۱✅️#توبه در حال اختیار و #آزادى ارزش دارد، نه در حال اضطرار یا مواجهه با خطر. «اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبت الآن»
۲-✅️ اصرار بر #گناه، توفیق توبه را از #انسان مى گیرد. کلمه ى «یعملون» نشانه استمرار و کلمه ى «سیّئات» به معناى تعدّد و تکرار گناه است.
۳-✅️ توبه رانباید به تأخیر انداخت. چون زمان #مرگ معلوم نیست و توبه هنگام معاینه ى مرگ، پذیرفته نمى شود. «اذا حضر احدهم الموت…»
۴-✅️ هنگام #خطر ومرگ، فطرت خداشناسى #انسان آشکار مى شود. «انّى تُبت الآن»
۵ –✅️ کافر مردن و بد عاقبتى، همه ى اعمال ﷼نیک و از جمله توبه را تباه و حبط مى کند. «یموتون و هم کفّار»
🔴یه جرعه ناب از صفحه ی ۸۸ قرآن👇
سیماى یک #جامعه و مدیریّت سالم آن است که مردمش با ایمان، رهبرش آسمانى، فرمان برى و اطاعت مردم قوى، منحرفانش پشیمان و اهل #استغفار و رهبرش پذیرا و #مهربان باشد.
چنانکه دعاى پیامبر در حقّ مؤمنان مستجاب است، «استغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه» دعاى نیکان و #فرشتگان نیز در حقّ آنان اثر دارد. در یک جا #استغفار فرشتگان براى مردم مطرح است. «و یستغفرون لمن فى الارض»[۱] و در جاى دیگر براى مؤمنان. «و یستغفرون للذین آمنوا»[۲]
۱) شورى، ۵٫
۲) غافر، ۷٫
پیام ها:
۱✅- هدف از فرستادن انبیا، #هدایت مردم از طریق اطاعت از آنان است. «الا لیطاع»
۲✅- اطاعت مخصوص خداست. حتّى اطاعت از پیامبران باید با اذن #خدا باشد و گرنه شرک است. «لیطاع باذن اللّه»
۳- ✅توبه ى ترک رهبر، بازگشت به #رهبر است. «لیطاع – جاؤک»
۴- ✅رها کردن انبیا ورجوع به طاغوت، ظلم به مقام انسانى خود است. «ظلموا انفسهم» (با توجّه به ارتباط این آیه با آیات قبل)
۵ –✅ پیوند همه مردم با رسول اللّه باید محکم باشد. چه مؤمن چه فاسق. #مؤمن براى کسب فیض و فاسق براى درک شفاعت. «جاؤک»
۶✅- راه بازگشت و #توبه براى خطاکاران و حتّى منافقان باز است. (با توجّه به آیات قبل که مربوط به منافقان است) «فاستغفروا اللّه»
۷- ✅زیارت رهبران آسمانى و استمداد و توسل از طریق آن عزیزان، مورد تأیید #قرآن است. «جاؤک فاستغفروااللّه و استغفر لهم الرسول»
۸ –✅ پیامبر بخشنده ى #گناه نیست، واسطه ى عفو الهى است. «استغفر لهم الرسول»
۹-✅ خطاکار، ابتدا باید پشیمان شود وبه سوى حقّ برگردد، سپس براى استحکام #رابطه با خدا، از مقام رسالت کمک بگیرد. «استغفروا اللّه واستغفر لهم الرسول»
۱۰- ✅گناهکاران نباید مأیوس شوند، #استغفار، توبه و زیارت اولیاى خدا، وسیله اى براى بازسازى روحى آنان است. «جاءوک فاستغفروا…»
۱۱-✅ در زیارت رسول خدا و اقرار به لغزش و استغفار خود #احساس سبک شدن از گناه به انسان دست مى دهد. «لوجدوا اللَّه تواباً»
۱۲-✅ اگر خطاکاران را بخشیدید به آنان #محبّت نیز بکنید. «توّاباً رحیماً»
۱۳-✅ گناه، حجابى میان انسان و رحمت الهى است و همین که آن #حجاب برطرف شد، رحمت دریافت مى شود. «استغفر…. لوجدوا اللَّه»
۱۴-✅ اقرار و اعتراف به گناه و استغفار از آن در محضر اولیاى خدا، وسیله و زمینه ى #عفو الهى است. «جاؤک فاستغفروا… لوجدوا اللَّه توّاباً رحیماً»
#حکمتهای_نهج_البلاغه
#حکمت_۲۵
شرح
گنهکاران سه دسته اند: گروهى #آلودگى کمى دارند و یا اعمال #نیک بسیار توأم با صفاى #دل. خداوند این گروه را در همین جهان گرفتار مجازات هایى مى کند تا #پاک شوند و پاک از جهان بروند.
گروه دیگرى گناهان سنگین تر و مجازات بیشترى دارند که خداوند به آنها فرمان توبه داده و اگر #توبه نکنند در آخرت گرفتارند.
گروه سومى هستند که طغیان و سرکشى را به حد اعلى رسانده اند خداوند آنها را در همین دنیا #گرفتار عذاب استدراج مى کند. منظور از #عذاب استدراجى این است که لطف و #رحمت خود را از آنها مى گیرد و توفیق را از آنها سلب مى کند، میدان را براى آنها باز مى گذارد، بلکه هر روز #نعمت بیشترى به آنها مى دهد تا پشت آنها از بار گناه سنگین گردد. ناگهان مجازات سنگین و دردناکى به سراغشان مى آید و آنها را در هم مى کوبد و به یقین مجازات در این حالت که در ناز و #نعمت به سر مى برند بسیار دردناک تر است.😔
نکته ها:
#خداوند، با فطرت توحیدى که در انسان قرار داده و با #هدایت انبیا و #عقل، حجّت را بر مردم تمام کرده و راه خیر و شرّ و پایان #نیک یا بد هر کدام را هم بیان نموده است. براى خطاکاران هم راه #توبه و جبران را باز گذاشته است. معجزه هاى روشن انبیا وشیوه ى نیکوى دعوت و استدلال هاى محکم آنان وسازگارى دین با فطرت وعقل، حجّت را برمردم تمام کرده است✅.
و با این همه، مشرکان جز گمان بى اساس، دلیلى بر شرک خود ندارند و اگر راه غیر خدا را بپویند، از خطاها، ضعف ها، محدودیّت هاى علمى و فکرى و #هوسها پیروى کرده اند.✅
در روایات آمده که خداوند در قیامت به انسان مى فرماید: راه حقّ را مى دانستى یا نمى دانستى؟ اگر بگوید: مى دانستم، مى پرسد: چرا عمل نکردى؟ و اگر بگوید: نمى دانستم، مى پرسد: چرا در پى یاد گرفتن نبودى،⁉️ این است حجّت بالغه ى خدا بر مردم. [۱]
۱) تفسیر نورالثقلین.
نکته ها:
در حدیث مى خوانیم: #شیطان که سوگند خورد از چهار طرف در کمین #انسان باشد تا او را منحرف یا متوقّف کند، #فرشتگان از روى دلسوزى گفتند: پروردگارا! این انسان چگونه رها خواهد شد؟ خداوند فرمود: دو راه از بالاى سر و پایین باز است و هرگاه انسان دستى به #دعا بر دارد، یا صورت بر خاک نهد، #گناهان هفتاد ساله اش را مى بخشایم. [۳۱]
همین که #حضرت_آدم از تسلّط شیطان بر انسان آگاه شد، روبه درگاه خدا آورده و ناله زد. خطاب رسید: ناراحت نباش، زیرا من #گناه را یکى و #ثواب را ده برابر حساب مى کنم و راه #توبه هم باز است. [۳۲]
امام باقر علیه السلام فرمود: ورود ابلیس بر انسان از پیشِ رو بدین #شکل است که امر #آخرت را براى انسان ساده و سبک جلوه مى دهد، و از پشت سر به این است که #ثروت اندوزى و بخل و توجّه به اولاد و وارث را تلقین مى کند و از طرف راست با ایجاد شبهه، #دین را متزلزل و تباه مى سازد و از طرف چپ، #لذّات و #شهوات و منکرات را غالب مى کند. [۳۳]
شیطان اگر بتواند، مانع ایمان انسان مى شود و اگر نتواند، راه هاى #نفاق و ارتداد را مى گشاید و اگر موفّق نشود، با ایجاد شک و تردید و وسوسه، انسان را به گناه سوق مى دهد تا از ایمان و عبادتش لذّت نبرد و کار خیر برایش سنگین و با کراهت جلوه کند.
در روایات متعدّد، صراط مستقیم، به اهل بیت علیهم السلام و ولایت على علیه السلام تعبیر شده است. [۳۴]
۳۱) تفسیر کبیر فخررازى
پیامها
۱- ✅هدایت کار #خداست، «فریقاً هَدى» ولى گمراهى، به خاطر سوء انتخاب خود ماست. «اتّخذوا الشیاطین اولیاء»
۲-✅ تا زمانى که از خدا نبریده ایم، تمام وسوسه ى #شیطان با یاد او و #توبه قابل جبران است، «مَسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا» [۶۹] ولى بریدن از خدا سبب افتادن در #دام شیطان و سلطه ى او مى شود که قابل جبران نیست. «حقّ علیهم الضّلاله انّهم اتّخذوا الشیطان اولیاء»
۳-✅ انسان #آزاد است و مى تواند ولایت الهى را انتخاب کند یا ولایت شیطان را. «انّهم اتّخذوا الشیاطین»
۴- ✅دیدگاه #منحرفان، واقع بینانه نیست، بلکه خیال پردازانه است. «یحسبون انّهم مهتدون»
۵ –✅ انحراف #فکرى و جهل مرکّب، (گمراه بودن ولى خود را در راه حقّ دیدن،) از بدترین انحرافات است. «یَحسبون انّهم مهتدون» چنانکه در جاى دیگر مى خوانیم: «قل هل ننبّئکم بالاخسرین أعمالاً. الّذین ضَلّ سعیهم فى الحیاه الدّنیا و هم یحسبون انّهم یحسنون صُنعاً» [۷۰]
۶۹) اعراف، ۲۰۱
۷۰) کهف، ۱۰۳ تا ۱۰۴