می شود و من استفاده می کنم. این بخاطر این است که من کنیز خودم ثویبه را به خاطر خوشحالی ولادت پیغمبر آزاد کردم. ✍ سیوطی در ادامه می نویسد: 🔰اگر ابولهب (همان کسی که در مذمتش وارد شده) به خاطر خوشحالی در تولد ایشان در جهنم پاداش داده می‌شود، پس حال یگانه پرست از امت پیامبر که در تولد ایشان خوشحالی کند و آنچه را در توان دارد در راه محبت آن حضرت خرج نماید، چه خواهد بود. به خداوند سوگند، همانا پاداش این شخص از خداوند این است که او را به فضل خودش به بهشت نعمت واردسازد. 🔰در ادامه اشعاری نیز به همین مضمون نقل کرده است: إذا کـان هـذا کافـرا جـاء ذمــه   بتبت یداه فی الجحیم مخلدا أتی أنه فی یـوم الإثنیـن دائـما      یخفف عنه للسـرور بأحــمدا فما الظن بالعبد الذی کان عمره       بأحمد مسرورا و مات مـوحدا 📚 الحاوی للفتاوی، ج1، ص 230. 🆔 @islam_history
📌 لزوم شاد بودن در سالروز #ميلاد #پيامبر صلی الله علیه وآله از زبان شمس الدين بن الجزری، عالم سرشناس #اهل_سنت 🔰از #پيامبر صلی الله علیه وآله نکته ای به ما رسيده است: زمانی که #ابولهب #کافر که #قرآن در سرزنش او نازل شده به دليل شادی اش در ولادت پيامبر پاداش دريافت می کند، پس حال #مسلمان موحد از امت #محمد که در ولادت او شاد می شود و آن چه را که در توانش است از روی محبت به پيامبر انجام می دهد چيست؟ 🆔 @islam_history
📌 حاکم جامعه اسلامی... ✍ احنف بن قیس نقل می کند: 🍖 روزی به دربار رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم! پرسیدم: این چه طعامی است؟ 🍗 معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌اند. 👈 بی اختیار گریه‌ام گرفت! ❗️معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‌ات چیست؟ گفتم: 💠 به یاد افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفره‌ای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو گفتم: شما اهل سخاوت می‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‌کنید؟ 👌 علیه السلام فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه میترسم و ، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار است؟ علی علیه السلام فرمود: 👈 نه، بلکه بر حاکم امت لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره نیز مانند ماست. 📚 ینابیع الموده، قندوزی، ص۱۷۲. 🆔 @islam_history
📌 فقط است ✍ عمر بن زاهر گويد: 🔰مردي از علیه السلام پرسيد كه به به عنوان اميرالمؤمنین سلام مي كنند؟ 💠 فرمود: نه، آن نام را خدا مخصوص اميرالمؤمنين (علي بن ابی طالب)علیه السلام نموده، پيش از او كسي بدان نام، ناميده نشده و بعد از او هم جز آن نام را بر خود نبندد. 🔰عرض كرد: قربانت پس چگونه بر او سلام كنند؟ 💠 فرمود: مي گويند: السلام عليك يا بقية الله! سپس اين آيه را قرائت فرمود: (اگر هستيد بقية اللّه براي شما بهتر است سوره هود آیه ۸۶). 📚 ، ج۱، ص۴۱۱. 🆔 @islam_history
📌 ای کاش خاک بودم و پدرم تو بودی.... ✍ سلیمان بن مهران، از عبایة بن ربعی نقل می‌کند: از پرسیدم: ⁉️ چرا صلی الله علیه و آله و سلم کنیه علیه السلام را قرار داده است؟ 🔸گفت: چون ایشان صاحب زمین است، و حجت خداوند بر روی زمین و برای ساکنان آن است، و بقا و دوام زمین به خاطر ایشان است و سکون و آرامش زمین از رهگذر ایشان است. و شنیده‌ام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: 🔸هنگامی که روز فرا رسد و ، آن همه پاداش و قرب الهی و کرامتی را که خداوند عزّ و جلّ برای علی علیه السلام مهیا کرده است، ببیند، می‌گوید: ای کاش تراب بودم، یعنی این که از شیعه علی علیه السلام بودم و این همان سخن خداوند عزّ و جلّ است که می‌فرماید: «وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا». 📚 علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸۷، ح ۳. 🆔 @islam_history
📝نظر استاد مطهری درباره نسبت کثرت طلاق به حضرت مجتبی علیه السلام 🔹در برخی از روایات، حضرت مجتبی علیه السلام مطلاق (کسی که زیاد طلاق می‌دهد) عنوان شده است. به عنوان نمونه در کتاب جلد6 صفحه56 دو روایت درباره کثرت حضرت علیه السلام نقل شده با این مضمون که علیه السلام در بالای منبر فرمودند که "دخترتان را به ازدواج فرزندم درنیاورید چون که او زیاد طلاق می‌دهد." 🔸این نقل با نصوص متعدد دیگر در مذمت طلاق و خصوصا شخص مطلاق سازگاری ندارد. در حاشیه کتاب کافی چاپ دار الحدیث جلد11 صفحه468 نظرات مختلفی را پیرامون این روایت جمع آوری کرده‌اند که یکی از آنها جعلی بودن این روایات است. استاد مطهری از جمله کسانی است که توضیحات نسبتا مبسوطی را در راستای جعلی بودن این اتهام داده‌اند. آنچه در ادامه ذکر می‌شود توضیحات ایشان پیرامون این نسبت در کتاب "فقه و حقوق" است. 💬لازم است به يك شايعۀ بى‌اساس كه دست جنايتكار خلفاى عباسى آن را به وجود آورده و در ميان عموم مردم شهرت يافته، اشارۀ مختصر بكنم. در ميان عموم مردم شهرت يافته و در بسيارى از كتابها نوشته شده كه امام مجتبى فرزند برومند عليه السلام از كسانى بوده كه زياد زن مى‌گرفته و طلاق مى‌داده است. 💬چون ريشۀ اين شايعه تقريباً از يك قرن بعد از وفات بوده است به همه جا پخش شده است و دوستان آن حضرت نيز [آن را پذيرفته‌اند] بدون تحقيق در اصل مطلب و بدون توجه به اينكه اين كار از نظر يك كار مبغوض و منفورى است و شايستۀ مردم عياش و غافل است نه شايستۀ مردى كه يكى از كارهايش اين بود كه پياده به حج مى‌رفت، متجاوز از بيست بار تمام ثروت و دارايى خود را با فقرا تقسيم كرد و نيمى را خود برداشت و نيم ديگر را به فقرا و بيچارگان بخشيد، تا چه رسد به مقام اقدس امامت و طهارت آن حضرت. 💬چنانكه مى‌دانيم در گردش از امويان به عباسيان، بنى الحسن يعنى فرزندزادگان با بنى العباس همكارى داشتند، اما بنى الحسين يعنى فرزندزادگان - كه در رأس آنها در آن وقت بود- از همكارى با بنى العباس خوددارى كردند. بنى العباس با اينكه در ابتدا خود را تسليم و خاضع نسبت به بنى الحسن نشان مى‌دادند و آنها را از خود شايسته‌تر مى‌خواندند، در پايان كار به آنها خيانت كردند و اكثر آنها را با قتل و حبس از ميان بردند. 💬بنى العباس براى پيشبرد خود شروع كردند به تبليغ عليه بنى الحسن. از جمله تبليغات نارواى آنها اين بود كه گفتند - كه جد اعلاى بنى الحسن و عموى پيغمبر است- نبود و از دنيا رفت و اما كه عموى ديگر پيغمبر است و جد اعلاى ماست مسلمان شد و مسلمان از دنيا رفت. پس ما كه اولاد عموى مسلمان پيغمبريم از بنى الحسن كه اولاد عموى كافر پيغمبرند براى خلافت شايسته تريم. در اين راه پولها خرج كردند و قصه‌ها جعل كردند. 💬موضوع دومى كه بنى العباس عليه بنى الحسن عنوان كردند اين بود كه گفتند نياى بنى الحسن بعد از پدرش به خلافت رسيد و اما چون مرد عياشى بود و به زنان سرگرم بود و كارش زن گرفتن و زن طلاق دادن بود از عهده برنيامد؛ از كه رقيب سرسختش بود پول گرفت و سرگرم عياشى و زن گرفتن و طلاق دادن شد و خلافت را به معاويه واگذار كرد. 💬خوشبختانه محققان با ارزش عصر اخير در اين زمينه تحقيقاتى كرده و ريشۀ اين دروغ را پيدا كرده‌اند. ظاهراً اول كسى كه اين سخن از او شنيده شده است قاضى انتصابى منصور دوانيقى بوده كه به امر منصور مأمور بوده اين شايعه را بپراكند. به قول يكى از مورخان: اگر امام حسن اينهمه زن گرفته است، پس فرزندانش كجا هستند؟! چرا عدد فرزندان امام اين قدر كم بوده است؟ امام كه عقيم نبوده و از طرفى رسم جلوگيرى يا سقط جنين هم كه معمول نبوده است. 💬من از ساده‌دلى بعضى از ناقلان حديث شيعى مذهب تعجب مى‌كنم كه از طرفى از پيغمبر اكرم و ائمۀ اطهار اخبار و احاديث بسيار زيادى روايت مى‌كنند كه خداوند دشمن مى‌دارد يا لعنت مى‌كند مردمان بسيار طلاق را، پشت سرش مى‌نويسند: امام حسن مرد بسيار طلاقى بوده. 💬اين اشخاص فكر نكرده‌اند كه يكى از سه راه را بايد انتخاب كنند: يا بگويند طلاق عيب ندارد و خداوند مرد بسيار طلاق را دشمن نمى‌دارد، يا بگويند امام حسن مرد بسيار طلاق نبوده است، يا بگويند- العياذ باللّٰه- امام حسن پابند دستورهاى اسلام نبوده است. اما اين آقايان محترم از يك طرف احاديث مبغوضيت طلاق را صحيح و معتبر مى‌دانند و از طرف ديگر نسبت به مقام قدس امام حسن خضوع و تواضع مى‌كنند و از طرف ديگر نسبت بسيار طلاقى را براى امام حسن نقل مى‌كنند و بدون اينكه انتقاد كنند از آن مى‌گذرند. 📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج19، ص255. 🆔 @islam_history