سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خلاصه_خارج_اصول_شنبه_97/9/24
#جلسه_43
#حجیت_خبر_واحد
#وجوه_استدلال_به_آیه_نفر
#اشکال_سوم_شیخ_آیه_نفر
اشکال این است چون انذار یعنی ابلاغ توأم با ایعاد و ترساندن است و چنین انذاری مال دو گروه است:
1.وعاظ
2.مفتی و مجتهد و آیه دلالت بر حجیت فتوا دارد نه خبر واحد.
#جواب_مرحوم_آخوند: روات مانند ناقلین فتوا اند آن وقت میپرسیم روایات استحباب و کراهت که نظری به انذار ندارند چه میشود؟
جواب میدهد که از باب عدم قول به فصل چه روایات توأم با تخیف و غیر توأم هر دوحجت اند.
#جواب_استاد: #مرحوم_شیخ (فرائد ج 1 ص 284) میفرماید: مجتهد دو گونه نقل فتوا دارد:
أ-توأم با تخویف است مانند اتقوا عن شرب الخمر لانه موجب للعذاب
ب-روایت را نقل کرده.
صورت اول فتوا فقط برای مقلدینش حجت است نه خود مجتهد.
اما صورت دوم دو قسم است:
1.در روایت تخویف است.
2.نقل و حکایت است.
که قسم اول فقط بر مقلدین حجت است نه بر مجتهد.
اما قسم دوم مجتهد میتواند از نقل شیخ در مبسوط در استنباط خود بهره برداری کند.
پس دلیل اخص از مدعا است حرف ایشان ثابت نمیشود. لذا از #نظر_استاد_اشکال_شیخ بر دلالت آیه وارد است اما #اشکال_استاد بر #شیخ این است چرا شما میگوئید بر مقلدین حجت است و بر مجتهدین حجت نیست؟
#تالی_فاسد_قول این است روایات اخلاقی و اعتقادی توأم با تخویف برای غیر مقلدین شیخ طوسی و بقیه مجتهدین مانند محقق حلّی و.. بهره برداری از آن جایز نباشد و لم یلتزم به أحد.
#سؤال :از وجوب در فتاوا چگونه تخویف فهمیده میشود؟
قلت: شیخ در رسائل فرمود: تخویف یا به دلالت مطابقی است یا به دلالت التزامی چون لازمه وجوب این است که ترکش معصیت و عذاب دارد.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خلاصه_خارج_فقه_شنبه_97/9/24
#جلسه_42
#فصل_فی_النجاسة
#مسأله_11_12
مساله 11: زمان و تاریخ نجاست میته در چه وقتی است ؟
فقهای ما قائل اند اگر کاملا روح از بدن حیوان خارج شده عنوان میته براو ثابت است و حکم به نجاستش می شود چون میته ان است که روح از کل بدن خارج شود نه از قسمتی از بدن
ثانیا: این قطعه ای که روح ندارد وصل به بدنش است اجزای مبانه به حساب نمی اید چراکه اگر این جزء از یک زنده جدا شود نجس است چون وصل به بدن است حکم نجاست ندارد.
مساله12: زمانی که روح از بدن خارج شد به مجرد خروج نجس می شود اگرچه بدن سرد نشد این حکم فرقی بین انسان و غیر انسان ندارد
فقهای عظام در اینباره دو دسته اند
دسته اول همین نظر سید را دارند
دسته دوم بین بدن گرم و سرد فرق می گذارند که اگر بدن گرم است نجس نیست اما اگر سرد شده نجس می شود
#نظر_استاد_احدی: انسان چه قبل از برد یا بعد از برد پاک است و حکم به نجاست بدن انسان را قبول نداریم اما در حیوانات غیر از انسان مثل قول اول هستیم و فرقی بین قبل از برد و بعد البرد نمی گذاریم و در هر صورت نجس است.
اما ادله دسته دوم: 4 دلیل دارند براینکه بدن قبل از برد نجس نیست.
1-بین غُسل و غَسل ملازمه است وقتی ائمه دست زدن به بدن انسان مرده قبل از برد را حکم به وجوب غسل مسل میت نمی کنند لازمه اش این است که دست زدن به این میت باعث نجاست دست نمی شود پس هم غسل مس میت و هم شستن دست زمانی واجب می شود که بدن سرد شده باشد.مدارک الاحکام ج 2 ص 271.
#جواب این دلیل: ملازمات برسه قسم اند:
أ.یکی ملازمه عقلیه است که در مستقلات عقلیه بکار می روند مثل حسن و قبح و مصلحت و مفسده.
ب.ملازمات عادیه اند که مربوط به قضایای عرفی اند.
ت.ملازمات شرعیه اند که مربوط به موضوعاتی اند که باید شرع موضوع انها را مشخص کند مثل رؤیت هلال ماه که فرمود صم عند الرؤیه پس فرقی بین غَسل و غُسل نه عقلیه است ونه عرفیه بلکه شرعیه است و باید شارع مشخص کند که ایا بعداز خروج روح از بدن این فرد را میته می گویند یا نه اگر اطلاق میته بران شخص شود دیگرفرقی بین غُسل و غَسل نیست چون وقتی میته شد بدن نجس است ملاقی نجس (دست) هم باید شسته شود اما چرا غُسل مس میت نیاز نیست چون نص خاص داریم که شارع این ملازمه را ندیده فقط موضوع غَسل را مشخص کرد که همان میته بودن است.
2-مرحوم خوانساری: وقتی روح از بدن خارج شد و هنوز بدن گرم است می توانید استصحاب بقای حیات کنید بنا براین بین غُسل مس میت و بین غَسل در اینجا ملازمه عادیه است نه عقلیه بلحاظ اینکه وقتی بدن سرد شد امام فرمود غسل مس میت داده می شود عادتا وقتی بدن گرم است هنوز روح به کلی خارج نشده است پس قبل از برد لازمه عدم وجوب غسل مس میت این است که این میت نجس و میته نیست پس شستن ملاقی اش هم واجب نیست.
#جواب_استاد_احدی: استصحاب حال حیات در صورتی است که اطلاق میته نشود ولی وقتی ثابت شد براین بدنی که روحش خارج شده ولی هنوز گرم است اطلاق میته می شود استصحاب بقای حیات جاری نیست چون تبدل موضوع ایجاد شد در حالی که در استصحاب، وحدت موضوع متیقنه و مشکوکه شرط است .
3-برخی روایات من جمله ابراهیم بن میمون است که در انتهای روایت دارد یعنی اذا برد المیت از این استفاده می شود که موضوع نجاست انسان میته بودن و خروج روح نیست بلکه سرد شدن بدن است لذا تا زمانی که بدن سرد نشده است می توان حکم زنده را براین مرده جاری کرد
#استاد_احدی: این روایت در برخی از نسخه ها این کلمه «یعنی»امده اما در نسخه فروع کافی ج 3 کتاب الجنائز ص 161 حدیث 7 نیامده لذا از دو احتمال خارج نیست یا امام در جلسه دیگری فرمود واین روایتین در دو جلسه بوده یا اینکه این تفسیر یعنی بیان راوی است وقتی یک روایت مشمول به دو احتمال شد و قرینه ای بر ترجیح احدالاحتمالین نبود در انجا از تمسک به روایت صرف نظر می شود
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
✅#توجه_توجه_سلام خدمت فضلای گرامی ◀️◀️با توجه به درخواست دوستان جهت بارگذاری متن word دروس، این فایلها در صورت وجود و حد امکان بارگذاری خواهد شد اما با توجه به اینکه این فایلها از دوستانی که در کلاس، درس را آناً تایپ می کنند دریافت میشود ممکن است اغلاط تایپی یا متنی داشته باشد لذا متون رد یا تأیید نمیشود بنابراین هنگام مطالعه نیازمند دقت محققین گرامی و تطبیق متن با آدرسها می باشد. با تشکر
🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼
🌸 کاش امسال جشن میلادت به میزبانی پسرت باشد...
ما همراهی کنیم و او تکبیر بگوید
ما مُحبّ شویم و او محبوب شود
ما عاشق شویم و او دلبری کند
ما سربازی کنیم و او قیام کند
ما پیروی کنیم و او فرمان دهد...
🌸 "چه زیبا می شود اگر این عید بگوییم به تبریک حضورش صلوات"
هشتم ربیع الثانی ولادت #امام_حسن_عسکری را به محضر فرزند عزیزشان امام زمان عجل الله فرجه تبریک میگوییم....
#انشاءالله_سامرا_قسمتتون_بشه
#شب_بخیر_ای_حرمت_شرح_پریشانی_من
http://eitaa.com/joinchat/1647050752C17f69dc2b8
خارج فقه نجاسات جلسه42.mp3
5.82M
خارج فقه جلسه جهل و دوم
نجاسات.
میته مساله 11
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_اصول_یکشنبه_97/9/25
#جلسه_44
#حجیت_خبر_واحد
#وجوه_استدلال_به_آیه_نفر
#خلاصه_بحث_گذشته: مرحوم شیخ و آخوند دلالت آیه نفر را بر حجیت إفتا و پذیرش فتوای مجتهد قبول کردند اما در مورد حجیت خبر واحد قبول نکردند و شیخ در رساله اجتهاد و تقلید دو نظر دادند:
اول : اینکه آیه نفر دلیل بر جواز تقلید است.
دوم: آیه در مقام بیان وجوب نفر بسوی جهاد است.
#تحقیقی که مبتنی بر #چهار_امراست و #نظر_استاد در فقه و اصول و تفسیر را بیان میکند اینست:
1- #امر_اول؛ تمام الموضوع برای وجوب حذر در آیه نفر انذار است اگز منذِری انذار کند باید به انذار او ترتیب اثر داد حذر از این انذار بر ما واجب است.
2- #امر_دوم؛ تحقق مقتضا بدون مقتضی محال است مثلا احراق این پارچه بدون مقتضی احراق عرفا و عقلا محال است.
3- #امر_سوم؛ دائره تفقه در آیه نفر دین است و دین مجموعه اصول و فروع را می گویند پس دائره اش بسیار گسترده و وسیع است ما باید هم در اصول و هم در فروع فقیه شویم .
4- #امر_چهارم؛ رابطه بین وجوب حذر و وجوب انذار از قبیل رابطه ذی المقدمه به مقدمه نیست چون نسبت مقدمه به ذی المقدمه وبر عکس برمکلف واحد است مثل اینکه بر یک نفر هم نماز واجب است و هم طهارت قبل از نماز اما در اینجا منذِر با منذَر دو نفرند لذا دو وجوب است یکی وجب انذار بر منذر است و دیگری وجوب حذر بر منذَر است لذا نسبت بینشان نسبت مقدمه به ذی المقدمه نیست یعنی وجوب حذر ذی المقدمه وجوب انذار نیست وانذار مقدمه وجوب حذر نیست بلکه نسبت بینشان نسبت غرض به ابزار غرض است غرض از تفقه در دین وجوب حذر است ابزار رسیدن به وجوب حذر، انذار منذِر است .
#نتیجه: خبر بماهو خبر وجوب حذر دارد چون؛
طبق امر اول تمام الموضوع برای وجوب حذر، انذار است پس انذار همان اخبار است و اِخبارلازمه اش وجوب حذر است.
بنا بر امر دوم که تحقق مقتضا بدون مقتضی محال است باید گفت اگر انذار حجت نباشد اگر اِخبار حجت نباشد عقل حکم به قبح عقاب بلا بیان می کند آن وقت وجوب حذر که مقتضاست بدون مقتضی می ماند که این هم از محالات است و
بر اساس امر سوم دائره فقه وسیع است پس دائره موضوع، مجموعه اصول و فروع است یعنی دائره موضوع تفقه هم، تفقه در امر امامت نبوت و معاد است چنانکه یعقوب بن شعیب و عبدالاعلی در ذیل آیه روایت کردند و هم مربوط به فروعات عملیه شرعیه و احکام خمسه است منتهی فقه درآن زمان با حال حاضر فرق می کند در زمان ائمه (ع) تفقه محتاج به استنباط نبود به مجرد اینکه متوجه محتوای حدیث شد امام می فرمود ایشان فقیه در دین شد حتی کسی که در عصر پیامبر (ص) به محضر حضرت رسید و اورا به دست یکی از اصحاب سپرد آیه فمن یعمل مثقال ذره خیر یره را به او یاد داد بلند شد و گفت نمی خواهم بقیه ایات را یاد بگیرم گفت چرا گفت فهمیدم که یک ذره عمل اثر دارد پیامبر فرمود جاهل امد و فقیه برگشت.......اما فقاهت در این زمان به معنی ملکه استنباط و قوه اجتهاد است پس مجموعه دین اعم از اصول و فروع موضوع آیه نفر است و
بر اساس امر چهارم رابطه بین وجوب حذر و وجوب انذار رابطه غرض به ذی الغرض است باید گفت غرض از وجوب انذار، حذر است وقتی دائره موضوع وسیع بود اعم از اصول وفقه بود دائره غرض هم محدود نیست چون معقول نیست وجوب حذر مقید به علم یا به فروع شود ولی دائره فقه اعم باشد لذا می گویند غرض اخص از ذی الغرض نیست بین غرض و ذی الغرض تساوی است مثلا غرض از حرمت خمر اسکار است نمی شود گفت در برخی اسکارها حکم به عدم حرمت می شود چون غرض اخص نمی شود محدود به یک شیئ نمی شود بر اساس این 4امر ثابت شد که آیه نفر برای حجیت خبر است چون دائره موضوع آیه نفر وسیع است چه اِخبار از اصول دین باشد و چه اخبار از فروع باشد مثل نماز و ....بنابراین هر خبری که معارف توحیدی را برای مردم اخبار کند تحت موضوع انذار بما تفقه است و حذر بران واجب می شود .
ومن هنا یظهر:
أ. اینکه شیخ و اخوند و .... انذار در آیه را مقید به علم کرده اند مخالف با امر دوم و چهارم است چون اگر خبری مفید علم نبود ولی ان خبر به حدی بود که برای ما اطمینان حاصل می کند به اینکه این خبر از ائمه (ع) صادر شده است در این صورت حکم به وجوب حذر کنیم یعنی قائل به ترتیب اثر باشیم لازمه اش این است که مقتضا بدون مقتضی باشد ضمن اینکه لازمه اش این است که غرض عام شود اما ذی الغرض خاص شود یعنی انذار مقید به علم باشد اما وجوب حذر هم در خبر مفید علم و هم در خبر غیر مفید علم باشد لذا قاعده تطابق غرض با ذی الغرض ایجاب می کند که غرض همان ماوجب است ماوجب، اعم از علم و غیر علم است غرض، یعنی وجوب حذر هم اعم از علم و غیر علم است.
ب. فتوا و افتا قول به غیرعلم است اگرآیه شریف فقط فتوا را بگیرد لازم می اید که وجوب حذر محدود به فتوا شود در حالی که خبر واحد هم قول به غیر علم است ودائره تفقه هم وسیع است هم اصول و هم فروع را شامل می شود.
ت. انچه تشکیل دهنده آیه شریفه است مطلق الانذار است یعنی اعم از اینکه علم بیاورد یا نیاورد پس ابزار وجوب غرض، مطلق است نمی شود خود غرض یعنی وجوب حذر محدود به یک فرد یا دو فرد شود.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_فقه_شنبه_97/9/25
#جلسه_43
#فصل_فی_النجاسة
#مسأله_13_14_15
ادله کسانی که گفتند تا زمانی که بدن میت گرم است نجس نیست 4 دلیل بیان کردند 3 دلیل گذشت
#دلیل_چهارم: روایت خاص که صحیحه است . صحیحه محمد بن مسلم عن ابی جعفر ع قال مس المیت عند موته و بعد غسله والقُبلته لیس لها بأس ...در دو مورد دست زدن به میت و بوسیدنش اشکال ندارد یکی زمانی که تازه از دنیا رفت و دیگری زمانی که غسلش دادند مس میت و بوسیدنش اشکالی ندارد ظاهر این حدیث این است که منظور از عند موته ان زمانی است که بدن گرم است و هنوز سرد نشده است.
#اشکال:
1- کلمه «عند موته» شامل لحظه احتضار می شود ربطی به بعد از احتضار و خروج روح ندارد لذا در روایات احتضار کلمه عند بکار رفته است مثل روایت معروف احتضار که فرمود:
عند احتضار المحتضر یسلم علی قابض الارواح فقال سلام عیک یا قابض الارواح امهلنی یوما فقال المحتضر ....ثم قال المحتضر امهلنی ساعه فنیت الساعات ...کلمه عند برای موقع احتضار است نه خروج روح.
2- حدیث نفی باس از غسل مس میت کرده است یعنی می گوید در زمان احتضار و بعد از غسل اگر کسی میت را ببوسد یا لمس کند غسل مس میت لازم نیست. کسانی که میت را نجس می دانند به شما می گویند هیچ ملازمه ای بین نفی غسل مس میت و شستن دست نیست یعنی چه بسا ممکن است حمل کنیم لا باس را به خصوص نفی غسل اما در صورتی که میت غسل داده نشده اورا لمس کنند و بدنش مرطوب باشد یا دست مرطوب باشد حکم به نجاست کنند.استاد احدی: بل الفرق بینهما بین الانسان و غیر الانسان . لان الانسان عندی لا تکون میتته نجسه و اما غیر الانسان لم یکن فرق بین الحرد و البرد لصدق المیته علیه فی کلتا الاصورتین.
#مساله_سیزدهم: اشاره به سه چیز نجس است:
أ- مضغه : آن ماده ای است که اماده شده برای دمیدن روح.
ب- مَشیمه: اسم مکان ان کیسه ای است که جنین داخل ان واقع می شود که ان کیسه هم نجس است.
ت- پاره گوشتی که در هنگام وضع حمل از رحم زن خارج می شود که به ان جفت گفته می شود.
#مساله_جهاردهم: اگر عضوی از حیوان زنده قطع شود منتهی کاملا از بدن جدا نشده مقداری باقی و متصل به بدن است مادامی که متصل است پاک است اما وقتی جدا شد نجس است حال اگر میزان اتصال بین عضو و بدن یک پوست نازکی است احتیاط واجب این است که از این قطعه باید اجتناب کرد در حکم میته و نجس است .
#مساله_پانزدهم: واژه جُند به معنای لشکر نیست بلکه در اینجا به معنای بیضه سگ ابی است که برای درمان استفاده می شود در فرهنگ لغت گاهی هم به معنای تحفه حکیم مومن امده در عربی به ان خُصیه گویند. حکم: اصل اولی و حکم اولی در باره مطلق بیضه ها حرمت اکل است مال هر حیوانی که باشد اما درباره این جند تاره شک دارم که ایا این جند از اجزای سگ محسوب می شود یا نه؟ ایا حقیقت کلبیه دارد ؟ چون شک داریم هم قاعده طهارت جاری است و هم قاعده حلیت. ولی اگر مکلف بداند که جند از اجزای حیوان سگ ابی است در اینجا قاعده حل جاری نمی شود چون این شیئ جداشده جزئی از سگ است و مشمول ادله حرمت اکل بیضه می شود اما قاعده طهارت جاری است چون معلوم نشده که سگ ابی خون جهنده دارد یا ندارد واگر خون جهنده نداشته باشد پا ک است.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سلام. دوستان گرامی از آنجایی که ورد خام درس گذاشته می شود. مطالب ویرایش نشده است. این کارر برای سهولت کار دوستانی است که فایل صوتی استاد را گوش می کنند می توانند قسمتهایی از ورد که اشتباه متنی دارد را تصحیح کنند. ییه مقداری کار دوستان راحتتر شده که نیازی نباشد همه مطالبی که گوش می کنند را بنویسند. التماس دعا
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_اصول_دوشنبه_26/9/97
#جلسه_45
#حجیت_خبر_واحد
#استدلال_به_آیه_کتمان
یکی از آیات برای اثبات حجیت خبر واحد آیه کتمان است.
این آیه در سوره بقره آیه 159 است «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّهُ لِلنَّاسِ فىِ الْكِتَابِ أُوْلَئكَ يَلْعَنهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنهُمُ اللَّعِنُونَ»
قرآن کتمان ما انزلنا را حرام کرد لازمه عقلی حرمت، قبول آن اظهار می باشد چون بدون قبول لغویت لازم میآید. عقلا بر حکیم متأله لغو است که که کتمان ما انزلنا را لغو کند ولی پذیرش آن اظهار را واجب نکند؛ پس اگر ثقه ای در اصول و فروع کتمان نکرد به مردم هم از اصول و فروع خبر داد بر مردم واجب است قبول کنند و ترتیب اثر دهند لابد خبر ثقه حجت است که قرآن قبولِ اظهارات ثقه را واجب میداند.
اشکالات چهارگانه ای در استدلال به آیه هست که قابل جواب نیست و باید پذیرفت:
1- اشکال اول این است که این آیه در مذمت یهود نازل شده، مورد آیه نبوت حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است منظور از کتاب در این آیه ، تورات و انجیل است صفات پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این دو کتاب به روشنی آمده است لذا نام بینات گذاشت از بس که دلائل تطبیقی تورات و انجیل بر وجود پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روشن بود اما متاسفانه آنها کتمان کردند یا تورات را تحریف کردند و صفات آن حضرت را انکار کردند.
2- اشکال دوم این است که آیه شریفه در مقام بیان حرمت کتمان است نه در مقام بیان وجوب قبول اظهار در حالیکه مبنای استدلال از از این آیه بر وجوب قبول اظهار مطلقا است چه اظهار عن علمٍ باشد یا اظهار از روی ظن باشد. اصالة الاطلاق در صورتی جائز است که آیه در مقان بیان وجوب قبول اظهار مطلقا باشد در حالیکه آیه در مقام بیان اصل حرمت کتمان است و از آن اطلاق بدست نمیآید و حرفی از قبول نزد. برخلاف آیه نفر که از قبول هم حرف زد.
3- اشکال سوم این است که آیا بین حرمت کتمان و وجوب قبول ملازمه هست؟ آنچه مسلم است در باب استلزانات شرعیه باید باشد ملازمه عقلیهی بدونِ تعبدِ شرعی نیست باید تعبد شرعی به ملازمه باشد یعنی چه ملازمه را شارع بپذیرد صرف اینکه کل ماحکم به العقل حکم به الشرع نیست باید شارع آن را بپذیرد کجاها اینگونه است.نظیر اینکه در مورد زنان آیات و روایات بر حرمت کتمان آمده « وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ في أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ في ذلِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (بقره/ 228)» از زنان میپرسند که بارداری؟ وقتی حرام است بر او کتمان؛ لازمه شرعیهی اظهار زن، ترتیب اثر دادن به قول زن است وگرنه کتمان بر او حرام نمیشد و یا اگر زن خبر دا که من شوهر ندارم باید قبول کنید شارع مقدس با حرمت کتمان زن در این باب به قول زن اعتبار بخشید.
4- اشکال چهارم این است که موضوع آیه بینات و هدی است و خبرها هم باید خبرهایی باشد که دلیل روشن داشته باشد بین باشد اما جایی که شک دارم که آیا این خبر حجت است یا نه؟ و بخواهم از آیه کتمان برای اثبات حجیت خبر استفاده کنم لازم میآید تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلی و هو غیرُ جائز.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
⬛⬛⬛⬛⬛⬛⬛⬛⬛⬛
✅باسلام خدمت دوستان و فضلا گرامی جلسه درس فردا سه شنبه ۹۷/۹/۲۷ به مناسبت وفات حضرت معصومه سلام الله علیها تعطیل است.
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_فقه_دوشنبه_97/9/26
#جلسه_44
#فصل_فی_النجاسة
#مسأله_17_18
@ostadahadi
مساله17. إذا وجد عظما مجردا و شك في أنه من نجس العين أو من غيره يحكم عليه بالطهارة حتى لو علم أنه من الإنسان و لم يعلم أنه من كافر أو مسلم (ج1، ص: 62)
دو فرع:
1- اگر کسی استخوانی را پیدا کرد و می داند این استخوان حیوان است ولی نمی داند استخوان حیوان نجس العین است یا نه؟
2- می داند استخوان انسان است ولی نمی داند متعلق به مسلمان است یا کافر؟
در هردو فرع حکم به طهارت شده است به دلیل قاعده طهارت.
#اشکال_مهم: اصل طهارت در اینجا معارض دارد معارضش یک اصل موضوعی است به نام استصحاب عدم اسلام در جایی که شک کنیم آیا این استخوان انسان مال مسلمان است یا نه؟ استصحاب عدم اسلام یک اصل موضوعی است که براصل حکمی حاکم است با وجود اصل موضوعی نوبت به اصل حکمی نمی رسد پس قاعده طهارت جاری نیست . این اشکال به فرع دوم وارد است.
از این اشکال جواب داده شده به اینکه: استصحاب عدم اسلام دراینجا جاری نیست چون با استصحاب عدم کفر معارضه می کند و بر اثر تعارض هردو اصل تساقط می کنند قاعده طهارت بلا معارض باقی می ماند از ایشان می پرسیم چرا استصحاب عدم کفر جاری می کنی جواب می دهد بخاطر حدیث فطرت« کل مولود یولد علی الفطره» پس هر بچه ای فطرةً موحد است و کافر نیست در اینجا که شک می کنیم که استخوان مسلمان است یا کافراستصحاب عدم کفر جاری می کنیم .
#اشکال_استاد: ما این جواب را نمی پذیریم چون تقابل بین کفر و اسلام تقابل عدم و ملکه است یعنی هرکافری شانیت مسلمان شدن را دارد لذا کفر وجودی نیست بلکه اسلام وجودی است چون اسلام یعنی مسلمان شدن که یک امری حادث است و هر امر حادث مسبوق به عدم است استصحاب عدم اسلام به این اعتبار جاری است ولی استصحاب عدم کفر جاری نیست چون کفر وجودی نیست مسبوق به عدم نیست حالت سابقه کفر عدم نیست فقط در حد شانیت است لذا فقها فرموده اند عدم الاسلام مساوی با کفر است و کفر برابر با عدم الاسلام است بنابراین قاعده طهارت در فرع دوم معارض دارد معارضش استصحاب عدم اسلام است به نظر ما باید احتیاط کنیم چون شک دارد این استخوان از مسلمان است یا کافر بخاطر استصحاب عدم اسلام احتیاط می کند .
مساله18: مسألة الجلد المطروح إن لم يعلم أنه من الحيوان الذي له نفسأو من غيره كالسمك مثلا محكوم بالطهاره
اگر جایی پوست حیوانی یافت شد که نمی دانیم از حیوان جهنده است یا نه محکوم به طهارت است دراینجا سه اصل داریم:
1. قاعده طهارت
2. استصحاب عدم تذکیه
3. استصحاب عدم ازلی یعنی این پوست از حیوانی است که ازلا خون جهنده نداشت استصحاب عدم کون الحیوان مما له نفس سائله جاری می شود .
#نتیجۀ اصل سوم طهارت این جلد است نتیجه اصل دوم نجاست این جلد است و نتیجه اصل اول هم که طهارت این جلد است.
#نظر_استاد_احدی: استصحاب عدم ازلی را بسیاری از فقها جاری نمی دانند چون دلیل بر حجیتش ندارند. اما استصحاب عدم تذکیه جاری نیست چون شک دارم این جلد از حیوانی است که نفس سائله دارد یا نه؟ اگر این اصل جاری شود احراز می کند برای ما که این جلد از حیوانی است که تذکیه نشده است نتیجه اش حرمت اکل این حیوان می شود نه نجاست این حیوان چون بسیاری از حیواناتی که تذکیه نشده اند اگر بمیرند اطلاق میته بر انها نمی کنند و قبلا بحث شد که حرمت ملازمه با نجاست ندارد ممکن است که اکل حرام باشد اما نجس نباشد پس بازهم قاعده طهارت بلا معارض باقی می ماند.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
خارج اصول خبر واحد جلسه45.mp3
3.17M
خارج اصول دوشنبه جلسه45
⚫️ شاخصه های وجودی حضرت معصومه سلام الله علیها
◽️ حضرت معصومه علیهاالسلام از مقام و جایگاه بالایی از جمله در عرصه علمی بهرهمند بودند، در عصر امام کاظم علیهالسلام جمعى از شیعیان وارد مدینه شدند تا خدمت آن حضرت رسیده و سؤالاتشان را از او بپرسند. آنها وقتی متوجه شدند که حضرت در سفر است، به ناچار سؤالات را تحویل خانواده حضرت دادند تا در فرصتى دیگر پاسخ آن را بگیرند. آنها به هنگام بازگشت به وطن، براى خداحافظى به خانه حضرت رفتند، در این زمان حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام سؤالات را به همراه جوابهایش به آنها داد و آنها شادمان به سمت وطن حرکت کردند. اتفاقاً در مسیر بازگشت امام کاظم علیهالسلام را ملاقات کرده، و داستان را براى آن حضرت بازگو نمودند. امام نوشته را گرفتند و پس از مطالعه وقتی دیدند که پاسخ هاى حضرت معصومه علیهاالسلام همگى صحیح است، سه بار فرمود: «فِداها ابوها»؛ پدرش به فدایش باد.
◽️ مقام والای آن حضرت در عالم کشف و شهود نهتنها بهخاطر فرزندی حضرت موسیبن جعفر علیهالسلام و خواهری امام هشتم علیهالسلام است، بلکه بهواسطه مقام معرفتی خود ایشان نیز میباشد.مرحوم محدث قمى مىفرماید: یکى از بزرگان قم بهنام سعد خدمت علىبن موسىالرضا علیهالسلام رسید، حضرت به ایشان فرمود: «یا سعد عندکم لنا قبرٌ، قلت: جعلت فداک قبر فاطمة بنت موسى؟ قال: نعم من زارها عارفاً بحقّها فله الجنّة...»؛ یعنی ای سعد! قبرى از ما در بلاد شما است. عرض کردم: فدایت شوم قبر فاطمه دختر موسىبن جعفرعلیهالسلام ؟ حضرت فرمود: آرى، هر کس او را با معرفت زیارت کند بهشت برین جایگاهش خواهد بود. کلمه «عارفاً بحقها» که در روایات متعدد در مورد، فاطمه معصومه علیهاالسلام آمده بدین معنى است که بدانیم پدر و برادر و اجداد حضرت معصومه علیهاالسلام واجبالاطاعة هستند و باید به تمام برنامهها و دستورات آنها عامل باشیم که نتیجه آن جنت است.
◽️ روایت دیگری را نویسنده کتاب کاملالزیارت به نقل از پدر و برادر بزرگوارش مطابق روایتى از امام جواد علیهالسلام چنین نقل مىکند: «مَنْ زارَ عَمَّتى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّةُ»؛ هر کس (مرقد) عمه ام (حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام) را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست».
◽️ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمایند که پاره تن من در قم مدفون میشود و هر کس به زیارت او بیاید بهشت بر او واجب خواهد شد، عبارت پاره تن من تنها یک بار دیگر در مورد فاطمه زهرا علیهاالسلام بیان شده است.
بنابراین کلمه پاره تن از سوی پیامبر گرامی اسلام فقط در ارتباط با حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت معصومه علیهاالسلام از لسان مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم خارج شده است و قطعاً کسی که پاره تن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در این سرزمین زیارت کند بهشت بر او واجب میشود...
حضرت آیه الله مکارم شیرازی
🔰 @ofogh_howzah
خارج فقه نجاسات جلسه45.mp3
6.37M
خارج فقه جلسه 45 چهارشنبه. #نجاسات
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_اصول_چهارشنبه_28/9/97
#جلسه_46
#حجیت_خبر_واحد
#استدلال_به_آیه_ذکر
@ostadahadi
ایۀ ذکر: «فاسألوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» نحل/43 و انبیاء/7
یکی از ایاتی که برای حجیت خبر واحد استدلال کرده اند آیه ذکر است
دربارۀ دلالت این آیه دو نظریه است:
1- آیه دلالت بر حجیت خبر واحد و حتی فتوا هم دارد و اساسا تخصص را در حرفه را حجت می داند
#صاحب_فصول در ص 276و بسیاری از #متاخرین و #استاد_احدی همین را برگزیده اند
2- منکر دلالت ایۀ ذکر بر حجیت خبرند مثل #شیخ_انصاری_و_آخوند
#استدلال به این آیه منوط به #سه_امر است:
امراول؛ ذکریک مفهوم عامی دارد و شامل قران و علمای هر رشته می شود در هر حرفه ای عده ای متخصص اند متخصصان هر رشته ای را اهل ذکر می گویند
امردوم؛ مورد سوال اعم از اصول و فروع است فسالوا از معاد از نبوت از احکام شرعیه و ....
امرسوم؛ تلازم بین وجوب سوال و وجوب قبول است چون اگر جواب حجیت نداشته باشد سوال لغو است پس امر به سوال دلیل بر حجیت جواب است تا لغویت لازم نیاید نتیجه حجیت جواب این است که اِخبار مخبر حجت شود به لحاظ اینکه ملاک در سوال نیست بلکه ملاک در جواب است جواب را یک نفر می فرماید.
مرحوم شیخ امر اول را نقد کرده است ما گفتیم مراد از اهل ذکر متخصصین جمیع رشته ها هستند ایشان می گوید روایات کثیره ای وارد شده که مراد از اهل ذکر را اهل بیت معرفی کرده اند مثل اینکه امام باقر فرمود نحن مسؤلون در این صورت ایۀ شریفه مربوط به علم است و ربطی به خبر واحد ظنی ندارد چون جوابی که ائمه عهم به سائل بدهند جواب از حکم الله واقعی است واِخبار ائمه عهم مفید علم است لذا بر کسی که از امام معصوم جوابی می شنود واجب است قبول کند چون انها خبر از واقع دارند و علمی حرف می زند
#جواب_استاد به این اشکال: روایات در مقام تفسیر اهل ذکر نیستند بلکه در مقام جری و تطبیق اهل ذکرند مصداق اتم و بارز اهل ذکر ائمه عهم اند نظیر تطبیق آیه والسماء رفعها و وضع المیزان که به امام علی ع تطبیق شده چون میزان کل ما یوزن به حق والباطل است این معنا بر امیرالمؤمنین ع منطبق است
#اشکال_دوم_شیخ: ما قبول می کنیم که اهل ذکر کلیه متخصصین را شامل می شود ولی راوی متخصص نیست کار راوی روایتگری است و بحث ما در حجیت خبراست یعنی خبری که روات نقل می کنند مثل زراره که اینها متخصص نیستند در حالی که بحث ما روی تخصص است.
#جواب: اولا: همانطوری که اخوند فرمود بسیاری از روات ما متخصص هستند نظیر زراره و محمدبن مسلم و ..مجتهد بودند لذا امام صادق ع فرمودند فانهم حجتی علیکم
ثانیا: آیه دلیل بر حجیت جواب است ان جوابی که داده می شود حجت است چون معقول نیست که سوال واجب باشد اما جواب حجت نباشد هروقت علم به جواب حاصل شد می پذیریم و هروقت علم به جواب ندارید نپذیرید و تفحص کنید مثلا می بینید راوی این خبر ضعیف است یا دلالت حدیث مجمل است نپذیرید.
اشکال_سوم: از #آقای_وحید: اشکال روائی است. ان روایتی که در جلسه مامون اتفاق افتاد که در ان جلسه برخی اهل ذکر را دانشمندان یهود و نصارا گرفتند امام رضا ع فرمودند سبحان الله مگر چنین چیزی ممکن است اگر ما به علمای یهود و نصارا مراجعه کنیم مسلما ما را به مذهب خود دعوت می کنند سپس فرمود اهل ذکر ما هستیم نورالثقلین ج 3 ص 57.
از برخورد امام با برخی از علمای محفل به دست می اید که این آیه ربطی به حجیت خبر راوی ندارد بلکه مردم ان زمان را ارجاع به ائمه عهم می دهد انها متخصص واقعی اند باید در تفسیر و در نیازمندی ها به ائمه عهم مراجعه شود.
#جواب: سائل در مجلس مامون آیه فسالوا اهل الذکر را منحصر به علمای اهل کتاب در هر زمان و هر عصری کرد امام با ایشان برخورد کرد که مرجع دین ما، ائمه عهم اند و شما نباید آیه را به نفع اهل کتاب تفسیر کنید اتفاقا در برخی ایات قران خداوند مشرکان را هم به اهل کتاب مراجعه می دهد و از اهل کتاب بپرسید که ایا در تورات و انجیل ایا نامی از پیامبر خاتم ص امده یا نه معنایش این نیست که در هر زمان و هر عصری مردم را به اهل کتاب مراجعه دهیم پس امام رضا ع در مقام تفسیر اهل ذکر نبود بلکه در مقام رد بر کسانی بود که از این آیه استفاده می کردند که در هر عصر و زمانی به باید مردم را به علمای یهود و نصارا ارجاع داد امام می خواهد این را رد کند
#استاد: این آیه دلالت بر حجیت خبر می کند . آیه نبا و نفر و همین آیه را نیز بر حجیت خبر پذیرفتیم.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خارج_اصول_شنبه_97/10/1
#جلسه_47
#حجیت_خبر_واحد
#استدلال_به_آیه_أذن
@ostadahadi
اخرین آیه ای که برای اثبات حجیت خبر واحد استفاده کرده اند آیه 61 سوره مبارکه توبه معروف به آیه اذن است
«وَ مِنهْمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبىِ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيرْ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»
#تقریب_استدلال این است که خداوند پیامبرش را بخاطر تصدیق خدا و مومنین می ستاید لابد قول مومنین حجت است چراکه ستودن پیامبربخاطر تصدیق مومنان ملازمه با حجیت قول مومنان دارد پس آیه دلالت بر حجیت کل خبر مومن دارد اگرچه مفید علم نباشد این برداشت قرائن داخلی و خارجی دارد .
اما #قرینه_داخلی : این است که تصدیق مومنین را در کنار تصدیق خدا قرار داد به فرموده مرحوم شیخ انصاری تصدیق کلام خداوند واجب است از اقتران تصدیق مومنین در کنار تصدیق خداوند به دست می اید که تصدیق مومن هم واجب است وجوب تصدیق قول مومن به معنای این است که به قول مومن ترتیب اثر بدهید و قول او را قبول کنید (فرائد ج 1 ص 291)
اما #قرائن_خارجیه دو چیز است:
1- یکی روایت حسنه ابراهیم بن هاشم نقل می کند فرزند امام صادق جناب اسماعیل دنانیری داشت سرمآیه اش را به مردی که از شام تجارت می کرد داد که برایش تجارت کند امام فرمود که مگر نشنیدی ایشان شارب الخمر است اسماعیل گفت چرا از مومنین شنیده بودم امام فرمود که یومن بالله و یومن للمومنین(آیه مورد بحث) یعنی برشما تکلیف است که به قول مومنین ترتیب اثر دهید نباید پولت را به ایشان می دادی. پس این روایت هم قول مومنین را حجت می داند
2- اگرمنظور آیه این است که تصدیق مومن در صورتی است که مفید علم باشد لازمه اش این است که خود تصدیق مومنین حسنی ندارد بلکه علم به یک شیئی حسن دارد و خداوند نفس تصدیق را مدح نمی کند بلکه علم را مدح می کند در حالی که خداوند متعال تصدیق قول مومنین را می ستاید واین قرینه می شود براینکه قول مومن چه علم بیاورد یا نیاورد خداوند دوست دارد که به قول ایشان اهمیت و ترتیب اثر بدهید .
#دو_اشکال_شیخ_و_آخوند:
1. آیه در مقام ستایش پیامبرص از باب اینکه پیامبر اذن است، می باشد اذن یعنی کسی که زود به یقین می رسد اما آیه در صدد بیان قبول قول مومنان نیست یعنی نمی گوید به کلیه اقوال مومنین ترتیب اثر دهید برای اثبات حجیت خبر واحد مانیاز داریم به اینکه آیه در مقام قبول قول غیر تعبدا باشد یعنی ولو اینکه قول مومن برای شما علم نیاورد بازهم قبول کنید و ترتیب اثر دهید در حالی که آیه در صدد بیان اذن است یعنی پیغمبر ص از حرف مومنین زود به علم می رسد ولی آیه ترتیب اثر می دهد؟ حرفی از این جهت نزد در تایید فرمایش مرحوم شیخ می گویم کلمه خیر لکم می رساند که اذن بودن پیغمبر به نفع مومنان است نه به نفع خودش مثلا اگر مومنی را دستگیر کردند که ایشان شارب الخمر است شاهدی بر شرب خمر او ندارند از این مومن می پرسند که شما شرب خمر کردید می گوید نه پیغمبر به حرف این مومن گوش می دهد این گوش دادن به نفع مومنین است چون اگر گوش ندهد و بخواهد به علم غیب عمل کند باید اجرای حد کند و اجرای حد به ضرر مومنین است که منافات با خیرلکم بودن دارد.
2. مراد از تصدیق مومنان چیست؟ مراد این است که اثاری که از این خبرمی خیزد که به نفع جمیع مومنان است و اسیبی به دیگران نمی زند ان اثار را براین خبر بارکن لذا مراد از تصدیق مومنین این نیست که تمامی اثار خبر را بارکن چون اگرمراد آیه این باشد لازم میاید اثاری که به ضررمومنین است مترتب براین خبر شود انچه در باب حجیت خبرمطلوب است این است که کلیه اثار خبر را ترتیب اثر دهید ولی انچه ازآیه به دست می اید این است اثاری که به نفع جمیع مومنان است ترتیب اثر بده
#شواهد:
أ- منافقی نزد پیامبر نمامی کرد پیامبر نه اورا تکذیب کرد و نه به حرف او ترتیب اثرداد چون می خواست به آیه یومن بالمومنین عمل کند حال اگر ترتیب اثر می داد به ضرر مومنین می شد.
ب- امام موسی (ع) به فضیل فرمود یا ابا محمد کذّب سمعک و بصرک عن اخیک . فان شهد عندک خمسون قساما انه قال قولا و قال لم اقله فصدّقه و کذبهم . فضیل گوشت و چشمت را نسبت به براد مومن تکذیب کن اگر 50 نفر شهادت دادند که فلانی فلان حرف را زده اما خودش گفت نه او را تصدیق کن و ان 50 نفر را تکذیب کن. پس مراد از تصدیق تصدیقی است که به نفع مومنین باشد.
(شارب الخمردر فقه به منزله سفیه است نباید به او پولی داد )
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷