eitaa logo
محمدجواد کریمی
88 دنبال‌کننده
265 عکس
248 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدجواد کریمی
🇮🇷 استقلال سه نبش! (درباره چند ضلعی توهین به آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی) 1⃣ نبش اول: استقلال
📎پی نوشت: ۱. به لحاظ نظری حرف دقیق و درستی است اما برخی رویه های حوزه یا اجزای حکمرانی عملا این استقلال و بودن در نهاد اجتماعی در عین همکاری با حکومت را نقض می کند که جای دیگر اشاره وار گفته ام و تلخیصی از آن را بارگذاری کرده اند: https://eitaa.com/sedayehowzeh/28427 ۲. رهبر انقلاب ۷۴/۹/۱۶ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2776 ۳. برای نمونه ر.ک: تفسیر رهنما ج۷ص۲۳۶/ تفسیر نور ج۳ص۵۲۰ و... ۴. ر.ک: مجله نور علم دوره دوم ش ۵ ص۲۱ مقاله ده فتوای سیاسی مذهبی ۵.قسمتی از فتوای آخوند خراسانی/ ر.ک: غرب شناسی علمای شیعه احمد رهدار ص۸۷۷و۸۷۸ ۶. https://www.hawzahnews.com/news/896405/ ☑️ @m_ghanbarian
بسم الله الرحمن الرحیم 🔵نسبت فاعلی و مفعولی در ترجمه لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِي زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلَى حُسْنِ الْحِيلَة 🔻در روزگاری زندگی می‌کنیم که اکثر مردمانش، نیرنگ‌بازی و مکر را کیاست می‌دانند و جاهلان نیز همین نیرنگ‌بازان را افرادی چاره‌جو و باتدبیر می‌دانند! ☑️در جمله «نسبهم اهل الجهل...» کلمه «اهل الجهل» فاعل و کلمه «هم» مفعول به است. بر این اساس معنای متن این است که مردم جاهل، آن افراد (که نیرنگ را زیرکی میدانند) را به چاره جویی (حسن تدبیر) میشناسند! ⚡️یکی از مترجمان بدون توجه به نسبت فاعلی و مفعولی، این جمله را به این شکل معنی کرده است: و در دورانى زندگى مى‏كنيم كه مردمش مكر را زيركى شمرده، و بى خردانشان را چاره‏ساز خود مى‏دانند. البلاغه شماره 67 کانال : با نهج البلاغه @mohammadjavad_karimi
🌴 در سایه سار حکمت قرآن(۱) 🌕 تَبَارَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلٰمُلکُ و هو علیٰ کُلِّ شَیءٍ قَدِیر پر برکت و زوال ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست اوست، و او بر هر چیزی تواناست. (سوره ملک، آیه ۱). 🔸کلمه ی « بیده الملک»، معنایش این است: که همه ی مُلک ها و همه ی قدرت‌ها و همه ی اقتدارها در قبضه ی اوست، در اختیار اوست؛ یعنی هیچ در وجود که در قبال الهی, شمرده شود. 🤏در باب مُلک و قدرت، حق این است که هر موجودی در حدّ و اندازه ی خود از قدرتی برخوردار است، ولی او و قدرتش در قبضه ی قدرت الهی است.{بِیَدِهِ ٱلملک}. 📚 مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷, صص۹۵۴-۴۹۴ @mohammadjavad_karimi
محمدجواد کریمی
🌴 در سایه سار حکمت قرآن(۱) 🌕 تَبَارَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلٰمُلکُ و هو علیٰ کُلِّ شَیءٍ قَدِیر پر بر
خلاصه ی معنی آیه است؛ زمام تمام قدرت‌ها در اختیار اوست. قهراً هیچ خیری به هیچ موجودی نمی رسد مگر اینکه به اراده و مشیُت او و به دست اوست(۱). لَاحَولَ و لَا قوّةَ إلَّا بالله العَلِیِّ ٱلعَظیم. 📚۱- مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷, ص ۴۹۷. @mohammadjavad_karimi
هدایت شده از مفاخر گیلان
💠دکتر محمدصادق پیروز لاهیجی «عضو انجمن چشم پزشکی بریتانیا و انجمن پزشکی فرانسه و استاد پیشکسوت بیمارستان فارابی» ✍️در سال 1302 در شهر لاهیجان متولد شد. دبستان و دبیرستان را در شهرهای لاهیجان و رشت به اتمام رساند. تحصیلات دانشگاهی را در سال 1319 به‌دنبال پذیرفته شدن در آزمون ورودی دانشکده پزشکی تهران شروع کرد و در سال 1337 با مدرک تخصصی چشم‌پزشکی به پایان رساند. ✅مشاغل و سمت‌های مورد تصدی: ▫️رئیس درمانگاه چشم‌پزشکی بیمارستان فارابی از سال 1337 ▫️رئیس درمانگاه با حق آموزشی در سال 1341 ▫️مدیر گروه چشم‌پزشکی از سال 1358 به‌مدت 11 سال؛ ▫️استاد گروه آموزشی چشم‌پزشکی از سال 1356 ▫️عضو و دبیر هیأت ممتحنه و ارزش‌یابی رشته تخصصی چشم‌پزشکی از سال 1358 ▫️دبیر انجمن چشم‌پزشکی ایران در سه دوره متوالی از سال 1357 الی 1364 👈🏼و.... ⬅️ وی در سال 1367 پس از 37 سال و 8 ماه کار علمی و آموزشی در بیمارستان فارابی دانشگاه تهران با تقاضای خود بازنشسته شد. ⬅️دکتر محمد صادق پیروز صبح روز سه شنبه دوم اردیبهشت 1393 با حضور در یکی از دفاتر اسناد رسمی،کل سهام خود در بیمارستان کسری را به طور قانونی برای ساخت مرکز آکادمیک فارابی اهدا و واگذار نمود. 🔰http://Eitaa.com/mafakheregilan
تورقی در واژگان سیاسی روز(۱) ✍ محمدجواد کریمی 👌واژه لیبرالیسم به معنای آزادیخواهی ، از واژه انگلیسی لیبرتی(Liberty) به معنای آزادی گرفته شده است.واژه لیبرال (Liberty) یک واژه فرانسوی به معنای فرد آزادیخواه یا هوادار آزادی است. 👌تعریف لیبرالیسم ارائه تعریف دقیق از لیبرالیسم به عنوان یک مکتب سیاسی و اجتماعی و فکری خالی از صعوبت و دشواری نیست، با این همه شاید بتوان در این تعریف به روح و چکیده آن دست یافت. لیبرالیسم را می توان نگرشی به زندگی و مسائل آن توصیف کرد که بر ارزش هایی همچون آزادی برای افراد در ابعاد فکری و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، تاکید می نماید. به عبارت دیگر لیبرالیسم به معنای آزادی خواهی است. آزادی مبتنی بر خردگرایی و بر # عقل بدون و در نظرگرفتن # وحی از عناصر اصلی و کلیدی تفکر لیبرالیستی است. 👌اقسام لیبرالیسم از انواع لیبرالیسم می توان از لیبرالیسم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و دینی نام برد. 📌۱- لیبرالیسم اقتصادی: حفظ آزادی اقتصادی و دفاع از مالکیت خصوصی و سرمایه داری همراه با دخالت حداقلی دولت در فعالیتهای اقتصادی 📌۲- لیبرالیسم سیاسی: دفاع از آزادی های فردی افراد جامعه در فعالیت های سیاسی از داشتن احزاب و تشکل های سیاسی و صنفی و تفکیک قوا و... 📌۳- لیبرالیسم فرهنگی: جانب داری از آزادی های فردی و اجتماعی مثل آزادی اندیشه و بیان و گسترش فرصت های آزادی، انعطاف پذیری اخلاقی. 📌۴- لیبرالیسم اخلاقی لیبرالیسم اخلاقی زیر مجموعه لیبرالیسم فرهنگی است. بر اساس لیبرالیسم اخلاقی هیچ یک از اشکال قدرت سنتی یا نهادی، خواه دنیوی یا دینی، حق وضع قوانین و هنجارهای اخلاقی را ندارند. این خود فرد است که باید ارزش های خود را برگزیند و اخلاقیات خاص خود را پی افکند‌ اخلاقیات لیبرالی اساسا وابسته به و # تمنیات است؛ زیرا به اعتقاد لیبرال ها خردمندانه ترین و واقع گرایانه ترین شیوه،قبول این مطلب است که هرکس آنچه را دوست دارد,«خوب» و از آنچه که متنفر است«بد» می نامد. بدیهی است که چنین رویکردی موجب نسبیت گرایی در اخلاق شده و هر گونه اطلاق و ثبات در ایده آل های اخلاقی را نفی خواهد کرد. تساهل و تسامح، انعطاف در برابر ارزش های اخلاقی، اباحیگری اخلاقی و نفی قواعد واحد و تحول ناپذیر از لوازم اجتناب‌ناپذیر لیبرالیسم املا است. بنابر لیبرالیسم، هیچ قانون کلی اخلاقی وجود ندارد که بتواند به شما نشان دهد که چه باید بکنید و به طور خلاصه؛ هیچ قانون مافوق فرد و علایق انسانی در حریم زندگی شخصی انسان وجود نداشته و خود خوبی ها و بدی هاست. ادامه دارد👇
محمدجواد کریمی
تورقی در واژگان سیاسی روز(۱) ✍ محمدجواد کریمی 👌واژه لیبرالیسم به معنای آزادیخواهی ، از واژه انگلیسی
👌اصول و مبانی لیبرالیسم ۱- فرد گرایی(اصالت فرد): فرد گرایی، جوهره و رکن رکین لیبرالیسم است.فردگرایی یعنی فرد و حقوق او بر همه چیز مقدم است. اگر دولت هم تشکیل شده است، باید در خدمت خواسته های افراد جامعه باشد. دین، اخلاق، متفکران و ... حق ندارند به افراد دستور دهند و مهم، فرد و خواسته های اوست. ۲- اصالت آزادی: یعنی آزادی فوق همه ارزشهاست. بر اساس این اصل،انسان هر خواسته ای که دارد اعم از بی بندوباری جنسی و خلاف دین و اخلاق و ... باید محترم شمرده شود؛ از این رو ایجاد هر گونه مانع در این راه جایز نیست! به بیان دیگر هیچ چیز در برابر خواسته های من مهم نیست. مهم آن است که من می خواهم.تنها حد آزادی در نظر لیبرالها آزادی افراد دیگر است. بنابراین، اگر خواست طرف شما موافق با میل و خواست شما باشد، هر رفتاری مجاز است! ۳. انسان مداری (امانیسم): یعنی باید تمام چیزها ـ حتی اخلاق و دین ـ بر اساس تمایلات و نیازهای انسان توجیه شود.انسان نباید خود را با دین و اخلاق هماهنگ سازد، بلکه دین و اخلاق باید خود را با او هماهنگ سازند! ۴-سکولاریسم: یعنی تفکیک دین از امور زندگی. بر اساس این دیدگاه، دین باید به حاشیه رانده شود. دین حق ندارد در مسائل مهم زندگی دخالت کند. ۵-سرمایه داری (کاپیتالیسم): لیبرالیسم به گونه ای با سرمایه داری و اقتصاد بازار آمیخته شده که بسیاری از متفکران به ویژه چپ گرایان معتقدند که لیبرالیسم ایدئولوژی سرمایه داری است. ۶-عقل گرایی: یعنی باور به کفایت و بسندگی خرد انسانی. در این تفکر، همه انسانها از نیروی خرد بهره مند هستند. خردمندی و آزادی دو جزء جدایی ناپذیر محسوب می شوند. نفی خرد ورزی آدمی مترادف با نفی آزادی اوست. و نیز تجربه گرایی، علم گرایی، سنت ستیزی، تجددگرایی، پلورالیسم معرفتی، پیشرفت باوری و تسامح و تساهل، از جمله اصول لیبرالیسم محسوب می شوند. @mohammadjavad_karimi
 تورقی در واژگان سیاسی روز(۲) ✍ مقاله منتخب 🌔 چالش های نظری بين اسلام و ليبراليسم ليبراليسم پديده‌ای متعلق به جهان غرب و جهان نو بوده است و در خلال قرن های پانزدهم و شانزدهم در اروپای غربی پديد آمد. ليبراليسم يك نظریه ی سياسی، مكتب فكری و ايدئولوژی سياسی است كه نگرش خاصی به زندگی انسان دارد و بر ارزش هایی همچون آزادی، برابری، قانون‌گرايی، عقل‌گرايی، تساهل و تسامح تأكيد مي‌كند.[1] چنانكه می دانيد در اسلام نيز اين ارزش ها به نحوی مورد توجه قرار گرفته است، اين موجب شده است كه برخی كنند «ليبراليسم با اسلام مغايرتی ندارد.»[2] ولی مطالعة نظام فكری ليبراليسم و مبانی آن روشن مي‌كند كه بين اسلام و ليبراليسم فاصله‌های عميقی وجود دارد. اگر آن مبانی حفظ شود نه تنها ليبراليسم و اسلام به هم نمی رسند، بلكه همواره در چالش و تعارض خواهند بود. در اين نوشته به صورت بسيار فشرده، مواردی از چالش بين اسلام و ليبراليسم را بيان مي‌كنيم. 1ـ اولين مورد چالش اسلام و ليبراليسم «آزادی» است. در اين‌كه يك است همگان نظر دارند، اما در اين است كه آيا دارای است يا ؟ يكی از مهم‌ترين ويژگی های انديشه ليبرال،‌ اعتقاد به ارزش آزادی است. 📌مراد از«ارزش مطلق»،ارزشی است كه فوق همة ارزش ها است و هيچ ارزشی نمی تواند با آن برابری كند و يا آن را مخدوش و محدود سازد. تنها در صورتی مي‌توان آزادی را محدود كرد كه آزادی ديگران در خطر باشد. ليبرال ها اعتقاد عميق دارند كه عقائد حتی و گمراه كننده بايد در باشند و حتی، نمي‌تواند آن را نمايد.[3] اما انديشة دينی در عين اين‌كه آزادی را يك ارزش بزرگ انسانی تلقی می كند، به هيچ وجه آن را فوق همة ارزش ها،‌قرار نمی دهد. 📌 آزادی در اسلام مادی و معنوی و است؛ يعنی همچنان‌كه نمی توان آزادی اجتماعی و منافع مادی اجتماع را به خطر انداخت،‌ نمي‌توان به معنويت اجتماع نيز لطمه زد. افراد آزاد نيستند كه هر عمل اجتماعی را انجام دهند. پيام اسلام و بانگ قرآن اين چنين است: «كسانی كه دوست دارند زشتی ها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد،‌عذاب دردناكي برای آن‌ها در دنيا و آخرت است.»[4] نه تنها نمی توان گناهكاری و زشتی ها را در ميان اجتماع شيوع بخشيد، بلكه برای دوستداران گسترش زشتی ها و پليدی ها نيز عذابی دردناک است. جنسی بين زن و مرد دارد و هرگونه مراوده و معاشرتی آزاد نيست. بيان نيز و مرزهايی دارد، مثلاً ترويج كتب ضالّه و افكار الحادي ممنوع است، ‌انكار ضروريات دين، باعث ارتداد مي‌شود. در نگرش ليبراليستی، خودكشی و خودسوزی، چون تجاوز به آزادی و حقوق ديگران نيست، ممنوعيت قانوني ندارد، ولي اسلام خودكشی و اقدام به آن را نيز جرم می داند و ممنوع كرده است.[5] 2ـ ليبراليسم به يك اومانيستی است. ,«حالت و كيفيتي از تفكر است كه بر اساس منافع بشری و كمال مطلوب به جای اصول مذهبی و الهيات استوار است.»[6] در اين نگرش انسان محور و مدار همه چيز و خالق همه ارزشها است. بر خلاف دين كه «خداوند» را مدار و محور همة ارزش ها تلقی می كند و اگر به انسان حق تعيين سرنوشت مي‌دهد، در محدوده‌ای است كه خداوند تعيين و مشخص كرده است. 📌ليبراليسم اول را به جای می نشاند و آنگاه وی را به گونه‌ای تعريف مي‌كند كه كاملاً مادی گرايانه است. انديشه ليبرال انسان را همان «من طبيعی» می داند. بنابراين وقتي از حقوق انسان سخن مي‌گويد، منظور فقط حقوق طبيعی يعنی حيات، آزادی و مالكيت است. «ديويد هيوم» يكی از بنيانگذاران مكتب ليبراليسم به صراحت اظهار می دارد كه چيزی نيست جز از و اميال. او حتی اين بحث را مطرح می كند كه آدمی مهيمن بر اميال و غرائز او نيست، بلكه صرفاً است كه در جهت يافتن راههای براي نيل به اميال تلاش می كند.[7] 📌اين طرز نگرش به انسان باعث مي‌شود كه از يك سو ابعاد روحی و معنوی انسان به فراموشی سپرده شده، مباحث مربوط به روح آدمی و معنويت جايگاه خود را از دست بدهد، از سوی ديگر وجدان، خرد و عقل آدمی جای دين و قوانين دينی را در زندگي اجتماعی بگيرد. از اين رو در اجتماعي، تمشيت امور و تنظيم روابط اجتماع, به و بعد زندگی انسان ندارد. از نظر ليبرال ها، نيل به آزادی كامل، مستلزم دنيوي يا غيردينی ساختن زندگی عمومی است.[8] آن‌ها و را راهنما و خود می دانند و و را, و بدين ترتيب كامل با دارد نه اسلام‌. ادامه دارد
اسلام اولا را یک (مادی و معنوی) می داند که سیر الی الله دارد و لذا در عین تشویق به توسعه بعد مادی زندگی، او را در و معنوی او می بیند.ثانیا ضمن به به عنوان از منابع شناخت احكام الهی، اصلی را و ارادة تلقی مي‌كند. «كسانی كه مطابق با حكم خدا، حكم نكنند از ظالمين‌اند.[9] بر اين اساس بين اسلام و ليبراليسم تعارض‌های جدي رخ مي‌نمايد. در ، بر جامعه حكومت می كند كه از برخاسته باشد و كس حق دخالت در آن عرصه را ندارد، ‌در حالی كه در ، قانون، است و ما بايدها و نبايدهايمان را از خداوند می گيريم. و لذا اگر احياناً تعارضی بين خواست خدا و مردم بود، خواست خدا را مقدم می كنيم؟[10] 3ـ دولت محدود يا حداقل، از مهم‌ترين عناصر آموزة ليبراليسم است. دولت ليبرال دولتی است كه مسئوليتهای آن به طور چشمگيري اندك بوده، فقط از چارچوب هاي كلي حيات اجتماعي دفاع مي‌كند.[11] بنابراين دولت حق ندارد به هيچ بهانه‌اي ولو ديني، محدوديتهايي را براي جامعه به بار آورد. اما در ديني، علاوه بر اين‌كه بايد و امنيت و بياورد، گستر هم باشد. همچنان‌كه حافظ جان، مال و ناموس شهروندان است، پاسدار حريم فضيلت‌های اخلاقي و الهي نيز هست. دولت بايد مراقبت كند، حدود الهي مورد خدشه قرار نگيرد، «تلك حدودالله فلا تعتدوها».[12] اين احكام, حدود دين است، از آن سركشی نكنيد. از همين رو است كه خواري، قوّادي و آشكار در ماه رمضان،[ممنوع] و موجب حد و تعزير توسط حاكم شرع مي‌گردد. 4ـ تساهل و تسامح جزء ارزشهاي انعطاف‌ناپذير ليبراليسم است. از اين نظر، مذهب و گرايش مذهبي رابطه‌اي بين فرد و خداي اوست و او در زمينه انتخاب مذهب و يا عدم انتخاب هرگونه مذهبي و ديني و عمل به هر گونه حكم و دستورالعمل آن كاملاً آزاد است.[13] در حاليكه ما متعقديم اسلام كفر والحاد را نمي‌پذيرد. گرچه انسان تكويناً در انتخاب دين و حتي بي‌ديني آزاد است و در اين مقام هيچگونه اجبار و الزامي در كار نيست.[14] اما تشريعاً جز اسلام از او پذيرفته نيست و جز يك انتخاب ندارد و آن اسلام است.[15] به همين شكل انجام اعمالي كه ضداخلاقی شمرده مي‌شود، ‌مجاز نيست. اقليت‌هاي مذهبي هر چند فعاليت‌شان در محدوده خاصي مجاز مي‌باشد ولي نمي توانند در جامعة اسلامي اقتدار سياسي را بدست بگيرند.[16] تبليغ و ترويج عقايد انحرافي ممنوع است و.. بنابراين بين اسلام و ليبراليسم معارضه‌اي آشتي ناپذير وجود دارد و نمي‌توانيم بين دين و مكتب يگانگي ايجاد كنيم، مگر اين‌كه ليبراليسم از مباني خود فاصله بگيرد و در رابطه با شعارهايي كه مطرح مي‌كند از قبيل آزادي، قانون‌گرايي و.. خود را با اسلام هماهنگ نمايد. با يك چنين پيش فرضي حتي مي‌توان بين اسلام و كمونيسم كه از عدالت و برابري سخن مي‌گويد، نيز آشتي داد. البته در آن صورت ليبراليسم و كمونيسم ديگر آن مكتبي نخواهند بود كه بنيانگذاران آن‌ها مطرح نموده‌اند. 📚[1] - جان سالوين شاپيرو، ليبراليسم؛ معنا و تاريخ آن، نشر مركز، تهران، ، 1380، ‌ ترجمة محمدسعيد حنايي كاشاني، ص 8-1. [2] - عدم تغاير اسلام و ليبراليسم، مطلبي است كه از حجت الاسلام آقاي علي ايازي در نشرية توسعه، شماره 156،‌تاريخ 14/8/80 تحت عنوان ليبراليسم با اسلام مغايرتي ندارد، درج گرديده است. گرچه استفادة اطلاقی كه در عنوان آمده از متن سخنان گوينده مشكل است، ولی به هر حال عنوان مطرح شده در نشريه، خالي از تأمل نيست.. [3] - جان سالوين شاپيرو، همان ص 6. [4] - سورة نور، آية 19. [5] - مصباح يزدي، محمدتقي، نظرية سياسي اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم 1378، ج اوّل، ص 163. [6] - رحيمي، عليرضا، تفكر عصر جديد در اروپا، بعثت، تهران، 1368، ص 100. [7] - آنتوني آر پلاستر، ظهور و سقوط ليبراليسم غرب، نشر مركز، تهران، (بي تا)، ترجمة عباس مخبر، ص 206. [8] - جان سالوين، شاپيرو، همان، ص 7. [9] - سورة مائده، آية 44،45،47. [10] - مصباح يزدي، همان. [11] - قادري، حاتم، انديشه‌هاي سياسي در قرن بيستم، سمت، تهران 1379، ص 24. [12] - سورة بقره، آيه 229، همچنين سورة نساء، آية 14. [13] - اكبر، علی، سيري در انديشه‌هاي سياسي معاصر، الست، تهران، 1370، ص 28. [14] - سور بقره، آية 256. [15] - ومن یبتغِ غیرَ ٱلإسلامِ دیناً فلن یُقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین.(سورة آل عمران، آية 85). [16] - در قرآن می خوانيم: و لن یجعل اللهُ للکافرینَ عَلَی ٱلمؤمنینَ سبیلا؛ خداوند از براي كافران بر مؤمنين تفوق و برتري قرار نداده است.(سورة نساء، آية 141). @mohammadjavad_karimi
1.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی از برخورد منحصر به فرد شهید آیت الله سید محمد صدر با افسر بلندپایه بعثی عراق @mohammadjavad_karimi
🌴 در سایه سار حکمت قرآن(۲) 🌕 الَّذِی خَلَقَ ٱلمُوتَ وٱلحَیٰاةَ لِیَبلُوَکم أَیُّکم أَحسَنُ عَمَلاً او کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل می کنید. (سوره ملک،آیه ۲). 🔸 نکته ها 📌۱-مرگ, اگر به معنی فنا و نیستی باشد، مخلوق نیست؛ چرا که خلقت به امور وجودی تعلق می گیرد، ولی می دانیم که ، از جهانی به جهان دیگر است، و این قطعا یک وجودی است، که می تواند مخلوق باشد(۱). 📌مرگ در بیان قرآن، صرفا نبودِ حیات و نیستی نیست، بلکه مرگ، تطوّر است، یعنی انتقال از نوعی حیات به نوع دیگر از حیات است. در واقع تولدی است از حیاتی به حیات دیگر(۲). 📌و اگر مرگ در این آیه قبل از حیات ذکر شده، به خاطر تاثیر عمیقی است که توجه به مرگ، در حسن عمل انسان دارد(۳) 📌۲- آزمایش خداوند؛ منظور از و آزمایش توسط خداوند،« نوعی است، به این معنی که: انسانها را به میدان عمل می کشد، تا ، و و پاکیزه شوند و لایق قرب خدا گردند(۴). و به تعبیری دیگر: «اگراین آزمایش نباشد،او در حدّ خامی و و در حدُ بالقوه باقی می ماند(۵). ۳-📌هدف آزمایش؛ نیکوترین عمل این که خداوند در این آیه شریفه، «آزمایش» را،« » معرفی کرده، نه #«کثرت عمل»، دلیل بر این است که در مکتب اسلام و در منظرِ قرآن کریم، و ارزش از آن است، نه کمیّت. ، آن است که ، و برای باشد، هرچند که از نظر ظاهر، کم باشد»(۶). والحمدلله ربِّ العالمین جمعه۱۴۰۰/۸/۲۱ قم المقدسة: محمدجوادکریمی 📚 ۱- تفسیر نمونه، ج ۲۴, ص۳۲۷. ۲-مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷, ص۴۹۸. ۳-تفسیر نمونه، ج۲۴, ص۳۲۷. ۴- همان. ۵-مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷, ص۴۹۷. ۶-تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۳۲۷. @mohammadjavad_karimi