«مامان، چرا گریه میکنی؟»
#رحمانی
(مامان چهار فرزند)
تب دخترم که پایین آمد، خوابم برد.
یک خواب عمیق و آرام...
بدون صدای انفجار، بدون اضطراب ویرانی...
پسر نوجوانم را که برای مدرسه بدرقه کردم، مطالعهٔ کتاب مورد علاقهام را شروع کردم،
بدون دلشورهٔ دستگیر شدن پسرم،
بدون حسرت و افسوس اینکه آیا به خانه برمیگردد یا در ایست و بازرسیها گرفتار میشود...😓
دست دخترم را که زخم شده بود، با آرامش ضدعفونی کردم و با باند استریل پانسمان کردم، بعد هم برایش شربت عسل درست کردم و با هم بازی کردیم،
بدون وحشت از نبود دارو و عفونت و مرگ و...
به روی پسر کوچکم که بالاخره راضی شد لباس محبوبش را که کثیف شده بود، با لباس تازه و زیبایی عوض کند، خندیدم.
بدون غصه و درد دیدن پوستهای تاول زده از بمبهای فسفری...
دختر بیمارم که بالاخره حاضر شد با وعدهٔ درست کردن غذای مورد علاقهاش سوپ و دارویش را بخورد، نفسی از سر آسودگی کشیدم،
بدون غصهٔ مردن کودک بیمار و گرسنهام در بمبارانها...😢
همسرم که از سفر برگشت، بچهها دورهاش کردند و سوغاتیهایشان را تحویل گرفتند،
بدون درد سنگین یتیمی برای نازدانههایی که بابایشان هیچوقت از سفر بر نمیگردد...
بدون بهت و حیرت سنگین مردی که با ویرانههای خانه و اجساد همسر و فرزندانش مواجه میشود...
این روزها،
در کنار مادری ام برای فرزندانم،
من مادری برای بچههای فلسطین هم هستم.
دخترم گاهی مرا غافلگیر میکند؛
«مامان چرا گریه میکنی؟»
چگونه حالم را توضیح بدهم تا دختر شش سالهام متوجه بشود که لحظه لحظهٔ زندگی آرام و شیرین ما با همهٔ کاستیها و مشکلات این روزها،
برای دختران شش سالهٔ فلسطینی یک رویا و حسرت دستنیافتنی است...😞
#فلسطین
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
14020726 بیمارستان المعمدانی.mp3
8.34M
📣📣📣فوری فوری
🔴در پی فاجعۀ بیمارستان #المعمدانی #غزه
سخنرانی مهم دیگری از حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی منتشر شد.
🔴شنیدن این سخنرانی برای هر کسی که قلبش از فاجعۀ بیمارستان غزه به درد اومده لازمه.
📣همین حالا گوش کنید، تا آخر هم گوش کنید و همین حالا منتشر کنید.
کسایی که سخنرانی قبلی رو گوش ندادن، حتما گوش بدن.👇
https://eitaa.com/abbasivaladi/13066
‼️تنگۀ احد عملیات #طوفان_الاقصی فضای رسانه است. با انتشار مطالبی از این دست، نگهبان این تنگه باشید.
#فلسطین
#عباسی_ولدی
@abbasivaladi
این صوت رو حتما گوش بدید درباره وقایع این روزهای #غزه و فاجعه بیمارستان #المعمدانی 😭🖤👆🏻
دعای جوشن صغیر و صلوات و آیهی امن یجیب رو زیاد بخونیم این روزها به نیت نجات و پیروزی کامل مردم فلسطین و نابودی هرچه زودتر اسرائیل...
🇵🇸 خیزش امت اسلامی و انسان های آزاده در حمایت از مظلومیت اهالی غزه ✊
🇵🇸 تجمع مادران و بانوان ایرانی همراه با فرزندان🤱 روبروی دفتر سازمان ملل متحد در ایران 🇮🇷
⭕️ به منظور اعتراض به سیاستهای مماشات گونه سازمان ملل در برابر جنایت های رژیم اشغالگر اسراییل✊
🔸تحرکوا بسم الله الی الامام و لینصرن الله من ینصره
بر همه ی مسلمان ها واجب است از فلسطین دفاع کنند (مقام معظم رهبری)
⏰ زمان:پنج شنبه ۲۷ مهر ساعت ۱۳
🗓 مکان: خیابان دروس، بلوار شهرزاد، روبروی دفتر سازمان ملل متحد
#غزه
#امهات_القدس
#نهضت_مادری
ble.ir/ommahatalqods
فردا ظهر قرار ما، روبهروی دفتر سازمان ملل👆🏻
برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین صدای اعتراضمون رو به کل دنیا میرسونیم و ساکت نمیمونیم.🖤
#مرگ_بر_اسرائیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 تصاویری از تجمع مادرانهی امروز روبهروی دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران
#غزه
#طوفان_الاقصی
#بیمارستان_المعمدانی
#امهات_القدس
#نهضت_مادری
#مدار_مادران_انقلابی_مادرانه
#باشگاه_مادران_تاریخ
#مادران_شریف_ایران_زمین
#گروه_جهادی_حسنا
گزارش تکمیلی و اخبار این تجمع در کانال امهات القدس:
🔗 ble.ir/ommahatalqods
«تربیت اتفاقی نیست!»
#زهرا_شفیعی
(مامان #محمدعلی ۱۶، #ریحانه ۱۰، #حنانه ۸، #حانیه ۸، #محمدحسن ۱.۵ ساله)
شما بچه کوچیک داری واجب نیست!
با ۵ تا بچه؟ آخه چه کاریه؟
از تو بیکارتر نیست؟
بچهها چشم میخورنا!!
آخه آدم با نوزاد میره اینجور جاها؟
مگه سالهای بعد رو ازت گرفتن؟
اقلا بچهها رو نبر!!!😏
نمیدونم تا الان با چندتا از این جملات روبهرو شدی؟ سالهای قبل خیلی فکرم درگیر جواب این سوالها میشد، اینکه واقعاً کار درست چیه؟ تا کی میتونم حضور اجتماعی خودم رو بیرنگ کنم به امید روزی که بچهها بزرگ بشن و من بتونم تکلیف اجتماعیم رو ادا کنم؟
اطرافیانی که از سر دلسوزی، کنجکاوی، نگرانی و هزار تا دلیل مختلف، آدم رو در انتخاب درست دچار تردید میکنند!
اما الان قاطعتر تصمیم میگیرم، چون میدونم زندگی کوتاهه، چه بسا فرصت « به امید روزی...» از راه نرسه!
میدونم اگر بخوام بچههام در آینده باری از حکومت جهانی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) بردارن، باید از کوچیکی ذره ذره با شونههای کوچیکشون بار مسئولیت اجتماعیشون رو به قدر خودشون حمل کنند.
میدونم کودک من به اندازهٔ خودم، حضورش در عرصههای اجتماعی مهم و تأثیرگذاره و اونو برای مسئولیتهای بزرگ الهی که پیش رو داره آماده میکنه.
کودکم همون سرباز در گهوارهٔ خمینی است، به همون اندازه موثر در تغییر تاریخ بشر.
تربیت اتفاقی نیست! تربیت حاصل ذره ذره تلاش و مجاهدت در مسیر ساختن انسان انقلابیه!
ما سختیهای این راه رو با هم هموار میکنیم.
ما در جواب همهٔ اون سوالها، میگیم: «تک تک تلاشهایمان را نذر ظهور حضرت حجت میکنیم.»🤲🏻
پ.ن: تو همهٔ این راهپیماییها و مشارکتهای اجتماعی سعی میکنیم حال و شرایط بچهها رو در نظر بگیریم.
اگر بشه با دوستانشون همراه میشیم که بهشون بیشتر خوش بگذره.
معمولاً سعی میکنیم براشون در مسیر خوراکی مورد علاقهشون رو بخریم.
اگر امکان بازی هم فراهم باشه و اطراف پارکی باشه در مسیر برگشت دقایقی رو بازی میکنند.
مسیرها و زمان حضور رو کوتاه میکنیم خسته نشن.
براشون فلسفهٔ کارمون رو میگیم و ازشون به خاطر همراهیشون تشکر میکنیم.
خلاصه که حواسمون هست برنامه متناسب با سن بچهها و رعایت حالشون باشه تا خاطرهٔ خوبی براشون بمونه.☺️
پ.ن.۲: عکس مربوط به راهپیمایی روز چهارشنبه در حمایت از مردم غزه میدان انقلاب هست. دخترها اون روز بعد مدرسه کلاس قرآن داشتن، شب قبل که خبر حمله به بیمارستان منتشر شد آرام و قرار نداشتیم، صبح زود با استادشون هماهنگ کردم که کلاس رو کنسل کنند و بریم راهپیمایی.
براشون لقمه آماده کردم مقنعه مشکی برداشتم و همراه محمدحسن راهی مدرسه شدیم بچهها ساعت دو تعطیل میشدن. با مادر یکی از دوستان کلاس قرانشون هم قرار گذاشتیم با هم بریم.
بعد از ناهار، سوار اتوبوسهای مخصوص راهپیمایی شدیم و بچهها طبق معمول عقب اتوبوس رو اشغال کردن و کلی تو راه شلوغ کردن و شعر خوندن.😁
از اونجایی آقای پدر جلسه داشتن و از حضورشون اون روز بیبهره بودیم، نزدیک میدان انقلاب که پیاده شدیم چون جمعیت خیلی زیاد بود با ریحانه خانوم تقسیم کار کردیم، محمدحسن با من، دخترها با ریحانه جان.
آقامحمدعلی هم از مدرسه که تعطیل شد به ما پیوست و دیگه کالسکه رو به ایشون سپردم.
تو بخشی از مسیر پرچم اسرائیل رو آتش زدن که خیلی برای بچهها جالب بود. همونجا مدتی ایستادیم و سینهزنی کردن و شعار دادن.
خب الحمدلله اطراف میدون انقلاب هم پر بود از مغازههای هوسبرانگیز که مجبور شدیم چندباری بچهها رو مهمون کنیم.😁
تو مسیر برگشت همه خیلی خسته بودیم چون از صبح زود همگی بیرون منزل بودیم اما دلامون آرام و قلبمون راضی بود که تونستیم یک قدم کوچک برداریم.
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«صدای مظلومیت بچههای غزه»
#ف_زمانیان
(مامان #مشکات ۱۱، #زهرا ۹، #محمدحسین ۷، #فاطمهبشری ۳ساله)
مدتی پیش همان روزهایی که از سر و صدا و شلوغی فرزندانم در منزل خوشحال بودم و از سکوت خانه پی به خرابکاری بچهها میبردم، برای کانال مادران شریف، متنی نوشتم از سکوتِ صدادارِ خانه.
و این روزها فهمیدم همه چیز صدا دارد
مظلومیت مردمان فلسطین که صدایش در وسعت جهانی به گوش همه رسیده
جنگ و ناامنی هم صدا دارد، صدایی به بلندی انفجار بمب، صدایی به عظمت و بزرگی آوار شدن ساختمانها روی سر صاحبان مظلومش، همانها که روزی با عشق و امید، ذره ذره پولشان را پسانداز کردند تا خانهای بسازند که بشود پناهگاه و مأمنشان و امروز آوارِ همان پناهگاه، بیپناه و بیکسشان کرد.
صدایی به سوزناکی و دلخراشیِ ضجهٔ مادری در غم از دست دادن نوزادش که همین هفتهٔ پیش، مادر با تَحَمُل دردی شیرین، فرزند را به دنیا آورد و در دامن مادرانهاش، در آغوش کشید و امروز با تَحْمیلِ دردی جانکاه و تلخ، فرزندِ از دنیا رفته را به دامان سرد خاک سپرد.😞
ناامنی صدا دارد، لرز دارد، مثل صدای گریهٔ کودکان و خردسالانی که آخرین تصویر به یاد مانده از مادرشان، چهرهٔ غرق در خون و متلاشی شدهٔ مادر زیر آوار است.
مثل لرزی که انفجار بمب بر دل زمین به جای میگذارد و لرزی که همان انفجار و دیدن چشمان نیمه باز پدر، بر دل و جسم و جان پسرک خردسالش میاندازد، لرز از ترس تنها ماندن، لرز از وحشت بیپناهی و بیکسی
و بویی که از این همه صدا به مشام میرسد، بوی عطر تن مادر، آمیخته با خونِ رگهایش، بوی زیر گلوی خواهر شیر خوار، همراهِ بوی گرد و خاکِ نشسته از آوار، بر روی تنِ کوچک و بیجانش، بوی آغوش گرم پدر، آمیخته با بوی دود و آتش.
و این روزها و شبها من بیشتر از همیشه صدای شادی و نشاط فرزندانم را با گوش جان میشنوم و خریدار تمام شلوغیهای روزمرهٔ فرزندانم هستم.
ای کاش تمام صداها، صدای خنده بود و بازیگوشی خردسالان، ای کاش تمام گریهها، گریهٔ حسرت بود برای خرید اسباببازی کوچک یا پفک و تنقلات، نه گریهٔ یتیمان در حسرت سایهٔ پدر و مادر.😞
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
امام حسن عسكرى (عليهالسلام) فرمودند:
«هيچ گرفتارى و بلايى نيست مگر آن كه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است.»
«ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ وللّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها»
(بحارالانوار جلد ۷۵، صفحه ۳۷۴)
شیعیان مژده که از پرده برون یار آمد
عسکرى پورنقى مظهر دادار آمد
گشت از کان کرم گوهر پاکى ظاهر
ز صدف آن دُر تابنده به بازار آمد🌱
🌸ولادت امام حسن عسکری مبارک باد🌸
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از پویشکتابمادرانشریف
سلام 🌷❤️
خداقوت🌸
این ماه میخوایم با خاطرات یک مادر شهید همراه بشیم و باهاشون زندگی کنیم.
📚 کتاب تب ناتمام
روایت زندگی شهلا منزوی
«مادر جانباز شهید حسین دخانچی»
ایشون ۱۷ سال از فرزندشون که در جبهه، جانباز قطع نخاعی شدن، پرستاری کردن و توی این کتاب از خاطرات تلخ و شیرینشون از کودکی تا شهادت فرزندشون گفتن.
قلم کتاب هم خیلی شیرین و روانه👌🏻
📚 مهلت مطالعه: تا پایان آبان ماه
🎁 هدیه: قرعه کشی برای ۱۰ جایزه ۱۰۰ هزار تومانی
🛍️ نسخهٔ الکترونیکی کتاب رو میتونید با تخفیف ۵۰ درصد و نسخه چاپیش رو با تخفیف ۲۰ درصد تهیه کنید.
برای عضویت توی گروه همخوانی و تهیه کتاب و شرکت در پویش، وارد این کانال بشید:
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
🔗 eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab
گفتگو درباره پیشدبستانی و مدرسه.mp3
29.72M
🔸 گفتگوی دورهمی مامانا
با موضوع پیشدبستانی و مدرسهی بچهها
❓از چه سنی فرزندتون رو فرستادید پیش دبستانی یا کلاس اول؟
❓چه مدل مدرسهای انتخاب کردید؟
❓توی این مدتی که از مهر گذشته، چه چالشهایی داشتید؟
💭 مامانایی که توی این گفتگو شرکت کردن:
#ف_اردکانی مامان ۵ فرزند
#پ_بهروزی مامان ۳ فرزند
#ا_باغانی مامان ۲ فرزند
#ف_جباری مامان ۳ فرزند
#ز_سلیمانی مامان ۳ فرزند
#پ_شکوری مامان ۳ فرزند
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
یادتونه تو مدرسه معلم چند نفرو صدا میزد و به خط میکرد جلو کلاس و درس میپرسید؟! 🤓
امروز چندتا از مامانای مادران شریف رو به خط کردیم و ازشون درس! یعنی چیز! سؤال پرسیدیم. 😀
تا ببینیم درس «من و فرزند پیش دبستانی یا کلاس اولیم» رو توی مهرماه خوب خوندن یا نه😂
اینم نتیجه اش 👆🏻
نظرتون رو دربارهی این گفتگو بهمون بگید.
شما این یک ماه رو چطور گذروندید با بچهی پیش دبستانی یا کلاس اولیتون؟ 😊
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«برای بهشت هشت در است که سه تای آنها رو به قم است، درآنجا زنی از فرزندان من رحلت میکند که نام او فاطمه دختر موسی بن جعفر (علیهماالسلام) است و تمام شیعیان من (که شایستهٔ شفاعت باشند) با شفاعت این خانم وارد بهشت میشوند.»
«لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلاَثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِيهَا اِمْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اِسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي اَلْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ.»
(بحارالانوار، جلد ۵۷، صفحهٔ ۲۲۸)
تا که دل را آه سینه راهی قم میکند
با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم میکند
آه چون از دل برآید کار آتش میکند
بیمحابا رخنهای در جان هیزم میکند
آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرئیل
حضرت حق قبلهٔ حاجات مردم میکند.
🏴سالروز وفات حضرت معصومه (علیهاالسلام) تسلیت باد.🏴
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«نماز جماعت با بچهها»
#زهرا_کوشافر
(مامان #سیدحیدر ۷ساله، #حَوراسادات ۴ساله، #طهوراسادات ۱۶ماهه)
صدای اذان میآید.
هر کدام به هر نحوی که عقلشان میرسد سراغ گرفتن وضوی مندرآوردی خود میروند.
پسرک کلاه آفتابیاش را که از صبح در خانه بر سر گذاشته، را درآورده و مسحش را بر عکس میکشد.😅
دخترک ۴ سالهام چادر به سر سراغ شیرآب میرود و صورت خود را میشوید، چادرش هم خیس میشود.
روبالشتی تازه شسته شده را میآورد تا سجادهٔ نمازش بشود.😄
جانمازم را که پهن میکنم.
پسرکم بر اساس چیزی که در مسجد یاد گرفته به عنوان امام جماعت جلو میایستد و به خواهرش تذکر میدهد که نمازت را از من جلو نزن.☝🏻
قامت میبندم.
دخترک ۱سالهام سوار بر روروئکش متوجه این ترتیب ما میشود؛
دو پا که دارد، دو پای دیگر هم برای بر هم زدن این وحدت مادرنماز؛ قرض میکند.
پستونک را برعکس میمکد و به میان صف نماز ما میآید.
به سجده میرویم؛
با ارابهٔ بازیاش به سر خواهر، پای برادر و به بازوی من میزند.
باورش نمیشود که ما مهرهای نمازمان را با آسودگی خاطر بر زمین گذاشتهایم و آن را مخفی نکردهایم.😱😁
پستونک را میاندازد. باید خودش را به مهرهای ما برساند.
رکعت دوم هستیم...
سیدحیدر: اهدناالصراه المستقیم...
ذهنم مشغول میشود.
چه زیبا نمازی شده است...💛
خواهر کوچکتر به برادرش اقتدا کرده
آیات سورهها را هم نمیخواند.
در این دنیایی که صاحبش در پس پرده است، انسانهایش دل به زرق و برق رنگیش سپردهاند و خبری از داشتن برادر و خواهری همخون نیست.
میوههای دل من همدیگر را دارند که روزی به هم تکیه کنند، در گوش هم درد دلشان را نجوا کنند و درمشکلات زندگی به یکدیگر اقتدا کنند.
حوراسادات من میان نماز هر بار دستش را حائل میکند تا خواهرش با جغجغهاش نتواند به سرش بکوبد.😅
برادر که احتمالاً در حین نماز تمام فکرش مشغول این است که چگونه پس از نماز خواهر کوچکش را سر ذوق بیاورد، دارد به ساخت یک ارابهٔ جدید دستی فکر میکند و ضمن به زبان آوردن سورههایی که بلد است، فوراً قنوتی به دست میگیرد و بعد از قنوت سریع سلام میدهد تا در عالم کودکی خودش چیزی که یادش آمده را بپرسد...
- مامان راستی اون نقاشیه بود تو دفترم، عنکبوته رو چه رنگی رنگ بزنم؟!
و من که در حال تماشا هستم... از سجدههای سرپای حَـــــوراساداتم تا قنوت دستهای کوچک سیدحیدرم... همه را میبینم...
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پس از نماز دستهایی به رسم قبول باشدهای مسجد به هم میدهیم...
حال باخود میگویم چه ثروتی میتواند این حسهای خوب را برایم بسازد؟
دخترک روروئک نشین در رکعت آخر نماز توانسته خود را از ارابهاش چپه کند. یک پا زمین یک پا هوا، دستها در زمین به مهر نمازمان رسید.
نماز تمام شد.
خیلی زود، پس از سلام نماز به فکر ساخت اسباببازی جدید دستی افتادند.
سبد میوهٔ نوبرانه شد ارابهٔ جدید بازی.😍
خدایا این روزهایی که تمام ذره ذرهٔ عمرم جهت رشد و نمو کودکانم صرف شد را ذخیرهٔ آخرتم قرار ده.
نمازهای دستوپا شکستهام که گاهی مهرم سرجایش هست و گاهی به زور پیشانیام به زمین میرسد را از من بپذیر.
خدایا به حق نمازهای کودکانه و صادقانه و پاک بچههای سرزمینم هر چه زودتر زمین را از عدل وصلح به دست صاحبمان پُر کن...
صاحب اصلی زمینمان☘ بقیه الله اعظم
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif