⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🔴 #وقایع_آخرالزمان 🌸 #قسمت_پنجاه_وسوم ‼️ #زلزله های #آخرالزمـــــــــــان 🌷رسول اکرم(ص) نیز با ا
🔴 #وقایع_آخرالزمان
🌸 #قسمت_پنجاه_وچهارم
قسمت آخر
🚨 کدام مهم تر است؟!!
🚆 اگر قطاری بخواهد به مقصد برسد، وجود یه چیزهایی ضروری است؛☝🏻
🔹از جمله
🔻 واگن،
🔻 ریل،
🔻سوخت،
🔻لوکوموتیو،
🔻 لوکوموتیوران،
🔻عدم مانع در مسیر
[مثل ریزش سنگ ها و غیره...]
🔸 همچنین بعضی قطارها دود و سوت نیز دارند که علامت نزدیک شدنشان به مقصد است.✔️
🌫️دود و سوت؛ همچون #علائم_ظهورند،
☝🏻ولی آنچه #شرط رسیدن قطار به مقصد است
⬅️وجود واگن، ریل، سوخت، لوکوموتیو و این قبیل چیزهاست!✔️
💢 #علائم_حتمی_ظهور را باید بشناسیم،👌🏻
☝🏻 اما چرا بعضی از ما به جای ساختن #شرایط_ظهور
[وجود یارانی از خودگذشته]
🤔افتاده ایم دنبال علائم؟!
💥 آیا با دود ساختن و سوت زدن، قطار می آید؟⁉️
#یازینب
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _
•⌈↝ @masirsaadatee 🌸⃟🕊
ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑
مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🔴 #وقایع_آخرالزمان 🌸 #قسمت_پنجاه_وسوم ‼️ #زلزله های #آخرالزمـــــــــــان 🌷رسول اکرم(ص) نیز با ا
🔴 #وقایع_آخرالزمان
🌸 #قسمت_پنجاه_وچهارم
قسمت آخر
🚨 کدام مهم تر است؟!!
🚆 اگر قطاری بخواهد به مقصد برسد، وجود یه چیزهایی ضروری است؛☝🏻
🔹از جمله
🔻 واگن،
🔻 ریل،
🔻سوخت،
🔻لوکوموتیو،
🔻 لوکوموتیوران،
🔻عدم مانع در مسیر
[مثل ریزش سنگ ها و غیره...]
🔸 همچنین بعضی قطارها دود و سوت نیز دارند که علامت نزدیک شدنشان به مقصد است.✔️
🌫️دود و سوت؛ همچون #علائم_ظهورند،
☝🏻ولی آنچه #شرط رسیدن قطار به مقصد است
⬅️وجود واگن، ریل، سوخت، لوکوموتیو و این قبیل چیزهاست!✔️
💢 #علائم_حتمی_ظهور را باید بشناسیم،👌🏻
☝🏻 اما چرا بعضی از ما به جای ساختن #شرایط_ظهور
[وجود یارانی از خودگذشته]
🤔افتاده ایم دنبال علائم؟!
💥 آیا با دود ساختن و سوت زدن، قطار می آید؟⁉️
#یازینب
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _
•⌈↝ @masirsaadatee 🌸⃟🕊
ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑
مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_هشتادو_یکم 🔻 #قوم_یأجوج_و_مأجوج 🔹هنگامی که اسکندر یا همان #ذوالقرنین
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_هشتاد_و_دوم
🔻 #ملاقات_با_مردمی_مختلف
🔹هنگامی که ذوالقرنین از کار ساخت سد معروف خود دست کشید، به سفرش ادامه داد،
🔸در راه به #پیرمردی👴🏻 رسید که #مشغول_عبادت🤲🏻 خدا بود و بیتوجه به ذوالقرنین و سپاه عظیمش، مشغول نماز شد.
🔹 ذوالقرنین #آزرده_خاطر پرسید؛
🍃 #عظمت و #شکوه_سپاهم تو را #نترساند❓
👴🏻 #مرد_پاسخ_داد،
من با کسی مناجات میکنم که لشکریانش بیشتر و قدرتمندتر از سپاه تو است،
🔸 #ذوالقرنین از مرد خواست تا #مشاور و #همراه او باشد.
👴🏻 #مرد_گفت؛
چند #شرط دارم، 👇🏻
1️⃣اول اینکه؛ نعمتی به من ببخشی که #فناناپذیر باشد،
2️⃣دوم؛ #سلامتی و #تندرستی که هیچ وقت از بین نرود،
3️⃣ سوم؛ #اکسیر_جوانی که هیچگاه #پیری و #ضعف در آن راه نیابد
👈🏻و زندگی که #مرگی نداشته باشد.✔️
🔹 #ذوالقرنین_گفت؛
🍃 کدامین بنده خواهد توانست این گونه باشد❓
👴🏻 #مرد_گفت؛
من در کنار کسی هستم که تمام این خصلتها برازنده و در قدرت اوست.✔️
🔸 #ذوالقرنین در مسیر سفر به مردی #دانشمند👨🔬 رسید، پرسید؛
🍃 #آیا_میدانی آن↪️
🔻 #دو_چیزی_که از ابتدای خلقت #پابرجا هستند و
🔻 #دو_چیزی_که با یکدیگر #حرکت میکنند کدامند❓
🔻 #دو_چیزی_را_که با هم #متناقض هستند چیست
🔻و آن #دو_چیزی_که با هم #دشمن هستند چیست❓
👨🔬 #دانشمند_گفت؛
آن دو چیز که
⬅️ با یکدیگر #حرکت میکنند #ماه🌙 و #خورشید☀️ است
⬅️ و آن دوچیز که #متناقض هم هستند، #شب🌃 و #روز🏙️ است
⬅️ و آن دو چیزی که با هم #دشمن هستند، #زندگی و #مرگ⚰ است.✔️
ادامه دارد.......
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وسیام 🔻 #شرط_شاگردی_موسیعلیهالسلام 🍃خضر به موسی #گفت ✨ #تو_نمی
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وسییکم
🔻 #شرط_شاگردی_موسیعلیهالسلام
...... 👈🏻از طرفی ترسید که مسافران #غرق و #هلاک گردند😱،
☝️🏻 لذا #پیمان و #شرط 🤝خود را فراموش کرد و فریاد🗣 زد؛
♦️ #آیا متوجه مردمی👥 هستی که ورود ما را #گرامی داشتند و با ما برخورد مناسبی داشتند🤨
🔹 #آیا_میخواهی کشتی🚢 آنان را #سوراخ و آنان را #غرق_سازی؟⁉️
🔸«به راستی که کار بزرگی مرتکب می شوی🤦🏻♂️.»
↩️در این هنگام خضر نگاهی به موسی کرد و فقط #پیمان او را به خاطرش آورد و به او #تذکر_داد که👈🏻 قبلاً به تو گفتم نمی توانی دست از #پرسش⁉️ و #اعتراض برداری!
☝️🏻و #تاب و #تحمل و #شکیبایی لازم را #نداری!❌
⬅️چون موسی به اشتباه خود پی برد، با #تأسف و #ناراحتی😔 از خضر #عذرخواهی🙏🏻 کرد و گفت؛
🌿ای خضر مرا به علت فراموشی #بازخواست_نکن❌
ومرا از رفاقت و فضل دوستی با خود #محروم_مگردان😔 که بعد از این بر شرط خود #استوار 💪🏻خواهم بود.
✨موسی و خضر از کشتی🚢 پیاده شدند و راه خود را #ادامه دادند.
⏳این ماجرا گذشت، ☝️🏻تا اینکه در راه #کودکی_خوش_سیما🧒🏻 را دیدند که همسالان خود مشغول بازی⚽️ بود،
خضر آن طفل را صدا کرد و به گوشه ای برد و او را #کشت.😲
🌿موسی از دیدن این منظره بسیار #دلگیر و #ناراحت😔 شد و باز سؤال کرد:
«☝️🏻آیا #انسان_پاکی را، بی آنکه مرتکب قتلی🗡 شده باشد، کشتی؟!
به راستی #کار_زشتی مرتکب شدی😒.»
🌱خضر رو به موسی کرد و بار دیگر #پیمان او را متذکر و شرط او را #یادآور_شد
⬅️ و آنچه به موسی در مورد #کنجکاوی گفته بود #به_خاطرش_آورد و ادامه داد؛
🌱«مگر من به تو نگفتم☝️🏻 که نمیتوانی همراه من شوی و #صبر و #شکیبایی😌 لازم را نداری؟!»
🌿موسی #شرمنده😞 شد و فهمید که دوباره اشتباه کرده و برای او شایسته بود که👈🏻 صبر میکرد و زبان به اعتراض باز نمی کرد❌
☝🏻 تا اینکه خضر #حقایق را برای او بازگو کند تا از آنچه که نمیداند #آگاه گردد.✔️
◀️پس با #عذرخواهی_مجدد خود را به رعایت شرط و پیمان مقید ساخت و #عهد_بست که دیگر در کاری عجله نکند❌
☝🏻 و #اگر_عجله_کرد رفاقتشان به پایان برسد.✔️
🌿 #موسی_گفت؛ «اگر بار دیگر اعتراض کردم،😔 از آن به بعد با من #ترک_صحبت و #رفاقت کن.»
🔶با #تجدید_عهد، دوباره موسی و خضر به حرکت ادامه دادند تا اینکه #خستگی و #رنج 😪سفر آنها را از ادامه راه بازداشت.
👥آنها در راه خود به #دهکدهای🏘 رسیدند و به امید رفع خستگی و تهیه آذوقه🍞 وارد آنجا شدند.
☝️🏻 اما مردم آن روستا در اثر #بخلی😒 که داشتند حاضر به پذیرایی از آنها نشدند ❌و با #برخوردی_ناپسند آنها را از خود راندند.
🔹آنها هنگام خروج از روستا متوجه👀 #دیواری که در آستانه #خراب_شدن بود شدند.
🔸لذا خضر ایستاد و شروع کرد به #تعمیر و #مرمت آن دیوار.
🍃 #موسی_گفت؛
جای تعجب😳 است، این قوم با ما #بدرفتاری_کردند و از دادن غذا🍞 به ما #امتناع_کردند ولی تو دیوار خراب آنها را تعمیر میکنی، لااقل در مقابل این کار از آنها #مزدی💵 می گرفتی تا بوسیله آن مشکلات خود را برطرف کرده و جان خود را نجات دهیم!✅
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
🌺🍄🌺🍄🌺
☘️ #داستان_آموزنده
یک عروس 👰🤵و داماد تهرانی که تازه عروسی کرده بودند تصمیم میگیرند بنا به اصرار آقا داماد🤵 بیایند #مشهد ✅
ولی عروس خانم 👰با این #شرط حاضر میشه بیاد #مشهد که⤵️
◀️ فقط برن تفریح🎡 و دیدن 👀طرقبه و شاندیز و اصلاً داخل #حرم_نروند و زیارت نکنند😐
🍃چند روزی هم که #مشهد بودند ↪️
👈🏻را با تفریح🎡🎢 و
👈🏻بازار🚗 و
👈🏻 خرید👚👠 گذراندند ✨
💫تا اینکه #روزآخر شد و چمدانهایشان💼 را داخل ماشینشان🚙 گذاشتند و از هتل🏢 خارج شدند🍃
🔹وقتی به میدان پانزده خرداد
یا به قول مشهدیها #میدان_ضد رسیدند
آقا داماد🤵 وقتی #گنبدوگلدسته🕌 آقا رو دید ماشین🚙 را نگهداشت و #سلامی🙇♂ به آقا داد
و #مشغول_دعا بود🤲🏻
🔸که عروس خانم👰 هم دستشو✋🏻 از ماشین بیرون آورد به #تمسخر😏 گفت:
💢 #امام_رضا بای بای 👋🏻
خیلی مشهد #خوش_گذشت😍
بای بای👋🏻
✴️داماد ماشین 🚙را روشن کرد از #مشهد_خارج_شدند، توی راه🛣 بودند که عروس خانم خوابش😴 برد 🍃
💫تقریباً نزدیک ظهر 🌅بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که
ناگهان عروس 👰گریهکنان 😭از خواب پرید و زار زار گریه میکرد!❗️
☘از شوهرش پرسید 🧐که الان به کجا رسیدند❓
شوهرش🤵 هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم🍃
👰عروس هم در حالیکه گریه😭 میکرد و رنگ پریده بود گفت #برگردیم_مشهد
داماد هر چی اصرار کرد که چرا❓😲
⭕️ما #صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم❓
👰عروس گفت: #فقط_برگردیم_مشهد
🌿برگشتند به #مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم عروس👰 اصرار کرد که
⬅️ #بروند_حرم
داماد با ادب هم اطاعت کرد✨
ولی با اصرار فراوان #دلیل_گریه😭 و اصرار #برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد
که عروس خانم 👰اینطور #جواب_داد:👇🏻
🍃وقتی در ماشین 🚙خواب بودم😴
خواب دیدم که #داخل_حرم_امام_رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره #اسامی_زائرین را برایشان میخوانند و #امام_رضا هم #تائید میکند و
#برای_زوارش_مهر_تائید_میزنند✅
🌱تا اینکه 🌹امام رضا گفتند:
که پس چرا اسم این خانم (عروس)👰 را نخواندی😳❓
🍂خادم هم جواب داد
👆🏻که آقاجان ایشان این چند روزی که #مشهد آمده بودند به #زیارت_شما_نیامده و
#اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا...😔
🍀 #امام_رضا جواب داد که #اسم ایشان را هم داخل لیست #زائرین ما بنویسید✍🏻
🌹این خانم وقت #رفتن_وخروج از مشهد
از من #خداحافظی👋🏻 کردند و #تشکر کردند🙏🏻
پس ایشان هم #زائر ما بودند 👌🏻✅
#یامهدی_العجل
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐