eitaa logo
ققنوس
1.3هزار دنبال‌کننده
187 عکس
61 ویدیو
4 فایل
گاه‌نوشته‌های رحیم حسین‌آبفروش... نقدها و‌ نظرات‌تان به‌روی چشم: @qqoqnoos
مشاهده در ایتا
دانلود
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲ (قسمت پایانی) «با حاج سعید در فِدِرا» خبر واقعه کرمان بین جلسه می‌پیچد... در هاله‌ای از غم و ابهام و اضطراب جلسه ادامه دارد... خبر که می‌رسد، غم و اندوه مضاعف می‌شود، اگرچه در آن لحظه خیلی‌ها هنوز نمی‌شناسندش‌... همه شیرینی دیدار و شادی روز میلاد به هم می‌ریزد... اخبار و آمار ضدونقیض به طور طبیعی تا چند ساعت اول بعد از واقعه، ادامه دارد... 💠💠💠 یکی می‌گوید یادتان هست! روز شهادت حاج قاسم هم الی‌الحبیب داشتیم... راست می‌گوید... و چه روز عجیبی بود... چه نماز صبحی بود، صبحی که دقایقی قبل از هنگامه اذان، آن خبرِ هم‌چنان باورنکردنی در رسانه‌ها منتشر شد... در مسجد سرچشمه بودم... نفهمیدم نماز را چگونه به پایان رساندم... 💠💠💠 به هر ترتیب این نشست هم به پایان می‌رسد و بچه‌ها راهی می‌شوند، عده کم‌تری صبر می‌کنند تا اذان بشود، نماز مغرب را بخوانند و بعد بروند... ما هم که به رسم ادب باید صبر کنیم تا آخرین نفر... همه رفته‌اند، من مانده‌ام و حاج و ... از درب ساختمان بیرون می‌زنیم، در حالی‌که هر کدام‌مان یکی از این زیلوهای سجاده‌ای که دست‌پخت جدید است، مانند موشک دوش‌پرتاب استینگر، به یادگار از این جلسه در دست داریم... قصد خانه را دارد، می‌گویم ماشین من هست، اما کمی پیاده‌روی دارد، قبول می‌کند... سه‌نفری، پیاده راهی می‌شویم... خیابان دانشگاه را تا جمهوری بالا می‌رویم و بعد هم به سمت شرق، دو ضلع مستطیل را پیاده گز می‌کنیم تا به ماشین برسیم... در راه از دیدار می‌گوید، از اجراها، از خاطرات، از اساتید، از... بی‌وقفه و پرجذبه با همان صدای حجیم و لهجه تهرانی. در این بین با تماس می‌گیرد و با لحن پدرانه، به گمانم از نبودنش گلایه می‌کند و گزارشی از دیدار می‌دهد. رابطه پدرپسری‌شان همیشه برایم جالب توجه بوده... همین که امثال فرزندشان را در طریق پدر حفظ کرده‌اند جای ستایش دارد، ولو در سبک و سیاق دیگری... 💠💠💠 سوار ماشین می‌شویم، روی نقشه نزدیک‌ترین نقطه‌ای که به خانه به ذهنم می‌رسد، خانه مداحان است، در راه مقصد را می‌زنم و حرکت می‌کنیم... تلفنش زنگ می‌خورد، است، تحلیل خودش را از دیدار ارائه می‌دهد، صدایش کم‌وزیاد به گوش می‌رسد، بخشی را می‌پذیرد و بخشی را هم نه... می‌رسیم به سر خیابان ، می‌گوید بپیچ سمت راست و روبه‌روی خیابان استقلال می‌گوید همین‌جا بزن کنار... در بهت و حیرت در مهمان‌مان می‌کند! از این ساندویچی‌های قدیمی که باید گوشه مغازه، روی لبه چوبی کنار دیوار، سرپا نوش‌جان کنی! بعدتر می‌گوید معروف‌ترین ساندویچی محله فخرالدوله تا سرچشمه است؛ چنان با آب‌وتاب از کیفیت فدرا تعریف می‌کند که احساس می‌کنی در بهترین رستوران تهران، قرار است باکیفیت‌ترین غذای آن شب را میل کنی... سه عدد یونانی سفارش می‌دهد و تا ساندویچ‌ها آماده شوند، یک پرس سالاد اولویه هم دست‌گرمی می‌گیرد تا در این فاصله، بی‌کار نمانیم! معلوم است زیاد به این‌جا رفت‌و‌آمد دارد، با بچه‌های مغازه، کَل آبی و قرمز راه می‌اندازد و فضا را دست می‌گیرد... 💠💠💠 هنگام خروج، چند ساندویچ را هم که برای خانه سفارش داده می‌گیرد و سوار ماشین می‌شویم... به سمت منزل، باید برویم سمت مجلس و از پایین دور بزنیم، حاج سعید می‌گوید هفت شهید مجلس را طواف می‌کنیم... از آن‌جا به سرچشمه می‌روم، مراسم بزرگ‌داشت روز زن و میلاد حضرت زهراء(س) است... داخل تالار که می‌شوم، که روی سن میکروفون‌دردست مجلس را اداره می‌کند، همین که چشمانش به درب می‌افتد، با تسلیت شهادت خیرمقدم می‌گوید... برگزیدگان مهرواره هم نرم‌نرمک از دیدار رییس مجلس برمی‌گردند به سرچشمه و برخی وارد تالار می‌شوند، هم می‌رسد... همان انتهای تالار در عوالم خودم هستم، یک‌طرف و هم طرف دیگر نشسته‌اند... عجب روز عجیبی بود... از صبح که در خیابان کشوردوست با خانواده خداحافظی کردیم، تا الآن ندیدمش، مثلاً روز زن بوده... 💠💠💠 از همان روز گفت‌وگوها درباره دیدار گرم است، در جمع هم‌رزمان هم نظرات مختلف است: : «افول اجراها امروز در بیت رهبری تأسف‌بار بود، تأسفاً شدیداً.» : «به نظرم دیدار امسال اتفاقاً خیلی خوب بود، طلایی بود، هم اجراها و هم سرود هم‌خوانی.» حاج : «...اجراها عالی بود، به‌جز یکی‌دوتا اجرا، اشعار و مضمون در اوج بود...» : «...حیف که حلاوت این دیدار هم برای آقا و هم برای مداحان با قضیه کرمان تلخ شد.» و می‌رویم تا سال بعد و دیداری دیگر... و تو تلاش می‌کنی شاید فیض دیدار امتداد بیش‌تری یابد... تمام ✍️ @qoqnoos2
«آه! از غربت مولا...» (در حاشیه تعطیلی مجلس محمدحسین پویانفر) آه! از غربت مولا... آه! از مغزهای کوچک زنگ‌زده که زنگار بر ذوالفقار علی نشاندند... آه! از پونزهای زنگ‌زده جهالت و عصبیت که بر پیشانی حکمت و عقلانیت نشستند... آه! از قبیله اکبرپونزها که هر روز در لباسی و ردایی، جلوه می‌کنند، روزی با کُت و کراوات، روز دیگر با عبا و عمامه، روزی چونان بختک بر سینه انقلاب می‌نشینند و گلوی آن را می‌فشارند، روزی چون دوال‌پایان بر گُرده نظام سوار می‌گردند و شیره جانش را می‌مکند... ▫️▫️▫️ آه! از غربت مولا... آه! از آنانی که کمر مولا را شکستند! آری، کمر مولا را... همان جاهلان مُتَنَسِّک و عالمان مُتَهَتِّکی که صدای گلایه و فغان مولا را در هزارتوی تاریخ برای ابد ثبت کردند: «قَصَمَ ظَهْرِي عَالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ، فَالْجَاهِلُ يَغُشُّ اَلنَّاسَ بِتَنَسُّكِهِ وَ اَلْعَالِمُ يَغُرُّهُمْ بِتَهَتُّكِهِ.» آه! از تنسُّک جاهل و تهتُّک عالم... دین‌دارنمایی جاهلان و پرده‌دَری عالِم‌نمایان... هم‌آن‌چه فریاد حضرت روح‌الله را هم برآورد: «...یک دسته غیرمتوجه و جاهل و یک دسته عالم متهتّک.  پیغمبر اکرم فرمود که دو طایفه کمر من را شکستند؛ آن عالم‌هایی که متهتک هستند و آن جاهل‌هایی که متنسّک هستند و من نمی‌دانم اسلام از کدام طایفه بیشتر صدمه دیده است، آیا از عالم متهتک یا جاهل متنسک. در هر صورت از هر دو طایفه صدمه دیده است اسلام. و این هم هست، و بعدها هم خواهد بود، و خواهد بود، حتی در زمان حضور حضرت ولی امر...» ▫️▫️▫️ آه! از غربت مولا... از جاهلان متنسِّکی که یغُشُّ الناس بتنسکهم... جاهلانی که «جدا کردند مردم را ز مولا...» از جاهلانی که «جدا کردند ساحل را ز دریا» از جاهلانی که «جدا کردند عالم را ز معنا...» و آن‌جایی این درد و داغ، طاقت‌سوز می‌شود که بارها امام جامعه، عیان و صریح، واضح و شفاف، گفته‌اند و گفته‌اند و گفته‌اند... آن‌قدر که «کشته هدایت شد علی... آن‌قدر که خطبه خوانده بود» هرچه‌قدر که امام جامعه به اقتضای حکمت و عقلانیت، بر گسترش چتر گفتمانی انقلاب اسلامی تأکید می‌کنند، هرچه‌قدر که برای وحدت ملی و انسجام اجتماعی تذکار می‌دهند، هرچه‌قدر نسبت به خطاهای کوچک و بزرگ افراد، سعه صدر پدرانه نظام را به رخ می‌کشند... هرچه‌قدر امام جامعه، سایه پدرانه‌اش را بر سر جامعه گسترده‌تر می‌کند، فرزندان ناخلفی هستند که درک این حکمت و‌ تدبیر و مهر پدرانه را نداشته باشند و چونان بچه‌های لجوج و عنود، لوس و نازپرورده، پای بر زمین می‌کوبند و پدرانه‌های پدر را پاره‌پاره می‌کنند... ▫️▫️▫️ این کدام جماعت خودحق‌پندار هستند که به خود اجازه می‌دهند برای هر محفل و مجلسی شاخ و شانه بکشند و برای نظام هزینه درست کنند؟ همان اقلیت پرروی جاهل متنسکی که آه مولا را هم بلند کردند... این‌گونه احمقانه و بی‌محابا برای مجلس سیدالشهداء(ع)، خط و نشان کشیدن، عاقبت خوشی را نوید نمی‌دهد... ▫️▫️▫️ اشکالی وجود دارد، بله! کیست که بی‌خطا باشد... نقد داریم، اشکالی نیست، نقد کنیم، اما مؤدب به آداب نقد باشیم، تکفیر و توهین و تهمت و هتک و بگیر و ببند برای چه؟ شعبان جعفری بودن کار سختی نیست... سعی کنیم یار و یاور باشیم... هر خطایی کرده باشد، روضه‌فروشی نکرده... این چه ادبیات سخیف و مبتذلی است که به راحتی جریان می‌یابد و چه فهم ناقص و ناصوابی است که اجازه می‌دهد این ادبیات شکل بگیرد... خوش‌حالی از تعطیلی مجلس اهل‌بیت(ع) و جنگ و مراء در مقابل انظار مردم، در مزبله مجازی، هرچه هست متعلق به مکتب و مرام اهل‌بیت(ع) نیست... شاید با به‌شخصه اختلاف نظراتی داشته باشم، اما با کیست که نداشته باشیم؟ هم‌چنان‌که با یا ... با یکی کمی بیش‌تر با یکی کمی کم‌تر... اما شهادت می‌دهم که پای کار دستگاه سیدالشهداء(ع) و انقلاب ایستاده... سراغ ندارم برای مجلسی، صله‌ای دریافت کرده باشد که اگر هم کرده باشد، است و مباح... پاسخ‌گوست و دردسترس، خوش‌تعامل است و دست‌به‌خیر  و اهل کرم... و اتفاقاً اهل عمل و نه بی‌عمل! ✍️ @qoqnoos2