eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_سی_و_ششم 🔻 #پایان_عمر_نوح_علیه‌السلام 🔹هنگامی که #نوح بر روی زمین🌎 آ
📘 📖 📝 🔻 🔹نوشته اند حضرت نوح داشت؛↘️ 1⃣ . 2⃣ . 3⃣ . 4⃣ . 🔸 زمین🌏 را بین این سه پسر تقسیم کرد (چون کنعان در جریان طوفان نوح به هلاکت رسید): ✳️ ؛ ↪️ آنقره اراضی بین دجله و فرات و عراق عرب و عجم و خراسان.✔️ ✳️ ؛ ↪️ اراضی مغرب، مصر، سودان، حبشه، هند و سند.✔️ ✳️ ؛ ↪️ اراضی چین و و تبت و اراضی مشرق گردید. ✔️ 🔹 به فرمان الهی فرزندش « » گردید.✅ 🔸وی در زمان خود با « » و « » و و مواجه شد 🤦🏻‍♂️ و بالاخره چنانچه نوشته اند:... ↩️ پس از آنکه از عمرش گذشته بود دار فانی را وداع گفت.⚰ و « » یا (ارفحشد) را گردانید و را به وی کرد.✅ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*- 🔻 ✍🏻مورّخین ارفخشد را نامیده اند چون⬅️ بعد از نوح به وی منتهی می شود. 🔹 گویند برای👈🏻 نگهبانی میراث پیغمبران و دعوت مردم به پاکی و فضیلت و تبلیغ آئین الهی پدران خویش، فروانی بُرد تا اینکه در سن از دنیا رفت⚰️ و « » را گردانید.✅ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*- 🔻 🔸 که نامش در قرآن📖 ذکر شده و یکی از سوره های قرآنی ( ) نیز بنام آن پیغمبر بزرگ نامیده شده است. ↩️که بعد از پدرش شالخ به و قیام نمود. و به گفته بعضی از مورخین در میان مردم زندگی کرد.✔️ ادامه دارد...... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ 🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وسی‌ام 🔻‌ #شرط_شاگردی_موسی‌علیه‌السلام 🍃خضر به موسی #گفت ✨ #تو_نمی‌
📘 📖 📝 🔻 ...... 👈🏻از طرفی ترسید که مسافران و گردند😱، ☝️🏻 لذا و 🤝خود را فراموش کرد و فریاد🗣 زد؛ ♦️ متوجه مردمی👥 هستی که ورود ما را داشتند و با ما برخورد مناسبی داشتند🤨 🔹 کشتی🚢 آنان را و آنان را ؟⁉️ 🔸«به راستی که کار بزرگی مرتکب می شوی🤦🏻‍♂️.» ↩️در این هنگام خضر نگاهی به موسی کرد و فقط او را به خاطرش آورد و به او که👈🏻 قبلاً به تو گفتم نمی توانی دست از ⁉️ و برداری! ☝️🏻و و و لازم را !❌ ⬅️چون موسی به اشتباه خود پی برد، با و 😔 از خضر 🙏🏻 کرد و گفت؛ 🌿ای خضر مرا به علت فراموشی ❌ ومرا از رفاقت و فضل دوستی با خود 😔 که بعد از این بر شرط خود 💪🏻خواهم بود. ✨موسی و خضر از کشتی🚢 پیاده شدند و راه خود را دادند. ⏳این ماجرا گذشت، ☝️🏻تا اینکه در راه 🧒🏻 را دیدند که همسالان خود مشغول بازی⚽️ بود، خضر آن طفل را صدا کرد و به گوشه ای برد و او را .😲 🌿موسی از دیدن این منظره بسیار و 😔 شد و باز سؤال کرد: «☝️🏻آیا را، بی آنکه مرتکب قتلی🗡 شده باشد، کشتی؟! به راستی مرتکب شدی😒.» 🌱خضر رو به موسی کرد و بار دیگر او را متذکر و شرط او را ⬅️ و آنچه به موسی در مورد گفته بود و ادامه داد؛ 🌱«مگر من به تو نگفتم☝️🏻 که نمیتوانی همراه من شوی و و 😌 لازم را نداری؟!» 🌿موسی 😞 شد و فهمید که دوباره اشتباه کرده و برای او شایسته بود که👈🏻 صبر میکرد و زبان به اعتراض باز نمی کرد❌ ☝🏻 تا اینکه خضر را برای او بازگو کند تا از آنچه که نمی‌داند گردد.✔️ ◀️پس با خود را به رعایت شرط و پیمان مقید ساخت و که دیگر در کاری عجله نکند❌ ☝🏻 و رفاقتشان به پایان برسد.✔️ 🌿 ؛ «اگر بار دیگر اعتراض کردم،😔 از آن به بعد با من و کن.» 🔶با ، دوباره موسی و خضر به حرکت ادامه دادند تا اینکه و 😪سفر آنها را از ادامه راه بازداشت. 👥آنها در راه خود به 🏘 رسیدند و به امید رفع خستگی و تهیه آذوقه🍞 وارد آنجا شدند. ☝️🏻 اما مردم آن روستا در اثر 😒 که داشتند حاضر به پذیرایی از آنها نشدند ❌و با آنها را از خود راندند. 🔹آنها هنگام خروج از روستا متوجه👀 که در آستانه بود شدند. 🔸لذا خضر ایستاد و شروع کرد به و آن دیوار. 🍃 ؛ جای تعجب😳 است، این قوم با ما و از دادن غذا🍞 به ما ولی تو دیوار خراب آنها را تعمیر میکنی، لااقل در مقابل این کار از آنها 💵 می گرفتی تا بوسیله آن مشکلات خود را برطرف کرده و جان خود را نجات دهیم!✅ ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وسی_وسوم 🔻 #تواضع_عیسی_علیه_السلام 🔹روزی عیسی بن مریم رو به #حوا
📘 📖 📝 🔻 🔹روزی عیسی به اتفاق از کنار شهری می گذشتند، در بیرون از شهر 💰 را یافتند ☝️🏻و از عیسی خواستند تا زمانی را در مورد گنج جستجو و تحقیق🔍 کنند. 🌿 ؛ شما به کار خود بپردازید.✅ ✋🏻من هم در جستجوی گنج داخل این شهر میروم. 🔸عیسی به منزل پیرزنی👵🏻 آمد که با پسرش در نهایت و 😪 زندگی میکردند 🌿عیسی در چهره پسر آثار و را دید👀 از او علّت غصه اش را پرسید؟🤔 👱🏻‍♂ ؛ مدتهاست به دختر پادشاه علاقمندم💓، اما به علّت جرأات ابراز آن را ندارم.😞 🌿 ؛ فردا نزد درباریان برو و به آنها بگو که برای خواستگاری💍 دختر پادشاه آمده‌ام. 👱🏻‍♂ جوان هم چنین کرد و درباریان او را مسخره کردند😏 تا اینکه پادشاه از جریان مطلع گشت. ☝️🏻هنگامی که جوان را نزد پادشاه بردند 🤴🏻 ؛ به شرطی دخترم را به تو میدهم که این مقداری را که میگویم و برایم تهیه کنی. 👱🏻‍♂جوان جریان را به عیسی گفت و حضرت عیسی او را با نزد پادشاه فرستاد. 🔹 پادشاه که میدانست این جوان است با او صحبت کرد و چون فهیمد🤔 عیسی بن مریم این جوان را یاری کرده، دخترش🧕🏻 را به او در آورد.✅ 🔸پادشاه را به دامادش بخشید 😊و پس از چند روز از دنیا رفت⚰ و جوان بر تخت پادشاهی رسید. ⬅️چون عیسی خواست از جوان جدا شود، جوان از او پرسید؛ 👱🏻‍♂ تو با این همه 💪🏻، چرا اینگونه زندگی میکنی؟🤔 🌿 ؛ عابد و مومن 🤲🏻خدا و کسی که پستی دنیا🌏 و فنایی آن را میداند هرگز به این چیزها فکر نمیکند.❌ ☝️🏻 من در مقام به لذتی معنوی 😍رسیده‌ام که لذت دنیوی در برابرش ارزشی ندارد. 🔸بعد از آن جوان تخت پادشاهی را و از یاران و اصحاب👥 آن حضرت درآمد. 🌿 عیسی با جوان نزد یاران خود بازگشت و گفت: این جوان همان است که گفتم در پی آن به شهر می روم.😊 ادامه دارد .... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌