eitaa logo
الهام انیمیشن
87 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
2 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
من همان روز که آن خال بدیدم گفتم بیم آن است بدین دانه که در دام افتم هرگز آشفته‌ی رویی نشدم یا مویی مگر اکنون که به روی تو چو موی آشفتم هیچ شک نیست که این واقعه با طاق افتد گو بدانید که من با غم رویش جفتم رنگ رویم غم پیش کسان می‌گوید فاش کرد آن که ز بیگانه همی‌بنهفتم پیش از آنم که به دیوانگی انجامد کار معرفت پند همی‌داد و نمی‌پذرفتم هر که این روی ببیند بدهد پشت گریز گر بداند که من از وی به چه پهلو خفتم آتشی بر سرم از داغ جدایی می‌رفت و آبی از دیده همی‌شد که زمین می‌سفتم عجب آن است که با زحمت چندینی خار بوی نشنیدم که چو نشکفتم پیش از این خاطر من خانه‌ی پرمشغله بود با تو پرداختمش وز همه عالم رفتم آن نیست که درخورد تو گوید سخنی آن چه در وسع در دهن آمد گفتم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/343 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من نه آن رندم که تَرکِ شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم توبه از مِی وقتِ گُل دیوانه باشم گر کنم عشق دردانه‌ست و من غَوّاص و دریا میکده سر فروبُردم در آن جا تا کجا سر بَرکُنم لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نامِ فِسق داوری دارم بسی یا رب، که را داور کنم؟ بازکَش یک دَم عِنان ای تُرکِ شهرآشوبِ من تا ز اشک و چهره راهت پُر زر و گوهر کنم کِی نظر در فیضِ خورشیدِ بلنداختر کنم چون صبا مجموعهٔ را به آبِ لطف شست کج خوان، گر نظر بر صفحهٔ دفتر کنم عهد و پیمانِ فلک را نیست چندان اعتبار عهد با پیمانه بندم، شرط با ساغَر کُنم من که دارم در گدایی گنجِ سلطانی به دست کِی طمع در گردشِ گردونِ دون‌پَرور کنم گر چه گَردآلودِ فقرم، شرم باد از همتم گر به آبِ چشمهٔ خورشید دامن تَر کنم عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطفِ دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمهٔ کوثر کنم دوش لعلش می‌داد را، ولی من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/877 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من می نه ز بهر تنگدستی نخورم یا از رسوایی و نخورم اکنون که تو بر نشستی نخورم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1675 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد از آن به که ببندی و نپایی دوستان عیب کنندم که چرا به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین چرایی ای که گفتی مرو اندر پی زمانه ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان که اهل نظر برد که سریست خدایی پرده بردار که بیگانه این روی نبیند تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان این توانم که بیایم به محلت به گدایی و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا در همه شهر نیست که دیگر بربایی گفته بودم چو بیایی غم با تو بگویم چه بگویم که غم از برود چون تو بیایی شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد که بدانست که دربند تو که رهایی خلق گویند برو به هوای دگری ده نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/189 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من مست می هشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد تا هست ز نیک و بد در کیسهٔ من نقدی در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد جز بر در میخانه این بار نخواهم شد از توبه و قرایی بیزار شدم، لیکن از رندی و قلاشی بیزار نخواهم شد از دوست به هر خشمی آزرده نخواهم گشت وز یار به هر زخمی افگار نخواهم شد ،_بی‌یار_نخواهم_ماند چون غم خورم او باشد غم‌خوار نخواهم شد تا او باشد بر دگری ننهم تا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد چون ساختهٔ دردم در حلقه نیارامم چون سوختهٔ در نار نخواهم شد تا هست را در درگه او باری بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/862 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من که هر لحظه زار می‌گریم از غم روزگار می‌گریم کرد از من کنار، می‌گریم از غم غمگسار می‌نالم وز فراق نگار می‌گریم که: من از یار می‌گریم ماتم بخت خویش می‌دارم زان چنین سوکوار می‌گریم با چنین خنده گریهٔ تو ز چیست؟ کز تو بس فگار می‌گریم ،_گفت:_دلبری_شیرین زو شدم دور، زار می‌گریم چون حدیث او بشنید زارتر من ز پار می‌گریم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1047 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من که باشم که بر آن خاطِر عاطِر گذرم؟ لطف‌ها می‌کنی ای خاکِ دَرَت، تاجِ سرم ؟_بگو که من این ظَن، به رقیبانِ تو هرگز نَبَرم همتم بدرقهٔ راه کن ای طایرِ قدس که دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم ای نسیمِ سحری بندگیِ من برسان که فراموش مکن وقتِ دعایِ سحرم خُرَّم آن روز کز این مرحله بَربَندَم بار و از سرِ کوی تو پُرسند رفیقان خبرم دیده دریا کُنَم از اشک و در او غوطه خورم پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو تا کُنَد پادشهِ بحر دهان پُر گُهَرَم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/897 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من که از آتشِ چون خُمِ مِی در جوشم مُهر بر لب زده، خون می‌خورم و خاموشم تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم من کِی آزاد شَوَم از غمِ ؟ چون هر دَم هندویِ زلفِ بُتی حلقه کُنَد در گوشم حاشَ لِلَّه که نیَم معتقدِ طاعتِ خویش این قَدَر هست که گَه گَه قدحی می‌نوشم هست امیدم که علیرغمِ عدو روزِ جزا فیضِ عَفوَش نَنَهد بارِ گُنَه بر دوشم من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم؟ خرقه‌پوشیِ من از غایتِ دین‌داری نیست پرده‌ای بر سرِ صد عیبِ نهان می‌پوشم من که خواهم که ننوشم به جز از راوَقِ خُم چه کنم؟ گر سخنِ پیرِ مُغان نَنْیوشَم گر از این دست زَنَد مُطربِ مجلس رَهِ شعرِ بِبَرَد وقتِ سماع از هوشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/883 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من رنجور را یک دم نپرسد یار چتوان کرد؟ نگوید: چون شد آخر آن بیمار چتوان کرد؟ ،_دلم_از_غم_به_جان_آرد چنین است، ای مسلمانان مرا غمخوار چتوان کرد؟ ز داروخانهٔ لطفش چو دارو جان نمی‌یابد بسازم با غم دردش بنالم زار چتوان کرد؟ ،_بر_من_همین_باشد_که_جان_در_راه_او_بازم اگر آن ماه ننماید مرا رخسار چتوان کرد؟ چو از خوان وصال او ندارم جز جگر قوتی بخایم هم از بن دندان جگر ناچار چتوان کرد؟ سحرگاهان به کوی او بسی رفتم به بوی او بسی گفتم: قبولم کن، نکرد آن یار چتوان کرد؟ ز خواب این دیدهٔ بختم نشد بیدار چتوان کرد؟ مرا چون نیست از به جز تیمار و غم روزی ضرورت می‌خورم هر دم غم و تیمار چتوان کرد؟ عراقی نیک می‌خواهد که فخر عالمی باشد ولیکن یار می‌خواهد که باشد عار چتوان کرد؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/872 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من دوستدارِ رویِ خوش و مویِ مَدهوشِ چَشمِ مست و مِیِ صافِ بی‌غَشَم آنگَه بگویمت که دو پیمانه دَر کَشَم من آدمِ بهشتیَم اما در این سفر حالی اسیرِ جوانان مَه وَشَم در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز اِسْتادِه‌ام چو شمع، مَتَرسان ز آتشم شیراز معدنِ لبِ لَعل است و کانِ حُسن من جوهریِّ مُفلِسَم، ایرا مُشَوَّشَم حقّا که مِی نمی‌خورم اکنون و سَرخوشم شهریست پُر کِرشمهٔ حوران ز شِش جهت چیزیم نیست وَر نه خریدارِ هر شِشَم بخت ار مدد دهد که کَشَم رَخت سویِ دوست گیسویِ حور گَرد فشاند ز مَفْرَشَم حافظ عروسِ طَبعِ مرا جلوه آرزوست آیینه‌ای ندارم از آن آه می‌کشم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/886 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌برم طاقت نمی‌دارم ولی افتان و خیزان می‌برم از دست او جان می‌برم تا افکنم در پای او تا تو نپنداری که من از دست او جان می‌برم تا سر برآورد از گریبان آن نگار سنگدل هر لحظه از بیداد او سر در گریبان می‌برم خواهی به لطفم گو بخوان به قهرم گو بران طوعا و کرها بنده‌ام فرمان می‌برم درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه‌ام نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم ای ساربان آهسته رو با صبر کن تو بار جانان می‌بری من بار هجران می‌برم ای روزگار عافیت شکرت نکردم دستی که در آغوش بود اکنون به دندان می‌برم گفتم به پایان آورم در عمر با او شبی حالا به روی او روزی به پایان می‌برم دگربار از وطن عزم سفر کردی چرا از دست آن ترک خطا یرغو به قاآن می‌برم من ندانم وصف او گفتن سزای قدر او گل آورند از بوستان من به بستان می‌برم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/319 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من چون تو به ندیدم گلبرگ چنین طری ندیدم مانند تو آدمی در آفاق ممکن نبود پری ندیدم وین بوالعجبی و چشم بندی در صنعت سامری ندیدم با روی تو ماه آسمان را امکان برابری ندیدم لعلی چو لب شکرفشانت در کلبه جوهری ندیدم چون در دو رسته دهانت نظم سخن دری ندیدم مه را که خرد که من به کرات مه دیدم و مشتری ندیدم وین پرده راز پارسایان چندان که تو می‌دری ندیدم دیدم همه آفاق چون تو به ندیدم جوری که تو می‌کنی در اسلام در ملت کافری ندیدم غم چندان که تو می‌خوری ندیدم دیدم همه صوفیان آفاق مثل تو قلندری ندیدم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/330 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈