eitaa logo
پرتو اشراق
788 دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
13.9هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🍵 نوشيدن آب رحيل و آخرين نماز امام عسکری (علیه السلام) 🕯 گزارشی از آخرین لحظات حضور امام زمان در کنار پدر 📚 مرحوم شيخ طوسى و برخى ديگر از بزرگان، به نقل از قول اسماعيل بن علىّ - معروف به ابوسهل نوبختى - بعد از بيان تاريخ ميلاد حضرت مهدى موعود (صلوات اللّه عليه) و اشاره به نام مبارك و نيز اسم مادر آن حضرت، حكايت كنند: 🛌 در آن روزهائى كه (عليه السلام) در بستر بيمارى قرار گرفته بود - كه در همان مريضى هم به شهادت نائل آمد - به ملاقات و ديدار حضرت رفتم. 👳🏼‍♂ پس از آن كه لحظه اى در كنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم و اندوه نشستم و به جمال مبارك حضرتش مى نگريستم. 🛌 ناگاه ديدم حضرت، خادم خود را (كه به نام عقيد معروف و نيز سياه چهره بود) صدا كرد و به او فرمود: ▪️«اى عقيد! مقدارى آب - به همراه داروى مصطكى - بجوشان و بگذار سرد شود». 🍵 همين كه آب، جوشانيده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام حسن عسكرى عليه السلام آورد تا بياشامد. 🛌 موقعى كه حضرت ظرف آب را با دست هاى مبارك خود گرفت، لرزه و رعشه بر دست هاى حضرت عارض شد، به طورى كه ظرف آب بر دندان هاى حضرت مى خورد و نمى توانست بياشامد. 🍵 آب را روى زمين نهاد و به خادم خويش فرمود: ▪️«اى عقيد! داخل آن اتاق برو، آن جا كودكى خردسالى را مى بينى كه در حال سجده و عبادت مى باشد، بگو نزد من بيايد». 🚪خادمِ حضرت گفت: چون داخل اتاقى كه امام (عليه السلام) اشاره نمود، رفتم كودكى را در حال سجده مشاهده كردم كه انگشت سبّابه خود را به سوى آسمان بلند نموده است، بر او سلام كردم، پس نماز و سجده خود را خلاصه و كوتاه نمود. ✋🏾 پس به محضر ايشان عرض كردم: مولايم فرمود نزد ايشان برويم‌... 🦋 در همين لحظه، صقيل مادر آن فرزند عزيز آمد و دست كودك را گرفت و پيش پدرش برد. 👳🏼‍♂ ابوسهل نوبختى گويد: هنگامى كه كودك - كه بسيار زيبا و همچون ماه نورانى بود - نزد پدر آمد، سلام كرد و همين كه چشم پدر به فرزند خود افتاد، گريست و به او فرمود: 🛌 اى پسرم! تو سيّد و بزرگ خانواده ما هستى، من به سوى پروردگار خود رحلت مى نمايم، مقدارى از آن آب مصطكى را با دست خود بر دهانم بگذار. 🍵 چون مقدارى از آن آب مصطكى را تناول نمود، فرمود: 🛌 مرا كمك كنيد تا نماز به جا آورم، پس آن كودك حوله اى را كه در كنار پدر بود، روى دامان امام عليه السلام انداخت و سپس پدرش را وضوء داد. 🤲🏻 و چون حضرت ابومحمّد، امام عسكرى (عليه السلام) نماز را با آن حال مريضى انجام داد، خطاب به فرزند خويش نمود و فرمود: ☝️🏻«اى فرزندم! تو را بشارت باد، كه تو صاحب الزّمان و مهدى اين امّت هستى، تو حجّت و خليفه خدا بر روى زمين مى باشى، تو وصىّ من و نيز خاتم ائمّه و اهل بيت عصمت و طهارت خواهى بود. و جدّت، پيغمبر خدا (صلى الله عليه و آله) تو را هم نام خود معرّفى نموده است. 👳🏼‍♂ راوى در پايان سخن افزود: 🛌 در همين لحظات حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) به وسيله آن سمّ و زهرى كه توسّط معتصم به او خورانيده شده بود رحلت نمود و به شهادت رسيد. (۱) 📚 پی نوشت: ۱- كتاب الغيبة شيخ طوسى، ص ۲۷۱، ح ۲۳۷، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۶، ح ۱۴. 📗 چهل داستان و چهل حديث از امام حسن عسكرى عليه السلام، عبداللّه صالحى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 خاطره ای خواندنی از آثار ابراز ارادت امام خمینی (ره) نسبت به حضرت بقیت الله الاعظم بر جهان اسلام 🎙يكى از عالمانى كه هم اكنون در قم زندگى مى كند، مى فرمود: 🕋 در سفرى كه اوايل انقلاب به مكه مشرف شده بودم، در مسجد الحرام، يكى از استادهاى دانشگاه مصر نزد من آمد و وقتى دانست كه ايرانى هستم، با من انس گرفت و گفت: 📄 من به سخنرانى هاى امام خمينى اعلى الله مقامه علاقه دارم و هرگاه ترجمه عربى اش به دستم برسد، آن را مطالعه مى كنم؛ آن گاه خلاصه اى از سخنرانى هاى امام را به زبان عربى برايم گفت! ✋🏻 او مى گفت: گمان مى كردم پس از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در عالم اسلام، شخصيتى مثل امام نيامده است؛ اما در كلام امام، گاهى به اين جمله بر مى خورم كه از كسى ياد مى كند و مى گويد: 🔅«روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء «يا «روحى لتراب مقدمه الفداء»؛ جان من فداى خاك پاى او. ⁉️ تعجب مى كردم كه اين شخص كيست كه امام جان خود را فداى خاك پاى او مى داند؟! 📚 از اين رو رفتم و در كتابهاى خودمان تحقيق كردم تا بدانم اين كيست كه در عالم اسلام پس از پيامبر (صلى الله عليه و آله) اين قدر اهميت و منزلت دارد و الان هم در روى زمين داراى حيات است؟ 📗📕📖 سرانجام در منابع خود رواياتى را درباره حضرت مهدى (عليه السلام) يافتم. و از آن جا فهميدم كه وجود مقدس حضرت مهدى چقدر عزيز است كه امام مى گويد: جان من و جان تمام عالميان فداى خاك پاى او، و همين، وسيله شد تا مستبصر شوم و مذهب تشيع را اختيار كنم. 🌹 يك ابراز ارادت خالصانه امام و كلامى كه از ته دل برخاست، باعث شد تا آن طرف دنيا در كشورى عربى، يك نفر برود تحقيق كند و شيعه شود و به (عليه السلام) ارادت يابد. 💚 اميدواريم كه اين سرمايه عظيم و اين معرفت و محبت به وجود مقدس ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) را قدر بدانيم. 🤲🏻 به اندازه همتمان اين نعمت را شكر گوييم و به اين محبوب والامقام وفادار باشيم تا جايى كه ان شاء الله محبت و ولايت خاص حضرتش شامل حال همه ما شود. 📗 آفتاب ولايت، آيت الله محمد تقى مصباح يزدى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
💞 «تو دلداده ی او باش، او به مشکلاتت رسیدگی می کند...» 🌹 امام زمان (ارواحنا فداه) فرمودند: وظیفه‌ی ماست که به محبین مان رسیدگی کنیم... ✝ حکایتِ دلدادگی یک جوان شیعه‌ی ایرانی به دختر دانشجوی مسیحی است، خانمی که ماجرای شنیدنی خودش را این چنین بیان می‌کند: 🎙من مسیحی بودم تا روزی که یکی از دانشجوهای ایرانی به خواستگاریم آمد. او گفت من شیعه هستم و شرط ازدواجم با شما این است که شما هم شیعه شوید. ⏳فرصتی خواستم تا پیرامون اسلام و تشیع تحقیق کنم. 📚📖 بعد از تمام تحقیقاتم همسرم هم پزشک شده بود. خیلی کمکم کرد و همه­‌ی مسائل برایم حل شد جز یک مسأله و آن موضوع طول عمر (علیه ­السلام) بود. 🕋 ما با هم ازدواج کردیم و بعد از چند سال به حج مشرف شدیم. 👥 در منی که برای رمی جمرات می­ رفتیم، همسرم را گم کردم. 👤از هر کس با زبان انگلیسی نشانی می ­پرسیدم، نمی ­دانست. خسته شدم و گوشه ­ای با حال غربت نشستم! 👣 ناگهان آقائی در مقابلم آمد که با لهجه ی فصیح انگلیسی صحبت می ­کرد. به من گفت: 🔅«بلند شو برویم رمی جمرات را انجام بده، الآن وقت می­ گذرد». 👣 بی­ اختیار دنبالش راه افتادم و رمی جمرات را انجام دادم. ⛺️ بعد از رمی جمرات، آن آقا مرا به خیمه رساند. خیلی از لطفش تشکر کردم. 🌹 او به هنگام خداحافظی فرمود: 🔅«وظیفه ­ی ماست که به محبان خود رسیدگی کنیم». 🔅«در طول عمر ما شک نکن!» 🔅«سلام مرا هم به دکتر برسان!» 🍁 برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود 🍁 دست‌های خویــش و دامـان توام آمد به یاد 📔 کتاب میرِ مهر، صفحه ۳۵۵.
💗 مبهوت جمال و جلال! 📔 مرحوم حاجى نورى در کتاب نجم الثّاقب از عالم جليل آخوند ملاّ زين العابدين سلماسى شاگرد اهل سرّ سيّد بحرالعلوم نقل مى کند که فرمود: 🕌 در خدمت سيّد بحرالعلوم به حرم مطهر عسکريّين (عليهم السّلام) در سامرا مشرّف شديم و ما چند نفر بوديم، که با او نماز مى خوانديم، در رکعت دوّم بعد از تشهد که مى خواست براى رکعت سوّم برخيزد حالتى به او دست داد که توقّفى نمود و بعد از چند لحظه برخاست! 👥👥 بعد از نماز در حالى که همه ما تعجّب کرده بوديم و نمى دانستيم چرا آن عالم بزرگ در وسط نماز توقّف کرده و کسى از ما جرات نداشت که از او سؤال کند!! 🍲🍛 وقتى به منزل آن بزرگوار برگشتيم و سر سفره نشستيم يکى از سادات به من اشاره کرد که علّت آن توقّف را سؤال کنم؟ 👈🏻 گفتم: تو از من به آن جناب نزديکترى. 🌹سيّد بحرالعلوم (رضوان اللّه تعالى عليه) متوجّه ما شد و فرمود: با هم چه مى گوئيد؟ 👤 من که از همه رويم به آن جناب بازتر بود. گفتم: اين سيّد مى خواهد بداند، سرّ آن توقّف در حال نماز چه بوده است؟! 🌹 فرمود: من وقتى در حال نماز بودم ديدم، حضرت بقيّت اللّه (ارواحنا فداه) براى زيارت پدر بزرگوارش وارد حرم مطهّر شد من از مشاهده جمال مقدّسش مبهوت شدم و لذا آن حالت که مشاهده نموديد به من دست داد و من به ايشان نگاه مى کردم تا آنکه آن حضرت از حرم بيرون رفتند. 📗 ملاقات با امام زمان (عج)، سيد حسن ابطحى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌎 فضائل ما را به مردم به زبان خودشان بیان کنید! 🕋 افرادی که ارتباطاتی با (عجل الله تعالی فرجه) دارند در ایام بیشتر به محضر ایشان مشرف می شوند. 🌌 [مرحوم آقا شیخ حسین فاضلی] گفت: یک شب در ایام حج در منا بودیم. شب خیلی اشتیاق پیدا کردم و بی‌تاب شدم. دیدم نمی‌توانم در کاروان باشم. سر به بیابان گذاشتم. ⛺️ ...همین طور می‌رفتم و گریه می‌کردم. رسیدم به جایی و دیدم یک خیمه و بارگاه عظیمی برپاست. ناخودآگاه کشیده شدم به آن طرف. رفتم و وارد شدم. 👥👥 دیدم که آقا مشغول صحبت هستند و اطراف‌شان انواع طوایف از نژادها و زبان‌های مختلف بودند. رو می‌کنند به هر کسی و به زبان خودش با او حرف می‌زنند. ➖️...تا نوبت به من رسید. به من توجه نمودند و فرمودند: 🔅«فضائل ما را به مردم به زبان خودشان بیان کنید. اگر فضائل ما را بشناسند، بیشتر ترقی می‌کنند». 🌍 گفت: من این پیام را دریافت کردم که نظر آقا این است که باید زبان دیگران را یاد بگیریم و با زبان‌ خودشان با آن‌ها صحبت کنیم... آن‌ها غافل هستند و ما باید آن‌ها را هدایت کنیم. باید طوری بگوییم که آن‌ها بفهمند. 🕌 گفت: بعد مجلس تمام شد و ما بیرون آمدیم. وقتی متوجه شدم و به عالم خودم آمدم، دیدم نزدیک مسجد خیف هستم. 🎙خاطره تشرف شیخ حسین فاضلی در ایام حج در بیان آیت الله مصباح یزدی (قدس سره) ۱۳۹۶/۰۵/۱۵ 🗓 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
⏳استراتژى صلح در نظر امام مجتبى (علیه السلام) ❤️‍🔥 نمونه ای از مظلومیت امام (علیه السلام) در نزد یارانشان 💚 سخنی دلنشین از آثار محبت آل الله و عاقبت دنیا 📜 پس از امضاء صلح با معاویه، سفيان يكى از پيروان اميرمؤمنان و امام حسن (عليهم السلام) نزد امام حسن آمد، عدّه اى در محضر امام مجتبى حضور داشتند. 👳🏼‍♂✋🏻 سفيان خطاب به امام گفت: سلام بر تو اى خوار كننده مؤمنان!!! 🌹 امام پاسخ داد: سلام بر تو اى سفيان. 👳🏼‍♂ سفيان در ادامه گويد: از مركبم پايين جستم و آن را بستم و سپس به خدمت (عليه السلام) رسيدم آن حضرت پرسيد: ❓اى سفيان چه گفتى؟ 👳🏼‍♂✋🏻 گفتم: سلام بر تو اى خوار كننده مؤمنان!!! پدر و مادرم به فدايت، به خدا سوگند تو وقتى با اين عصيانگر (معاويه) بيعت كردى و حكومت را به اين ملعون، فرزند آن زن جگرخواره تسليم نمودى ما را سر افكنده ساختى، حال آنكه صد هزار نفر در اختيار تو هستند كه حاضرند در برابرت بميرند و خداوند كار حكومت را به تو وانهاده است. 🌹امام حسن در پاسخ گفت: 🔅«اى سفيان! ما اهل بيت، هرگاه به حقّ پى بريم بدان تمسك كنيم. 🔅من از على عليه السلام شنيدم كه مى گفت از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شنيدم كه مى فرمود: 🔅روزها و شب ها سپرى نشود تا آنكه كار اين امّت بر مردى كه سرينى پهن و گلويى گشاده دارد و هر چه مى خورد سير نمى شود، جمع آيد. 🔅خداوند به او نمى نگرد و نمى ميرد مگر آنكه هيچ پوزش خواهى در آسمان و هيچ ياورى در زمين ندارد. 🔅اين مرد همان معاويه است و من مى دانم كه خداوند خود تمام كننده كار خويش است». 🐪 سپس مؤذن بانگ برداشت و ما به طرف كسى كه شير شترش را مى دوشيد، رفتيم، آن حضرت كاسه اى گرفت و همان طور ايستاده نوشيد و سپس مرا نيز از آن نوشانيد و با هم به سوى مسجد رفتيم. 🌹آن حضرت به من فرمود: «اى سفيان چه شد كه آمدى؟» 👳🏼‍♂✋🏻 گفتم: به خدايى كه محمّد را به هدايت و دين حق مبعوث كرد، محبّت شما موجب شد تا بيايم. 🌹فرمود: «پس مژده باد بر تو اى سفيان كه من از على (عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: از پيامبر (صلى الله عليه وآله) شنيدم كه مى گفت: 🤞🏻اهل بيت من و دوستدارانشان مانند اين دو (انگشتان سبابه خود را نشان داد (يا اين دو) انگشتان سبابه و انگشت وسط خود را نشان داد) بر حوض، بر من وارد مى شوند. در حالى كه يكى از آن دو بر ديگرى برترى دارد. 🔅شاد باش اى سفيان كه دنيا نيكوكار و گنهكار را در بر مى گيرد تا آنكه خداوند پيشوايى حقّ از خاندان محمّد (صلى الله عليه وآله) را مبعوث كند». 📗 زندگانى كريم اهل بيت حضرت حسن بن على (ع)، (هدايتگران راه نور)، سيد محمد تقي مدرسي 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
👈🏻 تو را به پدر پیرت سفارش می کنم! 🎙شيخ باقر قزوينى نقل كرد كه: 👳🏻‍♂شخص درستكارى بود كه دلاّك - كيسه كش حمام - بود و پدر پيرى داشت كه در خدمت كردن به او هرگز كوتاهى نمى كرد به طورى كه حتى خودش براى او آب در مستراح حاضر مى كرد و منتظر مى شد تا اينكه او بيرون بيايد تا او را به مكانش برساند و هميشه مراقب خدمت كردن به پدرش بود به جزء شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مى رفت. به همين جهت رفتن به مسجد را هم ترك كرد! 🧔🏻 من از او علت اينكه چرا به مسجد نمى رود را پرسيدم؟! 👳🏻‍♂ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم وقتى شب چهارشنبه آخرى شد رفتن برايم ميسر نشد مگر نزديك مغرب و من تنها حركت كردم. 🌌 شب شد و من مى رفتم تا آنكه يك سوم از راه مانده بود و شب مهتابى بود در همين حال شخص عربى را ديدم كه بر اسبى سوار است و رو به من مى آيد. 👳🏻‍♂با خودم گفتم: طولى نمى كشد كه مرا غارت مى كند. 👤 وقتى به من رسيد به زبان اعراب بدوى با من حرف زد و مقصد مرا پرسيد! 👳🏻‍♂ گفتم: ! 👤 فرمود: همراه تو خوردنى هم هست؟ 👳🏻‍♂ گفتم: نه! 👤 فرمود: (دستت را داخل جيب كن). 👳🏻‍♂ گفتم: در آن چيزى نيست!! 🍇 باز دوباره آن حرف را با تندى تكرار كرد و من دستم را داخل جيب كردم و در آن قدرى كشمش پيدا كردم كه براى بچه ى خود خريده بودم و فراموش كردم كه بدهم به همين دليل در جيبم مانده بود. 👤 آنگاه سه مرتبه به من فرمود: (اوصيك بالعود! اوصيك بالعود! اوصيك بالعود!) و به زبان عربى بدوى (عود) يعنى پدر پير. يعنى تو را به پدر پيرت سفارش مى كنم. 👁 آنگاه از نظرم غايب شد. 👳🏻‍♂ فهميدم كه او حضرت مهدى (عليه السلام) است و اينكه آن جناب به تنها ماندن پدرم راضى نيست حتى در شب چهارشنبه و من به همين جهت ديگر به مسجد نرفتم. 📗 ما امام زمان عليه السلام را ديده ايم، محدث نورى. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹حدیث زیبای عرضه دین 👣 عليه السلام فرمودند: بر مولاى خود على بن محمّد (امام هادى عليه السلام) وارد شدم. 🌹 چون نظر ايشان بر من افتاد، فرمود: «خوش آمدى، اى ابوالقاسم! به راستى، تو از دوستان حقيقى ما هستى». ✋🏻 گفتم: اى پسر پيامبر! ميل دارم دينم را بر شما عرضه بدارم، كه اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا به لقاى خداوند عزّوجلّ برسم. 🌹امام عليه السلام فرمود: «عقائد خود را اظهار نما». ✋🏻 گفتم: «من معتقدم كه خداى متعال، يكى است و مانند او چيزى نيست، و از دو حدّ ابطال و تشبيه، بيرون است. خداوند، جسم و صورت و عَرَض و جوهر نيست؛ بلكه اوست كه اجسام را جسميّت داده و صورت‌ها را صورت بخشيده و اعراض و جواهر را آفريده است. او پروردگار همه چيز و مالك و آفريننده پديده هاست، و [عقيده دارم كه‌] محمّد (صلى اللَّه عليه و آله) بنده و فرستاده او، خاتم پيغمبران است و پس از وى تا روز قيامت، پيامبرى نخواهد بود. شريعت وى، آخرينِ شرايع بوده و پس از او تا روز قيامت، دينى نخواهد آمد. عقيده من درباره امامت، اين است كه امام پس از پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) اميرمؤمنان على بن ابى طالب (عليه السلام) است و پس از او حسن و پس از وى حسين و سپس على بن الحسين و سپس محمّد بن على و سپس جعفر بن محمّد و سپس موسى بن جعفر و سپس على بن موسى و سپس محمّد بن على (عليهم السلام) و پس از اينها، امامِ مفترض الطاعه، شما هستيد». 🌹در اين هنگام، (عليه السلام) فرمود: «و پس از من، فرزندم حسن، امام است؛ ليكن مردم درباره امامِ پس از او، چه خواهند كرد؟» ❓گفتم: اى مولاى من! مگر جريان زندگى امامِ پس از او، از چه قرار است؟ 🌹فرمود: «شخص امامِ بعد از فرزندم حسن، ديده نمى‌شود و بردن اسمش بر زبان‌ها ممنوع است تا آن گاه كه [از پس پرده غيبت‌] بيرون بيايد و زمين را از عدل و داد پر نمايد، همان طور كه از ظلم و ستم پر شده است». ✋🏻گفتم: [به اين امام غايب هم‌] اقرار دارم و نيز مى‌گويم: دوست آنان، دوست خدا و دشمن آنان، دشمن خداست، طاعت آنان، طاعت خدا و نافرمانى از آنان، نافرمانى از خداست. من عقيده دارم كه معراج، پرسش در قبر، بهشت، دوزخ، صراط و ميزان حقند، و روز قيامت خواهد آمد و در وجود آن شكّى نيست و خداوند، همه مردگان را زنده خواهد كرد. نيز عقيده دارم كه واجبات، پس از اعتقاد به ولايت (امامت)، عبارت اند از: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر. 🌹در اين هنگام، امام هادى (عليه السلام) فرمود: 🔅«اى ابوالقاسم! به خدا سوگند، اين [عقايد]، دين خداست كه آن را براى بندگانش برگزيده است. پس بر آن، ثابت باش. خداوند، تو را بر طريق ثابت در زندگى دنيا و آخرت پايدار بدارد!» 📗 الأمالی (للصدوق)، ص ۳۳۸. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🏳 هراس جباران از حضرت قائم (عج) ✋🏻 أبومحمّد بن شاذان - که رحمت بر او باد - گفت: أبوعبداللّه بن حُسَيْن بن سَعدِ کاتب (رض) برايِ ما نقل کرد که: أبومحمّد (يعني: ) - عليه السّلام - فرمود: ⚔ «بَني أُمَيّه وبَني عبّاس به دو علّت شمشير بر ما نهاده اند: 🔆 يکي آنکه مي دانستند ايشان را در خلافت حقّي نيست و بيم داشته اند ما آن را اِدِّعا کنيم و در جايگاهِ أصلي اش قرار گيرد. 🔆 دوم آنکه ايشان از أخبارِ مُتَواتِر دانسته بودند که نابوديِ فرمانروائيِ جَبّاران و ظالمان بر دستِ قائِمِ ما است وشَک نداشتند که خود از جَبّاران و ظالمان اند. 🩸پس به قتلِ أهلِ بَيتِ رسولِ خدا - صلّي اللّه عليه وآله - و نابود ساختنِ نسلِ آن حضرت بکوشيدند و از اين طريق مي خواستند يا مانعِ تولّدِ قائِم - عليه السّلام - شوند و يا او را به قتل آورَند. 🔅پس خداوند نپذيرفت که تا نورِ خود را - هر چند مُشرِکان خوش ندارَند - به تمامت نرسانده است، برايِ هيچ يک از ايشان از کارِ خويش پرده برگيرد». (۱) و (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱. إثبات الهداة ۷ : ۱۳۹، ح ۶۸۵ (؛ ونگر: گزيده کفاية المهتدي؛ و: کشف الحقّ، خاتون آبادي، ط. ميرصابري، ص ۵۲ و ۵۳). ۲. (يعني مبالغه در کشتن أهل بيت رسول خدا - صلّي اللّه عليه وآله - مي نمودند، به اميد آنکه شايد آن حضرت به وجود نيايد، يا اگر به وجود آمده باشد کشته شود، تا مُلک و پادشاهي از دست ايشان بدر نرود) (کشف الحقّ، ط. ميرصابري، ص ۵۳). 📗 اندوخته خداوند، هادى نجفى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
✋🏻 آوای امتحان 🌾 کسی، گندم خودش را باد داده، غربال و تمیز کرده، بعد هم در انباری در بسته بگذارد. 🦗 بعد از مدتی به انبار سرکشی کند، ولی گندمش را آفت زده ببیند. 🌾 به ناچار گندم ها را بیرون بیاورد، دوباه باد می دهد و پاک می کند و به انبار بسپارد. 🦗 تصور کن باز هم وقت سرکشی گندمش را آفت گرفته ببیند. 🌾 باز گندمش را بیرون می آورد، پاک کند و به انباربسپارد، ولی آفت، باز هم دامنگیر گندم او شود. 🌾 دوباره باد دادن و غربال، دوباره سپردن به انبار؛ کاری که مدام تکرار می شود. دست آخر از آن همه گندم جز مقداری کم باقی نمی ماند؛ مقداری که آفت، حریف آسیب زدن به آن ها نیست. 🌹امام اهل یقین، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: 🔅«شما هم مثل همان بار گندمید. باید همان طور خالص شوید؛ آن قدر که از میانتان جز یک گروه باقی نماند؛ گروهی که فتنه ها حریف آن ها نباشد». 🌹 فرمود: 👥 «آرزویتان برای ظهور محقق نمی شود، مگر اینکه گروهی از شما به روی دیگری آب دهان بیندازد. 👥 گروهی نیز گروه دیگر را دروغگو بخواند. ✊🏻 تا آنجا که از شما جز گروهی اندک استوار و محکم باقی نماند. 🧂گروهی که در میانتان مثل سرمه ی در چشم، و نمک درون غذا هستند. 👁 و چه اندک است، نسبت سرمه به چشم، و نمک به غذا!» 📚 مکیال المکارم، ج ۲، ص ۳۸۳. 📗 منبع: روایت هایی داستانی پیرامون وجود مقدس امام عصر سلام الله علیها با نگاهی به کتاب شریف مکیال المکارم 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📜 ملاقات سيّد بحرالعلوم با امام زمان (عليه السلام) در خانه و گرفتن حواله از آن حضرت ⚜ عالم بزرگوار آخوند ملا زين العابدين سلماسى كه شاهد كارهاى علاّمه بحرالعلوم در روزهاى حضور ايشان در مكّه بوده است مى گويد: 🕋 علاّمه بحرالعلوم با اينكه در شهر غريب و دور از خانواده و فاميل بود دل قرص و محكمى در بخشندگى داشت و اعتنايى به مصرف زياد وزياد شدن مخارج نداشت. 🌤 پس اتّفاق افتاد يك روز كه چيزى نداشتيم. بنابراين وضعيّت بوجود آمده را خدمت علاّمه بحر العلوم عرض كردم وگفتم: مخارج زياد است و چيزى در دست نيست! 🕋 ايشان چيزى نفرمود و عادت علاّمه اين بود كه صبح طوافى دور كعبه مى كرد و به خانه مى آمد و در اطاقى كه مخصوص به خودش بود مى رفت. 🚪 آنگاه ما قليانى براى او مى برديم، آن را مى كشيد. سپس بيرون مى آمد ودر اطاق ديگر مى نشست و شاگردان از هر مذهبى جمع مى شدند. پس براى هر گروه به روش مذهبش درس مى داد. 👤 آن روز كه شكايت از تنگدستى در ديروز كرده بودم، وقتى از طواف برگشت، بر حسب عادت قليان را آماده كردم كه ناگهان كسى درب را كوبيد. 👣 علاّمه به شدّت مضطرب شد و به من گفت: قليان را بگير و از اينجا بيرون ببر. وخود با سرعت بلند شد و رفت نزديك در و در را باز كرد. 🚪پس شخص بلند مرتبه اى مثل افراد عرب وارد شد و در اطاق سيّد نشست و سيّد در نهايت خضوع و فروتنى و ادب، دم در نشست و به من اشاره كرد كه: 👈🏻 قليان را نزديك نبرم! 🫂 ايشان مدتى نشستند و با يكديگر سخن مى گفتند. سپس آن مرد بلند شد، پس سيّد با عجله بلند شد و در خانه را باز كرد و دستش را بوسيد و او را سوار شترى كه آن را در خانه خوابانيده بود كرد. 📜 او رفت و سيّد با رنگ پريده برگشت و نامه اى به دست من داد و گفت: اين نامه اى است براى مرد صرّافى كه در كوه صفاست. برو پيش او وآنچه بر او نوشته شده است را از او بگير!! 👤 پس آن نامه را گرفتم وآن را نزد همان مرد بردم. او وقتى نامه را گرفت ونگاه كرد به آن بوسه زد و گفت: برو و چند حمّال بياور!! 👥👥 پس رفتم و چهار حمّال آوردم و تا حدّى كه آن چهار نفر قوّت داشتند، ريال فرانسه آورد و آنها برداشتند و ريال فرانسه، پنج قران عجمى است و يك مقدار بيشتر. آن ريالها را حمّالها به منزل آوردند. 🌤 روزى نزد آن صرّاف رفتم كه از حال او باخبر شوم و اينكه آن نامه از چه كسى بود، كه نه صرّافى ديدم و نه دكّانى! 👤 از كسى كه در آنجا بود، از حال صرّاف پرسيدم، گفت: ما در اينجا هيچ گاه صرّافى نديده بوديم ودر اينجا فلان كس مى نشيند. ✋🏻 آنگاه فهميدم كه اين از رازهاى ملك علاّم بود! (۱) 📚 پی نوشت: ۱. نجم الثّاقب. 📗 ملاقات علماى بزرگ اسلام با امام زمان عليه السلام، محمد طباطبائی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
⏳ شمعون بن صفا در انتظار امام زمان (عليه السلام) 🌄 مى گويند: وقتى كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) به جانب صفّين روان شد و از فرات گذشت، در هنگام نماز عشاء به كنار كوهى رسيد. ⛰ آن حضرت وضو ساخت و نماز خواند، وقتى از نماز فارغ شد با اعجاز آن حضرت، كوه شكافته شد و پيرمرد محاسن سفيدى كه نورانى بود ظاهر گشت و گفت: ✋🏻 «سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد اى اميرالمؤمنين! خوش آمدى اى جانشين خاتم الانبياء» و بسيارى از مناقب على بن ابيطالب (عليهما السلام) را بر شمرد. 🌹آن حضرت فرمود: «عليك السّلام اى برادرم شمعون بن صفا، جانشين عيسى (عليه السلام)، حال تو چگونه است؟» ✋🏻 او گفت: «خوشحال و خرسندم كه به ديدار مبارك تو نائل شده ام، من در اين مكان انتظار عيسى روح اللّه را مى كشم تا بخاطر فرزند تو حجّت خدا مهدى بن الحسن (عليهما السلام) از آسمان فرود بيايد كه او در آخرالزّمان ظاهر خواهد شد و از دولت او، دنيا پر از عدل و داد خواهد گرديد. 🔅اى جانشين پيغمبر خدا! هيچ كس را نديدم در دنيا كه بلاى او سخت تر از تو باشد و ثواب او در روز قيامت بيشتر، و رتبه و منزلت او بلندتر از تو باشد. 🔅اى برادر! صبر كن بدان ستم ها كه ابوبكر و عمر و‌ عثمان و تابعان ايشان با تو كردند و بر تو تقدّم جستند و همه آن منافقان به همراه معاويه كه اكنون با تو در حال جنگ است مستوجب عقوبت و عذاب ابدى خواهند شد و در آخرالزّمان مهدى (عليه السلام) وقتى كه ظاهر مى شود انتقام خواهد كشيد كه خداوند از روى معجزه تمام پيامبران را زنده مى كند تا كارهاى شوم آن طغيانگران بر تمام مردم جهان ظاهر شود و من كه هستم با عيسى روح اللّه در حضور حضرت رسول اللّه (صلى الله عليه وآله) اقامه شهادت خواهيم كرد و بر افعال ناشايسته ايشان گواهى خواهيم داد و تمام ائمّه هُدى نيز بر آن ستمى كه بر تو كرده اند اقامه شهادت خواهند كرد و آن دو مستوجب لعنت بى پايان گشته اند، و من انتظار مى كشم كه صاحب الامر (عليه السلام) ظهور كند. 🔅اى اميرالمؤمنين! بر اين محنت ها و سختي ها صبر كن تا به حبيب خود محمّد مصطفى (صلى الله عليه وآله وسلم) برسى و اگر آن منافقان مى دانستند كه خداوند جهان از براى آنها چه عذابى ذخيره كرده است گوشت بدن خود را با قيچى مى بريدند». ✋🏻 وقتى شمعون سخن را به اينجا رسانيد گفت: «السّلام عليكم و رحمة اللّه وبركاته». ⛰ پس آن كوه شكافته شده، بهم آمد و شمعون از نظر غايب شد! (۱) 📚 پی نوشت: ۱. خلاصة الأخبار. 📗 عجايب و معجزات شگفت انگيزى از امام زمان عليه السلام، محمد طباطبايى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌊 انداختن كيسه پول و جواهرات در دجله 🌹 کرامتی از سومین نائب امام زمان (عج) 👳🏻‍♂ حسين بن على معروف به على بغدادى مى گويد: 🧕🏻 زنى سؤال كرد: وكيل حضرت صاحب الزّمان (عليه السلام) كيست؟ 👥👤 پس بعضى از اهالى قم به او گفتند: ابوالقاسم بن روح است. (و او را به آن زن معرّفى كردند). 👥 پس آن زن نزد ابو القاسم بن روح رفت و من نيز نيز آن جناب بودم. 🧕🏻آن زن گفت: اى شيخ! چه چيزى با من است؟ 👈🏻 شيخ ابو القاسم فرمود: با تو هر چه هست آن را در دجله بينداز!! 🌊 پس آن را به دجله انداخت و برگشت و نزد ابى القاسم بن روح آمد. 🌹 ابوالقاسم به خادم خود فرمود: آن كيسه را براى ما بياور! 💰 پس كيسه اى به نزد او آورد. شيخ به آن زن گفت: اين كيسه اى است كه با تو بود و تو آن را در دجله انداختى؟ 🧕🏻 زن گفت: آرى! ☝️🏻شيخ فرمود: به تو بگويم كه چه چيزى در آن است يا اينكه تو خودت به من مى گويى؟ 🧕🏻 زن گفت: تو بگو. 🌹 شيخ فرمود: در اين كيسه، يك جفت دستبند طلا قرار دارد و يك حلقه بزرگ كه در آن گوهرى است و دو حلقه كوچك كه در آنها نيز گوهرى وجود دارد و دو انگشتر كه يكى فيروزه و ديگرى عقيق است! 💰 پس آن كيسه را باز كرد و آنچه در آن بود را نشان داد و‌ همانگونه بود كه فرمود و هيچ چيزى را جا نگذاشته بود. 🧕🏻 زن گفت: اين، عيناً همان است كه من در دجله انداختم. 🌟 پس من و آن زن از شادى ديدن اين معجزه، بسيار متعجّب و خوشحال شديم. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. نجم الثّاقب 📗 ملاقات علماى بزرگ اسلام با امام زمان عليه السلام، محمد طباطبائی
💚 محبت امام زمان(عج) به شیخ مفید 🗓 به مناسبت ایام بزرگداشت 📚 محمّد بن محمّد بن نعمان که از علمای بسیار برجسته شیعه و مورد قبول شیعه و اهل تسنّن بود و مرجع خاص و عام به شمار می رفت و بیش از ۲۰۰ کتاب اسلامی نوشت و آبروی شیعه در قرن پنجم بود و در همه رشته های علوم اسلامی استاد و نابغه به شمار می آمد. 🧔🏻 روزی در خانه بود، شخصی به حضورش آمد و پرسید زنی حامله فوت کرده ولی بچه در رحمش زنده است، آیا او را همانطور دفن کنیم، یا شکمش را شکافته و بچه اش را بیرون آوریم؟ ☝️🏻شیخ مفید (رحمه الله) گفت: همانگونه دفنش کنید، آن شخص برگشت و در وسط راه دید سواری به او نزدیک شد و گفت: 🏇 شیخ مفید (رحمه الله) فرمود: شکم آن زن را پاره کنید و بچه را بیرون آورید. ⏳ آن شخص چنین کرد، پس از مدتی جریان را برای شیخ مفید نقل کردند، شیخ گفت من کسی را نفرستاده بودم، معلوم است که آن سوار صاحب الامر (عج) بوده است، اکنون که در احکام اشتباه می کنم خوب است دیگر فتوا ندهم، در خانه اش را بست و از خانه بیرون نیامد. 📜ساعاتی نگذشت که از طرف امام زمان (علیه السلام) توقیعی (نوشته ای) به خدمت شیخ مفید گذاشته شد: 🔅ای شیخ! برای مردم فتوا بگو و ما آن را تکمیل خواهیم کرد، و نمی گذاریم که در خطاء و اشتباه بمانی، آنگاه در مسند فتوا نشست». [۱] 🌒 می نویسند: وقتی که شیخ مفید (رحمه الله) در سن ۸۵ سالگی در سوم ماه رمضان سال ۴۱۳ قمری از دنیا رفت، آنچنان جمعیّت از شیعه و سنی برای تشییع جنازه اش اجتماع کردند که تا آن روز بی نظیر بود و همه از شدت ناراحتی گریه می کردند [۲] وی را در حرم کاظمین (علیهما السلام) دفن کردند. 📜 چندین بار از جانب (علیه السلام) برای این مرد بزرگوار، نوشته ای به خطّ شریف آن حضرت (عج) صادر شد، در آغاز یکی از آنها آمده: 🔅«لِلاَْخِ السَّدِیدِ وَالْوَلِیّ الرَّشِیدَ الشَّیْخِ الْمُفِیدِ... سَلامُ اللّهِ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَلِیُّ الْمُخْلِصُ فِینا بِالْیَقِینِ...»؛ 🔅به برادر استوار و ولی رشید شیخ مفید، سلام خدا بر تو ای ولیّ خالص در راه ما و دارای یقین به ما...» 🌹محمّد‌ بن ‌محمّد‌ بن نعمان عالم بسیار برجسته شیعه و مورد قبول اهل‌تسنّن بود و مرجع خاص و عام به شمار می‌رفت و آبروی شیعه در قرن پنجم بود و در همه رشته‌های علوم اسلامی استاد و نابغه به شمار می‌آمد. 📜 و در توقیع دیگری آمده: 🔅«سَلامٌ عَلَیْکَ اَیُّهَا النّاصِرُ لِلْحِقِّ وَ الدَّاعیِ اِلَیْهِ بِکَلِمَةِ الصِّدْقِ...»؛ 🔅سلام بر تو ای یاور حق و دعوت کننده به حق با سخنان راستین...». [۳] 🏴 هنگامی که این عالم بزرگوار از دنیا رفت، با خط شریف امام زمان (علیه السلام) بر روی قبرش نوشته شده بود: ▪️لا صَوَّتَ النَّاعِیَ بِفَقْدِکَ اِنَّما ▪️یَوْمٌ عَلی آلِ الرَّسُولِ عَظِیمٌ ▪️اِنْ کُنْتَ قَدْ غَیَّبْتَ فِی جَدَثِ الَّثری، ▪️فَالْعِلْمُ وَ التَّوْحِیدُ فِیکَ مُقِیمُ ▪️وَالْقائِمُ الْمَهْدِیُّ یَفْرَحُ کُلَّما ▪️تَلِیَتْ عَلَیْهِ مِنَ الدُّرُوسِ عُلُومُ... ▪️خبر دهنده مرگ خبر فقدان تو را نیاورد، امروز بر آل محمّد (علیهم السلام) روز مصیبت بزرگی است. ▪️اگر تو در میان خاک قبر پنهان شدی، علم و توحید همراه تو اقامت کرد. ▪️قائم مهدی (عج) خوشحال می شود هر وقت که درسها و علوم تو را برایش می خوانند (کتابهای تو را طالبان، مورد مطالعه و بحث قرار می دهند)». 📜 بالاخره در ضمن یکی از نامه ها (توقیعات) به شیخ مفید (رحمه الله) می نویسد: 🔅«ما به مناجاتهای تو توجّه داریم، خداوند تو را به خاطر آن وسیله (و موفقیّتی) که به تو از دوستانش بخشید حفظ کند و از توطئه دشمنان نگهدارد». [۴] 📚 پی نوشت ها: ۱. قصص العلماء، صفحه ۳۹۹. ۲. قاموس الرّجال، جلد ۸، صفحه ۳۶۴. ۳. مشروح این دو توقیع در احتجاج طبرسی (رحمه الله)، جلد ۲، ص ۳۲۲، به بعد آمده است در مورد توقیعات دیگر به بحار، ج ۵۳، ص ۱۵۰ تا ۱۹۸ مراجعه شود. ۴. احتجاج طبرسی، جلد ۳، ص ۳۲۴. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌊 صاحب اسب اشهب و نهر! 🌟 کراماتی از امام زمان و دومین نائب ایشان 🏰 حسن مسترق مى گويد: روزى در مجلس حسن بن عبد اللّه بن حمدان ناصر الدّوله بودم، در آنجا سخن از حضرت صاحب الامر (عليه السلام) و غيبت آن حضرت آمد. 🧔🏻‍♂ من با سخنانى اين مسائل را مسخره مى كردم، در اين حال عموى من حسين داخل مجلس شد و من باز همان سخنان را مى گفتم. 👳🏼‍♂☝️🏻 او گفت: اى فرزند! من نيز در اين مورد اعتقاد تو را داشتم تا آنكه حكومت قم را به من دادند، و آن در هنگامى بود كه اهل قم بر خليفه شورش كرده بودند و هر حاكمى كه مى رفت او را مى كشتند و از او اطاعت نمى كردند، پس لشكرى را به من دادند و به سوى قم فرستادند!! 🦌 در ميان راه مشغول شكار شدم، شكارى از پيش من فرار كرد و من به دنبال آن رفتم و بسيار دور شدم تا اينكه به نهرى رسيدم و در ميان نهر روان شدم. 🌊 هر چقدر مى رفتم وسعت آن نهر بيشتر مى شد، در اين حال سوارى كه بر اسب اشهبى - رنگ خاکستری - سوار بود پيدا شد، او عمّامه سبزى بر سر داشت و فقط چشمهايش پيدا بود و دو چكمه سرخ بر پا داشت. ☝️🏻او به من گفت: (اى حسين!) و به من امير نگفت و حتّى با كنيه هم مرا صدا نكرد بلكه از روى تحقير نام مرا برد... سپس گفت: چرا ناحيه ما را مسخره مى كنى و سبك مى شمارى و چرا خمس مالت را به اصحاب ونوّاب ما نمى دهى؟ 👳🏼‍♂ من كه بسيار شجاع بودم و از هيچ چيزى نمى ترسيدم، از سخن او لرزيدم و گفتم: اى آقاى من! هر چه كه امر فرمودى انجام مى دهم. ☝️🏻او گفت: وقتى به آن جايى كه قصد آن را كرده اى رسيدى، به آسانى و بدون مشقّت و جنگ داخل شهر مى شوى و وقتى به دست مى آورى آنچه را كه كسب مى كنى پس خمس آن را به مستحقّش برسان! 👳🏼‍♂✋🏻 گفتم: اطاعت مى كنم. 🏇 سپس فرمود: (برو با رشد و صلاح) و لگام اسب خود را گردانيد و روانه شد و از نظر من غائب گرديد. 👁 من نفهميدم كه او به كجا رفت و از سمت چپ و راست خيلى او را جستجو كردم ولى او را نيافتم! 👳🏼‍♂ ترس و رعب من زياد شد و به سوى لشگر خود برگشتم و اين داستان را نقل نكردم و اين مسئله از يادم رفت و آن را فراموش كردم. 🏰 وقتى به شهر قم رسيدم، گمان مى كردم كه با ايشان جنگ خواهم كرد ولى اهل قم بسوى من آمدند و گفتند: 👥👤 ما با هر كسى كه در مذهب مخالف ما بود و به سوى ما مى آمد مى جنگيديم ولى چون تو از ما هستى و به سوى ما آمده اى ميان ما و تو مخالفتى نيست، داخل شهر بشو و هر طور كه مى خواهى شهر را اداره بنما! 💎 من مدّتى در قم ماندم و ثروت زيادى بيشتر از آنچه توقّع داشتم جمع كردم، پس امراى خليفه بر من و كثرت اموال من حسادت كردند و از من نزد خليفه مذمّت كردند تا آنكه مرا بركنار كرد و من بسوى بغداد برگشتم. 🌴 در بغداد اوّل به خانه خليفه رفتم و بر او سلام كردم و بعد به خانه خود برگشتم. 🪑مردم بديدن من آمدند، در اين حال محمّد بن عثمان عمروى آمد و از همه مردم گذشت و بر روى مسند من نشست و بر پشتى من تكيه كرد. 👳🏼‍♂ من از اين حركت او خيلى به خشم آمدم و پيوسته مردم مى آمدند و مى رفتند و او نشسته بود و حركت نمى كرد و خشم من بر او هر لحظه زيادتر مى شد. 👣 وقتى مجلس تمام شد، او نزديك من آمد و گفت: ميان من و تو سرّى هست، حال آن را بشنو. 👳🏼‍♂ گفتم: بگو! ✋🏻گفت: صاحب اسب اشهب و نهر مى گويد كه ما به وعده خود وفا كرديم!!! 👳🏼‍♂ پس آن قصّه به يادم آمد و بر خود لرزيدم، گفتم: مى شنوم و اطاعت مى كنم و به جان منّت مى دارم. 💎 پس برخاستم و دستش را گرفتم و به اندرون بردم و درب خزينه هاى خود را باز كردم و خمس همه را تسليم نمودم. بعضى از اموال كه من فراموش كرده بودم را او به ياد من آورد و خمسش را گرفت و بعد از اين، من در مورد حضرت صاحب الامر (عليه السلام) شكّ نكردم. 🧔🏻‍♂ حسن ناصرالدّوله مى گويد: من نيز تا اين قضيّه را از عموى خود شنيدم شكّ از دلم زائل شد و به امر آن حضرت يقين نمودم. 📗 عجايب و معجزات شگفت انگيزى از امام زمان عليه السلام، محمد طباطبايى. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🚨 باید جراحی می‌شد، فوری و بدون تاخیر؛ هزینه‌های عمل و بستری سنگین، شوهرش یک کارگر ساده، عیالوار و اجاره نشین، آه در بساط نداشتند. بیشتر از خودش، نگران سه دختر کوچکش بود. نمی‌خواست یتیم شوند. 🕌 به سفارش یکی از همسایه‌ها متوسّل شد به امام عصر علیه‌السلام. راهی جمکران می‌شد، شب‌های چهارشنبه. 🗓 هفته چهارم بود. 🚌 در اتوبوس آقایی شروع کرد به صحبت از نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها. 🤲🏻 آن شب، با نماز استغاثه شروع کرد. 🌠 در سجده آخر حسّی داشت میان خواب و بیداری؛ چهار بانوی مجلّله دید، گرامی‌ترین‌شان اشاره کرد به بانویی دیگر، او پیش‌تر آمد. 🛌 دست مبارکش را بر بدن بیمار زن کشید. 🌟 لحظه‌ای بعد، نه از آن چهار بانو خبری بود و نه از درد و احساس بیماری... 🔬 نتیجه آزمایشِ دوباره، پزشک را هم به گریه انداخت. ✋🏻 قسم می‌خورد که کار، کارِ صاحب مسجد جمکران است، از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها. 📗 خاطرات زهرایی، ص ۹۷. 🤲🏻 نحوه نماز استغاثه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🤲🏻 دعای امام زمان برای شیعیان خود در همه احوال 💚 حضرت ولى عصر (عليه السّلام) به قدرى نسبت به شيعيانش علاقه دارد، که در اکثر اوقات آنها را دعاء مى کند، او دائما به فکر نجات مردم از مهلکه های دنيوى و اخروى است، او پناه بى پناهان است، او شفيع مذنبين است، او رحمة للعالمين است، او شافع يوم الدّين است. 📖 لذا ذات مقدّس متعال (چنانکه از دعاء ندبه استفاده مى شود) او را براى مردم دنيا، در دنيا نگه داشته تا پناهگاه و نگهدارنده مردم از پليديها باشد. 📚 مرحوم شيخ جليل و فاضل ارجمند، جناب آقاى شيخ محمّد تقى مازندرانى که يکى از علماء بزرگ معاصر بوده و (کتاب معجزات و کرامات) او را بسيار توصيف مى کند، فرموده: 🎙من در ايّام جوانى هر وقت براى زيارت به نجف اشرف مشرّف مى شدم، در بيتوته مى کردم. 💫 زيرا من در آن مسجد معنويّت عجيبى مى ديدم، که در ساير مساجد، آن معنويّت را مشاهده نمى نمودم، من هر وقت به مسجد سهله مى رفتم، در حجره فوقانى کنار مقام مقدّس حضرت بقيّة اللّه روحى فداه بيتوته مى کردم. 🕌 در يکى از مسافرتها که به نجف اشرف رفته بودم و به مسجد سهله رفتم، آن حجره فوقانى خالى نبود ولى در طرف شرقى مسجد حجره اى خالى بود، که همان حجره را آن شب گرفتم و مى خواستم در آن بيتوته کنم که مردى نزد من آمد و گفت: 🧔🏻 آقا ميهمان نمى خواهيد؟ ✋🏻 گفتم: بفرمائيد... 👣 وقتى وارد شد گفت: ما زن هم همراه داريم. ☝️🏻گفتم: بنابراين من بايد از اين اتاق بيرون بروم. 🧕🏻🧔🏻 گفتند: ما به شما اتاق خالى مى دهيم. ✋🏻 گفتم: مانعى ندارد. 🚪لذا مرا به اتاق فوقانى مسجد سهله کنار مقام همان جائى که من هميشه به آنجا مى رفتم آوردند و بعد هم معلوم شد که آنها اين اتاق را گرفته بودند ولى چون طبقه بالا بوده و يک نفر از آنها پايش درد مى کرده نتوانسته اند که در آن اتاق باشند. 🌌 به هر حال شب شد، من نيمه هاى شب که از خواب بيدار شدم به ساعت نگاه کردم، ديدم وقت تهجّد و نماز شب است. 👂🏻در اين بين صداى مناجات عجيبى که بسيار روح افزا و در و ديوار مسجد را به زلزله و غلغله انداخته بود، فضاى مسجد سهله را پر کرده بود شنیدم! 🚪خوب گوش دادم که ببينم، اين صداى مناجات از کجاست متوجّه شدم که از پائين مقام است، از اتاق بيرون آمدم ديدم، بزرگوارى طرف شرقى مقام (عليه السّلام) که وسط مسجد سهله است، در کنار ديوار به سجده افتاده و او است که مناجات مى کند. ⚡️ناگهان لرزه بر اندامم افتاد، نشستم و گوش دادم ببينم او چه مى گويد و در مناجاتش چه دعائى را مى خواند، چيزى متوجّه نشدم فقط بعضى از کلماتش را مى فهميدم مثلا گاهى مى فرمود: «شيعتى...» 🌹 در اين بين از بعضى علائم متوجّه شدم و يقين کردم، که او حضرت بقيّة اللّه روحى وارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء است... ⏳بى تاب شدم و بيهوش به روى زمين افتادم وقتى چشمم را باز کردم نزديک طلوع آفتاب بود وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم و تا مدّتى از شنيدن آن مناجات وحالات، در خود احساس سرور وخوشبختى مى نمودم. 📕 ملاقات با امام زمان، سيد حسن ابطحى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🦋 تشرف يقين آور ⚜ جناب حجت الاسلام اعتماديان نقل كرد: 🇬🇧 ايامى كه به كشور انگليس جهت تبليغ رفته بودم، با زنى مواجه شدم كه براى او حادثه اى عجيب اتفاق افتاده بود. 👩🏻 آن زن گفت: قبل از ازدواج من مسلمان نبودم، روزى جوانى به خواستگاريم آمد، ابتدا تصور مى كردم او نيز مسيحى است. ولى آن جوان گفت: 🧔🏻✋🏻 من يك مسلمان شيعه هستم قصد دارم با شما ازدواج كنم شرط ازدواج من با شما، مسلمان شدن شماست! 📚 من تا آن زمان چيزى از اسلام و بخصوص تشيع نمى دانستم ابتداء فرصتى خواستم تا اسلام و تشيع را دقيقا بشناسم، از آن روز به بعد تحقيقات زيادى پيرامون اسلام و تشيع كردم و آن جوان كه خود پزشك بود مرا در اين تلاش، واقعاً يارى كرد مسائل بسيارى برايم حل شد تنها سؤالى كه باقى ماند مسئله طول عمر حضرت بقية الله (عجل الله تعالى فرجه الشريف) بود كه واقعاً برايم قابل تصور نبود، بالاخره مسلمان و شيعه شده و زندگى مشترك را با همسرم آغاز كردم. 🦋 پس از سالها زندگى، روزى با شوهرم تصميم گرفتم كه اعمال حج را انجام دهيم پس مقدمات آن را تدارك ديده و بالاخره پيش از فرا رسيدن ايام حج خود را در عربستان و سپس به شهر مقدس مكه رسانيديم، به هنگام ورود به مسجد الحرام با اولين نگاه به كعبه، حال عجيبى بر من عارض شد كه واقعاً توصيف نشدنى است ناگهان متوجه شدم پروانه اى بر دوشم نشسته و مجددا به پرواز در مى آيد و در ميان آن بسته طواف كنندگان دوباره بر دوشم مى نشيند. ⛺️ با فرا رسيدن زمان اعمال حج تمتع ابتداء به صحراى عرفات و سپس به منى رفتيم در همان روز نخست اقامت در منى، وقتى با همسرم به قصد رمى جمرات به راه افتاديم در وسط راه شوهرم را گم كردم، به زبان انگليسى از هر كسى آدرس و يا نشانى از شوهرم مى پرسيدم، كسى نمى توانست مرا راهنمايى كند. 🌄 پس خسته شده و در گوشه اى با وحشت و اضطراب تمام نشستم، ساعت ها گذشت نزديك غروب آفتاب بود نمى دانستم چه بايد بكنم؟ 👣 ناگهان مردى در مقابلم ظاهر شد و به زبان فصيح انگليسى حالم را پرسيد، وقتى وضع خويش را با گريه برايش گفتم، فرمود: 🔅«پاشو با هم برويم رمى جمراتت را انجام بده، الان وقت مى گذرد...» ⛺️ من نيز به دنبالش راه افتادم او مرا به سوى جمرات برد و من اعمالم در ميان انبوه جمعيت به آسانى انجام دادم، آنگاه در اندك زمانى مرا به چادرمان بازگردانيد، سخت حيرت كردم زيرا صبح وقتى با شوهرم به سوى جمرات راه افتاديم مسافت بسيارى را پيموده بوديم ولى اينك كه باز مى گشتم در زمانى اندك خود را كنار چادرمان يافتم. 🧕🏻 بارى آن مرد مرا به خيمه ام رساند از او بسيار تشكر كردم او به هنگام خداحافظى چنين فرمود: 🌹«وظيفه ماست كه به محبان خويش رسيدگى كنيم، در طول عمر ما نيز شك نكن، سلام مرا به دكتر - شوهرم - برسان!» 🧔🏻 وقتى به خيمه وارد شدم، شوهرم سخت نگران حالم بود بسيار خوشحال شد، وقتى داستان نجات يافتنم را برايش گفتم، او با خوشحالى گفت: اين مرد (عجل الله تعالى فرجه الشريف) بوده است كه به يارى تو آمده است. ⛺️ بلافاصله از خيمه بيرون دويدم، ولى دير شده بود و اثرى از آن حضرت نبود. 📗 تشرف يافتگان، (از مجموعه شميم عرش)، پژوهشكده تزكيه اخلاقى امام على عليه السلام 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🦋 رجعت مؤمنان در ظهور حضرت قائم ✋🏻رَجْعَت از مُعْتَقَداتِ مهمِّ ما شيعيان و از مُسَلَّماتِ مذهبِ ماست که أحاديثِ متعدّد درباره آن داريم. 🔰 از برايِ أحاديثِ رَجْعَت، نمونه را، نگر: بحارالأنوار (ط. ۱۱۰ جلدي)، ۵۳: ۱۴۴ - ۳۹؛ و: مختصرالبصائر، تحقيق مشتاق المُظَفَّر، ۱۷۰ - ۸۷ و ۴۹۸ - ۴۲۹ (بيش از ۱۴۰ حديث)؛ و: موسوعة أحاديث أهل البيت عليهم السّلام، هادي النّجفي، ۱۳۶:۴). ✋🏻 از مُفَضَّل بن عُمَر منقول است که گفت: ⚰ از قائِم - عليه السّلام - و از کساني از دوستانمان که درگذشتند و او را انتظار مي بُردند، ياد کرديم. 🌹حضرتِ أبوعبداللّه (يعني: إمامِ صادق) - عليه السّلام - به ما فرمود: 🔅«هنگامي که او قيام کُنَد، به سراغِ مؤمن آيند در گورش و او را گويند: ✨اي فُلان! صاحبِ تو ظهور کرده است؛ پس اگر مي خواهي که به او مُلْحَق شوي، مُلْحَق شو، و اگر مي خواهي (همچُنان در گور) در کَرامتِ پروردگارت مُقيم باشي، مُقيم باش)». 📗 اندوخته خداوند، هادى نجفى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🦋 داستان خواندنی تشرف مقدس اردبيلى به محضر امام زمان (عج) ⚜ عالم فاضل و پرهيزگار مير علام - كه از شاگردان مقدس اردبيلى بوده است مى گويد: 🕌 در يكى از شبها در صحن مقدس اميرالمؤمنين عليه السلام بودم مقدار زيادى از شب گذاشته بود كه ناگاه ديدم شخصى به طرف حرم اميرالمؤمنين مى رود. 👣 وقتى نزديك او رفتم، ديدم استاد بزرگ و پرهيزگارم مولانا (قدس سره) است. 👤 من خود را از او پنهان كردم، مقدس به درب حرم رسيد. در بسته بود، ولى به محض رسيدن او، در باز شد و وارد حرم گرديد!! 👂🏻در كنار قبر مطهر امام قرار گرفت. صداى مقدس را شنيدم مثل اين كه آهسته با كسى حرف مى زند!! 🕌 سپس از حرم بيرون آمد در بسته شد. من به دنبال او رفتم، از شهر نجف خارج شد و به جناب كوفه رهسپار گشت. 🌌 من هم پشت سر او بودم به طورى كه او مرا نمى ديد. تا اين كه داخل مسجد كوفه شد و به سمت محرابى كه اميرالمؤمنين عليه السلام آنجا شهيد شد، رفت و مدتى آنجا توقف كرد، آنگاه برگشت از مسجد بيرون آمد و به سوى نجف حركت كرد. 🗣 من همچنان دنبال او بودم تا به دروازه نجف رسيديم، در آنجا سرفه ام گرفت، نتوانستم خوددارى كنم، چون صداى سرفه مرا شنيد برگشت و نگاهى به من كرد و مرا شناخت، گفت: تو مير علام هستى؟ 👤گفتم: آرى! 🌹 گفت: اينجا چه مى كنى؟ 👤 گفتم: از لحظه اى كه شما وارد صحن مطهر شديد تاكنون همه جا با شما بوده ام. شما را به صاحب اين قبر سوگند مى دهم! آنچه در اين شب بر تو گذشت از اول تا به آخر برايم بيان فرماييد. ☝️🏻گفت: مى گويم، به شرط اين كه تا زنده ام به كسى نگويى! وقتى اطمينان پيدا كرد به كسى نخواهم گفت، فرمود: 🔅«فرزندم! بعضى اوقات مسائل علمى بر من مشكل مى شود، به حضور آقا اميرالمؤمنين رسيده و حل مشكل را از او مى خواهم و پاسخ پرسش ها را از مقام آن حضرت مى شنوم، امشب نيز براى حل مشكلى به حضورش رفتم و از خداوند خواستم كه مولا على عليه السلام جواب پرسش هايم را بدهد. ناگاه صدايى از قبر شريف شنيدم كه فرمود: 🔅برو به مسجد كوفه و از فرزندم قائم سؤال كن! زيرا او امام زمان تو است. من هم به مسجد كوفه آمدم و به خدمت حضرت رسيدم و مساءله را پرسيدم و حضرت پاسخ داد و اينك برگشته به منزل خود مى روم». (۱) 📚 پی نوشت: ۱- بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴. 📗 داستانهاى بحارالانوار، جلد چهارم، محمود ناصرى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
طعم عدالت 👥👤 یکی یکی از راه می‌رسیدند. جمعشان که تکمیل شد، امام صادق(ع) درس آن روز را آغاز کرد. 🌍 موضوع آن روز آغاز خلقت و آفرینش بود. یاد گرفتند که چهارده‌هزار سال پیش از آنکه خدا خلقش را بیافریند خدا بود و چهارده نوری که آفریده بود. ❓از آن چهارده نور پرسیدند که چه بودند؟ 🌹امام(ع) پاسخ داده بود ارواح اهل بیت (ع). ✋🏻 مفضل پرسیده بود: ای فرزند رسول خدا آن‌ها چه کسانی هستند؟ 🌹امام (ع) یکی یکی نام برده بود. از حضرت محمد (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) تا رسیده بود به نام مهدی (عج). 💧وقتی نام مهدی (عج) را آورده بود حالش دگرگون شده بود. 🕋 امام (ع) در درس آن روز به شاگردانش فرموده بود که مهدی قائم (عج) پس از غیبتش،‌ قیام خواهد کرد و زمین را از ستم پاک می‌کند. 💓 به اندازه‌ای آن زمان را زیبا به تصویر کشیده بود که همه شاگردان دلشان خواسته بود آن روزگاران را تجربه کنند و طعم عدالت حکومت قائم (عج) را بچشند. 📔 برگرفته از: کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق قمی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌟 بشارت رسول خدا در بقيع ⚜ امام جعفر صادق (عليه السلام) مى فرمايد: 🌴 روزى رسول اللّه (صلى الله عليه وآله) در بقيع تشريف داشتند. در اين حال امير المؤمنين على (عليه السلام) به خدمت شان شرفياب شده و سلام نمود. 🌹 حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) فرمود: بنشين. ⏳ حضرت على (عليه السلام) اطاعت امر نموده و سمت راست پيامبر (صلى الله عليه وآله) نشست، چند لحظه بعد جعفر بن ابى طالب که به بيت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) رفته بود و فهميده بود که حضرت در بقيع تشريف دارند، از راه رسيده سلام کرده و سمت چپ پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) نشست. ⏳ مدّتى نگذشت که عبّاس عموى پيامبر (صلى الله عليه وآله) نيز از راه رسيد و سلام کرد و مقابل پيامبر (صلى الله عليه وآله) نشست. او نيز مانند جعفر بن ابى طالب با راهنمايى اهل خانه پيامبر (صلى الله عليه وآله) در جستجوى پيامبر (صلى الله عليه وآله) به بقيع آمده بود. 🌹 آنگاه پيامبر رو به على (عليه السلام) نموده فرمود: مى خواهى خبرى و بشارتى به تو بدهم؟ ✋🏻 حضرت امير (عليه السلام) عرض کرد: آرى! يا رسول اللّه! 🌹 پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: 🔅«همين حالا جبرئيل نزد من بود و به من اطّلاع داد که قائم ما ـ که در آخرالزمان خروج مى کند و زمين را بعد از آن که از ظلم و جور انباشته شده باشد، پر از عدل و داد مى کند ـ از نسل تو و از فرزندان حسين (عليه السلام) خواهد بود». ✋🏻 حضرت على (عليه السلام) عرض کرد: هر چيزى که از خدا به ما مى رسد، به واسطه شماست. 🌹 آنگاه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) رو به جعفر بن ابى طالب نمود و فرمود: مى خواهى به تو نيز خبرى و بشارتى بدهم؟ ✋🏻 جعفر عرض کرد: آرى! يا رسول اللّه! 🌹پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) فرمودند: 🔅«همين حالا که جبرئيل نزد من بود به من اطّلاع داد آن کسى که از قائم ما حمايت مى کند از نسل تو خواهد بود. آيا او را مى شناسى؟» ✋🏻 جعفر عرض کرد: نه. 🌹پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: 🔅«او کسى است که چهره اش طلايى و دندانهايش مرتب و شمشيرش آتش بار است، به ذلّت داخل کوه مى شود، و به عزّت از آن خارج مى گردد. در حالى که جبرئيل و ميکائيل او را حمايت مى کنند». 🌹 آنگاه حضرت (صلى الله عليه وآله) رو به عبّاس نموده فرمود: «مى خواهى تو را نيز از خبرى آگاه سازم؟» ✋🏻 عبّاس عرض کرد: آرى. ى رسول خدا! 🌹حضرت (صلى الله عليه وآله) فرمود: 🔅«جبرئيل به من گفت: واى از آنچه اولاد تو، از فرزندان عبّاس مى بينند!!» ✋🏻 عبّاس عرض کرد: آيا از نزديکى با زنان خوددارى کنم؟ 🌹 حضرت (صلى الله عليه وآله) فرمود: 🔅«خداوند آنچه را که مقدّر کرده است، خواهد شد». (۱) 📚 پی نوشت: ۱. غيبة نعمانى، ۲۴۷، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۶ و ۷۷. 📗 داستانهايى از امام زمان از كتاب بحارالأنوار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 در روز ولادت علیه السلام لوحی سبزرنگ از جانب خدای متعال بر پیامبر خدا نازل شد و حضرت آن را به دخترش فاطمه سلام الله علیها اهدا کرد. 📜 در آن لوح نام تمام ائمه علیهم السلام و صفات آن‌ها آمده بود و فرازی از آن لوح این بود: ⚜ خداوند فرموده: 🔅«... وَ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ م‌‏‌ح‏‌م‌‏د رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ عَلَيْهِ كَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِيسَى وَ صَبْرُ أَيُّوبَ»؛ 🔅«سلسله‌ی امامت را به وسیله پسر امام عسکری یعنی حضرت مهدی علیهماالسلام کامل می‌کنم. او رحمتی است برای جهانیان، او کمال موسی و نورانیت عیسی و صبر ایوب دارد!». 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۱، ص ۵۲۷. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🔥 جاهلیتی شدیدتر... و بعثتی دیگر ⏳ شریک قرار دهندگان برای امام، در آستانهٔ ظهور 1⃣ طلحة بن زید از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند: 📖 در ذیل آیهٔ شریفه که زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از خودنمایی به سبک «جاهلیّت اولیه» نهی می‌کند، فرمود: 🔅«یعنی پس از این جاهلیت اولیه، جاهلیّت دیگری هم پدید خواهد آمد». 📚 تفسیر قمی. 2⃣ فضيل بن يسار گويد: شنيدم امام صادق (عليه السلام) فرمود: 🔅«چون قائم ما قيام كند، با جهالت و نادانی بیشتری از آنچه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) با آن از سوى نادانان جاهليت روبرو شد، برخورد می‌کند!» ✋🏻 عرض كردم: اين چگونه ممكن است؟ 🌹فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حالى به سوى مردم آمد كه آنان سنگ و كلوخ و چوب هاى تراشيده و مجسمه ‏هاى چوبين را مى‏‌پرستيدند. [بنابراین قانع کردن و استدلال آوردن بر علیه آنان بسیار ساده بود]؛ 📖 ولی قائم ما چون قيام كند در حالى به سوى مردم مى‌آيد كه همگی كتاب خدا را عليه او توجیه و تأویل مى‌كنند و برایش احتجاج مى‏‌آورند!!» 🌹 سپس فرمود: «بدانيد به خدا سوگند كه موج عدالت او بدان گونه كه گرما و سرما نفوذ مى‏‌كند تا درون خانه ‏هاى آنان راه خواهد يافت». 📔 غیبت نعمانی ص ۲۹۶. 3⃣ مرحوم صدوق از ابوبصیر نقل می‌کند: 📖 امام صادق علیه السلام در مورد این آیهٔ شریفه {و اوست که رسولش را با هدایت و دین حقّ فرستاد تا او را بر تمام دین چیره سازد، هر چند مشرکین خوش نداشته باشند} فرمود: 🔅«هنوز تأویل این آیه صورت نگرفته، و آن مربوط به خروج قائم علیه السلام است؛ که چون قیام کند تمام کفّار و کسانی که در امامت شرک داشتند، آن قیام را خوش ندارند. تا آنجا که اگر کافر یا مشرکی در دل صخره ای پنهان شود، آن صخره گوید: ای مؤمن! داخل من کافری هست. مرا بشکن و او را بکش!» ✅←آنچه از مجموع ادلّه بر می آید این است که کسانی بیش از همه در مقابل علیه السلام ایستادگی می‌کنند که پیش از ظهورش با اصل دین عناد داشته و یا دلبستهٔ تفسیر دلبخواهی خود از دین باشند و با آن تفسیر بر علیه امام احتجاج می‌کنند، در حقیقت گروه دوم کسانی هستند که ادلهٔ امامت را با اوهام خود توجیه نموده‌اند لذا از حکومت حقه مهدوی گریزانند... 📚 کمال الدین ۲/ ۶۷۰. 🤲🏻 یا صاحب الزمان! تا که این جاهلیت روی به پایان ببرد، می‌نشینیم همه منتظر بعثت تو 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌍 ساطع شدن نور بقیت الله (عج) و آمدن ملائكه به زمين ✨🌹✨هنگامى كه حضرت مهدى (عليه السلام) متولّد گرديد نورى از آن حضرت ساطع گرديد و در آفاق آسمان پهن شد، و ملائكه اى به صورت پرندگان سفيدى از آسمان به پايين آمدند و بالهاى خود را بر سر و روى و بدن آن حضرت مى ماليدند و پرواز مى كردند. 🌹 آنگاه حضرت براى پروردگار خويش به سجده افتاد، سپس سرش را بلند نمود و فرمود: 🔅﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾ (۱) 🔅«خداوند گواهى مى دهد كه معبودى جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش، گواهى مى دهند، در حالى كه (خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد، معبودى جز او نيست، كه هم توانا و هم حكيم است». ✋🏻 از ابى على حسن روایت شده كه من از كنيزكى شنيدم كه او گفت: 🌄 مرا به عنوان هديه به خدمت حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) آورده بودند و آن زمانى كه حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) به دنيا آمد من حاضر بودم، ناگهان نورى ديدم كه از جمال او روشن شده و به افق آسمان پيوست و پرندگان سفيدى را ديدم كه از آسمان به زير مى آمدند و پرهاى خود را بر سر و روى و تمام اعضاى مبارك او مى ماليدند و بعد از آن به آسمان عروج مى كردند. ✋🏻 اين احوال را به خدمت امام حسن عسكرى (عليه السلام) عرض كردم، آن حضرت تبسّمى كرد و فرمود: 🔅«آن پرندگان، فرشتگان بودند كه براى تهنيت و مبارك باد فرزند ارجمند من فرود آمده بودند و ايشان ياران او در آخرالزّمان هستند». 📚 پی نوشت: ۱. آل عمران، آیه ۱۸. 📗 عجايب و معجزات شگفت انگيزى از امام زمان عليه السلام، محمد طباطبايى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq