خانم جان
خانم عفت شجاع
همسر محترم شهید صیاد شیرازی...
امروز که باخبر شدم عمر تلاش و نبرد باعزت شما درین جهان محدود به سر رسید و رها شدید از دار مسئولیت و غم دنیا،
چقدر دلم برایتان تنگ شد...
من شما را فقط یک بار دیدم.. اردیبهشت ۱۳۷۸، در منزلتان. آن روزها چند هفته از فاجعه ترور همسر عزیزتان شهید صیاد شیرازی میگذشت. ما هم مثل همه ایرانیان خبر تلخ را از تلویزیون دیده و شنیده بودیم.
ایام سختی بود برای ما. مدام بین تبریز و تهران در سفر بودیم بخاطر درمانهای ناباروری که به دلیل مسائل جانبازی قطع نخاعی، درگیر ۹۹ درصد این جانبازان عزیز است. دست بر قضا، کلینیک کوثر در محدوده زندگی شما در فرمانیه قرار داشت و هنگام گذشتن با تاکسی ، تصاویر، پرچمها و بنرهای تسلیت را دیده بودم.
یک روز که باید باز هم ساعات طولانی در کلینیک منتظر میماندیم، با همسرم تصمیم گرفتیم این ساعات را بیاییم سمت خانه شما. پیاده راه افتادیم. من جوان و کم تجربه بودم در هل دادن و کنترل ویلچر اما جسارتم و شاید درست بگویم شوق و توکلم زیاد بود و راهی شدیم... راهی طولانی طی کردیم، اول از پیاده رو راه افتادیم اما زود فهمیدیم مناسب ما آدمهای ویلچری نیست و گویی ما پیاده محسوب نمیشویم! پیچیدیم به خیابان که مشکلات خودش را داشت!
راه طولانی بود اما ما عشق دیدار داشتیم و در حالی که نمیدانستیم اصلا امکان دارد بتوانیم شما را ببینیم یا نه، به سمت نشانی عکس شهیدتان رهسپردیم. حتی اگر به در بسته میخوردیم، به هر حال مشهد شهید علی صیاد شیرازی را میديديم... 😔😭
وقتی رسیدیم دم ظهر بود و کوچه خلوت. راننده تاکسی به ما گفته بود مردمگروه گروه میآیند به دیدارتان.
ما وقتی رسیدیم یکی دو نفر جلوی خانه دیدیم که یکی پسرتان آقا مهدی بود؛ شاهد ماجرای ترور و شهادت پدر.
وقتی متوجه ما شدند اکرام کردند. معلوم شد تازه یک گروه رفتهاند. شاید وقت استراحتتان بود، اما آنها اصیلزاده بودند و حرمت یک جانباز ویلچری را نگه داشتند. خودشان وقتی گروه کوچک دونفرهی ما را دیدند، کمک کردند. ویلچر را از پلهها پایین بردند که محل حسینیه بود و به من گفتند بروم بالا پیش خانمها.
من خجالتزده بودم. اولین بار بود منزل یک فرمانده شهید میرفتم که هنوز چهلمش نشده بود. من پیش از آن ، همیشه، فقط به خاطرهها رسیده بودم😔
وقتی شما را دیدم، در چهره خسته و غمزدهتان و در آغوش گشودهتان، محبتی دیدم که ناگهان مثل یک بچه که دلش میخواهد یکی بهانههایش را گوش کند، زبان باز کردم... گفتم که تازه با یک جانباز نخاعی ازدواج کردهام و گفتم که چرا آواره تهران شدهایم و ....
من مثل دخترتان بودم انگار.
مثل خواهرتان
اصلا مثل جوانی خودتان در ابتدای راهی دشوار...
و شما... چقدررر به من محبت کردید.
چقدر زود صمیمی شدید. وقتی دیدید از مشکلات مسیر جانبازی در سختی و شاید در هراسم، از زندگی خودتان گفتید. از بچه معلول جسمی و ذهنیتان که همراه همسر شهیدتان چقدر عمرتان را به پایش ریختید و سکوت کردید و صبوری... .
از صبر و توکل همسر شهیدتان گفتید و اینکه آدمهای بزرگ، چطور با این سختیها ساخته میشوند...
آخ! خانم شجاع
همسر نازنین شهید صیاد شیرازی!
فقط خدا میداند چقدر در آن دیدار نیمساعته به من عشق و جرات بخشیدید.
افسوس که آن دیدار اول، ملاقات آخرمان هم بود. نمیدانم وقت کردید و محرمی یافتید تا حرفهای نهان و خاطراتتان را کامل بگویید تا در تاریخ بماند یا نه؟
اما من انشاءالله در یک روز زیبای ابدی، وقتی شما را ببینم، از قلب من خواهید خواند چقدر اثرتان بر زندگی من، پایدار و ماندگار بود!
خدا قوت.
چقدر صبر میخواست ایستادن بر فراق مردی که در زمان حیاتش هم شهید بود و پر کردن جای او برای فرزندی که فرشتهای معصوم بود و محل آزمونی دشوار...
خدا از شما راضی باشد استاد من.
وصال حق، وصال دلدار، مبارکتان🤍
#همسر_شهید_صیاد_شیرازی
#به_روایت_معصومه_سپهری
#همسر_شهید
#همسر_جانباز
#یک_تکه_روایت_از_زندگی_با_جانباز_نخاعی
#فرزند_معلول_بهشتی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
با سلام و عرض ادب😊
در سالروز ازدواج بهترین زوج بشری و کاملترین نمونه عشق ابدی، چند مطلب به شدت به ذهنم هجوم آورده بود که سر ظهر، شنیدن خبر درگذشت همسر مکرم شهید صیاد شیرازی، سمت و سوی قلم را عوض کرد.....
میخواستم یکی از این فضاها را بنویسم:
کمی از ماجرای ازدواج خودمان
یا
خاطره حضور در مراسم عقد دوست عزیزم که آقای آلهاشم (#امام_جمعه_شهید_تبریز)
خطبه عقدشان را خواند
و
یا روایت ازدواج حاج حسن آقای عزیز با همسر عزیزش از کتاب مرد ابدی...
چون نمیخواهم در ورطه روشهای جلب مخاطب در فضای مجازی بیفتم و برای وقت شما همراهان احترام فراوان قائلم،
بخشی از کتاب #مرد_ابدی را تقدیمتان میکنم.
گرچه همه ماجراهای ازدواجها شیرین و خاص و لطیفند اما ماجرای ازدواج حسن و الهام، طور دیگریست.
دوام و تعالی و زیبایی یک عشق مگر چطور میتواند تضمین شود؟
از دلهرهها و اشکها و لبخندهای این فصل میگذرم😇... بخوانید👇👇👇
https://eitaa.com/lashkarekhoban
شب جشن دامادی حسن طهرانی مقدم و الهام حیدری، در بهمن 1362، دامادی که فرمانده توپخانه سپاه است و چند روز بعد راهی عملیات خیبر خواهد شد و عروسی که تمام زیباییهای لباس عروسی و ... را پشت چادر مشکیاش نگه داشته است، با ایمانی که در تمام زندگی پرفراز و فرودش با مرد میدانهای دشوار، تکیه گاه اوست...
در پستهای بعد، از متن کتاب #مرد_ابدی، بخشهایی از این ازدواج پاک را بخوانیم.
#ازدواج
#ازدواج_حسن_و_الهام
#مرد_ابدی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
حقیقتا بخشهای معرفی همسر حاج حسن (دختری به نام الهام) و تلاش مادر بزرگوار حاج حسن برای قانع کردن پسرش برای ازدواج و خواستگاری و ... و آغاز زندگی مشترک حسن و الهام، چنان شیرین و تو در توست، حیفم میآید این سطرها ناقص و نارسا بیان شوند. این کلمات روایتگر یک زندگی زیبا و پرماجرا و الهی هستند ...
فقط بخشهایی را مینویسم و امیدوارم بتوانید سریعتر به خوانندگان مرد ابدی بپیوندید و مطمئن باشید عمر و احساستان پای کتاب #مرد_ابدی هدر نخواهد شد😇.. انشاءالله
بالاخره اصرار و خواهش لشکریانها، آهونالۀ مادر، و خواهش بقیۀ خانواده حسن را قانع کرد آمادۀ دیدن دختری شود که مادر پسندیده بود. بلافاصله زنگ زدند و قراری با خانوادۀ دختر گذاشتند. اما روز موعود، حسن مادرش را بیچاره کرد! با اینکه همیشه پسر تمیز و مرتبی بود، اما آن روز ظهر که به خانه آمد، مادر هرچه اصرار کرد برود دوش بگیرد، نرفت که نرفت! کار مادر از خواهش به گریهوالتماس رسید بلکه حریف پسرش بشود، اما نشد! حسن حتی پیراهن اتوکرده هم نپوشید! یک پیراهنِ کتانی خاکستری چهارجیب که آن روزها متداول بود پوشید با یک شلوار کِرِم، که ازبس پوشیده بود، زانو انداخته بود!
ـ مادر! پسرم! آخه دخترِ مردم با یه امیدی میخواد تو رو ببینه! اونوقت تو با این سرووضع میری خواستگاری؟!
ـ مامان! من همینم که هستم! اگه منو میخوان، همینجوری باید بخوان!
مادر خودش یک دستهگل بزرگ خرید. آن روز با خانم لشکریان هماهنگ کرده بود که باهم بروند. حسن بارها گفته بود مادر عبدی را مثل مادر خودش میداند. آن روز هم به خاطر خانم لشکریان خوشروتر شد، وگرنه از خدایش بود او را نپسندند!
#زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #انتشار_برای_اولین_بار #بریده_از_کتاب_مرد_ابدی #به_قلم_معصومه_سپهری #ازدواج_حسن_و_الهام https://eitaa.com/lashkarekhoban
سردار شهید حسن طهرانی مقدم در اولین دیدار با همسرش در جلسۀ خواستگاری چه گفت؟
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
🩵🤍🩵🤍🩵
الهام تا نشست، چشمش به آستینهای خواستگارش افتاد که دکمهشان را نبسته بود! خندهاش را پشت چادر قایم کرد! حسن چهارزانو نشست. به نظر سرحال نمیآمد. بیشتر شبیه آدمهای اخمو و بداخلاق بود! اما الهام دل داده بود و بقیۀ حرفها بهانه بود. حسن، بدون اینکه سرش را بالا بیاورد، بسماللّه گفت و با صدای آهسته شروع به صحبت کرد.
ـ من بسیجیام. هیچی هم ندارم! الان که شرایط جنگی و حالت فوقالعادهس، بهفرمان امام تو جبهه هستم، تا هروقت که جنگ طول بکشه. اما از اونجا که پیامبر سنت ازدواجو برای جَوونا قرار داده حتی جنگ هم، نباید این سنتو بشکنه، من وظیفه دارم که این کارو انجام بدم. اما خب، جنگ هست و در مواقعی، من یک ماه نیستم... شش ماه نیستم... . این مسیر مجروحیت داره، ممکنه به شهادت ختم بشه. شرایطِ جنگْ، شرایطِ زندگی منو تعیین میکنه... از مال دنیا هم هیچی ندارم جز یه موتور!
الهام، ادب و صداقت را از هر حرف و حرکت حسن دریافت میکرد و مرتب حرفهایش را تأیید میکرد. حسن برخلاف خواستگارهای قبلیاش، که از فراهم کردن زندگی راحت و خوشبختی و لذتِ دنیا میگفتند، حرفهایی گفت که هیچ بویی از یک زندگی راحت نداشت! با این حال، الهام مجذوب صداقت و شوق او به جهاد در راهِ اسلام شده بود. ازاینکه حسن باکی از مطرح کردن مشکلاتش نداشت و میگفت که زندگی با او سخت است، ازاینکه زندگیاش را وقف جهاد و عمل به فرمانِ امام کرده بود، ازاینکه حسن به فکر سعادتِ واقعی بود، دلش لبریز شوق و اعتماد شده بود. او در پاسخِ هر حرفِ حسن میگفت: «اشکالی نداره! وظیفۀ همۀ ما اینه که به کشور و انقلابمون خدمت کنیم. این مسائل و مشکلات اشکالی نداره!»
#مرد_ابدی
#انتشار_برای_اولین_بار
#سخنان_سردار_طهرانی_مقدم
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#ازدواج_حسن_و_الهام
#به_قلم_معصومه_سپهری
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«مرد ابدی» روایتگر مردی که طلایهدار وعده صادق بود
🔹مجموعه «مرد ابدی» روایتی مستند، بینظیر و خواندنی از تاریخچه موشکی و زندگی پرفراز و نشیب دانشمند برجسته و زمینهساز تحقق وعده صادق؛ سردار شهید حسن طهرانیمقدم است که بهقلم معصومه سپهری نگاشته شده است.
🔹این اثر فاخر ۳ جلدی که با سبکی جدید در خاطرهنگاری جنگ نوشته شده است، حاصل قریب ۱۲ سال، مصاحبه و معاشرت با اصلیترین افرادی است که حسن طهرانیمقدم در برابر چشم آنان رشد کرد و «حسن» شد!.
🔹سپهری در اثر جدید خود ضمن روایت زندگی شهید طهرانیمقدم، به مجاهدتهای این دانشمند برجسته در حوزه فناوریهای هوافضا و ابتکارات او در پایهگذاری صنعت موشکی در ایران و طراحی موشکهای مختلف پرداخته است.
🔹نگاه جامع نویسنده به بخشهای مختلف زندگی شهید طهرانیمقدم سبب شده است «مرد ابدی» از وجوه مختلف نظامی، اجتماعی و فرهنگی برای مخاطب و بهویژه نسل جوان، اثری خواندنی و کاربردی باشد. این کتاب بههمت انتشارات خبرگزاری تسنیم و با همکاری شهید کاظمی منتشر و در کمتر از یک هفته پس از انتشار به چاپ دوم رسید.
✅ کانال اخبار فوری 👇
https://eitaa.com/joinchat/3229614083Cb41ed6037c
... حتی وقتی حسن گفت درصورت ازدواجْ، ما باید در خانۀ مادرم زندگی کنیم، الهام جا نخورد. دلیل حسن این بود که: «شرایط من طوریه که بیشتر اوقات نیستم و شما باید تنها باشید. بهتره پیش مادرم زندگی کنیم.» الهام محجوبانه گفت: «ما باید شرایط جنگو بپذیریم. نمیشه فقط به فکر خودمون باشیم. کوچکترین کاری که من میتونم بهعنوان عضو کوچیک این جامعه انجام بدم اینه که همراه شما باشم و به شما کمک کنم، بهتون روحیه بدم و شرایطو برای شما آماده کنم. این مطالبی که شما مطرح میکنید؛ نبودنِ امکانات مادی یا زندگی کردن تو یه اتاق و یا نبودن شخصِ شما بهخاطر حضور تو جبهه، برای همۀ کسایی که این راهو انتخاب کردن وجود داره. منم خودمو آمادۀ این کار کردهم.»
این گفتوگو فقط ده دقیقه طول کشید، اما بهحدی دلنشین و قشنگ بود که ذهن و ضمیر هردوشان را جذب خود کرده بود. وقت خداحافظی، چهرهٔ سبزه و بانمک، و خندهٔ ملیح حسن، و صدای آرام و مهربان الهام، کار را در دلِ جفتشان تمام کرد...
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#خواستگاری
#ازدواج_حسن_و_الهام
#به_قلم_معصومه_سپهری
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
امروز، یک ماه از انتشار مرد ابدی گذشت.
یک ماه با ماجراهایی که هر کدامش، خارج از تصورم بود، هم برای کتاب، هم برای کشور عزیزمان.
حاج حسن آقای عزیز میگفت: کسانی که روحشان بزرگ شد، نمیمانند! روحشان، عرصهای خدایی میخواهد!...
حس و حال خود حاج حسن و باورش به این عبارت، عجیب بود. خوشا به حال کسانی که روحشان بزرگتر از قالب تن شد و خریدنی شدند.
با همان تعبیر حاج حسن: آقای رئیسی و همراهانش، روحشان خیلی بزرگ شده بود. اتفاقا حاج حسن برای آن حرفش، شهید حاج احمد کاظمی را مثال میزند که ۱۹ دی ۱۳۸۴در سانحهی هوایی به شهادت رسید.
شهادت عزیزان این ملت در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، همه ما را داغدار کرد و تغییراتی در برنامههای کتاب ایجاد کرد. در برنامههای محدودی که بعد از نمایشگاه کتاب تهران، در حسینیه شهید طهرانی مقدم در تهران ، در پایگاه مقاومت مسجد حضرت محمد رسولالله (ص) مسجد محله دوران نوجوانیام در تبریز و مشهد مقدس (نشست صمیمی با تعدادی از شرکت کنندگان بخش نهایی جشنواره ۲۸ام قرآنی دانشگاهیان علومپزشکی سراسر کشور) تشکیل شد، تجربیات بسیار خوشی روزیام شد. مردم در هر حال، مشتاق و منتظر حرفهای خوب و عمیق و درست درباره شهدا هستند...
امیدوارم خدای مهربان خودش حافظ این کتاب، این مسیر و جریانی باشد که فکر میکنم دور شخصیت شهید حاج حسن مقدم شکل خواهد گرفت انشاءالله.🌷
سعی نمودهام در عباراتی که گاهی بر صفحه نخست کتاب مینویسم همین هدف را تکرار کنم.
#مرد_ابدی
#سخنان_سردار_طهرانی_مقدم
#به_روایت_معصومه_سپهری
https://eitaa.com/lashkarekhoban
در همین مدت کم، پیامهای تلفنی یا مکتوب از سوی راویان عزیز کتاب دریافت کردهام که حقیقتا جز سجده شکر و اشک شوق و سپاس بیکران به درگاه احدیت، هیچ در برابرشان ندارم.🥹🤍🙏
خوابی که زینب جانم ( دختر عزیز حاج حسن آقا) دو روز بعد از معرفی کتاب در نمایشگاه و هدیه عجیب تسبیح حضرت آقا دیده بودند تا نظرات حاج خانم عزیزم، همسر مکرم شهید، درباره بخشهایی که اختصاصا مربوط به کار شهید مقدم و شهدای مدرس در جلد ۳ بود و حاج خانم حالا با مطالعه دقیق آنها، لب به تحسین و محبت گشوده بود. خدا میداند چقدر تشویقها و ابراز نظرات و کمکها و هدایتهای این بانو، طی این مسیر دشوار د. خلق مرد ابدی را بر من ، خواستنی و آسان کرد. خانم الهام حیدری، در زمانی که خیلیها اصلا سراغی از کار نمیگرفتند مهربانانه و مادرانه کنار کار ناتمام همسرش بود و به نگارش کامل کتاب ایمان داشت. سپاس من از ایشان، بیکران است و از خدای مهربان میخواهم این بزرگوار را به بهترین مراتبی که در آرزویشان هست، نایل و واصل گرداند.
⚘️🕊⚘️🕊⚘️🕊
پیامها درباره کتاب مرد ابدی از سوی دو گروه است: کسانی که حاج حسن را میشناختند و خدا میداند چقدر پیامهای این عزیزان برایم ارزشمند است چون نشانمیدهد تصویری که مرد ابدی از حاج حسن نشان میدهد چقدر نزدیک به واقعیت وجودی آن بزرگمرد است، و پیامهای عزیزانی که مثل خودم، شهید طهرانی مقدم را در دوران حیاتش ندیده و نشناخته بودند و این کتاب، تنها فرصتشان برای شناخت کامل این انسان والاست.
همه پیامها برای من گرامیاند و از آنها میآموزم و بابتشان خدا را شکر میکنم.
🙏🌷🙏🌷🙏
بخشی ازین پیامهای خاص هرگز منتشر نخواهند شد و امیدوارم خدای مهربان به برکت این دعاها و نظرها، به قلم و عمر و فرصت بنده، توفیق و تاثیر و خلوص بیشتری دهد...
اما دو پیام را امروز منتشر میکنم که حقیقتا در روزهای اخیر بار مسئولیتم را سنگین و حال ملتهبم را خوب کردند.
از شما بسیار متشکرم🍏
#پیام_شما_با_مطالعه_کتاب_مرد_ابدی
#ما_و_مرد_ابدی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
پیام سرکار خانم نادره حیدری، خواهر خانم محترم شهید طهرانی مقدم، استاد و خادم قرآن کریم و مدیر دارالقرآن تسنیم کرج، کسی که خاطرات نابش از شهید طهرانی مقدم، روحی قرآنی به بخشهایی از کتاب بخشید. چون حاج حسن، بهترین حامی ایشان در کارها و آرزوهای بزرگ قرآنیشان بود و البته، خانم حیدری هم کسی بود که حاج حسن آقای طهرانی مقدم، استخارههای تخصصیاش را از قرآن ازیشان میخواست و به مجموعه قرآنی و دعاهای خاص حافظان و قرآن آموزان این مجموعه برای کارهای بزرگش اعتقاد داشت.
این عبارات، فقط ازین جهت که مهر تایید بر تصویر حاج حسن در کتاب مرد ابدیست و شاید عدهای را برای تهیه و مطالعه کتاب، تشویق و همراه کند، در گروه منتشر میشود.
انشاءالله برای اهالی قلم و همرزمانم در جبهه ادبیات مقاومت، انگیزه بخش باشد و قدر قلم را باز یادمان آورد. انشاءالله
الحمدلله رب العالمین
🌱🌱
#پیام_شما_با_مطالعه_کتاب_مرد_ابدی
#ما_و_مرد_ابدی
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
https://eitaa.com/lashkarekhoban
پیام آقای دکتر محمد عترت دوست، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، جایی که حاج حسن آنجا درس خواند و این دانشگاه در سال گذشته در تلاش برای تشکیل کنگرهای ویژه برای شهید طهرانی مقدم بود. این بزرگوار، از کسانی بودند که مکالماتی با هم داشتیم و عرض کرده بودم پاسخ بسیاری از سوالاتشان را میتوانند از کتاب مرد ابدی بیایند که الحمدلله ظاهرا چنین شده است...
خدایا شکرت🌱🌱🌱🌱
#ما_و_مرد_ابدی
#پیام_شما_با_مطالعه_کتاب_مرد_ابدی
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
https://eitaa.com/lashkarekhoban
پیام دکتر عترت دوست:
عرض سلام و ادب و احترام
با تمام وجود به شما بانوی بزرگوار خدا قوت میگویم و تشکر میکنم بابت زحماتی که طی 12 سال جهت جمع آوری خاطرات سردار شهید حاج حسن طهرانی مقدم و تدوین و نگارش آنها در کتاب مرد ابدی کشیدید.
الحمدلله دیشب جلد اول را تمام کردم و از امروز مشغول جلد دوم شدم. مطالعه ای بسیار دقیق و جزئی جهت استخراج کدها و نکات مرتبط با سبک مدیریت شهید.
از آنجا که سال گذشته توفیق شد تا همه خاطرات و مصاحبه های منتشر شده در رابطه با حاج حسن را به صورت دقیق بخوانم، لذا با تمام وجود اعتراف میکنم که آنچه شما در کتاب مرد ابدی نگاشتهاید، بسیار فراتر و جامعتر از دیگر کتب می باشد و نشان میدهد چقدر با حساسیت و دقت به سراغ جزئیات رفته و آنها را با قلمی زیبا و روان به رشته تحریر درآورده اید.
خواندن این کتاب نه تنها خسته کننده نیست، بلکه خستگی را از تن انسان بیرون میکند و امید و انرژی و انگیزه میدهد برای حرکت و رفتن و جا پای شهید گذاشتن.
در میانه خواندن مطالب حیفم آمد یک خسته نباشید مجازی به شما نویسنده محترم نگویم.
با تشکر و احترام
دکتر محمد عترت دوست
پیام سرکار خانم نادره حیدری (خواهر همسر گرامی شهید حسن طهرانیمقدم):
سلام مهربون🌺
هنوز هم باورم نمیشه...کسی بتونه حسنات حسن آقا رو آنقدر زیبا بدون اینکه او رو دیده باشه،بیان کنه👏👏
واقعیت هایی که فقط شنیده شده به رشته تحریر دربیاد...اوج هنر نویسنده است وبس... نون والقلم وما یسطرون
به این قلم جزء خواست خود شهید چیزی افزون نشده...من اراد شیء ان یقول له کن فیکون..
حاج حسن برای خواننده زنده شد و شکوفا شد و باز هم الگو شد..هذا من فصل ربی...🤲🤲👌👌
ما با او زندگی کردیم و کلماتش همیشه در گوشمان .. و او همانگونه بود که هست...
سخنان چندین بارش به من:
یه چیزی میگم یاد بگیر: گمنام باش و پر تلاش و مخلص تا نامت در آسمان بماند.
ممنون خانم سپهری جان ❤️
که وجودمان را بردی تا او را مجددا پیدا کنیم...که کردیم...ارزش ۱۲ ساله ات قابل تقدیر و تقدیس است
ان الله لایضیع اجرالمحسنین🌼🌼
حاج حسن آقا، شهید عزیز دل ملت ایران و جهان اسلام!
چقدر خوشحالم و امیدها دارم که دائرهی دوستان و یارانت با کتاب مرد ابدی بیشتر و بزرگتر شود...
شما همیشه، همه را شاد، امیدوار و پرکار، محکم و آماده، مهیای کار خالصانه و جدی برای تحقق وعده الهی و اعادهی حق حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر روی زمین و آماده کمک و ایفای نقش در راه ظهور حضرت صاحبالزمان علیهالسلام میخواستید... امیدوارم کتابتان، همین شور حرکت و تلاش را در یاران جدیدتان برانگیزد.
باذن الله
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
https://eitaa.com/lashkarekhoban
امروز در خانهی نورانی شهید صیاد، برای عرض ادب در جمع عزیزانی از خانواده شهدا توفیق حضور یافتیم، برای عرض تعزیت و فاتحه به یاد بانویی نازنین که امروز، در خانه ابدیاش آرام گرفت.
لطفا نماز لیله الدفن بخوانیم برای بانو عفت شجاع فرزند محمود.
روحش شاد و با شهیدهی خانهی علی محشور باد انشاءالله
#همسر_شهید
https://eitaa.com/lashkarekhoban
یکی از همراهان خوب و پیگیر کانال، مرد ابدی را به حرم شاه نجف، حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام رساندهاند.
حسن آقا!
زیارت قبول
چقدر همیشه در عطش زیارت عتبات عالیات ، در عطش زیارت مدینه و مکه و حضور در سفر حج بودید و در سالهای آخر شریفتان، حسرت به دلتان ماند...
حالا، در ایام عزیز دهه ذیالحجه ، زیارتتان قبول ای شیعه مخلص و واقعی حضرت امام علی ⚘️
#مرد_ابدی
#ما_و_مرد_ابدی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
سلام و تحیت همراهان بزرگوار.
🌱🤍🌱🤍
پیامهای عزیزانی که با مطالعه کتاب مرد ابدی، نظر و احساسشان را مینویسند، برایم بسیار مغتنم است.
با هر پیام، با جملهها و عباراتی که شاید شما فکرش را هم نمیکنید، پرت میشوم به خاطرات و لحظات آفرینش کلمات این کتاب.... گاهی منقلب میشوم، گاهی تمام وجودم متلاطم میشود...
راه طولانی و دشوار برای خلق اثری که بهترین سالهای عمر و همه توان و تجربهام در خدمت آن بود، حالا اندک اندک دارد دوستان جدیدش را مییابد... و من چه خوشوقتم که حاج حسن از غربت و شناخت ناقص و گاه نادرست قبلی، خارج میشود و رخ مینماید و خودش راهبری میکند... الحمدلله کما هو اهله و مستحقه
🌱🤍🌱🤍🌱
✒️بخوانیم پیامی دیگر از دوستان مرد ابدی را
https://eitaa.com/lashkarekhoban
... گاهی تو اتوبوس میخونم میخوام به تک تک آدما بگم این کتاب رو از دست ندید.....
#پیام_شما_با_مطالعه_کتاب_مرد_ابدی
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#به_قلم_معصومه_سپهری
https://eitaa.com/lashkarekhoban
باعرض سلام
دوست دارم خیلی دلی درباره کتاب مرد ابدی بگم، من هنوز اواسط فصل یک کتاب هستم
با اینک هنوز خیلی تا پایان کتاب مونده
اما با خط به خطش حسش کردم
وقتی صفحات شهادتشون رومیخوندم یادم افتاد ک ماهم اون انفجار رو حس کردیم خیلی کم ولی حس کردیم و بعد شنیدیم چ اتفاقی افتاده اما حیف دیر فهمیدم چه انسان بزرگی رو اون روز از دست دادیم
واقعا کتاب فوق العاده ای شده میشه باهاش زندگی کرد
الحق که شهید خوب نویسنده ای رو برای نوشتن انتخاب کردن
البته که حقایق خود شهید تاثیر زیادی داشته
خط به خط ک میخونم میفهمم ما شهید طهرانی مقدم رو هنوز نشناختیم و کار بزرگشون رو هنوز نفهمیدیم و درک نکردیم
ی جوری این کتاب روی روح آدم تاثیر میزاره ک گاهی تو اتوبوس میخونم میخوام به تک تک آدما بگم این کتاب رو از دست ندید
کاش میشد همه مردم این کتاب رو بخونن تا بدونن این کشور چه ادمهایی داشته و داره…
خدارو از اعماق وجودم شاکرم مابقی مسیر زندگیم به شناخت چنین شهیدی رقم میخوره
#پیام_شما_با_مطالعه_کتاب_مرد_ابدی
#معرفت
#مرد_ابدی_روایتی_مستند_از_زندگی_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#به_قلم_معصومه_سپهری
https://eitaa.com/lashkarekhoban
چقدررررر عالیست از منظر مطالعه زندگی شهدا، ( اینجا شهید طهرانی مقدم) به چنین دلایل کاملی برای شکرگزاری میرسید... 🥰🌱