مبانی قاعده اضطرار در مسئولیت مدنی اشخاص و دولت
(دوره 3، شماره 1 - شماره پیاپی 6، بهار 1396، مقاله 4 )
نویسندگان:
#محمد_دانش_نهاد 1 #ابوالفضل_علیشاهی 2
1 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه یاسوج (متخذ از رساله)
2 دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه یاسوج
چکیده:
قاعده اضطرار، از مهمترین قواعد فقهی حقوقی است. اضطرار، صفتی است که در اثر شرایط تهدیدآمیز و غیرقابل تحمل، مرتکب را به سوی فعل نادرست می کشاند. از چالش های اصلی در این قاعده، سلب ضمان است که غالب فقها، آن را تنها نافی حکم تکلیفی می دانند، ولی برخی بر این باورند که قاعده اضطرار بر حکم وضعی نیز دلالت دارد، بهگونهای که دیدگاه های گوناگونی در سلب مسئولیت ارائه گردیده است. در این پژوهش، پس از بررسی دیدگاه ها، روشن شد که نه تنها قاعدۀ اضطرار در باب مسئولیت مدنی اشخاص منشأ اثر است، بلکه تأثیر آن، در باب مسئولیت مدنی دولت نیز قابل اثبات است، بهگونهای که میتوان موارد متعددی از مبانی تأثیر اضطرار در ایجاب و سلب مسؤولیت مدنی دولت از جمله خسارات وارده از جانب دولت اسلامی بر معاندان، خسارات ناشی از اعمال حاکمیت، خسارات ناشی از قوه قاهره و خسارات ناشی از فسخ یا عقد قرارداد با سایر کشورها را نام برد.
کلیدواژهها:
#قاعدۀ_اضطرار #مسؤولیت_مدنی #حکم_وضعی #مسؤولیت_مدنی_دولت #ضمان
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65419_4fc5350dd6ad772cf37bdbb7367f4164.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65419.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
مبانی فقهی جرم انگاری تخلّف از شروط تعدّد زوجات
(دوره 3، شماره 1 - شماره پیاپی 6، بهار 1396، مقاله 5 )
نویسندگان:
#بتول_سلحشور 1 #عباسعلی_سلطانی 2
1 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
2 دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی
چکیده:
تعدّد زوجات و مسائل پیرامونی آن، همواره از مباحث چالشبرانگیز در عرصه حقوق خانواده بوده است. جرمانگاری مسئله مزبور در فرض عدم رعایت برخی از شروط قانونی توسط زوج، در قانون حمایت از خانواده(مصوّب 1391)، پذیرفته شده و تثبیت گردید. این جرم انگاری با برخی تشکیک ها از قبیل مغایرت آن با موازین شرع مواجه است و ابهامات بسیاری در مشروعیت چنین مجازاتی وجود دارد. این پژوهش، در پی آن است که پشتوانه های فقهی و شرعیِ اعمال چنین کیفرهایی را شرح دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که جرم انگاری موارد مزبور در پرتو برخی از اصول و قواعد فقهی بلا اشکال و بلکه ضروری بوده و مطابق با موازین فقهی است؛ لذا نظریه مخالفتِ جرم انگاری آن با موازین شرع، مردود و ناپذیرفتنی است.
کلیدواژهها:
#تعدد_زوجات #شروط_قانونی #موازین_شرعی #مشروعیت_جرم_انگاری #مطابقت_قانون_و_شرع
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65420_9d680c7242893244a177609797530158.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65420.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
واکاوی دیدگاه شیخ انصاری در استصحاب در حکم عقلی
(دوره 3، شماره 1 - شماره پیاپی 6، بهار 1396، مقاله 6 )
نویسندگان:
#طیبه_بلوردی 1 #محمدرضا_علمی_سولا 2
1 گروه معارف، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سیرجان
2 استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده:
استصحاب از مباحث مهم اصول فقه بوده که در میان اصول عملیه، از جایگاه ویژهای برخوردار است و در استنباط مسائل فقهی، اهمیت بسیار دارد. یکی از این مباحث مورد بررسی در استصحاب، تقسیماتی است که برای آن مطرح است. یکی از این تقسیمات به اعتبار دلیل دالّ بر مستصحب است که این دلیل، عقلی است یا شرعی. حکم این استصحاب در احکام شرعی و احکام عقلی در بین اصولیان مورد اختلاف میباشد. از جمله علمای بزرگ، شیخ انصاری است که قائل به استصحاب در احکام عقلیّه و در احکام شرعیّه که مستند به احکام عقلیّه است، می باشد. البته نظر ایشان با مخالفت برخی اصولیان، مانند مرحوم آخوند مواجه شده است، اما به نظر، سخن شیخ صحیح میباشد، به این دلیلکه عقل در موضوع خود شکی نداشته و هیچگونه اهمال و اجمالی نسبت به موضوع حکم عقلی برای عقل حاصل نمیشود. پس، قائل به عدم تحقق موضع برای جریان استصحاب در احکام عقلیه شده است، موضوع حکم عقلی، نزد عقل به تفصیل معلوم است. این نوشتار، با مبنا قراردادن دیدگاههای شیخ انصاری در فرائدالاصول، به واکاوی نظر شیخ در مورد استصحاب در حکم عقلی پرداخته و نظرات چند تن از اصولیان را بررسی خواهد کرد.
کلیدواژهها:
#استصحاب #حکم_عقل #حکم_شرع
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65421_fbf4bbb6afb51416b2dd2e3f37ae5624.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65421.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
دوره 3، شماره 2 - شماره پیاپی 7، تابستان 1396، صفحه 1-176
لینک صفحه شماره در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/issue_3653_4451.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
پیامدهای رویکرد حکومتی در اجتهاد
(دوره 3، شماره 2 - شماره پیاپی 7، تابستان 1396، مقاله 1 )
نویسنده:
#سعید_ضیایی_فر
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
چکیده:
رویکرد حکومتی در اجتهاد یک دیدگاه درباره روش اجتهادی است. در این دیدگاه تلاش می شود تا احکام فقهی بر محوریت حکومت و نظام سیاسی اداره کننده جامعه، استنباط شود. این دیدگاه ضمن استواری بر مبانی خاص خود، پیامدهایی را در اجتهاد به همراه دارد که با پیامدهای رویکرد غیرحکومتی متفاوت است. در این مقاله تلاش شده میان این پیامدها و استنباط ها با استنباط ها در شیوه غیرحکومتی مقایسه ای صورت گیرد. قاعده اولی اشتراط اجرای احکام حوزه عمومی به نظر حکومت مشروع، توسعه قلمرو استفاده از قواعد فقهی، نوع نگاه به اموال مرتبط با پیامبر (ص) و امام (ع)، اهمیت بیشتر حفظ نظام اسلامی از سایر احکام شرعی فرعی، قابلیت اجرایی احکام، کارآمدی در اجتهاد، وجود تکالیف برای جامعه، نیاز به قواعد استنباطی جدید، کاهش مراجعه به اصول عملیه؛ از مهمترین پیامدهای رویکرد حکومتی در اجتهاد است که در سایر رویکردها یافت نمی شود.
کلیدواژهها:
#رویکرد_حکومتی #اجتهاد #پیامدهای_رویکرد_حکومتی #روش_های_فقهی #مکاتب_فقهی
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65471_8d894884f3fc6521c1f9f36aa7d83faa.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65471.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
جایگاه قاعده لاضرر در تحقق مسئولیت نسبت به آبخوانها
(دوره 3، شماره 2 - شماره پیاپی 7، تابستان 1396، مقاله 2 )
نویسندگان:
#نعمت_الله_دالوند 1 #امان_الله_علیمرادی 2 #محمد_علی_حیدری 3
1 دانشجوی دکتری الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجف آباد
2 استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجف آباد.
3 استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجف آباد.
چکیده:
آبخوانها از آن جهت که منشأ تغذیه منابع آب اند، دارای اهمیّت ویژهای هستند و مدیریت و بهره برداری صحیح از منابع آب، در پایداری آنها تأثیرگذار است. در این میان، عواملی همچون؛ برداشت بیرویة آب، آلوده کردن منابع آبِ زیرزمینی و... موجب پدید آمدن مشکلاتی؛ مانند: خشک شدن، آلودگی، نقصان و اُفت آبخوانها گردیده است. این پژوهش با هدف تبیین «جایگاه قاعدة لاضرر در تحقق مسئولیت نسبت به آبخوانها» و با روش کتابخانهای و تحلیلی از طریق مطالعه منابع معتبر فقهی انجام شده است. از این رو، نگارندگان با تمسک به قاعدة «لاضرر» ضمن بیان احکام و مسئولیتهای ناشی از ضررهای وارده به آب خوانها، از بین دیدگاههای مطرح، دیدگاه «نفی حکم ضرری» را در قالب دیدگاهی جامع و دربرگیرندة حکم تکلیفی و حکم وضعی، به عنوان یافتة این پژوهش ارائه میدهند. بر این اساس، فعل و ترک فعلهایی که موجب خسارت به آبخوانها میگردد حرام و مشمول حکم وضعی ضمان میباشد و این قاعده ضمن دارا بودن نقش سازندگی و اثباتی، خسارتهای ناشی از عدم حکم را نیز در برمیگیرد.
کلیدواژهها:
#قاعدة_لا_ضرر #آبخوانها #حکم_تکلیفی_آبخوانها #حکم_وضعی_آبخوانها
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65474_5becee12b6daa8cedac61bae74a1c592.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65474.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
نظریه داعی بر داعی در بوته تحلیل و نقد
(دوره 3، شماره 2 - شماره پیاپی 7، تابستان 1396، مقاله 3 )
نویسنده:
#سید_علی_جبار_گلباغی_ماسوله
استادیار گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی - واحد لاهیجان
چکیده:
گاه، برخی در برابر دریافت مزد، به انجام اعمال عبادی مبادرت می ورزند. دریافت مزد با لزوم قصد قربت در انجام اعمال عبادی، به ظاهر ناهماهنگ است. فقیهانی که این گونه اعمال عبادی را صحیح می دانند، در قالب نظریۀ داعی بر داعی(انگیزۀ قرب بر انگیزۀ مزد)، به تبیین استدلالیِ آن پرداخته اند. هر چند، ادبیات مکتوب فقه شیعه با این نظریه، نا آشنا نیست، ولی بررسی نوشته های فقهی، تدوینی را از این نظریه، گزارش نمی دهد. از این رو، نوشتار حاضر می کوشد در پی پیشینه شناسی نظریه داعی بر داعی در ادبیات مکتوب فقه شیعه، با تبیین مبنای پیروان این نظریه و بررسی نقدهایی که منتقدان، بر این نظریه، روا می دارند، ضمن پاسخگویی به نقدها و نشان دادن ضعف آنها، صحت و استواری آن را بر پایۀ استدلال عقلی روشن سازد و کارکرد آن را در تحلیل و توجیه مباحث معرفتی فقه عبادات نشان دهد.
کلیدواژهها:
#تصحیح_عبادات #داعی_امتثال_عبادات #نظریۀ_داعی_بر_داعی #لزوم_قصد_قربت #دریافت_مزد_اعمال_عبادی
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65473_6636e475d29b31b68fb61de23e084860.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65473.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
تناسب میان حکم و موضوع با رویکردی به کارکرد ابزاری عرف
(دوره 3، شماره 2 - شماره پیاپی 7، تابستان 1396، مقاله 4 )
نویسندگان:
#مهدی_دهقان 1 #ابوالفضل_علیشاهی 2 #عبداله_بهمن_پوری 3
1 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه یاسوج
2 دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه دولتی یاسوج.
3 استادیار دانشگاه دولتی یاسوج
چکیده:
رسالت فقیه، پیش از اجتهاد احکام، شناخت روش صحیح اجتهاد است و بدون این شناخت، نمی توان به شریعت دست یافت. در شریعت، احکام شرعی بر سه پایه اصلیِ حکم، موضوع حکم و متعلق استوار است. در استنباط احکام شرعی، گاه موضوع و یا حالات و شرایط موضوع دچار تغییر می شود که دگرگونی در حکم را در پی دارد. مناسبت بین حکم و موضوع، مناسبت ها و مناط هایی است که هنگام نگاه به یک دلیلی، به صورت ارتکازی، ذهن انسان به آن سبقت می گیرد. این پژوهش تلاش نموده است تا مناسبات بین موضوع و حکم و اهمیّت آن را در دیدگاه فقها و اصولیانِ مشهور بررسی نماید. یکی از مهمترین دستاوردهای پژوهش، اثبات این امر است که بر اساس نصوص و روایات موجود، می توان برای بسیاری از موضوعات جدید و نوپیدا؛ مانند موضوعات گذشته، حکم اولی صادر نمود، بدون اینکه به ورطه قیاس افتد و دیگر لازم نیست بیش از اندازه، به عناوین ثانوی تمسک جست.
کلیدواژهها:
#مناسبت_حکم_و_موضوع #حکم_شرعی #عرف #استنباط_احکام #ارتکازات_عقلایی
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65478_419bcc20c418a5b908367ea661afa987.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65478.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
مناقشه بر مختار صاحب کفایه پیرامون مفردات و مفاد قاعده لا ضرر
(دوره 3، شماره 2 - شماره پیاپی 7، تابستان 1396، مقاله 5 )
نویسنده:
#امیرحمزه_سالارزایی
دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه سیستان و بلوچستان
چکیده:
قاعدۀ «لاضرر» از قواعد مهم و پرکاربردِ استنباط احکام است. آخوند، نیز مانند دیگر اصولیان در کفایه، دربارۀ این قاعده بحث کرده است. در این پژوهش، مختار صاحبِ کفایه، در معنای مراد از قاعدۀ مشهور «لاضرر» با تأکید بر تصرّف معنوی حدیث، مورد نقد قرار گرفته است. نگارنده معتقد است که دیدگاه ایشان در تبیین قاعدة لاضرر با قواعد ادبی، اصول لفظی و اثر فقهیِ مترتّب بر آن، قابل مناقشه و با قول اهل لغت، عالمان صرف و بلاغت، اصول لفظی و نیز آرای مفسران ناسازگار است. نتیجه اینکه، قاعدة «لاضرر»، در عین ایجاز بلاغی، حکایت از فنّ مترقی قانون نویسی داشته و دو فقره آن (لاضرر و لاضرار) برخلاف نظر آخوند، دارای دو معنای متفاوت و دو اثر فقهی تحت عنوان حکم وضعی و تکلیفی می باشد.
کلیدواژهها:
#قاعدۀ_لاضرر #مَجاز #آخوند_خراسانی #حکم_وضعی #حکم_تکلیفی
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65477_a259e815ac52d21cf0517362c6def82d.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65477.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
مجازات رجم در پرتو عناوین ثانوی
(دوره 3، شماره 2 - شماره پیاپی 7، تابستان 1396، مقاله 6 )
نویسندگان:
#محمد_نظری_ندوشن 1 #اردوان_ارژنگ 2
1 دانشجوی دکترای فقه و حقوق جزا، دانشکده فقه و حقوق، دانشگاه آیت الله حائری، میبد.
2 دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه آیت الله حائری(ره) میبد.
چکیده:
در مادۀ 225 قانون مجازات اسلامی، مصوّب 1392، رجم به عنوان مجازات اصلی زنای محصنه، تعیین شده است. ازطرفی بهموجب مادۀ یادشده، هرگاه امکان اجرای این مجازات وجود نداشته باشد، مجازاتهای شلاق یا اعدام- بسته به مورد آن- جایگزین خواهد شد. با عنایت به انتقاد نهادهای بینالمللی و سوء استفادۀ رسانه های گروهی غربی، از اجرای احکام رجم در نظام جمهوری اسلامی ایران، نگارنده با روش کتابخانهای تحلیلی نشان میدهد از منظر فقهی جایگزینی مجازاتهای دیگر بهجای رجم، اقدامی موجّه و مطابق با موازین فقهی است، زیرا از یکسو، دو عنوان ثانوی «وهن دین» و «نفرت از دین» بر موضوع رجم عارض شده است و حکم اولیِ وجوبِ اجرای رجم را موقتاً به حکم ثانوی حرمت اجرای آن تغییر داده است و از سوی دیگر، انتخاب نوعِ مجازات های جایگزین رجم نیز بر اساس مبانی فقهیِ مربوط به رجم صورت گرفته است. نکته دیگر اینکه از نظر نویسنده، معرفی کردن رجم به عنوان مجازات اصلی و اولیۀ زنای محصنه در مادۀ یادشده قابل نقد است، زیرا حکم اولیه وجوب رجم در شرایط کنونی تغییر کرده است.
کلیدواژهها:
#رجم(سنگسار) #مادۀ_225_قانون_مجازات_اسلامی #مجازات_اصلی_زنای_محصنه #حکم_ثانوی_زنای_محصنه #مجازات_جایگزین_رجم
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65549_02dc7e8218c4cfa612cc8539f171560a.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65549.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
دوره 3، شماره 3 - شماره پیاپی 8، پاییز 1396، صفحه 1-184
لینک صفحه شماره در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/issue_3653_4452.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
نقد مستند روایی نظریه جهاد دعوت، بررسی موردی حدیث مقاتله
(دوره 3، شماره 3 - شماره پیاپی 8، پاییز 1396، مقاله 1 )
نویسندگان:
#مجتبی_الهی_خراسانی 1 #محمد_مروارید 2
1 استاد خارج حوزه علمیه خراسان
2 دانش آموخته سطح سه مرکز مدیریت حوزه علمیه
چکیده:
نظریة جهاد دعوت یکی از سه نظریة اصلی در باب فلسفة جهاد ابتدایی است که در میان فقیهان متقدّم طرفدار بیشتری داشته است. این نظریه، جهاد ابتدایی را جنگی با هدف ترویج و گسترش ایدئولوژی یا دین و با هدف دعوت به شریعت اسلام توصیف میکند و تا مسلمان شدن یا کشته شدن کافران متوقف نخواهد شد. تحقیق حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی ضمن گزارشی از نظریة مزبور و مستندات قرآنی و حدیثی آن، به بررسی اصالت و صدور مهمترین دلیل روایی آن در منابع شیعه و اهل سنت، دلالت حدیث و نقد تمسک به اطلاق وجوب قتال پرداخته است و مینگارد: اساساً پیامبر اکرم(ص) در مقام بیان احکامِ قتال و جنگ نبوده و صرفاً در صدد هشدار نسبت به جان و مال مسلمان و احترام به خون او، بودهاند. بخش دیگری از نقد این نظریه، به حجیّت روایت و تعارض آن با سایر گزارههای قرآنی و حدیثی، بر فرض داشتن دلالت بر مطلوب، اختصاص دارد.
کلیدواژهها:
#جهاد_دعوت #جهاد_ابتدایی #آیة_سیف #حدیث_مقاتله #صحیحة_عبید_بن_زراره
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65684_c6bcd8f6e6c4ca69b07c5ed371ce3326.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65684.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
عدم ارث بری فرزند نامشروع از والدین طبیعی در بوته نقد
(دوره 3، شماره 3 - شماره پیاپی 8، پاییز 1396، مقاله 2 )
نویسندگان:
#سید_جمال_احمدی_روئین 1 #حسین_ناصری_مقدم 2 #عباسعلی_سلطانی 3
1 دانشجوی دکتری، گروه فقه و مبانی حقوق، دانشکده الهیات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
2 دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
3 عضو هیئت علمی گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده:
نظریه پردازان مکتب تحقّقی(اثباتگرایان) قائل به وجود مفهومی تحت عنوان «مجرمان بالفطره» هستند؛ ایشان معتقدند کسانیکه ذاتاً تمایل به انجام بزه دارند و به خاطر داشتن حالت خطرناک حتی قبل از وقوع جرم باید تحت مراقبت و اقدامات تأمینی قرار گیرند. در مواجهه با این دیدگاه، ما با دو نوع تعالیم، در منظومه دینی خود روبروییم. در بسیاری از متون دینی، افراد بشر از فطرت و درون مایه پاک برخوردار و همگان در برابر رفتار آگاهانه و قاصدانه خود مسئولاند؛ در مقابل، برخی نصوص، مانند روایاتی که سعادت و شقاوت را ذاتی انسانها می داند و نیز احکامی که فرد را بدون داشتن اختیار، از برخی حقوق و امتیازات محروم می دارد، شائبه نظریه های تحققی را زنده می کند. یکی از مصادیق چالش برانگیز وضعیت شرعی فرد متولد از رابطه نامشروع است؛ با این توضیح که مشهور فقیهان معتقدند: «ولدالزنا» از تصدّی برخی امور و پاره ای از حقوق اجتماعی محروم است؛ از جمله بین او و والدینش رابطة توارث وجود ندارد. بنابراین، نه او از والدین ارث می برد و نه ایشان می توانند از وی چیزی به ارث برند. نوشتار حاضر در پژوهشی توصیفی- تحلیلی و با نگاهی مسئله محور، به بررسی حکم مزبور پرداخته و پس از تحلیل و نقد ادله، به این نتیجه رسیده که هیچیک از مستندات قول مشهور، به وضوح، مدّعای عدم ارث بری فرزند نامشروع از والدینش را اثبات نمی کند، بلکه عموم آیات، روایات وارده و دلیل عقل، صراحتاً دالّ بر ارث بری وی از والدین خود می باشد، امّا ارث بری والدین از ولدالزّنا، به طور خاص و ویژه در مورد پدر، شدیداً محلّ تردید است.
کلیدواژهها:
#ولدالزنا #پدر #مادر #نسب_شرعی #رابطه_توارث
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65589_c997cb76a1e716e29f10c0e6f4ae4e9e.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65589.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
بررسی نگره نسبت دادن قیاس به ابن جنید
(دوره 3، شماره 3 - شماره پیاپی 8، پاییز 1396، مقاله 3 )
نویسندگان:
#حمیدرضا_تمدن 1 #علی_الهی_خراسانی 2
1 پژوهشگر سازمان پژوهش و تألیف کتب درسی-وزارت آموزش و پرورش
2 پژوهشگر گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی
چکیده:
ابن جنید که نام او در برخی منابع در کنار ابن ابی عقیل با عنوان قدما آمده، یکی از فقیهانی است که گرچه آثار او به دست ما نرسیده، اما توسط متقدمان و متأخران به اعتقاد به قیاس متّصف شده است. گزارش های متأخران نیز بر اساس همان نقلهای رایج متقدمان است. حال آنکه همگان او را از اجلّای فقیهان امامیه دانسته اند. یکی از فقیهانی که در عصر حاضر تلاش نموده تا رفتار وی را بررسی نماید، آیت الله سیستانی است. نگارندگان با محور قرار دادن آثار ایشان و با جستجو در کتبی مانند رجال کشّی که دربردارنده جریانشناسی اصحاب امامان و روشهای استنباط میان آن هاست کوشیده اند تا ضمن معنا کردن قیاس، از جزمیّت این نسبت به ابن جنید بکاهند و مواردی که موجب توهّم قیاس میشود را بیان نمایند. نتیجه آنکه به هیچ رو نمیتوان او را بهطور قطع عمل کننده به قیاس به معنای امروزی آن دانست و این نگره به شدّت قابل تشکیک است.
کلیدواژهها:
#ابن_جنید #قیاس #آیتالله_سیستانی #تاریخ_فقه
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65685_ee6f7f290a43913885692992a57e12a9.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65685.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
پژوهشی در مضمون بودن مأخوذ بالسّوم
(دوره 3، شماره 3 - شماره پیاپی 8، پاییز 1396، مقاله 4 )
نویسندگان:
#سیف_اله_احدی 1 #اسدالله_لطفی 2 #مسلم_حیدری 3
1 دانشگاه فردوسی
2 گروه فقه دانشگاه قزوین
3 دانشگاه تهران
چکیده:
«مأخوذ بالسّوم» عبارتست از کالایی که به وسیلة مشتری از فروشنده گرفته می شود و پس از بررسی و صلاحدید مورد معامله قرار میگیرد. فقها در مضمون بودن «مأخوذ بالسّوم» اختلاف نظر دارند؛ به طوریکه برخی از ایشان، گیرنده را به دلیل قاعدة «عدم ضمان امین» و «اصل برائت ذمّه» ضامن ندانسته و مشهور فقها او را با استناد به قاعدة «علی الید» ضامن دانسته و برخی دیگر نیز، به دلیل عدم ترجیح میان ادلّه توقف کرده اند. نگارندگان پس از تتبع در ادلّه و عبارات فقها به شیوة توصیفیتحلیلی به بررسی ادلّه و بازخوانی آرای آن ها می پردازند و نظر قوی تر را این می دانند که آخذ بالسّوم، هرچند از ناحیه مالک اذن داشته باشد، اما این اذن بر اساس ارتکاز و عرف عُقلا، مقید به ضمان بوده و از آنجا که قبضِ آخذ به مصلحت مالک نبوده است، و با توجه به متصرف بودن آخذ و نیز بر اساس قاعدة احترام مال مسلمان، به بازگرداندن عین یا بدل کالای اخذ شده، او ملزم خواهد شد.
کلیدواژهها:
#مأخوذ_بالسّوم #قاعدة_عدم_ضمان_امین #اصل_برائت #قاعدة_علی_الید #قاعدة_احترام_مال_مسلمان
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65880_69b76c674d06829a222fbf2c748b6c51.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65880.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
بررسی قاعدة جَبّ با نگاهی تاریخی و تطبیقی
(دوره 3، شماره 3 - شماره پیاپی 8، پاییز 1396، مقاله 5 )
نویسنده:
#محمدرضا_مبلغی
هیئت علمی دانشگاه پیام نور ایران- ایلام
چکیده:
قاعدۀ جبّ، از قواعد فقهی جاری در ابواب مختلف فقه مانند نماز و زکات است. مورد قاعده جایی است که کافری مسلمان شود و بر او گناهان یا حقوقی از پیش بوده باشد. بر اساس این قاعده، آنچه را که کافر تا پیش از آن مرتکب شده با اسلام آوردنش محو می گردد. در مقاله، ضمن اشاره به تاریخچه و انواع حقوق اعمّ از حقوق خدا، حقوق مردم و حقوق مشترک، موارد شمول قاعده، نسبت به هرکدام مشخص می شود. فقها شمول قاعده را نسبت به حقوق اختصاصی خدای تعالی قائل بوده و معتقدند؛ قاعده آن را ساقط می کند. تعبیر به ساقط شدن حقوق خدا برای آن است که کافران در دوران کفرشان، مانند مسلمانان مکلف به واجبات هستند و با قبول اسلام، قضای آن عبادات از ایشان برداشته می گردد. همچنین قاعده، شامل حقوق مشترک بین خدا و مردم مانندِ زکات و خمس نیز می شود، ولی حقوق اختصاصی مردم را در بر نمی گیرد. قاعده، احکام تکلیفی را تحت شمول قرار میدهد و به یقین بخشی از احکام وضعی را در برنمی گیرد.
کلیدواژهها:
#قاعدۀ_جبّ #احکام_تکلیفی_در_جبّ #احکام_وضعی_در_جبّ #انواع_حقوق_در_جبّ
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65878_4863693ce12c099fc81e79d5d5078921.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65878.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
تحلیل فقهی ـ حقوقی حکم تأسیس دفتر وکالت در ملک غیرتجاری
(دوره 3، شماره 3 - شماره پیاپی 8، پاییز 1396، مقاله 6 )
نویسندگان:
#محمدرضا_خزعلی 1 #محمد_تقی_رفیعی 2
1 دانشجوی دکتری حقوق خصوصی پردیس بین المللی ارس دانشگاه تهران
2 دانشیار دانشگاه تهران
چکیده:
به موجب اصلِ فقهی تسلیط: «الناس مسلّطون علی أموالهم» هر مالکی نسبت به مایملک خود، حقِّ هرگونه تصرّف و انتفاعی را دارد، مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد(مادۀ 30 قانون مدنی). یکی از این استثنائات، تبصرة بند 24 مادة 55 قانون شهرداری است که به موجب آن دایر کردن محل کسب در منطقة غیرتجاری ممنوع است و در انتهای تبصره آمده است: «دایرکردن دفتر وکالت و... بوسیلة مالک، استفاده تجاری نیست.» مفاد تبصره و به ویژه عبارت پایانی آن ابهاماتی دارد که اشکالاتی را در عمل به وجود آورده است. نگارندگان با روش توصیفیتحلیلی در پی پاسخ به این پرسش اند که: «آیا دایرکردن دفتر وکالت مصداق دایرکردن محل کسب است و استفادة تجاری محسوب میشود؟» و به بررسی «ارتباط بین حکم مندرج در ذیل تبصره، با حکم ذکر شده در صدر آن» پرداخته و سپس به بررسی «مفهوم مخالف داشتن عبارت پایانی تبصره (قید مالک)» پرداخته و اثبات میکنند که فاقد مفهوم است. در ادامه با بررسی معنا و مصادیق «غیر مالک» که مفهوم مخالف قید «مالک» در انتهای تبصره است، آن را بازگشت به «دفتر مهندسی» میدانند و دست کم، کلام قانونگذار در مورد دفتر وکالت را «مجمل» میشمارند. در پایان نویسندگان، ضمن بررسی رویة قضایی و اندیشه های حقوقی درخصوص مفاد تبصره و به کمک اصول مسلّم فقهی و حقوقی و مقرّرات جاری، ثابت میکنند دفتر وکالت، محل کسب نبوده و وکیل، تاجر نیست و دایر کردن دفتر وکالت در ملک غیرتجاری توسط مالک و مستأجر استفاده تجاری به شمار نمیآید.
کلیدواژهها:
#مادة_30_قانون_مدنی #بند24_مادة_55_قانون_شهرداری #تبصرة_بند_24_ماده_55_قانون_شهرداری #آرای_قضایی_تبصرة_بند_24_ماده_55_قانون_شهرداری #تجاری_نبودن_دفتر_وکالت
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65879_6772a73e672ede1157b38221817f6496.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65879.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
دوره 3، شماره 4 - شماره پیاپی 9، زمستان 1396، صفحه 1-216
لینک صفحه شماره در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/issue_3653_4485.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
تحلیل جرم سازمانیافته از دریچة فقه
(دوره 3، شماره 4 - شماره پیاپی 9، زمستان 1396، مقاله 1 )
نویسندگان:
#حمید_سلیمانی 1 #عباسعلی_سلطانی 2 #محمد_تقی_فخلعی 3
1 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
2 دانشیار رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
3 استاد تمام رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد و مدیر گروه فقه و مبانی
چکیده:
جرم سازمانیافته، عمل مجرمانۀ گروهی بیش از دو نفر است که برای مدتزمان قابلملاحظهای استمرار یافته و بهصورت هدفمند و از سر تبانی برای کسب منافع مادی صورت میگیرد. در رهیافت فقهی، این پرسشها مطرح است که آیا موضوع جرم سازمانیافته با همۀ عناصر آن در منابع فقهی قابل جستجوست؟ آیا در دیدگاههای فقهی، سازمانیافتگی جرم در مجازات تأثیر دارد؟ آیا افساد فی الارض ملاک و اثر جرم سازمانیافته است؟ در این پژوهش، به روش تحلیلی- توصیفی ضمن بررسی مفهوم و عناصر جرم سازمانیافته، به سؤالهای مطرحشده پاسخ داده و مشخص میگردد گرچه سازمانیافتگی جرم در معنای جدید آن در منابع فقهی قابل جستجو نیست، ولی ردپای آن را میتوان در برخی پدیدههای مجرمانۀ صدر اسلام و نیز برخی عناوین مجرمانۀ فقهی یافت. بنابر دیدگاه فقهی، سازمانیافتگی و تشکیلاتی بودن، موجب تشدید مجازات و یا حتی تغییر عنوان جرم میشود. در جرائم سازمانیافته، افساد فیالارض بهمثابۀ ملاک عمل مجرمانه، شدیدتر به چشم میخورد و لازم است مجازات جرم سازمانیافته در سایۀ این ملاک تعیین شود.
کلیدواژهها:
#جرم_سازمانیافته #جرم_تشکیلاتی #توطئه_افک #بغی #محاربه #افساد_فی_الارض
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_66013_d85bc24014c34757f758c82cbd213409.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_66013.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
بررسی ایقاع فضولی با مطالعه موردی طلاق فضولی
(دوره 3، شماره 4 - شماره پیاپی 9، زمستان 1396، مقاله 2 )
نویسندگان:
#علی_اکبر_ایزدی_فرد 1 #سید_مجتبی_حسین_نژاد 2
1 استاد تمام رشته حقوق دانشگاه مازندران- بابلسر
2 استادیار رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی موسسه آموزش عالی پارسا- بابلسر
چکیده:
در وقوعِ ایقاعِ فضولی، از جمله طلاق فضولی بین فقها اختلاف نظر است. گروهی از ایشان با توجه به ادلّه ای همچون اجماع بر منع ایقاع فضولی و عدم صلاحیت داشتنِ ایقاعات برای تعلیق، وقوع ایقاعات از جمله طلاق را به صورتِ فضولی جایز ندانسته اند. گروهی دیگر، تنها جریان فضولی در طلاق و عتق را جایز ندانسته اند، درحالیکه وقوع فضولی در سایر ایقاعات را صحیح شمرده اند. تعدادی نیز در این مسئله مردّد شده اند و برخی دیگر نیز جریان فضولی در تمامی ایقاعات از جمله طلاق را جایز دانسته اند. نگارندگان پس از نقد و بررسی ادلة فقها در نهایت به این نتیجه می رسند که با توجه به وجود مقتضی برای وقوع ایقاعات فضولی و فقدان موانع، منعی در وقوع ایقاعات فضولی از جمله طلاق که به نوعی بارزترین مصداق آنست، وجود ندارد. این مقاله به صورت تحلیلی استنادی بر مبنای یافته ای که بیان شد و مستدل و مبرهن نمودن آن و نیز جرح و نقد اقوال رقیب و مستندات ایشان، سامان یافته است.
کلیدواژهها:
#ایقاعِ_فضولی #طلاق #اجماع #تعلیق #روایت_حلبی
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65904_51087c0f363fd120382b101f8edda959.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65904.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
قاعده انگاری «لاقود لمن لا یقاد منه»
(دوره 3، شماره 4 - شماره پیاپی 9، زمستان 1396، مقاله 3 )
نویسندگان:
#رزاق_ادبی_فیروزجاه 1 #محمد_محسنی_دهکلانی 2 #امان_الله_علیمرادی 3
1 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه مازندران
2 دانشیار رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه مازندران
3 استادیار گروه الاهیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان
چکیده:
در مسئله قتل عمدی دیوانه توسط فرد عاقل، فقیهان بر خلاف قاعده اولیه در قتل عمد، حکم به نفی قصاص و لزوم پرداخت دیه نموده اند. مستند این رأی به ظاهر اجماعی، خبری از امام باقر (علیه السلام) است که به «صحیحه ابابصیر» معروف است. از آنجا که مفاد خبر خلاف قواعد اولیه باب قصاص است؛ فقیهان، حدیث را منحصر به مورد خود- یعنی قتل دیوانه- دانسته و از تسری آن بر سایر موارد اجتناب نموده اند. نگارندگان بر خلاف مشهور فقهاء، عبارت ذیل روایت را که فرموده اند: «لا قود لمن لا یقاد منه» تعلیل حکم می دانند؛ ازاین رو، مضمون خبر را نه قضیه ای جزیی و مختص به مورد خود که مبین «قاعده ای عام» و «کبرایی کلی» می بینند؛ در نتیجه با تأسیس قاعده ای فقهی ابتدا مدارک و مستندات آن را برشمرده و به بررسی سند آن ها پرداختهاند، در ادامه ضمن تبیین مفاد قاعده به تحدید قلمرو آن پرداخته و در نهایت با احراز «وحدت ملاک» و به استناد «عموم تعلیل» مواردی را که می تواند تحت شمول قاعده قرار گیرد، احصاء کرده اند.
کلیدواژهها:
#قتل_عمد #قصاص #نفی_قصاص #قاعدة_فقهی_لا_قود_لمن_لا_یقاد_منه #صحیحه_ابابصیر
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65673_108260b6ba245929235ad476f717f2bf.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65673.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
بررسی فقهی ـ حقوقی موجدات و مسقطات حقحبس در عقود معاوضی
(دوره 3، شماره 4 - شماره پیاپی 9، زمستان 1396، مقاله 4 )
نویسندگان:
#اعظم_امینی 1 #حسن_حائری 2 #حسین_ناصری_مقدم 3
1 عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور
2 استاد گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
3 دانشیار رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد و سردبیر فصلنامه
چکیده:
حق حبس، در اصطلاح حق امتناعی است که هر یک از طرفین معامله در صورت عدم تسلیم مورد تعهد از طرف دیگر دارد، در حقیقت، حقی است که در عقود معوض، هر یک از طرفین بعد از ختم عقد میتوانند مالی را که به طرف مقابل منتقل کرده ، به او تسلیم نکند، تا طرف دیگر هم متقابلا حاضر به تسلیم شود، به نحوی که در آن واحد تسلیم و تسلّم انجام پذیرد.
این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش جمعآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی شرایط ایجاد و اسقاط حق حبس در عقود معاوضی پرداخته است و نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که در پیدایش و اسقاط این حق در فقه و حقوق شرایطی دخیل هستند که از جمله آنها میتوان وجود عقد معوض صحیح میان طرفین عقد، وجود تعهدهای اصلی و متقابل، حال بودن مبیع و ثمن، عدم تسلیم هیچ یک از دو مورد حق، قابلیت مطالبه همزمان و آماده تسلیم بودن یکی از متعاقدین را نام برد. که مهمترین شرط پیدایش این حق میتوان وجود تعهدهای اصلی و متقابل را بیان کرد. و از جمله شرایطی که موجب اسقاط حق حبس در عقود معاوضی میشوند نیز میتوان اراده صاحب حق(اسقاط توسط طرفین)، تسلیم یکی از دو مورد توسط متعاقدین، اخذ ضمان و حواله نسبت به ثمن و مبیع کلی، تعیین مدت برای مبیع یا ثمن، ازبین رفتن دین متقابل تعهد و عرف را می توان نام برد، که از میان این شرایط میتوان گفت که اسقاط توسط متعاقدین جزو مهمترین و اصلی ترین شرایط اسقاط این حق در عقود معاوضی به شمار میرود. که تبیین این شرایط در جهت کاربردی کردن این حق در جامعه حقوقی، می تواند بسیار موثر باشد.
کلیدواژهها:
#حق_حبس #عقود_معاوضی #تعهد_متقابل #قبض
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65590_545e63c7be975d363bd84195e1c936d9.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65590.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
ماهیت و قلمرو قاعدۀ «الزّرعُ لِلزّارعِ وَ لَو کانَ غاصِباً»
(دوره 3، شماره 4 - شماره پیاپی 9، زمستان 1396، مقاله 5 )
نویسندگان:
#حمیدرضا_موسوی_پور 1 #غلامرضا_یزدانی 2
1 عضو هیئت علمی گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی- دانشگاه آزاد اسلامی واحد سبزوار
2 عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد مقدس
چکیده:
قواعد فقهی برای تبیین و استخراج فروع فقهی و حقوقی کاربرد فراوانی دارد. از جملۀ آنها قاعدۀ «الزَّرعُ لِلزّارِع وَ لو کانَ غاصِباً میباشد که در انتهای مادۀ 33 قانون مدنی انعکاس یافته است. برابر قسمت انتهایی مادۀ 33 قانون مدنی: «... مگر اینکه نماء یا حاصل از اصله یا حبّه غیرحاصل شده باشد که در این صورت درخت و محصول، مال صاحبِ اصله یا حبّه خواهد بود، اگر چه بدون رضایت صاحب زمین کاشته شده باشد.» اگر شخصی بذر متعلّق به خود یا دیگری را در ملک متعلّق به دیگری بکارد، محصول، متعلّق به صاحب بذر است، اگر چه زمین را غصب کرده باشد. در این نوشته با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی فروعات این قاعده میپردازیم. در نهایت علاوه بر تثبیت این قاعده، در خصوص محصولات بهدست آمده از حبّه و تعمیم آن به محصولات بهدست آمده از اصل درخت، بهنظر میرسد نتاج حیوانات و حقّ زارعانه نسبت به غاصب از مواردی است که از این قاعده تبعیت نکرده و حکم مستقلّی دارند.
کلیدواژهها:
#زراعت #زارع #مزارعه #غاصب #حق_زارعانه
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_66015_46933b568b3f865bd47e399f627a1798.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_66015.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
درنگی در قلمروی قاعدة فقهی«التّعزیر فی کلِّ عمل المحرّم»
(دوره 3، شماره 4 - شماره پیاپی 9، زمستان 1396، مقاله 6 )
نویسندگان:
#حسین_جعفری 1 #مصطفی_رجائی_پور 2 #غلامحسن_دلاور 2
1 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
2 استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
چکیده:
پژوهشِ حاضر، بررسی فقهی قاعدة «التّعزیر فی کلِّ عمل محرّم» در بینِ فقهاست. این قاعده یکی از قواعدی است که در نزدِ فقهای اسلام، اعمّ از متقدّمان و متأخّران دارای شُهرت بوده و یک قاعدة اصطیادی از مضامینِ ادلّه است؛ بهگونهای که هیچ فقیهی به طورِ صریح آن را نفی نکرده است؛ اما این قاعده با وجودِ شُهرت، خالی از اِشکال نیست.
موضوع قاعده، تعمیمِ تعزیر به جمیعِ معاصی و محرّمات است، بدین گونه که حاکمِ شرع طبقِ قاعدة مذکور حقّ دارد در موردِ جرایمی که به اصطلاحِ فقهی، حرام اند و موجبِ حد نیستند، تعزیر نماید.
هدف از این پژوهش، نقد و ردّ استنادِ قاضی به این قاعده در جُرم انگاری معاصی فاقدِ بیانِ مجازات در شرع و بهطور کلّی، نقدِ جُرم انگاری دوگانه (براساسِ متون شرع و قانون) میباشد.
در نهایت، با ذکرِ ادلّه و بررسی آنها به دست میآید که استدلال بر این قاعده به دلیلِ وجود نداشتنِ مستندِ قابلِ اعتماد تمام نبوده است و قاعده ای بی پایه قلمداد می شود؛ مگر اینکه جُرم و گناه را یکسان و مساوی بدانیم که چنین چیزی هم نمی تواند صحیح قلمداد گردد، زیرا هیچگونه تلازم و رابطه ای بینِ جُرم و گناه نیست.
کلیدواژهها:
#تعزیر #حدّ #مجازات #حرام #جُرم
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_66014_7e21a89257f43908cf6b570ef17624db.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_66014.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir
تحلیل نظریه دوگانگی طلاق به عوض و طلاق خلع و آثار مترتب بر آن
(دوره 3، شماره 4 - شماره پیاپی 9، زمستان 1396، مقاله 7 )
نویسندگان:
#احمد_مرتاضی 1 #حسین_حاجی_حسینی 2 #مهدی_صفرخانی 3
1 استادیار گروه فقه و حقوق اسلامی دانشگاه تبریز
2 دانشجوی دکتری رشته فقه و حقوق جزای دانشگاه خوارزمی
3 دانش آموخته کارشناسی ارشد الاهیات دانشگاه تبریز
چکیده:
گروهی از فقیهان امامیه نوعی از طلاق را ذیل عنوان طلاق فدیهای یا طلاق به عوض، درعرض طلاق خلع، مطرح ساخته و معتقدند که چنین طلاقی نیز بدلیل عمومات و اطلاقات ادله اولیه همچون آیه اوفوا بالعقود و اصل آزادی قراردادها و قاعده فقهی المؤمنون عند شروطهم و نیز صحت نظریه ایقاع مشروط، صحیح و دارای اثر حقوقی بوده و عوض و فدیه دریافتی در فرایند آن، به ملکیت مرد درمیآید. به لحاظ ماهوی باید گفت که برخلاف خلع، در طلاق به عوض، وجود کراهت نسبت به شوهر و استفاده از کلمه خُلع در صیغه طلاق، شرط نبوده، فدیه و عوض، جزو ماهیت آن نیست و زن پس از جدایی، حق رجوع به عوض و بازپسگیری آن را ندارد اما شوهر میتواند تا قبل از اتمام عده، دوباره به زندگی سابق با او، برگردد. بدین ترتیب، با توجه به اصل اولی لفظی و عملی در طلاق، رجعی بودن طلاق به عوض نیز ثابت میشود. به لحاظ فقهی و حقوقی، طلاق به عوض میتواند در قالب عقد مستقل نامعین، اشتراط عوض در ضمن طلاق، اشتراط طلاق در ضمن عقد لازم، جعاله بر طلاق، صلح و هبه معوضه بر طلاق، توجیه گردد.
کلیدواژهها:
#طلاق_به_عوض #طلاق_خلع #طلاق_فدیهای #فدیه #کراهت #بائن
دریافت فایل مقاله:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65598_8e2c742af9aa6618262a86638ab98b37.pdf
لینک صفحه مقاله در سامانه نشریه:
http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65598.html
لینک کانال نشریه در ایتا:
https://eitaa.com/jostar_fiqh_maalem_ir