📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜
#خطبه123
#بند_اول:
«هرکدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد و برادرش را سست و ترسو یافت، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند آنگونه که از خود دفاع میکند زیرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند»
#سؤال1⃣: آیا شجاعت در برابر دشمن متوقف بر تهذیب نفس است ؟
#سؤال2⃣: اگر خدا کسی را شجاع قرار نداده است پس ترس و فرار او از صحنه نبرد، طبیعی است. پس چرا اینهمه عذاب در صورت فرار ، تعریف شده است؟
#جواب :
✍ افعال خداوند گر چه همه از روى حکمت است، با این حال کسى که از مواهب بیشترى برخوردار شده است، باید به شکرانه آن، دیگران را هم زیر چتر آن موهبت قرار دهد تا عملاً شکر نعمت را به جاى آورده باشد.
⬅️از سوى دیگر، اگر همکارى و هماهنگى تنگاتنگ در میان نفرات لشکر نباشد، همه آسیب مى بینند، زیرا دشمن به آن بخشى که احساس مى کند، ضعیف تر است حمله مى کند، هنگامى که آن را در هم شکست، دور مى زند و بقیه را در حلقه محاصره قرار مى دهد.
↩️بنابراین علاوه، بر مسأله شکرانه، سیاست جنگى نیز ایجاب مى کند که بخشهاى نیرومندتر لشکر، مراقب بخشهاى ضعیف تر باشند و در حمایت و دفاع از آنان، کوتاهى نکنند، که ضربات بر خود آنان وارد خواهد آمد.
🖇بخصوص این که : اگر دشمن بتواند بخشى از لشکر را از کار بیندازد، ضربه سنگینى بر روحیه دیگران وارد مى شود.
امام در مشورتی که در #خطبه134 به خلیفه دوم داده بودند فرمودند : «هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان روبرو گردی و آسیب بینی، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود دیگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نیست تا بدان روی آورند»
#سؤال3⃣: چرا خود امام در این جنگهای سخت شرکت می کردند؟
#سؤال4⃣:چرا امام فرموده بودند پس از تو کسی نیست تا مردم بدان روی آورند؟
#سؤال5⃣: آیا واقعاً در آن زمان در صورت کشته شدن خلیفه دوم در جنگ کسی نبوده تا پناه مردم باشد؟
#جواب :
✍ آنچه امام مى فرماید این است : «اگر تو خود به سوى دشمن حرکت کنى و در میدان نبرد با آنها رو به رو شوى و مغلوب گردى پناهگاهى براى مسلمین در شهرهاى دور دست باقى نمى ماند، و (در این شرایط) بعد از تو کسى نیست که به او مراجعه کنند»
🔖اشاره به این که هر گاه تو در میدان جنگ کشته شوى تا مردم بخواهند با دیگرى بیعت کنند جامعه اسلامى فاقد مرکزیّت مى شود و مناطق دور دست که از همه جا آسیب پذیرترند متلاشى مى شود، سپس به سایر بلاد سرایت خواهد کرد.
💯اینکه امام خودشان در جنگها شرکت میکردند ۳ دلیل داشت:
🔻۱. اساساً مقایسه حضرت با دیگران غلط و قیاس مع الفارق است.
🔻۲. عمر خودش دنبال جنگ برای کشورگشایی بود ولی حضرت اصلاً با بیگانگان جنگ نکرد.
🔻۳. هر سه جنگ ایشان داخلی بود و تحمیلی:
▪️یکی با طلحه و زبیر در جنگ جمل
▪️یکی با معاویه در صفین برای آزاد کردن شام
▪️و سوم با خوارج شورشی در نهروان
#سؤال6⃣: چرا مقایسه ی حضرت با دیگران، قیاس مع الفارق است؟
#سؤال7⃣: در بحث حکومتداری ، نباید دلایل را جستجو کرد؟
#سؤال8⃣: یعنی توصیه ی حضرت، برای موارد کشورگشایی و جنگ با بیگانگان بوده است؟
#جواب:
✍ اولاً: در اینکه تمام معصوم را نباید با هیچ کس مقایسه کرد شکی نیست حتی حضرت خودشان در نهج البلاغه در جنگ صفین درباره امام حسن علیه السلام که بی مهابا به صفوف دشمن حمله می کردند فرمودند: " این جوان را بگیرید می ترسم شهید شود و..."
👈ثانیاً: در یک مورد در نهج البلاغه حضرت از حضور در خط مقدم خودداری و فرماندهان را دستور دادند که پیشقدم شوند.
⏪و در توضیح علت اینکار لزوم حفظ جان رهبر را متذکر شدند که اگر او کشته شود سربازان دشمن! جرأت پیدا می کنند و روحیه سربازان خودی تضعیف خواهد شد.
(#خطبه119)
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇
📜 خطبه۱۲۲
📣(پس از پافشاری خوارج در شورشگری، امام (علیه السلام) به قرارگاهشان رفت و فرمود:)
آيا همه شما در جنگ صفين بوديد؟ گفتند: بعضي بوديم و برخي حضور نداشتيم فرمود: به دو گروه تقسيم شويد، تا متناسب با هر كدام سخن گويم. دو دسته شدند، امام ندا درداد كه: ساكت باشيد، به حرفهايم گوش فرا دهيد و با جان و دل به سوي من توجه كنيد، و هر كس را براي گواهی سوگند دادم با علم گواهی دهد آنگاه سخنان طولانی مطرح فرمود كه: (برخی از آن خطبه اين است)
1⃣ سياست استعماری قرآن بر سر نيزه كردن
♦️ آنگاه که شاميان در گرما گرم جنگ، و در لحظه های پيروزی ما، با حيله و نيرنگ، و مکر و فريبکاری، قرآن ها را بر سر نيزه بلند کردند، شماها نگفتيد که: «شاميان، برادران ما و هم آيين ما هستند؟ از ما می خواهند از خطای آنان بگذريم و راضی به حاکميّت کتاب خدا شده اند، نظر ما اين است که حرفشان را قبول کنيم و از آنان دست برداريم؟.» امّا من به شما گفتم که: اين توطئه، ظاهرش ايمان و باطن آن دشمنی و کينه توزی است، آغاز آن رحمت و پايان آن پشيمانی است، پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد، و از راهی که در پيش گرفته ايد منحرف نشويد، و در جنگ دندان بر دندان بفشاريد، و به ندای هيچ ندا دهنده ای گوش ندهيد، زيرا اگر پاسخ داده شوند گمراه کننده اند، و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، که همواره چنين بود. امّا دريغ! شماها را ديدم که به خواسته های شاميان گردن نهاديد، و حکميّت را پذيرفتيد. سوگند به خدا! اگر از آن سر باز می زدم مسئول پی آمدهای آن نبودم، و خدا گناه آن را در پرونده من نمی افزود. به خدا سوگند! اگر هم حکميّت را می پذيرفتم به اين کار سزاوار پيروی بودم، زيرا قرآن با من است، از آن هنگام که يار قرآن گشتم، از آن جدا نشدم.
2⃣وصف ياران جهادگر پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)
♦️ ما با پيامبر(صلی الله علیه و آله) بوديم، و همانا جنگ و کشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خويشاوندان ما دور می زد، امّا از وارد شدن هر مصيبت و شدّتی جز بر ايمان خود نمی افزوديم، و بيشتر در پيمودن راه حق، و تسليم بودن در برابر اوامر الهی و شکيبايی بر درد جراحت های سوزان، مصمّم می شديم.
3⃣ هدف مبارزه با شاميان
♦️ امّا امروز با پيدايش زنگارها در دين، کژی ها و نفوذ شبهه ها در افکار، تفسير و تأويل دروغين در دين، با برادران مسلمان خود به جنگ خونين کشانده شديم. پس هرگاه احساس کنيم چيزی باعث وحدت ماست و به وسيله آن با يکديگر نزديک می شويم، و شکاف ها را پُر و باقيمانده پيوندها را محکم می کنيم، به آن تمايل نشان می دهيم، آن را گرفته و ديگر راه را ترک می گوييم.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه122
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 خطبه ۱۲۱
📣(پس از پذیرش «حكميت» در صفین، یکی ازیاران گفت: ما را از حکمیت نهی فرمودی، سپس پذیرفتی و داور تعیین کردی! ما نمی دانیم کدام یک از این دو کار درست است؟ امام علیه السلام دست بر روی دست کوبید و با تاسف فرمود:)
1⃣ علل شكست كوفيان و پذيرش «حكميت»
♦️"اين سزای کسی است که بيعت با امام خود را ترک گويد، و پيمان بشکند. به خدا سوگند!، هنگامی که شما را به جنگ با معاويه فرا خواندم، خوشايندتان نبود، ولی خداوند خير شما را در آن قرار داده بود، اگر مقاومت می کرديد، شما را راهنمايی می کردم و اگر به انحراف می رفتيد شما را به راه راست برمی گرداندم، اگر سرباز می زديد، دوباره شما را برای مبارزه آماده می کردم، در آن صورت وضعيّتی مطمئن داشتيم.
امّا دريغ، با کدام نيرو بجنگم؟ و به چه کسی اطمينان کنم؟ شگفتا!، می خواهم به وسيله شما بيماری ها را درمان کنم، ولی شما درد بی درمان من شده ايد، کسی را می مانم که خار در پايش رفته و با خار ديگری می خواهد آن را بيرون کشد،[1] در حالی که می داند خار در تن او بيشتر شکند و بر جای ماند. خدايا! طبيب اين درد مرگبار به جان آمده، و آب رسان اين شوره زار، ناتوان شده است."
2⃣وصف ياران شهيدی كه وفادار بودند
♦️کجا هستند مردمی که به اسلام دعوت شده و پذيرفتند، قرآن تلاوت کردند و معانی آيات را شناختند، به سوی جهاد برانگيخته شده چونان شتری که به سوی بچّه خود روی می آورد شيفته جهاد گرديدند، شمشيرها از نيام برآوردند، و گرداگرد زمين را گروه گروه، صف به صف، احاطه کردند، بعضی شهيد، و برخی نجات يافتند. هيچ گاه از زنده ماندن کسی در ميدان جنگ شادمان نبودند، و در مرگ شهيدان نيازی به تسليت نداشتند، با گريه های طولانی از ترس خدا، چشم هايشان ناراحت، و از روزه داری فراوان، شکم هايشان لاغر و به پشت چسبيده بود. لب هايشان از فراوانی دعا خشک، و رنگ های صورت از شب زنده داری ها زرد، و بر چهره هايشان غبار خشوع و فروتنی نشسته بود. آنان برادران من هستند که رفته اند، و بر ماست که تشنه ملاقاتشان باشيم، و از اندوه فراقشان انگشت حسرت به دندان بگيريم.
3⃣ هشدار از فريبكاری شيطان
♦️ همانا شيطان، راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد، تا گره های محکم دين شما را يکی پس از ديگری بگشايد، و به جای وحدت و هماهنگی، بر پراکندگی شما بيفزايد. و در پراکندگی شما را دچار فتنه گرداند. از وسوسه و زمزمه و فريبکاری شيطان روی گردانيد، و نصيحت آن کس را که خيرخواه شماست گوش کنيد، و به جان و دل بپذيريد.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه121
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 خطبه ۱۲۰
🔹یادآوری ویژگیهای اهل بیت علیهم السلام و اندرز یاران
♦️به خدا سوگند! تبليغ رسالت ها، وفای به پيمان ها، و تفسير اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده، درهای دانش و روشنايی امور انسان ها نزد ما اهل بيت پيامبر است. آگاه باشيد که قوانين دين يکی و راه های آن آسان و راست است، کسی که از آن برود به قافله و سر منزل رسد، و غنيمت برد، و هر کس که از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد. مردم! برای آن روز که زاد و توشه ذخيره می کنند، و اسرار آدميان فاش می گردد، عمل کنيد. کسی که از خرد خويش بهره مند نگردد، برای پندگرفتن از عقل و فکر ديگران عاجزتر است، چرا که آن غايب برای کمک کردن، از عقل حاضر او ناتوان تر است. از آتشی بپرهيزيد که حرارتش شديد، و عمق آن ناپيدا، و زيور آن غل و زنجير، آشاميدنی آن زردآب و چرک جوشان است. آگاه باشيد! نام نيکی که خدا برای کسی ميان مردم قرار دهد، بهتر از مالی است که برای ديگران باقی می گذارد که او را ستايش نمی کنند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه120
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 خطبه۱۱۹
📣(پس از جنگ صفین و نهروان در سال ۳۸ هجری مردم را برای سرکوبی معاویه فراخواند،سکوت کردند. فرمود شما را چه شده آیا لال هستید؟ گروهی گفتند: ای امیرالمومنین! اگر تو حرکت کنی با تو حرکت می کنیم.)
1⃣ علل نكوهش كوفيان.
♦️شما را چه می شود؟ هرگز راه رستگاری نپوييد! و به راه عدل هدايت نگرديد! آيا در چنين شرايطی سزاوار است از شهر خارج شوم؟ هم اکنون بايد مردی از شما که من از شجاعت و دلاوری او راضی و به او اطمينان داشته باشم، به سوی دشمن کوچ کند.
2⃣ مسووليتهای رهبری
♦️ و برای من سزاوار نيست که لشکر و شهر و بيت المال و جمع آوری خراج و قضاوت بين مسلمانان، و گرفتن حقوق درخواست کنندگان را رها سازم، آنگاه با دسته ای بيرون روم، و به دنبال دسته ای به راه افتم، و چونان تير نتراشيده در جعبه ای خالی به اين سو و آن سو سرگردان شوم! من چونان محور سنگ آسياب، بايد بر جای خود استوار بمانم تا همه امور کشور، پيرامون من و به وسيله من به گردش در آيد. اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زيرين آن فرو ريزد! به حقّ خدا سوگند که اين پيشنهاد بدی است! به خدا سوگند! اگر اميدواری به شهادت در راه خدا را نداشتم، پای در رکاب کرده از ميان شما می رفتم، و شما را نمی طلبيدم، چندان که بادِ شمال و جنوب می وزد؛ زيرا شما بسيار طعنه زن، عيب جو، رويگردان از حق، و پر مکر و حيله ايد. مادام که افکار شما پراکنده است فراوانی تعداد شما سودی ندارد. من شما را به راه روشنی بردم که جز هلاک خواهان، هلاک نگردند؛ آن کس که استقامت کرد به سوی بهشت شتافت و آن کس که لغزيد در آتش سرنگون شد.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه119
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه119
#سؤال: در #بند_دوم حضرت می فرمایند : مادام که افکار شما پراکنده است،فراوانی تعداد شما سودی ندارد. منظور چیست؟
#جواب:
✍یعنی درست است که جمعیت ظاهری شما خیلی زیاد است ، اما چون اتحاد ندارید بر محور ولایت من و اختلاف دارید ، انگار که اجتماع مردگان باشید .
⁉️چه خاصیت و فایده ای دارد ؟
💯کثرت جمعیت وقتی اثر دارد که این جمعیت همه وحدت کلمه داشته باشند و بتوانند همه با هم بار بزرگی را با محوریت ولی و امام جامعه بردارند .
⏪اما اگر صدهزار نفر در یک کوچه حتی عبور کنند و ماشینی که در برف گیر کرده را یک عده از جلو و یک عده هم از عقب و مخالف هول بدهند ، این ماشین هیچ وقت تکان نخواهد خورد .
↩️اجتماع کثیری از مردم در جامعه وقتی ارزش دارد که وحدت بین آنها باشد .
🖇افکار واحد ، عقیده و آرمانهای واحد و اقدام واحد با محوریت امام داشته باشند و الا انگار یک میلیارد نفر مرده در یک جا جمع شده باشند ، هیچ اثر دیگری ندارد.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 خطبه ۱۱۸
📣 ( در آغاز جنگ جمل در سال ۳۶ هجری در ستایش ياران خود فرمود.)
🔹ستودن ياران نيكوكار
♦️شما ياران حق و برادران دينی من می باشيد، در روز جنگ چون سپرِ محافظ، دورکننده ضربت ها، و در خلوت ها محرم اسرار من هستيد. با کمک شما پشت کنندگان به حق را می کوبم، و به راه می آورم، و فرمانبرداری استقبال کنندگان را اميدوارم. پس مرا، با خيرخواهی خالصانه، و سالم از هر گونه شکّ و ترديد، ياری کنيد.به خدا سوگند! من به مردم از خودشان سزاوارترم.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه118
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 خطبه ۱۱۷
🔹سرزنش انسانهای خودپرست.
♦️نه اموال خود را در راه خدايی که آن مال ها را روزی شما کرد می بخشيد، نه جان ها را در راه خدایِ جان آفرين به خطر می افکنيد! دوست داريد مردم برای خدا شما را گرامی دارند امّا خودتان مردم را در راه خدا گرامی نمی داريد! از فرود آمدن در خانه های گذشتگان عبرت گيريد، و از جدايی با نزديک ترين برادران و دوستان پند پذيريد.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه117
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
┏─┅═ঊঈ💠🌺💠ঊঈ═┅─┑
#خطبه117:
«دوست دارید مردم برای خدا شما را گرامی بدارند اما خودتان مردم را در راه خدا گرامی نمی دارید»
#سؤال: به نظر می رسد انسان خودپسند دوست دارد به هر قیمتی محبوب شود نه بخاطر خدا. این جمله را لطفاً توضیح بدهید.
#جواب:
✍ این دوگانگى در قضاوت، راستى عجیب است که انسان انتظار داشته باشد مردم او را گرامى دارند، چون بنده اى از بندگان خداست، ولى خودش هیچ یک از بندگان خدا را گرامى ندارد.
⏪و براى کوتاه کردن دست ظالمان از گریبان مظلومان نه صرف هزینه اى کند و نه جان خود را به مخاطره افکند.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰─┅═ঊঈ💠🌺💠ঊঈ═┅─╯
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜 خطبه ۱۱۶
📣(این خطبه، در شهر کوفه در سال ۳۸ هجری برای تشویق کوفیان به نبرد نهایی،ایراد شد.)
1⃣ويژگيهای پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)
♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را فرستاد تا دعوت کننده به حق، و گواه اعمال خلق باشد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) بدون سُستی و کوتاهی، رسالت پروردگارش را رسانيد، و در راه خدا با دشمنانش بدون عذرتراشی جنگيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيشوای پرهيزکاران، و روشنی بخش چشم هدايت شدگان است. (و از همين خطبه است؛)
2⃣ اندرز ياران
♦️ مردم! اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بوديد، از خانه ها کوچ می کرديد، در بيابان ها سرگردان می شديد، و بر کردارتان اشک می ريختيد و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه می زديد و سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها می کرديد و هر کدام از شما تنها به کار خود می پرداختيد، و به ديگری توجهّی نداشتيد. افسوس، آنچه را به شما تذکّر دادند، فراموش کرديد، و از آنچه شما را ترساندند، ايمن گشتيد! گويا عقل از سرتان پريده، و کارهای شما آشفته شده است.
3⃣ تعريف يارانی كه به شهادت رسيدند
♦️ به خدا سوگند! دوست داشتم که خدا ميان من و شما جدايی اندازد، و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد. به خدا سوگند! آنان مردمی بودند نيک انديش، ترجيح دهنده بردباری، گويندگان حق، و ترک کنندگان ستم. پيش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگی جاويدان آخرت و کرامت گوارا، پيروز شدند.
4⃣ خبر از خونريزی و شكمبارگی حجاج بن يوسف ثقفی.
♦️ آگاه باشيد! به خدا سوگند! پسرکی از طايفه ثقيف (حجّاج بن يوسف ثقفی) بر شما مسلّط می گردد که هوسباز و گردنکش و ستمگر است. سبزه زارهای «اموال و دارايی ها» شما را می چرد و چربی شما را آب می کند. ابو وَذَحه: بس کن. (وَذَحه، نوعی سوسک است، چون ماجرايی با حَجّاج دارد، او را «ابووذحه» خطاب فرمود، که اينجا جای آوردن آن نيست. «می گويند وَذَحَه، سوسک مخصوصی است حَجّاج را گزيد که بدنش وَرَم کرد و مُرد».)
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه116
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
#خطبه116
#بند_دوم
«مردم! اگر همانند من از آنچه بر شما پنهان است باخبر بودید ازخانه ها کوچ می کردید، در بیابانها سرگردان می شدید و بر کردارتان اشک میریختید و چونان زنان مصیبت دیده بر سر و سینه خود می زدید و سرمایه خود را بدون نگهبان و جانشین رها میکردید و هرکدام ازشما تنها به کارخود می پرداختید و به دیگری توجه نداشتید. افسوس آنچه را به شما تذکر دادند فراموش کردید و از آنچه شما را ترساندند ایمن گشتید. گویا عقل از سر شما پریده و کارهای شما آشفته شده است.»
#سؤال1⃣: آیا منظور امام، خبرهای آینده و آینده ناگوار کوفیان بوده است؟
#سؤال2⃣: این خطبه در مورد نبرد کوفیان در کدام جنگ است؟
#جواب :
✍در مورد اینکه مقصود امیرالمؤمنین از این دو اوصاف و توصیفات هولناک و نگران کننده آینده چیست ؟ می توان دو احتمال داد که به نظر من باهم منافاتی ندارند و قابل جمع هستند .
✅یکی درباره احوال روز قیامت است که امیرالمؤمنین علیهالسلام گویا می خواهند بفرمایند اگر شما هم مثل من عالم قبر و برزخ و ترس و حول قیامت را می دیدید و خبر داشتید اینقدر آرامش کاذب نداشتید .
✅یکی احتمال اینکه چون حضرت این فرمایشات را برای تحریک و تشویق مردم جهت مبارزه و جهاد علیه مردم شام و بنی امیه و معاویه بیان می کردند و مردم اطاعت نمی کردند ، چون در این مسیر فرموده باشند ، شاید احتمال این باشد که بعد از من به حاکمی مثل حجاج ابن یوسف سقفی مبتلا می شوید که چنان روزگاری را بر سر شما می آورد که اگر می فهمیدید از الان سر به بیابان می گذاشتید.
↩️ و کذا و کذا ... .
⏪بنابراین هر دو احتمال می تواند با هم جمع شود ، یعنی هم آینده نزدیک که دوران حکومت حاکمان ظالم بعد از شهادت امیرالمؤمنین باشد و هم آینده دور که دوران قبر و برزخ و قیامت باشد .
#بند_سوم:
«...آنان مردمی بودند نیک اندیش، ترجیح دهنده بردباری، گویندگان حق و ترک کنندگان ستم. پیش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در بدست آوردن زندگی جاویدان و کرات گوارا پیروز شدند»
#سؤال3⃣: آیا منظور از راه راست، شهادت است؟ (باتوجه به جمله ی: پیش از ما به راه راست قدم گذاشتند)
#سؤال4⃣: کرامت گوارا چیست؟
#جواب:
✍ این تعبیرات، اشاره روشنى به پیامبر و گروهى از اصحاب خاص او دارد که داراى ویژگیهاى ششگانه بالا بودند.
🔹دو ویژگى در فکر و اندیشه (داشتن اندیشه هاى پربار و عقل کافى)
🔹و دو ویژگى در برنامه هاى زندگى (طرفدارى از حق و مبارزه با ظلم)
🔹و دو ویژگى در عمل (گام برداشتن در طریق حق و سرعت براى رسیدن به مقصد)
🔁و نتیجه این ویژگیها را که سعادت جاویدان و زندگى گوارا و پرارزش است نیز بیان فرموده اند.
⬅️مراد از کرامت گوارا زندگی کریمانه در نعمت های گوارای بهشت است.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜 خطبه۱۱۵
📣در طلب باران
🔹دعا برای طلب باران
♦️"خداوندا! کوه های ما از بی آبی شکاف خورده و زمين ما غبارآلود و دام های ما در آغُل های خود سرگردانند و چون زنِ بچّه مرده فرياد می کشند، و از رفت و آمد بی حاصل به سوی چراگاه ها و آبشخورها، خسته شده اند! بار خدايا! بر ناله گوسفندان و فرياد و آه شتران مادّه رحمت آور. خدايا! به سرگردانی آنها در راه ها و ناله هاشان در خوابگاه ها رحمت آور. بار خدايا! هنگامی به سوی تو بيرون آمديم که خشکسالی پياپی هجوم آورده، و ابرهای پُر باران از ما پشت کرده و خشک و نامهربان بدون بارش قطره ای باران، گذشتند. خدايا! تو اميد هر بيچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده می باشی. خدايا! تو را می خوانيم، در اين هنگام که همه نااميد شده اند و ابر رحمت بر ما نمی بارد و حيوانات ما نابود گرديدند. ما را به کردارمان عذاب نکنی و به گناهان ما کيفر ندهی. خدايا! رحمت خود را با ابر پُر باران و بهار پر آب و گياهان خوش منظر شاداب، بر ما نازل فرما؛ بارانی درشت قطره، بر ما فرو فرست، که مُردِگان را زنده، و آنچه از دست ما رفته به ما بازگرداند. خدايا! ما را با بارانی سيراب کن که زنده کننده، سيراب سازنده، فراگير و به همه جا رونده، پاکيزه و با برکت، گوارا و پُر نعمت، گياه آن بسيار، شاخه های آن به بار نشسته و برگ هايش تازه و آبدار باشد، تا با چنان بارانی بنده ناتوان را توان بخشی، و شهرهای مرده ات را زنده سازی. خدايا! بارانی ده که بسيار ببارد، تا زمين های بلند ما پر گياه شود، و در زمين های پست روان گردد و نعمت های فراوان در اطراف ما گسترش يابد، تا با آن ميوه های ما بسيار، گلّه های ما زنده و فراوان، و سرزمين های دورتر از ما نيز بهره مند گردند، و روستاهای ما از آن نيرومند شوند. اينها همه از برکات گسترده و بخشش های فراوان تو باشد که بر سرزمين های فقرزده و حيوانات وحشی ما نازل می گردد. خداوندا! بارانی ده دانه درشت که پياپی برای سيراب شدن گياهان ما ببارد، چنان که قطرات آن يکديگر را برانند، و دانه های آن به شدّت بر هم کوبيده شوند؛ نه رعد و برقی بی باران، و ابری بی ثمر، و کوچک و پراکنده، و نه دانه های ريز باران همراه با بادهای سرد. خدايا! بارانی پُر آب فرو فرست که قحطی زدگان به نعمت های فراوان رسند و آثار خشکسالی از ميان برود که همانا، تويی خداوندی که پس از نااميد شدن مردم باران را فرو می فرستی، و رحمت خود را همه جا گسترش می دهی و تويی سرپرست نظام آفرينش که به ستودن سزاواری.
می گويم: «انصاحت جبالنا» يعنی کوه ها بر اثر خشکی از هم شکافته است، و «انصاح الثّوب» وقتی گفته می شود که لباس از هم شکافته باشد «انصاح النّبت و صاح وصوح» به هنگامی که گياه خشک گردد می گويند و همه اين چند واژه به يک معنا است. و جمله «وهامت دوابّنا» از ماده «هيام» به معنی عطش است. و «حدابير السّنين» جمع «حدبار» به معنای شتری است که بر اثر راه رفتن ناتوان شده است. امام(علیه السلام) سال های قحطی را به چنين شتری تشبيه کرده است. «ذوالرمه» شاعر می گويد:
حدابير ما تنفکّ الّا مناخة علی الخسف او نرمی بها بلدآ قفرآ
شتران ناتوانی که هيچ گاه از هم جدا نمی گردند جز در خوابگاه ها يا اينکه آنها را در محيط های بی آب و علف قرار دهند. و جمله «ولاقزع ربابها» يعنی از قطعات کوچک و پراکنده اَبر نباشد و جمله «ولا شفان ذهابها» در تقدير «ولا ذات شفان ذهابها» است «شفان» به معنی باد سرد و «ذهاب» به معنی باران های نرم می باشد. و کلمه «ذات» حذف گرديد، زيرا شنونده به آن آگاه بود."
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه115
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜 خطبه ۱۱۴
📣در اندرز به مردم
(قسمت_اول )
1⃣ارزش ستايش و شهادت به يگانگی خدا
♦️ستايش خداوندی را سزاست که حمد و ستايش را به نعمت ها، و نعمت ها را به شکرگزاری پيوند داد! خدای را بر نعمت هايش آن گونه ستايش می کنيم که بر بلاهايش. و برای به راه آوردن نفسِ سرکش که در برابر اوامر الهی سُستی می کند و در ارتکاب زشتی ها که نهی فرمود، شتاب دارد، از خدا ياری می خواهيم، و از گناهانی که علم خدا به آنها احاطه دارد و کتابش آنها را برشمرده و ثبت کرده، طلب آمرزش می کنيم. علم خداوندی که کمترين نارسايی نداشته و کتابی که چيزی را وانگذاشته است. به خدا ايمان داريم، ايمان کسی که غيب ها را به چشم خود ديده، و بر آنچه وعده داده اند آگاه است، ايمانی که اخلاص آن شرک را زدوده، و يقين آن شک را نابود کرده است. و گواهی می دهيم که خدايی نيست جز خدای يکتا، نه شريکی دارد و نه همتايی، و گواهی می دهيم که محمد بنده و فرستاده اوست «که درود خدا بر او و خاندانش باد». اين دو گواهی (شهادتين) گفتار را بالا می برند، و کردار و عمل را به پيشگاه خدا می رسانند، ترازويی که اين دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد، و اگر بردارند با چيز ديگری سنگين نخواهد شد.
2⃣ سفارش به تقوی
♦️ ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش می کنم، که زاد و توشه سفر قيامت است. تقوا توشه ای است که به منزل رسانَد، پناهگاهی است که ايمن می گرداند. بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فرا گرفت، پيامبری که بهتر از هر کس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به خوبی شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند. ای بندگان خدا! همانا تقوای الهی دوستان خدا را از انجام محرّمات باز می دارد، و قلب هايشان را پر از ترس خدا می سازد، تا آن که شب های آنان با بی خوابی و روزهايشان با تحمّل تشنگی و روزه داری، سپری می گردد، که آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمّل تشنگی دنيا به دست آوردند. اجل و مرگ را نزديک ديده و در اعمال نيکو شتاب کرده اند، آرزوهای دنيايی را دروغ خواندند و مرگ را به درستی نِگَريستند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه114
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇
📜 خطبه ۱۱۴
(قسمت_دوم )
3⃣ شناخت دنيا
♦️ آری، همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونی ها و عبرت گرفتن است، و از نشانه نابودی، آن که، روزگار کمان خود را به زِه کرده، تيرش به خطا نمی رود، و زخمش بهبودی ندارد؛ زنده را با تير مرگ هدف قرار می دهد، و تندرست را با بيماری از پا درمی آورد، و نجات يافته را به هلاکت می کشاند. دنيا خورنده ايست که سيری ندارد، و نوشنده ای است که سيراب نمی شود. و نشانه رنج دنيا آن که آدمی، جمع آوری می کند آنچه را که نمی خورد، و می سازد بنايی که خود در آن مسکن نمی کند، پس به سوی پروردگار خود می رود، نه مالی برداشته و نه خانه ای به همراه برده است. و نشانه دگرگونی دنيا آن که، کسی که ديروز مردم به او ترحّم می کردند، امروز حسرت او را می خورند و آن کس را که حسرت او می خوردند امروز به او ترحّم می کنند، و اين نيست مگر برای نعمت هايی که به سرعت دگرگون می شود، و بلاهايی که ناگهان نازل می گردد. و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا، آن که، آدمی پس از تلاش و انتظار تا می رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده، اميدش را قطع می کند، نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقی می ماند. سبحان الله! شادی دنيا چه فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگی زاست! و سايه آن، چه سوزان است! نه زمان آمده را می شود رد کرد و نه گذشته را می توان بازگرداند، پس منزّه و پاک است خداوند! چقدر زنده به مرده نزديک است برای پيوستن به آن و چه دور است مرده از زنده که از آنان جدا گشته!.
4⃣ ارزيابی دنيا و آخرت
♦️چيزی بدتر از شرّ و بدی نيست جز کيفر و عذاب آن و چيزی نيکوتر از خير و نيکی وجود ندارد جز پاداش آن. همه چيز دنيا، شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است. پس کفايت می کند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانی های آخرت. آگاه باشيد! هرگاه از دنيای شما کاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنيای شما افزوده شود. چه بسا کاهش يافته هايی که سودآور است، و افزايش داشته هايی که زيان آور بود، همانا به آنچه فرمان داده شديد، گسترده تر از چيزی است که شما را از آن باز داشتند، و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزی است که بر شما حرام کرده اند. پس آنچه را که اندک است، برای آنچه که بسيار است ترک کنيد، و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه که شما را در گشايش قرار دادند، انجام ندهيد. خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرموده، پس نبايد روزی تضمين شده را بر آنچه که واجب شده مقدّم داريد، با اينکه به خدا سوگند آن چنان نادانی و شکّ و يقين به هم آميخته است که گويا روزیِ تضمين شده بر شما واجب است، و آنچه را که واجب کرده اند، برداشتند. پس در اعمال نيکو شتاب کنيد، و از فرارسيدن مرگ ناگهانی بترسيد، زيرا آنچه از روزی که از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، امّا عمر گذشته را نمی شود بازگرداند. آنچه را امروز از بهره دنيا کم شده، می توان فردا به دست آورد، امّا آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نااميد باشيد. (از خدا بترسيد چنان چه شايسته خداترس بودن است، تا جز بر مسلمانی نميريد).
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه114
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
#خطبه114
#بند_اول :
خدا را بر نعمتهایش آنگونه شکر می کنیم که بربلایش ...
#سؤال1⃣:آیا همه بلاها از جانب خداوند است ؟
#جواب:
✍ از یک منظر همه چیز از خداست.
↩️و از سوی دیگر چون خداوند مبدا خیر است لذا آنچه از حسنات و خوبیها به ما می رسد از اوست و آنچه از بدیها و مصیبتهاست از ماست.
⏪می ماند مصیبتهایی که ظاهرش تلخ ولی نتیجه اش شیرین است که انها آزمایشهای نیک خداست.
#سؤال2⃣: منظور از بلا چه بلاهایی است ؟
#جواب:
✍ اشاره به این که بلاهاى الهى هم در واقع، نوعى نعمت است .
‼️ گاه بلاها سبب بیدارى و بازگشت به سوى خدا و ترک معاصى است .
⬅️و گاه ظاهراً بلا است ولى در باطن، نعمت است و ما تشخیص نمى دهیم.
⬅️گاه کفاره گناهان است .
⬅️و گاهى سبب شناخت قدر نعمت هاست.
⚠️چرا که تا انسان نعمتى را از دست ندهد و به مصیبتى گرفتار نشود ارزش نعمت ها را نمى شناسد.
🖇وگرنه خداوند حیکم على الاطلاق بى جهت کسى را گرفتار بلایى نمى کند پس بلاى او هم رحمت است و درد او درمان.
#بند_اول :
«خدای را بر نعمتهایش آن گونه ستایش میکنیم که بر بلاهایش»
#سؤال3⃣: آیا بلا را داخل در معنای نعمت می دانند؟
#سؤال4⃣: آیا شکر بر بلایی که نمیدانیم از حکمت است یا حلول خشم خدا، درست است؟ چون اگر از خشم خدا باشد قاعدتاً باید از توبه ذکر می کردند.
#جواب:
✍ اگر در خود عبارت دقت بفرمایید معلوم می شود که حضرت نعمت و بلا را دو چیز می دانند و بلا را لزوماً نعمت نمی دانند .
↩️ به خاطر همین است که می فرمایند: همان طور که در نعمتها ستایش می کنم در بلاهایش هم ستایش می کنم .
🔰نمی خواهند بگویند نعمت و بلا یکی است ، می خواهند بگویند چون هر دوی آنها از خداست و با حکمت الهی نازل می شود پس هر دو جای شکر و سپاس دارد .
↔️حالا نعمت که خود مشخص است از رحمت الهی ناشی شده ، بلا به معنای امتحان و آزمایش هم از حکمت الهی ناشی شده تا مؤمن در این ابتلا رشد پیدا کرده و ایمانش تقویت شود و آنجایی هم که نفاقی در ایمان انسان هست حداقل برای خودش رو شده و برود خودش را اصلاح کند پس باز هم جای شکرگزاری دارد .
#بند_اول :
به خدا ایمان داریم ، ایمان کسی که غیبها را به چشم خود دیده ، ...
#سؤال5⃣: آیا در اینجا مراد خود حضرت علی هستند یا همه مؤمنان ؟
#سؤال6⃣: و منظور از غیوبی که حضرت فرموده اند با چشم خود دیده ایم چیست ؟
#جواب:
✍ ایمان به غیب مهمترین و اولین رکن ایمان و تقوای الهی است که در قرآن کریم آمده است.
✅ الذین یومنون بالغیب ... بنابراین اختصاص به امیرالمومنین سلام الله علیه ندارد.
💌 و منظور باور قلبی است نسبت به حقایقی که با چشم ظاهر قابل دیدن و با حس ظاهری قابل درک نیستند .
🔖مانند خود خدا و قیامت و روح و فرشتگان و ...
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
#خطبه114
#بند_اول :
می فرماید«ایمانی که اخلاص آن شرک را زدوده و یقین آن شک را نابود کرده»
#سؤال7⃣: یعنی تضمین میکنند که اگر اخلاص بیاوریم، خفی ترین و پیچیده ترین شرک های درونی مان بواسطه آن نابود می شود؟
#جواب:
✍ اساساً اخلاص چیزی غیر از این معنا نیست .
👌اخلاص که از باب افعال است یعنی خالص کردن .
⁉️اما خالص کردن چه چیزی از چه چیز دیگری ؟
⏪مثل اینکه شما ماده ای مثل عسل را می خواهید از آب خالصش کنید ، اینقدر خالصش می کنید تا درجه خلوص آن به نود و نه درصد می رسد .
🖇وقتی هم می گویند اخلاص بندگی یعنی اینقدر تلاش کنیم ، تا حرکاتمان ، نیاتمان ، مواضع مان ، گفتارمان ، حب و بغض و قهر و مهرمان ، فقط و فقط برای خدا باشد که وقتی چنین کاری کردیم یعنی از شرک و نفاق جدا شدیم .
🔖پس خود اخلاص عبارت است از اینکه انسان تلاش کند که ایمانش را از آلودگی به شرک نجات بدهد .
#بند_اول:
«این دو گواهی(شهادتین) گفتار را بالا میبرند و کردار و عمل را به پیشگاه خدا می رسانند. ترازویی که این دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد و اگر بردارند با چیز دیگری سنگین نخواهد شد»
#سؤال8⃣: پس نقش شهادت سوم که شهادت به امامت امیرالمؤمنین است چه شد که تعیین کننده و میزان الاعمال است؟
#جواب:
✍خب شهادت به امیر المومنین👇👇
✅اولاً: از شهادتهای واجب شرعی نیست.
✅ثانیاً: خود امام که نمی توانند مطرح کنند.
✅ثالثاً: اساساً توحید و نبوت بدون ولایت به انحراف رفتن است .
#بند_چهارم :
«همه چیز دنیا شنیدن آن بزرگتر از دیدن آن است ، و هر چیز از آخرت دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است . پس کفایت می کند شما را شنیدن از دیدن و خبر دادن از پنهانی های آخرت» .
#سؤال9⃣: درباره این گفتار حضرت توضیحی بفرمایید .
#جواب:
✍ این یک واقعیت است که مواهب مادى همچون سراب است از دور جلوه خاصى دارد ولى هنگامى که انسان به آن مى رسد مطلب ارزشمندى نمى یابد.
💒قصرها و کاخ ها، ثروت ها و قدرت ها، لذات و خوشى ها همه دورنماى خوبى دارند ولى هنگامى که انسان به آن مى رسد و مشکلات آن را مى بیند گاه شدیداً وحشت مى کند و آرزو مى نماید اى کاش هرگز به آن نرسیده بود.
↔️این در حالى است که درباره نعمت هاى گسترده خداوند در قیامت مى خوانیم :
📚«اَعْدَدْتُ لِعِبادِی مَا لاَ عَیْنٌ رأَتْ وَلاَ اُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر؛
📌من براى بندگان خود نعمت هایى آماده کرده ام که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به فکر انسانى خطور نکرده است»
🖇حتى گاه لذاتى را که انسان در لحظات خاصى از مناجات پروردگار و احساس قرب او در این دنیا پیدا مى کند مى بیند با هیچ زبان و بیانى قابل توصیف نیست.
📖و در ادامه این سخن اضافه مى کند :
«حال که چنین است مى بایست شنیدن (حقایق مربوط به آخرت به وسیله پیامبران و اولیاء الله) شما را از دیدن آن بى نیاز سازد، همچنین اخبار آنها از آنچه در پشت پرده غیب پنهان است»
📜(فَلْیَکْفِکُمْ مِنَ الْعِیَانِ السَّمَاعُ، وَمِنَ الْغَیْبِ الْخَبَرُ).
⏪بدیهى است تا انسان در زندانِ تن و در خانه تنگ و تاریک دنیا قرار دارد نمى تواند جهان بیرونِ از آن را بنگرد، از این رو چاره اى جز این نیست که براى درک اوضاع و شرایط آخرت به خبر رسانى این بزرگواران قناعت کند.
↩️ادامه دارد...
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
#خطبه114
#بند_چهارم:
«خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار وتلاش امر فرموده ، پس نباید روزی تضمین شده را بر آنچه که واجب شده مقدم دارید . با اینکه به خدا سوگند آنچنان نادانی و شک و یقین به هم آمیخته است که گویا روزی تضمین شده بر شما واجب است و آنچه را که واجب کرده اند ، برداشتند.»
#سؤال0⃣1⃣: آیا منظور حضرت علی علیه السلام از آنچه که واجب شده ، امر به کار و تلاش و در جملات بعد منظور دست کشیدن از آن ، به امید روزی که خدا ضمانت کرده است ؟
لطفاً در این باره توضیح دهید .
#جواب:
✍ دو چیز در برابر ما وجود دارد یکى تحصیل روزى است و دیگرى انجام فرائض الهى.
👆اوّلى را خداوند براى ما تضمین فرموده و دوّمى را بر عهده ما گذارده است.
⏪ بنابراین تمام همّت ما باید مصروف دوّمى شود در حالى که قضیه بر عکس است و بسیارى از مردم تمام تلاش و کوشش و دقت و فکر خود را به صورت حریصانه اى صرف تحصیل معاش مى کنند و وظایف اصلى انسانى و الهى خودرا به دست فراموشى مى سپارند.
📌سپس در ادامه این سخن مى فرماید : «با این که به خدا سوگند ! آن چنان (در این موضوع براى مردم) شک و تردید حاصل شده و با یقین به هم آمیخته که گویى آنچه تضمین شده (یعنى تحصیل رزق) بر شما فرض شده، و آنچه واجب گردیده (یعنى انجام اوامر الهى) از شما برداشته شده است.
💯البته شک نیست که منظور از عبارات فوق این نیست که مردم فعالیت هاى مثبت اقتصادى خود را متوقف کنند و تلاش براى زندگى آبرومندانه را کنار بگذارند و یا برنامه هاى اقتصادى جامعه تعطیل شود یا به کُندى گراید.
‼️بلکه هدف این است که از حرص و آز و دنیاپرستى و افزون طلبى که انسان را از علم و دانش و معنویّت دور مى سازد باز ایستند.
#بند_چهارم :
«پس در اعمال نیکو شتاب کنید، و از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید ، زیرا آنچه از روزی که از دست رفته ، امید بازگشت آن وجود دارد ، اما عمر گذشته را نمیتوان بازگرداند . آنچه را امروز از بهره دنیا کم شده می توان فردا بدست آورد اما آنچه دیروز از عمر گذشته ، امید به بازگشت آن نیست . به آینده امیدوار و از گذشته ناامید باشید . از خدا بترسید و جز بر مسلمانی نمیرید .»
#سؤال1⃣1⃣: منظور از روزی که از دست رفته و آنچه امروز از بهره دنیا کم شده چیست ؟
#سؤال2⃣1⃣: چگونه فردی که فرصت جوانی را از دست داده می تواند به آینده امیدوار باشد و آنچه از دست داده را بازیابد ؟
#سؤال3⃣1⃣: آیا باتوجه به معنای زهد(حسرت نخوردن برآنچه ازدست رفته و شادمان نشدن به چیزی که به ما رسیده)، این عبارت حاوی معنای زهد است؟
#جواب:
✍ آرى ! «امید به آینده است و نومیدى از گذشته !» (الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِی، والْیَأْسُ مَعَ الْمَاضِی).
👌به راستى این منطق بسیار روشن و گویایى است که ساعات عمر به هیچ قیمتى قابل بازگشت نیست.
↩️در حالى که متاع دنیا و مواهب آن در هر شرایطى قابل بازگشت و جبران است .
💯بنابراین عقل و خرد مى گوید انسان باید نسبت به چیزى که قابل بازگشت نیست سخت گیر و حساس باشد، نه امورى که اگر امروز از دست رفت فردا ممکن است به دست آید .
⁉️در حالى که غالب مردم بر خلاف این اصل اساسى گام برمى دارند با از دست رفتن کمى از دنیایشان فریادشان به آسمان بلند مى شود.
⏪در حالى که به خاطر از دست رفتن روزها و هفته ها و ماه و سال، کمتر تأسف مى خورند و این عجیب است.
🔖و این که مى بینیم امام (علیه السلام) در این خطبه و خطبه هاى دیگر بارها روى این مطلب یا شبیه آن تأکید مى کند به همین خاطر است.
📚در حدیثى از امام سجاد (علیه السلام) مى خوانیم که شخصى نزد آن حضرت آمد و از وضع زندگى خود شکایت کرد (گویا گرفتار زرق و برق دنیا بود)
📣امام (علیه السلام)فرمود : «بیچاره فرزندان آدم، در هر روز گرفتار سه مصیبت مى شوند که هیچ کدام مایه عبرت آنها نمى شود، حال آن که اگر عبرت مى گرفتند مصائب دنیا بر آنها آسان مى شد.
◾️مصیبت اوّل این که هر روز که مى گذرد بخشى از عمر آنها کم مى شود (ولى به آن تأسف نمى خورند)
‼️و اگر مقدارى از مالش کم شود غمگین مى گردد در حالى که درهم (و دینار) جانشین دارد ولى عمر هرگز برنمى گردد.
◾️دوّم این است که هر روز از رزق خود استفاده مى کنند رزقى که اگر حلال باشد باید حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد کیفر مى بینند.
◾️ سپس فرمود مصیبت سوّم از اینها بزرگتر است عرض کردند، مصیبت سوّم چیست ؟
⏪ فرمود : «مَا مِنْ یَوْم یُمِسی إلاّ وَقَدْ دَنَا مِنَ الآخِرَةِ مَرْحَلَةً لاَ یَدْرِی عَلَى الجَنَّةِ أَمْ عَلَى النّارِ;
♣️هر روز که غروب مى شود یک منزل به آخرت نزدیکتر شده اند ونمى دانند به بهشت نزدیکتر شده اند یا به دوزخ!!
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇
📜خطبه ۱۱۳
📣در نكوهش دنيا
1⃣ پرهيز دادن از دنياپرستی
♦️شما را از دنياپرستی می ترسانم، زيرا منزل گاهی است برای کوچ کردن، نه منزلی برای هميشه ماندن. دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايی می فريبد. خانه ای است که نزد خداوند بی مقدار است؛ زيرا که حلال آن با حرام، و خوبی آن با بدی، و زندگی در آن با مرگ، و شيرينی آن با تلخی ها در آميخته است. خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نکرد و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود. خير دنيا اندک، و شرّ آن آماده، و فراهم آمده اش پراکنده، و ملک آن غارت شده، و آبادانی آن رو به ويرانی نهاده است. چه ارزشی دارد، خانه ای که پايه های آن در حال فروريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان می پذيرد؟ و چه لذّتی دارد زندگانی که چونان مدّت سفر به آخر می رسد؟.
2⃣ روش برخورد با دنيا
♦️مردم! آنچه را خدا واجب کرده، جزو خواسته های خود بدانيد، و در پرداختن حقوق الهی از او ياری طلبيد، و پيش از آن که مرگ شما را بخواند، گوش به دعوت او دهيد. همانا زاهدان در دنيا، اگر چه خندان باشند، قلبشان می گريد و اگر چه شادمان باشند، اندوه آنان شديد است و اگر چه برای نعمت های فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند، امّا با نفس خود در دشمنی بسياری قرار دارند.
3⃣ نكوهش از غفلت زدگان
♦️ ياد مرگ از دل های شما رفته، و آرزوهای فريبنده جای آن را گرفته است. و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنيا، بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ کرده است، و دنيازدگی، قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران دينی يکديگريد؛ چيزی جز درون پليد، و نيّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است. نه يکديگر را ياری می دهيد، نه خيرخواه يکديگريد و نه چيزی به يکديگر می بخشيد و نه به يکديگر دوستی می کنيد. شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنيا شادمان می گرديد! و از متاع بسيار آخرت، که از دست می دهيد، اندوهناک نمی شويد!. امّا با از دست دادن چيزی اندک از دنيا مضطرب شده که آثار پريشانی در چهره ها آشکار می گردد و بی تابی می کنيد، گويا اين دنيا محلّ زندگی جاودان شما و وسايل آن برای هميشه از آن شماست. چيزی شما را از عيب جويی برادر دينی باز نمی دارد، جز آن که می ترسيد مانند آن عيب را در شما به رُخِتان کشند. در بی اعتنايی به آخرت و دوستی دنيا يکدل شده ايد، و هر يک از شما دين را تنها بر سر زبان می آوريد، و از اين کار خشنوديد همانند کارگری که کارش را به پايان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه113
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈
#خطبه113
#بند_اول
«دنیا...فراهم آمده اش پراکنده و ملک آن غارت شده است»
#سؤال1⃣: منظور حضرت چیست؟
#جواب :
✍این عبارت در واقع بیان کننده وجه فانی شدن دنیا است .
📣حضرت می خواهند به ما بفرمایند که اگر با نگاه با بصیرت به دنیا بنگرید ، مُلک و قدرت و مسؤلیت و پست و مقامی که همین امروز به کسی میرسد درست است که به ظاهر او و دنیا پرستان را شاد می کند ، اما برای انسان مؤمنی که پایان کار را دارد میبیند اتمام دوران پست و مقام را هم انگار دارد میبیند ، لذا همین الان انگار آن مُلک و مقام از دست رفته است .
⁉️یا مال و امکاناتی مثل مسکن و تجارتی که امروز به آن مغرور هستیم بزودی ما او را رها کرده و به قبر می رویم و او در دنیا برای دیگران می ماند .
⏪بنابراین دنیا ویژگی فانی شدنش خیلی خیلی روشن است . اگر ما چشم حقیقت بین داشته باشیم .
🔰می فرماید : «دنیا فراهم آمده اش پراکنده »
💯 یعنی آنچه را که امروز به زحمت خیال می کنیم با کلی کار و تلاش و حرام و حلال کردن جمع کرده ای در آینده بسیار بسیار نزدیک با مردن تو بعنوان ارث پراکنده می شود بین وراث .
‼️«و ملک آن غارت شده است»
⚠️قدرت و مسؤلیت و مقامی که امروز پیدا کردی بزودی از تو گرفته شده و به دیگران داده می شود .
📛 گویا کسانی به تو حمله کردند و پادشاهی تو را غارت کرده اند.
#سؤال2⃣: هر دو #خطبه113 و #خطبه111 با جمله «فإنِّی اُحَذِرُکُمُ الدُّنیا» ، شروع شده ، اما در یکی دنیا پرستی و در دیگری دنیای حرام معنا شده ، علت چیست ؟
#جواب:
✅اولاً: عبارت حرام را خود مرحوم دشتی در ترجمه نهج البلاغه اضافه کرده اند و در متن جز واژه الدنیا چیز دیگری وجود ندارد.
✅ثانیاً: اما به قرینه کلام حضرت روشن می شود که هرجا امام دنیا را مذمت می فرمایند قطعاً آن جنبه از دنیا و آن نوعی از مواجهه با دنیا مد نظرشان است که باعث سقوط انسان می گردد.
↩️لذا تعبیر به دنیای حرام در واقع به همان معنای دنیاپرستی است.
🖊حجتالاسلام مهدوی ارفع
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇
📜 خطبه ۱۱۲
📣 ( در این خطبه درباره فرشته مرگ و کیفیت گرفتن ارواح، سخن ایراد فرمود.)
🔹عجز انسان از درك فرشتگان، (فرشته مرگ)
♦️آيا هنگامی که فرشته مرگ به خانه ای درآمد، از آمدن او آگاه می شوی؟ آيا هنگامی که يکی را قبض روح می کند او را می بينی؟ بچّه را چگونه در شکم مادر می ميراند؟ آيا از راه يکی از اندام های مادر وارد می شود؟ يا روح به اجازه خداوند، به سوی او می آيد؟ يا همراهِ کودک در شکمِ مادر به سر می برد؟ آن کس که آفريده ای چون خود را نتواند وصف کند، چگونه می تواند خدای خويش را وصف نمايد؟.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه112
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇