eitaa logo
الهام انیمیشن
91 دنبال‌کننده
27 عکس
365 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
میل بین کان سروبالا می‌کند سرو بین کاهنگ صحرا می‌کند میل از این نداند کرد سرو ناخوش آن میلست کز ما می‌کند حاجت صحرا نبود آیینه هست گر نگارستان تماشا می‌کند غافلست از صورت او آن که صورت‌های دیبا می‌کند من هم اول روز دانستم که خون مباح و خانه یغما می‌کند صبر هم سودی ندارد کآب چشم راز پنهان آشکارا می‌کند گر مراد ما نباشد گو مباش چون مراد اوست هل تا می‌کند یار گر بریزد یار زشت نتوان گفت می‌کند بعد از تحمل چاره نیست هر ستم کان دوست با ما می‌کند تا مگس را جان در تنست گرد آن گردد که حلوا می‌کند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/486 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که بی او زندگانی می‌کند گر نمی‌میرد گرانی می‌کند من بر آن بودم که ندهم به سروبالا می‌کند مهربانی می‌نمایم بر قدش سنگدل می‌کند برف پیری می‌نشیند بر سرم همچنان طبعم جوانی می‌کند ماجرای نمی‌گفتم به خلق آب چشمم ترجمانی می‌کند آهن افسرده می‌کوبد که جهد با قضای آسمانی می‌کند عقل را با زور پنجه نیست احتمال از می‌کند چشم در امید روی یار چون دهانش درفشانی می‌کند هم بود شوری در این سر بی خلاف کاین همه زبانی می‌کند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/482 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار با ما بی‌وفایی می‌کند بی‌گناه از من جدایی می‌کند شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا جای دیگر روشنایی می‌کند می‌کند با بیگانگی با غریبان آشنایی می‌کند جوفروش است آن نگار سنگدل با من او گندم نمایی می‌کند یار من اوباش و قلاش است و رند بر من او پارسایی می‌کند ای مسلمانان به فریادم رسید کان فلانی بی‌وفایی می‌کند کشتی عمرم شکسته‌ست از غمش از من مسکین جدایی می‌کند آنچه با من می‌کند اندر زمان آفت دور سمایی می‌کند سخن در راه از لبش بوسی گدایی می‌کند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/483 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پیش وجودت همه عدمند سروران بر در سودای تو خاک قدمند شهری اندر سوخته در آتش خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند خون نظران ریختی ای کعبه حسن قتل اینان که روا داشت که صید حرمند صنم اندر بلد کفر پرستند و صلیب زلف و روی تو در اسلام صلیب و صنمند گاه گاهی بگذر در صف تا ثناییت بگویند و دعایی بدمند هر خم از جعد پریشان تو زندان تا نگویی که اسیران کمند تو کمند حرف‌های خط موزون تو پیرامن روی گویی از مشک سیه بر سوری رقمند در چمن سرو ستادست و صنوبر خاموش که اگر قامت ننمایی بچمند زین امیران ملاحت که تو بینی بر کس به شکایت نتوان رفت که خصم و حکمند بندگان را نه گزیرست ز حکمت نه گریز چه کنند ار بکشی ور بنوازی خدمند جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست گنج و مار و و خار و غم و شادی به همند غم با تو نگویم که تو در راحت نشناسی که جگرسوختگان در المند تو سبکبار قوی حال کجا دریابی که ضعیفان غمت بارکشان ستمند عاشق ز بلا نگریزد سست عهدان ارادت ز ملامت برمند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/481 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با دوست باش گر همه آفاق دشمنند کاو مرهم است اگر دگران نیش می‌زنند ای صورتی که پیش تو روزگار همچون طلسم پای خجالت به دامنند یک بامداد اگر بخرامی به بوستان بینی که سرو را ز لب جوی برکنند تلخ است پیش طایفه‌ای جور از معتقد شنو که شکر می‌پراکنند ای متقی گر اهل دیده‌ها بدوز کاینان به ربودن مردم معینند یا پرده‌ای به چشم تأمل فروگذار یا بنه که پرده ز کارت برافکنند جانم دریغ نیست ولیکن ضعیف صندوق سر توست نخواهم که بشکنند حسن تو است در این عهد و شعر من من چشم بر تو و همگان گوش بر منند گویی جمال دوست که بیند چنان که اوست الا به راه دیده نظر کنند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/480 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شوخی مکن ای یار که نظرانند بیگانه و از پس و پیشت نگرانند کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند اهل نظرانند که چشمی به ارادت با روی تو دارند و دگر بی بصرانند هر کس غم دین دارد و هر کس غم دنیا بعد از غم رویت غم بیهوده ساقی بده آن کوزهٔ خمخانه به درویش کانها که بمردند کوزه گرانند چشمی که جمال تو ندیده‌ست چه دیده‌ست؟ افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند تا رای کجا داری و پروای که داری؟ کز هر طرفت طایفه‌ای منتظرانند اینان که به دیدار تو در رقص می‌آیند چون می‌روی اندر طلبت جامه درانند به جفا ترک محبت نتوان گفت بر در بنشینم اگر از خانه برانند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/479 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این جا شکری هست که چندین مگسانند یا بوالعجبی کاین همه بس در طلبت سعی نمودیم و نگفتی کاین هیچ کسان در طلب ما چه کسانند ای قافله سالار چنین گرم چه رانی آهسته که در کوه و کمر بازپسانند صد مشعله افروخته گردد به چراغی این نور تو داری و دگر مقتبسانند من قلب و لسانم به وفاداری و صحبت و اینان همه قلبند که پیش تو لسانند آنان که شب آرام نگیرند ز فکرت چون پدیدست که و آنان که به دیدار چنان میل ندارند سوگند توان که بی عقل و خسانند دانی چه جفا می‌رود از دست رقیبت حیفست که طوطی و زغن هم قفسانند در طالع من نیست که نزدیک تو باشم می‌گویمت از دور دعا گر برسانند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/478 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند پادشاهان ملاحت چو به نخجیر روند صید را پای ببندند و رها نیز کنند نظری کن به من خسته که ارباب کرم به ضعیفان نظر از بهر خدا نیز کنند عاشقان را ز بر مران تا بر تو سر و زر هر دو فشانند و دعا نیز کنند گر کند میل به من عیب مکن کاین گناهیست که در شهر نیز کنند بوسه‌ای زان دهن تنگ بده یا بفروش کاین متاعیست که بخشند و بها نیز کنند تو ختایی بچه‌ای از تو خطا نیست عجب کان که از اهل صوابند خطا نیز کنند گر رود من اندر دهنت باکی نیست پادشاهان به یاد گدا نیز کنند گر نکند یاد تو آن ماه مرنج ما که باشیم که اندیشه ما نیز کنند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/476 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر تو برشکنی دوستان سلام کنند که جور قاعده باشد که بر کنند هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتد ز دست دوست نشاید که انتقام کنند به تیغ اگر بزنی بی‌دریغ و برگردی چو روی باز کنی بازت احترام کنند مرا کمند میفکن که گرفتارم لویشه بر سر اسبان بدلگام کنند چو مرغ خانه به سنگم بزن که بازآیم نه وحشیم که مرا پای بند دام کنند یکی به گوشه چشم التفات کن ما را که پادشاهان گه گه نظر به عام کنند که گفت در رخ حلال نیست نظر حلال نیست که بر دوستان حرام کنند ز من بپرس که فتوی دهم به مذهب نظر به روی تو شاید که بر دوام کنند دهان غنچه بدرد نسیم باد صبا لبان لعل تو وقتی که ابتسام کنند غریب مشرق و مغرب به آشنایی تو غریب نیست که در شهر ما مقام کنند من از تو روی نپیچم که آن است که روی در غرض و پشت بر ملام کنند به جان مضایقه با دوستان مکن که دوستی نبود هر چه کنند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/475 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب که را مجال نظر بر جمال میمونت بدین صفت که تو می‌بری ورای حجاب درون ما ز تو یک دم نمی‌شود خالی کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب به موی تافته پای فروبستی چو موی تافتی ای نیکبخت روی متاب تو را حکایت ما مختصر به گوش آید که حال تشنه نمی‌دانی ای سیراب اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد و گر بریزد کتان چه غم مهتاب دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است که با شکردهنان بود سؤال و جواب کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب اسیر بند بلا را چه جای سرزنش است گرت معاونتی دست می‌دهد دریاب اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست همی‌کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب تو باز دعوی پرهیز می‌کنی که به کس ندهم کُلُّ مُدِّعٍ کَذّاب ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/477 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نشاید که به صحرا روند همه کس شناسند و هر جا روند حلالست رفتن به صحرا ولیک نه انصاف باشد که بی ما روند نباید از دست مردم ربود چو جایی که تنها روند که بپسندد از باغبانان که از بانگ به سودا روند برآرند فریاد از ختا گر این شوخ چشمان به یغما روند همه سروها را بباید خمید که در پای آن سروبالا روند بسا هوشمندا که در کوی چو من عاقل آیند و شیدا روند بسازیم بر آسمان سلمی اگر شاهدان بر ثریا روند نه در این فرورفت و بس که آنان که بر روی دریا روند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/474 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از دست دوست هر چه ستانی شکر بود وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود دشمن گر آستین افشاندت به روی از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود گر خاک پای دوست خداوند شوق را در دیدگان کشند جلای بصر بود شرط وفاست آن که چو برکشد یار عزیز جان عزیزش سپر بود یا رب هلاک من مکن الا به دست دوست تا وقت جان سپردنم اندر نظر بود گر جان دهی و گر سر بیچارگی نهی در پای دوست هر چه کنی مختصر بود ما سر نهاده‌ایم تو دانی و تیغ و تاج تیغی که ماهروی زند تاج سر بود مشتاق را که سر برود در وفای یار آن روز روز دولت و روز ظفر بود ما ترک جان از اول این کار گفته‌ایم آن را که جان عزیز بود در خطر بود آن کز بلا بترسد و از قتل غم او عاقلست و شیوه مجنون دگر بود با نیم پختگان نتوان گفت سوز خام از عذاب سوختگان بی‌خبر بود جانا شکسته نگاه دار دانی که آه سوختگان را اثر بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/469 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈