#معرفی_کتاب 📚
کتاب #ادبستان_کساء 📗
✍️نویسنده: #علی_صغیرا
#نشر_مهرستان
رحمت خدا بر پیر طریقت عشق، آیت الله بهجت (ره) که چه زیبا فرمود:
«عجائب و غرائبی در حدیث کساست. خدا میداند کسی بشمارد که چقدر معجزه در آن است، خیلی کار بزرگی کرده است.»
این کتاب نگاهی خانوادگی و تربیتی به حدیث شریف کساء است. نویسنده با دقت در کلمات و عبارات این حدیث و با نگاهی به آیات و روایات و مسائل تربیتی، به استخراج نکات تربیتی و خانوادگی از حدیث کساء پرداخته است.
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
http://eitaa.com/istadegi
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 237
‼️ هشتم: بیشهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟
جنگیدن سخت است؛ فرقی نمیکند در چه موقعیتی.
جنگ شهری سختی خودش را دارد، جنگ در کوهستان و جنگل هم سختی خودش را؛
اما جنگیدن در بیابانی صاف و بدون جانپناه، فقط کار آدمهای دیوانه است.
و چیزی که اینجا زیاد پیدا میشود، آدمِ دیوانه!
شما بگویید؛ کدام عاقلی حاضر است از شهر و خانه امنش جدا شود، از خانوادهاش جدا شود و کیلومترها بیاید در یک کشور دیگر، با وحشیترین آدمهای روی زمین بجنگد و تازه هرشب و هر روز، توهین و تهمت هم بشنود؟
برای همین است که میگویم اینجا، بیابانهای شرقی سوریه پر از آدمهای دیوانه است.
دیوانههایی که یک تار مویشان به صدتا عاقلِ راحتطلب میارزد؛
چون دیوانه حسیناند و خوشا دیوانگیای که برای حسین باشد!
بنا به گفته حاج قاسم، قرار است تا کمتر از سه ماه دیگر، پایان حکومت داعش اعلام شود.
این یعنی باید تا آخرین پایتخت داعش، تختهگاز برویم جلو.
رقه که پایتخت داعش بود، سقوط کرده است و حالا دیرالزور پایتخت داعش است؛ شهری میان ساحل فرات و بیابان.
گفتم که؛ این بیابان هیچ جانپناهی ندارد جز خاکریزها و تپههای نصفهنیمهای که واحد مهندسی زده است.
با این وجود، تکلیفت روشن است که دشمن کجاست و از سویی، پراکندگی نیروهای دشمن باعث میشود کار سریع پیش برود.
- امیدی به لطف و کرم داره این دل/ دوباره هوای حرم داره این دل...
🔗لینک قسمت اول رمان 👇
🌐https://eitaa.com/istadegi/1733
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 238
صدای حامد است که حلقهای از رزمندههای فاطمیون را نشانده دور خودش و دارد برایشان روضه میخواند.
رزمندهها بیخیالِ معرکه جنگ و صفیر گلوله و موج انفجار، نشستهاند روی خاک و صورتشان را با دست پوشاندهاند.
صدای هقهقشان انقدر بلند است که در این سر و صدا هم شنیده میشود.
- کی یار دل ما تو این غربتا هست؟/ کی جز تو میگیره از این نوکرا دست؟
میخواند و اشک از چشمانش میریزد.
فرقی نمیکند کجای دنیا باشی.
هرجا که باشی، نزدیک محرم که میشود، بوی محرم خودش را میرساند به سلولهای عصبیات و دلت روضه میخواهد.
چند قدم مانده به حلقه بچهها، روی زمین مینشینم.
صورتم را با دست میپوشانم و بغضِ رسوب کرده در گلویم را میشکنم.
اینجا، این بیابان گرم و بیآب و علف، خیلی قابلتحملتر از شهر است برای من.
قبلا اینطور نبود؛ اما از بعد از مجروحیتم، تحمل محدودیتهای دنیا برایم سخت شده؛ رنجهایش هم.
اینجا که هستم آرامترم؛ اما نمیدانم چرا.
- بگیر دستمونو ببر تا نهایت/ بذار اسم ما رو تو لوح شهادت...
حامد میخواند و میان هر بیت و هر مصراع میشکند؛ انقدر بلند هقهق میکند که شانههایش میلرزند.
دوباره این بیت را تکرار میکند. کمیل خیره به حامد میگوید:
- این ندیده مست شده، ببینه چکار میکنه؟ فکر کنم اگه ببینه، یه دور دیگه بمیره!
خجالت میکشم از این که نمردهام.
کمیل همچنان خیره است به حامد:
- میدونی چرا اینجا آرومتری؟ چون اینجا، اون چیزایی که بین تو و آخرت فاصله انداختن کمرنگ شدن. توجهت بهشون کم شده. برای همین بیشتر احساس سبکی میکنی.
- آقا نوکر تو براتون بمیره/ نبینه که زینب دوباره اسیره...
🔗لینک قسمت اول رمان 👇
🌐https://eitaa.com/istadegi/1733
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
187244290_-213551.mp3
2.77M
امیدی به لطف و کرم داره این دل...😢💔
(نوحهای که در امشب در خط قرمز به آن اشاره شد)
سلام
خیر، ادمینش من نیستم. دوستانم هم نیستند. البته ادمین کانال داستانهای امنیتی برای انتشار خط قرمز و سایر رمانها از بنده اجازه گرفتند.
#پاسخگویی_فرات
سلام
عذرخواهم
قبلا توضیح دادم، به علت بروز یک سری مشکلات انتشار این داستان متوقف شد. در اینجا هم منتشر کردم اما بعد حذفش کردم از کانال.
کانال سروش هم مدتهاست که غیرفعال هست.
#پاسخگویی_فرات
سلام
ممنونم از لطف شما
انشاءالله اگر توفیقش باشه در این رابطه هم مینویسم.
#پاسخگویی_فرات
سلام
رفتن مذهبیها به این مکانها ایرادی نداره، به شرطی که از حدود شرعی عقبنشینی نکنند.
اما فعالیت در اینستاگرام و تلگرام رو بازی در زمین دشمن میدونم. قبلا مفصل در این رابطه صحبت کردم در کانال.
در رمان نقاب ابلیس هم توضیح مبسوط دادم در این رابطه.
#پاسخگویی_فرات
💠 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💠
💞 #زیارتنامه #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها💞
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ.
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ،السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛
أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً.
🌱به نیابت از:
شهید حاج قاسم سلیمانی
شهید مروة الشربیني
شهید محمد ابراهیمی
شهید سیداسدالله زارعی
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
http://eitaa.com/istadegi
رمان رفیق--فاطمه شکیبا.pdf
2.92M
💢به مناسبت سالگرد حماسه نهم دی🇮🇷 و هفته #بصیرت 💢
📲📚بازنشر نسخه پیدیاف رمان امنیتی #رفیق 📘
✍️نویسنده: #فاطمه_شکیبا
💯روایتی امنیتی از متن و فرامتن #فتنه88 🔥
#کتاب_خوب_بخوانیم
#فاطمیه
#بصیرت
#روایت_عشق
https://eitaa.com/istadegi
بسم رب الشهداء
🔸 #لشگر_فرشتگان 🔸
🌷 #شهید_مروة_الشربینی 🌷
(شهیده حجاب)
🔸تولد: ۷ اکتبر سال ۱۹۷۷ میلادی، شهر اسکندریه، مصر
🔸شهادت: ۱ ژوئیه سال ۲۰۰۹ میلادی، شهر درسدن، آلمان
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/istadegi
بسم رب الشهداء
🔸 #لشگر_فرشتگان 🔸
🌷 #شهید_مروة_الشربینی 🌷
(شهیده حجاب)
🔸تولد: ۷ اکتبر سال ۱۹۷۷ میلادی، شهر اسکندریه، مصر
🔸شهادت: ۱ ژوئیه سال ۲۰۰۹ میلادی، شهر درسدن، آلمان
پدرش علی شربینی و مادرش لیلا شمس هر دو شیمیدان هستند. در سال ۱۹۹۵ از کالج انگلیسی دختران فارغالتحصیل شده و از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ عضو تیم ملی هندبال مصر بود.
او در سال ۲۰۰۳ به همراه شوهرش به آلمان مهاجرت کرده و ابتدا در شهر برمن و از سال ۲۰۰۸ در شهر درسدن ساکن شدند.
همسرش با استفاده از بورس تحصیلی در مؤسسه ماکس پلانک شهر درسدن در رشته مهندسی ژنتیک مشغول تحصیل بوده و جهت انجام تز دکترای خود همراه مروه به آلمان آمده بود. مروة نیز دانشجوی رشته داروسازی بود.
یک روز زمانی که مروة در پارک با پسر سه سالهاش بازی میکرد، فردی به نام آلکس وینز او را مورد توهین قرار داده و بخاطر حجاب مروه او را تروریست خطاب کرد.
شربینی متعاقب الفاظ رکیک و رفتار تهاجمی وینز، از پلیس درخواست کمک کرده بود و دادگاه شکایت شربینی را پذیرفته و آلکس را محکوم به پرداخت ۷۵۰ یورو کرد. آلکس وینز این حکم را نپذیرفت و تقاضای تجید نظر نمود.
وینز در یکی از دادگاههای تجدید نظر گفته بود: "اینها [مسلمانان] انسان نیستند و بنابراین نمیتوانند مورد توهین قرار گیرند."
در حین برگزاری جلسه دادگاه تجدید نظر در یک دادگاه درجه دو در شهر درسدن، وینز در جلوی چشمان قاضی و سایر حاضرین به مروه حمله کرده و با هجده ضربه چاقو، مروه را که سهماهه باردار بود به شهادت رساند.
در حین حمله به مروه، شوهر مروه برای نجات همسرش به طرف او شتافت که توسط پلیس آلمان مورد تیراندازی قرار گرفت. پلیس خود شریک قاتل بود چرا که موقع حمله قاتل به مروه نظارهگر بود.
پس از آن همسر مروه با وضعیتی بحرانی در بیمارستان بستری گردید. برخی تیراندازی پلیس آلمان به وی را از روی اشتباه دانستهاند و برخی به نقل از مأموران امنیتی دادگاه اعلام کردهاند که گمان بر این بوده که شوهرش فرد مهاجم بوده و بدین خاطر وی را هدف قرار دادهاند.
همچنین فرزند خردسال سه سالهشان که شاهد این ماجرای خونبار بوده، برای معالجه تحت نظر روانشناس قرار گرفت.
تشییع و مراسم یادبود این بانوی شهید در آلمان و مصر با حضور هزاران نفر مسلمان و غیرمسلمان برگزار شد و این بانو از سوی مردم مصر، شهیده حجاب نام گرفت.
پوشش خبری این رویداد تکاندهنده توسط رسانههای آلمانی بسیار ضعیف بود؛ تا جایی که نویسنده روزنامه گاردین انگلستان در مقالهای نوشت: "رسانههای آلمانی در ابتدا در صفحات پشتی خود به این رویداد پرداختند و پس از اعتراضات شدید هزاران مصری در قاهره بود که دولت فدرال آلمان، که تقریبا به مدت یک هفته سکوت کرده بود، در بیانیهای تأسف خود را از این حادثه اعلام کرد."
برادر مروه در مصاحبهای اعلام کرد که وای به روزی که چنین حادثهای برای یک اروپایی رخ میداد، در آن صورت بود که دولت آلمان و کشورهای اروپایی جنجالی بسیار بزرگ در سراسر دنیا به راه میانداختند، ولی در برابر این جنایت تروریستی مهر سکوت بر لب زدند.
عبدالعزیز حامد سردبیر روزنامه مستقل مصری الشروق در سرمقالهای نوشت"اگر قربانی حادثه اخیر در آلمان یک یهودی بود در جهان غوغایی به پا میشد."
امام خامنهای(حفظهاللهتعالی) در این رابطه فرمودند:
آن دختر خانم جوان عرب را که مثلاً فرض کنید که مقنعه داشته یا پوشیه داشته، بهخاطر حجابش میزنند میکشند و هیچکس اصلاً دنبال هم نمیکند؛ حالا گفتند یک مجازاتی [کردند]؛ آدم فکر نمیکند که خیلی جدّی اینها تعقیب میشود؛ واقعاً تعقیب هم نمیکنند. در جاهای دیگر هم همینجور؛ در آمریکا و جاهای دیگر و کشورهای دیگر هم متأسّفانه همینجور است؛ که خب، اینها مدّعی حقوق بشر هم هستند!
(۱۳۹۳/۱۱/۰۶، بیانات در دیدار نمایندگان اقلیتهای مذهبی کشور در مجلس شورای اسلامی)
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/istadegi
مهشکن🇵🇸
✨﷽✨ 🔰 #راهنمای_کانال 🔰 📍اعضا و نویسندگان گروه مهشکن: 🌷 شکیبا شیردشت زاده(فاطمه شکیبا)، کارشناس
سلام و خوش آمد به عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستند. برای دسترسی به داستانها، پیام سنجاق شده رو ببینید.
پ.ن: دو قسمت جدید خط قرمز هم توی راهه...
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 239
- آقا نوکر تو براتون بمیره/ نبینه که زینب دوباره اسیره...
صدای گریه بچهها اوج میگیرد.
حامد هم دیگر نمیتواند بخواند. نفس کم میآورد.
دو دستش را میگذارد روی صورتش و هایهای گریه میکند؛ مثل بچهها.
دیگر هیچکس چیزی نمیخواند، انگار آهنگ هقهق کردنشان موزونترین و سوزناکترین نوحه است.
راستش را بخواهید، هیچ چیز نمیتواند در یک بیابان بدون جانپناه و در مقابل یک لشگر وحشی و زخمخورده به داد آدم برسد؛ بجز همین اشکها و توسلها.
این اشکها قدرتشان از صدها موشک کورنت و تاو قدرتمندتر است.
نمیدانم چند دقیقه میگذرد که یک نفر دستش را میگذارد روی شانهام و زمزمه میکند:
- آقا سید!
با پشت دست، اشکهایم را پاک میکنم:
- بله؟
و سرم را کمی برمیگردانم. بشیر است و کنارش، کمیل هم ایستاده. نگرانی را در چشمان کمیل جوان میخوانم.
بشیر میگوید:
- پهپادها دوتا انتحاری شناسایی کردند. دارن میان سمتمون.
با شنیدن کلمه انتحاری از جا بلند میشوم. میگویم:
- چقدر فاصله دارن؟
- نیمکیلومتر.
داعشیها همینند. به بنبست که میخورند، بجای این که مردانه شکست را بپذیرند، از آخرین اهرم فشارشان یعنی انتحاری استفاده میکنند.
انتحاری یعنی: اگر من نباشم میخواهم سر به تن هیچکس نباشد!
رنگ کمیل پریده است و لبهایش خشکیده.
بشیر میگوید:
- فکر نکنم جای نگرانی باشه. بچههای مهندسی جلوی خاکریزها خندق زدن.
- خوبه. با این وجود آماده بشید که اگه لازم شد بزنیدش.
کمیل که سعی دارد لرزش صدایش را پنهان کند، میگوید:
- آقا... اگه انتحاری بیاد... همهمون...
🔗لینک قسمت اول رمان 👇
🌐https://eitaa.com/istadegi/1733
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰
یا علی مددی...💚
📕 رمان امنیتی ⛔️ #خط_قرمز ⛔️
✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا
قسمت 240
اجازه نمیدهم جملهاش را کامل کند:
- نترس. انشاءالله میزنیمش.
و دوربین دوچشمی را از بشیر میگیرم و خودم را میکشانم بالای خاکریز.
دو ماشین انتحاری را میبینم که دارد با سرعت وحشتناکی به سمتمان میتازند و از پشت سرشان خاک به آسمان میرود.
هدفش دقیقاً خاکریز ماست. با دیدن انتحاری، تصویر پایگاه چهارم و سیاوش میآید جلوی چشمم.
سیاوش اگر بود، الان یکی از موشکهای آرپیجی را برمیداشت و میدوید بالای خاکریز؛ بدون ترس.
حتماً اگر بود، انتحاری را در همین فاصله میزد؛ طوری که حتی پای انتحاری به خندق نرسد.
- چی شده؟
برمیگردم. حامد دارد اشکهایش را پاک میکند.
میگویم:
- هیچی. انتحاریه.
خودم هم تعجب میکنم از این که انقدر عادی درباره یک انتحاری حرف میزنم.
شاید چون یک بار با ترکش انتحاری زخمی شدهام، ترسم ریخته است.
بعضی چیزها همینطورند؛ از دور ترسناکتر هستند تا از نزدیک.
دوباره نگاهم روی کمیل جوان میماند. رنگش مثل گچ سفید شده.
حاج رسول به زور فرستادش که همراه من بیاید و هم وظیفه محافظت را انجام دهد، هم تجربه کسب کند.
با این وجود من بیشتر مراقب او هستم تا او مراقب من!
میگوید:
- نمیترسید آقا؟
- از دور ترسناکه. یه بار که بیاد میفهمی چیزی نیست.
حامد همان کاری را میکند که سیاوش اگر بود انجام میداد؛ یک موشک آرپیجی را روی لانچر میبندد و از خاکریز بالا میرود.
میخواهم جلویش را بگیرم؛ اما نمیتوانم.
نمیدانم چرا بیشتر برای حامد میترسم تا خودم.
انگار میترسم او را هم مانند کمیل از دست بدهم.
تا بخواهم به خودم بجنبم، صدای فریاد یا زهرای حامد در بیابان میپیچد و بعد از چند ثانیه، صدای انفجار.
یکی از انتحاریها را زده است.
دارد موشک بعدی را روی لانچر میبندد؛ اما دستم را روی دستش میگذارم و به انتحاری که حالا خیلی نزدیک است اشاره میکنم:
- ببینش!
🔗لینک قسمت اول رمان 👇
🌐https://eitaa.com/istadegi/1733
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق 💞
https://eitaa.com/istadegi
سلام
همانطور که گفتید، لازمه که خانمها در این نهادها باشند؛ چون برای دستگیری، انتقال و نگهداری از متهمان خانم به مامور خانم نیاز هست. صرفا دستگیری هم نیست و در بازداشتگاههای زنان باید خانمها نگهبان باشند تا آسایش متهمین بیشتر باشه. ضمن این که سایر اموری که مربوط به خانمها میشه رو هم باید ماموران خانم انجام بدند(مثل بازدید از مکانهایی که متعلق به خانمها ست).
کشور ما یک کشور اسلامی هست و باید حتیالامکان در هر شرایطی محرم و نامحرم رعایت بشه.
و البته، خانمها در امور اداری نهادهای امنیتی هم میتونن مشغول به کار بشن
#پاسخگویی_فرات
سلام
خیلی ممنونم، لطف دارید.
انشاءالله...ممنونم از دعای خیرتون.
باز هم سپاس. البته رمانها ترتیب خاصی ندارند، از هرکدوم که شروع کنند اشکال نداره
#پاسخگویی_فرات
💠 #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💠
💞 #زیارتنامه #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها💞
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ.
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ،السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛
أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً.
🌱به نیابت از:
شهید حاج قاسم سلیمانی
شهید توران اسکندری
شهید مصطفی صدرزاده
شهید مهدی عباسی
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
http://eitaa.com/istadegi
📚 #معرفی_کتاب
کتاب #فتنه_تغلب 📓
👈🏼 روایتهایی از متن و فرامتن فتنهی ۸۸
🔹 این کتاب شامل روایتهایی است از بیانات و اقدامات رهبر انقلاب در جریان فتنهی ۸۸ که میتواند لایههایی تازه از واقعیت را نمایان کرده و رسوبات ابهام و تردید دراینباره را از ذهنها بزداید.
📎 توضیحات تکمیلی: khl.ink/f/41297
🛒 تهیه کتاب: khl.ink/W1vPR
#معرفی_کتاب
#بصیرت
#فاطمیه
#حاج_قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید/روز شهادت امام مظلوم ما کف میزنند و سوت میکشند
#نهم_دی
#بصیرت
#فاطمیه
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
http://eitaa.com/istadegi