#زبان_حال_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#اسارت
حال که ای همسفر، بی تو سفر میکنم
زاد ره خویش را، خون جگر میکنم
تیره کنم صبح را، شعله زنم شام را
ز آنکه شب خویش را، بی تو سحر میکنم
بیکفن و چاک چاک پیکر تو نقش خاک
چاک به دل میزنم خاک به سر میکنم
من که ز آغاز عمر بی تو نکردم سفر
خیز و نگه کن ببین با که سفر میکنم
هر قدمم میزنند، نام تو را میبرم
هر طرفم میکشند، بر تو نظر میکنم
هر خطر آید به پیش، بر دل و جان میخرم
در عوض از دخترت، رفع خطر میکنم
گر بگذارد عدو لحظهای آسودهام
زخم تو را شست و شو، ز اشک بَصر میکنم
ای پسر مادرم من نه تو را خواهرم؟
مثل تو پیش بلا سینه سپر میکنم
گفتهی «میثم» به خلق، سوز دگر میدهد
روز جزا من به او، لطف دگر میکنم
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مولودی_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
جبریل شنید از تو برای خبر آمد
پر سوخت و پر ریخت و بی بال و پر آمد
می خواست بگوید که خدا داخل کعبه است
دیوار ترک خورد و خبر زودتر آمد
بتخانه فرو ریخت و میخانه بنا شد
از میکده ساقی سر کوی و گذر آمد
ای عشق بفرما قدمت روی سر ما
خاکیم و از این شاد که ما را پدر آمد
میخانه نه آن است که گفتند و شنیدیم
میخانه از اطراف ضریح تو برآمد
با عشق تو بر نقره زدم بوسه و دیدم
از جای لبم خوشهی انگور درآمد
محراب به محراب پی قبله دویدم
ایوان طلاکوب توام در نظر آمد
میخواستم از مدح تو چیزی بنویسم
یک واژه نگفتم من و عمرم به سرآمد
آیات خدا را همه در شور تو دیدم
هر آیه که خواندم به لبم نیشکر آمد
با اشک وضو کردم و قرآن که گشودم
بدخواه تو در آیه فقط کور و کر آمد
#محسن_ناصحی
@poem_ahl
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_امام_رضا سلاماللهعلیه
این دل شده مؤمن به علیّاً ولی اللّه
طاهر شده باطن به علیّاً ولی اللّه
ممنون پدر مادر خویشم که درونم
مؤمن شده هر ژن به علیّاً ولی اللّه
بیچاره و بدبخت و ذلیل است به قرآن
هرکس شده خائن به علیّاً ولی اللّه
اصلاح شد و سمت علی شد متمایل
هر نامتقارن به علیّاً ولی اللّه
خوردند محک اول خلقت شب قالوا
انس و ملک و جن به علیّاً ولی اللّه
ذوق است ولی معتقدم اینکه فرو ریخت
ایوان مدائن به علیّاً ولی اللّه
ایرانیم و معتقدم ضامن آهو
ما را شده ضامن به علیّاً ولی اللّه
هنگام نماز است ببینید که برخاست
فریادِ مؤذّن به علیّاً ولی اللّه
#محسن_ناصحی
@poem_ahl
#مولودی_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#نجف
آن که در دفترم از عشق، غزل ریخته است
باده در جام من از صبح ازل ریخته است
کام این شعر به شیرینی شکّر شده است
بس که از گوشه ی لب هاش عسل ریخته است
کعبه پیش قدمش خانه تکانی کرده ست؟
چه قدر روی زمین لات و هُبَل ریخته است
کهکشان دور سرش جای گل لاله و یاس
زهره و مشتری و شمس و زُحل ریخته است
دست بر تیغ دو سر برده و می بینم باز
چه قَدَر کار سرِ پیکِ اَجل ریخته است
احتیاجی به اذان نیست، مؤذّن خاموش
هر کجا هست علی، خیرالعمل ریخته است
نجفش در نظر اهل دل «عشق آباد» است
پیش او آبروی «تاج محل» ریخته است
خیرِ محض است علی، طالب خیرند همه
مِهر او در دل اقوام و ملل ریخته است
#محمد_قاسمی
@poem_ahl
#مولودی_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#نجف
#تبری
در دل بیت الحرام انگار غوغایی شده
کعبه بعد از قرن ها اکنون تماشایی شده
خلوت انس خدا با حیدرش برپا شد و
کار میکائل اینجا مجلس آرایی شده
بس که این مولود حرمت داشته نزد خدا
مُوْلِدَش با دست ابراهیم، بنّایی شده
باید از روح الامین پرسید تا حالا چه کس
این چنین از جانب یزدان پذیرایی شده؟
در همین بدو تولّد قدرتش شد آشکار
چون حریف لشگر بت ها به تنهایی شده
از همین الان مشخّص می شود از قامتش
مادر او صاحب چه سرو رعنایی شده
هفت دفعه پاره کرده بند این قنداقه را
به به! این تصویر عجب تصویر زیبایی شده
خشت خشتِ کعبه جانی تازه پیدا کرده است
خانه زادش بس که انفاسش مسیحایی شده
مصطفایی که نگاهش می کند با ذوق و شوق
مهرْ سیمایی ست، محو ماهْ سیمایی شده
این که قرآن کِی به قلب مرتضی نازل شده ست
چارده قرن است در عالم، معمّایی شده
گفت حق: «عبدی اطعنی» در اطاعت از خدا
کار این آقا از اوّل کارفرمایی شده
کاملا پیداست او از هر کسی بالاتر است
پس «علی» بهرش چه نام با مُسمّایی شده
هر کسی شد خاکسار آستان قُدسی اش
در لباس بندگی، روزیش آقایی شده
هر که را زهرا دعا کرده ست مولایی شد و
هر که را حیدر نظر کرده ست زهرایی شده
هِی نجف رفتند و ما هِی غصّه خوردیم از فراق
سهم ما از عشق، تنها حسّ تنهایی شده
هر کسی جایی ندارد در دلش حبّ علی
مادرش حدّ اقل یک بار «هر جایی» شده
مست از جام تولّای علی شد بیشتر
هر کسی محض رضای او تبرّایی شده
#محمد_قاسمی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
ماه و خورشید نمک گیر نگاهت هستند
عرشیان معتکف چشم سیاهت هستند
کهکشان ها ز غبار سر راهت هستند
هر دو عالم همه در خیل سپاهت هستند
«رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» شاه علی ست
پای محراب دو ابروی تو زانو زده ام
صد و ده بار مدد گفتم و یا هو زده ام
همه ی عمر به دست کرمت رو زده ام
دل خود را گره بر آن خَم گیسو زده ام
«رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» شاه علی ست
رزقم از میکده ی شاه عرب می ریزد
سیزده جام که از خُم رجب می ریزد
با شراب نگهت طعم رطب می ریزد
این چه سری است از این باده طرب می ریزد
«رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» شاه علی ست
شاهکار هنرستان خدایی حیدر
عزت از نور کلام تو گرفته منبر
نفس پیغمبری و فرق ندارد دیگر
بوده پیغمبر علی یا که علی پیغمبر
«رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» شاه علی ست
مس دل در پی ایوان طلا افتاده
گذر سعی من از سمت صفا افتاده
تا که چشم کرم یار به ما افتاده
این همه دور و بر شاه، گدا افتاده
«رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» شاه علی ست
شرح و تفسیر دم و باز دمت قرآنم
من همان نوکرت از طایفه ی سلمانم
رعیت ساکن در کشورتان ایرانم
می رسد از کرمت خرجی و آب و نانم
«رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» شاه علی ست
بیشتر حرف تو در عالم بالاست علی
سجده ی بندگی اش زینت دنیاست علی
همدم و هم نفس حضرت زهراست علی
فاطمه مادرمان و پدر ماست علی
«رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» شاه علی ست
زلفِ مُشکین تو و عطر تنت را عشق است
مرتضی آیه به آیه سخنت را عشق است
علی عالی اعلی شدنت را عشق است
یا اباالعشق، حسین و حسنت را عشق است
«رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» شاه علی ست
#محمدجواد_مهدوی
@poem_ahl
#مولودی_امام_علی سلاماللهعلیه
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
خدا می خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد
خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت
که حتی ماورای دیده ی روح الامین باشد
خدا می خواست از رخساره ی خود پرده بردارد
خدا می خواست تا دست خودش در آستین باشد
علیٌ حُبّه جُنَّه، قسیم النار و الجَنَّه
خدا می خواست آن باشد، خدا می خواست این باشد
علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج
به پیغمبر نشانش داد تا حق الیقین باشد
به جز نام علی در پهنهی تاریخ نامی نیست
که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد
به جز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان
به جز او نیست وقتی صحبت از حبل المتین باشد
مرا تا خطبه های بی الف راهی کن و بگذار
که بعد از خطبه ی بی نقطه ی تو نقطه چین باشد
مرا در بیت بیت شعرهایم دستگیری کن
غزل های تو بی اندازه باید دلنشین باشد
غزل لطف خداوند است اهل دل خبر دارند
غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد
#احمد_علوی
@poem_ahl
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
شانه می زد تا به گیسوی علی، بنت اسد
می شنید از هر سرِ مو «قل هو الله احد»
مست شد از عطر جاری در هوای خانه اش
به چه عطری خوش به حال شانه و دندانه اش
مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز
از هزاران نکته ی باریک تر از مو، هنوز
پیچ و تاب راه عشق، از پیچ و تاب زلف توست
ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست
آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازک تر است
در معاد عاشقان، یک تار موی قنبر است
تیغِ کج، شد عاشقانت را صراطَ المستقیم
یک دعا داریم، آن هم "یا علی و یا عظیم"
ساقیِ بزمِ "سَقاهُم رَبُّهُم" هستی، علی
از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی
می کشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون
در هوایت، میشویم "السّابقونَ السّابقون"
میشویم السابقون، در عشقِ تو مولا به صف
میشویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف
#قاسم_صرافان
@poem_ahl
#مولودی_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#نجف
#کربلا
قبل از سخن و هر عملی سینه دریده
حتی خود حق بهر علی سینه دریده
سر را نشکسته است ولی سینه دریده
امروز اگر ربّ جلی سینه دریده
معشوق رسیده است، پس این شوق از این است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
هم رتبه ی آب آمده از عالم بالا
بابای تراب آمده از عالم بالا
پرسید: شراب آمده از عالم بالا؟
فی الفور جواب آمده از عالم بالا:
در عشق، شرابِ علوی ناب ترین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
او یاور یکتای هو الله احد شد
در کعبه ی حق مظهر الله صمد شد
خشنود دل مادر او تا به ابد شد
چون بنت اسد بود و دگر ام اسد شد
او قبله و مقصود همه اهل یقین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
گشتند ملائک همه خرسند به دورش
عشاق رسیدند چو اسپند به دورش
حجاج همه وقت طوافند به دورش
قبل از همه چرخید خداوند به دورش
«حق است علی» حک شده بر عرش برین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
قطره همه ی عمر نگاهش پیِ نهر است
هر نهر امیدش همه در وصلتِ بحر است
«دریاست علی» زمزمه ی صاحب دهر است
بر طبق حدیثِ نبوی علم چو شهر است
فرمود که من شهر و علی باب مدینه است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
تا دید علی دست گدا گشته مشخص
انگشترش از زیر عبا گشته مشخص
پس معنی آیات ولا گشته مشخص
با نور علی نور خدا گشته مشخص
خورشیدِ سماواتیِ ربُ الارضین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
حیدر که رجز خواند عدو بی خبر افتاد
در معرکه دیدند هزاران سپر افتاد
با تیغ دو سر، سر پیِ سر ضربدر افتاد
با شیر خدا هر که در افتاد ور افتاد
پس خصم علی تا به ابد نقش زمین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
تنها اسدالله به خیبر شده فائق
مبهوت شدند آن دو فراری منافق
از واهمه گشتند به هر سو متفرق
جا داشت همان لحظه که طاغوت کند دق
نفرین خدا پشت سر آن دو لعین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
تا هست علی هیبت اسلام بماند
اوهام شیاطین همه ناکام بماند
میخواست دل فاطمه آرام بماند
نگذاشت علی فاطمه گمنام بماند
حیدر همه ی دغدغه اش ماندن دین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
بی مهرِ علی کل عبادات تلف شد
امشب دلم از حب علی پر ز شعف شد
پابوسی سلطان نجف باز هدف شد
هرکس که شبی داخل ایوان نجف شد
با مهرِ علی داخل در حصن حصین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
من زار علیاً بنجف صار سعیدا
و مَضْجَعُهُ لیس مِنَ العرش بعیدا
جِبْریٖلُ یُنادِی بِنِدٰاءٍ لَنْ یَبِیٖدَا:
من مات على حبّ علی مات شهیدا
با حب علی هر جگر پاک عجین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
از شهر نجف راهی دربارِ حسینیم
دیوانه و آواره ی بین الحرمینیم
در کرب و بلا غرق غم و شیون و شینیم
مبهوت نظر بر حرم نور دو عینیم
خاک حرم کرب و بلا نقش جبین است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
گفتند حسین از کمرش تیر کشیده
گفتند که از پشت سرش تیر کشیده
قطعا همه ی بال و پرش تیر کشده
زینب به روی تل جگرش تیر کشیده
از قتل حسین است که این داغ به سینه است
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
#محمدجواد_شیرازی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مولودی_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
به اوج می برد امشب مرا هوای شما
که عشق را بنویسم، فقط برای شما
نگاه می کنم این جا به رد پای شما
و می رسم به خدا، تا خدا، خدای شما
که آفرید شما را زمین هوایی شد
و کعبه کعبه شد و خانه ای خدایی شد
و بال حور و ملک فرش این قدم ها شد
زمین برای حضور تو در تمنا شد
ز اشک شوق ملائک ستاره پیدا شد
و عشق بر تن هفت آسمان هویدا شد
عصای دست نبی بوده ای و دست خدا
تو دستگیر کلیمی، تو دستگیر عصا
شکوه عدل شما را عقیل می داند
نگاه بت شکنت را خلیل می داند
شکاف کعبه شما را دلیل می داند
و شأن وصف تو را جبرئیل میداند
که از زبان خدا بر تو آفرین می گفت
و با صدای بلند خودش چنین می گفت:
رقم زده است خدا عشق را به نام علی
فلک نشسته به حسرت برای گام علی
ملک نشسته دو زانو به احترام علی
"علی امام من است و منم غلام علی"
به لحظه لحظه ی عمرت خدا تبسم داشت
و با صدای شما با نبی تکلم داشت
کرامتی که تو داری الی الابد باشد
همیشه ذکر لبم یا علی مدد باشد
شجاعتی که دلت داشت بی عدد باشد
گواه من سر عمرو بن عبدود باشد
#مجید_تال
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مولودی_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#تبری
می نویسم که مرا غیر علی یاری نیست
در دو عالم به جز او سید و سالاری نیست
در دلم غیر تولّای علی کاری نیست
دو جهان غیر علی امر دگر جاری نیست
می نویسم که پناهندۀ حیدر هستم
اوست سلطانم و من بندۀ حیدر هستم
پدر و مادر من خوب امانت دارند
از ازل تا که مرا حبّ علی بسپارند
عهد کردند که دست از همه کس بردارند
به خدا غیر علی از همه کس بی زارند
یاد دادند به من هر نَفَس آن پاک دلان
لعنت آل پیمبر به فلان بن فلان
هرکه با آل علی نیست یقین با ما نیست
اوست یکتا و بجز فاطمه اش همتا نیست
حائلی بِین خدا و علی و زهرا نیست
جز عبودیّتِ حق فرقِ دگر اینجا نیست
علی آن آب حیاتی است که دل خانۀ اوست
دل توحیدیِ ما واله و مستانۀ اوست
اینک ای اهل تولّا شب یلدای شماست
شب میلاد علی سرور و مولای شماست
شب، شب مستی و مجنونی و احیای شماست
وسط کعبه قدمگاه مسیحای شماست
ذات معبود علی، ساجد و مسجود علی است
در دل کعبه همان کعبۀ مقصود علی است
همه آنان که دلی مست و پریشان دارند
سَر و سِرّ و سحری با شَه خوبان دارند
بادۀ نادِ علی بر لب عطشان دارند
لبِ خندان، دلِ شادان، رخِ گریان دارند
کیست تا هم نفسِ سُبحه و سجاده شود
همّ و غم، وا نَهَد و مست، از این باده شود
انبیایند همه عمر، گرفتار علی
اولیایند همه مَحرم اسرار علی
حَسنینند همان حیدر کرّار علی
همۀ خلق سرِ سفرۀ افطار علی
کیست این فوقِ بشر، ناطق قرآن خدا
نه خدا هست و نه از حضرت معبود جدا
هرکسی دینِ علی دارد و دنیای ثواب
روز را در صف حرب است و سحر در محراب
با یتیمان و اسیران و غریبان بیتاب
پیشِ طاغوت چنان موج خروشان در آب
پیش مظلوم، علی خاضع و خوشرفتار است
در برِ ظلم، اَشِدّاءُ علی الکفار است
در شبستانِ علی بال و پری باید ریخت
در پی هر قدمش جان و سری باید ریخت
وسط معرکه هایش سپری باید ریخت
در حمایت ز ولایت هنری باید ریخت
کربلای همۀ اهل هنر در راه است
هر کسی کرب و بلایی نشود گمراه است
گفت راوی: که پس از هلهله و حملۀ چند
ناگهان شد سرِ شاهی به سر نیزه بلند
قاری فاطمه بر نیزه به گیسوی کمند
دید اهل حرمش خسته و در اوج غمند
نظری کرد سوی قلب صبور زینب
شد سوی مقتل خون وقت عبور زینب
دید از دور که هفتاد و دو تن افتاده
هر طرف پیکر یک پاره بدن افتاده
صاحب قافله بی غسل و کفن افتاده
راهِ یک نیزه شکسته به دهن افتاده
یا رب این هدیۀ ناقابل و این قربانی
می شوم همسفرِ کعبِ نی از مهمانی
#محمود_ژولیده
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
#تبری
من كه دائم پاي خود دل را به دريا مي زنم
پيش تو پايش بيفتد قيد خود را مي زنم
كعبه اي در سينه ام دارم كه زايشگاه توست
از شكاف كعبه گاهي پرده بالا مي زنم
اين غبار روي لبهام از فراق بوسه نيست
در خيالم بوسه بر پاي تو مولا مي زنم
از در مسجد به جرم كفر هم بيرون شوم
در ركوعت مي رسم خود را گدا جا مي زنم
اينكه روزي با تو مي سنجند اعمال مرا
سخت مي ترساندم لبخند اما ميزنم
من زني را مي شناسم در قيامت، بگذريم
حرفهايي هست كه روز مبادا مي زنم
#کاظم_بهمنی
@poem_ahl