eitaa logo
محسن قنبریان
17.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
887 ویدیو
111 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۲-شرح عهدنامه مالک اشتر.mp3
16.42M
📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و دوم/ ۹تیر۱۴۰۲ ▫️ تتمه فراز مربوط به قضات ❓به قاضی چقدر حقوق دهیم؟! به اندازه نیازهای زندگی یا ممتنع شدن رشوه؟! ❓آنچه رشوه و تخلف قاضی را کم می کند چیست؟! حقوق نجومی یا جایگاه و منزلت ؟ حجت الاسلام محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و دوم/۹تیر۱۴۰۲ حجت الاسلام محسن قنبریان ▫️ تتمه فراز مربوط به قضات: ۱. میزان پرداخت مالی به قاضی؟ ۲. جایگاه سیاسی او؟ 1⃣ میزان پرداخت به قاضی ذهنیتی شکل گرفته که پرداخت حقوق به قاضی باید واسع و زیاد باشد؛ چقدر نهج البلاغه و نامه۵۳ از این ذهنیت پشتیبانی می کند؟! • عنوان پرداخت چیست؟ اول باید پرسید، جبران خدمت به قاضی با چه عنوانی صورت می گیرد؟ اجرت یا ارتزاق؟! نگوییم چه فرقی می کند؟ پول دادن است دیگر به هر عنوان که باشد! چون قاضی نمونه شاخص پرداخت از بیت المال است و اتخاذ مبنای درست در بقیه موارد حکمرانی و حتی موارد مختلف همین قاضی کمک می کند. شهید اول در القواعد و الفوائد ج۲ص۱۲۶و۱۲۷ در قاعده۱۹۰ آورده: اصحاب (فقهای شیعه) "اجرت" بر قاضی را حرام و "ارتزاق از بیت المال" را جایز شمرده اند. بعد فرق ایندو را توضیح داده است: - رزق، احسان و اعانه از جانب امام به کسی است برای قیام به مصلحت عامه / نه اینکه معاوضه عمل او باشد. (به تعبیر دیگر، کار او کیلو نمیشود و پول به ازاء آن باشد که کار بیشتر و پرونده سنگین تر، پول بیشتر باشد؛ بلکه خود او را فارغ می کنند تا آن مصلحت عمومی را تدارک کند. به تعبیر نراقی: گرفتن رزق از جانب قاضی بخاطر قاضی بودنش است نه برای قضاوتش و در ازاء آن/ مستند الشیعه ج۱۷ص۶۸) - رزق عقد جایز و اجرت لازم - زیاده و نقصان در رزق متصور اما در اجرت، عوض طبق قرار داد فیمابین، معلوم است. - تغییر جنس در رزق متصور بخلاف اجرت - اجرت به ارث می رسد اما رزق نه! • نکته فنی اجتهادی در اجتهاد اینکه یک فرع ذیل چه بابی قرار گیرد هم از فنون اجتهاد است. پرداخت مالی به قاضی آیا ذیل باب "اخذ اجرت بر واجبات" قرار گیرد یا ذیل باب "ولایت و ارتزاق او"؟! بسیاری از فقهاء ذیل اولی قرار داده اند و از این حیث که کار واجب را می شود اجرت گرفت یا نه؟ بدان پرداخته اند. بالتبع قضاوتهای مستحب و حتی همان قضاوت واجب(کفایی یا عینی) تابع آن مبنا در اخذ اجرت بر واجبات می شود. صاحب جواهر از اساس قضاوت را شعبه ولایت شمرده و ذیل مباحث ولایت بدان پرداخته که از جمله مسائل آن "عدم اخذ اجرت" است. نیازهای زندگی او از طریق ارتزاق از بیت المال تامین می شود. (ر.ک: جواهر الکلام ج۲۲ص۱۲۲) • میزان پرداخت چقدر باشد؟ - اول نیازمند تاسیس اصل و قاعده کلی هستیم. اصل در پرداخت از بیت المال، عدم جواز است الا با وجود حاجت به گونه ای که بدون آن پرداخت آن مخارج زندگی فرد تامین نشود و آن مصلحت (مثلا قضاوت) تدارک نشود (ر.ک: المکاسب ج۲ص۱۵۴) روایاتی هم همین را تایید می کند... ⬅️ حضرت در این فقره نامه۵۳ می فرماید: "وافسَح لَهُ فی البَذل ما یُزیلُ علَّتَهُ و تَقِلُّ معه حاجَتُهُ الی الناس: در بذل مال به قاضی، فسحت و فراخی داشته باش چندان که نیازش را از بین ببرد و حاجتش به مردم کم شود" ❓یعنی چقدر بدهد؟! ❗️برخی اینجور معنا می کنند آنقدر که رشوه نگیرد! واضح است این منظور نیست. چون رشوه، "هل من مزید" است! وقتی پروند ۳هزار میلیاردی است ممکن است پیشنهاد رشوه چند میلیارد باشد وقتی ۴۰هزار میلیارد شد، چند ده برابر میشود؛ حقوق با رشوه مسابقه بگذارد؟!! "یزیل علته" یعنی نیاز و کمبودش مرتفع شود نه همه امکانهای وسوسه اش بسته شود که چاه ویل است و پر نمیشود! • سیره حضرت درباره این فراز سیره عملی حضرت درباره شریح قاضی، مفسر و مبین این فراز است. خلفای قبل به شریح ماهی ۱۰۰درهم (سالی ۱۲۰۰ درهم) بعلاوه مقداری گندم می دادند ؛ حضرت آنرا به سالی ۵۰۰ درهم کاست! (ر.ک: السرائر ج۲ص۱۷۸) آیت الله سبحانی دلیل نامه۳ نهج البلاغه را چنین شرح می دهد که شریح از بیت المال رزق می گرفت و هر ماه چیز اندکی می گرفت وقتی به حضرت خبر رسید که خانه ۸۰ دیناری خریده برایش چنین گفت، چون مافوق میزان ارتزاق بود، پس مظان این بود که حلال و حرام قاطی کرده باشد. (ر.ک: القضاء و الشهاده ج۱ص۱۵۱و۱۵۲) ⬅️ پس میزان پرداخت، نجومی و بسیار زیاد نیست متعارف زندگی است. درمان سلامت قاضی و مصونیت از رشوه و... در فراز بعد و همچنین سخت گیری در شرایط ۱۴ گانه سابق به شکل پیشینی و پسینی (نظارت و بارزسی) است. ادامه در بخش دوم ☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و دوم/۹تیر۱۴۰۲ حجت الاسلام محسن قنبریان 2⃣ جایگاه سیاسی قاضی مهمتر از میزان پرداخت مالی، جایگاه قاضی وارسته در نظام حکمرانی است. حضرت در ادامه می فرماید: "واعطِهِ مِنَ المَنزِلهِ لدیک ما لا یَطمَعُ فیه غَیرُهُ مِن خاصَّتِک : منزلتی (سیاسی - اجتماعی) نزد خود به قاضی اعطا کن که هیچ یک از خواص و نزدیکان در او طمع نکند" "لیامَنَ بذلک اغتیالَ الرجالِ له عندک: آن جایگاه قاضی را ایمن کند که رجال سیاسی نزد تو او را غافلگیر (ترور شخصیت) کنند" ⬅️ وقتی با ۱۴ شرط سخت و بازرسی صلاحیت او احراز شد، او باید واقعا تمام کننده و قاضی باشد و نزدیکترین جایگاه داشته باشد. اگر خواص و نزدیکانی، منزلت بالاتر داشته باشند، قاضی در آنها طمع می کند و زمینه معامله و ساخت و پاخت فراهم می شود. اگر حکم قاضی با منزلت های دیگر قابل تغییر باشد، چرا قاضی خود با آن صاحب منزلتها نبندد یا دستش به رشوه از مدعیان دراز نشود؟! پس عامل باز داشتن قاضی از تخلف، پرداخت نجومی نیست، ارجمندی قضاوت او و تمام کنندگی او در پرونده هاست. *تفصیل نکات را در فایل صوتی بشنوید! ☑️ @m_ghanbarian
شهید بهشتی و عدالت اجتماعی.mp3
23.82M
▫️نشست : شهید بهشتی و عدالت اجتماعی حجت الاسلام محسن قنبریان/ مدرسه معصومیه/ ۶تیر۱۴۰۲ • "دین یعنی عدل و عدل یعنی دین" • چالش سه وجهی پیش پای بهشتی: - ساختار و روابط اقتصادی سرمایه داری که توازن اجتماعی را بهم ریخته! - احکام فرعیه ای که عملا موجب عدالت نشده! - مارکسیست هایی که احکام دین را عامل نظام طبقاتی می شمارند! ⬅️ سه درگیریِ: عینی، میدانی، فکری با این سه چالش - دفاع از احکام فرعیه مقابل مارکسیست ها - پس مشکل بی عدالتی از کجاست؟ (دو سطح بحث با فقه گرایان) - در مواجهه عینی با سرمایه داری! • سه اصل اساسی نظام بهشتی... - از ۹ اصل به ۷ اصل و بعد به سه اصل بنیادی تر می رسد... ☑️ @m_ghanbarian
▫️چکیده نشست: شهید بهشتی و عدالت اجتماعی حجت الاسلام محسن قنبریان/ مدرسه معصومیه/ ۶تیر۱۴۰۲ • "دین یعنی عدل و عدل یعنی دین؛ هرجا دیدید می گویند دین و اسلام اما عدالت اجتماعی نیست، بدانید اسلامش قلابی است" در ص۷۰ از رابطه شرک و کفر با ظلم می گوید: "ظلم و کفر و شرک و ظلم چنان در قرآن پا به پای هم آمده که قسط و ایمان". 🔷 چالش سه وجهی عدالت پیش پای شهید بهشتی: ۱. ساختار روابط اقتصادی-تجاری سرمایه داری که را بهم ریخته! ۲.احکام فرعیه (اجاره، مضارعه و..‌.) که عملا موجب عدالت نشده! ۳. مارکسیت ها و قرائت های دگر اندیش که احکام دین را عامل نظام طبقاتی و سرمایه داری فاسد می شمرند! ⬅️ بالتبع اینها شهید بهشتی درگیری سه وجهی ای دارد: ۱. درگیری عینی با سرمایه داری فاسد و ارائه طرح و ساختار و ای برای مقابله با آن و ایجاد توازن اجتماعی ۲. درگیری میدانی با فقه گرایانی که تقلیل گرایانه فکر می کنند چاره فقط اجرای احکام فرعیه است! گمان می کنند اجاره و مضارعه و... در هر ظرفی، موجب عدالت می شود! ۳. درگیری فکری با مارکسیست ها و دگر اندیشان تا ثابت کند احکام دین و نهادهای اقتصادی (مضاربه و...) در ذات خود عادلانه اند و مشکل جای دیگر -یعنی روابط و ساختار غلط- است. 🔸 درگیری فکری با مارکسیست ها می گفتند: "اصلا مضاربه وقتی درست است که برای سرمایه سهمی قائل باشیم بنابراین کار را آن شخص دیگر می کند و این طرف آنطرف می دود اما بالاخره ۱٪ یا ۹۰٪ از پاداش و ارزش کار او به جیب این آقای سرمایه دار می رود. پس اسلام به این شکل، بنیان و اساس سرمایه داری را گذاشته است!!" بهشتی چون مجتهدی اصولی بود، احکام را تابع مصالح ذاتیه می دانست و اساس مصالح را هم بازگشت به قضیه "عدل حسَن" می دانست لذا احکام اجاره و مضاربه و بیع و... را هیچکدام ذاتا ناعادلانه نمی دانست: "اصل تشریع اجاره به هیچ وجه مستلزم این نیست که ما بگوییم از اسلام اینگونه فهمیده میشود که چون اجاره هست بنابراین نظام فاسد مستغلاتی هم درست است! نه هیچ نمی توان اینرا ثابت کرد". "در اصل تشریع بیع و اجاره، مضاربه و مزارعه و مساقات هیچ انحراف اقتصادی وجود ندارد و از اصول این قوانین و از این ابواب و احکام فقهی هیچ تایید بی عدالتی و نابسامانی ها در نمی آید" ❓ پس مشکل کجاست؟ "کمبود مربوط به نظام عادل صحیح اجتماعی است و همه مشکلات را باید در آنجا حل کرد و چون بر روی مسائل مربوط به چنین نظامی آنطور که باید و شاید، نه کار شده نه گفته و شنیده شده و نه عمل شده است این است که ما همیشه خودمان را در حال نابسامانی و بی تعادلی یافته ایم". شهید بهشتی نظام عادلانه اجتماعی را صرفا اجرای نهادهای مضاربه و اجاره و... نمی داند بلکه نظام، اصولی است -که باز از دین استخراج میشود- اما روابط عینی و خارجی و ساختارهای اقتصادی را توازن می دهد تا عقود و نهادهای احکام فرعیه در آن نتیجه عدالت دهند "در جامعه ای که ساختار روابط اقتصادی و تجاری آن عادلانه است هرکدام از این قواعد(عقود اسلامی) در جای خود مفید و لازم است". ادامه در بخش دوم ☑️ @m_ghanbarian
▫️چکیده نشست: شهید بهشتی و عدالت اجتماعی حجت الاسلام محسن قنبریان/ مدرسه معصومیه/ ۶تیر۱۴۰۲ 🔸 مواجهه میدانی با تقلیل گرایان اینان عمدتا فقهای سنتی بودند که گمان می کردند مشکل فقط عدم اجرای احکام فرعی است! بهشتی نشان می دهد در روابط واقعی اقتصادی -وقتی عدم توازن باشد- اجاره و مضاربه و... نه تنها موجب عدالت نمی شود بلکه پوشش بی عدالتی ها می شود! با این دسته دو سطح پاسخ می داد: الف) در مقام احتجاج؛ که مثل طبیب می گفت تا حکم ثانویه بگیرد! مثلا درباره سود سرمایه در گردش بازرگانی، آنرا عامل تورم و فقر معرفی می کرد و می گفت: "من اینجا بعنوان یک طبیب حرف می زنم نه به عنوان یک فقیه. ملت ما هم فعلا بیمار یک بیماری شکننده اجتماعی و اقتصادی است: بالا رفتن سرسام آور قیمت ها! مگر عیبی دارد که یک بار بنده در خدمت دوستان و مردم ایران باشم و به عنوان یک درمان مطلبی را پیشنهاد کنم؟! من نمی خواهم بگویم مساله از نظر فقهی چگونه است. این مساله توضیحات مفصل تری می خواهد. ولی می گویم درمان این بیماری شکننده ای که جامعه ما و اقتصاد ما به آن دچار است حذف کامل سود و بهره دهیِ سرمایه در گردش است". مثل اینکه پزشک در شرایطی برخی غذاهای حلال را بر بیمار مضر می داند و فقیه هم بالتبع حکم به حرمت می کند دارد حرف می زند. ب) یکبار هم راه اصلی تر خود را بیان می کند که حکومت با توجه به نظام اقتصادی صحیح و عادلانه، توازن اجتماعی را به روابط واقعی و ساختار اقتصادی برگرداند تا این احکام نتیجه عدالت دهند. "اصل تشریع قانون مضاربه، هیچ مستلزم تصویب سرمایه داری فاسد نیست. در اینجا هم مثل خرید و فروش و مثل اجاره اگر این قرارداد موجب بر هم زدن توازن اقتصادی بشود باز باید با نظارت حکومت صحیح بر نرخ گذاری و هدایت کار، مشکل را حل کرد". از همین جاست که شهید بهشتی ولایت مطلقه فقیه -که حق تشریع موقت دارد- را زودتر از داغ شدن بحث آن بین امام و برخی شاگردان طرح می کند! این شاگرد زبده امام، را از همان کتاب البیع امام (الاسلام هو الحکومه...) فهمیده و حتی لفظ مطلقه را هم زودتر از مباحث بعدی و بیان امام، طرح می کند! ولایت مطلقه فقیه را برای تثبیت نظام اقتصادی صالح -که مستخرج از شریعت است و وظیفه تصحیح روابط عینی و واقعی دارد- می خواهد. فقط در کتاب نظام اقتصادی در اسلام(مباحث کاربردی)، ۷ جا از ولایت مطلقه استفاده می کند که یک جا تصریح به لفظ آن هم هست: - ص۶۴و۶۵ در مساله زمین و تصریح به تصرف ولو بدون رضایت مالک! - ص۷۶ در همان مساله زمین و حق اولویت ولی امر در طول مالکیت شخصی و خصوصی - ص۱۲۷ در بحث مالیات و اجازه وضع مالیات غیر از خمس و زکات - ص۱۵۴ در ضرورت دولتی بودن بیمه ها - ص۱۵۵ در مساله تثبیت قیمت ها (۱) - ص۱۷۷ در دخالت موثر دولت در تعاونی ها به نفع عموم (تصریح به ولایت مطلقه) - ص۱۹۱و۱۹۲ در دولتی کردن بازرگانی خارجی 🔸 مواجهه عینی با سرمایه داری و ارائه طرح و نظام اقتصاد اسلامی مواجهه اصلی او در اقتصاد با سرمایه داری فاسد بود. همین جا منظور او از نظام صحیح عادلانه که روابط واقعی و ساختار عینی اقتصاد را متعادل می کند تا احکام فرعیه فقه غیر از ذات عادلانه نتیجه عدالت دهند هم معلوم میشود. سه فصل اول کتاب نظام اقتصادی در اسلام(مباحث کاربردی) از ۹ اصل این نظام -که در قانون اساسی هم آورده است- می گوید که به ۷ اصل اساسی و در آخر به سه بُعد اصلی قابل شمارش است: ۱. استقلال اقتصادی ۲. مبارزه با فقر و تامین نیازهای اساسی ۳. مبارزه با حاکمیت سرمایه بر نیروی کار/ یا: آزادگی انسان در رابطه با عامل اقتصادی واضح است این اصول هم از متن دین در می آید و فقیهی با آن مخالفت ندارد اما بدون تحقق درست و کامل آنها، فروعات اجاره و مضاربه در بستره روابط غلط اقتصادی، نتیحه عدالت نمی دهد. بلکه مثلا بخاطر فقدان اصل سوم، نیمی از خانوارهای ایران با عقد اجاره کارگری عملا در استثمار قرار می گیرند (توجه کنید) ادامه در بخش سوم ☑️ @m_ghanbarian
▫️چکیده نشست: شهید بهشتی و عدالت اجتماعی حجت الاسلام محسن قنبریان/ مدرسه معصومیه/ ۶تیر۱۴۰۲ 🔸 مبارزه با فقر و تامین نیازهای اساسی شهید بهشتی در این اصل بین نیازهای پوشاک و خوراک و مسکن با نیاز بهداشت و آموزش به درستی و به جا فرق می گذارد در ص۲۱و۲۲ دولت را مباشر برای در اختیار قراردادن خوراک و پوشاک و حتی مسکن نمی داند و این (مباشرت دولت) بدترین نوع می شمارد. "آنچه در قانون اساسی مورد نظر بوده این است که شکل اقتصادی، توزیع درآمدها، ایجاد امکانات شغلی، برنامه ریزی های اقتصادی به سمتی برود که با کار خلاق و فعال خود انسان ها این نیازها تامین شود" "پس تامین مسکن معنایش این است که باید سیاست تولید و توزیع مسکن در جمهوری اسلامی چنان سیاستی باشد که همه بتوانند در حد نیازشان مسکن تهیه کنند، نه این که دولت بیاید برای همه خانه بسازد و به صورت کوپنی ،جیره بندی و سهمیه بندی، سهمیه مسکن بدهد. این منظور نیست". منظورشان از سیاست تولید و توزیع مثل سیاست زمین صفر و رفع احتکار زمین توسط دولت است تا قیمت تمام شده مسکن، ارزان شده و خود مردم قادر به انجامش باشند. اما درباره بهداشت و آموزش، دولتی بودن را درست می داند: "اما در مورد بهداشت و درمان، می تواند حمایتی باشد این مساله ای است که هیچ اشکالی ندارد دولتی باشد". همین جا هم راه حل را اجبار و عمومی کردن بیمه همگانی و ملزم کردن تمام دستگاه های درمانی به طرف قرارداد بودن با بیمه می شمارد؛ با این توجه که ایشان بیمه را دولتی می خواست. درباره آموزش هم می گوید: "درباره آموزش و پرورش نقش دولت، نقش اصلی است یعنی دولت باید امکان آموزش رایگان را برای همه فراهم کند". 🔸 مبارزه با حاکمیت سرمایه بر نیروی کار در بین سه اصل اساسی ذکر شده این یکی مهمتر و شاه بیت شهید بهشتی است که در بند۲ اصل۴۳ قانون اساسی -که پیشنهاد خود ایشان است- هم آمده است. در ص۳۳و۳۴ مباحث کاربردی خیلی خوب از ترتب بندهای اصل۴۳ و نقش بند۲ سخن گفته است. بند۲ این است: "تامین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسائل کاردر اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسائل کار ندارند در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ در آورد.‌‌.." - آیا فقه با این حرف مخالف است؟ یعنی مالک ابزار کار خود شدن را منع می کند؟! اینجا آن طبیب، در نقش فقیه حاضر می شود و از نظامی می گوید که با تحققش و تصحیح روابط خارجی بر آن اساس، دیگر عقد اجاره موجب استثمار نیمی از پدران جامعه نمیشود! این نمونه از اصول آن نظام صحیح عادلانه است که به توازن اجتماعی می انجامد و گفتیم بهشتی آنرا هم از دین و شریعت استنباط می کند و بستره احکام فرعیه اش می کند. 🔸 تناظر سیاست و اقتصاد توجه شایسته دیگر شهید بهشتی به این است که اقتصاد بدون سیاست درست نمی شود لذا هم در بند۲ اصل۴۳ حاکمیت سرمایه بر ابزار تولید و کار را رفع می کند و هم به کارگر در مثل اصل۱۰۴ قدرت سیاسی می دهد. در این تلازم می گوید: "یکی از راه های منزوی کردن توده مردم در عرصه سیاست و تصمیم گیری و سرنوشت سازی، همین است که کاری بکنیم مردم آن قدر صبح تا شب به فکر مسائل اقتصادی شان باشند که اصلا یاد مسائل سیاسی نباشند!" حضور در تحلیل و مسائل سیاسی کشور را برای همه "تا بتوانند در رهبری کشور شرکت کنند یعنی سهمی را که هر انسانی در هدایت امور سیاسی کشور دارد درست ایفا کنند" را لازم و منوط به مثل بند۲ اصل ۴۳ می دانست. شهید بهشتی حکومتی که نماینده جامعه باشد را بر مالکیت شخصی و خصوصی -آنجا که به توازن اجتماعی ضربه بزند- اولویت می داد که با توجه به اصول نظام صحیح اقتصاد در اسلام مداخله کند و روابط خارجی را تصحیح کند. ⬅️ در یک کلام شهید بهشتی عدالت اجتماعی را با مردمی کردن اقتصاد + جمهوریت در سیاست تعقیب می کرد. ............................ ۱. درباره نرخ گذاری و فرآیند آن در نظر شهید بهشتی و نقش فقه، حکومت و علم اقتصاد در آن باید در مجال جدایی سخن بگویم مساله بسیط و خطی نیست. ☑️ @m_ghanbarian
❓غیر از اطعام، غدیر چه مناسکی به خود دیده یا از چه سننی بهره برده است؟ 1⃣ از "تعارف" تا "مواخاة" غدیر، تجلی "فاصبحتم بنعمته اخواناً" هم هست. "ولایت عرضی" و پیوند اجتماعی مردم ذیل "ولایت طولی"(امامت) کارکرد دیگر غدیر است. اصلا مهمانی و اطعام برای این منظور مورد تاکید است و میشود خروجی اش را سنجید. از مراوده با همدیگر(تعارف) تا پیمان برادری(مواخات) مستحبات این روز است. در دنیای مدرن _که "اهالی" را "شهروند" و مناسبات آموزشی، حمایتی، ضمانتیِ گذشته را بجای "باهم- از هم" به "موسسات مدرن" سپرده و با متمرکز کردن، کنترل پذیر و هدایت شونده کرده است_ بیشتر این کارکرد غدیر (اگر نصابش رعایت شود) مهم شده است. 2⃣ مناشده! غدیر، عید سیاست و دخالت مردم در امر حکومت هم هست.(رهبری۷۵/۲/۱۸) بحث بر سر حاکم، صفات و شرایط او، احتجاج به غدیر را به "شورای خلافت" (ذی حجه سال۲۴ه) کشاند. اینبار غدیر نه با مهمانی که با "مناشده" خود را نشان داد! مناشده، قسم دادن برای اظهار شهادت است. حضرت امیر(ع) یکبار دیگر هم در زمان حکومت خود وقتی، او مورد تردید واقع شده بود در صحن علنی مردم و میدان شهر، مناشده برقرار کرد(مناشده رحبه). از حاضرین خواست هرکه در غدیر بود بلند شود و شهادت دهد! برای پیروان غدیر، شاخص کردن ولایت غدیر و سنجش حکمرانی ها بر اساس معیارهای امامت غدیر، میتواند مضمون و محتوای سالگشت های غدیر باشد. افتخار به داشته ها و مطالبه کمبودها و احتجاج با منکران و منتقدان، بازتولید مناشده در عصر ماست. چنین غدیری هرگز یک فستیوال و زنگ تفریح و "روز رُفع القلم" نمی شود. محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
40.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برای عدالت اجتماعی، فرصت برابر در منابع، قدم اول است 🎙 حجت‌الاسلام محسن قنبریان 🔹 ما در تحقق عدالت عقب هستیم. 🔹 یکی از راه‌های تحقق عدالت‌اجتماعی، دخیل کردن خیل میلیونی مردم در چرخه تولید است. 🔹 منبر هیأت برای تعریض و کنایه نیست بلکه باید صدای مردم برای مطالبه‌گری باشد. 🔰 هفدهمین همایش مدیران هیأت‌های محوری‌و‌برگزیده کشور 🗓|تیرماه۱۴۰۲| 📌|زنجان|حسینیه‌اعظم| 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🔰«حکـومت» بر «مالـک» نسبت به تمام اموال شخصی‌اش، در جهت مصالح‌ضـروری‌جامعه حق‌تقدم دارد. برشے‌‌ از جلسه‌‌ی درسگفتــار نظــام‌اقتصــادی‌دراســلام استاد ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ ‌ 🆔️ @sch_negah
محسن قنبریان
❓غیر از اطعام، غدیر چه مناسکی به خود دیده یا از چه سننی بهره برده است؟ 1⃣ از "تعارف" تا "مواخاة" غد
36.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 به لحاظ کارکرد گرایی، ولایت و غدیر، کارکرد هم دارد. نعمتی که موجب برادری و پیوند اجتماعی میشود (فاصبحتم بنعمته اخواناً) همان نعمتِ امامت و ولایت است که "اتممت علیکم نعمتی" در آیه غدیر بدان اشاره دارد. خلاصه امامت(ولایت طولی)، موجب جامعه هم میشود. برای ، تاکید بر مشترکات اهمیت ویژه دارد؛ که ولاء اهلبیت(ع) از زمره برترین آنهاست. یک جشن خوب غدیر را میتوان بر اساس این کارکرد هم ارزیابی کرد. پرداختن بهتر به مقوّمات این ولایت اجتماعی در برنامه ها و مضامین، همچنین تنظیم درست نقش "حاکمیت" -که خود در پرتو غدیر است- و "مردم" در نحوه های برگزاری، توجهات بعدی است که با مساعدتها میتواند هرسال بهتر از قبل شود. 🎥 ویدئو: مهمانی ۱کیلومتری دارالمومنین در عید غدیر۱۴۰۲ محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🎥 برای عدالت اجتماعی، فرصت برابر در منابع، قدم اول است 🎙 حجت‌الاسلام محسن قنبریان 🔹 ما در تحقق عد
نقش هیات در مردمی سازی اقتصاد.mp3
24.21M
❇️ نقش هیأت در مردمی‌سازی اقتصاد 🎙 حجت‌الاسلام محسن قنبریان 🔰 هفدهمین همایش مدیران هیأت‌های محوری‌و‌برگزیده کشور 🗓|تیرماه۱۴۰۲| 📌|زنجان|حسینیه‌اعظم| 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
اقتصــاد تبرعی و اصالتِ فردِ توسعه‌یافته در جمع استاد‌ به تعبیر شهیدبهشتی در کتاب «نظام‌اقتصادی در اســلام،» انسـان موجـودی خودخواه و مسابقه‌‌جو است و به دنبال منافــع خود حرکت می‌کند، البته این خودخـواهی صرفا به معنی پرستش نفس نیست، که اساسـا اسلام با آن مخالف است بلکه مــراد این است که محرِّک انسان خواسته‌ها و انگیــزه‌های اوست. شهید بهشتی معتقــد است نهادهای اقتصادی اسلام مانند نهاد "انفــاق" در جهت مبارزه با خودپــرستی به معنای مذموم آن، که در واقع به کار انداختن تمام امکــانات خود و موجودات دیگــر در جهت ارضای "منِ شخصی" است، طــراحی شده است. این خودخواهی به نوعی استعــاره‌ی "اصالت فرد" لیبرالیستی در برابر "اصالت جمع" مارکسیستی است. مسئله اصالت فــرد و جامعه پرسشی‌ ست که برای تمام متفکــران انقلاب مطرح شده و همه در معرض پاسخ به آن قرار گرفته‌اند. از منظــر شهید بهشتی اصالت با فردی است که همگــام جامعه باشد، فردی که حــرکت او و "منِ او" در راستای منافـع جمع است یا به معنای دیگر "توسعه‌ی من" در او ایجاد شده است و دیگر صرفا به منافع شخصی خودش فکر نمی‌کند. از همین جهت کارویــژه‌ی "انفاق" هم در حوزه فرد و هم در حوزه‌ی جامعه است. سوره‌های مکی قرآن نقش چشم‌گیــری در مبارزه با خودپرستی ایفا می‌کنند، در این ســوره‌ها، ساخت و تربیت انسان‌ها به شکل هنــری و آهنگین و نه با قانون و فرمان اتفاق می‌افتد، زیرا در موقف نهضــت اسلامی و تربیت مسلمانان نخستین قرار گرفته‌اند. این فهم از مکتب اســلام، فهم امام خمینی است که اسلام آن از "اســلام اجتماعی" و تربیتی عبور کرده و به "اسلام سیاسی" که ترکیبی از تربیت و قانون است می‌رسد. روح انفاق در اسلام این است که نیــاز دیگران با نیاز من تفاوتی ندارد. بنابراین در منطق اسلام جامعه‌ای مطلوب است که به فــرد در افق خانواده و به خانواده در افق امت توجه می‌کند و باز از امت به خانواده و فرد بازمی‌گردد. در واقع فــرد در اسلام در افق امت است و امت در افق فرد، لذا خودســازی و تربیتِ نفس توأم با خانواده‌سازی و امت‌سازی است. برشی از درسگفتار ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ ‌ 🆔️ @sch_negah
35.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حجاب را یکبار با استاندارد حرف نوی انقلاب اسلامی حل کردیم! 🎙حجت الاسلام محسن قنبریان •《جمهوری اسلامی حرف نوئی دارد؛ این حرف نو عبارت است از مردم و ارزشهای الهی. این دو تا باید با هم توأم بشوند و حرکتها و جوامع را شکل بدهند. این حرف ماست. ارزشهای معنوی و ارزشهای الهی، همراه با اراده‌ی مردم؛ نه تحمیل بر مردم.》(۹۰/۱۰/۷) • هنر انقلاب اسلامی در مقابل دو رقیب خود (تحجر و تجدد) این بوده که اراده مردم را پای ارزشهای الهی می آورده است و دوگانه غلط بین ایندو را می شکسته است. • رویکرد و نگاه سوم در مساله زن و حجاب وفادار به این حرف نوی انقلاب است. نه مثل طیفی، از ارزشهای الهی کوتاه آمده و حجاب عرفی را حجاب می گیرد و نه مثل طیف دیگر فقط احکام قضایی و پیگرد انتظامی را چاره می داند! • این استاندارد که ریشه در قرآن و حکومت نبوی دارد یکبار موفقیت خود را در مساله حجاب (و...) نشان داده است و باز هم میتواند نشان دهد... 🗓 ۷تیر۱۴۰۲ 🚩 کرمانشاه . حسینیه هنر ☑️ @m_ghanbarian
طول و عرض ولایت-نسخه ایتا.pdf
4.26M
💠 طول و عرض ولایت (تقریری از سه ارائه حجت الاسلام محسن قنبریان) - تبیین طول و عرض ولایت - معنای ولایت - تقسیم بندی ولایت - مراتب ولایت عرضی و الزامات آن - اختلال در ولاء اجتماعی - در چنین شرایطی چه باید کرد؟ امام رضا(ع) چه کرد؟ ☑️ @m_ghanbarian
فرآیند حل مساله حجاب با اصول انقلاب اسلامی.mp3
35.84M
⚜ برنامه قراری نو برای ائمه جمعه سرار کشور دوشنبه ۱۹تیر۱۴۰۲ موضوع: فرآیند حل مساله حجاب با اصول انقلاب اسلامی حجت الاسلام محسن قنبریان 🎧 شنیدن این فایل را به فعالان عرصه حجاب و عفاف توصیه می کنیم ☑️ @m_ghanbarian
🔖 برنامه سخنرانی دهه اول محرم۱۴۰۲ حجت الاسلام قنبریان در بهبهان 1⃣ یوم الحسین(ع) حسینیه امام حسن مجتبی(ع) - ساعت۱۰:۱۵ 2⃣ عاشورا؛ تلاقی توحید و کرامت انسان مسجد امام رضا(ع) - بعد از نماز ظهر و عصر هیات محبان سیدالشهدا 3⃣ سه آزادی ، سه انتخاب! مسجد المهدی - ساعت ۲۰:۳۰ هیأت منتظران حضرت مهدی(عج) 4⃣ حسینی بمان حسینیه رزمندگان اسلام - ساعت ۲۱:۳۰ هیأت محبین قاسم بن الحسن 5⃣ کتاب بحث با محوریت کتاب "خون آورد" ویژه جوانان - عصرها ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ برنامه علامت عاشورا، در صیغه مونث با حضور حجت الاسلام محسن قنبریان 📆 از چهارشنبه دهه اول محرم ساعت ۲۲:۳۰ و تکرار ۱۴ و ۱۷:۳۰ کاری از گروه معارف اسلامی شبکه دو سیما ☑️ @m_ghanbarian
🏘 شورای نگهبان و سقف اجاره! • "طرح ساماندهی بازار زمین، مسکن و اجاره بهاء" در ماده۸، به شورای عالی شهرسازی حق داده بود که نرخ افزایش سالیانه اجاره بهای املاک مسکونی را پس از تصویب این قانون برعهده گیرد. https://zaya.io/qmtq5 • شورای نگهبان به این ماده اش، اشکال قانون اساسی و هم اشکال شرعی گرفت که: "اطلاق تکلیف شورای عالی مسکن به تعیین و اعلام سقف یا میزان افزایش اجاره بهاء و قرض موضوع شرط آن، بدون تعیین ضابطه توسط قانون گذار مغایر اصل۸۵ قانون اساسی شناخته شد. با توجه به اشتراط چنین احکامی به وجود مصلحت ملزمه، لازم است به نحوی به مشروط بودن احکام این ماده به وجود مصالح مذکور تصریح شود و الا خلاف شرع خواهد بود." https://zaya.io/kka7a • روزنامه دنیای اقتصاد این را در راستای اصالت بازار برای تعیین قیمت دید و تیتر زد: مخالفت شرعی با اجاره دستوری! و نوشت: "نه" شرعی شورای نگهبان به اجاره بهای دستوری دو پیام مهم را منعکس می کند: رد "تعیین قیمت" در بازار اجاره و در عین حال تایید "کشف قیمت" در بازار مسکن. عدم ایراد شورای نگهبان به ماده۹ در مقابل ایراد به ماده۸ به معنای تایید فرآیند کشف قیمت در بازار مسکن در برابر رد قیمت گذاری دستوری در این بازار است. در واقع میتوان این طور برداشت کرد که قیمت مسکن و اعلام عمومی آن برای اطلاع متعاملین بازار مسکن، مجاز شمرده شده اما اعمال این قیمت ها در بازار با اقدام دستوری بدون اشاره به مصلحت ملزمه محل ایراد است. معنای مصلحت ملزمه در احکام فقهی آن است که قانون گذار باید بین حکم حکومتی و سایر احکام شرعی تمایز قائل شود. https://zaya.io/j47i7 • خوب است شورای نگهبان به دلالتهای ژورنالی ایرادات خود براساس اصالت بازار توجه کند! گرچه واقعا طرح میتوانست به گونه ای نوشته شود که چنین ایرادی بدان وارد نشود. • آنچه شایسته توجه است این است که چنین احکامی فقط از طریق ذکر مصلحت ملزمه و استفاده از حکم حکومتی و مصلحت حل نمی شود بلکه از طریق سوء استفاده از مضطر به فتوای امام خمینی هم قابل حل است. توضیح اینکه مشهور فقهاء در معاملات مضطر(بخلاف مکره)، قیمت نامتعارف را جایز دانسته و آنرا مخلّ به رضایت نهایی -که شرط صحت معامله است- نمی دانند؛ لکن امام خمینی در معاملات مضطر هم قیمت نامتعارف را اشکال کرده با تمسک به قاعده لاحرج، فقط قیمت را تا جایی درست می داند که به حرج مضطر نیانجامد. https://eitaa.com/m_ghanbarian/3185 • جمع بندی اینکه اگر طرح مجلس شورای اسلامی شرائط اضطرار مستاجرین در این سالها را -که مستند به آمار و نمودارهای اقتصادی است- خوب و رسا بیان کند، شورای نگهبان براساس فتوای معیار(فتوای امام خمینی) باید آنرا تایید کند و نیازی به بیان مصلحت ملزمه و استفاده از حکم حکومتی ندارد. فتوای فقهی بنیانگذار انقلاب ،تعیین قیمت (حد حرج مضطر) را مجاز شمرده و اقلا در شرایط اضطرار مستاجرین، تعیین قیمت را به بازار آزاد -با قیمت های نامتعارف جاری- نسپرده است. لحاظ چنین فتاوای گره گشایی از بنیانگذار انقلاب اسلامی، وظیفه شورای محترم نگهبان است. 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۲/۴/۲۷ ☑️ @m_ghanbarian
۱-سه آزادی ، سه انتخاب!.mp3
26.1M
💢 سه آزادی؛ سه انتخاب! سخنرانی شب اول محرم ۲۷تیر۱۴۰۲ حجت الاسلام قنبریان • قاعده اول: هر توان در انسان سند یک حق ! اختیار، سند حق انتخاب • آزادی: عدم مانع برای بروز این استعدادها • "حق انتخاب" با "سرنوشت سازی انتخابها" منافاتی ندارد! • نمایی از مجموعه انتخابهای متوالی عبدالله بن عمر و نتایج قهری آن: - از قیّم شورای ۶نفره تا بیعت نکردن با علی(ع) اما بیعت با معاویه، از مخالفت با ولایتعهدی یزید تا نصیحت امام حسین(ع) و بیعت با یزید تا بیعت با پای حجاج برای اموی ها! * فایل صوتی کامل را اینجا بشنوید ☑️ @m_ghanbarian
💢 سه آزادی؛ سه انتخاب! چکیده سخنرانی شب اول محرم هیات منتظران حضرت مهدی(ع) / ۲۷تیر۱۴۰۲ حجت الاسلام قنبریان • قاعده اول: هر توان در انسان سند یک حق! شهید مطهری از حکمت و هستی شناسی شروع می کند. هر قوه و توان و ظرفیت در هر موجود، سند طلبکاری یک حق است. دندان علف جویدن و هاضمه مناسب آن، سند طلبکاری گوسفند برای حق علف! اگر علف در عالم نباشد، خلاف حکمت خالق است و اگر کسی مانع شود، ظالم است. واقعیت عینی گوسفند نشان نمی دهد او حق آموزش یا انتخاب داشته باشد؛ اما اگر جایش یک بچه انسان قرار گیرد، عقل و قوای ادراکی او سند طلبکاری حق آموزش و "اختیار" او سند حق انتخاب اوست. انسان تکویناً مختار است و اختیار از او قابل سلب نیست؛ مثل اینکه نیاز به غذا از او قابل سلب نیست. این "حق طبیعی"، انتخاب به انسان می دهد. فرق حق طبیعی در اینجا و نزد برخی مکاتب غربی این است که "غایت" انسان در آن لحاظ میشود. با اِعمال اختیار و انتخابهاست که انسان به کمال لایق می رسد، پس حق انتخاب دارد حتی اگر انتخاب غلطی کند و بعد تصحیح کند. • آزادی: عدم مانع! آزادی (بمعنای آزادی بیرونی و همین آزادی سیاسی اجتماعی) یعنی نبودن مانع برای بروز این استعدادها. شهید مطهری چنین تعریف می کند: "به این معناست که عمل او از خواست و رضایت کامل و تصویب قوه تمییز او سرچشمه بگیرد و هیچ عاملی او را برخلاف میل و رغبت و رضا و تشخیص او وادار نکند" (انسان و سرنوشت/ص۶۰) گفتیم اختیار غیر قابل سلب از سوی عوامل خارجی و داخلی انسان است اما اگر عوامل خارجی جایی برای انتخاب نگذارند و فقط اجازه یک گزینه بدهند، این سلب آزادی است. • انتخاب ها سرنوشت سازند! وقتی می گوییم انسان حق انتخاب دارد، نه یعنی همه انتخابهایش اثر بالسویه دارد! واضح است در نظام علّی عالم هر موجودی اثر خود را دارد پس انتخاب خوب و بد مطرح می شود. همسر و شوهر خوب مثل بد نیست. رفیق بد مثل خوب نیست! انتخابهای سیاسی-اجتماعی هم همینطور است. زنجیره ای انتخاب، سرنوشت ما را می سازد. باید توجه کرد، "سکوت" هم یک انتخاب است! انتخاب علی(ع) یا دیگری، یا سکوت دربرابر غصب حق علی(ع) یک نتیجه ندارد؛ اما همزمان با این نباید به زور همه گزینه های محتمل جلوی اختیار سلب و مردم به زور و اکراه پای گزینه علی(ع) آورده شوند! این هم یعنی آزادی! یعنی تعیین سرنوشت آزادانه! لذا فرمود: "لنا حق" ما از طرف خدا حق (امامت و ولایت) داریم؛ "اِن اعطیناه" اگر به ما اعطائش کنند (یعنی به زور نمی گیریم) "و الا رکبنا اعجاز الابل و ان طال السری" اگر حق را به ما اعطاء نکردند، ترک شتر می نشینیم ولو شب روی طول بکشد! هردو سوی سخن درش هست هم: آزادی تعیین سرنوشت و عدم اکراه به گزینه خاص(حتی حق)/ هم اثر وضعی انتخاب بد و سرنوشت سازی اش برای فرد و جامعه: می فرماید "وان طال السری" یعنی انتخاب غیر او، ظلمت می سازد! روابط جامعه را تیره می کند. • نمونه: زنجیره انتخابهای عبدالله بن عمر! - او قیّم شورای ۶نفره خلافت است که تخلف نکنند/ بعد قتل عثمان با حضرت امیر(ع) بیعت نکرد!/ بهانه اش "اجماع مردم" بود! گفت: بیعت نمی کنم تا همه مردم بیعت کنند!/ با وجودی که جز شام همه در بیعت علی(ع) مباشر یا با نماینده بودند و چنین بیعتی در تمام دنیای گذشته در یونان و روم و ایران و اسلام سابقه نداشت! - از آن توقع رای عموم مردم بعد تنزل کرد و با معاویه بیعت کرد!/ معاویه در دومة الجندل با فریب یک انگشتر در آوردن و دست کردن حَکَم ها خلیفه شد و کلا ۴۰۰نفر بیشتر حاضر نبودند! - با ولایتعهدی یزید اول مخالفت کرد/ اما در مکه سه دیدار با سیدالشهدا کرد که او را به صلح با یزید تشویق کند!/ بعد عاشورا به یزید نامه نوشت و با ولید حاکم مدینه از طرف او بیعت کرد!/ در واقعه عجیب حرّه جانب مردم نایستاد و خویشان را تهدید هم کرد که بیعت با یزید را نشکنند!/ در عاشورا از جنگ با یزید ترسیدند، حالا یزید به جنگشان آمد! از اسارت زنان و دخترانشان ترسیدند، حالا سه شبانه روز تجاوز به دختران و زنان مدینه مباح شد! - در زمان عبدالملک مروان شبانه رفت تا بیعت کند! توجیهش این بود که نکند به مرگ جاهلی بمیرم و امامم را نشناسم!/ حجاج بن یوسف پایش را دراز کرد تا با پایش بیعت کند! ⬅️ این زنجیره انتخاب در همین سوی عالم قبل از قیامت به ما عیان می کند: انتخابها به هم مربوط و سرنوشت سازند! قیّم شورای خلافت و کاندید خلافت را چنین زبون و ذلیل می کند. ☑️ @m_ghanbarian
قسمت اول - علامت.mp3
21.98M
🔉فایل صوتی برنامه تلوزیونی «علامت» | قسمت اول 💠عاشورا؛در صیغه مونث 💬گفتگو با حجت الاسلام قنبریان 🔸چهارشنبه ۲۸ تیر | شبکه دو سیما ▫️ @alamaat_tv2
32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آزادی شعار عاشورا است./عاشورا آمده است که آزادها را آزاد کند. 🔰 برنامه تلوزیونی «علامت» | قسمت اول 💠عاشورا؛در صیغه مونث 💬گفتگو با حجت الاسلام قنبریان 🔸چهارشنبه ۲۸ تیر | شبکه دو سیما ▫️ @alamaat_tv2
۲-سه آزادی ، سه انتخاب.mp3
28.75M
💢 سه آزادی؛ سه انتخاب! سخنرانی شب دوم محرم ۲۸تیر۱۴۰۲ حجت الاسلام قنبریان • بیان شهید بهشتی درباره این بحث: آزادی انسان از روح الهی اوست! • مهلت دادن به بدکاران بخاطر همین آزادی است! • انتخاب ها سرنوشت سازند! • نمونه : عبیدالله حر جعفی/ مقایسه با حر بن ریاحی * نکات و تفاصیل را در صوت بشنوید ☑️ @m_ghanbarian
💢 سه آزادی؛ سه انتخاب! چکیده سخنرانی شب دوم محرم هیات منتظران حضرت مهدی(ع) / ۲۸تیر۱۴۰۲ حجت الاسلام قنبریان • بیان شهید بهشتی: " انسان چگونه انسان می شود؟ آن موقعی که روح الهی در او دمیده می شود. این روح الهی که در انسان دمیده شد با تمام خصوصیات اصلی اش باید مورد توجه قرار بگیرد. آن خصوصیت اصیل چیست؟ در میان موجودات عالم، موجودی که کارش را صد در صد از روی اختیار انجام می دهد خداست. همراه این روح الهی که به انسان داده اند، یک مسئولیت هم برعهده اش نهاده اند. گفتند تو با این روح الهی، مسئول آن هستی که از لابلای پیچ و خم هایی که در پیکرت و در رابطه با پیکرت، با محیط طبیعت و محیط اجتماع وجود دارد، با اختیار و انتخاب خود، راه را به سوی آینده تاریک یا روشن خود بگشایی". (انسان از منظر قرآن ص۹۶/ شناخت اسلام ص۱۴۰) ایشان به نکته مهلت دادن به کفار (۱۸۳اعراف/ ۱۷۸آل عمران) می پردازد: "کافران فکر نکنند که این امکانات و این زمینه آزاد که حتی برای طغیان و عصیان به آنها داده ایم حتما برای آنها منشأ سعادت باشد؛ نه، بلکه تابع این است که آنها از این فرصت چگونه استفاده کنند. اینها می تواند حتی امکانی برای تیره بخت شدن آنها باشد. چنین فرصتی را به آنها می دهیم تا سرشت و باطن آنها کاملتر تجلی کند، تا انتخاب آنها کاملتر تحقق پیدا کند" (همان ص۹۷/ درس گفتارهای فلسفه دین ص۱۷۸) ⬅️ هم حق طبیعی انتخاب سرنوشت هست و هم انتخابها سرنوشت تیره یا روشن انسان را می سازند. • نمونه عبیدالله حر جعفی و حر بن یزید ریاحی: - ابن حر عثمانی و در صفین علیه حضرت امیر(ع) بود. در ماجرای عاشورا آزاد به انتخاب است امام هم دوبار او را دعوت کرد؛ تشخیص داد حق با حسین(ع) است اما انتخاب نکرد! این عدم انتخاب تا آخر به او ضربه زد! خود را ملامت می کرد. اول با مختار همراه شد بعد به مصعب بن زبیر پیوست و با مختار جنگید. مصعب به او مظنون شد و زندانی اش کرد! آزاد که شد به امویان پیوست! کوفه دست زبیریان بود زخمی مجروح برای فرار در فرات به قایق نشست و بعد خود را غرق کرد!!! زنجیره انتخابهای بد بعد، متاثر از عدم انتخاب درست اولش بود. بین بد(زبیریان) و بدتر(امویان) دچار شد و عاقبت هم در انتخابهای بد خود غرق شد در حالیکه برای عدم انتخاب حسین(ع) اشعار سوزناک می خواند. - حر اما آگاهی هایش او را به انتخاب درست کشاند... * تفصیل نکات را در فایل صوتی بشنوید! ☑️ @m_ghanbarian