eitaa logo
قران پویان
501 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
756 ویدیو
752 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن ارتباط با ادمین @farpuy
مشاهده در ایتا
دانلود
💠اقدامات مشترك 🔻🔻🔻دینی که در بند اسارت حاكمان باشد، پیروانی اسیر و بی اراده می پروراند. 1. جلوگيري از رشد و حقيقت در جامعه 🔹 "قرآن کریم درباره هدف و برنامه رسمی طاغیان چنین می فرماید: اینان، پیش از هر کاری کوشیدند که مردم را تباه کنند و بدین منظور، از سویی افرادی چون «سامری» و «بلعم باعورا» را برای مردم پرورش دادند 🔹 قرآن کریم درباره فرعون چنین فرموده است: ﴿ فاستخفّ قومه فأطاعوه ﴾ ؛ «فرعون با شست و شوی مغزی قوم خود در مصر، آنان را سبک و کرد تا توان به دست آوردن جزم علمی و عزم عملی نداشته باشند؛ آن گاه بر آنان مسلّط شد». خدا در این آیه نفرمود: مردم مصر مطیع فرعون بودند، زیرا افراد جامعه به راحتی زیر بار ستم نمی روند، بلکه فرمود: چون آنان بی خرد شده بودند، زیر بار زور رفتند... . 🔹 ملّتی که از برخوردار و از عزم ملّی بهره مند باشد، همان طوری که می کوشد پای خویش را از مرز گلیم بیرون ننهد، سعی می نماید دست خود را به نشان تسلیم در قبال بالا نبرد و سر خود را به علامت تعظیم در برابر ظالمِ غاشم پایین نیاورد. 2. اسیر کردن دین 🔹 امویان و دیگران با کردن علی (علیه السلام)، حق و دین را به انزوا کشاندند و با ریسمان افکندن بر گردن علی (علیه السلام)، دین را به اسارت گرفتند 🔻🔻و دینی که در بند اسارت باشد، پیروانی اسیر و بی اراده می پروراند. 3. دین فروشی : ، نشان بي عقلي حاكمان است 🔹بعد از رحلت پیامبر ، امویان و همفکران آن ها نمی خواستند از همان آغاز، کفر و بی دینی خویش را آشکار کنند. از این رو، از محو علنی اسلام خودداری کردند و به عداوت با آن تصریح ننمودند بلكه با دین اسیر از راه فریب مردم و ریاکاری و تفسیر دین به رأی، میل و هوس خویش عمل می کردند. امیرمؤمنان (ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر فرمود: «فإن هذا الدین قد کان أسیراً فى أیدى الأشرار یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا»... . 🔹 سالار شهیدان (علیه السلام) عدم شایستگی حاکمان اموی را در قالب یک قیاس منطقی چنین بیان فرمودند: مگر نمی بینید که سردمداران و حاکمان جامعه از پیروی نمی کنند و از روی نمی گردانند؛ «ألا ترون إلی الحق لا یعمل به و إلی الباطل لا یتناهی عنه»؟! و در جای دیگر فرمودند: عقل، بدون پیروی از حق کامل نمی شود و ناقص است؛ «لا یکمل العقل إلّا باتباع الحق». 👈👈بنابراین، امویان از عقل کامل بی بهره اند. اینان، تنها دارای عقل ابتدایی اند که چنین عقل و خردورزی ضعیف برای اداره جامعه کافی نیست. 👈👈پس، اینان سزاوار حکومت بر مردم نیستند. از این رو، پزشک، مهندس، مدیر، حاکم و... نیز باید دارای عقل کامل و تخصص مورد نیاز باشند و نصاب عقل برای تصدّی یک مسؤولیت مهم، بالاتر از نصاب عقل برای تکلیف ابتدایی است که در تازه بالغان ملحوظ می گردد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 155 تا 162 ايت اله جوادي املي كانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و در مكتب ✅فردی به نام ابن سکیت از امام علی ابن موسی الرضا(ع) می پرسد: امروز بر مردم کدام است؟ امام(ع) می فرماید: ، با عقل است که سخنی را که واقعا از خداست و صادقانه به او نسبت داده شده است، شناخته و تایید می شود و سخنی که از خدا نیست و به دروغ به خدا نسبت داده شده، شناخته و تکذیب می شود. ابن سکیت عرض می کند: به خدا قسم جواب همین است (تحف العقول، ص473). 👈مطابق این سخن عقل حجتی است که بر همه حجیت های دیگر حکومت دارد و حتی سخن انبیاء را باید با آن سنجید. در طول تاریخ کم نبوده اند کسانی که پرچم بر افراشته اند و مدعی شده اند که از طرف خدا سخن می گویند و خداوند آنان را به سمت ها و ماموریت های رسالت و امامت و ولایت و وصایت و مسیح بودن و ... برانگیخته است. سخن کدامیک ازاینان را باید پذیرفت و به عنوان سخن خدا حساب کرد؟ همچنین در تاریخ یک دین و به مرور زمان قرائت ها و روایت های بسیار پرشماری از دین پیدا می شود و هر یک مدعی اند که دیانت راستین را او و تنها او ارائه می کند. به هر حال بازار دین بسیار شلوغ و پر سر و صدا بوده و هست. از سوی دیگر همه این مدعیان از آنجا که مدعی این بوده اند که از طرف خدا سخن می گویند مدعی حجیت نیز بوده اند و از مردم تبعیت را طلب می کرده اند. 🌴سخن امام رضا(ع) در این رابطه این است که انسان یک ابزار سنجش و میزان بیشتر ندارد و او است که چه سخنی حق است و چه سخنی باطل و او تعیین می کند که چه سخنی را باید گردن نهاد و پذیرفت و چه سخنی را نباید پذیرفت و بلکه باید رد کرد. این ابزار سنجش و این داور، است. این عقل است که باید داوری کند که چه کتابی حق است و از جانب خداست و چه دینی حق است و چه شخصی حق است و درست می گوید و اگر در ادیان مختلف ادعای اعجاز برای اثبات حقانیت شده، کدام درست است و اگر برای هر اندیشه ای استدلال می شود کدام استدلال درست و صحیح است و ... ✅امام(ع) در سخنی دیگر ارزش تعقل و خرد ورزی را به گونه ای دیگر بیان می کند: «عبادت به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه به زیادی در امر خداست» (همان، ص466). اگر در روایت قبلی سخن از حجیت عقل بود در این روایت سخن از ارزش تعقل و تفکر در امر دین است. از این حدیث بر می آید که در امر دینداری، خردورزی بیش از هر عمل دیگری ارزشمند است و هیچ عملی را نمی توان با آن قیاس کرد. علت این امر آشکار است. 🔻دینداری ای که همراه با اندیشه و خردورزی نباشد به معنای و تبعیت از این و آن است و این دینداری سفیهانه است. یک چنین دینداری ای نه تنها جامعه را اصلاح نمی کند بلکه به تباهی می کشاند. دینی که همراه خرد ورزی نباشد دین نیست، ✅چرا که به فرموده رسول خدا(ص) «جانمایه آدمی اوست و کسی که خرد ندارد ندارد» (گزیده میزان الحکمه، ص538). ✅امام رضا(ع) باز به گونه ای دیگر بر جایگاه عقل و خرد در حیات معنوی انسان تاکید می کند: «دوست هر آدمی خرد اوست و دشمن او اوست» (کافی، ج1، ص11). 👈این خرد آدمی است که در همه حال یار و یاور اوست و چراغی است که راه را روشن می کند و حق را از باطل متمایز می سازد و راه سعادت و کمال را به او نشان می دهد. در مقابل عقل، سفاهت قرار دارد که دشمن انسان است چرا که انسان را به بیراهه می برد و او را به باطل پرستی و سقوط می کشاند. 👈و باز درحالی که رسول خدا(ص) دوست داشتن مردم را پس از ایمان بالاترین عمل به حساب می آورد (نهج الفصاحه، ص281)، امام (ع) این امر را نصف عقل می شمارد: « مردم نصف است» (تحف العقول، ص467). آری! این جایگاه عقل و خردورزی در دینداری در است. در این مکتب، دینداری بدون خردورزی و تعقل بی معنا و بیراهه است. ✍دكتر عبدالرحيم سليماني کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
، ممدوح يا مذموم؟ 🛑قسمت نهم : در پرتو تفکر قرآنی و عقلی ✅انسانی که است و عقلانیت را پیشه خود ساخته است هرگز متعصب نخواهد بود چون همه انواع تعصب ریشه در عدم استدلال‌گرایی و خردورزی شخص متعصب دارد با این وصف در مورد تعصب دینی می‌توان گفت: ↩️ اولاً: انسانیت انسان به عقل اوست پس باید تابع عقل بود نه تابع احساسات و عواطف نابجا و غیر منطقی؛ ↩️ ثانیاً: دین حق در سایه یافتنی است و اسلام هرگز نگفته است دین را بدون انتخاب کنید؛ بلکه به تعبیر علامه طباطبایی: ⭕«این آیات، مقاصد خود را با دلایل و حجت‌های کافی، به غریزه واقع‌بینی و درک استدلالی انسان عرضه می‌دارد 👈👈هیچ یک از این آیات نمی‌گوید که مقصد مرا بی‌چون و چرا بپذیرید و پس از آن به‌عنوان تفنن یا هدف دیگری به استدلال بپردازید، بلکه می‌گوید: آزادانه به عقل سلیم خود مراجعه کنید، اگر چنانچه سخن مرا به همراه دلایل و شواهدی که ذکر می‌کنم، تصدیق نمودید (و قطعاً هم خواهید کرد) بپذیرید (و این همان طرز تفکر فلسفی و استدلال آزاد است)» (طباطبایی، شیعه، ص 192). فقها نیز تصریح دارند که باید اصول دین را از روی استدلال پذیرفت نه از روی تقلید و تعبد. 👌به فرموده علامه طباطبایی بیش از سیصد آیه در قرآن کریم در ستایش و سفارش به و تدبر وجود دارد 📚(طباطبایی، 1390، ج 5، ص 255) و «اسلام دینی است که با توحید آغاز می‌گردد و توحید مسئله‌ای است تعقلی که تقلید و تعبد در آن جایز نیست، حتماً باید تعقل و استدلال و تفلسف در آن باشد» 📚 (مطهری، ج 30، ص 109). ❓آیا تحقیق، چیزی غیر از معیار قرار دادن عقل و به‌کار گرفتن قوه تفکر بدون هرگونه پیش‌داوری و تعصب، برای رسیدن به دین حق است و آیا این‌که باید اصول دین را از روی استدلال پذیرفت، معنای جز خردورزی و عقلانیت دارد؟ همچنان که در انتخاب دین عقل معیار است و باید با عقل و استدلال دین حق را پذیرفت و حقانیت و صدق هر چیزی از راه و دلیل اثبات شدنی است، این معیاربودن عقل و استدلال، باید همیشگی و در تمام زمینه‌ها باشد تا انسان از راه حق و حقیقت دور نشود و در دام جهل و کور نیفتد. ⁉چرا عقل زمانی که بر نفع مدعای تو استدلال نماید برایت معتبر است؛ اما زمانی که همین عقل با دلیل دیگری مدعایت را رد می‌کند معتبر نیست؟! ثالثاً: اگر ما نباشیم حتی در دین و مسائل دینی نیز به بن‌بست مواجه می‌شویم به این صورت که اگر فردا کسی بیاید و ادعا کند که من دین جدیدی آورده‌ام مثل کسانی که بعد از پیامبر اسلام، ادعای پیامبری کردند یا ادعا کند که من خلیفه پیامبر هستم، ما این ادعاها را چگونه رد کنیم ؟ و با چه معیاری مدعای او را ارزیابی کنیم و بر فرض بپذیریم؟! اگر به او بگویی دین تو حق نیست و تو حق نداری چنین حرفی بزنی و چنین ادعا کنی، می‌تواند برای ما بگوید، چرا تو حق داشته باشی و ادعای حقانیت کنی؛ اما من حق نداشته باشم؟ چه دلیلی وجود دارد؟! و اینجا است که بازهم برمی‌گردیم به استدلال‌گرایی که باید استدلال اقامه کرد یا ادعای او را رد کرد و یا بر فرض پذیرفت. ⭕اگر راه استدلال بسته شود راه برای خشونت و فریب‌کاری باز می‌شود و عوام را با فریب‌کاری و خواص را با خشونت از سرراه برمی‌دارند؛ بنابراین برای این‌که در دین نیز به بن‌بست مواجه نشویم لازم است، استدلال‌گرایی را پاس بداریم و👈👈 علاوه‌بر آن‌که دین خود را با استدلال و معیار قراردادن عقل می‌پذیریم، حاضر باشیم حرف دیگران را نیز بشنویم و با زبان استدلال و برهان، سخن دین خود را با سایر مردم در میان بگذاریم. 👈پس اگر راه فلسفی باز بود، راه تعصب دینی بسته می‌شود و یگانه راه از میان برداشتن تعصبات دینی که باعث انواع و اقسام خشونت می‌شود؛ ترویج تفکر عقلی و خردورزی و این‌که با دیگران فقط از در دلیل و برهان درآییم تا کار به خشونت کشیده نشود. و قومی نیز از آنجای که مستند به هیچ دلیلی نیست، از منظر قرآن و عقل محکوم است و با و عقل از میان خواهد رفت؛ چون اگر ما تابع عقل باشیم به این معنا است که هیچ مدعایی را بدون دلیل نپذیریم و دست به هیچ کار و عملی نزنیم مگر این‌که مورد تأیید عقل باشد و برتری نژادی مستند به هیچ دلیلی نیست. 🖊نویسنده:غلام سرور عظیمی دوفصلنامه يافته هاي فقهي معارفي 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت ششم: حجيت عقل و اهميت انديشه‌ورزي در دين از نگاه امام رضا ع 💠ابن سکّیت از ع پرسید: امروز چه چیزی بر مردم است؟ امام ع فرمود: امروز بر مردم است؛ با می‌توان فهمید که چه کسی به خدا نسبت می‌دهد تا او را کنیم؛ با عقل می‌توان فهمید که چه کسی به خدا نسبت می‌دهد تا او را کنیم. ابن سکیت عرض کرد: 👌 به خدا قسم جواب همین است! 📚 تحف‌العقول، سخنان امام رضا ع ┄┄┅┅┅┅┄❅🌱🌹🌱❅┄┅┅┅┅┄ ✅مطابق این سخن 👈عقل حجتی است که بر همه حجیت های دیگر حکومت دارد و حتی سخن را باید با آن سنجید. در طول تاریخ کم نبوده اند کسانی که پرچم بر افراشته اند و مدعی شده اند که از طرف خدا سخن می گویند و خداوند آنان را به سمت ها و ماموریت های رسالت و امامت و ولایت و وصایت و مسیح بودن و ... برانگیخته است. سخن کدامیک ازاینان را باید پذیرفت و به عنوان سخن خدا حساب کرد؟ 🔻همچنین در تاریخ یک دین و به مرور زمان و روایت های بسیار پرشماری از دین پیدا می شود و هر یک مدعی اند که دیانت راستین را او و تنها او ارائه می کند. به هر حال بازار دین بسیار شلوغ و پر سر و صدا بوده و هست. از سوی دیگر همه این مدعیان از آنجا که مدعی این بوده اند که از طرف خدا سخن می گویند مدعی حجیت نیز بوده اند و از مردم تبعیت را طلب می کرده اند. 🔻🔻سخن امام رضا(ع) در این رابطه این است که انسان یک ابزار سنجش و میزان بیشتر ندارد و او داور است که چه سخنی حق است و چه سخنی باطل و او تعیین می کند که چه سخنی را باید گردن نهاد و پذیرفت و چه سخنی را نباید پذیرفت و بلکه باید رد کرد. 👈👈 این ابزار سنجش و این ، است. این عقل است که باید داوری کند که چه کتابی حق است و از جانب خداست و چه دینی حق است و چه شخصی حق است و درست می گوید و اگر در ادیان مختلف ادعای اعجاز برای اثبات حقانیت شده، کدام درست است و اگر برای هر اندیشه ای استدلال می شود کدام استدلال درست و صحیح است ✅امام(ع) در سخنی دیگر ارزش و خرد ورزی را به گونه ای دیگر بیان می کند: «عبادت به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه به زیادی در امر خداست» (همان، ص466). اگر در روایت قبلی سخن از حجیت عقل بود در این روایت سخن از ارزش تعقل و تفکر در امر دین است. 🔻 از این حدیث بر می آید که در امر دینداری، بیش از هر عمل دیگری ارزشمند است و هیچ عملی را نمی توان با آن قیاس کرد. علت این امر آشکار است. 🔻دینداری ای که همراه با اندیشه و خردورزی نباشد به معنای و از این و آن است و این است. یک چنین دینداری ای نه تنها جامعه را اصلاح نمی کند بلکه به تباهی می کشاند. دینی که همراه خرد ورزی نباشد دین نیست، ✅چرا که به فرموده رسول خدا(ص) «جانمایه آدمی اوست و کسی که خرد ندارد ندارد» 📚(گزیده میزان الحکمه، ص538). استاد اردستانی قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛