eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
7.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
112 ویدیو
16 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_sharif_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
«آبجی سرحال شد...» (مامان ۱۶، ۱۰، و حانیه ۸، ۱.۵ساله) مامان: «ریحانه جان، مامان چرا این‌جوری هستی؟!😥 حالت خوب نیست؟ اتفاقی افتاده؟!» ریحانه: «نه مامان! هیچی نشده ولی نمی‌دونم چرا حالم خوب نیست. دلم می‌خواد گریه کنم😭» مامان: «چرا عزیزم؟ مشکلی پیش اومده برات؟ بیا یه کم پیشم ببینم🤗» ریحانه: «خودمم حال خودم رو نمی‌فهمم مامان! اعصابم بهم ریخته است، دلشوره دارم.» مامان: «بیا عزیزم بریم غذاتو بخور... یه فیلم با هم ببینیم حال و هوات عوض می‌شه، بهتر می‌شی!» یک ساعت بعد، ریحانه همچنان🥴🥺 و من😥 اینجاست که فرشتهٔ نجات من رسید.☺️ محمدحسن تا دید ریحانه رفته روی تخت دراز کشیده، بدو رفت سراغش.😁 از زمانی که زبون باز کرد، اولین کلمه که روزی هزار بار می‌گفت آججججی و آجججیا بود🥹 بعدم آدا (داداش) من و بابا هم که تو مرتبهٔ بعدی بودیم.😅 خلاصه با نوای آججیی آججیی رفت سراغ ریحانه، با کلی بوس، ناز و چشم نازک کردن☺️ و بغل کردن حسابی آبجی ریحانه رو سر ذوق آورد.😍 انقدر خودش رو به آغوش آبجی دعوت کرد و انقدر خودش رو لوس کرد لباشو غنچه کرد و با صدای بامزه لپای آبجی رو بوسید😘 تا آبجی سرحال شد و مشغول بازی شدن. نیم ساعت بعد دیدم صدای خندهٔ دو تاشون از تو اتاق میاد.🤩 ریحانه قلقلکش می‌داد و محمدحسن هم غش‌غش می‌خندید🤣 تا ریحانه ول می‌کرد، دوباره پسر بازیگوش با ادابازی می‌گفت بازم قلقلک بده.🤪😂 کوچولوهای مهربون دل نازک، تا غمی تو چهرهٔ هر کدوم از اعضای خانواده می‌بینن با همون دستای کوچولوشون و زبان دست‌وپا‌شکسته‌شون حال خوب کن خونه می‌شن.🥰 البته این مختص فسقلی خان خونه نیستا.😍 پیش اومده منِ مامان نیاز به تکیه‌گاه عاطفی داشتم و ریحانه جان اونجا برام آغوش باز کرده و با دست نوازشش آرامش رو به وجودم آورده.🥰 دوقلوها هم که با همهٔ شیطونی و اختلاف‌ها و اذیت کردنای همدیگه، به وقتش حسابی هوای همو دارن‌.😅 یعنی خودشون با هم به قصد کشت دعوا می‌کنن‌ها😩 امااا خدا نکنه یکی به آبجی‌شون بگه بالا چشمت ابروئه🥴 خصوصاً توی مدرسه و بین دوستان😅 قشنگ یک تیم دو تفنگدار و گاهاً با آبجی بزرگه، سه تفنگدار می‌سازن که خدا به داد طرف برسه🙈 خلاصه با همهٔ قهر و آشتی‌ها، همو تنها نمی‌ذارن.☺️ ان‌شاءالله همهٔ خونه‌ها پر از این آغوش‌های گرم باشه.🧡 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«یک شب در مسجد» (مامان ۶.۵ ساله و ۳ سال و ۸ ماهه) ایام‌البیض ماه رجب فرا رسیده بود و قرار بود در مسجد محل اعتکافی مخصوص نوجوون‌های پسر برگزار بشه. برای اجرای مراسم‌ها نیاز به نیروی کمکی بود و قرار شد که همسرم برای کمک در اعتکاف شرکت کنن و خودشون هم معتکف بشن. از همون لحظه‌ای که برای حسن توضیح دادم اعتکاف چیه و بابا قراره سه روز بره مسجد و...، پسرم خیلی ذوق کرد و گفت دلش می‌خواد اون هم همراه باباش در اعتکاف شرکت کنه😍 و شب‌ها داخل مسجد بخوابه و... شب اول موفق شدم خونه نگهش دارم تا پدرش ببینه شرایط چطوره. چون اعتکاف مخصوص نوجوون‌ها بود، برنامهٔ بازی و فوتبال و... هم داشتن و ظاهراً شرایط برای حضور حسن در مسجد مناسب به نظر می‌رسید.☺️ شب دوم بردمش مسجد و گفت می‌خواد بمونه، براش پتو و بالش بردم و یک روز کامل در مسجد موند. گویا اون روز همه‌ش در حال انجام بازی‌های کارتی، بازی فوتبال، تنیس روی میز، ps5🙀و... بوده! البته همراه با کمی چاشنی شیطنت و اذیت! مخصوصاً در زمانی که پدر گرامی مشغول آموزش به بچه‌ها بودن و با بنده تماس گرفتن که دیگه موقعشه که برم دنبال حسن و بیارمش خونه😬! اصرارهای ما به کار نیفتاد و علی‌رغم اینکه حسن ناهار هم نخورده بود، پیش پدرش موند و اون ساعات آموزش رو کج‌دار و مریز گذروندن.🥴 شب آخر هم چون مدرسه داشت، راضی شد برگرده خونه. اما اون ساعاتی که در مسجد مونده بود، خیلی بهش خوش گذشته بود. گویا نوجوون‌ها هم از حضور علی خوشحال شده بودن و با مقادیری سرکار گذاشتن پسرک ما،😁 اوقات خوشی رو برای خودشون رقم زده بودن!! البته قطعاً اگر این اعتکاف برای بزرگسالان بود، شرایط مناسبی برای حضور یک پسر بچهٔ ۶ سالهٔ شیطون نداشت! ولی با حضور نوجوون‌ها، حسسسابی بازی کرده بود و با اون‌ها دوست شده بود و خوش گذرونده بود و احتمالاً از الان منتظر فرا رسیدن اعتکاف سال آینده است...😍 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«گفتن این معجزه‌ست...» یشتی (مامان ۶سال و ۱۱ماه، ۴سال و ۲ماه، ۱سال و ۲ماه) فرزند اولم رو باردار بودم و هنوز نمی‌دونستیم مسافرمون دختره یا پسر، که غربالگری حکم داد به سقط جنین با تشخیص سندروم داون.😥 شب تاسوعا بود. نذر یَلِ خانوم ام‌النبین (سلام‌الله‌علیها) کردیم. گفتیم اگر پسر بود، اسمش رو می‌ذاریم ابوالفضل و اگه دختر بود... جواب آمنیوسنتز اومد و ابوالفضل ما به لطف اهل بیت (علیهم‌السلام) سالم بود. حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) دستمونو گرفت.😭 از اون سال نذر کردیم هر سال مراسم وفات خانوم ام‌النبین (سلام‌الله‌علیها) رو به نیابت از پسرشون بگیریم و ان‌شاءالله این توفیق و سعادت رو از ما نگیرن. ابوالفضل دو سال و یک ماهه بود که متوجه شدم دوباره باردارم. (من و همسرم عاشق بچه ایم😍) این بار از همون آغاز بارداری برکت و نعمت بیشتری سمت زندگی‌مون سرازیر شد. به احترام تنها پدربزرگ خونواده (پدر شوهرم)، طبق نظرشون اسم دخترکمون شد فاطمه و زندگی‌مون رونق بیشتری گرفت. فاطمه جان هم ۲ ماه زردی شدید داشت ک با توسل به اهل بیت (علیهم‌السلام) و دوباره برپا شدن روضهٔ خانوم ام‌النبین و توسل ب حضرت زینب (سلام‌الله علیهما) شفاش رو گرفت و خوب شد. فاطمه جان ۲سال و ۴ماهه بود که برای بار سوم متوجه شدم باردارم.😍 با همهٔ سختی‌های بارداری و نه ماه ویار سخت تا لحظهٔ زایمان، ولی خیلی خوشحال بودم و خداروشکر می‌کردم. اون ایام علاوه بر ویار، زخم زبون دکتر و دوست و آشنا هم اذیتم می‌کرد که می‌گفتن چرا سومی؟! هم دختر داشتی هم پسر. بس نبود؟!!😏 از همون کودکی عاشق خانوم حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) بودم. همیشه دوست داشتم اگ روزی مادر شدم، اسم دخترم رو به عشق بی‌بی سه ساله، رقیه بذارم. تا اینکه موعد زایمان رسید و به احترام مادرم که ایشون هم نام رقیه مد نظرشون بود، اسم رقیه رو انتخاب کردیم و دخترم قبل از متولد شدن رقیه نامیده شد.😍❤️ بعد تولد رقیه جان، من غرق در به جا آوردن شکر این رحمات و نعمات‌ بودم.🙏🏻 تا اینکه بهم خبر جانکاهی دادن...😥 دکتر نوزادان توی بیمارستان تشخیص داده بود رقیه جان مبتلا به سندروم داونه. نمی‌دونستم باور کنم یا نه. رقیه جان یک روزهٔ من سالم سالم بود. هوشیار بود و هیچ فرقی با بچه‌های سالم نداشت... فقط اشک می‌ریختم. بیمارستان برام قفس شده بود و می‌خواستم به دامن مادر یا آغوش همسرم پناه ببرم و دردم رو تقسیم کنم.😭 اکوی قلب، سونوگرافی لگن و... هر کدوم رو که می‌خواستیم بریم می‌مردم و زنده می‌شدم. اما همسرم و قوت قلب دادن‌هاش و توکل به خدا و توسل به اهل بیت (علیهم‌السلام) و شهدا کمکم می‌کرد تا دوباره جون بگیرم و به آینده امید داشته باشم. الحمدلله نتیجهٔ تمام اکوها و سونوگرافی‌ها خوب بود و قدم به قدم سلامتی رقیه جان معادلات پزشکی رو بر هم می‌زد.😇 دخترکمون چهل روزه بود که به اندازهٔ یه بچهٔ دو سه ماهه جنب و جوش داشت. سه ماهه بود که تلاش می‌کرد برای سینه‌خیز رفتن و همهٔ این‌ها من و همسرم رو که تمام وجودمون پر از تشویش بود، آرام و امیدوار می‌کرد و خدا رو شکر می‌کردیم که دوباره اهل بیت (علیهم‌السلام) دستمون رو‌ گرفتن.🥹 رقیه جان هشت ماهه که شد، طبق نظر پزشک آزمایش کاریوتراپی (کشت خون برای تشخیص سندروم داون) داد. بعد از یک ماه پر اضطراب جواب آزمایش اومد و سندروم داون تایید شد اما... به لطف صاحب نامش اثری از سندروم داون در وجود رقیه جان نبود و نیست... دکترها گفتن این معجزه‌ست و حال فعلی بچه خوبه و سالمه.🥰😍 شاید در آینده علائمی نمود پیدا کنه... اما آینده! همه‌ش به خودم می‌گم چرا ناراحتی؟ الان دخترم سالمه. یا مبتلا بوده و شفا گرفته یا اصلاً آزمایش اشتباه بوده یا... الان رقیه جان سالمه و توی این ۱سال و ۲ماه، ما و اطرافیان روزی نبوده که خدا رو شکر نکرده باشیم به خاطر نعمت وجودش. برای آیندهٔ نیومد هم غصه نمی‌خوریم و الان شادیم.☺️ رقیه جان دوباره نذر اهل بیت (علیهم‌السلام) شد. شهدا برامون برادری کردن و سفره‌ها و مراسم‌ها به نامش بر پا شد و با اومدنش و حضورش، نه تنها برای ما که برای دوست و آشنا، روزی فراوان و معجزه‌ها آورد.🥰 به شکرانهٔ سلامتی رقیه جانم با امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) عهد بستم به نیت سربازی‌شون، فرزندان بیشتری داشته باشم و تلاشم رو برای تربیتشون بکنم. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
سلام سلام 🥰 خبر ... خبر... 😊 باز هم یه گفتگوی جذاب داریم و این بار قدری متفاوت چون نزدیک ماه رمضان هستیم و بهار قرآن 🔹 دعوتید به یه مهمونی مجازی پای صحبت یه مامان چهارفرزندی حافظ قرآن که هم خودش و هم بچه‌هاش حافظ قرآن هستن. 😇 🔶 خانم دکتر تسنیم مامان ۴ فرزند حافظ کل قرآن دکترای فیزیک فوق لیسانس علوم قرآنی و استاد دانشگاه در رشته فیزیک 🗓️ تاریخ: فردا، چهارشنبه ۱۶ اسفند ⏰ زمان: ساعت ۱۰ تا ۱۱:۳۰ صبح فردا تو جلسهٔ گفتگوی برخط (آنلاین)، در خدمتشون هستیم تا هم بیشتر باهاشون آشنا بشیم و هم از راز زندگی قرآنی و موفقیت‌شون توی تربیت فرزندان حافظ قرآن سر دربیاریم. ان‌شاءالله به برکت این گفتگو دل‌های همه‌مون به نور قرآن روشن بشه🌷 شما هم همراهمون باشید. ساعت کوک کنید که جا نمونید. 😁 آدرس اتاق جلسه: https://daneh.ir/demo2/mod/lmskaranskyroomtwo/view.php?id=39964 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 صوت کامل گفتگو با خانم دکتر تسنیم مامان ۴ فرزند حافظ کل قرآن دکترای فیزیک فوق لیسانس علوم قرآنی و استاد دانشگاه در رشته فیزیک 🗓️ چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«دیدن خواب...» ( ۸، ۵، و ۲ ساله) دیدن خواب غیر از خواب دیدنه می‌گین چطور؟!🤔 همین الان محمد اومد کنارم دراز کشید و گفت: مامان خواب‌های منو ببین. منم با گوشهٔ چشم نگاهش کردم و لبخند زدم: باشه با خودم گفتم منظورش اینه که حس و حال مو موقع خواب ببین یا مثلاً من علم غیب دارم می‌فهمم چه خواب‌هایی می‌بینه.🤪 چشماشو بست و با انگشتای دست دو طرف پلک‌های چشمش رو باز کرد و گفت: مامان، اینطوری خواب‌هامو ببین.😂😂 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
سلام مامانا آخرین روزهای ماه شعبانتون بخیر🌱✨ دوستان، یه مادری هستن که ۴ فرزند دارن و پنجمی‌شون هم تو راهه و برای تامین مخارجشون، به کمک فوری ما نیاز پیدا کردن. خیریه صبح امید پیگیر مشکلات این بنده خدا هستن. (مسئولین این خیریه، از دوستان مورد اعتماد ما هستن) اگه میخواین شما هم تو حل مشکل این عزیزان سهیم باشید، لطفا کمک‌هاتون رو از طریق شماره کارت زیر به ایشون برسونید.👇🏻
🎁 مادر باردار دارای ۵ فرزند را در هزینه درمان و اجاره خانه یاری کنیم 🌺 مادر باردار و نیازمند مستأجر در غرب استان تهران که ۵ فرزند دارد، برای درمان، مخارج ضروری، خوراک و اجاره منزل ماهانه ۲.۵ میلیون تومانی، نیاز به حداقل ۱۹ میلیون تومان مهربانی نیکوکاران دارد 💎 برای مشارکت: ✅ شماره کارت 💳
6037997950118803
🌸 به نام صبح امید 📌پس از واریز، مهربانی خود را به نشانی 📝 @sobheomid_1 یا با پیامک به شماره ۰۹۱۰۷۶۰۵۸۲۰ اطلاع دهید(در صورت تمایل) 🌿 🌿 🌱 در صورتی که کمک‌های اهدایی بیش از مقدار مورد نیاز باشد، برای دیگر مخارج ضروری خانواده‌های نیازمند هزینه می‌گردد 🌷 جمعیت خیریه صبح امید: 🍀 https://eitaa.com/joinchat/3159359569Cd2a067da84