#مدح_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#کوفه
#شام
روی حسین، مهر دلآرای زینب است
مـوی حسین، لیلۀ اسـرای زینب است
زیباتریــن مطـاع بــه بـازار روز حشر
در نـزد اهـلبیت، تـولای زینب است
دارالزیــاره و حــرم قـدس کبریاست
هر سینهای که طور تجلای زینب است
هر لحظهای که بگذرد از گردش زمان
در چشم ما قیامت کبرای زینب است
فریـاد خــون پـاک شهیـدان کـربلا
تا روز حشر، خطبۀ غرای زینب است
مکتب نرفتــه عالمــۀ عالــم وجـود
ایثار و صبر، درس الفبای زینب است
دوزخ تنـم بسـوزد اگـر غیـر از ایـن بوَد
نـقش بهشت، جای کف پای زینب است
مگـذار تـا بـه خاک فتـد اشـک دیدهات
این اشک نیست، گوهر دریای زینب است
نامـی کـه مـیبرد همـهجا دل ز پنجتن
بـاور کنیـد، نــام دلآرای زینـب است
در روز حشــر، آینــۀ نـــور مــیشود
پروندهای که پای وی امضای زینب است
گـر در خرابــه خُفـت، نکاهـد مقـام او
چون سینۀرسولِ خدا جای زینب است
جبـرانِ جـای خــالی، زهرا کنـد علی
او را نظاره تا که به سیمای زینب است
بگشـوده دست، بهـر قنـوت نمـاز شب
نام حسین بـر روی لبهای زینب است
خــون حسیــن یافــت بقـا از خطابـهاش
دیــن سرفــرازِ همـت والای زینـب است
سیــل بــلا جمیــل بــوَد در نگــاه او
دریای خون، بهشت تماشای زینب است
شبهای بیحسین که ذکرش بوَد حسین
شبهـای قـدر و لیلۀ احیـای زینب است
رأس حسین: طــور تجـلا بـه نــوک نی
بــازار کوفـه: سینـۀ سینـای زینب است
افتادهانــد زنـگ شترهــا هــم از صـدا
ایــن معجــز اشاره و ایمای زینب است
بالله بقــا دهنــدۀ قـرآن و اهــلبیت
خون حسین و منطقِ گویای زینب است
یک بوسه مثـل بوسۀ پرمهـر فاطمه
بــر حنجــر بریـده، تمنـای زینب است
چــون جــای تازیانــه بــر انــدام مــادرش
آثــار کعــب نیــزه بــه اعضـای زینب است
وقتــی کنــار طشـت طــلا ایستــاده است
چشـم حسیـن بــر قــد و بالای زینب است
دشنام و خنده و کف و خاشاک و خاک و سنگ
در شــام و کوفــه بهــر تســلای زینب است
«میثـم» بــرای دخــت علــی اشک چشم تو
دُرّی گــران بــوَد کــه ز دریـای زینب است
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#گریز_امام_علی سلاماللهعلیه
از گنهِ دم به دمم آتش طوفنده شدم
هم شدم از توبه خجل، هم زتو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! یاور من!
حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم
شعله ای از نار بُدم شاخه ای از خار بُدم
با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم
قطره بُدم بحر شدم ذره بُدم مهر شدم
بلکه درخشنده تر از مِهر درخشنده شدم
وصل تو شد عزت من هجر تو شد ذلت من
با تو سرافراز ولی بی تو سرافکنده شدم
وای بر این بندگی ام مرگ بر این زندگی ام
مرده یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم
بار خدایا کرمی از یم اخلاص نمی
کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم
سیل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا
وای که من غرق در این بحر خروشنده شدم
خاک قدوم ولی ام "میثم" دار علی ام
با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#زبان_حال_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_حضرت_قاسم سلاماللهعلیه
این تن غرقه به خون مصحف پا مال من است
این عزیز دل زهرا و حسین و حسن است
اِرباً اربا شده مثل علی اکبر، پسرم
پیرهن از تن و تن پاره تر از پیرهن است
خونِ سر آب وضو، سنگِ عدو مهر نماز
اشک در دیده و خون جگرش در دهن است
زخم شمشیر کجا، جای سم اسب کجا؟
اسب ها از چه نگفتید که این قلب من است؟
کاش یک بار دگر اسم عمو را می برد
حیف کز خون دو لبش بسته، خموش از سخن است
اشک می ریزم و با دیده ی خود می نگرم
که گلم دستخوش باد خزان در چمن است
سیزده ساله ی من، ماه شب چاردهم
از چه دور بدنت این همه شمشیرزن است
بر تن پاک تو ای حجله نشین یم خون
پیرهن جامه ی خونین شده، خلعت کفن است
بزم دامادی تو دامن صحرای بلاست
خونِ رخساره حنا، شاخه ی گل زخم تن است
میثم آتش به شرار جگرت ریخته اند
آه جانسوز تو سوز دل هر مرد و زن است
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
غفّاری و حکیمی و ربّی و داوری
فوق عروج وهم و فراتر ز باوری
از هر چه دیدهاند و ندیدند خوبتر
وز هر چه گفتهاند و نگفتند برتری
خالیست از ثواب و پر است از خطا و جرم
پروندۀ سیاه مرا هر چه بنگری
من کمترم از اینکه بسوزانیام به نار
تو برتری از اینکه به رویم بیاوری
خواهی ببخش و خواه بسوزان در آتشم
من عبد کوچکم تو خداوند اکبری
پرسی اگر تو کیستی و من که، گویمت:
من بندۀ فراری و تو بندهپروری
در پیش وسعت کرمت نیز کوچک است
حتی گر از گناه همه خلق بگذری
من داخل بهشت ولای علی شدم
باور نمیکنم که تو در دوزخم بری
ما را هماره بار معاصی به روی دوش
تو دم به دم حوائج ما را برآوری
«میثم» گناهکار و تو بخشنده و کریم
کز لطف خویش ناز گنهکار میخری
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسن سلاماللهعلیه
#مدح_امام_حسن سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسن سلاماللهعلیه
ای دو جهانت فدا یا حسن ابن علی
مظهر صبر خدا یا حسن ابن علی
شیر خدا را خلف دُرّ سه بحر شرف
آینۀ کبریا یا حسن ابن علی
حای تو حسن ازل سین تو سرّ ابد
نون تو نورالهدی یا حسن ابن علی
مهر رخ دلربات لعل لب جانفزات
بوسه گه مصطفی یا حسن ابن علی
گه سر دوش رسول گه روی دست پدر
گه به بر مرتضی یا حسن این علی
هم به سکوت و پیام هم به قعود و قیام
بر همه ای مقتدا یا حسن ابن علی
اسوه ی ما صبر تو است کعبه ی ما قبر تو است
بقیع تو قلب ماست یا حسن ابن علی
ای به کرم چون پدر از همه مشهورتر
حاجت ما کن روا یا حسن ابن علی
عبد تو خیر العباد باب تو باب المراد
دست تو مشکل گشا یا حسن ابن علی
صلح تو تیری دگر بر دل بیدادگر
صبر تو دین را بقا یا حسن ابن علی
بنده ی ناقابلم هر چه که هستم دلم
با تو بود آشنا یا حسن ابن علی
کار تو اکرام بود اجر تو دشنام بود
ای همه جود و سخا یا حسن ابن علی
حلم مکرّر کنی نیست عجب گر کنی
دشمن خود را عطا یا حسن ابن علی
خصم نگنجد به پوست تا که شود با تو دوست
بسکه نوازی ورا یا حسن ابن علی
کار تو صدق و صفا از همه دیده جفا
با همه کرده وفا یا حسن ابن علی
ای به مزارت درود صلح تو کمتر نبود
ز نهضت کربلا یا حسن ابن علی
زخمِ همه در دلت یار شده قاتلت
کشت تو را از جفا یا حسن ابن علی
بی کسیت را چو دید زهر به دادت رسید
تا شدی از غم رها یا حسن ابن علی
قلب تو بیتاب شد به کودکی آب شد
در وسط کوچه ها یا حسن ابن علی
سوخت دل و جان تو که پیش چشمان تو
فتاد زهرا ز پا یا حسن ابن علی
جعده اگر جانی است قاتل تو ثانی است
که کشت مام تو را یا حسن ابن علی
اجر نبی بود این که آید از راه کین
بر بدنت تیرها یا حسن این علی
«میثم» دلباخته سوخته و ساخته
قصیده بهر شما یا حسن ابن علی
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
نغمه «يا هو»ست به هر موي من
پر شده عالم ز«هوالهو»ي من
روي من از چار طرف سوي حق
ديده حق از همه سو، سوي من
تا که دمم هست دم از او زنم
بـانگ هوالحي و هوالهو زنم
قبضه خاکي بُدم آدم شدم
روح شدم نور شدم دم شدم
خيل ملک نيز مرا سجده کرد
از همه سو قبله عالم شدم
عالم را براي من آفريد
مرا براي خويشتن آفريد
ذکر دلم مدح و ثناي علي است
حال خوشم حال و هواي علي است
ذات الهي که مرا خلق کرد
هر چه به من داد، ولاي علي است
خلوت من جلوت من با علي است
دار و ندارم همه يک يا علي است
کيست علي؟ آنکه ندانند کيست
کيست علي؟ آنکه خدا هست و نيست
علي، علي، علي که پيش از مکان
به ظل غيب لامکان داشت زيست
لحم و دم و جانِ محمّد علي است
تمـام قـرآن محمّد علي است
کيست علي؟ بر همه عالم امير
کيست علي؟ رفيق پير فقير
امـام يـازده امـام همـام
سراج سيزده سراج المنير
مغز علي و دگران پوستند
تمـام انبيـا علي دوستنـد
اميرمؤمنين عالم علي است
حقيقت رسول خاتم علي است
کعبه علي، قبله علي، حج علي
ذکر علي، حمد علي، دم علي است
علي بود احمد و احمد علي است
تمـام اسـلامِ محمّد علي است
کسي که خون عَمرو جاري کند
رسـول را يکتنه يـاري کند
امير مرحب کُش خيبر شکن
ديده کسي يتيم داري کند؟
خاک کجا و مظهر هو کجا؟!
تنور پيرزن کجا، او کجا؟!
واي به من، من و ثناي علي
عفـو کند مـرا خداي علي
جهان چه قابل که فدايش شود
فاطمه گـرديـده فداي علي
آينه روي خدا چهر اوست
دين تمام انبيا مهر اوست
کيست علي؟ معلم جبرئيل
کيست علي؟ پير هزاران خليل
کيست علي؟ امير، خيرالامير
کيست علي؟ وکيل نعم الوکيل
کيست عـلي؟ تمـام آيين من
عقل من و عشق من و دين من
پاک سرشتم که سرشتم علي است
مرغ بهشتم که بهشتم علي است
«ميثم» بي دست و زبانم، ولي
هر چه که در نخل نوشتم علي است
گو که در آرند ز تن پوستم
تـا ابـدالـدهر علي دوستم
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_رضا سلاماللهعلیه
#مدح_امام_رضا سلاماللهعلیه
#مشهد
قصد زیارت حرمت حجّ اکبر است
حجی که مثل عمره و حج پیمبر است
هر کس که گشت زائر تو زائر خداست
این گفته ام روایت موسی بن جعفراست
قدر و جلال و زائر قبر تو روز حشر
از زائرین کل امامان فراتر است
زوّار تو که شیعه کامل عیار توست
زوّار چارده حجج الله اکبر است
نام دو پاره تن احمد اگر برم
نام مقدس تو و زهرای اطهراست
حسرت برند خیل عظیم فرشتگان
بر آن فرشته ای که به صحنت کبوتر است
روح هزار عیسی مریم در این مزار
چشم هزار موسی عمران بر این در است
روحم شفا گرفت ز یک جرعه آب آن
این حوض صحن توست و یا حوض
کوثراست
بوی بهشت می وزد از چار صحن تو
از بس نسیم بارگهت روح پرور است
"میثم" که جرم او ز حساب آمده فزون
شاد است ازاین که عفو تو ازجرم او سراست
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#زبان_حال_امام_رضا سلاماللهعلیه
#مدح_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
از هر طرف بر آن بدن چاکچاک سرخ
بارید ز آسمان به زمین خون و خاک سرخ
یابن شبیب در غم آن شاه انس و جان
گردد اگر سرشک تو بر صورتت روان
بخشد خدا تمام گناهانت از کرم
چه کوچک و بزرگ بود چه زیاد و کم
یابن شبیب خواهی اگر نزد کبریا
نبود به نامۀ عملت ثبت یک خطا
طوف حریم آن شرف عالمین کن
در کربلا زیارت جدّم حسین کن
یابن شبیب گر به نبی ختم مرسلین
خواهی شوی به باغ جنان یار و همنشین
بهر رضای ختم رسل فخر عالمین
لعنت نما به قاتل فرزند او حسین
یابن شبیب گوش کن از مکتب ولا
خواهی اگر ثواب شهیدان کربلا
بر گو که کاش بودم من در کنارشان
فوز عظیم بردمی اندر جوارشان
یابن شبیب خواهی اگر در جنان مدام
با ما دهد خدای تو را بهترین مقام
از ما مباش در غم و شادّی خویش دور
با ما شریک باش چه در غم چه در سرور
آل رسول را همه جا دوستدار باش
با دوستان عترت اطهار یار باش
هر کس در این جهان به یکی سنگ دل دهد
محشور روز حشر به آن سنگ میشود
ای نور چشم احمد و زهرا و مرتضی
ای هشتمین ولّی خداوند، یا رضا
جدّت حسین داد به اسلام آبرو
گفتی چو گوسفند بریدند سر از او
خاکم به سر هماره به جان و دلم شرر
کی تشنه لب بریده کس از گوسفند سر
قصّاب کی اجازه به خود داده این جفا
کز گوسفند سر ببرد از ره قفا
ای در غم حسین دو چشم تو اشکبار
کی گوسفند گشته در اسلام سنگسار
کی گوسفند پیشتر از ذبح حنجرش
گردیده پاره پاره ز شمشیر، پیکرش
بس ذبح گوسفند شنیدند و دیده اند
با تیر حلق بچّۀ او کی دریده اند
زین غم قرار از دل هر شیخ و شاب رفت
«میثم» خموش باش که زهرا ز تاب رفت
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_زمان سلاماللهعلیه
#انتظار
دلم گرفته خدایا در انتظار فرج
دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج
هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز
صدای گریه زهرا در انتظار فرج
هنوز در همه عالم میان دشمن و دوست
علی است بی کس و تنها در انتظار فرج
هنوز می رسد از چاه های کوفه به گوش
صدای ناله مولا در انتظار فرج
هنوز ناله کشد از جگر امام حسن
گشوده دست دعا را در انتظار فرج
هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است
گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج
هنوز می رسد آوای دلربای حسین
ز نوک نیزه اعدا در انتظار فرج
هنوز تشنه لبان اشکشان بود جاری
کنار کشته سقا در انتظار فرج
هنوز خون شهیدان کربلا جاری است
ز چشم زینب کبرا در انتظار فرج
هنوز ناله "میثم" رسد به گوش که هست
چو چشم فاطمه، دنیا در انتظار فرج
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
کیست این کشته که جان همه قربان تنش
خاک صحرا کفن و خون گلو پیرهنش
مصحف فاطمه در قلزم خون افتاده
آیه آیه شده چون صفحه ی قرآن بدنش
چشم زهرا به سویش بود و گره خورد به هم
پنجهی قاتل و گیسوی شکن در شکنش
باغبان، لاله ی پرپر شده سر تا به قدم
سرخ گردیده ز خون باغ گل یاسمنش
او که با هر نفسش جان به مسیحا می داد
چه گنه داشت که شد سنگ جواب سخنش
سر به بالای سنان، چشم به سوی زینب
صوت قرآن به لب و خون گلو در دهنش
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
جانم شرار آه و دلم دشت کربلاست
گوشم هر آنچه می شنود شور نینواست
ایمان نشان خنجر و شمشیر و تیر و سنگ
قرآن به نیزه، دین خدا زیر دست و پاست
چشم همه فرات و نفس هاست یا حسین
دل ها زموج خون همه گودال قتلگاست
فواره می زند زگلوی حسین خون
خونی که خونبهاش همان ذات کبریاست
نیزه به سینه، تیر به دل، داغ بر جگر
در حنجرش شرار عطش، بر لبش دعاست
خونی که ریخت از گلوی تشنه ی حسین
خون خدای عزوجل، خون انبیاست
هفتاد و دو ذبیح که دیده به یک منا؟
اندام، قطعه قطعه و سرهایشان جداست
این دود خیمه های حسین است بر فلک
یا آسمان، سیه شده یا دودِ آه ماست
آتش گرفته دامن یک دختر یتیم
فریاد می زند که عموجان من کجاست؟
از ترس تازیانه و از بیم کعب نی
اشکش روان به دیده ولی، گریه بی صداست
بر سینه ای که نیزه فرو رفته بارها
باللَّه قسم فشار سُم اسب، نارواست
خورشید خون گرفته ی صحرای کربلا
گه روی دست شمر و گهی روی نیزه هاست
رگ های پاره پاره نشان می دهد درست
رو بوده روی خاک زمین، ذبح از قفاست
میثم! قسم به اشک شفق، سرخی شفق
از خون سرخِ قافله سالارِ کربلاست
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
نه آب بود نه آتش نه خاک بود نه باد
معلم ازلی یاحسین یادم داد
اگر که خاک در آستان او نشوم
تنم غبار هوا و سرم رود بر باد
دلی که گشت اسیر تو محفلش روشن
کسی که گشت خرابِ تو خانه اش آباد
لبی که از تو نگوید ز هم نگردد باز
دلی که بر تو نسوزد خوراک آتش باد
هنوز شیر ننوشیده دیده نگشوده
به بزم روضه ی تو گریه را گرفتم یاد
چه گونه بر لب دریات تشنه لب کشتند
زیاد باد به دوزخ عذاب آل زیاد
هنوز خون گلویت به خاک جاری بود
نگاه دختر زهرا به پیکرت افتاد
به جای مادر و جد و برادر و پدرش
نشست و بوسه بر آن حنجر بریده نهاد
عیال تو به سوی شام با اسارت رفت
به این اراده که دین خدا شود آزاد
دلیل دارد اگر "میثم" شما شده ام
مرا به مهر تو روز نخست مادر زاد
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl