#مولودی_امام_باقر سلاماللهعلیه
#مدح_امام_باقر سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#رجب
مهر تو خار نخل هایم را رطب کرد
ما را گدای اول ماه رجب کرد
آقای من مهر تو را واجب نوشتند
یعنی تو را بر غیر تو غالب نوشتند
سال هزار و سیصد و اندی گدایی ست
روزی ماها از همین چندی گدایی ست
من چهارده قرن دنبال شمایم
مال خودم هم نیستم مال شمایم
ماه رجب تا که به تو آغوش وا کرد
با آبرو شد، خویش را ماه خدا کرد
تو موسی دریا علم بی کرانی
تو آسمان در زمین، فوق زمانی
نام تو را همواره با مد می نویسم
تا می نویسم یا محمد می نویسم
ای گریه ی سجاده های نیمه شب ها
اذن دخول اول ماه رجب ها
ای سال ها شهر خدا دنبال نورت
ای که برای مقدمت قبل از ظهورت
عرش الهی احترامش را فرستاد
پیغمبر اکرم سلامش را فرستاد
فرمود پیغمبر بزرگ عالمینم
آری حسین از من و من نیز از حسینم
آن کس که دارای تمام حُسن من بود
آن کس حسن بود و حسن بود و حسن بود
حالا حسین و مجتبی وصلت گزیدند
با وصلتِ با هم محمد آفریدند
تو مادری داری که مثلش هیچ زن نیست
مانند او حتی در اولاد حسن نیست
او همره بابای تو کرب و بلایی ست
در عهد تو در منصب خیر النسایی ست
در هر زمان مشغول تبلیغ خدایی
با درد هم ترویج یاد هل اتایی
شب می کنی تا سیدی مولا بگویی
تب می کنی تا ذکر یا زهرا بگویی
آنچه که زهرا مادرت دارد تو داری
روز قیامت هم تو صاحب اختیاری
تو مثل رأس جد خود اعجاز کردی
بابی ز حکمت بر نصاری باز کردی
قربان اعجاز تو ای فرزند زهرا
آخر مسلمان تو شد پیر نصارا
تو آبرو بخشی به ما ای آبرو دار
حاجت روامان کن که هستیم آرزودار
نابودی وهابیت امید شیعه است
روز سقوط کفر تنها عید شیعه است
باید که بر این آرزوی خود بنازیم
بهر تو و اجداد تو مرقد بسازیم
همراه بابایت چهل سال و پس از آن
بودی به یاد گودی گودال گریان
تا زنده بودی آب دیدی گریه کردی
تا کودکی بی تاب دیدی گریه کردی
تو روضه خوان روضه ی ویرانه هستی
تو داغدار عمه ی دردانه هستی
تو علم خود را از همه گودال داری
تو تا ابد بر خیزران اشکال داری
#جواد_حیدری
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_عباس سلاماللهعلیه
#رجب
#نجف
دمِ صبح آمده ام، چون به دمت محتاجم
خیمه ات کو! به غبار قدمت محتاجم
گریه ام از سر بیچارگی و دربدری است
دلخوشی همه عالم! به غمت محتاجم
ریشهء رشد مرا خاک گناهم سوزاند
منِ تاریک، به نورِ حرمت محتاجم
آنقدر خیر رساندی که بد عادت شده ام
دست من نیست اگر بر کرمت محتاجم
شرم دارم به کسی رو بزنم غیر خودت
تا گدایم به زیاد و به کمت محتاجم
لشکرت غرق سپهدار، ولی تنهایی!
به غلامی که شده هم قَسَمَت محتاجم
حسرتا! قطرهء خونم سر راه تو نریخت
من به وادی پُر از پیچ و خمت محتاجم
کمتر از مورم و مامور سلیمان نشدم
به حسین و نظری باعظمت محتاجم
یاعلی ماه رجب آمده دستم خالی است
به دعای تو و صاحب علمت محتاجم
بغلم کن که پُر از دردم و بی درمانم
به طواف حرم محترمت محتاجم
#رضا_دین_پرور
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#شب_جمعه
#گودال
#رجب
#نجف
آی مردم، خدای ماهِ رجب
عاشقِ توبهٔ گنهکار است
موج دریایِ مغفرت امشب
قطرهٔ گریهٔ گنهکار است
سرِ شب تا سحر منادی حق
هر گنهکار را صدا کرده
منِ آلوده هم طمع کردم
«دائمَ الفضل»، سفره واکرده
باز کرده دو دستِ رحمت خویش
تا که شاید من و تو برگردیم
طعم آغوش مهربانش را
سحر جمعه تجربه کردیم
مهربانتر ز مادر است خدا
ما که هستیم، عبدِ فَرّاریم
با تمام گناهکاری مان
در جگر حب مرتضی داریم
سینه ام مثل حضرت زهرا
میدهد چون بهشت بوی نجف
وقت جان دادنم بچرخانید
جای قبله مرا به سوی نجف
قلب من با غم امام حسین
مثل تربت طهارتی دارد
بهتر از گریه بر امام حسین
چشم من چه عبادتی دارد
شب جمعه شب زیارتی است
می زنم ناله با دلی بی تاب
دست بر سینه رو به کرببلا
السلام علیک یا ارباب
تا سحر از کنار تربت تو
شب جمعه صدای آه آید
کوچه وا می کنند تا مادر
دم گودال قتلگاه آید
می زند ناله ای حسین عزیز
گیسوانت کجاست شانه زنم
یاد هرضربه ای که خوردی تو
درد می گیرد ای حسین، تنم
نیزه ها در قیام و سجده شان
اشهد حنجر تو را خواندند
عده ای آمدند در گودال
صورتت رو به خیمه چرخاندند
آتش افتاده بود بر جگرت
آسمان را چو دود می دیدی
خواهرت را محاصره کردند
خواهرت را کبود می دیدی
سر اینکه سر تو را نبُرند
رو زده خواهر تو بر دشمن
هرچه فریاد زد نزن نامرد
عمر سعد گفت که شمر بزن
دست و پاگیر سر بریدن شد
گفت بیرون کنید این زن را
با ته نیزه و قلاف زدند
بر سر و صورتش چنان زهرا
ته گودال تا دم خیمه
حرمت چادرش به خاک نشست
مثل من که ز کوچه برگشتم
فضه با پارچه سرش را بست
کار از سنگ و چوب و نیزه گذشت
پیر مردی عصا زنان آمد
شمر و خولی که غارتش کردند
نیمه شب تازه ساربان آمد
#قاسم_نعمتی
@poem_ahl