#یاعلی_علیه_السلام
خورشید پیش نور شما روسیاه شد
هر کس ندید صحن تو عمرش تباه شد
میثم به دار عشق علی سر به راه شد
با ذکر او بساط طرب رو به راه شد...
حالا شروع می شود این شعر با شعف
هرچند در قمم دل من هست در نجف
مولا نگاه حیدری ات شیر پروراست
تمثیل ابروان تو صحرای محشر است
مدیون دست های شما درب خیبر است
عاجز به شرح گیسوی تو هر سخن ور است
بایک تبسم تو خدا خلق نور کرد
موسی ز نیل با مدد تو عبور کرد
روز الست نام تو بر ما ظهور کرد
ذکرت خرابه ی دل ما غرق نور کرد
دل را نمی توان ز ولای تو دور کرد
خالق بساط مستی ما را که جور کرد
انگور درضریح تو مارا خراب کرد
مهر تو غوره های نجف را شراب کرد
دستان پینه دار تو نقاش کهکشان
رفعت گرفت با نگهت سقف آسمان
جبریل زیر سایه تان کرده آشیان
مارا بهشت روی شما می کند جوان
با این حساب دل به نگاه تو باختیم
این خانه را برای ولای تو ساختیم
چشمات نار و جنت ما را قسیم شد
موسی به عشق صحبت با تو ،کلیم شد
سجده نکرد تا به تو شیطان ،رجیم شد
خالق اسیر عشق شما از قدیم شد
هرکس که شد گدای تو آقا ی عالم است
شرمنده ی محبتت اولاد ادم است
آموخت ابروی تو به عالم شکار را
برداشت از قلوب ،ولایت غبار را
سر می کنم به شوق نجف روزگار را
دریاب حال زار دل بی قرار را
مارا فمن یمت یرنی تو کرده مست
الموت و حق ،چون که علی حق مطلق است
#علی_اصغریزدی
.
#ارمغان | التجاء
شاعر: محمّدحسین #صغیر_اصفهانی
قالب: #غزل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ز طریق بندگی علی نه اگر بشر به خدا رسد
به چه دل نهد به که رو کند به چه سو رود به کجا رسد
ز خدا طلب دل مقبلی به علی ز جان متوسلی
که اگر رسد به علی دلی به علی قسم به خدا رسد
ازلی ولایت او بود ابدی عنایت او بود
ز کف کفایت او بود به خدا هر آنچه به ما رسد
به علی اگر بری التجا چه در این سرا چه در آن سرا
همه حاجت تو شود روا همه درد تو به دوا رسد
علی ای تو یاور و یار ما اسفا به حال فکار ما
نه اگر به عقده کار ما مدد از تو عقده گشا رسد
نه به هرکه هرکه فدا شود چو فدائی تو به جا شود
که هر آنکه در تو فنا شود ز چنین فنا به بقا رسد
بود ای مربی جان و دل ز تو خیمه گرچه در آب و گل
تویی آنکه فیض تو متصل به فرشتگان سما رسد
دو جهان رهین عنایتت ره حق طریق هدایتت
همه را به خوان ولایتت ز خدا هماره صلا رسد
به غدیر خم چو به امر هو بستودت احمد نیک خو
به جهانیان ز ندای او همه لحظه لحظه ندا رسد
ز رخت که نور خدا از آن بود ای ولی خدا عیان
به دل و به دیدۀ عاشقان همه لمعه لمعه ضیا رسد
به مؤآلف تو مقر جنان به مخالف تو سقر مکان
به تو نیک و بد شود امتحان ز تو خیر و شر به جزا رسد
چو منی کجا و ثنای تو که تو را ستوده خدای تو
چه بیان کنم به سزای تو که تو را به حد ثنا رسد
مگر از زبونی خود زبان بگشایم ای شه انس و جان
که کند ز محنت خود بیان به حضور شه چو گدا رسد
تو شهی و بنده گدای تو سر و جان من به فدای تو
چه شود ز برگ و نوای تو دل بینوا به نوا رسد
دل من که غنچه صفت شها شده خون سزد چو گل از صبا
ز نسیم لطف تو ذو العطا به کمال لطف و صفا رسد
تو به حق ز هرچه مقدمی به قضا تو آمر و حاکمی
ز تو بینم آنچه به من همی ز قدر رود ز قضا رسد
به صغیر خسته لقای تو بود انتهای عطای تو
چو به قائلین ثنای تو ز در تو اجر و عطا رسد
#امیرالمومنین
.
#ارمغان | شمیم
شاعر: #عابد_تبریزی ( محمّد عابد )
قالب: #غزل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در هر کسی که زدم نشد، به مراد کام دلم روا
مگر ای شهنشه انس و جان، تو کنی به درد دلم دوا
چه اسیر سلسلۀ محن، چه دچار موج ظلام غم
بِوِلاءِ ذاتِک إِنْتَجى، بضیاء وَجْهِک اهْتَدَى
گل اگر شکفته به گلستان، به جز این نباشدش آرزو
که شمیم زلف تو بشنود، مگر از روایح جانفزا
أَرَجَى جَنانُ مَنِ الَّذى، هُوَ فِی صِفَاتِک مُنْکِرٌ
که نصیبه ای ز حنان حق، رَسدش به عرصه؛ گَهِ جزا
مگر از شمائم کوی تو، نفسی شنیده سحرگهان
که چو سرخوشان شبانگهی، بگرفته راه چمن صبا
همه در هوای اشارتی، که کند قبول خدائیت
لِمَ مَا تَقُولُ أَنَا الَّذی، هُوَ مُبْتَدى هُوَ مُنْتَهى
به حجاب موج خلاف حق، شده بود تیره جهان همه
طَلَعَاتُ وَجْهُ وَجیهک، فَمَحَتْ بِظُلُمْتِ وَالدُّجى
به جحیم جنّتیان اگر، تو به اهل خویش رضا شوی
فَتَمیلُ شیعَتُکُم بِها، مُتَسَرّعاً مُتَسِرّرا
دو نشانه است جهان تو را، به فروغ چهره و جعد مو
بِغَداتِها و عَشیّها، به عَشیها و غَداتِها
غم اشتیاق جمال تو، زده شعله ها به نهاد ما
وَتَسیلُ دَمْعَة عَینِنَا مُتَداوماً مُتَوَالِیا
دل «عابد» از ستم فلک، به هراس بودی و درد و غم
بظِلالِ رَحْمَتُکُمْ أوَى وَ مِنَ النَّوائِب قَد نَجى
#امیرالمؤمنین
.
#حضرت_رضا_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل
به سویت آمدم آقا به اشک دیده میخوانم
رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
تویی آنکه تمام عمر ندیدی جز بدی از من
منم آنکه ز لطف و رأفتت مبهوت و حیرانم
مران از در مرا، جانِ جواد خود بده راهم
قبول اینکه بدم امّا قبولم کن که مهمانم
(اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست میگویم
که من یک شاعر درباریام مداح سلطانم)*
میان این حرم هر گوشه آید بوی ششگوشه
میان این حرم ابریست حال و روز چشمانم
کبوترها چو میآیند آب از حوض مینوشند
میان صحنت آقاجان به یاد شاه عطشانم
دلت را تا به دست آرم به پای روضهی جدّت
همیشه تا که میخوانند از گودال، گریانم
شنیدم از پریشانیِ زینب روضه میخواندی
به یاد این پریشانیتان آقا پریشانم
شنیدم عمه جانت را به کعب نیزه آزردند
چگونه شد جدا از پیکر بی سر نمیدانم
#محمود_اسدی_شائق
#نوکری_اهل_بیت_ع
من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد
#علی_اکبر_لطیفیان
دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست
تا روی پای نوکریام ایستادهام
#رضا_قاسمی
مداح و روضهخوان و سخنران و چایریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکریست
#وحید_محمدی
در لباسِ نوکری، موی سپیدم آرزوست
تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم
#علیرضا_خاکساری
من زندهام به نوکری خانهی شما!
پس نوکری به کار نگیری به جای من!
#سیدپوریا_هاشمی
سرمایهی من نوکریِ حضرت سلطان
هر ثانیهاَش نابترین گنجِ زمانست
#منصوره_محمدی_مزینان
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
#محمود_ژولیده
بهترین آوازهها در خادمیِ کوی توست
شهرتِ خالی زشوقِ نوکری، شهرت نشد
#علیرضا_خاکساری
آبرودار شدن، ماحصل نوکری است
هست، عزت همهاش تحت لوای حَسَنین
#محمدجواد_شیرازی
تا غلامت شدیم فهمیدیم
نوکری، احترام هم دارد
#نفیسه_سادات_موسوی
آبروداری ما بی آبروها پای اوست
تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست
#سیدپوریا_هاشمی
من مفتخر به نوکری حضرت توأم
تو سفرهدار هستی و من دعوت توأم
#رضا_دین_پرور
حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا
حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین
#بردیا_محمدی
از حب قیمتیِ تو قیمت گرفتهایم
با نوکری تو همه عزت گرفتهایم
#علیرضا_خاکساری
عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین
#رضا_دین_پرور
با نوکریِ آل علی زندهام فقط
عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست
#احسان_نرگسی
غلام خانهی زهرا حسابمان کردند
برای نوکریاش انتخابمان کردند
#وحید_محمدی
در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست
تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم
#علیرضا_خاکساری
از نوکری توست به هرجا که رسیدیم
یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست
#احسان_نرگسی
مادرم با نمک روضه بزرگم کرده
من به این نوکری از کودکیام منصوبم
#قاسم_نعمتی
عمری به عشق نوکریِ تو دویدهام
حالا که اوفتادهام از پا نمیخری؟
#موسی_علیمرادی
ذرهای هم که آبرو داریم
همه از نوکری او داریم
#مجید_گل_دار
نوکری فاطمه محشر به دادم میرسد
از غلام مادرش آقا تشکر میکند
#محمدجواد_شیرازی
دلخوشیام چیست به جز نوکری؟
حیدریام حیدریام حیدری
#احسان_نرگسی
از همان روز ولادت شدهام پابستت
قِدمت نوکریام از سَنَواتم پیداست
#رضا_قاسمی
مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا
نوکریِ خانهی زهرا به دردم میخورد
#محمدجواد_شیرازی
خدمتگزار اهل خرابات اگر شدی
ایام نوکریِ تو شاهانه بگذرد
#علی_اکبر_لطیفیان
هر آنکه نوکری نوکر تو را کردهست
به قول مُرشد ما، بسته است بارش را
#احسان_نرگسی
با نوکریات سینهزن شوکت گرفته
هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته
#محمدجواد_شیرازی
دم تو گرم و کرمخانهی شما آباد
که بین خانهی تو گرم نوکری هستم
#اسماعیل_شبرنگ
#امام_حسین_علیهالسلام
نمى گنجد به راه عشق تو پا پس كشيدن ، نه ...
هزاران بار تب كرديم اما تب بريدن نه
طنين اسم تو پر كرده از بس عالم ما را
ز عشقت حرف خورديمو ولی هرگز شنيدن نه
به لطف عطر ناب مرقدت ما چشم و دل سيريم
چو حوا نيست بر نوكر هوای سيب چيدن ، نه
به احسان نگاهت كربلا قابی است بی تكرار
كه چشمان تشنه مى مانند و سير از ميل ديدن نه
كبوتر بچه ميداند تمناى دل ما را
كه ميل پر زدن داريم و پر های پريدن نه
#مهرشاد_واحدی
یاعلی مدد
عشق و محبت علوی در سرشت ماست
مردن به راه ورسم علی سرنوشت ماست
دنیا بدون ساقی کوثر جهنم است
ایوان طلای حضرت حیدر بهشت ماست
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
#چله_محرم
#امام_حسين_عليهالسلام
مسیر نور در اوج رهایی
رسیده تا افق های جدایی
شنیده شد صدای آشنایی
ز اطراف حریم کبریایی...
ندا آمد:الا یا اهل العالم
چهل شب مانده تا ماه محرم
شراب سرخ با پیمانه ای گفت
کبوتر وقت ترک لانه ای گفت
جنون عشق در دیوانه ای گفت
شنیدم شمع با پروانه ای گفت
بسوزی پابهپای من در این غم
چهل شب مانده تا ماه محرم
سرِ بازار با قدی خمیده
عصای پیری بابا رسیده
خودش با شانه ای بیرقکشیده
برایم پیرهن مشکی خریده
عجب رختی شود این رخت ماتم
چهل شب مانده تا ماه محرم
از این دنیای پوچِ هیچمقدار
ز دست روزگار مردم آزار
گرفتارم گرفتارم گرفتار
اجل دست از سرم بردار..،بردار
به من مهلت بده ای مرگ..،این دم
چهل شب مانده تا ماه محرم
شبیه بادها باشیم ای کاش
رهاتر از رها باشیم ای کاش
شکوهِ ربنا باشیم ای کاش
مُحرم کربلا باشیم ای کاش
همین امشب بده اذن مرا هم
چهل شب مانده تا ماه محرم
هبوط ماه،چشمِ روشن تو
چه بد بودهاست طرز کشتن تو
به دست کیست آن پیراهن تو
دگر وقتی نمانده تا تن تو
شود در زیر سم اسب درهم
چهل شب مانده تا ماه محرم
نوشته چکمه رویِ بال بُردند
تنت را تا تهِ گودال بردند
تو را با نیزه ای از حال بردند
سرت را بین آن جنجال..،بردند
بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم"
چهل شب مانده تا ماه محرم
چه می شد دور تو بلوا نمی شد
برای غارتت دعوا نمی شد
رقیّه خانمت تنها نمی شد
سنان پایش به خیمه وا نمی شد
کنارِ زینب تو نیست مَحرَم
چهل شب مانده تا ماه محرم
#بردیا_محمدی
#امام_زمان_عج_مناجات
غبار کوی تو هرجا که در هوا برخاست
نشست بر دل و آه از نهادها برخاست
کجا زیارتِ ناحیه خواندهای که چنین
ز جمکران تو هم عطر کربلا برخاست
گذشت یاد تو بر هر کویر باران زد
هزار تیرِ اجابت به یک دعا برخاست
به احترام تو بودهست ای رسولِ قیام
اگر امام پس از نام تو ز جا برخاست
فدای آنکه ز نام تو سَرسَری نگذشت
گذاشت بر "سر" خود "دست" و روی "پا" برخاست
خوشا کسی که پس از مرگ، شاهراً سَیفی
به عهد بستهی خود چون کند وفا برخاست
#عاطفه_جعفری
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #زیارت_مخصوصه؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده
چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده
نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر میگویم
که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده
عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد
کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده
نگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمت
خدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کرده
همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت
دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده
ولی جنت نمیآید به چشم زائرت وقتی...
...شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده
خجالت می کشم وقتی که میآیم حضور تو
ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده
به سقاخانهات بردم پناه از درد و بیماری
چه سقاخانهای که درد عالم را دوا کرده
همه آیینهها لبیک میگویند آن کس را
که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده
قسم بر خطّهی طوست، قسم بر شوق پابوست
زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده
دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش
ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده
معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست
به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده
نمیگوید گنهکاری، نمیگوید خطا داری
فقط آغوش بگشوده، محبتها به ما کرده
نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون
حوائج را به لطف و رحمتش یکیک روا کرده
تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست
یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده
قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که
خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده
چه سِرّی هست در پایین پایش هر که میآید
تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده
**
صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و
دو چشمم اشک میبارد، هوای نینوا کرده
قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو
تو میدانی که عاشورا به قلب ما چهها کرده
قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت...
چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده؟
برو در قتلگاه ای دل، ببین آن بی حیا قاتل
چگونه نیزهها را در دل گودال جا کرده؟
تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت
تنت را بی کفن روی زمین، عریان چرا کرده؟
صدای مادرت پیچیده در عالم که میگوید:
بمیرم...بی کفن، جا در میان بوریا کرده
بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم
چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده
#مجتبی_شکریان
#امیرالمومنین_ع_مدح
#زیارت_مخصوصه
همیشه مبدأم مشهد ولی مقصد نجف بوده
سری که بی علی سرکرده باری بی هدف بوده
علی آنجا که میبخشید جان بر عالم امکان
مسیحا آخر و آدم در اولهای صف بوده
شب معراج از صوت علی دانستهام این را
پیمبر این طرف بودهست و مولا آن طرف بوده
علی صبح بلی گویی، علی شام بلاجویی
اگر چه نفس احمد بوده اما جان به کف بوده
سلامت رفت با نادعلی از فتنه بیرون نوح
چنان دُری که از اول در آغوش صدف بوده
#مسعود_یوسف_پور
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
نَفْسِ ما هرچه جوانی میکند
یار با ما مهربانی میکند
قدردانش نیستم امّا کریم
از گدایش قدردانی میکند
میهمانم در حریمی که از آن...
شخص سلطان میزبانی میکند
چلچراغِ صحن شاهنشاه طوس
عرش را رنگینکمانی می کند
هِی به قربان جوادش میرود...
زائری شیرینزبانی میکند
فصل، فصل گردگیری از دل است
ذکر او خانهتکانی میکند
هم مسیحا کفشدارش میشود
هم سلیمان پاسبانی میکند
هر کبوتر گندمش با زائریست...
سائلان را نیز بانی میکند
میدوم با سر به دنبال رضا
پیرم و قلبم جوانی میکند
هرزمان گُم میشوم در روزگار
گنبدش را دل نشانی میکند
هرکه اشکش بر زمینِ صحن ریخت
گریه او را آسمانی میکند
مشهد ما هر زمانی دیر شد
مرتضی پادرمیانی میکند
رزق نوکر، گردن نخلِ علی است
آن علی که باغبانی میکند
دستبوس دست سلطانیم..، شکر
اوست بر ما حکمرانی میکند
من شبیباَش نیستم امّا رضا
تا میآیم روضهخوانی میکند
**
کُشتن جدِّ من آسان نیست، آه!
ذبح را این شمرِ جانی میکند
بر تن این آبرودار غریب
لشکری مرکبدوانی میکند
با صدای گریهی زینب، کسی
خندههای آنچنانی میکند
#سیدپوریا_هاشمی و #بردیا_محمدی