#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_389
❇️#آیه30قصص
💠فلما اتیها نودی من شاطی ء الواد الایمن فی البقعه المبارکه من الشجره ان یا موسی انی انا الله رب العالمین 30/قصص
🌱پس زمانی که نزدیک آتش رسید،صدایی از کرانه وادی از طرف راست ، از درختی که در قطعه زمینی مبارک واقع بود،برخاست که ای موسی به درستی که من خدای پروردگار جهانیانم .
🔷(شاطی ء وادی ) یعنی کنار وادی یا سیلاب و (بقعه ) یعنی زمین مخصوصی که به شکل زمینهای اطرافش نیست و مبارک بودن آن زمین به جهت وقوع تکلم الهی با موسی درآن مکان است که بواسطه آن تشرف و تقرب یافته است .
و درخت مزبور به وجهی مبدأ آن ندا و گفتگو بوده است ، اما سخن ، قائم به خداوندبوده نه قائم به درخت ، همانطور که کلام ما قائم به خود متکلم است یعنی درخت حجابی بود که خدای متعال از ورای آن با موسی سخن گفت ، و این احتجاب به گونه ای بوده که لایق ساحت تقدس الهی باشد و با احاطه خدا بر هر چیز منافات نداشته باشد.
🔷و کلامی که موسی می شنود ندایی است که به طور اجمال به معارف سه گانه توحید،نبوت و معاد اشاره دارد و به موسی خبر می دهد که آن ذاتی که با تو سخن می گوید الله است که در الوهیت و ربوبیت یگانه است و تنها اوست که لیاقت پرستش دارد و همه عوالم مربوب او هستند. و لذا شایسته نیست که غیر او پرستیده شود.
📚تفسیر المیزان
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات فراز آیات ۸۲-۶۰
▪️تکرار سه باره شاء الله در سوره
▪️عدم استطاعت انسان بر صبر نسبت به اموریکه از تاویل و حکمت انها خبر ندارد حتی انسانهای والایی چون حضرت موسی
▪️تکرار فعل نسی در این فراز ابتدا همراه موسی فراموش میکند که به اب افتادن عجیب ماهی را به موسی بگوید و موسی هم در مواجهه با خضر سه بار قول خود را فراموش کرد و نتوانست بر سکوت،صبر کند.
▪️تکرار ۵ باره کلمات صبر و یکبار کلمه صابر
▪️داستان موسی و خضر نشان میدهد لزومی نیست که حتی انبیای اولوالعزم اگاه به همه علوم و تاویل افعال هستی باشند. ممکن است برخی افرد خاص در برخی زمینه ها علم خدادادی (لدنی) بیشتری نسبت به انها داشته باشند. این داستان همچنین نشان میدهد که ظاهر حوادث دنیا برای انسانها و حتی انبیا حجیت داشته و لزومی به اجتناب از واکنش تا حصول علم به باطن حوادث نیست.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
✅ پيام داستان موسی و خضر چيست؟
پس ، گويا يادآورى داستان موسى و عالم براى اشاره به اين است كه اين حوادث و وقايعى هم كه بر وفق مراد اهل دنيا جريان مى يابد، تاويلى دارد كه به زودى بر ايشان روشن خواهد شد، و آن وقتى است كه مقدر الهى به نهايت اجل خود برسد و خداى اذن دهد تا از خواب غفلت چندين ساله بيدار شوند، و براى يك نشاة ديگرى غير نشاة دنيا مبعوث گردند. در آن روز تاويل حوادث امروز روشن مى شود، آن وقت همانهايى كه گفتار انبياء را هيچ ميانگاشتند مى گويند: عجب ! رسولان پروردگار، سخن حق مى گفتند و ما قبول نمى كرديم .
تفسیر المیزان
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
مروري بر مواضع و رفتار متقابل امام #علي ع و عثمان در زمان #اعتراضات
🛑قسمت هشتم :
💢خطبه 240 و تصميمات مكرر #عثمان در خروج امام از شهر
🔶و من كلام له (عليه السلام) قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور يسأله فيها الخروج إلى ماله بِيَنبُع، ليقلّ هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن كان سأله مثل ذلك من قبل، فقال (عليه السلام):
يَا ابْنَ عَبَّاسٍ، مَا يُرِيدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ يَجْعَلَنِي جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ، بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَقْدُمَ، ثُمَّ هُوَ الْآنَ يَبْعَثُ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ؛ وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً.
👈از سخنان آن حضرت است عبد اللّه بن عباس در زمانى كه عثمان در محاصره بود نامه اى از جانب او به محضر امام آورد كه امام از مدينه خارج شود و به زمين خود در ينبع برود تا هياهوى مردم براى پيشنهاد خلافت به حضرت آرام گردد، اين دومين بار بود كه از آن جناب چنين درخواستى داشت، امام در جواب وى فرمود:
عثمان خواسته اى جز اين ندارد كه مرا به مانند شتر آبكش با دلو قرار دهد، بيايم و بروم، پيش از اين فرستاد كه از مدينه بيرون روم، دوباره فرستاد كه باز گردم، الان هم فرستاده كه خارج شوم. به خدا قسم به اندازه اى از او دفاع كردم كه ترسيدم آلوده به گناه شده باشم.
🖋ترجمه انصاریان
💢🔻خطبه در يك نگاه:
محتواى اين خطبه روشن است؛ در سال 35 هجرى هنگامى كه مردم عثمان را در خانه اش محاصره كرده بودند و تقاضاى عزل او را از خلافت داشتند، جمعيّت شعار مى دادند كه خلافت حق على بن ابى طالب است. عثمان براى اينكه جلوى اين شعار را بگيرد مصلحت در اين دانست كه على عليه السلام از چشم مردم مدينه دور شود، لذا چنين پيشنهادى به آن حضرت كرد. و اين درحالى بود كه قبلا همين پيشنهاد را كرده بود و امام به آن عمل كرد. سپس نامه ديگرى نوشت كه امام به مدينه برگردد و از او دفاع كند. امام برگشت باز عثمان پيشنهاد رفتن به ينبع را به آن حضرت داد كه امام در اين كلام مى فرمايد: عثمان مى خواهد من همچون شتر آب كش باشم، هر زمان مصلحتش در آمدن من باشد بيايم و هر زمان در رفتن من باشد بروم.
💢🔻👈سپس افزود: «يکبار عثمان کسى را نزد من فرستاد که از مدينه خارج شوم باز شخصى را نزد من فرستاد که برگردم و هم اکنون فرستاده است که بيرون روم»;
اين امر نشان مى دهد که فشار مردم به قدرى شديد بود که عثمان کاملاً دستپاچه شده بود و هر ساعت تصميم تازه اى مى گرفت. غافل از اينکه کار از کار گذشته و دوران حکومتش پايان يافته و مردم هيچ عذرى را از او نمى پذيرند و در اين ميان با شخصيتى همچون على(عليه السلام) که مقام والايش در پيشگاه خالق و خلق بر کسى پوشيده نيست معامله يک مأمور حلقه به گوش و بى اختيار مى کرد.
جالب اينکه #عثمان درباره کس ديگرى چنين دستورهاى ضد و نقيضى را صادر نکرد، زيرا ديگران چنان نقشى را در جامعه اسلامى نداشتند که حضورو غيابشان تأثيرگذار باشد.
🌴👈سرانجام امام(عليه السلام) در پايانِ اين سخن به نکته مهمى اشاره مى کند و آن اينکه نهايت کوشش را براى دفاع از عثمان به خرج داده است. کارى که هيچ کس جز آن حضرت انجام نداد و نمى توانست انجام دهد، مى فرمايد: «به خدا سوگند من آن قدر از #عثمان دفاع کردم که ترسيدم گنهکار باشم»;
🔻اين تعبير ممکن است اشاره به اين باشد که دفاع بيش از حد از کسى که مرتکب آن کارهاى خلاف شده نوعى حمايت از #ظلم و خطاست و اين کار جايز نيست.
اين بهترين تفسيرى است که براى عبارت فوق مى توان گفت، هرچند ابن ابى الحديد و ابن ميثم در شرح نهج البلاغه خود دو احتمال ديگر نيز ذکر کرده اند:
نخست اينکه امام مى گويد: به اندازه اى از عثمان دفاع کردم که بر جان خود بيمناکم، زيرا ايستادن در مقابل اين همه جمعيّت که بر ضد او قيام کرده اند اين گمان را به وجود مى آورد که آنان به من حمله کنند و آسيبى به من برسانند و اين خود گناهى است.
🔻ديگر اينکه مى ترسم زياده روى در دفاع از وى باعث ايجاد اختلاف و کشمکش شود و من ناچار از شدت عمل گردم و کسانى از دست من آزرده شوند و اين خود نيز گناه است; ولى روشن است که هيچ يک از اين دو احتمال متناسب با تعبير بالا نيست.
🖋شرح آیت الله مکارم شیرازی
@quranpuyan
#آیههاینور
وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا
هرگز پناهگاهی جز او نمی یابی.
الكهف/۲۷
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سوره_مبارڪه_قصص آیات 36 تا 43
📄#صفحه_390
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_390
❇️به #حوادث_تاریخی به دیده #عبرت بنگریم
💠فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (۴۰/قصص)
🌱پس ما (نيز) او و لشگريانش را (با قهر خود) گرفتيم و به دريا افكنديم. پس بنگر كه پايان كار ستمگران چگونه است.
🔷طغيانگری انسان و جنايتگری او زمانی شروع میشود كه خود را گم میكند و باد كبر و غرور مغز او را پر سازد. اما ببينيم سرانجام اين كبر و غرور به كجا رسيد، قرآن میگويد:" ما او و لشكريانش را گرفتيم و در دريا پرتاب كرديم"! (فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِ).
🔷آری مرگ آنها را به دست عامل حياتشان سپرديم، و نيل را كه رمز عظمت و قدرت آنها بود به گورستانشان مبدل ساختيم! جالب اينكه تعبير به" فَنَبَذْناهُمْ" میكند از ماده" نبذ" (بر وزن نبض) كه به معنی دور افكندن اشياء بیارزش و بیمقدار است راستی انسان خودخواه مستكبر و جانی و جبار چه ارزشی میتواند داشته باشد؟، آری ما اين موجودات بیارزش را از جامعه انسانی طرد كرديم و صفحه زمين را از لوث وجودشان پاك ساختيم.
👈و در پايان آيه روی سخن را به پيامبر اسلام كرده میفرمايد:" ببين عاقبت كار ظالمان چگونه بود"؟ (فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ).
اين نگاه با چشم ظاهر نيست كه با چشم دل است، و اين تعبير مخصوص ظالمان ديروز نيست كه ستمگران امروز نيز سرنوشتی جز اين ندارند!
📚تفسیر نمونه
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_390
❇️#آیه43قصص
💠وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَی الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولی بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (۴۳/قصص)
🌱و به تحقيق بعداز آنكه نسلهای نخستين را نابود ساختيم، به موسی كتاب (آسمانی تورات را) عطاكرديم (تا وسيلهای) برای بصيرت مردم و هدايت و رحمت باشد، شايد كه آنان پند گيرند.
🔹با شكست طاغوت، زمينه برای صالحان فراهم میگردد. «آتَيْنا مُوسَی الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا»
🔹پايان كار مستكبران، هلاكت و نابودی است. «أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولی»
🔹دينداری بايد براساس بصيرت باشد. «بَصائِرَ»
🔹ارسال كتب و رسل، بر اساسِ رحمتِ الهی است. لِلنَّاسِ ... رَحْمَةً
🔹كتب آسمانی، عامل بصيرت و هدايت است. «بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدیً»
🔹تا انسان بصيرت پيدا نكند، هدايت نمیشود و تا هدايت نشود، لطف و رحمت الهی را دريافت نمیكند. «بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً»
🔹دين، جزو فطرت انسانهاست و كتب آسمانی آن فطرت را غبارزدايی میكنند. «يَتَذَكَّرُونَ»
🔹با وجود كتب آسمانی و پيامبران، باز هم گروهی از انسانها هدايت را نمیپذيرند. «لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۷۰-۶۱ سوره کهف از تفسیر نور
۱- تلاش موسی برای ملاقات خضر و تحصیل علم قابل ذکر است. وَ إِذْ ...
۲- طالب علم باید سراغ عالم برود،نه آنکه به انتظار عالم بنشیند. «لا أَبْرَحُ» یعنی تا رسیدن به عالم،دست از جستجو بر نمی دارم.
۳- تحصیل علم پایان و حدّی ندارد.پیامبری چون موسی نیز برای فراگیری علم باید آماده ی سفر طولانی شود. «أَمْضِیَ حُقُباً»
۴- شیاطین،مانع ملاقات و همراهی موسی وخضرها هستند و به همین دلیل همراه موسی را به فراموشی انداختند. «ما أَنْسانِیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ»
۵- کسی که می خواهد مردم را به عبودیّت خدا فرابخواند،باید هم خودش و هم استادش عبد باشند. «مِنْ عِبادِنا»
۶- دریافت رحمت و علم الهی،در سایه ی عبودیّت است. عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَهً ... وَ عَلَّمْناهُ
۷- بالاتر از هر دانایی،داناتری است،پس به علم خود مغرور نشویم. عَبْداً ... عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً
۸- برای دریافت علم،باید در مقابل استاد،ادب و تواضع داشت. هَلْ أَتَّبِعُکَ ...
۹- کارهای الهی گرچه گاهی با معجزه پیش می رود،ولی قانون اصلی،پیمودن مسیر طبیعی است.موسی باید شاگردی کند تا حکمت بیاموزد. «أَنْ تُعَلِّمَنِ»
۱۰- علم انبیا،محدود و قابل افزایش است. تُعَلِّمَنِ مِمّا ...(اعلم افراد زمان نیز محدودیّت علمی دارند.)
۱۱- مراتب انبیا در بهره مندی از علم و کمال متفاوت است. تُعَلِّمَنِ مِمّا ...
۱۲- علم به تنهایی هدف نیست،بلکه باید مایه ی رشد باشد وانسان را به عمل صالح بکشاند و فروتنی آورد،نه غرور و مجادله.«رُشْداً»
۱۳- ظرفیّت افراد برای آگاهی ها متفاوت است،حتّی موسی تحمّل کارهای خضر را ندارد. «لَنْ تَسْتَطِیعَ»
۱۴- بسیاری از مجادلات و کدورت ها،در اثر بی اطلاعی افراد از افکار و اهداف یکدیگر است. وَ کَیْفَ تَصْبِرُ ...
۱۵- آگاهی و احاطه ی علمی،ظرفیّت و صبر انسان را بالا می برد. «کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً»
۱۶- برای هر کاری که در آینده می خواهیم انجام دهیم،مشیّت الهی را فراموش نکرده و «إِنْ شاءَ اللّهُ» بگوییم. «سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ صابِراً»
۱۷- استاد و مربّی باید از ذهن شاگردان،ابهام زدایی کند. «حَتّی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
#محارب در كلام و رفتار #علي ع
🛑قسمت اول:
✅رفتار امام علي با مخالفان سياسي مسلح (#براندازان) چگونه بود؟ آيآ انها را #محارب ناميد؟
نامه 18 :و من كتاب له (علیه السلام) إلى عبد الله بن عباس و هو عامله على البصرة:
وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِيسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ، فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِمْ وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ
از نامه آن حضرت (ع) به ابن عباس، عامل او در #بصره:
بدان، كه بصره جايگاه فرود آمدن ابليس است و كشتگاه فتنه ها و آشوبها. پس، مردم آنجا را به نيكى كردن خوشدل نماى و گره وحشت از دلهايشان بگشاى.
✉️نامه در یک نگاه:
مرحوم ابن میثم در مقدمه شرح این نامه مى نویسد که ابن عباس بعد از آنکه از طرف امیر مؤمنان على(ع) والى بصره شد نسبت به بنى تمیم راه خشونت را پیش گرفت; زیرا #عداوت آنها را در روز #جمل نسبت به امام(علیه السلام) و لشکر امام(ع) به خاطر داشت. آنها از پیروان طلحه و زبیر و عایشه در آن روز بودند و ابن عباس به آنها حمله کرد و آنان را دور راند و آنها را پیروان شتر و یاران عسکر
ـ نام شتر #عایشه عسکر بود ـ و حزب شیطان مى نامید. این کار بر گروهى از شیعیان امام(ع) از بنى تمیم سخت آمد که از جمله آنها جاریة بن قدامه بود. او نامه اى خدمت امامنوشت و از ابن عباس شکایت کرد و همین امر سبب شد که امام نامه مورد بحث را براى ابن عباس بنویسد.
🔰آتش #فتنه را با #مدارا خاموش کن:
هنگامى که طلحه و زبير به اتفاق عايشه با گروهى از ماجراجويان فاسد وارد بصره شدند و در آنجا پرچم مخالفت بر ضد امير مؤمنان را بر افراشتند، بصريان از آنان استقبال کرده و #لشکر عظيمى را براى جنگ با امير مؤمنان(عليه السلام) برپا کردند. فتنه عظيمى را برپا نمودند و سرانجام شکست خوردند و متلاشى شدند و شايد انتظار داشتند که امام(ع) بعد از پيروزيش دستور قتل گروهى از آنان را صادر کند; ولى امام(ع) با آنها از در #محبّت وارد شد همان کارى که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بعد از فتح مکّه کرد و همين باعث شد که آرامش کامل به بصره باز گردد.
امام(عليه السلام) در آغاز اين نامه که به فرماندار بصره، ابن عباس، نگاشته است به همين معنا اشاره کرده و مى فرمايد: «بدان بصره محل نزول ابليس و کشتزار فتنه هاست. به همين دليل با اهل آن به نيکى رفتار کن و گره ترس و وحشت را از دل هاى آنها بگشا (تا آتش فتنه خاموش شود و آنها شرمنده گردند و احساس امنيت کنند)»
اينکه مى فرمايد: بصره مهبط و جايگاه فرود ابليس و محل رويش فتنه هاست، اشاره به اين است که آنجا اقوام گوناگونى زندگى مى کنند که هم نسبت به يکديگر مشکل دارند و هم نسبت به بيرون اين سرزمين و شايد به همين دليل، طلحه و زبير و عايشه آنجا را براى فتنه انگيزى بر ضد امام امير مؤمنان(عليه السلام) انتخاب کردند
❇مهم اين است که امام(عليه السلام) به ابن عباس دستور مى دهد: بهترين راه براى #آرام_کردن اين شهر آن است که به مضمون آيه شريفه (ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَکَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ * وَما يُلَقّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَما يُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظّ عَظيم)(4) عمل کند; يعنى بدى هايى را که آنها در جنگ جمل داشتند با نيکى پاسخ گويد تا آنان شرمنده احسان او گردند و دست از هر گونه مخالفت بردارند به علاوه بخشى از مخالفت آنها ممکن است به علت ترس از انتقام و مکافات عمل باشد هنگامى که با آنها به نيکى رفتار شود آتش اين خوف و ترس فرو مى نشيند و آرامش جاى آن را مى گيرد.
🖊ايت الله مكارم شيرازي.
@quranpuyan
#دعاهای_روزانه
خدای مهربانم…
تو که هستی تمام هستی در برابرم کوچک بنظر میرسند…
و حتی از بیماری و مرگ هم نمی هراسم …
وجود تو ، حضور تو را که در کنارم حسی می کنم دیگر حتی از مردن هم نمی هراسم ….
چرا که تو خود خود عشقی و معجزه زندگی هستی…
و میدانم مردن آخر زندگی نیست بلکه آغاز زندگی جدید است …
چون پروانه ی که از پیله جدا شود و به پروانگی رسد ..
خدایا…
با تمام وجودم فریاد میزنم
حضورت را شکر…
بودنت را شکر…
دوستت دارم
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سوره_مبارڪه_قصص آیات 44 تا 50
📄#صفحه_391
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
391-ghasas-ta.mp3
5.57M
#صوت_تفسیر #صفحه_391 سوره مبارکه #قصص
#سوره_28
#جزء_20
مفسر: استاد قرائتی
www.quran-365.ir
@quran_365