eitaa logo
قران پویان
462 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
694 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره چهار صد وشصت و هفت ✅مجموعه آثار .ج ۲۶،ص۳۷،اخباریون و قرآن ⬅️آیا قرآن شناختنی است؟ در تحلیل و شناخت محتوای قرآن نخستین سؤالی که مطرح میشود این است که آیا اساساً قرآن قابل شناخت و بررسی هست؟ آیا میتوان در مطالب و مسائل قرآن و تدبر کرد یا آنکه این کتاب اساساً برای شناختن عرضه نشده بلکه صرفاً برای تلاوت و قرائت و یا برای ثواب بردن و تبرک و تیمن است؟ ممکن است به ذهن خطور کند که این سؤال موردی ندارد زیرا در این جهت که قرآن کتابی برای است کسی تردید نمیکند. در دنیای به علل مختلف جریانهای نامطلوبی در موضوع شناخت قرآن پیش آمد که در انحطاط مسلمین تأثیر بسزایی داشته است و متأسفانه هنوز هم ریشههای آن افکار منحط و خطرناک در جامعه ما وجود دارد. 🔺در میان شیعه در سه چهار قرن پیش افرادی پیدا شدند که معتقد بودند قرآن نیست. اینها از میان منابع چهارگانه فقه که از طرف علمای اسلام به عنوان معیار شناخت مسائل اسلامی عرضه شده بود یعنی و و و ، سه منبع را قبول نداشتند.  ◀️در مورد اجماع میگفتند این رسم سنیهاست و نمیتوان از آن تبعیت کرد.  ◀️در خصوص عقل میگفتند با این همه خطای عقل اعتماد به آن جایز نیست.  ◀️اما در مورد قرآن محترمانه ادعا میکردند که قرآن بزرگتر از آن است که ما آدمهای حقیر بتوانیم آن را مطالعه کنیم و در آن بیندیشیم؛ فقط پیامبر و ائمه حق دارند در آیات قرآن غور کنند، ما فقط حق تلاوت آیات را داریم. این گروه همان اخباریین هستند. 🔶اخباریین تنها مراجعه به اخبار و احادیث را جایز میدانستند. شاید تعجب کنید اگر بدانید در بعضی از که توسط این افراد نوشته شد، در ذیل هر آیه اگر حدیثی بود آن را ذکر میکردند و اگر حدیثی وجود نداشت از ذکر آیه خودداری میکردند آن طور که گویی اصلًا آن آیه از قرآن نیست. 👈این عمل یک نوع ظلم و جفا بر قرآن بود. و پیداست جامعهای که کتاب آسمانی خود، آنهم کتابی مانند را به این شکل طرد کند و آن را به دست فراموشی بسپارد هرگز در مسیر قرآن حرکت نخواهد کرد.   🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 https://telegram.me/quranpuyan
سئوال:آيا گذاشتن جايز است و توسط معصو مين انجام شده است؟ پاسخ: قران به سرکردن یک سنتی هست که نه تنها درمنابع معتبرشیعی وارد شده است و دليلي بر حرمت قران بسرکردن نيست؛ بلكه علماي اهل با سند صد در صد صحيح نقل كرده‌اند كه اميرمؤمنان عليه السلام همين كار را انجام مي‌داد. ابو يوسف فسوي در كتاب المعرفة والتاريخ با سندي كه تمام راويان آن از راويان بخاري و يا مسلم هستند مي‌نويسد: (1295)- [3 : 78] حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأُوَيْسِيُّ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ أَبِي عَوْنٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ الثَّقَفِيِّ، عَنْ أَبِي صَالِحٍ الْحَنَفِيِّ، قَالَ: رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام أَخَذَ الْمُصْحَفَ فَوَضَعَهُ عَلَى رَأْسِهِ حَتَّى لَأَرَى وَرَقَهُ يَتَقَعْقَعُ، ثُمَّ قَالَ: " اللَّهُمَّ إِنَّهُمْ مَنَعُونِي أَنْ أَقُومَ فِي الْأُمَّةِ بِمَا فِيهِ، فَأَعْطِنِي ثَوَابَ مَا فِيهِ ... . از ابو صالح حنفي نقل شده است كه ديدم علي بن أبي طالب عليه السلام را كه قرآن را مي‌گرفت و بر سر مي‌گذاشت؛ تا جائي كه من صداي حركت ورق‌هاي آن را مي‌شنيدم . سپس مي‌فرمود: خدايا آن‌ها مانع شدند كه من در ميان امت حكومت نمايم؛ پس خدايا ثواب آن را به من عطا فرما ... 👈هم چنين توصیه شده که قرآن را هنگام برخورد با گرفتاریها و بدون اختصاص به زمان خاصی بر سر بگیریم و طبیعی است که انجام آن در شب‌های دارای اثر بیشتری خواهد بود.👌 الفسوي ، أبو يوسف يعقوب بن سفيان (متوفاى277هـ) ، المعرفة والتاريخ، ج 2، ص751، تحقيق: الدكتور أكرم ضياء العمري ، ناشر: ناشر: مكتة الدار ـ المدينة المنورة ، الطبعة الأولي ، 1410هـ . ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاى774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص610، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت. البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص 348، طبق برنامه الجامع الكبير. الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمتد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 144، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ . نقل از كانال شبهات
و قرآنی ❓❓❓❓❓❓❓❓ سوال این است👇👇 ✅در آيه معروف ،منظور از چيست؟ 🌏🌸🌏🌸🌏🌸🌏🌸🌏🌸🌏🌸 قول احسن کدام است ؟؟؟؟؟ در آیه ۱۸ زمر دستور داده شده که سخنان و اقوال را بشنوید و بهترین و احسنش را انتخاب کنید . اگر منظور از این «قول» سخنان تمامی ادیان و مذاهب باشد که درست نیست زیرا اکثر ادیان و مذاهب باطلند و سخنانشان هم حسن نیست که ما بخواهیم احسنش را انتخاب کنیم و اگر منظور از «قول» کتاب و سنت باشد آیا در این دو محور شریعت حسن و احسن وجود دارد که احسنش مورد امر و حسنش مورد نهى باشد. که در نتیجه بعضى از شریعت قرآن و سنت که باید پیروى کرد و بعضى دیگر را مردود دانست؟ 👈پس درنتیجه کتاب و سنت هم نیست پس منظور از این« قول» چیست؟ 🔸الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ 🔹کسانی که به سخن گوش فرا می‌دهند، پس بهترینش را پیروی می‌کنند. اینانند که خدایشان راه نموده و ایشانند، (هم)اینان اندیشمندان خالص.[۳۹:۱۸] 👈و آیا «قول» اعم از هر گونه نظرى است چه بد یا خوب؟  *⃣هرگز، زیرا اولًا این عمومیت گفتار براى عموم مؤمنان نیست که سخنان گمراه کننده را بشنوند و گمراه نشوند، بلکه این خود ویژه عالمان است، و در ثانى «احسنه» در برابر «حسن»است، و نه بد و گمراه کننده که حسنى ندارد تا سخن حق از او احسن و بهتر باشد، گرچه براى ویژگان به منظور نقض آن نیک بلکه نیکتر از نشنیدنش مى باشد. و در جمع پیروى احسن شرط ایمان عاقلانه است که نخست قرآن است و در حاشیه اش سنت قطعى و دیگر هیچ. ✳️ و آیا در این دو محور شریعت حسن و احسن وجود دارد که احسنش مورد امر و حسنش مورد نهى باشد که در نتیجه بعضى از شریعت قرآن و سنت که باید پیروى کرد و بعضى دیگر را مردود دانست؟  👈اینجا «قول» وحى در کتاب و سنت نیست، زیرا آیاتى مانند" واتبعوا احسن ما انزل الیکم من ربکم" (۳۹: ۵۵) تمامى قرآن را احسن مطلق مى داند، که خود در بعد متنى بهترین کتاب است و سنتش نیز بهترین سنت است که براى کل مکلفان پیروى از این کتاب و در طول زمان و عرض مکان تکلیف واجب است. و سنتش هم- در کل- بر مبناى وحى گویا، و یا وحى رمزى قرآنى است که در اختصاص معصومان محمدى صلى الله علیه و آله است. بلکه مقصود اقوال عالمان و شرعمداران کتاب و سنت است که پیروى بهترین نظرات در میان آنان بر دیگران واجب است. ◀️زیرا کسانى که بر محور کتاب و سنت رأى مى دهند داراى درجاتى مى باشند که که اگر در موارد اختلاف مشورتى در میانشان تحقق نپذیرد احسن الاقوال که در انحصار اعلم اتقى است تنها مورد پیروى است، و در صورت مشورت که ضرورتى اسلامى است رأى اکثر مناط است، و اگر یکى اعلم و دیگرى اتقى است دومى شایسته تقلید است زیرا تقوى تعهد آور است و علم نمایانگر، و اولى از دومى به حق نزدیکتر است. ✔️ قول احسن بر دو مبناى علم و است که اعلم از نظر دریافت حکم خدا و اتقى از نظر تعهد بر دیگران مقدم است.  👈از اینجا پیداست که مسائل غیر ضرورى کلًا مورد استنباط و واجب همگانى است، که دست کم تقلید از روى بینش و استنباط است که علم و تقواى مرجع تقلید بر مبناى کتاب و سنت بایستى از همگان برتر باشد و دیگر هیچ. زنده بودن مرجع تقلید برتر شرط نیست بلکه زنده بودن رأیش مناط اصلى تقلید است، هر که رأیش زنده تر و نزدیکتر به حق است همو مرجع است گرچه مرده و در اقلیت باشد، و هر که فروتر باشد تقلیدش حرام است گرچه زنده و در اکثریت باشد.  این از نظر مقلدان، و فراتر از آنان مجتهدان نیز نباید خودرأى باشند، بلکه پس از استنباط شایسته از کتاب و سنت با مراجعه به آراء دیگر مجتهدان بایستى بهترین آراء را در نظر بگیرند، و در هر صورت جدیت خستگى ناپذیر به منظور دستیابى به قول احسن وظیفه کل مکلفان است. در جمع از آیه" فاسألوا اهل الذکر أن کنتم لاتعلمون بالبینات و الزبر ..." به خوبى پیداست که پرسش از دانایان، عالمان و شرعمداران تنها بر مبناى" بینات و زبر" است که ادله روشن و نوشته وحى مصدر اصلى و محورى هر گونه سؤال شرعى است، و دیگر هیچ. 📕 منبع : ترجمان فرقان آیت الله محمد صادقی تهرانی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💠جهت مطالعه بیشتر کلیک کنید👇👇 http://yon.ir/Qp3881 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️نسبت میان کتاب و سنت (بخش اول) نکته بعدی که در مبانی باید به آن توجه شود، نسبت میان و است. بررسی نسبت و رابطه میان قرآن و روایات از این جهت مهم است که نحوه مواجهه ما با منابع نقل را مشخص می کند. به عبارت دیگر بر مبنای نحوه ارتباط و وابستگی میان اجزای نقل، روش تحقیق بنا می گردد. 👈به طور کلی رابطه میان کتاب و حدیث در طول تاریخ اسلام تا به امروز را در چهار دسته می توان طبقه بندی کرد : ۱. اصالت قرآن و نفی حجیت حدیث ۲. اصالت حدیث و نفی حجیت ظواهر قرآن ۳. اصالت قرآن و حدیث ۴. اصالت قرآن و حجیت حدیث در ادامه به توضیح مختصر هر یک از چهار دیدگاه پرداخته شده و مشخص خواهد شد که مبنا قرار دادن هر رویکرد چه تاثیری در روش تحقیق موضوعی خواهد گذاشت. ◀️ ۱ .۱. اصالت قرآن و نفی حجیت حدیث این دیدگاه که آن را می توان مترادف با قرآن محوری دانست به زمان بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) بر می گردد. «این دیدگاه نخستین بار توسط خلیفه دوم ابراز شد. وی به هنگامی که رسول خدا (ص) قلم و کاغذ خواست تا وصیت کند، جمله حسبنا کتاب الله را بر زبان راند.» [۲۲، ص۴ ]این تفکر ساده لوحانه منجر شد تا بسیاری از احادیث در قالب نوشتار برای نسل های بعد حفظ نگشته و آیندگان از برخی از معارف این چشمه زلال محروم گردند. بر اساس این مبنا تمام معارف دین در حوزه نقل منحصر در معارف قرآن کریم می باشد. ◀️ ۱.۲. اصالت حدیث و نفی حجیت ظواهر قرآن «این دیدگاه را می توان به ها نسبت داد. آنان کوشیدند تا فهم قرآن را از غیر معصوم منتفی جلوه دهند که نتیجه اش اصالت بخشی به حدیث است.»[۲۲، ص۱۰ ]«اخباریان به استناد روایات متضافری که اهل بیت (ع) را به عنوان راسخان در علم و حاملان علوم قرآن معرفی کرده اند و با تکیه به روایاتی چون: «انما یعرف القرآن من خوطب به» مدعی شدند که قرآن نمی تواند برای ما آبشخور فهم دینی باشد. 👌از این رو با حذف عقل و قرآن و نیز ارجاع به سنت، تنها منبع استخراج احکام نزد اخباریان، سنت خواهد بود.»، در واقع بخش مهمی از دلایل اخباریان حاکی از قائل شدن شأن عظیم و فوق فهم بشری برای قرآن است، در حالی که در بسیاری از آیات قرآن، عامه مردم را به تفکر و تدبر در آیات خویش دعوت می کند. بر اساس این مبنا چون ظواهر قرآن نمی تواند مبنای معرفتی برای انسان باشد، لذا تحقیق موضوعی در آن نیز محلی از اعراب نخواهد داشت. آقای دکتر حمید مغربی http://yon.ir/Qp2642 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 https://eitaa.com/quranpuyan
✴️نسبت میان کتاب و سنت آیت الله صادقی تهرانی (صاحب تفسیر الفرقان)رابطه و را چنین توصیف کرده است:(بخش اول) اگر مطمئن باشیم سنتی از پیامبر را اصحاب نقل کرده اند قابل قبول است و گرنه خیر؛ ولکن اگر از ائمه‌ی معصومین نقل شود از همان اوّل ، قطعی است چون معصوم هستند، معصوم حامل معصوم است. ناقل معصوم است. خوب حالا، سنّت چه رابطه ای با کتاب دارد و کتاب چه رابطه ای با سنّت دارد؛ کار کتاب، کار وحیانی اصلی قانونی است. ولی سنّت ابعادی دارد. 🔸یک بعدش این است که اگر احیاناً حکمی از احکام الهی در قرآن، نفی و یا اثبات نشده باشد و از طریق رسول رسیده باشد قبول می کنیم. چون مأموریم به:{ اطیعوا اللّه واطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم }(نساء،4/59) و براساس بیان امیر المؤمنین علیه السلام «اطیعوا اللّه فی محکم کتابه» البته متشابهات در بخش اَحکام عملی نیست. بلکه در بخش اَحکام عقیدتی قرار دارد که نحوة شناخت آن را بررسی کردیم. «اطیعوا اللّه فی محکم کتابه واطیعوا الرّسول فی سنته الثابتة أو الجامعة غیر المفرّقة » اولی الامر هم ناقل عن الرسول هستند. کما این که رسول صلی الله علیه و آله و سلم در دو بُعد ناقل عن اللّه است، کتاباً‌و سنّتاً، ائمه ‌هم از پیامبر نقل می‌کنند؛ 👌بنابراین سنّت و عترت احکام فرعی و جزیی را که در قرآن نفی و اثبات نشده بیان می‌کنند و ما هم از باب {اطیعوا الرّسول} قبول می کنیم. چون همان طور که {اطیعوا اللّه} تبعیّت از قرآن را بیان کرده، {اطیعوا الرّسول} هم تبعیت از رسول را بیان می کند منتهی پیروی از رسول در غیر بُعد نسخ است زیرا رسول ناسخ نیست. http://yon.ir/Qp2642 https://eitaa.com/quranpuyan
✴️نسبت میان کتاب و سنت آیت الله صادقی تهرانی (صاحب تفسیر الفرقان)رابطه و را چنین توصیف کرده است:(بخش دوم) 🔸مطلب سوم در بُعد سیاسی است، همان طور که قرآن و معصومند؛ معصوم اوّل وثقل اوّل قرآن است و معصوم دوّم و ثقل دوّّم،سنّت است. همان طور هم اداره کننده‌ی جامعه‌ی اسلامی باید معصوم باشد که نور علی نور است محمد صلی الله علیه و آله و سلم ،علی علیه السلام ، حسن‌ علیه السلام و حسین علیه السلام باشند تا قرآن را صد در‌صد تطبیق کنند.  👈این در زمان حضور معصومین است،که در زمان حضور آنان سنّتِ وحیانی قرآنی و سنت وحیانی رسالی تثبیت می‌شود تا بعداً مستمّراً کسانی که تالی تلو معصومان هستند برمبنای قرآن که تحریف نشده و برمبنای سنّت که از موافقت با قرآن معلوم می شود عمل کنند. 👌بنابراین تاریخ رسالت اسلام دارای سه بُعد است . بُعد اوّل زمان حضور معصومان، بُعد دوّم زمان غیاب معصومان، بُعد سوّم زمان حضور ولی امر عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف. 👈در بُعد اوّل و سوّم: دو معصوم حاضرند. در بعد وسط یک معصوم که قرآن است حضور مطلق دارد و معصوم دوّم هم سنّت است که دریافت آن محتاج به کوشش و کاوش است. باید کوشش و کاوش کنیم، بدون نظر به سند تا اگر حدیثی موافق قرآن است قبول و اگر مخالف قرآن است رد کنیم؛ و آنچه را که نه موافق و نه مخالف قرآن است اگر قطعی باشد باید قبول کنیم. 👌بنابراین کوشش و کاوشی که در زمان غیبت است در بُعد تفاهم از قرآن است که همیشگی است و در بُعد دریافت سنّت است که به وسیله‌ی تطبیق با قرآن است. والاّ معصومان مفسّر قرآن نیستند. http://yon.ir/Qp2642 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 https://eitaa.com/quranpuyan
✴️نسبت میان کتاب و سنت نظر آیت اله صادقی تهرانی در خصوص حدیث ثقلین: حدیث ثِقْلَیْن فوق حدّ تواتر است. یعنی از زمان رسول اللّه‌ صلی الله علیه و آله و سلم تا زمان‌های بعدی، و تا زمان ما حدیث ثِقْلَیْن از احادیثی است که هیچ مسلمانی نمی تواند آن را انکار کند و دارای پنج الی شش تعبیر است و ثقلین دو ثقل است. 👈که یک ، است و یک ثقل وحیانی، ، و هر دو ثقل، ثقل معنوی است و ثَقَلَین هم نیست. «إنّی تارک فیکم الثِّقْلَین، کتاب الله و عترتی»‌آیا «کتاب اللّه و عترتی»، ثِقْلَیْنْ است یا ثَلَقَین است؟ ثَقَلَین، اِنس و جن است. آیا انس و جن، کتاب اللّه و عترتی هستند؟ و کذلک آیة {سنفرغ لکم أیّه الثّقلان}(الرحمن،55/31)، دلالت دارد بر اینکه ثَقَلَین جنّ و انس هستند، و این نکته اثبات می کند که خواندن عبارت ثَقَلَین به جای ثِقْلَین در حدیث توسّط افرادی غیر عالم رواج یافته است، 👈خوب «انی تارک فیکم الثّقْلَین . اَحدهما اکبر من الآخر احدهما اطول من الآخر. احدهما اتمّ من الاخر» چهار پنج نوع تعبیر داریم که دو ثقل وحیانی درمیان امّت اسلامی در زمان حضور و قیام معصومین‌ در طول و عرض زمان الی یوم القیامة هست. 👌یعنی دو حجّت ربّانی بدون خلل و کم و زیاد و بدون اشتباه در بین امّت اسلامی‌وجود دارد. اول کتاب اللّه است که اَطول، اَدوَم، و اَبیَن و اکمل است در کل جهات دلالی و مدلولی و أقوی و اقوم است از سنّت؛  چنان که رسالت پیغمبر بزرگوار‌ صلی الله علیه و آله و سلم دارای دو بعد است یک بعد آن رسالت قرآنی و یک بعد آن رسالت حدیثی است. http://yon.ir/Qp2642 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/quranpuyan
✴️✴️ بازخوانی خطبه پیامبر در 🛑قسمت دوم،: 👌🔶بخش اول. غدیر خم در منابع اقدم اهل از منابع معتبر اقدم اهل سنت ده کتاب انتخاب شده است. سال وفات نویسندگان این کتابها همگی قبل از ۳۰۳ است، یعنی مولفان این کتابها در قرون دوم و سوم میزیستهاند. سه کتاب اصلی سیره و تاریخ، هفت کتاب اصلی حدیث از جمله صحاح ستة. عناوین این ده کتاب به شرح زیر است: صحیح بخاری، مسند احمد بن حنبل ،سیره ابن هشام ،سیره ابن إسحاق، انساب الأشراف بلاذری، سنن ترمذی ،سنن ابن ماجه، سنن ابی داود، صحیح مسلم، سنن کبرای نسائی . ❓❓پرسش اصلی این است: در کدامیک از این ده کتاب اشارهای به واقعه غدیر خم شده و چه مقدار از خطبه رسول خدا (ص) در آن نقل شده است؟ از این ده کتاب معتبر اقدم، در چهار کتاب کمترین اشارهای به واقعه غدیر خم ب هچشم نمیخورد: سیره ابن اسحاق، سیره ابن هشام، صحیح بخاری و سنن ابی داود. این چهار کتاب که دو سیره اصلی و دو کتاب از صحاح ستة را در برمیگیرد واقعه غدیر خم را چیزی مهمی نیافتهاند تا نقل کنند! گویی پیامبر (ص) هرگز در حجة الوداع در برابر چند ده هزار مرد و زن مسلمان خطبهای نخوانده است. البته در سنن ابی داوود یک اشاره بسیار بسیار مجمل آمده که آنرا هم نقل خواهم کرد. 🔶 اما حداقل در شش کتاب دیگر اقدم اهل سنت اسمی از غدیر خم و عبارات مختصری از خطبه پیامبر (ص) درباره ولایت علی بن ابی طالب (ع) قابل مشاهده است. این کتابها به ترتیب تاریخ وفات نویسندگانشان عبارتند از: مسند احمد بن حنبل، صحیح مسلم، سنن ابن ماجه، سنن ترمذی،انساب الاشراف وسنن کبرایی نسائی. 👈این شش کتاب عبارتند از چهار کتاب از صحاح ستة، یکی از معتبرترین کتب تاریخ و یک مجموعه حدیث اقدم از صحاح سته. بوده اند، یعنی در کتب معتبر قرن سوم اهل سنت به و خطبه پیامبر در آن روز صریحا اعتراف شده است. 💫💫ادامه دارد ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
بازخوانی خطبه پیامبر در 🛑قسمت سوم: غدیر در منابع اقدم اهل از این شش کتاب در دو کتاب سنن ابن ماجه و سنن ترمذی اسم غدیر خم نیامده در حالی که به نکاتی ازخطبه آن اشاره شده است. 🔸در صحیح مسلم کلمه غدیر (برکه) نیامده اما بجایش آبی بنام خم ذکر شده است. 🔸در سه کتاب مسند احمد بن حنبل، انساب الاشراف بلاذری و السنن الکبرای نسائی بخشهایی از خطبه پیامبر همراه با تصریح به اسم غدیر خم آمده است. در دو کتاب به اینکه واقعه در حجة الوداع رسول الله رخ داده تصریح شده است: انساب الاشراف بلاذری و السنن الکبرای نسائی. در دو کتاب خطبه پیامبر در حج گزارش شده، اما اشاره ای به حج آخر نشده: سنن ابن ماجه و سنن ترمذی. در کتاب اخیر روز واقعه عرفه گزارش شده است. در دو کتاب مسند احمد بن حنبل و صحیح مسلم اشارهای درباره حج نیامده است. آنچه در این شش کتاب به عنوان خطبه غدیر خم معرفی شده بر سه گونه است: ◀اول. 🌸👌الست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: بلى. قال: ألست أولى بکل مؤمن من نفسه؟ قالوا: بلى. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه ◀گونه دوم: ؛ ◀گونه سوم: جامع حدیث ثقلین و حدیث ولایت.» . حدیث ولایت به عنوان خطبه غدیر خم از چند طریق شناخته شده از صحابه پیامبر (ص) به شکل سه جزئی(پرسش و پاسخ اولویت پیامبر، و حداقل دو دعا) به پنج طریق زیر روایت شده است: ۱ . انشاد علی بن ابی طالب در رحبة (مسند احمد بن حنبل و سنن نسائی) ۲ . انشاد علی بن ابی طالب بر منبر مسجد کوفه (سنن نسائی) ۳ . روایت براء بن عازب (مسند احمد بن حنبل، سنن ابن ماجه و انساب الاشراف بلاذری) ۴. روایت اول زید بن ارقم (مسند احمد بن حنبل و سنن نسائی) ۵ . روایت سعد بن ابی وقاص (سنن نسائی) 👈حدیث ولایت به گونه دو جزئی به دو طریق ذیل روایت شده است: بدون استفهام صدر در روایت اول ابی سعید خدری (انساب الاشراف بلاذری)؛ منهای دعای ذیل در روایت زید بن ارقم به نقل عطیه کوفی (مسند احمد بن حنبل) 🔶حدیث ولایت به عنوان منهای استفهام صدر و دعاهای ذیل یعنی تنها گزارش مختصر من کنت مولاه فعلی مولاه به شش طریق زیر روایت شده است: » ۱. انشاد علی بن ابی طالب در رحبة (مسند احمد بن حنبل به نقل اذان بن عمر) ۲. روایت ابی ایوب و دیگر انصار در رحبة (مسند احمد) ۳. روایت اول زید بن ارقم (سنن ترمذی) ۴. روایت سعد بن ابی وقاص (سنن ابن ماجه) ۵. روایت ابوهریرة (انساب الاشراف بلاذری) ۶. روایت بریدة بن حصیب (انساب الاشراف بلاذری) 💫💫ادامه دارد ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و قرآنی ❓❓❓❓❓❓❓❓ سوال این است👇👇 ✅در آيه معروف ،منظور از چيست؟ 🌏🌸🌏🌸🌏🌸🌏🌸🌏🌸🌏🌸 قول احسن کدام است ؟؟؟؟؟ در آیه ۱۸ زمر دستور داده شده که سخنان و اقوال را بشنوید و بهترین و احسنش را انتخاب کنید . اگر منظور از این «قول» سخنان تمامی ادیان و مذاهب باشد که درست نیست زیرا اکثر ادیان و مذاهب باطلند و سخنانشان هم حسن نیست که ما بخواهیم احسنش را انتخاب کنیم و اگر منظور از «قول» کتاب و سنت باشد آیا در این دو محور شریعت حسن و احسن وجود دارد که احسنش مورد امر و حسنش مورد نهى باشد. که در نتیجه بعضى از شریعت قرآن و سنت که باید پیروى کرد و بعضى دیگر را مردود دانست؟ 👈پس درنتیجه کتاب و سنت هم نیست پس منظور از این« قول» چیست؟ 🔸الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ 🔹کسانی که به سخن گوش فرا می‌دهند، پس بهترینش را پیروی می‌کنند. اینانند که خدایشان راه نموده و ایشانند، (هم)اینان اندیشمندان خالص.[۳۹:۱۸] 👈و آیا «قول» اعم از هر گونه نظرى است چه بد یا خوب؟  *⃣هرگز، زیرا اولًا این عمومیت گفتار براى عموم مؤمنان نیست که سخنان گمراه کننده را بشنوند و گمراه نشوند، بلکه این خود ویژه عالمان است، و در ثانى «احسنه» در برابر «حسن»است، و نه بد و گمراه کننده که حسنى ندارد تا سخن حق از او احسن و بهتر باشد، گرچه براى ویژگان به منظور نقض آن نیک بلکه نیکتر از نشنیدنش مى باشد. و در جمع پیروى احسن شرط ایمان عاقلانه است که نخست قرآن است و در حاشیه اش سنت قطعى و دیگر هیچ. ✳️ و آیا در این دو محور شریعت حسن و احسن وجود دارد که احسنش مورد امر و حسنش مورد نهى باشد که در نتیجه بعضى از شریعت قرآن و سنت که باید پیروى کرد و بعضى دیگر را مردود دانست؟  👈اینجا «قول» وحى در کتاب و سنت نیست، زیرا آیاتى مانند" واتبعوا احسن ما انزل الیکم من ربکم" (۳۹: ۵۵) تمامى قرآن را احسن مطلق مى داند، که خود در بعد متنى بهترین کتاب است و سنتش نیز بهترین سنت است که براى کل مکلفان پیروى از این کتاب و در طول زمان و عرض مکان تکلیف واجب است. و سنتش هم- در کل- بر مبناى وحى گویا، و یا وحى رمزى قرآنى است که در اختصاص معصومان محمدى صلى الله علیه و آله است. بلکه مقصود اقوال عالمان و شرعمداران کتاب و سنت است که پیروى بهترین نظرات در میان آنان بر دیگران واجب است. ◀️زیرا کسانى که بر محور کتاب و سنت رأى مى دهند داراى درجاتى مى باشند که که اگر در موارد اختلاف مشورتى در میانشان تحقق نپذیرد احسن الاقوال که در انحصار اعلم اتقى است تنها مورد پیروى است، و در صورت مشورت که ضرورتى اسلامى است رأى اکثر مناط است، و اگر یکى اعلم و دیگرى اتقى است دومى شایسته تقلید است زیرا تقوى تعهد آور است و علم نمایانگر، و اولى از دومى به حق نزدیکتر است. ✔️ قول احسن بر دو مبناى علم و است که اعلم از نظر دریافت حکم خدا و اتقى از نظر تعهد بر دیگران مقدم است.  👈از اینجا پیداست که مسائل غیر ضرورى کلًا مورد استنباط و واجب همگانى است، که دست کم تقلید از روى بینش و استنباط است که علم و تقواى مرجع تقلید بر مبناى کتاب و سنت بایستى از همگان برتر باشد و دیگر هیچ. زنده بودن مرجع تقلید برتر شرط نیست بلکه زنده بودن رأیش مناط اصلى تقلید است، هر که رأیش زنده تر و نزدیکتر به حق است همو مرجع است گرچه مرده و در اقلیت باشد، و هر که فروتر باشد تقلیدش حرام است گرچه زنده و در اکثریت باشد.  این از نظر مقلدان، و فراتر از آنان مجتهدان نیز نباید خودرأى باشند، بلکه پس از استنباط شایسته از کتاب و سنت با مراجعه به آراء دیگر مجتهدان بایستى بهترین آراء را در نظر بگیرند، و در هر صورت جدیت خستگى ناپذیر به منظور دستیابى به قول احسن وظیفه کل مکلفان است. در جمع از آیه" فاسألوا اهل الذکر أن کنتم لاتعلمون بالبینات و الزبر ..." به خوبى پیداست که پرسش از دانایان، عالمان و شرعمداران تنها بر مبناى" بینات و زبر" است که ادله روشن و نوشته وحى مصدر اصلى و محورى هر گونه سؤال شرعى است، و دیگر هیچ. 📕 منبع : ترجمان فرقان آیت الله محمد صادقی تهرانی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💠جهت مطالعه بیشتر کلیک کنید👇👇 http://yon.ir/Qp3881 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و قرآنی ❓❓❓❓❓❓❓❓ سوال این است👇👇 ✅در آيه معروف ،منظور از چيست؟ 🌏🌸🌏🌸🌏🌸🌏🌸🌏🌸🌏🌸 قول احسن کدام است ؟؟؟؟؟ در آیه ۱۸ زمر دستور داده شده که سخنان و اقوال را بشنوید و بهترین و احسنش را انتخاب کنید . اگر منظور از این «قول» سخنان تمامی ادیان و مذاهب باشد که درست نیست زیرا اکثر ادیان و مذاهب باطلند و سخنانشان هم حسن نیست که ما بخواهیم احسنش را انتخاب کنیم و اگر منظور از «قول» کتاب و سنت باشد آیا در این دو محور شریعت حسن و احسن وجود دارد که احسنش مورد امر و حسنش مورد نهى باشد. که در نتیجه بعضى از شریعت قرآن و سنت که باید پیروى کرد و بعضى دیگر را مردود دانست؟ 👈پس درنتیجه کتاب و سنت هم نیست پس منظور از این« قول» چیست؟ 🔸الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ 🔹کسانی که به سخن گوش فرا می‌دهند، پس بهترینش را پیروی می‌کنند. اینانند که خدایشان راه نموده و ایشانند، (هم)اینان اندیشمندان خالص.[۳۹:۱۸] 👈و آیا «قول» اعم از هر گونه نظرى است چه بد یا خوب؟ *⃣هرگز، زیرا اولًا این عمومیت گفتار براى عموم مؤمنان نیست که سخنان گمراه کننده را بشنوند و گمراه نشوند، بلکه این خود ویژه عالمان است، و در ثانى «احسنه» در برابر «حسن»است، و نه بد و گمراه کننده که حسنى ندارد تا سخن حق از او احسن و بهتر باشد، گرچه براى ویژگان به منظور نقض آن نیک بلکه نیکتر از نشنیدنش مى باشد. و در جمع پیروى احسن شرط ایمان عاقلانه است که نخست قرآن است و در حاشیه اش سنت قطعى و دیگر هیچ. ✳️ و آیا در این دو محور شریعت حسن و احسن وجود دارد که احسنش مورد امر و حسنش مورد نهى باشد که در نتیجه بعضى از شریعت قرآن و سنت که باید پیروى کرد و بعضى دیگر را مردود دانست؟ 👈اینجا «قول» وحى در کتاب و سنت نیست، زیرا آیاتى مانند" واتبعوا احسن ما انزل الیکم من ربکم" (۳۹: ۵۵) تمامى قرآن را احسن مطلق مى داند، که خود در بعد متنى بهترین کتاب است و سنتش نیز بهترین سنت است که براى کل مکلفان پیروى از این کتاب و در طول زمان و عرض مکان تکلیف واجب است. و سنتش هم- در کل- بر مبناى وحى گویا، و یا وحى رمزى قرآنى است که در اختصاص معصومان محمدى صلى الله علیه و آله است. بلکه مقصود اقوال عالمان و شرعمداران کتاب و سنت است که پیروى بهترین نظرات در میان آنان بر دیگران واجب است. ◀️زیرا کسانى که بر محور کتاب و سنت رأى مى دهند داراى درجاتى مى باشند که که اگر در موارد اختلاف مشورتى در میانشان تحقق نپذیرد احسن الاقوال که در انحصار اعلم اتقى است تنها مورد پیروى است، و در صورت مشورت که ضرورتى اسلامى است رأى اکثر مناط است، و اگر یکى اعلم و دیگرى اتقى است دومى شایسته تقلید است زیرا تقوى تعهد آور است و علم نمایانگر، و اولى از دومى به حق نزدیکتر است. ✔️ قول احسن بر دو مبناى علم و است که اعلم از نظر دریافت حکم خدا و اتقى از نظر تعهد بر دیگران مقدم است. 👈از اینجا پیداست که مسائل غیر ضرورى کلًا مورد استنباط و واجب همگانى است، که دست کم تقلید از روى بینش و استنباط است که علم و تقواى مرجع تقلید بر مبناى کتاب و سنت بایستى از همگان برتر باشد و دیگر هیچ. زنده بودن مرجع تقلید برتر شرط نیست بلکه زنده بودن رأیش مناط اصلى تقلید است، هر که رأیش زنده تر و نزدیکتر به حق است همو مرجع است گرچه مرده و در اقلیت باشد، و هر که فروتر باشد تقلیدش حرام است گرچه زنده و در اکثریت باشد. این از نظر مقلدان، و فراتر از آنان مجتهدان نیز نباید خودرأى باشند، بلکه پس از استنباط شایسته از کتاب و سنت با مراجعه به آراء دیگر مجتهدان بایستى بهترین آراء را در نظر بگیرند، و در هر صورت جدیت خستگى ناپذیر به منظور دستیابى به قول احسن وظیفه کل مکلفان است. در جمع از آیه" فاسألوا اهل الذکر أن کنتم لاتعلمون بالبینات و الزبر ..." به خوبى پیداست که پرسش از دانایان، عالمان و شرعمداران تنها بر مبناى" بینات و زبر" است که ادله روشن و نوشته وحى مصدر اصلى و محورى هر گونه سؤال شرعى است، و دیگر هیچ. 📕 منبع : ترجمان فرقان آیت الله محمد صادقی تهرانی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💠جهت مطالعه بیشتر کلیک کنید👇👇 http://quranpuyan.com/yaf_postsm8124_mnZwr-z-ystmwn-lqwl-fytbwn-Hsnh-chyst.aspx#post8124 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❓❓پرسش و پاسخ قرآنی: ❓ جايگاه در قرآن چيست؟ ❓ از در چه زمينه هايي پذيرفته است؟ ✴با توجه به اينكه در قرآن بارها از از ابا و اجداد و بزرگان و سران قوم، نكوهش كرده است،چرا در مسايل ديني به تقليد مراجعه ميكنيم؟آيا قرآن با اين گونه از يك نفر موافق است؟ آيا،تقليد،اطاعت مطلق و بدون چون و چراست؟ 🔴قسمت چهارم : ✅ بخشي از نظرات مرحوم ايت اله دكتر صادقي تهراني كه در ديدگاه هاي فقهي وتفسيري خود تاكيد بيشتري بر قران دارند: ✳مسأله ی 4- آياتى مانند: «لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكْ بِهِ عِلْمٌ» (سوره ى إسرإ، آيه ى 36) مسئوليت دانستن علمىِ صحيح و شايسته ى احكام اسلامى را برعهده ى نهاده، و آن ها را در پيروى از آن چه به آن علم و اطمينان ندارند بازداشته است. ❇ راه دنبال روى و و ناآگاهانه را به طور كلى به روى همگان بسته است، كه شخص مسلمان هر اندازه هم از مسائل اسلامى ناآگاه باشد پيرويش از آن چه مطرح است بايستى از روى آگاهى باشد و بس. و از طرفى هم «إنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَاللَّه الصُّممُّ البُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ» (سوره ى انفال، آيه ى 22) «بدترين جنبدگان نزد خداى تعالى كر و لال هايى هستند كه نمى انديشند و عقل و هوش خود را به كار نمى گيرند». ❎اين دانستن 1-يا به چهره ى خودكفا و مستقيم است كه احكام شرعيه را از و استنباط كند، و به اصطلاح است. 2-و يا خودش توانايى آن چنانى را ندارد، و اين جا بايستى از كمك بگيرد، كه در صورت امكان ميان نظراتشان كند، مگر در صورتى كه احتياط خود برخلاف احتياط باشد و يا موجب يا حرج گردد، كه اين «احتياط» زندگى را بر او سخت و تنگ يا ناشدنى سازد، و برحسب كريمه ى «يُريدُ اللَّه بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (سوره ى بقره، آيه ى 185): «خداى سبحان از شما آسانى خواسته و نه سختى» چنان احتياطى نه تنها واجب نيست، بلكه در صورت عسر و زيان يا تضاد حرام نيز مى باشد. 3-در غير اين صورت بايستى «» و به عبارتى ديگر از پيروى كند، و اين گونه كه خود اجتهادى است اجمالى نه تنها با عقل و شرع سازگار است، بلكه اساساً كارى است عقلى و شرعى كه «فاسألوا اهل الذكران كنُتُمْ لاتَعْلَمُونَ » (سوره ى نحل، آيه ى 43): هرگاه نمى توانى بدانى، از آن كه مى داند به شايستگى بپرس، كه در اين جا ترك تقليد بى عقلى است زيرا موجب ترك انجام تكليف الهى است، و مسلماً برعهده تمامى مكلفان است كه از هر راه درستى تكاليف خود را به خوبى بدانند و سپس به آن ها عمل نمايند. 📚برای مطالعه بیشتر در مورد این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید: 👇👇 https://b2n.ir/925338 💫با این پست، شما هم در گسترش مفاهیم قرآنی در جامعه سهیم شوید 🙏 https://eitaa.com/quranpuyan
سئوال:آيا گذاشتن جايز است و توسط معصو مين انجام شده است؟ پاسخ: قران به سرکردن یک سنتی هست که نه تنها درمنابع معتبرشیعی وارد شده است و دليلي بر حرمت قران بسرکردن نيست؛ بلكه علماي اهل با سند صد در صد صحيح نقل كرده‌اند كه اميرمؤمنان عليه السلام همين كار را انجام مي‌داد. ابو يوسف فسوي در كتاب المعرفة والتاريخ با سندي كه تمام راويان آن از راويان بخاري و يا مسلم هستند مي‌نويسد: (1295)- [3 : 78] حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأُوَيْسِيُّ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ أَبِي عَوْنٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ الثَّقَفِيِّ، عَنْ أَبِي صَالِحٍ الْحَنَفِيِّ، قَالَ: رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام أَخَذَ الْمُصْحَفَ فَوَضَعَهُ عَلَى رَأْسِهِ حَتَّى لَأَرَى وَرَقَهُ يَتَقَعْقَعُ، ثُمَّ قَالَ: " اللَّهُمَّ إِنَّهُمْ مَنَعُونِي أَنْ أَقُومَ فِي الْأُمَّةِ بِمَا فِيهِ، فَأَعْطِنِي ثَوَابَ مَا فِيهِ ... . از ابو صالح حنفي نقل شده است كه ديدم علي بن أبي طالب عليه السلام را كه قرآن را مي‌گرفت و بر سر مي‌گذاشت؛ تا جائي كه من صداي حركت ورق‌هاي آن را مي‌شنيدم . سپس مي‌فرمود: خدايا آن‌ها مانع شدند كه من در ميان امت حكومت نمايم؛ پس خدايا ثواب آن را به من عطا فرما ... 👈هم چنين توصیه­ شده که قرآن را هنگام برخورد با گرفتاری­ها و بدون اختصاص به زمان خاصی بر سر بگیریم و طبیعی است که انجام آن در شب‌های دارای اثر بیشتری خواهد بود.👌 الفسوي ، أبو يوسف يعقوب بن سفيان (متوفاى277هـ) ، المعرفة والتاريخ، ج 2، ص751، تحقيق: الدكتور أكرم ضياء العمري ، ناشر: ناشر: مكتة الدار ـ المدينة المنورة ، الطبعة الأولي ، 1410هـ . ابن كثير الدمشقي، ابوالفداء إسماعيل بن عمر القرشي (متوفاى774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص610، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت. البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص 348، طبق برنامه الجامع الكبير. الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمتد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 144، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ . نقل از كانال شبهات https://telegram.me/quranpuyan
هدایت شده از قران پویان
✴️✴️ بازخوانی خطبه پیامبر در 🛑قسمت دوم،: 👌🔶بخش اول. غدیر خم در منابع اقدم اهل از منابع معتبر اقدم اهل سنت ده کتاب انتخاب شده است. سال وفات نویسندگان این کتابها همگی قبل از ۳۰۳ است، یعنی مولفان این کتابها در قرون دوم و سوم میزیستهاند. سه کتاب اصلی سیره و تاریخ، هفت کتاب اصلی حدیث از جمله صحاح ستة. عناوین این ده کتاب به شرح زیر است: صحیح بخاری، مسند احمد بن حنبل ،سیره ابن هشام ،سیره ابن إسحاق، انساب الأشراف بلاذری، سنن ترمذی ،سنن ابن ماجه، سنن ابی داود، صحیح مسلم، سنن کبرای نسائی . ❓❓پرسش اصلی این است: در کدامیک از این ده کتاب اشارهای به واقعه غدیر خم شده و چه مقدار از خطبه رسول خدا (ص) در آن نقل شده است؟ از این ده کتاب معتبر اقدم، در چهار کتاب کمترین اشارهای به واقعه غدیر خم ب هچشم نمیخورد: سیره ابن اسحاق، سیره ابن هشام، صحیح بخاری و سنن ابی داود. این چهار کتاب که دو سیره اصلی و دو کتاب از صحاح ستة را در برمیگیرد واقعه غدیر خم را چیزی مهمی نیافتهاند تا نقل کنند! گویی پیامبر (ص) هرگز در حجة الوداع در برابر چند ده هزار مرد و زن مسلمان خطبهای نخوانده است. البته در سنن ابی داوود یک اشاره بسیار بسیار مجمل آمده که آنرا هم نقل خواهم کرد. 🔶 اما حداقل در شش کتاب دیگر اقدم اهل سنت اسمی از غدیر خم و عبارات مختصری از خطبه پیامبر (ص) درباره ولایت علی بن ابی طالب (ع) قابل مشاهده است. این کتابها به ترتیب تاریخ وفات نویسندگانشان عبارتند از: مسند احمد بن حنبل، صحیح مسلم، سنن ابن ماجه، سنن ترمذی،انساب الاشراف وسنن کبرایی نسائی. 👈این شش کتاب عبارتند از چهار کتاب از صحاح ستة، یکی از معتبرترین کتب تاریخ و یک مجموعه حدیث اقدم از صحاح سته. بوده اند، یعنی در کتب معتبر قرن سوم اهل سنت به و خطبه پیامبر در آن روز صریحا اعتراف شده است. 💫💫ادامه دارد ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
هدایت شده از قران پویان
بازخوانی خطبه پیامبر در 🛑قسمت سوم: غدیر در منابع اقدم اهل از این شش کتاب در دو کتاب سنن ابن ماجه و سنن ترمذی اسم غدیر خم نیامده در حالی که به نکاتی ازخطبه آن اشاره شده است. 🔸در صحیح مسلم کلمه غدیر (برکه) نیامده اما بجایش آبی بنام خم ذکر شده است. 🔸در سه کتاب مسند احمد بن حنبل، انساب الاشراف بلاذری و السنن الکبرای نسائی بخشهایی از خطبه پیامبر همراه با تصریح به اسم غدیر خم آمده است. در دو کتاب به اینکه واقعه در حجة الوداع رسول الله رخ داده تصریح شده است: انساب الاشراف بلاذری و السنن الکبرای نسائی. در دو کتاب خطبه پیامبر در حج گزارش شده، اما اشاره ای به حج آخر نشده: سنن ابن ماجه و سنن ترمذی. در کتاب اخیر روز واقعه عرفه گزارش شده است. در دو کتاب مسند احمد بن حنبل و صحیح مسلم اشارهای درباره حج نیامده است. آنچه در این شش کتاب به عنوان خطبه غدیر خم معرفی شده بر سه گونه است: ◀اول. 🌸👌الست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: بلى. قال: ألست أولى بکل مؤمن من نفسه؟ قالوا: بلى. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه ◀گونه دوم: ؛ ◀گونه سوم: جامع حدیث ثقلین و حدیث ولایت.» . حدیث ولایت به عنوان خطبه غدیر خم از چند طریق شناخته شده از صحابه پیامبر (ص) به شکل سه جزئی(پرسش و پاسخ اولویت پیامبر، و حداقل دو دعا) به پنج طریق زیر روایت شده است: ۱ . انشاد علی بن ابی طالب در رحبة (مسند احمد بن حنبل و سنن نسائی) ۲ . انشاد علی بن ابی طالب بر منبر مسجد کوفه (سنن نسائی) ۳ . روایت براء بن عازب (مسند احمد بن حنبل، سنن ابن ماجه و انساب الاشراف بلاذری) ۴. روایت اول زید بن ارقم (مسند احمد بن حنبل و سنن نسائی) ۵ . روایت سعد بن ابی وقاص (سنن نسائی) 👈حدیث ولایت به گونه دو جزئی به دو طریق ذیل روایت شده است: بدون استفهام صدر در روایت اول ابی سعید خدری (انساب الاشراف بلاذری)؛ منهای دعای ذیل در روایت زید بن ارقم به نقل عطیه کوفی (مسند احمد بن حنبل) 🔶حدیث ولایت به عنوان منهای استفهام صدر و دعاهای ذیل یعنی تنها گزارش مختصر من کنت مولاه فعلی مولاه به شش طریق زیر روایت شده است: » ۱. انشاد علی بن ابی طالب در رحبة (مسند احمد بن حنبل به نقل اذان بن عمر) ۲. روایت ابی ایوب و دیگر انصار در رحبة (مسند احمد) ۳. روایت اول زید بن ارقم (سنن ترمذی) ۴. روایت سعد بن ابی وقاص (سنن ابن ماجه) ۵. روایت ابوهریرة (انساب الاشراف بلاذری) ۶. روایت بریدة بن حصیب (انساب الاشراف بلاذری) 💫💫ادامه دارد ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
، نمونه‌ها، ریشه ها و واکنشها. 🛑قسمت بیست ونهم: 💢⭕ گفته شد كه اولین راه شیوه بررسی سند حدیث است که مرام آیت‏ الله خوئی و دیگران بوده و آسان‏ترین راه است البته اگر از این طریق وارد شویم چیزی ته روایات تفسیری نمی‏ماند چون اکثر روایات تفسیری فاقد سند است و ما روایات تفسیری با سند خوب کمتر داریم. 👈من هفت راه در نقد متن یعنی تشخیص احادیث موضوعه بیان می‏کنم از طریق متن( نه از طریق سند، سند را مفروغ عنه می‏گیریم) 1⃣ روایات به قرآن: اگر روایتی با نص قرآن سازگاری نداشت خود ائمه(ع) به ما گفته ‏اند از ما نپذیرید حالا به دیوار بزنید را درجایی ندیدم «فاضربوه علی الجدار» را در جایی ندیده‏ام در روایات عبارات «زخرف»، «باطل»، «لم اقله»، «به خود قرآن واگذار کنید» و «برگردانید» وجود دارد. من شواهدی برای عرضه روایات این است که؛ احادیثی پیش عایشه خوانده می‏شد می گفتند: شب فلان یا در قیامت خدا دیده می شود عایشه می گفت این خلاف قرآن است «لاتدرکه الابصارو هو یدرک الابصار» 2⃣ نقد با : اگر روایتی از ائمه معصومین(ع) که با سنت، یعنی احادیث محکم منافات داشته باشد آن روایت را کنار می‏گذاریم.آیت الله صافی کتابی دارد به نام «الحدیث النبوی بین الروایه و الدرایه» ایشان در این کتاب در این مورد مفصل بحث کرده است. 3⃣ بررسی تاریخ صدور حدیث: در این بخش علامه تستری خیلی بحث کرده برای نمونه روایتی وجود دارد که پیامبر(ص) دست معاذ را بعد از جنگ تبوک بوسید یا لمس کرد این خلاف تاریخ است، معاذ قبل از جنگ تبوک از دنیا رفته بود شاید کس دیگری است. یا علی ابن مهزیار دنبال امام زمان(عج) می‏گشت این علی ابن مهزیار نمی تواند باشد چون امام زمان(عج) را اصلا درک نکرده است وی زمان امام جواد(ع) است و نامه هایش هم با امام جواد(ع) در رجال کشی وجود دارد. این روایات را به اینکه احتمالا نوه مهزیار بوده باید توجیه کرد. 4⃣ـ بررسی حدیث از طریق : در کتابهای آیت الله جوادی و آیت الله سبحانی و دیگران خیلی در این مورد گشتم در اینکه منظور از نقد حدیث با عقل چیست نتوانستم یک معنای شسته رفته به دست بیاورم. آیت الله جوادی آملی می‏فرماید: عقل برهانی، آیت الله سبحانی می‏گوید عقل خالی از هوا، من در این کتاب بحث کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر روایتی با بدیهیات عقلی مشکل داشت و عقل منجر به تناقض شد برای مثال روایت بگوید دو دو تا پنج تا، روایت را نمی‏پذیریم. 5⃣ـ بررسی حدیث از طریق حس: 6⃣ـ اجماع امت 7⃣ـ بدیهیات عقلی 8⃣_ رکاکت: یعنی صدور این حدیث از امام(ع) با ساحت امام(ع) جور در نمی‏آید. 🎙حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی، از سخنراني وضع حدیث انگیزه ها وآسیب ها 💫ادامه دارد . https://b2n.ir/y52246 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين @quranpuyan
. 💠منظور از چيست؟ 🛑قسمت اول: 🌐🔶قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ‌ «137» ال عمران 🔹به يقين پيش از شما سنّت‌هايى بوده (و سپرى شده) است. پس در روى زمين گردش كنيد و بنگريد كه سرانجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است. 🔷✨در آیه مورد بحث می‌فرماید: «خداوند سنتهایی در اقوام گذشته داشته که این سنن هرگز جنبه اختصاصی ندارد و به صورت یک سلسله قوانین حیاتی در باره همگان اجرا می‌شود» (قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ). 📚تفسير نمونه 🔶 معناي لغوي "سنت" در لغت به معنای راه و روش، خوی، عادت، طبیعت و سرشت آمده و در ترکیب‌های مختلف معانی دیگری نیز از آن اراده شده است. علاّمه طباطبایی معنای سنت را این‌چنین بیان می‌کند: کلمه "سنت" به معنای طریقه معمول و رایج است که به طبع خود غالبا یا دائما جاری باشد 💻نقل از سايت ويكي فقه 👈 "آنچه در اصطلاح فلسفه به نام «نظام جهان» و « قانون اسباب و مسببات» خوانده می شود چیزی جز جریان اراده حکیمانه خدا نیست و در زبان دین «سنت الهی» نامیده می شود. قرآن کریم در چند جا گفته است که: [هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت] احزاب/62 و فتح/23 یعنی کار خدا شیوة مخصوص و فرمول ثابتی دارد و تغییر پذیر نیست." 📚عدل الهی،شهید مطهری http://www.quranpuyan.com/yaf_postst5430_snthy-lhy-chyst.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
. 💠منظور از چيست؟ 🛑قسمت چهارم 🔻🔺آشنايي با تعدادي از سنتهاي الهي 1⃣-سنت برگشت به اهلش ↩️قریش قبل از بعثت پیامبر سوگند یاد کرده بودند که اگر برای آنها پیامبری بیاید برخلاف اهل کتاب که پیامبران خود را تکذیب می‌کردند بهتر از همه امت‌ها از پیامبر خود پیروی کنند؛ اما با برانگیخته شدن پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، آنها از در و گردنکشی برآمدند. اینجاست که خداوند به آنها هشدار می‌دهد:بر اساس سنت تغییرناپذیر الهی، نیرنگ، نیرنگ‌بازان جز به خود آنها برنخواهد گشت: 🌐🔸وَ اَقْسَموا بِاللّه جَهْدَ اَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُم نَذیرٌ لَیَکونَنَّ اَهْدی مِنْ اِحْدَی الاُمَمِ فَلَمّا جاءَ هُمْ نَذیرٌ مازادَهُم اِلاّ نُفُورا • اسْتِکْبَارًا فِی الاْءَرْضِ وَمَکْرَ السَّیِّیءِ 👈 وَلاَیَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الاْءَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلاً. سوره فاطر 42 و43 🔹و با سوگندهای سخت خود به خدا سوگند یاد کردند که اگر هر آینه هشدار دهنده‌ای برای آنان بیاید، قطعا از هر یک از امت‌های دیگر راه یافته‌تر شوند، ولی چون هشدار دهنده‌ای برای ایشان آمد، جز بر نفرتشان نیفزود. انگیزه این کارشان فقط گردنکشی در رویِ زمین و نیرنگ زشت بود؛👈 و زشت جز دامن صاحبش را نگیرد. پس آیا جز سنّت و سرنوشت شوم پیشینیان را انتظار می‌برند؟ و هرگز برای سنّت خدا تبدیلی نمی‌یابی و هرگز برای سنت خدا دگرگونی نخواهی یافت. 🖋در تفسیر المیزان ، مراد از عدم "تبدیل" و "تحویل" سنت خدا، چنین بیان شده است: 👈"تبدیل سنت خدا" به این است که:عذاب خدا را بردارند و به جایش عافیت و نعمت بگذارند، و "تحویل سنت" عبارت از این است که:عذاب فلان قوم را که مستحق آن می‌باشند، به سوی قومی دیگر برگردانند، و خدا نه تبدیل می‌پذیرد و نه ‌تحویل؛ برای‌ اینکه ‌خدای ‌تعالی ‌بر صراط مستقیم است، حکم او نه تبعیض دارد و نه استثنا. همچنان‌که ‌خدای‌تعالی مشرکان مورد نظر آیه را در جنگ بدر به‌ عذاب خود گرفت و همگی را کشت. 🖋 طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه 📚تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج ۱۷، ص ۵۸. و ج 18 ص 287 http://www.quranpuyan.com/yaf_postst5430_snthy-lhy-chyst.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
. 💠منظور از چيست؟ 🛑قسمت پنجم: 🔻🔺آشنايي با تعدادي از 2⃣-سنت شکست کافران. 🌐🔸وَلَوْ قَتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوَلَّوُاْ الاْءَدْبَرَ ثُمَّ لاَیَجِدُونَ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا • سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً. سوره فتح ايه 22-23 و اگر کسانی که کافر شدند، به جنگ با شما برخیزند، قطعا پشت خواهند کرد، و دیگر یار و یاوری نخواهند یافت، سنت الهی از پیش همین بوده،و در سنت الهی هرگز تغییری نخواهی یافت. ↩️خداوند در این آیات به مؤمنان ‌ بشارت ‌می‌دهد که ‌ کافران توان رویارویی با شما را ندارند و اگر به جنگ با شما هم برخیزند، براساس بی‌یار و یاور شده و از پا در خواهند آمد 3⃣-سنّت هلاکت مردم با وَإِن کَادُواْ لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الاْءَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْهَا وَإِذًا لاَّیَلْبَثُونَ خِلَفَکَ إِلاَّ قَلِیلاً • سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَتَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِیلاً. سوره اسرائ76-77 💢 و چیزی نمانده بود که تو را از این سرزمین برکَنَند، تا تو را از آنجا بیرون سازند، و در آن صورت آنان هم پس از تو جز زمان اندکی نمی‌ماندند؛ سنتی که همواره در میان امت‌های فرستادگانی که پیش از تو گسیل داشته‌ایم جاری بوده است، و برای سنت و قانون ما تغییر نخواهی یافت. 💢👈در این آیات به توطئه و نیرنگ مشرکان برای بیرون راندن پیامبر از مکه اشاره‌ کرده ‌و هشدار می‌دهد که اگر آنها چنین‌کاری را انجام داده بودند، بر اساس تغییرناپذیر الهی سرنوشتی جز نابودی و هلاکت در انتظار آنها نبود 📚 تفسير الميزان http://www.quranpuyan.com/yaf_postst5430_snthy-lhy-chyst.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
. 💠منظور از چيست؟ 🛑قسمت دهم: 🌱آشنايي با تعدادي از 🔻سنت های الهی در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم می شوند:👇 1⃣ : سنت هایی هستند که متوقف بر چیزی نیستند و در واقع قوانین اساسی آفرینش و تدبیر انسان هستند لذا ثابت و عمومی هستند و به عبارت دیگر این سنت ها استثناپذیر نیستند و شامل همه انسان ها و دائمی و همیشگی هستند و هیچ سنت دیگری نمی تواند بر آن ها حاکم شود. 2⃣ : سنت هایی هستند که تحقق آن ها متوقف بر مقدماتی است که فراهم ساختن آن مقدمات در اختیار انسان است این سنت ها قابل تغییر و تبدیل هستند و ممکن است بعضی از آن ها بر بعضی دیگر، در شرایط خاص، مقدم باشند. ⏪👈در روزهاي قبل، تعدادي از سنتهاي مطلق و مقيد نام برده شد. 🔻اینک به سنت های الهی بر حق مؤمنان و کافران می پردازیم که سنت های مقید هستند؛ های مربوط به 1⃣ـ خدا کسانی که دارای زمینه هدایت باشند هدایت می کند یعنی کسی که در خود زمینه هدایت را به وجود بیاورد هدایت می شود: 🔸«فَهَدی اللّه الَّذین آمنوا لِما اخْتَلَفوا فیهِ مِنَ الحَقِّ بِإذنِهِ»؛ بقره/ 213. «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»؛ عنکبوت/69. 2⃣ـ خداوند سرپرست مؤمنان و خداترسان است: «اللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمنُوا...»؛ بقره/ 257. 3⃣ شیطان بر آن ها که به فرمان خداوند باشند سلطه ای ندارد: 🔸«إنَّ عِبادِی لَیس لَکَ عَلَیهِم سِلطانٌ إلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الغاوِینَ»؛ حجر/ 42. 4⃣ـ خداوند بندگان با خلوص خود را از فحشاء بدور می دارد: 🔸«قالَ رَبِّ بما أغویتَنی لَاُزیّننَّ لَهم فی الأرضِ وَ لَاُغَوِینَّهم اَجمَعین اِلاّ عِبادَکَ مِنهم المُخلَصین»؛ حجر 39/40. 5⃣ـ زیادت نعمت: (زیادت نعمت های معنوی و اخروی، تزیین ایمان، زیادت نعمت های مادی و پیروزی بر دشمنان 💻نقل از سايت حوزه http://www.quranpuyan.com/yaf_postst5430_snthy-lhy-chyst.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
انجمن91.mp3
35.39M
🔹 قرآن از کدام سخن می‌گوید؟ 🔻 در قرآن کریم مجموعه‌ای از توصیف‌ها در باره‌ی یهودیان و نیز نسبت‌هایی به آن‌ها وجود دارد. برای نمونه آن‌ها را متهم می‌کند که عزیر را پسر خدا می‌دانند، آن‌ها کسانی معرفی می‌کند که شریعت را بر خود سنگین کرده‌اند، می‌فرماید تورات در نزد آن‌هاست و آن‌ها را به رجوع به آن فرا می‌خواند، و ... افزون بر آن، گزارش‌های تاریخی‌ای ارائه می‌دهد که  در سنت یهودی نیز وجود دارند. روشن است که در قرن هفتم میلادی، یعنی زمان ظهور اسلام، یهودیت یک سنت منسجم و یکدست نبود. سنت توراتی، سنت تلمودی، سنت گئونی و هلاخایی از مهم‌ترین سنت‌های دینی موجود یهودیت در عصر ظهور اسلام بودند. حالا پرسش مهم این است که قرآن با کدام یک از این سنت‌ها مواجه بوده است؟ ✅انها هم را قطعی الصدور و ظنی الدلاله میدانستند اما تلمود و را قطعَی الدلاله می دانستند پاسخ به این پرسش از این نظر مهم است که به فهم عمیق‌تر قرآن کریم کمک می‌کند و ما را به لایه‌ی تاریخی مهمی از تفسیر قرآن می‌رساند. 🎤 دکتر مهراب صادق‌نیا 📚 انجمن مباحثات قرآنی @quranpuyan
شماره29 سوره . ⭕️ شما هم مانند بدنبال و جادو برويد. 🔸وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ خَيْرٌ لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ "103/بقره" 🌱 و اگر آنها [به جاي پيروي از خرافات] ايمان مي‌آوردند و [از تكرار آن] پروا مي‌كردند، به يقين نتيجة آن نزد خدا بهتر بود [از منافعي كه به دنبالش بودند]، كاش مي‌دانستند. ⁉ آيا فقط يهوديان به جاي شناخت رمز شكوفايي مُلك سليمان، به پيروي از خرافات و موهوماتي كه شيطان صفتان در وصف آن توانايي و تمدّن از خود ساخته بودند پرداختند، يا ذكر اين داستان‌ها در براي عبرت و هشدار به است؟ 💢 اگر در جملة «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ...» در ايه 102 بقره ((و [به جاي کتب آسمانی] از چيزهايي [=افسانه و افسون‌هايي] كه شياطين [=كاهنان شيطان صفت] دربارة مُلك سليمان قصه‌سرايي مي‌كردند [و سِحر و جادو را رمز حكومت او مي‌شمردند] پيروي كردند!)) به جاي مُلك سليمان، مُلك محمد(ص) را قرار دهيم و به جاي آبادي و امنيّت و فراواني ملك سليمان، تمدّن باشكوه اسلامي تا قرن 4 هجري را تصوّر مي‌كنيم، آنگاه مي‌توانيم وضعيت امروزي خود را با كه موضوع اين آيات بودند مقايسه كنيم تا معلوم شود ما نيز چه مقدار ميراث پيامبر خود را ضايع كرده‌ايم!😔 📗 قرآن شيوه‌هاي حكيمانه حكومت سليمان را در 7 سوره به اجمال يا تفصيل بيان كرده است، با اين حال آيا اطلاعات اكثريت ما از مُلك سليمان، بيش از انگشتري و قاليچة سليمان و بِلقيس، و از پدرش داود، بيش از صوت خوب و ني‌نوازي برگرفته از همان اوهام اسرائيلي، بدون مستند قرآني است؟😔 ❓ آيا جز اين است كه بسياري از ما به جاي در راهنماي عمل، فقط به حواشي مفاتيح الجنان، براي كسب ثواب! و به چاه جمكران براي كسب حاجات پرداخته‌ايم؟ ❓❓ آيا نه اين است كه به جاي از و مكرم و مطهرش، به گنبد و بارگاه و دخيل بستن به ضريح طلا و نقره دلخوش كرده و از توسل و تشفّع به آن ، كه جز «وسيلة» هدايت و نجات جستن، و «پيوستن» و شفع شدن با آنان در راه حق معنايي ندارد، وسيله‌اي براي دفع ضررها و جلب منافع دنيايي و دور زدن نظامات الهي ساخته و به توهّم پارتي‌بازي دچار شده‌ايم؟ 💢چه حكمتي در مسلمانان معاصران پيامبر بود كه آنها را از ذلت و زبوني دوران به اوج و علم و اقتدار رساند و قرنها بر تارك انديشه و آبادي نشاند؟ ❓ آيا جز اين است كه ما نيز اين ميراث گرانقدر را رها كرده و از و كه شياطيني و شخصيت‌هايي ديگر بر ما خواندند پيروي كرديم و مي‌كنيم؟ اگر غير از اين است، پراكندگي و و برادركشي و آوارگي در سوريه، عراق، افغانستان و به جان هم افتادن برخي كشورهاي اسلامي از كجاست؟ 👌گر مسلماني از اين است كه حافظ دارد واي اگر از پس امروز بود فردايي 📚تفسیر آقاے بازرگان ┄═❁ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت پنجم: حرف معصومين را هم بايد تبعيت كرد نه كوركورانه و اجباري. نمونه اي از تمجيد در در ميدان جنگ توسط ع ✅براي حركت به سمت اکثریت مطلق کوفه با امیر المؤمنین همراه شدند. کمتر کسی در کوفه است که به چشم بیاید و همراه نشده باشد. (إِلَّا أَنَّ أَصْحَابَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ أَتَوْه‏) 👈شاگردان عبد الله بن مسعود که خودشان را فقهای برجسته می دانند، دو گروه محضر امیر المؤمنین آمدند. یک گروه گفتند که برای ما هنوز حق معلوم نیست. بالاخره خون مسلمان حساس است. ما با شما می آییم، نزدیک شما یک لشکری تشکیل می دهیم. لشکر قرای فقهای شاگردان ابن مسعود. ابن مسعود آدمی است که شاگرد زیاد دارد. شما یک سپاه هستید، یک سپاه هم معاویه است، یک لشکر کوچک ما هستیم. 👈👈ما می آییم رفتار را بررسی می کنیم، احتجاجات را می بینیم، با هر دو سپاه صحبت می کنیم تا را بشناسیم. اینجا اگر کسی جای امیر المؤمنین بود شاید به او بر می خورد. ♦حضرت فرمود: (مَرْحَباً وَ أَهْلا) احسنت. بارک الله. (هَذَا هُوَ الْفِقْهُ فِی الدِّین‏) احسنت. من نمی خواهم شما بیخودی بکشید. باید . برای شما تمام شود. اگر حالا حق را فهمیدید انکار کردید، قیامت هست ولی من نمی خواهم شما الکی شمشیر به دست بگیرید. 👈👈(هَذَا هُوَ الْفِقْهُ فِی الدِّین‏) همین است، همین است. 🔻 (وَ الْعِلْمُ بِالسُّنَّه) علم به پیغمبر همین است و هر کس نپذیرد ظالم است. بیایید بررسی کنید. بگذارید داشته باشید. حجت تمام شود. 👈👈من اصلاً نمی خواهم شما از من دفاع کنید. را بشناسید. اینها گفتند می آییم. همراه شدند با یک لشکر جدا. ⭕یک گروه دیگر آمدند گفتند برای ما به این راحتی حق روشن نمی شود. ما نمی توانیم بیاییم این جا مسلمان بکشیم. 🔻یک مأموریت دیگر برای ما بفرست. ما را به با بفرست. ربیع بن خثیم و دیگران چهارصد تا فقیه، عالم، قاری، آدم های سرشناس و صاحب نفود آمدند گفتند (إِنَّا شَکَکْنَا فِی هَذَا الْقِتَالِ عَلَى مَعْرِفَتِنَا بِفَضْلِکَ) ما می دانیم تو اصلاً قابل قیاس با معاویه نیستی (لَا غَنَاءَ بِنَا وَ لَا بِکَ وَ لَا الْمُسْلِمِینَ عَمَّنْ یُقَاتِلُ الْعَدُو) شاید در این همه جمعیت که داری به ما نیاز هم نداشته باشی ما می خواهیم به وظیفه خود عمل کنیم. 🔻حق برای ما روشن نیست. (فَوَلِّنَا بَعْضَ الثُّغُور) ما را مرز بفرست چون جامعه اسلامی مرزهایش با کفار همیشه درگیری داشت. شما ببینید چه قدر امیرالمؤمنین مظلوم است ما می رویم آن جا می جنگیم، میخواهیم به اسلام خدمت کنیم، تو را هم بهتر می دانیم ولی در این جنگ ما شک داریم. 🔻(فَوَجَّهَهُ عَلِیٌّ عَلَى ثَغْرِ الرَّی‏) بخش هایی از شمال ری هنوز فتح نشده بود. با کفار درگیر بودند. حضرت آن جا فرستادشان گفت بروید آن جا جهاد کنید. 👈اگر کسی بی جهت در شرکت نکند حضرت می کند. 👈👈 اما وقتی که دید دارد و بحث می کند حضرت نمی گوید فردا همراه من باشید. اصلاً این طوری نیست. 🖥حجت الاسلام كاشاني، برنامه سمت خدا شبكه سوم سيما، ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۹ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🔰قرار نيست فقط بماند، بلکه قرار بوده بماند. ⭕رفتار و مناسك ما، نبايد به آن مسما و آسيب رساند ⚫️ آیا نظر مولا علی علیه‌السلام و همسر بزرگوارش، دخت بزرگوار پیغمبر، این‌قدر پایین بود که مسلمان‌ها فقط اذان بگویند، اما هیچ چیزشان با پیروی از هماهنگ نباشد و باز هم دلش خوش باشد که گفته می‌شود؟ یعنی علیه‌السلام و دلشان می‌خواست فقط اسم محمد رسول الله بر سرِ مناره‌ها باشد؟ هرگز. 💢اگر قرار باشد از همه‌چیز فقط اسمش بماند، از کاری ساخته نیست. این همان است که قرآن با آن مبارزه کرد. آنچه ، و در تمام دوران بر آن تکیه کرده این است که قرار نبوده فقط اسم بماند، بلکه قرار بوده مسما بماند. بنابراین، آنچه مولا علی ع به زهرا، سلام‌الله‌علیها، فرمود: ⭕«زهرا جان! اگر قرار باشد قدمی در راه دفع ستم از تو بردارم اذان از بین خواهد رفت.» نه فقط ظاهر بود، بلکه ماندن امتی به‌نام امت اسلام بود. امروز ما به یاد زهرا، سلام الله علیها، جلسه تذکر تشکیل می‌دهیم تا به آستان مقدس حضرتش ادای و و کنیم. به کدام زهرا؟ به زهرایی که در زمان زندگی‌اش همه‌چیز را تحمل می‌کرد تا مبادا به‌هم‌پیوستگی اجتماعی، عملی، سیاسی و تضامنی و وحدت سرنوشت امت اسلامی آسیب ببیند. ⁉بنابراین، آیا امروز جایز است که به‌عنوان اظهار اخلاص به چنین بانویی ما از وحدت سرنوشت اسلامی چشم بپوشیم و بگوییم و بکنیم آنچه به این وحدت آسیب می‌رساند؟ هرگز. شهید دکتر بهشتی 📚 کتاب (در مکتب قرآن) ج۲، صفحه:۱۳ تفسیر سوره بقره، آیه ۱۴۲ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛