eitaa logo
متوسطه اول سما ( هفتم _ هشتم _ نهم ) نمونه سؤالات نهایی، انجمن علمی
17.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
9.6هزار ویدیو
20.5هزار فایل
"همراه‌ با‌ مدرسه‌ مجازی‌ سما در سفری به‌ دنیای‌ دانش‌‌ و اندیشه📚🪴" راهنمایی‌ عزیز صفر تا صد چیزی‌ که‌ نیاز داری👇🏻 💠کلیپ‌ آموزشی 💠جزوه 💠تست 💠رفع‌ اشکال‌ و.. مدرسه زبان نور👇 https://eitaa.com/zaban_madrese 🚫کپی‌ غیرمجاز انتشار(با لینک) بلامانع
مشاهده در ایتا
دانلود
(١٥) اَثنا / اِثنا ⭕️اِثنا: (به كسر اول، سكون دوم)، در فارسي فقط در تركيب «اِثناعشر» به معناي «دوازده» نوشتن اين واژه به صورت «اثنيٰ» و تلفظ آن به فتح اول، غلط است. ⭕️اَثنا: (به فتح اول، سكون دوم) واژه اي ست عربي به معناي «وسط، ميانه» . براي واژگان متداول در (١٧) (ا) ⭕ (عربي): سرپيچي، نپذيرفتن، سركشي، نافرماني️ ⭕️گـُمان (به ضم اول) ✅ ⭕️گـَمان (به فتح اول) ❌ (٢٢) ⭕️بَرائَت: (در عربى براءة ) به معناى «بيگناهى» و «پاكدامنى» و مجازاً به معناى «دورى» و «بيزارى»است. هر كه چهل روز نماز جماعت كند بر دوام...، دو برائت بنويسند وي را؛ يكي از نفاق و يكي از دوزخ ⭕️براعَت به معناي «كمال فضل و ادب» و «برتري بر ديگران به علم» چون به خدمت او رسيد، در فنون هنر و ادب امتحانش فرمود و چون آثار بلاغت و اَماراتِ براعت از وي مشاهده كرد او را كتابت خود فرمود.
(٢٣) ⭕️ثمر/ ثمره : به معناي «ميوه» و مجازاً به معناي «حاصل و نتيجه» ⭕️سمر: «افسانه و حكايتي كه زبانكده مردم باشد»، در فارسي بيشتر به عنوان صفت و به معناي «شهره، زبانزد، افتاده بر سر زبان ها» تو كاين روي داري به حُسنِ قمر چـرا در جهاني به زشـتي سَـمَر ترسم كه اشك در غم ما پـرده در شود وين راز سر به مُهر به عالم سمر شود (١٦) رَستن / رُستن ⭕️رَستن: گونه ي رهيدن و به معناي «رهايي يافتن» ⭕️رُستن: گونه ي روييدن و به معناي «از زمين برآمدن، سبز شدن» در ره عشق از آن سوي فنا صد خطر است تا نگويي كه چو عمرم به سر آمد رَستَم نازنين تر ز قَدَت در چمن ناز نَرُست خوشـتر از نقش تو در عالم تصوير نبود براي واژگان متداول در (١٨) (ا) ⭕️ (عربي): چرندها، بيهوده ها، نادرست ها، پرت و پلاها ⭕️تِكرار (به كسر اول) ✅ ⭕️تَكرار (به فتح اول) ❌ 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
(١٧) اَمارات/ اِمارات ⭕️اَمارات: به فتح اول، جمع اَماره به معناي «نشانه» و «قرينه» است. او را ديدم كه در خشم شد و رگهاي گردن از جاي برخاست و ستبر شد و همه ي اَمارات غضب بر وي پديد آمد. ⭕️اِمارات: به كسر اول، جمع اِمارت به معناي «حكومت امير» و «اميرنشين» است. اِمارات متحد عربي : كشوري متشكل از چند شيخ نشين در جنوب خليج فارس 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
(٢٥) مَثَل/ مُثُل/مِثل ⭕️مَثَـل: به فتح اول و دوم به معناي ضرب‌المثل ⭕️مُثُـل : به ضم اول و دوم، جمع مثال به معناي مثال یا ایده ⭕️مِثـل: به كسر اول و سكون دوم، حرف اضافه در فارسی به معناي مانند، شبيه ⭕️شُـجاعت (با ضم اول) ✅ ⭕️شَـجاعت (با فتح اول) ❌ ⭕️بُرهه ✅ ⭕️برحه ❌ براي واژگان متداول در (٢١) (ب) ⭕️باب (عربي): باره، بخش، گونه، دروازه، در
(٢٦) ⭕️مفروض: به معناي فرض شده، تصور شده، مطرح شده ⭕️مفروز: (اسم مفعول افراز) به معناي جدا شده، مجزّا، مشخص شده مفروز در مقابل مُشاع: مِلكِ مفروز، زميني است كه سهم هر يك از مالكان آن مشخص و معين يعني جدا شده از سهم ديگران باشد. مِلكِ مُشاع، زميني است كه سهم هاي مالكان در آن تقسيم نشده، و مشترك است.
براي واژگان متداول در (٢٣) (ب) ⭕️بارقه (عربي): روشني، درخشندگي ⭕️لَشكـَر ✅ ⭕️لَشگـَر ❌ در (٢١) (ق) قند: معرب «كند» از اصل هندي است كه در سنسكريت Khanda و در معني ِ «تكه» است. در ، Candi، در انگليسي Candy , و در Candito، همان چيزي است كه در فارسي به آن «نبات» مي گوييم، چون قند در فارسي عبارت است از شاد در قالب ريخته شده و سخت است. ⭕️مرهم ✅ ⭕️مرحم ❌ سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي دل ز تنهايي به جان آمد، خدا را همدمي
(٢١) @parsi_shekar_ast ⭕️مَقدَم: به فتح اول و سوم، به معناي «از راه رسيدن» و در فارسي به معناي «جاي قدم نهادن، قدمگاه» نيز كاربرد دارد: تا پيشِ بخت باز رَوَم تهنيت كنان كو مژده اي ز مَقدَم عيد وصال تو بيا كه لعل و گهر در نقار مقدم تو ز گَنجِ خانه ي دل مي كشم به مخزن چشم ⭕️مُقـَدَّم: به ضم اول، فتح دوم، فتح و تشديد سوم، در مقام صفت به معناي«پيشين» و در مقام اسم به معناي «پيشوا، رئيس، سر» است: ز خسروانِ مٌقَدّم، چنين كه مي شنوم وفاي عهد نكرده ست با كس اين دوران ما را در اين دِه، مُقَدّمي است كه در حوادث، مشورت با او بوده است و در مهمات، مراجعت با او. ⭕️مُقدِم: به ضم اول، سكون دوم، كسر سوم، به معناي «اقدام كننده ، پيشقدم» : خود براي آشتي با دوست سابقش، مُقدِم شد.
براي واژگان متداول در (٢٤) (ب) ⭕️باصره (عربي): بينايي، بينش، ديده، چشم در (٢٢) (ق) قير: قير در فارسي، قار در عربي، Keros در يوناني به معني شمع، موم و قير است كه. در درمان بيماري «گري» به كار مي روند. خودِ لفظ «گر»شكلي از همين واژه است. قير در نيز مصرف داشته و مي تواند رمز جاودانگي باشد. «گريس» Grease نيز از همين كلمه است
براي واژگان متداول در (٢٦) (ب) ⭕️باطل (عربي): ناچيز، بيهوده، ژاژ، پوچ، نادرست، ناراست، تباه، اژهان ⭕️شِـباهت (با كسر اول) ✅ ⭕️شَـباهت (با فتح اول) ❌ ⭕️ترجيح✅ ⭕️ترجيه❌ در (٢٤) (گ) گروه: در پهلوي groh، در ، Groupe، در انگليسي Group
براي واژگان متداول در (٢٧) (ب) ⭕️باطن (عربي): پنهان، درون، اندرون، شكم، پشت ⭕️شِـرافت(با كسر اول) ✅ ⭕️شَـرافت (با فتح اول) ❌ در (٢٥) (م) مغازه: در Magasin، احتمالاً اين كلمه ريشه ي سامي دارد. (٢٨) ⭕️خوار: کم ارزش و کوچک ⭕️خار: تیغ گل یا خاشاک
«بندر» واژه اي است فارسي و به همين صورت به عربي رفته و در جمع مكسَّر «بنادر» شده است. در فارسي درست تر و زيباتر آن است كه بندر را به «ها» جمع ببنديم: بندرها براي واژگان متداول در (٢٨) (ب) ⭕️باقي (عربي): پايدار، پايا، پايسته، جاويد، استوار، بازمانده، بجامانده برخي واژه ها صورت نوشتاري يكسان و تلفظ و معناي متفاوت دارند. رعايت نشانه هاي تلفظ هنگام نوشتن و نيز توجه به بافت و موضوع متن، به تمايز بين اين واژه ها كمك مي كند.
(٢٣) مَهر/ مِهر/ مُهر ⭕️مَهر: به فتح اول و سکون دوم، واژه اي عربی است معادل کابین فارسی، یعني «پول یا هر نوع مالی که شوهر هنگام عقد ازدواج متعهد به پرداخت آن به زوجه اش می شود». عوام آن را مهریّه نیز می گویند (هر دو کلمه در تداول به کسر اول تلفظ می شود). ⭕️مِهر: به کسر اول و سکون دوم، واژه اي فارسی است و چندین معنی دارد: «محبت»، «خورشید»، «نام ماه هفتم سال شمسی»، «نام روز شانزدهم هر ماه شمسي» و معانی دیگر. ⭕️مُهر: به ضم اول و سکون دوم، واژه اي فارسی است به معنای «ابزاری از فلز یا از سنگ یا از جنس دیگر که بر آن نام کسی را نقش می کنند» و نیز به معنای «انگشتري» و معانی دیگر. از این واژه ي فارسی به قیاس اسم مفعول عربی، کلمه ي «ممهور» (مُهر شده) را ساخته اند که غلط است