eitaa logo
Modiryar | مدیریار
201 دنبال‌کننده
5هزار عکس
793 ویدیو
2 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا سازمان شما به گونه‌ای طراحی شده‌ است که از (نه لزوماً رشد در مسیر شغلی) حمایت کند؟ اگر به صورت تصادفی این سئوالات را از یکی از افراد شرکت بپرسیم چه جوابی می‌دهند؟ • آیا سازمان به شما کمک می‌کند یک معنی‌دار برای خود و ارزشمند برای شرکت را مشخص کرده و روی آن کار کنید؟ • آیا افراد دیگری از این آگاه هستند؟ چه کسی از شما برای گذر از آن مراقبت می‌کند؟ • آیا از شما برای غلبه بر محدودیت‌ها حمایت می‌شود؟ می‌توانید نام حمایت کننده یا نوع حمایت را نام ببرید؟ • آیا شما خودتان را به طور روزانه و یا حداقل هفتگی به طور مرتب بر روی این مرز رو به رشد کار می‌کنید؟ • آیا هنگامی که شما تبدیل به یک نسخه قدرتمندتر از خودتان می‌شوید، سازمان متوجه می‌شود؟ آیا این موضوع جشن گرفته می‌شود؟ و هنگامی که آماده هستید آیا به شما فرصتی برای در حال رشد بودن داده می‌شود؟ سازمان‌هایی وجود دارند که در آنچه که انجام می‌دهند عالی و سرسخت هستند. اما تعداد بسیار کمی از آن‌ها در خصوص و افراد هم به همین اندازه پیگیر و سرسخت هستند. برای مثال، سازمان‌ها (و علم مدیریت) در مورد صحبت می‌کنند. اما این موضوع در مورد بهبود مستمر و متفاوت با بهبود مستمر افرادی است که این کار را انجام می دهند! www.modiryar.com @modiryar
ما نباید را بسوزانیم و باید بتوانیم از شرایط ویژه‌ای که داریم استفاده لازم را ببریم. جمع میان و کلید حل مشکلات مردم و رمز پیروزی است و اولویت کار باید بر این اساس تنظیم شود. یکی از قوه های نفس است که باید دید در تصرف کدامین قوا عمل می کند: اگر خیال در تصرف باشد، تبدیل به امری مفید می شود؛ اگر خیال در تصرف باشد، به موضوعی مشکل آفرین مبدل خواهد شد. شیطان در مقابل آدم اول، که همان عقل کل می باشد، شیطان بزرگ، که همان ابلیس الابالسه است، قرار دارد که به آن وهم کل گفته می شود. ✍ پروفسور ( )  (۱۹۵۷ ـ ۲۶ اوت ۲۰۱۹)  | فرایبورگ آلمان Wwww.modiryar.com @modiryar
📔 عنوان‌کتاب: نوشته: جودی! کاملاً با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند. دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم. دوستدار تو: بابالنگ دراز 📨 " از نامه های بابا لنگ دراز به " www.modiryar.com @modiryar
دو دلیل عمده برای خوب کار نکردن وجود دارد: ➊ نبود مهارت ➋ نبود میل به کار 🔺اولی با 🔻دومی با قابل حل است! www.modiryar.com @modiryar
🔺 مقصر عملکرد ضعیف کارکنان کیست؟ 🔻 مدیر یا کارمند؟! 💢 خانم Sunny Bonnell یکی از مؤسسان Motto (آژانسی که به مدیران در ساخت و گسترش شرکت‌های برجسته و عظیم کمک می‌کند) درباره دلیل استعفای کارمندان این گونه می‌گوید: امروز به طور اتفاقی این جمله را در جایی خواندم: "مردم با آرزو بر سر کار می‌آیند و به دلیل آنجا را ترک می‌کنند." 💢 این جمله من را به یاد تمام دفعاتی که برای مشاوره به شرکت‌های بزرگی رفته‌ام انداخت. من و شریک کاری‌ام Ashleigh مانند و دکتر واتسون به همراه هم به شرکت‌ها می‌رویم و آنجا را موشکافانه نگاه می‌کنیم. ما تحقیق و آزمایش می‌کنیم و سئوالاتی را از کارمندان می‌پرسیم. به خوبی می‌دانیم که هر چه هست در خود شرکت است نه بیرون از آن. از این رو تمام وقتمان را در داخل شرکت می‌گذرانیم. 💢 اگر شکایت شما اینست که افرادتان کم انرژی هستند، تمام تلاش‌شان را نمی‌کنند، به اهداف تعیین شده دست نمی‌یابند یا به کار علاقه نشان نمی‌دهند، باید بگویم که مشکل شما هستید نه دیگران. اغلب عملکرد ضعیف شرکت به ضعف مدیریت آن برمی‌گردد. زمانی کارمندان به کار اهمیت نمی‌دهند که مدیر به خاطر برخی رفتارهای خاص به این مسئله متهم شود. ۱۰ رفتاری که ناشی از عملکرد ضعیف مدیریت است عبارتنداز: مشغولیت شما آنقدر زیاد است که وقتی برای آشنا شدن با افراد تیم تان نمی گذارید. در تصمیم گیری‌ها هیچ اهمیتی به اثر آن بر کارمندان نمی‌دهید. همیشه کارهایی که محول می‌کنید فوری هستند. از این رو کارمندان منابع و زمان لازم برای رسیدگی بدون استرس به کارها را ندارند. اهداف شرکت را به خوبی برای کارمندان توضیح نمی‌دهید به همین خاطر آنها با بی‌میلی به کار می‌پردازند. محیط کاری شلوغ، کهنه، عمومی و قدیمی را برای کارمندان فراهم کرده‌اید. هر کسی که ایده‌ی شما را به چالش بکشد با حالت دفاعی یا پرخاش گونه‌ی شما مواجه می‌شود. زمانی که کارمندان به کمک شما نیاز دارند به آنها می‌گویید که باید خودشان راه حل را بیابند. موفقیت کارمندان یا شرکت را جشن نمی‌گیرید. هرگز از دیگران برای کار خوبی که انجام داده‌اند تشکر نمی‌کنید. همه‌ تمرکز شما به بالا رفتن عدد درآمدتان است و کار را از نظر کارمندانتان نگاه نمی‌کنید. 💢 کاپیتان فرمانده سابق نیروی دریایی در این باره می‌گوید: "یک مدیر بی‌دقت می‌تواند باعث گسستگی اتحاد نیروها، بی‌علاقگی آنها به کار و نهایتاً استعفای سریع‌شان شود." اگر شما نیز مدیر هستید و مواردی از این لیست را انجام می‌دهید به سرعت کار خود را ارزیابی کنید و تاثیر آن بر کارمندان را مشاهده کنید. www.modiryar.com @modiryar
تمایل مدیران به انتخاب افرادی شبیه خودشان در یک شرکتی آزمون شخصیت و همان mbti را برگزار کردیم. مدیرعامل شخصیتش estj بود یعنی؛ حسی و برونگرا منضبط و تفکری. جالب است بدانید که از کل افراد سازمان بالغ بر ۸۲٪ افراد هم همین تیپ شخصیت را داشتند. از مدیرعامل سئوال کردم آقای مهندس چرا همه این افراد شخصیت شبیه شما دارند؟ با افتخار جواب داد دکتر جان من برای انتخاب افراد و حضورشان در سازمان خیلی اهمیت قائلم و همه را خودم می بینم و برایم مهم است که همکارانم شخصیتی شبیه خودم داشته باشند به همین خاطر خودم حتماً مصاحبه می‌کنم و آن‌ها را با وسواس انتخاب می‌کنم که مثل من فکر کنند و عمل کنند. به ایشان گفتم؛ بزرگوار آخه این چه کاریه، اینجایی که رسیدین باید دوبرابر جلوتر بودین اگر تضادهای سازنده شخصیت و رفتار و افراد با شخصیت های متفاوت را در سازمانت می پذیرفتید. www.modiryar.com @modiryar
چیست؟ یعنی احتمال اینکه یک کارمند عادی یا رده بالا سازمان را ترک کند، با این فرض که فرصت شغلی بهتری در یک سازمان دیگر پیدا کرده باشد. یکی از انگیزه‌های اصلی ریسک فرار، افزایش حقوق است، اما انگیزه‌های غیرمالی دیگری نیز وجود دارند که می‌توانند یک کارمند را به ترک سازمان ترغیب کنند، از جمله: • است و کارمند را به چالش نمی‌ کشد. • از کارمند به خاطر موفقیت‌ هایش نمی‌ شود. • هیچ امیدی برای رشد و شغلی وجود ندارد. • با یکی از مدیران، مدیران ارشد یا همکاران خصومت دارد. • سیاست‌های که آزادی عمل و خلاقیت کارمند را محدود می‌کنند. • نگرانی کارمند درباره یا ترس از آنکه مبادا شرکت فروخته یا ادغام شود. • وجود ندارد، در نتیجه کارمند نمی‌داند که میان فعالیت‌هایش با اهداف سازمانی چه ارتباطی وجود دارد. 💢 هزینه‌های گزاف از دست دادن یک کارمند: پیش از آنکه هزینه‌های ناشی از استعفای یک کارمند را تخمین بزنید، باید بدانید که ریسک فرار از دو منظر قابل بررسی است: انگیزه‌های مالی و غیرمالی که کارمند را متقاعد می‌کند به دنبال کار جدید بگردد. استخدام نیروی کار نالایق که اخراج او اجتناب‌ناپذیر است و نهایتاً به جابه‌جایی نیروی کار منجر می‌شود. مورد دوم به انگیزه‌ها و گرایش‌های کارمند ارتباطی ندارد، بلکه در سوء مدیریت و تصمیم‌گیری‌های نادرست ریشه دارد. به گزارش انجمن مدیریت منابع انسانی (SHRM)، از دست دادن یک کارمند پربازده که دارای حقوق ثابت است و جایگزینی او با یک نیروی جدید، به اندازه مجموع ۶ تا ۹ ماه درآمد او هزینه دارد. برخی محققان ادعا می‌کنند که این رقم بیشتر از اینهاست. عوامل ناملموس بسیاری وجود دارند که در هزینه‌های گردش نیروی کار موثرند. www.modiryar.com @modiryar
‌در انجمنی هست به نام؛ ‌ «دستِ‌کم روزی یک آشغال از روی زمین بردار». ‌ • دبیر افتخاری انجمن، است. روزی در تلویزیون با یکی از مسئولان انجمن گفت‌وگو داشت. خبرنگار پرسید: شما فکر می‌کنید اگر روزی یک آشغال از روی زمین بردارید، سوئد تبدیل به بهشت می‌شود؟ ‌ • پادشاه گفت: نه. ما، انسان‌های متوهمی نیستیم. اما به این اعتقاد راسخ داریم که اگر کسی روزی یک آشغال از روی زمین بردارد خودش هرگز آشغال روی زمین نمی‌‌اندازد. ما آموزش می‌دهیم آن‌ هم نه در تئوری که با عمل. ‌ www.modiryar.com@modiryar
📔 عنوان‌کتاب: نویسنده: 🔴 آیا تابه‌حال … زمان صرف چیزی کرده‌ای که در آینده احساس کنی ارزشش را نداشته؟ پول زیادی برای خرید اینترنتی پرداخت کرده‌ای؟ به انجام کاری که می‌دانی برایت مضر است اصرار کرده‌ای؟ سهام خود را خیلی زود یا خیلی دیر فروخته‌ای موفقیت را نتیجه‌ی کار خود و شکست را نتیجه‌ی تاثیر عوامل بیرونی دانسته‌ای؟ روی یک اسب به اشتباه شرط بسته‌ای؟ این‌ها نمونه‌هایی‌ از خطاهایی هستند که همه‌ی ما در تفکر روزمره‌ی خود دچارشان می‌شویم. اما با شناخت چیستی آن‌ها و دانستن نحوه‌ی شناسایی‌شان، می‌توانیم از آن‌ها دوری کنیم و تصمیم‌های هوشمندانه‌تری بگیریم. 🔴 از پرسید: «راز نبوغت را به من بگو. چگونه مجسمه‌ داوود، شاهکار تمام شاهکارها، را ساختی؟» جواب میکل آنژ این بود «ساده‌ است. هر چیزی را که داوود نبود تراشیدم.» بیا صادق باشیم. ما به‌درستی نمی‌دانیم چه چیزی عامل موفقیت ماست. نمی‌توانیم به‌دقت بگوییم چه چیزی خوشحال‌ مان می‌کند. ولی با قطعیت می‌توانیم بگوییم چه چیزی موفقیت و شادی ما را نابود می‌کند. این درک، با وجود سادگی‌اش، بسیار اساسی است: (شناخت نبایدها) بسیار قدرتمندتر از (شناخت باید‌ها) است. شفاف‌اندیشی و زیرکانه عمل کردن به معنای به کارگیری شیوه‌ی میکل‌آنژ است: بر داوود تمرکز نکن. به جای آن، بر هر چیزی که داوود نیست تمرکز کن و آن را بتراش. در مورد ما: تمام خطاها را کنار بزن. در این صورت شفاف‌اندیشی ظاهر می‌شود.  🔴 هیچ‌وقت به افراد ندهید: 💢 : حاکمان مستعمرات فرانسوی در هانوی، در قرن نوزدهم میلادی، برای مهار هجوم موش‌ها قانونی تصویب کردند: شکارچی، به ازای هر موش مرده ای که به مسئولان مربوطه تحویل می دهد، پاداش دریافت خواهد کرد. 💢 : بله، بسیاری از موش‌ها نابود شدند، اما یک شغل جدید هم به همین منظور بصورت پنهانی ایجاد شد و عده ای به کار پرورش موش پرداختند و در سطح شهر رها کردند تا این کسب و کار جدید تعطیل نشود. 🔴 انسان‌ها طوری به واکنش نشان می دهند که بیشتر به نفعشان است. نکته قابل توجه این که: ➊ وقتی پاداش‌ها وارد کار می شود یا نوع آن تغییر می کند، رفتار کارکنان، بسرعت، تغییر می کند. ➋‌ انسان‌ها تنها به خود پاداش ها و (نه در برابر اهداف بزرگ تر پشت آن‌ها) پاسخ می دهند. www.modiryar.com @modiryar
خفاش خوردن چینی‌ها و نظم نوین جهانی آقای در کتاب "نظم و زوال سیاسی"، ناکارآمدی و فساد در نهادهای مالی، سیاسی و قانون‌گذاری را خاستگاه بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۸ معرفی می‌کند. واقعیت تلخی که فوکویاما در دولت دوم بهش اشاره کرد، منجر به انتخاب یکی از افرادی شد که هویت خودش را در مخالفت با تمامی نهادها، بلکه رویه‌های حاکم تعریف کرد: بیش و پیش از هرکسی از موج بی‌اعتمادی به طبقه حاکم در استفاده کرد و برنده انتخابات شد. ایالات متحده همین رویه را در نگاه به نهادهای معظم بین‌المللی از قبیل سازمان بهداشت جهانی هم ادامه داده است. توقف کمک‌های مالی آمریکا به نهادهایی مثل سازمان بهداشت جهانی یا و از این قبیل، استمرار همان سیاست در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ هست. کنونی که با شیوع ۱۹ همزمان شده و منجر به یکی از بزرگترین رکودهای اقتصادی دوره معاصر شده، اما فراتر از این حرف‌هاست. این بار نه در سوی عرضه، بلکه در سوی تقاضا رخ داده است.برآورد سازمان تجارت جهانی این است که تجارت در سال جاری میلادی، ۱۳ تا ۳۰ درصد کاهش پیدا می‌کند. اگر اوضاع همین طور پیش برود، ذخایر نفت دنیا لبریز شده و طلای سیاه کم ارزش‌تر و کم ارزش‌تر می‌شود. 💢 و اما بعد ... سال‌های پیش رو اندیشمندان زیادی با ذائقه‌های گوناگون باید درباره علل وقوع این بحران و پیامدهای بعدی‌اش کتاب‌ها بنویسند. این وسط ۲ چیز مشخص است: ➊ موضوع خیلی بیشتر از چینی‌هاست. ➋ واقعاً دارد تغییر می‌کند. نه الزاماً به سمت یک نظم جدید. شاید هم یک بی‌نظمی جدید یا یک نظم chaotic. ......................................................... 💢 پی‌نوشت: در روزهای قرنطینه، پی در پی به کتاب‌هایی سر می‌کشم که هر کدام ناتوان‌تر از دیگری‌ست در توضیح سال‌ و بلوایی که آغاز شده است. در تحلیل این همه مولفه عدم قطعیت. در کمک برای داشتن برآوردی اندک از روزهای پر غبار پیش رو. واقعیت خیلی خیلی عمیق‌تر از تصورش درباره میزان جهل اش هست. www.modiryar.com @modiryar
نظم خشن و مدیریت پادگانی! ✍️ 💢 تشبیه ژاپنی ها به ساعت برای ما ایرانی ها یک مثل قدیمی است و تداعی کننده کار منظم و دقیق همه اجزای یک سیستم؛ جامعه ای که افراد محترم آن در انتظار مترو روی یک خط نامرئی به صف می شوند و اگر ازشان خطایی سر بزند تا آخر دنیا مشغول تعظیم هستند و شاید از شدت ناراحتی وار دست به بزنند اما زیر پوست این جامعه ای که به ظاهر متمدن است و شخصیت انسانی و وجدان افراد آن را بالا برده است، ماجرای دیگری در جریان است. شرایط کار در شرکت های ژاپنی به طرز باور نکردنی بسیار بسیار سخت است. کار با کسی شوخی ندارد و ترحم و انعطافی هم در کار نیست. زمانبندی ها کاملا سفت و سخت هستند. مدیریت ژاپنی سیستمی کارآمد است که ۲۰ سال قبل کره ای ها و سپس چینی ها، آن را از روی ژاپن کپی کردند و می بینید که صنعت و اقتصاد این کشورها به سرعت چه رشد و تحول عظیمی پیدا کرده است. 💢 جریمه مرگ است سیستم شرکت های ژاپن کاملاً پادگانی، سلسله مراتبی و ساده است؛ همراه با «شست و شوی مغزی» با تکرار هر روزه قوانین پایه این فرمانبری «ترس شدید» است؛ نه مفهوم اعتراض وجود دارد و نه اتحادیه کارگری. همه موظفند شرایط را بپذیرند و اگر کسی شرایط را نپذیرد به سختی جریمه خواهد شد. در صورتی که کسی اخراج شود، به طور کلی از جامعه، خانواده و دوستانش طرد خواهد شد و انزوا و تنهایی و افسردگی پس از اخراج آنقدر شدید است که به احتمال زیاد فرد دست به خودکشی می زند. یعنی هزینه ای که بابت سرپیچی از قوانین باید بپردازند این قدر سنگین است که اصلا به سرپیچی کردن نمی ارزد. فشار روانی اخراج و اشتباه خیلی بالاست و این طور نیست که از اینجا اخراج شوید بروید و به راحتی شرکت دیگر کار پیدا کنید. 💢 باهوشی و کلاهبرداری مشکلی که ما هم اکنون در داریم ولنگاری، از هم گسیختگی، نپذیرفتن مسئولیت و جدی نبودن است تا نبود تکنولوژی و ماشین آلات و دانش فنی. همانطور که این من را وادار کرد که مطابق آن عمل کنم و مهره موثری باشم؛ منی که در ژاپن هیچ آموزشی ندیده بودم. مطمئن باشید اگر یک ژاپنی را بیاورید ایران، از ما بسیار بهتر و زیرکانه تر از زیر کار فرار خواهد کرد، چون هستند، هر چند سعی می کنند این هوش را بروز ندهند اما این هوش بالا در سطح دانش فنی، و ثروت شان کاملاً عیان است. www.modiryar.com @modiryar
همکلاسی نامرد ! بچه که بودیم، هر وقت در مدرسه ما را به دفتر یا فرا‌می‌خواندند، می ترسیدیم، چرا که می فهمیدیم خطائی از ما سرزده، دسته گلی به آب داده ایم، کسی از ما شکایت کرده یا یکی از همکلاسی های نامرد، زیر آب ما را زده و ما را فروخته است! نمی دانم در سازمان های ما هم وقتی کارمندی را به فرا می‌خوانند چه حالی پیدا می کند و چه حدسی می زند. آنقدر با کارکنان کم گفت و گو می کنیم و آنقدر این گفت و گوها را به زمان هائی که مشکل و گرفتاری بروز کرده محدود کرده ایم که در چنین مواقعی بوجود آمدن همین حس و حال در کارکنان دور از ذهن نیست. یکی از توصیه هائی که به شده است و کمک می کند تا فرهنگ بازخورد سازنده و انتقاد هنرمندانه در سازمان ها رشد کند این است که : " کاری کنید تا به جای آن که کارکنانی که برای گفت و گو با و ارزیابی عملکرد ودریافت بازخورد دعوت می شوند نگران شوند، کارکنانی که برای این گفت و گوها دعوت نمی شوند نگران شوند. " اگر گفت و گو میان و به یک رویه سازمانی منظم و مفید تبدیل شود و در مورد کارکنان خوب و شایسته انجام و تکرار شود، کارکنانی که از شمول این رویه کنار گذاشته می شوند احساس می کنند که مافوقشان نه تنها از رفتار و عملکردشان رضایت ندارد بلکه از آنها قطع امید کرده، آنها را به حال خودشان رها کرده و احتمالا به زودی تکلیف شان را روشن خواهد کرد. گفت وگوهائی از جنس بازخوردهای مفید و سازنده را همراه با رویکرد مربی گری در سازمان رواج دهیم و کاری کنیم که این گفت و گوها نشانه ، رضایت ما از او، امیدواری ما به بهبود رفتار و عملکرد او، برنامه ما برای رشد و ارتقاء او و به طور کلی یک ابزار پرورشی- انگیزشی تلقی شود نه نشانه ای برای ترس، ضعف و نگرانی. www.modiryar.com @modiryar
کاستی‌های مدیرانی که دائم درگیر کار هستند مديران زیادی را می شناسم که زیاد آنها منجر به نوعی شده است. ارتباط و ملاقات با این سخت است. آنها دائم در حال ساماندهی امور، افراد و مسائل و مشکلات روز مره خود هستند. آنها فرصت شرکت در دوره های آموزشی و پرداختن به پیشنهادات و تمرکز برای پرورش آنها را ندارند. قدر مسلم مشغول بودن زیاد آنان دلیل بر بودن شان نیست و این درحالی است که بعضاً معیار این افراد میزان مشغولیت و درگیری آنها با کار و یا ساعت حضورشان در شرکت است. مدیرانی که دائم درگیر کار هستند کمتر می‌توانند فرصت های بهبود را مشاهده و تعقیب کنند. آنها شاید بیشتر عادت به کار دارند تا تعلق به کار. شاید بتوان گفت هر چه شما مدیری را در آرامش بیشتری ببینید می‌توانید سلامت بیشتری از را نتیجه بگیرید. مدیرانی که اشتغال زیادی با کار خود دارند در حقیقت در شناخت owner یا صاحب دچار مشکل شده اند و این ناشی از عدم تفویض و یا عدم اعتماد به کارکنانی است که استقلال در ندارند. www.modiryar.com @modiryar
‏«یک مار شجاع درحال نجات دادن یک ماهی از غرق شدن است» ...! این روزها رسانه ها اخبار را اینگونه به شما القا می‌کنند...! www.modiryar.com @modiryar
سر بزنگاهِ روزگار ⛱ سر بزنگاهِ روزگار، درست همان زمانی که فکر می کردیم زندگی خیلی خراب است و آرزوهایمان نقش بر آب، اوضاع از این بدتر نمی شود و بخت ما رنگی بالاتر از سیاهی است، تقدیر به گونه ای رقم خورد که روزی هزار بار از خدا بخواهیم ما را به همان حالی برگرداند که در نظرمان خیلی بد بود. در واقع قبل از آنکه بی‌خبر از آشنا و بیگانه، همچون طفل دردانه در کنج خانه در قرنطینه باشیم در اقلیمی به گسترۀ یک شهر پادشاهی می‌کردیم و خودمان بی‌خبر بودیم که چه کیا و بیایی داشتیم و عجب حال و هوایی. ⛱ درحالی‌که فکر می‌کردیم از این بدتر نمی‌شود و روزهای سختی را پشت سر می‌گذرانیم اتفاقی افتاد که دیروز برایمان "یادش بخیر" گردید و "روز شیرین و گردش دیرین" آرزویی بزرگ شد! آنقدر دوان دوان زندگی کردیم و پرتلاش در پی‌معاش بودیم و از یکدیگر بی‌خبر، که یادمان رفت هم‌آغوشی عزیزان چقدر شیرین است و دیدارشان دل انگیز. بهار آمده، گل ها روییده و گلستان‌ها آباد شده‌اند اما ویروس نامرئی چنان راه دهان و بینی ما را بسته که بوی گل را از گلاب هم نمی‌توانیم بجوییم چه رسد به باغ و بستان. ⛱ و این حکایت انسان حیران است که هر روز از دندۀ چپ بلند می‌شود و نالان و پریشان در نقصان و خسران دست و پا می‌زند، زندگی‌اش بی‌ثمر است و از فردای خود بی‌خبر. امروزِ نقد را فدای فردای نسیه می‌کند و هر آنچه از لذت و شادمانی است از خود دریغ می‌نماید. راه و رسم بندگی نمی‌داند و رمز و راز زندگی نمی‌شناسد و کاش می‌دانست تا می‌توانست آنی باشد که باید! دم را غنیمت شمردن معنای زندگی است و رمز جاودانگی. هر که جز این کند نه حق بندگی به جا آورده نه حلاوت زندگی را چشیده. @modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئولان پیر تا کی می‌خواهند مسئول بمانند؟ ✍ | آذر ماه ۱۳۹۸ 🎞 این ویدئو نگاهی به سن و سال مسئولان ایرانی می اندازد و مقایسه ای با کشورهای پیشرفته دارد. • یکی از بزرگترین مشکلات وجود در سازمان‌ها، این است که با بالارفتن سن آنها، روحیه محافظه کاری و حفظ وضع موجود در آنها افزایش می یابد و تمایلی به انجام اصلاحات و تغییر ندارند و این موضوع آسیب جدی به سازمان/جامعه وارد می‌کند. • از خصایص اینست که با ، ظرفیت را برای خلق آینده پایدار گسترش می‌دهند. با عدم توانمندسازی کارکنان و مدیران جوان، با خطر فساد و رخوت مدیریتی مواجه می‌شویم. مدیران پیر تمایل دارند وضعیت را در حالت حفظ کنند. این در حالی است که در دنیای به شدت متغیر امروز با خوب بودن نمی‌توان برنده شد. • به قول بزرگ‌ترین خطر در هنگام خود تغییر نیست بلکه عمل کردن به منطق دیروز است. متأسفانه وجود مسئولان پیر در جامعه ما، خطر عمل کردن به منطق دیروز را به شدت افزایش داده است. www.modiryar.com @modiryar
🔺 🔻 💢 تعریف مدیران تصادفی: ⇦ کسانی هستند که با یک تصادف و به صورت اتفاقی، به یک پست مدیریت رسیده‌اند. این تصادف بیشتر در سازمان‌های دولتی واقع می‌شود. 💢 برخی از این تصادف‌ها عبارتند از: مدیر ارشد یک سازمان یا شرکت به دلایل سیاسی یا اقتصادی یا شخصی، ناگهان از کار برکنار شده یا شغل خود را ترک می‌کند و یکی از کارکنان یا مدیران میانی، بدون طی شدن فرایند رسمی و توسعه‌ توانمندی‌ها، ناگهان میزی بزرگتر از میز قبلی خود را تصاحب می‌کند. یک سرمایه‌گذار، سهام غالب شرکتی را می‌خرد و تصمیم می‌گیرد مدیر معتمد خود را در آن شرکت منصوب نماید. یک مدیر در سازمان با لابی کردن و تخریب دیگران، عملاً تمام گزینه‌های دیگر را حذف کرده و مسیر را برای تصاحب پست‌های مدیریتی ارشد، تسهیل می‌کند. فردی به دلیل داشتن تعهد بالا و اعتبار زیاد، بدون داشتن دانش و تخصص، در یک پست مدیریتی قرار می‌گیرد. پدری که کارآفرین بوده و مدیر یک کسب‌وکار است، به صورت ناگهانی فوت یا مهاجرت می‌کند و فرزندی که تا دیروز سرگرم زندگی شخصی خود و گشت و گذار در خیابان‌ها بوده‌ است، ناگهان خود را پشت میز مدیریت می‌بیند. 💢 رفتارهای مدیران تصادفی: رفتارهای زیر در میان مدیران تصادفی، زیاد دیده می‌شوند: ➊ مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را می‌دانند و همواره احساس می‌کنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند. ➋ مدیران تصادفی، می‌گیرند و روند یکسانی در تصمیم‌های آنها مشاهده نمی‌شود. گاه برای یک بخش به طرز گسترده‌ای هزینه می‌کنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایه‌گذاری برای یک واحد را فراموش می‌کنند. ➌ مدیران تصادفی، بسیار هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه‌ مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است. ➍ مدیران تصادفی می‌گیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف می‌کنند. آنها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیم‌های آنها غیر قابل پیش‌بینی است. ➎ مدیران تصادفی، به نظام بسیار علاقمند هستند. آنها ترجیح می‌دهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاق‌تر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد. ➏ مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را می‌دانند و نه . چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال می‌برد اما وجود متعهدان بی‌تخصص، می‌تواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد. ➐ مدیران تصادفی، تشنه‌ عنوان، ، تقدیرنامه و … هستند و هزینه‌های جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت می‌کنند. ➑ مدیران تصادفی، سازمان را محل می‌دانند و نه محل کسب‌وکار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان می‌بینی که هرگز نمی‌توانی توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابی. ➒ مدیران تصادفی از کارکنان رده پایین‌تر فاصله گرفته و خود را می‌کنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغه‌ها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آنها و کارکنان وجود ندارد. ➓ مدیران تصادفی از استقبال می‌کنند. در جلسه‌های میان کارکنان، می‌توانند لغت‌های جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه‌ی خود،‌ برای استفاده‌های آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند 🔚 سخن آخر: مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آنها هستند، «می‌بینند». گاه کارمندی برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده می‌شود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده می‌شود. بسیاری از همین مدیران، انتظار اولشان از کارکنان، دیده شدن است. آنها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، می‌خواهند دیده شوند. مدیران تصادفی در کشور ما رو به گسترش هستند. تزریق نقدینگی‌های زیاد به افراد و سازمانهایی با ظرفیت کم، موجب شده که از کنار هر شرکت یا سازمانی که به رانت اقتصادی دسترسی دارد، ده‌ها شرکت یا سازمان قارچ گونه سبز شده و در راس بسیاری از آن‌ها، مدیران تصادفی منصوب می‌گردند. این مدیران را باید شناسایی و حذف کرد هرچند حذف کردن آنها خیلی سخت است. www.modiryar.com @modiryar
حباب در بازار بورس؟ 🔺 | استاد‌دانشگاه‌برکلی 🔻 تا قبل از اسفند ۹۸ قیمت شرکت‌های بزرگ در متناسب با ارزش دلاری آنها بوده اما رشد قیمت شرکت‌های کوچک هیچ تناسبی با واقعیتهای اقتصادی نداشته است. اما از اسفند ۹۸ به بعد رشد سریع شاخص مختص شرکت‌های کوچک نبوده و شرکت های بزرگ هم افزایش قیمتی را تجربه کرده اند که تناسبی با اقتصاد ایران و جهان ندارد. محتمل‌ترین سناریو در ماه‌های پیش‌رو کاهش جدی قیمت‌ شرکت‌های کوچک و اصلاح قیمت شرکت‌های بزرگ به نحوی است که ارزش دلاری آن‌ها متناسب با شرایط تعادلی بازار گردد. امری که احتمالاً بخشی از آن از طریق کاهش شاخص و بخشی از طریق افزایش قیمت ارز اتفاق خواهد افتاد. 🥛 نیمۀ پر لیوان: ➊ اقتصاد ایران طی دهه‌های گذشته همواره درگیر شوک‌های تورمی بوده‌است. فلذا خانواده‌ها همواره به دنبال راهی برای حفظ ارزش دارایی‌های خود در برابر شوک‌های تورمی بوده‌اند. ➋ به طور سنتی خانواده‌‌ها از طریق سرمایه‌گذاری در بازارهای مسکن،‌ طلا و ارز از دارایی‌های خودشان در برابر شوک‌های تورمی محافظت کرده‌اند. این امر هر چند ریسک سبد خانوار در برابر شوک‌های تورمی را کاهش می‌دهد اما سبب اختصاص غیر بهینه منابع کشور شده‌است به طوری که در بازار مسکن با انبوه خانه‌های خالی مواجه هستیم. خانوارها در طلا و دلار نیز نه تنها منجر به هیچ ارزش افزوده‌ای در اقتصاد نمی‌شود بلکه منجر به تشدید شوک‌های ارزی و تورمی می‌شود. ➌ اتفاق خوبی که در سال‌های اخیر افتاده اضافه شدن سرمایه گذاری در بورس به سبد سرمایه‌ گذاری خانواده‌هاست. در واقع بورس نیز مانند مسکن از ارزش دارایی‌ها در برابر شوک‌های ارزی محافظت می‌کند و در بلند مدت می‌تواند جایگزین بسیار مناسبی برای سرمایه‌گذاری در ارز و باشد. ➍ این امر از طرفی ظرفیت بازار را در جذب شوک‌های ارزی افزایش می‌دهد و از طرفی در صورت استفاده صحیح از ظرفیت‌های سرمایه و تسهیل عرضه‌ی اولیۀ شرکت‌های خوب می‌تواند به رشد اقتصادی کشور کمک کند. ➎ باید خاطر نشان کرد که علی رغم رشد بسیار شدید پول ورودی خانوارها به بورس، ‌کل خالص پول ورودی خانوارها در سال ۹۸ تنها در حدود ۳۰ هزار ه م ت بوده است که معادل کمتر از ۲٪ نظام بانکی و معادل حدود ۲ میلیارد دلار بوده است (عددی که در مقابل مداخلات بانک مرکزی در سال ۹۶ بازار ارز ناچیز است). 🥛 نیمۀ خالی لیوان: ➊ ورود تعداد بسیار زیاد افراد ناآشنا به این بازار و تصور ادامۀ روند گذشته در میان بخش زیادی از سرمایه‌گذاران سبب ایجاد حباب در بازار می‌شود. علاوه بر آن در چنین فضایی انگیزۀ برخی سو استفاده کنندگان برای ارائۀ اطلاعات غلط به سرمایه‌گذاران کمتر آشنا با افزایش پیدا می‌کند. ➋ مجموع این عوامل منجر به مکانیسم مثبتی می‌شود که توانایی ایجاد حباب در بازار را دارد. همچنین شرکت‌های کوچک‌تر به دلیل تاثیر گرفتن بیشتر قیمت‌شان از ورود و خروج سرمایه بیشترین تاثیرپذیری را از این اتفاق دارند. 🔚 سخن آخر: با مقایسه ارزش دلاری ۱۰۰ شرکت‌ بزرگ بورس ایران و ۱۰۰ شرکت کوچک بورس در سال‌های گذشته می‌بینیم که بخش عمدۀ افزایش قیمت شرکت‌های بزرگ از ابتدای سال ۹۷ تا آخر سال ۹۸ تنها منجر به بازگشت ارزش دلاری این شرکت‌ها به سطح آن قبل از شروع بحران ارزی شده است و به نوعی شاید متناسب با ارزش اقتصادی این شرکت‌ها باشد. اما در مورد ۱۰۰ شرکت کوچک مشاهده می‌شود که ارزش دلاری آنها در انتهای اسفند ۹۸ بیش از ۳ برابر ارزش دلاری آن‌ها قبل از شروع بحران ارزی است. رشد قیمتی که به نظر نمی‌رسد با هیچ یک از واقعیت‌های اقتصاد ایران تناسبی داشته باشد. از ابتدای سال ۹۹ ارزش دلاری شرکت‌های بزرگ هم بیش از ۳۰٪ افزایش یافته است. افزایش قیمتی که تناسبی با اتفاقات اقتصاد ایران و اقتصاد جهانی ندارد. البته انتظارات در مورد افزایش می‌تواند عامل بخشی از این افزایش قیمت باشد. اتفاقات فعلی بازار سهام ایران شباهاتی با اتفاقات بازار سهام چین در سال ۲۰۱۵ دارد. بازاری که با رشد ورود خانوارها به بازار و همچنین خریدهای اعتباری و اهرم کردن سرمایه گذاری ها‌ و توسط دولت چین در ابتدا، رشد بیش از ۱۰۰٪ را تجربه کرد. رشدی که اتفاقاً برای شرکت‌های کوچک‌تر بیش از ۲۰۰٪ بود. اما در نهایت بخش عمدۀ این افزایش قیمت شرکت‌های کوچک و بزرگ از بین رفت! www.modiryar.com @modiryar