eitaa logo
قران پویان
462 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
694 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت هفتم: 🔻🔻انكار ضروري دين، وقتي است كه فرد به ضروري بودن ان امر و تشريع آن از طرف پيامبر يقين داشته باشد و انرا انكار كند ✳"یکی از موجبات ارتداد که احکام ویژه ای در نظام کیفری اسلام بر آن مترتب میشود انکار یکی از ضروریات دین است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا در انکار ضروری دین ـ که موجب است ـ علم و آگاهی شخص انکارکننده هم نقش دارد یا اینکه انکار ضروری دین به هر صورتی که باشد موجب ارتداد میشود؟ ✳ در مقاله حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی به نقش علم در انکار ضروری دین پرداخته و نتایج حاصل از آن در مجموع بیانگر این است که و آگاهی انکارکننده به ضروری دین بودن آنچه انکار میکند از شروط اصلی تحقق ارتداد است. ✳محقق اردبیلی ضروری دین را با دایره ای وسیعتر معنا میکند: «مقصود از ضروری دین که منکر آن کافر میشود موضوعاتی است که یقیناً ثابت شده است بخشی از دین است اگر چه با دلیل و استدلال باشد و اجماعی هم در بین نباشد چون دلیل کافر بودن منکر ضروری دین انکار شریعت و انکار صداقت پیامبراسلام در موضوعی است که آن را انکار میکند با اینکه به طور یقین میداند آنچه را انکار میکند به صورت یقین در اسلام ثابت شده است» در نظر محقق اردبیلی، ضروری دین جزو امور بدیهی و روشنی که نیازمند به اثبات نداشته باشد، نیست، بلکه ضروری دین باید با دلیل و استدلال در نزد منکر آن اثبات شود و فرد منکر به درجه یقین رسیده باشد و بعد از آن ضروری دین را انکارکند. ✳شهید اول نیز معیار انکار ضروری دین را ثابت بودن آن در نزد انکارکننده میداند و در بخشی از تعریف مرتد آورده است: «هر کسی منکر آن چیزی است که میداند ضروری دین بودن آن ثابت شده است و یا آنچه ضروری دین است را با آنکه نزد او ثابت شده است را انکار میکند مرتد است» معیار ضروری دین در نزد شهید ثانی نیز آن دسته از مسائل و احکامی هستند که حکم آن در دین اسلام برای همه ثابت شده است، بنابراین اگر کسی با مواردی که اجماعی نیست و در مورد آن اختلافنظر وجود دارد مخالفت کند منکر ضروری دین محسوب نمیشود. او در این مورد میگوید:«معیار انکار ضروری دین، انکار نمودن اموری است که وجود دارد که آنچه انکار میشود ضروری دین است» ✳مرحوم آیت الله خویی در جواب این سوال که کسانی که واجب بودن حجاب یا روزه و حرام بودن شراب و ضروریات دیگر دین را انکار میکنند آیا این انکار موجب خروج آنان از دین میشود؟ مینویسد: «اگر منکر ضروری دین متوجه باشد و آنچه انکار میکند ازضروریات دین است به نحوی که این انکار، به انکار رسالت پیامبراسلام منجر میشود مرتد است ولی اگر انکار او انکار رسالت نباشد موجب نیست.» 🛑 نتیجه گیری 👈از مجموعه مباحث مطرح شده نتیجه گرفته میشود که منکر ضروری دین زمانی محسوب میشودکه در شریعت مقدس اسلام حکم بودن آن، ثابت بوده و به یقین پیامبر اسلام آن را آورده است و چنین فردی به درجه رسیده باشد و بعد از آن ضروری دین را انکارکند. بنابراین علم و آگاهی انکارکننده به ضروری دین از شروط اصلی تحقق ارتداد است. 📌همچنین با توجه به معانی مختلف لفظ کافر در روایات و احتمالات مختلفی که از آن معانی قابل برداشت است و نبودن اجماع، به این نتیجه رسیدیم که انکار ضروری دین سبب مستقل برای تحقق ارتداد نیست، بلکه منکر ضروری دین اگر انکارش مستلزم انکار دین و رسالت باشد مرتد محسوب میشود و این نظر با مبانی شرعی و عقلانی به دلیل قاعده درء و اصل احتیاط نیز سازگارتر است. 👈بنابراین به محض انکار ضروری دین نمیتوان حکم به بودن شخص داد، بلکه اگر انکار ضروری دین توسط مرتد به دلیل وجود سوالات و او باشد باید پاسخ به سوالات او مورد توجه قرار گرفته و اگر برای حاکم ثابت شود که مهلت خواستن مرتد برای حل شبهه از روی عناد و بخاطر فرار از مجازات و ایجاد فتنه و تضعیف اعتقادات مسلمانان نیست، لازم است مدت زمانی که موجب از بین رفتن و سوالات او باشد به او مهلت داده و او را مورد ارشاد و راهنمایی قراردهد 🖋برگرفته از مقاله استقلال در سببیت انکار ضروری دین و نقش علم در تحقق ارتداد ٢ ، رحیم وکیلزاده ١ عادل اصغرپور طلوعی ٤ ، محسن شکرچیزاده ٣ ، محمدعلی حیدری 📃مجله فقه و مبانی حقوق اسلامی، سال پنجاه و یکم، شمارۀ اول، بهار و تابستان ١٣٩٧ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌷 و 🛑قسمت اول را با و باید شناخت و نه با کورکورانه. خداوند از عمل كسي كه در دينش تفقه نكرده، راضي نيست ✅امام (ع) می فرماید: «تفقهوا فی دین الله، فان الفقه مفتاح البصیرة و تمام العبادة و السبب الی المنازل الرفیعة و الرتب الجلیلة فی الدین و الدنیا. و فضل الفقیه علی العابد کفضل الشمس علی الکوکب. و من لم یتفقه فی دینه لم یرض الله له عملا؛ 🔻در دین خدا آگاهی پیدا کنید، چرا که آگاهی کلید بصیرت و روشن بینی و کمال عبادت است و باعث می شود انسان به درجات بلند و مراتب ارزشمند در دین و دنیا دست یابد. و برتری کسی که از دین آگاهی دارد نسبت به عابد مثل برتری خورشید نسبت به دیگر ستارگان است و کسی که در دین آگاهی نداشته باشد خداوند اعمالش را نمی پسندد» (تحف العقول، کوتاه سخنان امام کاظم«ع»). 🛑کلمه در آیات و روایات به معنای شناخت عمیق دین است که شاید بتوان آن را معادل اسلام شناسی قرار داد (مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، اصول فقه، فقه، ص53-54). ♦️واژه تفقّه به معنای تلاش برای شناخت دین است. اگر عقل انسان ها دینداری را بر آنان واجب و لازم کرده است همین عقل دین شناسی و تلاش برای شناخت درست دین را به عنوان مقدمه تکلیف، واجب می کند. کما اینکه عقل و خرد آدمی حق پرستی و تسلیم بودن نسبت به حق را تکلیف می کند و امام کاظم(ع) از لقمان حکیم نقل می کند که: «تواضع للحق تکن اعقل الناس؛ در مقابل فروتن باش تا مردم باشی» (تحف العقول، وصیت امام کاظم«ع» به هشام). اما اگر عقل می گوید انسان باید در مقابل حق و حقیقت تسلیم باشد، قطعا همین عقل حکم می کند که انسان باید مطالعه و تامل کند تا با روشن بینی و بصیرت مصادیق حق را بشناسد تا به آنها گردن نهد. اگر تنها تکلیف انسان در این دنیا است، عقل و خردی که چنین حکمی را داده است می گوید باید مطالعه و تفکر و تعمق کنی تا مصادیق حق را بشناسی و الا به هیچ وجه معذور نیستی. هیچ کس نمی تواند در پیشگاه خداوند مدعی شود که من حق پرست بوده ام، اما درباره حق اندیشه نکرده ام و آنچه را که دیگران گفته اند چشم بسته پذیرفته ام و به آن گردن نهاده ام. حتی کسی که می خواهد تسلیم حق و حقیقت باشد در صورتی معذور است که وظیفه حق شناسی خود را انجام داده باشد. امام کاظم(ع) در سخنی که نقل شد مطالعه و دقت در دین خدا را کلید بصیرت و روشن بینی می شمارد و می فرماید که هیچ عبادتی بدون مطالعه و تفکر و روشن بینی، کامل و تمام نیست و هیچ درجه و مقامی بدون تامل و مطالعه حاصل نمی شود و این امر، هم در امر دین و هم دنیا صادق است. 🔴معنای این سخن این است که دینداری با تبعیت کورکورانه هیچ سنخیتی ندارد و تمام ارزش آن به بصیرت و روشن بینی است که با مطالعه و دقت حاصل می شود. به همین جهت است که آن حضرت پس از آنکه به برتری نسبت به اشاره می کند می فرماید که 👈👈هیچ عملی نزد خدا ارزشمند نیست مگر اینکه از آگاهی دینی ناشی شده باشد. 🔹امام موسی ابن جعفر(ع) کسانی را که نمی کنند و از این و آن تبعیت می کنند مذمت می کند و به این آیه قرآن مجید استناد می کند که: «و هرگاه به آنان گفته می شود پیروی کنید از آنچه خدا نازل کرده می گویند بلکه پیروی می کنیم آنچه را که آباء و اجدادمان بر آن بودند. آیا اینگونه نبود که پدرانشان نیز تعقل نمی کردند و در نتیجه راه درست را نیافته بودند (انفال/22)» (تحف العقول، وصیت امام کاظم(ع) به هشام). ♦آن حضرت می فرماید که خدا به اهل فهم و بشارت داده و فرموده است که: مژده بده به بنده های من، کسانی که سخن را می شنوند و از بهترین آنها پیروی می کنند. اینان کسانی هستند که خدا هدایتشان می کند و اینان همان خردمندان هستند (زمر/17 و 18). همچنین خدا نیز وقتی با بندگان سخن می گوید با دلیل روشن سخن می گوید و حتی خود را با دلیل معرفی می کند (همان). ⭕ پس مطابق سخنان امام کاظم(ع) و نیز آیات و روایات اسلامی دینداری با مطالعه و تعقل و تدبر رابطه ای تنگاتنگ دارد و با تبعیت کورکورانه هیچ سنخیتی ندارد. 👈انسان ها در همه زمان ها وظیفه دارند که درباره ، خود و تامل کنند و از دیگران تقلید و تبعیت نکنند. اما این امر هرچند در همه زمان ها سختی های خاص خود را دارد ولی در برخی زمان ها سختی اش بسیار بیشتر است. در برخی از زمان ها شناخت دین واقعی بسیار مشکل است و آن زمانی است که حاکمان از دین به عنوان ابزاری برای استحکام و تداوم قدرت خود استفاده کنند. 🎙استاد سليماني قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت دوم 🟨هم بايد با باشد هم . مردم نبايد دين و رهبرانشان را انتخاب كنند 👌فرمود قُلْ هذِهِ سَبِيلي أَدْعُوا إِلَي اللَّهِ عَلَي بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي... فرمود ما سه گروهيم بالأخره گروه انبيا هستند و علما هستند و توده مردم. ما روي بينايي شهودي مرم را دعوت مي‌كنيم علما روي بيناييهاي علمي و تحقيقي كه همان علم حصولي و مانند آن است دعوت مي‌كنند توده مردم هم بايد رهبرانشان را انتخاب بكنند اين چنين نيست كه ما .. عَلَي بَصِيرَةٍ. دعوت بكنيم مردم مجاز باشند هر كسي را خواستند انتخاب بكند پس اين تثليث با بصارت همراه است . 💫در رأس هرم وجود مبارك پيغمبر قرار دارد (ص) و اهل بيت (عليهم السلام) كه . عَلَي بَصِيرَةٍ. دعوت مي‌كنند در دامنه اين هرم هم اولياي الهي علما فقها حكما مردان حق مبلغان الهي اينها قرار دارند كه عَلَي بَصِيرَةٍ . دعوت مي‌كنند دامنه اين هرم مردم‌‌اند كه : عَلَي بَصِيرَةٍ. تشخيص مي‌دهند و مي‌پذيرند. 👈اين كه فرمود أَدْعُوا إِلَي اللَّهِ عَلَي بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي. يعني ما كارهايمان دعوت بصيرانه است شما كارهايتان باشد بالأخره ما يا يا . 👈مقلد ديگر نبايد در تقليد مقلد باشد اين بايد در تقليد باشد . اين بايد بررسي كند اطمينان پيدا كند كه اين رهبر عَلَي بَصِيرَةٍ. دعوت مي‌كند اين عالم عَلَي بَصِيرَةٍ دعوت مي‌كند پس اينكه فرمود . قُلْ هذِهِ سَبِيلي أَدْعُوا إِلَي اللَّهِ عَلَي بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي.. ♦اين معنايش اين است كه ما هر سه گروه عَلَي بَصِيرَةٍ كار مي‌كنيم هم محققان ما هم مقلدان ما هم رهبران ما هم رهروان ما 💠 🔹 شما باید به برسید. تمام این بی راهه رفتن ها و كج راهه رفتن های تكفیری ها و امثال آنها، برای این است كه به حیات عقلی نرسیده‌ اند؛ 👈👈هر چه را كه خودشان باور كردند، و لا غیر! تا چیزی مخالف با فهم اینهاست، فوراً دست به شمشیر می‌ شوند. 🎙ايت اله جوادي آملي 🖍تفسير سوره يوسف و زمر قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت سوم: ❗️بزرگترین علت ما مسلمین این است که دست از تفقّه یعنى فهم عمیق اسلام برداشتیم ✅وظیفۀ در تمام مسائل یک نکتۀ عجیبى هست و آن نکته این است: در اسلام، هم دستور علم یعنى آموزش است و هم دستور فقه است. یعنى عمیق آموختن، آموزش عمیقانه. کلمۀ «علم» با کلمۀ «فقه» این تفاوت را دارد که علم یعنى دانستن، یاد گرفتن؛ هر یاد گرفتنى علم است ولى هر یاد گرفتنى فقه نیست. فقه از نظر لغت عربى و از نظر اصطلاح قرآن یعنى آموزش عمیق، آموزشى که به درون حقیقت نفوذ پیدا کند. به عنوان مثال، خود علماى ما اصطلاحى دارند؛ یک وقت مى‌گویند «علم الحدیث»، یک وقت مى‌گویند «فقه الحدیث». لهذا در احادیث وارد شده است: «اِعْقِلُوا الْحَديثَ عَقْلَ دِرايةٍ لا عَقْلَ رِوايةٍ‌» یعنى احادیث را بفهمید، تعقل کنید، تعقل از روى درایت و این که حقیقت و مقصود را دریابید، نه فقط تعقل کنید که الفاظش را حفظ کنید و براى دیگران نقل کنید. البته نه اینکه آن کار را نکنید، بلکه آن مهم نیست، عمده عقلِ درایت است. جملۀ دیگرى هست: «حَديثٌ تَدْريهِ خَيرٌ مِنْ ألْفٍ تَرْويهِ‌» یعنى یک را که و کشف کنى و معنى‌اش را درک کنى بهتر است از اینکه هزار حدیث دیگر را روایت و نقل کنى. این را مى‌گویند «فقه». 🛑حالا ما در اسلام غیر از مسئلۀ علم و آموزش، دستور فقاهت در داریم. این فقاهتى که در دین و در احادیث وارد شده است، همین طورى که علما گفته‌اند اختصاص به فقهِ در احکام ندارد؛ در تمام مسائل دینى، ما موظفیم فقیه باشیم. ما باید در توحید فقیه باشیم، در نبوت فقیه باشیم، در امامت فقیه باشیم، در معاد فقیه باشیم، در سیستم اخلاقى اسلام فقیه باشیم، در سیستم اجتماعى اسلام فقیه باشیم، در سیستم اقتصادى اسلام فقیه باشیم، 👈در همه چیز مربوط به اسلام باید باشیم. 🟢گرایش ما به یکى از وظایف ما در درجۀ اول همین است که خودمان در دینمان فقیه باشیم، اسلام را عمیقاً درک کنیم. ⭕⭕ ما باید اعتراف کنیم که یکى از علل ما مسلمین و شاید بزرگترین علت انحطاط ما مسلمین این است که دست از تفقّه یعنى فهم عمیق اسلام برداشتیم؛ 👈همان چیزى که شیخ الطائفه در اول کتاب مبسوط از گروهى از شیعیان شکایت مى‌کند و مى‌گوید اینها دچار جمود شده‌اند؛ چون دچار شده‌اند از مى‌ترسند، از استنباط مى‌ترسند، از تفریع و رد فروع بر اصول مى‌ترسند، از تطبیق اصول و کلیات بر فروع جزئیه مى‌ترسند، اینها مردم جامدى هستند. ما هم خیلى به جمود گراییدیم. 😔😔 ولى دین اسلام دینى است که با سازگار نیست، با فهم عمیق سازگار است. اگر اسلام را عمیقاً فهم کنیم مى‌بینیم تمام مشکلاتى که امروز در فلان مسئله و فلان مسئله دچارش هستیم اسلام خودش حل کرده است. 💫ادامه دارد 🖋استاد شهيد مرتضي مطهري، كتاب حق عقل در اجتهاد قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت چهارم: ✅ از زبان ص و 💫 پیغمبر اکرم وقتى که على بن ابى‌طالب مى‌خواهد آن سفر تبلیغى را به یمن برود، او را مى‌خواهد، سر رفتن یک دعا مى‌کند. فرمود: «أللّهُمَّ فَقِّهْهُ فِى الدّين» 🤲خدایا او را در دین بگردان؛ یعنى آن عمق دین را، هر چه هست، به روى على باز کن. ✅خود امیرالمؤمنین به پسرش امام حسن مجتبى علیه السلام در آن وصیت معروف مى‌فرماید: 💫«يا بُنَىَّ‌! تَفَقَّهْ فِى الدّين» پسرکم! اسلام را عمیقاً درک کن، اسلام را بیاموز نه آموزش سطحى بلکه آموزش عمقى. ❇جملۀ علیه السلام دربارۀ در حسین بن على ع هم جمله‌اى در همین زمینه دارد. شب عاشوراست. اصحاب خودش را جمع کرده است. چه محیط پرهیجانى و چه لحظات حساسى! بعد از آن وقایعى است که عصر تاسوعا رخ داده است و مطلبْ قطعى است که فردا چه رخ مى‌دهد. امام اصحاب را در خیمه‌اى جمع مى‌کند. همه با هیجانى آمده‌اند آنجا جمع شده‌اند. مى‌خواهند خطابۀ بن على را گوش کنند، ببینند خطابه با چه جمله‌اى شروع مى‌شود. با این جمله‌ها شروع شد: ❣ «اَللّهُمَّ اِنّى أحْمَدُك عَلى أنْ أكرَمْتَنا بِالنُّبُوَّةِ‌، وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ‌، وَ فَقَّهْتَنا فِى الدّينِ‌» پروردگارا! من تو را سپاس مى‌گویم و شکر مى‌کنم؛ خدایا من تو را شکر مى‌کنم بر نعمتهاى عظمایى که به ما دادى که هیچ نعمتى جانشین آن نعمتها نمى‌شود. یکى این که نبوت را در خاندان ما قرار دادى. چه نعمتى از این بالاتر که من عضو خاندان مقدس نبوت هستم‌؟! «وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ‌» خدایا این نعمت عظمى را تو به ما عنایت کردى که علم قرآن به ما آموختى. علم قرآن نزد ماست. قرآن را ما مى‌فهمیم. «وَ فَقَّهْتَنا فِى الدّينِ‌» خدایا ما را در دین متفقّه کردى که ما دین تو را عمیقاً آموختیم، به عمق دستورات تو پى برده‌ایم، به روح اسلام پى برده‌ایم. 🛑این جمله‌ها چند تا معنا داشت. یک معنایش این است: ایها الناس! بدانید این نهضت من ناشى مى‌شود از آن طرز تفکرى که من در دین دارم. اى بسا اگر غیر من کسى اینجا مى‌بود جور دیگرى فکر مى‌کرد ولى من که دین را به عمقش مى‌فهمم، مى‌فهمم که باید چنین کارى را بکنم. معنى دیگرى هم داشت و آن این است که سپاسگزار خدا هستم: «أللّهُمَّ اِنّى أحْمَدُک عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ‌» 🤲خدایا من تو را تنها در خوشیها سپاسگزار نیستم؛ یعنى پروردگارا! من روزى در دامن پیغمبر بودم، روزى در بغل پیغمبر بودم، روزى پیغمبر من را روى دوش خودش مى‌گرفت، محترم‌ترین و عزیزترین افراد بودم. خدایا من تو را بر چنین روزى سپاس مى‌گویم، بر آن روزى هم که در سختى گرفتار باشم باز سپاس مى‌گویم، مثل همان روز. من آن لحظاتى که در راه انجام وظیفه خودم، در راه خدمت به خودم (آن دینى که فقیهانه او را درک کرده‌ام) در راه حقیقتْ روى آن ریگهاى گرم و زمین داغ افتاده باشم، لبهایم تشنه باشد، زبانم خشک باشد، بدن اصحاب و یاران و فرزندانم قلم قلم شده باشد، سخت‌ترین ایام زندگى‌ام را هم طى کنم، باز خدایا زبانم به شکر تو و رضاى تو باز است، خواهم گفت: «الهى! رِضاً بِقَضائِک‌، تَسلیماً لِأمْرِک‌، لا مَعبودَ سِواک یا غِیاثَ الْمُستَغیثینَ‌». و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرین و لاحول و لاقوة الا باللّه العلىّ العظیم. 🤲خدایا عاقبت امر همۀ ما را ختم به خیر بفرما، ما را در بگردان، توفیق خلوص نیت به همه کرامت کن. 🖊📚استاد شهيد مرتضي مطهري، كتاب حق عقل در اجتهاد قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت پنجم: حرف معصومين را هم بايد تبعيت كرد نه كوركورانه و اجباري. نمونه اي از تمجيد در در ميدان جنگ توسط ع ✅براي حركت به سمت اکثریت مطلق کوفه با امیر المؤمنین همراه شدند. کمتر کسی در کوفه است که به چشم بیاید و همراه نشده باشد. (إِلَّا أَنَّ أَصْحَابَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ أَتَوْه‏) 👈شاگردان عبد الله بن مسعود که خودشان را فقهای برجسته می دانند، دو گروه محضر امیر المؤمنین آمدند. یک گروه گفتند که برای ما هنوز حق معلوم نیست. بالاخره خون مسلمان حساس است. ما با شما می آییم، نزدیک شما یک لشکری تشکیل می دهیم. لشکر قرای فقهای شاگردان ابن مسعود. ابن مسعود آدمی است که شاگرد زیاد دارد. شما یک سپاه هستید، یک سپاه هم معاویه است، یک لشکر کوچک ما هستیم. 👈👈ما می آییم رفتار را بررسی می کنیم، احتجاجات را می بینیم، با هر دو سپاه صحبت می کنیم تا را بشناسیم. اینجا اگر کسی جای امیر المؤمنین بود شاید به او بر می خورد. ♦حضرت فرمود: (مَرْحَباً وَ أَهْلا) احسنت. بارک الله. (هَذَا هُوَ الْفِقْهُ فِی الدِّین‏) احسنت. من نمی خواهم شما بیخودی بکشید. باید . برای شما تمام شود. اگر حالا حق را فهمیدید انکار کردید، قیامت هست ولی من نمی خواهم شما الکی شمشیر به دست بگیرید. 👈👈(هَذَا هُوَ الْفِقْهُ فِی الدِّین‏) همین است، همین است. 🔻 (وَ الْعِلْمُ بِالسُّنَّه) علم به پیغمبر همین است و هر کس نپذیرد ظالم است. بیایید بررسی کنید. بگذارید داشته باشید. حجت تمام شود. 👈👈من اصلاً نمی خواهم شما از من دفاع کنید. را بشناسید. اینها گفتند می آییم. همراه شدند با یک لشکر جدا. ⭕یک گروه دیگر آمدند گفتند برای ما به این راحتی حق روشن نمی شود. ما نمی توانیم بیاییم این جا مسلمان بکشیم. 🔻یک مأموریت دیگر برای ما بفرست. ما را به با بفرست. ربیع بن خثیم و دیگران چهارصد تا فقیه، عالم، قاری، آدم های سرشناس و صاحب نفود آمدند گفتند (إِنَّا شَکَکْنَا فِی هَذَا الْقِتَالِ عَلَى مَعْرِفَتِنَا بِفَضْلِکَ) ما می دانیم تو اصلاً قابل قیاس با معاویه نیستی (لَا غَنَاءَ بِنَا وَ لَا بِکَ وَ لَا الْمُسْلِمِینَ عَمَّنْ یُقَاتِلُ الْعَدُو) شاید در این همه جمعیت که داری به ما نیاز هم نداشته باشی ما می خواهیم به وظیفه خود عمل کنیم. 🔻حق برای ما روشن نیست. (فَوَلِّنَا بَعْضَ الثُّغُور) ما را مرز بفرست چون جامعه اسلامی مرزهایش با کفار همیشه درگیری داشت. شما ببینید چه قدر امیرالمؤمنین مظلوم است ما می رویم آن جا می جنگیم، میخواهیم به اسلام خدمت کنیم، تو را هم بهتر می دانیم ولی در این جنگ ما شک داریم. 🔻(فَوَجَّهَهُ عَلِیٌّ عَلَى ثَغْرِ الرَّی‏) بخش هایی از شمال ری هنوز فتح نشده بود. با کفار درگیر بودند. حضرت آن جا فرستادشان گفت بروید آن جا جهاد کنید. 👈اگر کسی بی جهت در شرکت نکند حضرت می کند. 👈👈 اما وقتی که دید دارد و بحث می کند حضرت نمی گوید فردا همراه من باشید. اصلاً این طوری نیست. 🖥حجت الاسلام كاشاني، برنامه سمت خدا شبكه سوم سيما، ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۹ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت ششم: حجيت عقل و اهميت انديشه‌ورزي در دين از نگاه امام رضا ع 💠ابن سکّیت از ع پرسید: امروز چه چیزی بر مردم است؟ امام ع فرمود: امروز بر مردم است؛ با می‌توان فهمید که چه کسی به خدا نسبت می‌دهد تا او را کنیم؛ با عقل می‌توان فهمید که چه کسی به خدا نسبت می‌دهد تا او را کنیم. ابن سکیت عرض کرد: 👌 به خدا قسم جواب همین است! 📚 تحف‌العقول، سخنان امام رضا ع ┄┄┅┅┅┅┄❅🌱🌹🌱❅┄┅┅┅┅┄ ✅مطابق این سخن 👈عقل حجتی است که بر همه حجیت های دیگر حکومت دارد و حتی سخن را باید با آن سنجید. در طول تاریخ کم نبوده اند کسانی که پرچم بر افراشته اند و مدعی شده اند که از طرف خدا سخن می گویند و خداوند آنان را به سمت ها و ماموریت های رسالت و امامت و ولایت و وصایت و مسیح بودن و ... برانگیخته است. سخن کدامیک ازاینان را باید پذیرفت و به عنوان سخن خدا حساب کرد؟ 🔻همچنین در تاریخ یک دین و به مرور زمان و روایت های بسیار پرشماری از دین پیدا می شود و هر یک مدعی اند که دیانت راستین را او و تنها او ارائه می کند. به هر حال بازار دین بسیار شلوغ و پر سر و صدا بوده و هست. از سوی دیگر همه این مدعیان از آنجا که مدعی این بوده اند که از طرف خدا سخن می گویند مدعی حجیت نیز بوده اند و از مردم تبعیت را طلب می کرده اند. 🔻🔻سخن امام رضا(ع) در این رابطه این است که انسان یک ابزار سنجش و میزان بیشتر ندارد و او داور است که چه سخنی حق است و چه سخنی باطل و او تعیین می کند که چه سخنی را باید گردن نهاد و پذیرفت و چه سخنی را نباید پذیرفت و بلکه باید رد کرد. 👈👈 این ابزار سنجش و این ، است. این عقل است که باید داوری کند که چه کتابی حق است و از جانب خداست و چه دینی حق است و چه شخصی حق است و درست می گوید و اگر در ادیان مختلف ادعای اعجاز برای اثبات حقانیت شده، کدام درست است و اگر برای هر اندیشه ای استدلال می شود کدام استدلال درست و صحیح است ✅امام(ع) در سخنی دیگر ارزش و خرد ورزی را به گونه ای دیگر بیان می کند: «عبادت به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه به زیادی در امر خداست» (همان، ص466). اگر در روایت قبلی سخن از حجیت عقل بود در این روایت سخن از ارزش تعقل و تفکر در امر دین است. 🔻 از این حدیث بر می آید که در امر دینداری، بیش از هر عمل دیگری ارزشمند است و هیچ عملی را نمی توان با آن قیاس کرد. علت این امر آشکار است. 🔻دینداری ای که همراه با اندیشه و خردورزی نباشد به معنای و از این و آن است و این است. یک چنین دینداری ای نه تنها جامعه را اصلاح نمی کند بلکه به تباهی می کشاند. دینی که همراه خرد ورزی نباشد دین نیست، ✅چرا که به فرموده رسول خدا(ص) «جانمایه آدمی اوست و کسی که خرد ندارد ندارد» 📚(گزیده میزان الحکمه، ص538). استاد اردستانی قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت هفتم: به ، با بی اعتنائی به «تفقه در دین» ✅دین اسلام در رابطه خودش، به ما دو دستور داده؛ اول: فرمود؛ دیندار باشید، سوره شوری آیه ۱۳ چنین است؛شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ... أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلدِّينَ؛ از دين، آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: را برپا داريد. دوم؛ دستور فرمود؛ در دین، داشته باشید. این مهم در سوره توبه آیه ۱۲۲ چنین آمده ؛فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ چرا از هر فرقه‏ اى از آنان دسته‏ اى کوچ نمى کنند تا در دین آگاهى عمیق پیدا کنند! ✅چیستیِ در دین؛ تفقه از ماده « » است. معنای فقه، مطلق فهم نیست، بلکه فهم عمیق و بصیرت کامل به حقیقت یک چیز را فقه می گویند. این معنای از تفقه در دین می تواند خود را در دوسطح نشان دهد. 1⃣معنای اول تفقه در دین تفقه در دین؛ گاهی بمعنای دین باوری و دین رفتاریِ درست و بجا در تمام شـؤون اسـلامـى؛ اعـم از آنـچـه مـربـوط بـه اصـول اعـتـقـادی و جـهان بینى باشد یا اخلاقیات یا اجـتـمـاعیات و یا عبادات و یا مقررات مدنى و یا آداب خاص در زنـدگـى فردى و یا اجتماعى است. در این صورت تفقه در دین وظیفه هر شخص دین داری خواهدبود. 2⃣معنای دوم تفقه در دین تفقه در دین؛ گاهی بمعنای تحصیل علوم مربوط به دین است که خروجی آن «تفقه مجتهدانه در دین» است. 👈 این اصطلاح در صدر اسلام بدین شکل امروزی آن مطرح نبوده و در قرون بعدی وارد گفتمان دینی شده است.در اینصورت دستور تفقه در دین، شامل همگان نمیشود و این وظیفه عده ای است که آمادگی ورود به های تحصیل علوم دینی را دارند. ما به جهتی که خواهیم گفت نمیتوانیم به این معنا وفادار باشیم. 🛑تفقه در دین است و نه فقط هر تفسیری از آیه سوره توبه که خروجی آن این باشد که آیه منحصر به طلاب علوم دینی و مجتهدان شود، مورد نقد این قلم است. چون، اولا؛ چنین نگاه انحصاری در تفقه دینی در صدر اسلام مطرح نبوده و طبعا چیزی بنام حوزه های علوم دینی نبوده، بلکه آنچه بوده مسجد بوده و در آن، بیان احکام و معارف دینی بشکل ساده و همه فهم، اما دقیق و عمیق به مسلمین ارائه می شده. و آیه سوره توبه همگان را به آن فرا خوانده است. و ثانیا؛ وقتی معنا و مفاد آیه شریفه دارای شمول و فراگیری است، ما نمیتوانیم مانع از شمول آیه سوره توبه نسبت به همه مسلمانان شویم. در نتیجه همه مسلمین موظف اند؛ در حد و امکانات و مساعدت شرائط، به تمام احکام و معارف دینی آشنائی کامل داشته باشند. 🔻بله باید این اعتراف تلخ را داشته باشیم که چون به این دعوت بلکه دستور فرا گیرِ قرآن در جهت فهم عمیق دین، بی اعتنا شدیم و تفقه در دین را مختص مجتهدان حوزوی کردیم، وضع دینداری جامعه ما چنین شده که از گفتنش فراری هستیم! 🛑درموارد متعدد می بینیم تفقه در دین را ائمه (ع) وظیفه همگانی معرفی نموده اند. امام موسی کاظم( ع) فرمود: "در دین خدا، دنبال باشید، زیرا فهم عمیق در دین، کلید بصیرت و کمال عبادت و سبب تحصیل مقام‌های والا و مراتب شکوهمند در امور دین و دنیاست. و برتری فقیه بر عابد، مانند آفتاب است بر ستارگان و کسی که در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد." «تَفَقَّهُوا فی دینِ‌الله فَاِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَهِ، ...» (تحف العقول/ ۴۱۰) با کمترین توجهی به این حدیث درمی یابیم؛ قطعا تمام مقصود از تففه، فقه اصطلاحی نیست. چون عده ای اندک اصطلاحات این علم را آگاه می شوند. 🔻در حدیث دیگری از حضرت صادق (ع) روز جمعه را به عنوان روزی که امکان ازدیاد فهم دینی مقدور است، مطرح نموده است؛"بدا به حال کسی که در روز به فهم عمیق دین توجهی ندارد و مسائل دینی را مورد پرسش قرار نمی دهد."(اصول کافی) 🔻علت اختصاص روز جمعه برای دربافت فهم عمیق دینی یا به جهت فراغتی است که افراد دارند و می توانند به مطالعه و بحث و بررسی در مسائل بپردازند و یا به جهت شنیدن خطبه های نمازجمعه است که معارف عمیق دینی در آن به مسلمین القاء می شود. البته نه اکثر خطبه های جمعه کنونی جهان اسلام که وضع اسفناکی دارد! 🎙استاد هادي سروش قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين 🆔@quranpuyan
و 🛑قسمت هشتم: تعصب، جمود و تصلب بر آراي مشهور مانع تفقه در دين انتقاد شهيد مطهري از فقه‌زدگي و عوام‌زدگي حوزه‌ها ✅لوازم تفقه تفقه کردن و به عمق معنا دست یافتن، لوازمی دارد، از جمله: حریت فکری و . کسانی که تنها در چارچوب روایات و می‌اندیشند و پاره‌ای از گفته‌ها را بتهای ذهنی خود کرده‌اند و بر آنها دارند، نمی‌توانند به معنای واقعی تفقه نمایند. تا حدودی از این آفت به دورند، زیرا خرد و تعقل در فهم آنها راه دارد. واضح‌تر بگوییم: فهم آیات‌الاحکام در کنار فهم آیات‌الکلام و آیات‌الاخلاق و آیات‌العداله صورت نگرفته و کتاب‌های کلامی موجود، غالبا کار فقیهان نبوده و کتاب‌های فقهی نیز در کنار کار متکلمان نبوده است و 👈👈شاکله فقه ربطی منطقی و معرفتی با آیات دیگر قرآن ندارد. مجتهدی که می‌خواهد احکام را اجتهاد نماید، باید اجتهادش مبتنی بر شناخت کلامی و مسائل اخلاقی باشد. 🔻🔻مرحوم شهید مطهری می‌پرسد: «چرا به صورت درآمده؟ چرا علما و فضلای ما همین که معروف و مشهور شدند، اگر معلومات دیگری غیر از فقه و اصول دارند، روی آنها را می‌پوشانند و منکر آنها می‌شوند؟.. چرا برنامه تعلیمات طلاب و محصلین علوم دینی مطابق احتیاجات روز تنظیم نمی‌شود؟ چرا روحانیون ما به جای آنکه پیشرو و پیشتاز و ‌هادی قافله اجتماع باشند، همیشه از دنبال قافله حرکت می‌کنند؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟» (بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، ص۱۸۸)‏ فقیه یا متفقه، یعنی کسی که فهمش را گرفتار هیچ پیش‌داوری و یا تعصبات بی‌دلیل نمی‌کند. او گفته‌های گذشتگان را شاید مؤید بگیرد، اما به عنوان حجت تلقی نمی‌کند، بلکه آنها را بر استدلال و براهین محکم عقلی و نقلی می‌آزماید. 🔻 ابن‌سینا در کتاب اشارات می‌گوید: ‏«‎من تعود أن یصدق بغیر دلیل فقد انخلع من کسوه الانسانیه»؛ «کسی که هر حرفی را بدون و دلیل بپذیرد، از لباس آدمی بیرون رفته است!» انسان ژرف‌نگر باید ذهن خود را از هر تعصب و جزم و جمودی خالی کند تا حقیقت را دریابد. مرحوم شهید مطهری آنجا که می‌خواهد ذهن فقیهان را نقد کند، از پرده‌هایی که برای ذهن آنان برمی‌شمارد، « » است. تعبیر ایشان چنین است: 🔻🔻«روحانیت ما بر اثر آفت عوام‌زدگی نمی‌تواند پیشرو باشد و از جلو قافله حرکت کند و به معنی صحیح کلمه‌ هادی قافله باشد، مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. خاصیت این است که همیشه با و آنچه به آن خو گرفته، پیمان بسته است و حق و باطل تمییز نمی‌دهد. عوام هر تازه‌ای را یا هوا و هوس می‌خواند… ما چاره‌ای ندارد از این که هر وقت یک مسئله اجتماعی می‌خواهد عنوان کند، به دنبال مسائل سطحی و غیر اصولی برود و از مسائل اصولی صرف‌نظر کند… افسوس که این آفت عظیم دست و پاها را بسته است. وگرنه معلوم می‌شد که اسلام در هر عصر و زمانی تازه است.» (مرتضی مطهری، بحثی در باره مرجعیت و روحانیت، ص۱۸۶، نشر سهامی انتشار). ⭕در تاریخ فقه شیعه دوره‌ای داریم که به «دوره » معروف است؛ یعنی از زمان شیخ طوسی تا نواده دختری او ابن ادریس حلی. ابن ادریس جزمیاتی را که بر ذهن برخی فقیهان به خاطر تأثیر شخصیت‌ها حاکم گشته بود، شکست و تا حدودی برخی را که مستمسک فقیهان بود، از اعتبار انداخت و دامنه عقل را در فقه وسیعتر کرد و منقول و معقول را درهم آمیخت. با اینکه برای شیخ طوسی که جد مادری‌اش بود، عظمت قائل بود، ولی بر این باور که عظمت فکری و فقهی شیخ نباید سبب شود که مقلد گفته‌های او باشیم. ⭕شهید مطهری می‌گوید: 👈 «بدون شک ما از نظر فقه و اجتهاد در عصرى شبیه به عصر شیخ طوسى زندگى مى‌کنیم؛ دچار نوعى و اعراض از مواجهه با مسائل مورد نیاز عصر خود هستیم. ما نمى خواهیم زحمت گام‌بردارى در راههاى رفته را برویم و جاده‌هاى هموار و کوبیده را بپیماییم. ما ترجیح مى‌دهیم راه هفتصدساله حل شبهه ابن‌قبه را طى کنیم و حال اینکه امروز صدها شبهه از شبهه ابن‌قبه مهمتر و اساسى‌تر به زندگى عملى خود داریم. شیخ‌الطایفه‌هایى براى قرن چهاردهم ضرورى است که‎: اولا، با ضمیرى روشن نیازهاى عصر خویش را درک کنند؛ ‎ثانیا، با شجاعت عقلى و ادبى از نوع شجاعت شیخ‌الطائفه دست به کار شوند؛ ‎ثالثا، از چارچوب کتاب و سنت خارج نگردند. فقیه یعنی کسی که مستقل‎ ‌‏ و آزاد بیندیشد و فکر خود را از هر آزاد کند. او استقلال فکری خود را در مقدمه کتاب سرائر نشان داد. هرچند برخی فقیهان مانند محقق کرکی تا برخی اخباریون با او از در مخالفت درآمدند.‏ (📚تکامل اجتماعی، مرتضی مطهری، ص۱۸۹.) 🖊حجت الاسلام فاضل ميبدي ادامه دارد قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت نهم : دور شدن از فقه قرآنی و مقاصد دین، از عوارض عدم تفقه در دین است. فقه قرآنی جامعه پاک طلب می‌کند؛ نه‌تنها ادای مناسک و فرائض. ✅در موجود، به طور غالب، از اهداف دین سخنی در میان نیست و از به دور است. فهم و اجتهادی که در احکام دین به کار برده می‌شود، غالبا غافل از است. تفقهی که قرآن کریم به آن دعوت می‌کند، مقصد یا مقاصد تفقه را نیز بیان می‌دارد؛ یعنی انذار و تحذیر در میان مسلمین. «انذار و تحذیر» یعنی جامعه مسلمین از هر ناپاکی و ناراستی به دور باشد. فقهی که تأثیر انذار و تحذیر در پی نداشته باشد، عقیم خواهد بود. 📗فقه قرآنی جامعه پاک طلب می‌کند؛ نه‌تنها ادای و فرائض. در کتاب‌های صوم و صلوه و حج و سایر کتب فقهی، از اهداف این عبادات بحث نمی‌شود. تنها سخن از صحت و بطلان و حلال و حرام و طهارت و نجاست است. نماز صحیح آن است که صورت فقهی‌اش درست باشد و مطابق با فتوای فقیه عمل شود؛ همچنین روزه و سایر اعمال عبادی. ⭕️شاید علت این که جوامع اسلامی از اهداف دین دورند و کژی و نادرستی و ناراستی در آن زیاد به چشم می‌خورد، این باشد که اهداف دین در باور مردم ننشسته است. کسانی که در نوشته‌های خود مقاصد شریعت را پیش کشیدند و فقه خود را، با اصطلاح مقاصدی کردند، توجهشان معطوف به اهداف دین بود. از جمله شاطبی (م ۷۹۰ق) که از فقیهان مالکی و اهل اندلس و از پیشتازان بود و کتاب «الموافقات» را در همین راستا نگاشت. 👈او نخستین شرط اجتهاد را فهم کامل مقاصد شریعت می‌دانست. این بحث که غایت احکام فقهی چیست و باید آن را فهمید و پاس داشت، از همان قرون اولیة ظهور اسلام مطرح بوده و ابراهیم نخعی که از تابعان بوده، واضع آن است (مهریزی، ۱۳۷۷:۱۸)؛ ↩️ اما از قرون بعد بررسی تطبیقی نظریة مقاصد شریعت توسط افرادی مانند جویینی، غزالی و شاطبی شفاف شد. جویینی مقاصد شریعت را به پنج قسم تقسیم کرد: ⬅️حفظ دین، ⬅️حفظ نفس، ⬅️حفظ عقل، ⬅️حفظ نسل و ⬅️حفظ مال. از نگاه فقه مقاصدی، هر آنچه‎ ‎این پنج‎ ‎عامل را خدشه ‎دار کند، ‎ ‎است و شارع مقدس به‎ ‎هیچ وجه‎ ‎راضی به این امرنیست. احکام در فقه مقاصدی باید در سلامت جان، مال، نسل و عقل اثر داشته باشد؛ زیرا در فقه مقاصدی اصل و منشأ دین و شریعت، آسمانی است؛ اما اهداف آن زمینی و برای مصالح آدمیان است. این که قرآن می‌فرماید: ارسال رسل و انزال کتب برای قوام در جامعه است و اقامه‌کنندگان باید خود مردم باشند (لیقوم الناس بالقسط. حدیدر ۲۵)، این هدف به طور کامل و در بین مردم باید صورت گیرد و زمینی است؛ یعنی دین و شریعت باید در میان مردم معنا پیدا کند. ⭕⭕ جامعه ناپاک و نامطلوب جامعه دینی نیست. مرحوم شهید مطهری می‌گوید: 🔻«اسلام مگر نمی‌خواهد که جامعه اسلامی باقی بماند؟ البته واضح است که می‌خواهد. حالا که می‌خواهد باقی بماند، مگر ممکن است که جامعه‌ای بدون اینکه بر محور بچرخد و در آن جامعه محفوظ باشد، باقی بماند؟ مگر پیغمبر بزرگوار ما خودش نفرمود: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»؟ یعنی اگر یک جامعه عادل و متعادل باشد، قابل بقاست، هرچند مردمش کافر باشند، اگر و اجحاف در نتیجه تفاوت‌ها و پست و بلندی‌ها و ناهمواری‌ها در جامعه‌ای پیدا شد، آن جامعه باقی نمی‌ماند، هرچند مردمش به حسب عقیده مسلمان باشند.» 📚 (شهید مطهری، بیست گفتار، ۷۷). 👈پر واضح است که از اهداف مهم و مقاصد دین و شریعت، در میان آدمیان است. از مفاهیم کثیرالاستعمال قرآن، دو مفهوم عدل و ظلم است. به طور غالب عدل و ظلم در عرف روزگار تعریف می‌شود. فقیهان برای این دو مفهوم بابی در فقه باز نکرده‌اند. از آیاتی مانند: «قل امر ربی بالقسط» (اعراف، ۲۹)، «اُمرت لاعدل بینکم» (شوری، ۱۵)، «انّ الله یأمر بالعدل و الاحسان» (نحل، ۹) و امثال آن در فقه موجود قاعده‌ای ندارد. از باب مثال: در فقه موجود زن نصف دیه مرد است. این فتوا در روزگاری به عدالت نزدیک بود؛ ولی آیا در این روزگار چنین فتوایی مقرون به عدالت است؟ مرحوم آیت‌الله صانعی چنین فتوایی را در این زمان به دور از عدالت قرآنی می‌دانست (یوسف صانعی، کتاب القصاص، ۱۶۶ و۲۰۳). 👌👌گله‌ای که مرحوم شهید مطهری از دستگاه فقه موجود داشت، همین بود که چرا فقیهان از قاعده‌ای نساختند؟ در هر صورت از اهداف مهم شریعت، تطبیق احکام به عدالت و زدودن ظلم در جامعه است. انذار و تحذیر جامعه، که نتیجه تفقه است، نمی‌شود با عدالت همراه نباشد. اگر روح عدالت در احکام فقهی نباشد و عرف جامعه آن را ظلم تلقی کند، پذیرفتنی نیست 🖋استاد فاضل میبدی قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت دهم : هیچ عبادتی بالاتر از در دین نیست 👈حضرت امیر(ع) به فرزندش امام مجتبی(ع) می‎نویسد: «وَتَفَقَّهْ فِی ‎الدِّینِ» یعنی در دین کن فهم عمیق و بصیرت کامل و دین به معنای شریعت و قانون الهی است که این شریعت و قانون، شامل اصول و فروع دین می‎شود. معنای فهم دین این است که واجب است بر همه‎ ی مردم نسبت به آنچه در دین است عالِم بشوند تفقّه یعنی انسان دنبال فهم دین برود و این ظاهراً امری است واجب و لازم. 👈 در زمینه تفقّه در دین، باید موضوعات مختلفی را بحث کنیم مهم‎ترین علمی که در دین باید تفقّه بشود و انسان آن را بداند سه علم است. «آیَةٌ مُحْکَمَۀَ، سَنَّۀٌ قائِمَۀ، فَریضَۀٌ عادِلَۀ.» آیت محکمه مقصود اصول اعتقادات است؛ توحید، نبوت، عدل، امامت، معاد و هر چه مسئله و بحث پیرامون مسائل عقیدتی مطرح است که به آن‎ها اصول دین می‎گویند. ↩️سنۀ قائمه یک سلسله مسائل و دستورات اخلاقی است که برای تزکیه و تطهیر روح از صفات رذیله و زشت، برای ما صادر شده است که به آن‎ها علم اخلاق می‎گویند. فریضۀ عادله یک دوره احکام فقهی شرعی که مایحتاج یک مسلمان است مسائل شرعی که انسان به آن‎ها احتیاج دارد که به آن‎ها فروع دین می‎گویند. 💫امام صادق(ع) می‎فرماید: مقصود از علمی که رسول خدا فرمود بر هر مسلمانی طلب آن واجب است «هُوَ عِلْمُ التَّقْوَی وَالْیَقِینِ» (بحار ج ٢ ص ٣٢)علم تقوی و علم یقین است. مرحوم مجلسی در ضمن تفسیر امام صادق(ع) می‎فرماید: علم تقوی همان علم به اوامر و دستورات و نواهی و محرمّات و تکلیف‎هایی که انسان اگر آن‎ها را انجام بدهد از عذاب خداوند نجات پیدا می‎کند و علم یقین به آن علمی می‎گویند که مربوط به معارف و شناخت‎های مربوط به اصول دین و معتقدات قلبی است. 💫علی ع فرمودند: علم ٢ قسم است: ١ـ علمی که مردم مجاز نیستند به ترک یاد گرفتن آن و باید تمام مسلمانان از مرد و زن آن را بیاموزند و آن علمی است که رنگ اسلام و مسلمانی به انسان می‎بخشد و آدمی با نداشتن آن علم مسلمان نخواهد بود و آن هم بسیار روشن است که علم و علم به و علم است. ⬅️٢ـ علمی است که آموختن آن بر همه کس واجب نیست و آن علم، علم به خواص و اسرار مخلوقات و پی بردن به عظمت خداوند و قدرت حق است. (خصال شیخ صدوق باب ٢ تایی‎ها حدیث ٣٠) همچنین علی علیه ‎السّلام فرمود: هیچگاه خودت را سرگرم علمی نکن که ندانستن آن علم برای تو ضرری ندارد. نه ضرر دنیوی نه ضرر آخرتی و هیچگاه از فراگرفتن علمی که اگر آن علم را ندانی جهل تو اضافه می‎شود. غفلت نکن. مثلاً راجع به علم اخلاق: حضرت امیر(ع) فرمود: همانطوری که زراعت احتیاج به باران دارد عقلاء هم نیاز به اصلاح و تربیت خود دارند و انسان در پرتو اخلاق اصلاح و تربیت می‎شود. حضرت امیر فرمود: بر فرض اینکه اگر امیدی به بهشت و ترسی از جهنم هم نداشتیم و بر فرض اینکه پاداش و کیفری هم در کار نباشد باز بر ما لازم است که مکارم اخلاق را به دست بیاوریم چرا چون از عوامل رسیدن به سعادت و رستگاری است. (مستدرک الوسائل ج ٢ ص ٢٨٣) مطلب بعدی: آنقدر مسئله تفقّه در دین مهم است که در روایت آمده است هنگامی که رسول اکرم(ص) علی(ع) را برای مأموریتی به یمن اعزام کرد درباره‎ی علی(ع) اینگونه دعا کرد. «اللُّهمَ فَقِّههُ فِی الدِّینِ» خدایا علی را در دین فقیه کن. 💫علی(ع): اِذا اَرادَ الله بِعَبْدٍ خیراً فَقَّهَهُ فِی ‎الدِّینِ. هرگاه خدای متعال بخواهد به بنده ‎ای خیر برساند او را در دین فقیه می‎کند. (غررالحکم) 💫رسول خدا(ص) فرمود: هیچ عبادتی بالاتر از در دین نیست. (کتاب ترغیب ج ١ ص ٩٣) 👌یک نکته مهم: قرآن می‎فرماید: «وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَۀَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیراً کَثیراً» (بقره ٢٦٩) قرآن می‎فرماید: ما به هر کس حکمت دادیم به آن خیر کثیر داده ‎ایم و یا در آیه دیگر قرآن می‎فرماید: «وَ لَقَدْ اتَینَا لُقْمانَ الْحِکْمَۀِ» ما به حضرت لقمان دادیم. (سوره لقمان آیه ١٣) از امام صادق(ع) پرسیدند: مراد و مقصود از در این ٢ آیه چیست؟ امام فرمود: «اِنَّ الْحِکْمَۀَ اَلْمَعْرِفَۀُ وَالتَّفَقُّهُ فِی‎الدِّینِ» فرمود: مقصود از حکمت معرفت و تفقّه در دین است. (بحار ج ١ ص ٢١٥) 🔻در پایان این بحث یک حدیث در فضیلت در دین می‎خوانیم. امام کاظم ع فرمود: در دین تفقّه کنید زیرا تفقّه کلید بصیرت است و عبادت تام است و تفقّه باعث می‎شود انسان به منازل بالا برسد و رتبه‎های جلیل، چه در دین و چه در دنیا و اگر کسی تفقّه در دین نکند خداوند از هیچ‎یک از عمل او راضی نیست 👈و در حدیث دیگر آمده است: هر کس تفقّه در دین نکند خداوند هیچ عملی از اعمال او را پاک نمی‎کند. (بحار ج ١٠ ص ٢٤٧، ج ٧٨ ص ٣٤٦) 🖍دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت عباس ابوالحسنی @quranpuyan
و 🛑قسمت یازدهم : لزوم فهم نظام فكري دين براي عمل اگاهانه ↩️دو حدیث در اصول کافی هست که امام صادق(ع) فرمودند: در دین پیدا کنید که هر کسی تفقه در دین پیدا نکند در حکم اعراب بادیه نشین است که هیچ ارتباطی با دین و نداشته اند و خداوند به کسی که تفقه در دین ندارد، توجهی نکرده و اعمال او را پاکیزه نمی دارد. ⬅️نکته مهم در این احادیث تأکید بر در دین است. متأسفانه بعد از رحلت رسول خدا(ص) انحرافی که در جامعه اسلامی توسط حاکمان و به آنها شکل گرفت این بود که تفقه در دین جای خودش را به و صرف انجام یکسری تکالیف دینی و شرعی داد و مسلمانان تصور کردند همین که رفتار دینی براساس توصیه های قرآن و نبی داشته باشند، کفایت می کند. در حالی که خواسته اصلی پیامبر(ص) تنها این نبود بلکه او به دنبال تحقق تفقه در دین بود. ❓حال در دین به چه معناست؟ تفقه در دین یعنی دین را عمیق شناختن و توجه جدی و عالمان و آگاهانه به دین داشتن. ⬅️تفقه در دین یعنی را از روی با دیدگانی باز انتخاب کنیم، تفقه در دین احاطه بر است که با سعی و کوشش فراوان برای طالبان حقیقی آن مکشوف خواهد شد. ✅در روایت دیگری حضرت می فرماید: هر کسی که مورد توجه و عنایت خداوند قرار بگیرد، در دین نصیبش می شود. 🖊حجت الاسلام وحیدی، سايت شفقنا ❇️ انس بن مالک می‌گوید: مردى نزد پیامبر خدا آمد و عرض کرد: اى رسول خدا کدام عمل برتر است؟ حضرت فرمود: و معرفت به خدا. عرض کرد: ای رسول خدا، من از عمل مى‌پرسم و تو از علم مى‌گویى؟ آن حضرت فرمود: 🔻إنَّ قَلیلَ العَمَلِ یَنفَعُ مَعَ العِلمِ و إنَّ کَثیرَ العَمَلِ لایَنفَعُ مَعَ الجَهلِ. 🔺 همراه با سودمند است و اعمال فراوان با نادانى فایده‌ای ندارد. 🛑 "و نکته بسیار مهم این است که: تفقّه باید به خاطر دین باشد و تعلّم به خاطر اینکه کنیم به آنچه را یاد گرفتیم. عَنِ النَّبِی اَوْحَی الله عَزَّ وَ جَلَّ اِلی بَعْضِ انبیائه قُلْ للّذین یَتَفَقَّهُونَ لِغَیْرِ الدِّینِ وَ یَتَعَلَّمُونَ لِغَیرِالعَمَلِ وَ یَطلُبُونَ الدُّنیا لِغَیرِ الاخِرَۀِ ... خداوند وحی کرد به یکی از پیامبرانش و به او فرمود: بگو به کسانی که برای غیر دین تفقّه می‎کنند و علوم را یاد می‎گیرند نه برای عمل‎کردن و دنیا را برای آخرت نمی‎خواهند این‎ها لباس میش پوشیدند ولی دل آن‎ها دل گرگ است زبان آن‎ها از عسل شیرین‎تر است ولی اعمال آن‎ها از زقّوم تلخ‎تر است این‎ها با من مکر و حیله می‎کنند و مرا مسخره می‎کنند. (بحار ج ١ ص ٢٢٤)" 🖊عباس ابوالحسنی پايان قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛