#تحریفات در واقعه تاریخی #کربلا
قسمت بیست و هشتم.
تحریفات معنوی
از کتاب #حماسهحسینی
✅هم خواص #مسئولند و هم عوام
ولی حقیقت این است كه در این #تقصیر هم خواص مسئول هستند و هم عوام، هر دو. راجع به مسئول بودن و #مقصر بودن خواص و علما شاید چندان احتیاجی به توضیح نباشد، ولی این را بدانید كه عامه ی مردم و توده ی مردم هم در این مسائل شریك اند، به همان اندازه و شاید احیاناً بیشتر. بلكه در این طور مسائل، این توده ی مردم هستند كه حقایق كُشی می كنند و #خرافات را اشاعه می دهند.
حدیث معروفی است : شخصی از امام صادق علیه السلام درباره ی آیه ی شریفه ی:
«وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ اَلْكِتابَ إِلاّ أَمانِیَّ» كه خدا از عوام یهود در آنجا انتقاد می كند (با اینكه خدا این عوام را بی سواد، امّی و درس ناخوانده معرفی
می كند، در عین حال از همین عوام در قرآن انتقاد می كند و اینها را مسئول می شناسد)
سؤال می كند علمای یهود مسئول بودند درست، عوام دیگر چه مسئولیتی دارند؟ اینها دیگر عوام بودنشان عذرشان است.
امام فرمود: خیر، این طور نیست؛ بله، یك مسائلی هست كه احتیاج به درس خواندن دارد، فقط درس خوانده ها آنها را درك می كنند، در اینجا می توان گفت كه عوام مسئول نیستند چون درس خوانده نیستند، گواینكه گاهی #عوام مسئولیتشان این است كه چرا درس نمی خوانند. آن هم خودش یك منطقی است.
احیاناً اگر عوام مسئولیت نداشته باشند، در مسائلی است كه احتیاج به تحصیل و درس و كتاب و معلم دارد. این شخص، معلم ندیده، مدرسه ندیده، كتاب نخوانده است، چرا مسئول باشد؟
فرمود اما بعضی از مسائل است كه بشر به فطرت سلیم آن را درك می كند. این دیگر مدرسه و كتاب و معلم نمی خواهد، دیپلم داشتن- به تعبیر من- نمی خواهد، سلامت عقل كافی است. بعد امام مثال زد، فرمود اینكه یك عالمی مردم را به #زهد و تقوا دعوت كند ولی همان كه مردم را به زهد و تقوا دعوت می كند خودش بر خلاف زهد و تقوا عمل كند، #توبه فرما باشد اما توبه فرمایان خود توبه كمتر كنند، و مردم عوام هم اینها را ببینند كه می گویند و بر ضد گفته ی خودشان عمل می كنند، آیا این آدم باید درس خوانده و معلم دیده باشد و كلاس طی كرده باشد تا بفهمد كه یك چنین آدمی لایق پیروی نیست؟
عوام یهود اینها را به چشم خودشان می دیدند و به عقل خودشان درك می كردند، «وَ اضْطُرّوا بِمَعارِفِ قُلوبِهِمْ» با یك معرفت فكری این را درك می كردند كه از چنین كسانی نباید پیروی كرد، مع ذلك پیروی می كردند، پس مسئولند.
پس یك سلسله مسائل است كه احتیاج به درس خواندن ندارد، هر گونه درسی.
ادامه دارد…
https://eitaa.com/quranpuyan
تحریفات معنوی
از کتاب #حماسهحسینی
✅هم خواص #مسئولند و هم #عوام
به قول معروف خط سیاه و سفید خواندن نمی خواهد، عربی دانستن نمی خواهد، فارسی دانستن هم نمی خواهد، صرف و نحو نمی خواهد، فقه و اصول نمی خواهد، #منطق و فلسفه نمی خواهد.
فطرت سلیم می خواهد و #فطرت سلیم را هم همه دارند، فطرتشان درك می كند.
در آن گونه مسائل شما چه می گویید؟ پیغمبر اكرم جمله ای دارد كه از پخته ترین جمله هاست، چون از #فطری ترین جمله هاست. فرمود: «اِنَّمَا الْاَعْمالُ بِالنِّیّاتِ وَ اِنَّما لِكُلِّ امْرِئٍ ما نَوی » عمل بستگی به قصد و نیت دارد.
اگر شما كاری را انجام دهید، چه خوب و چه بد، اما قصد نداشته اید و بدون قصد آن كار از شما صادر شده است، اگر بد است #مسئول نیستید، اگر خوب است پاداش ندارید. این یك مطلب خیلی واضحی است و هر كسی می فهمد.
حال اگر كسی آمد و مثلاً خوابی را نقل كرد، داستانی را نقل كرد، گفت فلان كس در یك جریان اضطراری، در یك عالم بی خبری، در یك كاری كه كوچكترین قصدی نداشته است بلكه قصد خلاف داشته است، در عین حال همین كار بدون قصد، او را به اعلی علّیّین بالا برد، تمام گناهانش را محو كرد، آیا ما باید قبول كنیم؟
باید كتاب خوانده باشیم، عربی دانسته باشیم، سیاه و سفید خوانده باشیم كه [بدانیم ] گناهان انسان را فقط یك توبه و یك بازگشت به حق پاك می كند،
«إِنَّ اَلْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ اَلسَّیِّئاتِ» كار نیك است كه اثر كار بد را می برد، اما كار بدون اختیار نه؟ . ولی ما از همین فطرت خدادادی خودمان هرگز استفاده نمی كنیم.
یكی می آید می گوید یك دزدی بود (در كتابها هم نوشته اند) راه را بر مردم می بست، چقدر مال مردم را چاپیده بود، چقدر آدمها را كشته بود، چقدر زنها را بیوه كرده بود، چقدر بچه ها را یتیم كرده بود! یك بار اطلاع پیدا كرد كه قافله ای از زوار می خواهند بروند كربلا. آمد سر گردنه ای كمین كرد كه آنها كی از آنجا عبور می كنند، برای اینكه راه را بر زوّار امام حسین ببندد، مالشان را بگیرد، عند اللزوم آنها را بكشد، جنایت كند. منتظر بود. تا قافله برسد، دو سه ساعت وقت بود. كنار راه خوابش برد. قافله آمد و رد شد، او بیدار نشد. ولی در همین حال صحنه ی قیامت را خواب دید؛ دید او را كشان كشان به جهنم می برند. چرا به جهنم می برند؟ حسابش روشن است. كوچكترین عمل صالح در نامه ی عمل او نیست، هرچه هست گناه و جنایت است.
بردند و بردند تا لبه ی پرتگاه جهنم، ولی جهنم او را نپذیرفت؛ گفت نه، این را من نمی پذیرم. نپذیرفت و برگشت. آخر، قضیه اینطور كشف شد كه این مرد چون در كنار راهی خوابیده است كه در آنجا قافله ی زوار می رفتند و گرد زوار بر لباس او نشسته است، بدون اینكه خودش قصدی داشته باشد، بلكه قصد كشتن این زوار را داشته است و قصد بردن مال اینها را داشته است، و علی رغم گفته ی پیغمبر كه «اِنَّمَا الْاَعْمالُ بِالنِّیّاتِ» و «لِكُلِّ امْرِئٍ ما نَوی » ، این عمل بدون اختیار تمام گناهانش را محو كرد.
فَاِنَّ النّارَ لَیْسَ تَمُسُّ جِسْماً
عَلَیْهِ غُبارُ زُوّارِ الْحُسَیْنِ
از جنبه ی شعری خیلی خوب است، اما از جنبه مكتب امام حسین متأسفانه نه. حالا این دیگر درس خواندن می خواهد كه مردم عوام بگویند ما كه خط سیاه و سفید نخوانده ایم كه بفهمیم، ما چه می فهمیم.
ما این حرفها را قبول می كنیم. می گوییم: اینها از بدیهیات عقل است، از فطریات بشر است. پس خیال نكنید كه اگر شما پذیرفتید، مسئول نیستید.
https://telegram.me/quranpuyan
#آسيب_شناسي #حوزههاي_علميه و #روحانيت
🛑قسمت دهم:
نقدهاي ملاصدرا بر روحانیت قشري و ظاهربين
💠ابتدای خرداد را روز بزرگداشت #ملاصدرا قرار دادهاند. به نظر میرسد که در این روزها جای شنیدن نقدهای ملاصدرا بر حوزههای علمیه و روحانیت از هر زمان دیگر خالیتر است. اگر زمانی که ملاصدرا این نقدها را بر روحانیت و حوزههای علمیه وارد کرده بود سرکوب و تبعید نمیشد شرایط جهان اسلام به حال تأسفبار امروز منجر نمیشد.
ملاصدرا با وجودی که پرورش یافته همین حوزهها بود ولی مینویسد:
"امروز من در طلاب علوم دینی به عینه مشاهده میکنم که عمر خود را به مجادلات و ظواهر تفوق طلبانه میگذرانند. با عفریت گمراهی جهالت جهال، ذهن و فهم خود را پرکردهاند.
با خیال پردازی و آنچه از معلم خود میشنوند که علم، جز همین فتوای حکومتی و قضاوت و فصل خصومت در دنیا نیست و علم دین، تنها مهارت جدل برای غلبه بر خصم و مباهات و اسکات وی نیست زندگی میکنند. "(کسر اصنام الجاهلیه، 1381، ص154- 158)
در ابطال حق و ترويج باطل و تقبيح دانا و تحسين جاهل میکوشند. (رساله سه اصل، 1360، ص. 40)
✍️ محمد نصراصفهانی،
🔸ملاصـدرا خـود در مقدمـه بعضـي از كتابهـايش ماننـد #اسـفار و واردات قلبيـه از #نامردمي هـاي
معاصران اعم از #فقيه و مدرس و محدث و #مقلد_كارهاي_حكـومتي شـكوه سـرداده اسـت .📚(ملاصـدرا
١٣٨٣ ج ١ :١٢ـ٩ )
و شايد اگر نفوذ خانوادگي او نبود به عاقبت شيخ اشراق دچار ميگرديـد. 📚(ملاصـدرا١٣٦٠ :٢٧ .)
📌 او همانگونـه كـه از
#عالمان_ظاهربين و #قشري انتقاد ميكرد و #فقهاي_سـوء را مـورد نكـوهش قـرار مـيداد، #بـاصـوفيان
_منحط و منحرف عصر خويش نيز سرسازگاري نداشت و همواره به نقد و رد آنها ميپرداخت
📒ملاصـدرا در رساله سه اصل كه تنها اثر #ملاصدرا به زبان فارسي است، بيشـتر علمـاي
ظاهري را مورد خطاب قرار داده است كه از ديـن تنهـا بـه قشـر آن بسـنده كردهانـد و بـا آشـنايي
مختصري با شرعيات و علوم نقلي خود را از كاملان و عالمان مجتهد ميپندارند و از ديگـر سـو بـه
دشمني با اهل حقيقت و ارباب مكاشفه برمي خيزند.
🔻ملاصـدرا در
بخشي از اين كتاب #علماي_ظاهر را به خاطر مخالفت با عارفان مورد انتقاد قرار داده، ميگويد:
"بعضي از #دانشمندنمايان پرشر و فساد و #متكلمـان خـارج از منطـق صـواب و
حساب و بيرون از دائره سـداد و رشـاد، و متشـرعان بـري از شـرع بنـدگي و
انقياد، منحرف از مسلك اعتقاد به مبدأ و معـاد، افسـار تقليـد در سـرافكنده، نفي درويشان شعار خود كرده اند
📚 (ملاصدرا ١٣٦٠ :٣٩ )
📌در جاي ديگري از اين رساله، ملاصدرا در مقابل #علماي_قشري و منكران اهل طريقت به دفاع از
#عارفان و سالكان طريق حق ميپردازد و به آنها هشدار ميدهد و از مخالفت مردان خدا بازميدارد.
👈در جاي ديگر ملاصدرا به #دنياگرايي_عالم_نمايان و وابستگي آنها به اهل #حكومت و #عوامزدگي
آنها مي تازد و ميگويد:
" و همچنـين اسـت حـال آنهـا كـه خـود را از علمـا ميشـمارند و روي از جانب قدس و طلب يقين گردانيده متوجه محراب #ابواب_سلاطين شـده اند، و
ترك اخلاص و توكل كـرده طلـب #روزي و توقـع آن از ديگـران مينماينـد 📚.(٥٠ :١٣٦٠ ملاصدرا)
🔻ملاصدرا علت اصلي دشمني اهل ظاهر با اهل فقـر را #حـب_دنيـا ميدانـد و خطـاب بـه علمـاي
قشري ميگويد:
"همين علت است كه منشأ عداوت تو و همسـرانت بـا فقيـران و گوشه نشـينان
شده است، زيرا كه تو و ايشان ميخواهيد كه از راه شيد و ريا و تشبه به علما
و كسب جاه و عزت و تحصيل مال و ثروت كنيد، و #عوام را بـه زور حيلـه و تلبيس صيد خود سازيد، و اسباب تمتع دنيا را از راه صورت صـلاح و تقـوي
فراهم آوريد. و اگر از كسي استشعار آن نموديد كه به حسب بـاطن آگـاه و
مطلع است بر مكـر و غـدر و نقـص و جهالـت و كيـد و بطالـت امثـال شـما،
ميخواهيد كه بنيادش در روي زمـين نباشـد
📚 (ملاصدرا ١٣٦٠ :٩٠-٨٨ )
👈 وي همچون غزالي در احياء علوم الدين به تحريف و تخصيص بعضي اصطلاحات ماننـد #فقـه
كه در اصل معني ديگري داشته اند، اشاره ميكند و ميگويد:
"و اكنون هـر
كه خوض در اين مسايل طلاق و عتاق و لعان و بيع و سلم و رهانـت و مهـارت در قسـمت مواريـث و
مناسخات و معرفت حدود و جرايم و تعزيـرات و كفـارات و غيـر آن) بيشتر ميكند، و اگرچه از علوم حقيقيه هيچ ندانـد،
او را #افقه ميدانند؛ و حال انكه نزد ارباب بصيرت . . . #فقيه كسي است كه بيش از همه
كس از خـداي ترسـد و خـوف و خشـيت در دل وي بيشـتر باشـد 📚(ملاصـدرا .(٩٩ـ١٠٠ :١٣٦٠)
🔻از نظر #ملاصدرا دينداري #مقلدانه و #متعصبانه چون حائلي است كه مانع تجلـي صـورت حـق در آيينة دل ميشود 📚(ملاصدرا ١٣٦٠ :١١٧ )
📚بررسی ديدگاه ملاصدرا دربارة آفات
ظاهرگرايی دينی
🖋محمود رضا اسفنديار
💫ادامه دارد
@quranpuyan
جامعه_ما_و_غروب_نهجالبلاغه_سروش_محلاتی.MP3
17.38M
✅ #مردم از نگاه #حاکمان چه کسانی هستند؟
عموم شهروندان یا طرفداران آنها؟
🛑قسمت اول:
🔻در نهج البلاغه محور ارزشهای اجتماعی #عدالت است که شاخصهای آن در بهرهمندی از فرصتهای مساوی با #همه_شهروندان تبیین شده است.
❓چرا در جامعه این شاخصها محقق نشد؟
💢 با بدفهمی، معنای #عوام و #خواص در نامه مالک اشتر، همه امکانات و توجهات را برای بخشی خاص، در نظرگرفتند و شاخصهای #عدالت قربانی شد.
🔻اختصاص حقوق عموم شهروندان به اقشار خاصی از عوام ( که بنابر بیان خودشان، کسانی اندکه در صحنه ها و تجمعات پای کار نظام ایستاده اند) و حذف نقش گروههای اجتماعی مانند #نخبگان و #احزاب، شرایط کنونی را پدید آورده است.
💢رویکردشان این است که دنبال رضایت همان عوام باشید.
حتی در #انتخابات هم دغدغه شان مشارکت همین طبقه است.
خواص هم که همه احزاب و گروههای اجتماعی و مخالفین هستند، حضور و خواست اینها برایشان مهم نیست.
✅اما در گفتار علی ع طبقه #عامه، همه مردمند و صحبت از حقوق همه #رعیت است.
اما در نگاه علی ع #خاصه چه کسی است؟
کسانی که بیشتر حقشان محروم شده و مستحق رسیدگی هستند.
🔹استاد سروش محلاتی
📆۵ بهمن ۱۴۰۲، مصادف با ١٣رجب
@quranpuyan
#دين_عقلاني و #آگاهانه
🛑قسمت هشتم:
تعصب، جمود و تصلب بر آراي مشهور مانع تفقه در دين انتقاد شهيد مطهري از فقهزدگي و عوامزدگي حوزهها
✅لوازم تفقه
تفقه کردن و به عمق معنا دست یافتن، لوازمی دارد، از جمله: حریت فکری و #آزاداندیشی.
کسانی که تنها در چارچوب روایات و #فتاوی_مشهور میاندیشند و پارهای از گفتهها را بتهای ذهنی خود کردهاند و بر آنها #تصلب دارند، نمیتوانند به معنای واقعی تفقه نمایند.
#متکلمان تا حدودی از این آفت به دورند، زیرا خرد و تعقل در فهم آنها راه دارد.
واضحتر بگوییم: فهم آیاتالاحکام در کنار فهم آیاتالکلام و آیاتالاخلاق و آیاتالعداله صورت نگرفته و کتابهای کلامی موجود، غالبا کار فقیهان نبوده و کتابهای فقهی نیز در کنار کار متکلمان نبوده است و 👈👈شاکله فقه ربطی منطقی و معرفتی با آیات دیگر قرآن ندارد.
مجتهدی که میخواهد احکام را اجتهاد نماید، باید اجتهادش مبتنی بر شناخت کلامی و مسائل اخلاقی باشد.
🔻🔻مرحوم شهید مطهری میپرسد: «چرا #حوزههای_علمیه به صورت #دانشکده_فقه درآمده؟ چرا علما و فضلای ما همین که معروف و مشهور شدند، اگر معلومات دیگری غیر از فقه و اصول دارند، روی آنها را میپوشانند و منکر آنها میشوند؟.. چرا برنامه تعلیمات طلاب و محصلین علوم دینی مطابق احتیاجات روز تنظیم نمیشود؟ چرا روحانیون ما به جای آنکه پیشرو و پیشتاز و هادی قافله اجتماع باشند، همیشه از دنبال قافله حرکت میکنند؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟»
(بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، ص۱۸۸)
فقیه یا متفقه، یعنی کسی که فهمش را گرفتار هیچ پیشداوری و یا تعصبات بیدلیل نمیکند. او گفتههای گذشتگان را شاید مؤید بگیرد، اما به عنوان حجت تلقی نمیکند، بلکه آنها را بر استدلال و براهین محکم عقلی و نقلی میآزماید.
🔻 ابنسینا در کتاب اشارات میگوید: «من تعود أن یصدق بغیر دلیل فقد انخلع من کسوه الانسانیه»؛ «کسی که هر حرفی را بدون #برهان و دلیل بپذیرد، از لباس آدمی بیرون رفته است!»
انسان ژرفنگر باید ذهن خود را از هر تعصب و جزم و جمودی خالی کند تا حقیقت را دریابد.
مرحوم شهید مطهری آنجا که میخواهد ذهن فقیهان را نقد کند، از پردههایی که برای ذهن آنان برمیشمارد، « #عوامزدگی» است. تعبیر ایشان چنین است:
🔻🔻«روحانیت ما بر اثر آفت عوامزدگی نمیتواند پیشرو باشد و از جلو قافله حرکت کند و به معنی صحیح کلمه هادی قافله باشد، مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. خاصیت #عوام این است که همیشه با #گذشته و آنچه به آن خو گرفته، پیمان بسته است و حق و باطل تمییز نمیدهد. عوام هر تازهای را #بدعت یا هوا و هوس میخواند…
#روحانیت_عوامزده ما چارهای ندارد از این که هر وقت یک مسئله اجتماعی میخواهد عنوان کند، به دنبال مسائل سطحی و غیر اصولی برود و از مسائل اصولی صرفنظر کند… افسوس که این آفت عظیم دست و پاها را بسته است. وگرنه معلوم میشد که اسلام در هر عصر و زمانی تازه است.»
(مرتضی مطهری، بحثی در باره مرجعیت و روحانیت، ص۱۸۶، نشر سهامی انتشار).
⭕در تاریخ فقه شیعه دورهای داریم که به «دوره #اصحاب_مقلده» معروف است؛ یعنی از زمان شیخ طوسی تا نواده دختری او ابن ادریس حلی. ابن ادریس جزمیاتی را که بر ذهن برخی فقیهان به خاطر تأثیر شخصیتها حاکم گشته بود، شکست و تا حدودی برخی #اخبار_آحاد را که مستمسک فقیهان بود، از اعتبار انداخت و دامنه عقل را در فقه وسیعتر کرد و منقول و معقول را درهم آمیخت. با اینکه برای شیخ طوسی که جد مادریاش بود، عظمت قائل بود، ولی بر این باور که عظمت فکری و فقهی شیخ نباید سبب شود که مقلد گفتههای او باشیم.
⭕شهید مطهری میگوید:
👈 «بدون شک ما از نظر فقه و اجتهاد در عصرى شبیه به عصر شیخ طوسى زندگى مىکنیم؛ دچار نوعى #جمود و اعراض از مواجهه با مسائل مورد نیاز عصر خود هستیم. ما نمى خواهیم زحمت گامبردارى در راههاى رفته را برویم و جادههاى هموار و کوبیده را بپیماییم. ما ترجیح مىدهیم راه هفتصدساله حل شبهه ابنقبه را طى کنیم و حال اینکه امروز صدها شبهه از شبهه ابنقبه مهمتر و اساسىتر به زندگى عملى خود داریم.
شیخالطایفههایى براى قرن چهاردهم ضرورى است که:
اولا، با ضمیرى روشن نیازهاى عصر خویش را درک کنند؛ ثانیا، با شجاعت عقلى و ادبى از نوع شجاعت شیخالطائفه دست به کار شوند؛ ثالثا، از چارچوب کتاب و سنت خارج نگردند. فقیه یعنی کسی که مستقل و آزاد بیندیشد و فکر خود را از هر #تعصبی آزاد کند. او استقلال فکری خود را در مقدمه کتاب سرائر نشان داد. هرچند برخی فقیهان مانند محقق کرکی تا برخی اخباریون با او از در مخالفت درآمدند.
(📚تکامل اجتماعی، مرتضی مطهری، ص۱۸۹.)
🖊حجت الاسلام فاضل ميبدي
ادامه دارد
قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛