eitaa logo
قران پویان
462 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
694 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
با گرامیداشت هفتم تیر سالگرد شهادت ایت الله دکتر و سایر همراهان فقیدشان😔 بخشی از مقاله "رهبری و حکومت در اندیشه شهید بهشتی «نظریه امت و امامت»"، فصلنامه سیاست دانشگاه تهران، بهار 1391.به قلم حجت الاسلام داود فیرحی را ارسال میکنیم: "در خلال یکی از گفتار های بهشتی، یکی از حاضران پرسشی درباره نقش مراجع تقلید در تعیین مطرح می کند. پاسخ او به گونه ای است که مبنای او را در تعیین و انتخاب رهبر نشان می دهد. به نظر وی انتخاب رهبر از جنس است و تعیین موضوع نیز شأن و مراجع نیست. وی به تأکید می گوید؛« تعیین موضوع شأن فقیه نیست. این جمله را باید یاد بگیرید». او در توضیح این عبارت اضافه می کند که؛ کار فقیه صدور حکم و فتوا است. فقیهان در حوزه مسائل فقاهتی و ایدئولوژیک مربوط به مسئله رهبری تخصص دارند و دخالتشان تام و کامل است. کار تعیین صلاحیت های رهبر است و نه انتخاب رهبر. صلاحیت ها و معیارهای رهبری را فقیهان و مراجع تشخیص و تعیین می کنند، اما تشخیص این که چه کسی دارای چنین صلاحیت هایی است، به عهده فقیه و مرجع نبوده و نظر او در این باره یک است در کنار آرای دیگر." https://eitaa.com/quranpuyan
پرسش و پاسخ قرآنی: ❓ جايگاه در قرآن چيست؟ ❓ از در چه زمينه هايي پذيرفته است؟ ✴ايا در زمينه مسايل سياسي مثل هم بايد تقليد كرد؟ ايا شركت در انتخابات، است؟ 🔴قسمت پنجم : "با نزدیک شدن فصل برگزاری انتخابات بکارگیری تعبیر "" رواج پیدا میکند و از مردم خواسته میشود برای انجام "تکلیف دینی" در انتخابات حضور یافته و به افراد شایسته رای دهند . استفاده از این تعبیر بلحاظ مبنایی محذوری ندارد و چه بسا یک شخصیت اگاه و متعهد در بررسی اوضاع و شرایط سیاسی و اجتماعی به این نتیجه برسد که شرکت در رای گیری شرعا واجب بوده و ان را اعلام نماید . چه اینکه در سالهای اول جمهوری اسلامی با توجه به اینکه هنوز فرهنگ مشارکت در انتخابات در مردم نهادینه نشده بود و کشور در شرایط بحران ناشی از ترور و جنگ بسر میبرد ، رهبر فقید انقلاب اسلامی ، از این تعبیر استفاده میکردند . ولی استفاده از این ادبیات پس از چند دهه با توجه به این نکات ، توجیهی ندارد : ✅۱ ۰ مسائلی از قبیل ، خارج از موضوعات احکام شرعی است و ذاتا در شرع حکمی برای ان مقرر نشده است . در این موارد ، بر حسب شرایط ، حکم شرعی سیال و متغیر میباشد مثلا گاه از باب حرمت تضعیف نظامِ عدل ، شرکت نکردن حرام میگردد و گاه به عکس از باب حرمت تقویت نظام جور ، شرکت کردن حرام میشود . بنا بر این هرگز فقیهی فتوای کلی و دائمی در این موارد نمیتواند صادر کند. ✅۲ ۰ در موضوعاتی مانند انتخابات که فاقد حکم ذاتی شرع است ، تشخیصِ موضوع ، صرفا جنبه نداشته و به فقها و کارشناسان فقه محول نمیباشد و کارشناسان مختلف حق دارند با توجه به ارزیابی شرایط و جنبه های مثبت و منفی حضور و عدم حضور ، نظر خود را اعلام کنند . مثلا یک کارشناس اقتصاد یا سیاست میتواند با اعلام نظر خود در این باره ، شهروندان را در درک درست از وظیفه دینی شان کمک کند ، حتی انها میتوانند استدلال سیاسی و یا اقتصادی فقیهی که فتوی به وجوب یا حرمت داده را نقد کنند . ✅۳ . انسان متدین و خردمند ، برای هر اقدام خود بدنبال یافتن و دلیل است . ولی ایا در تشخیص مصادیق ( مثل شرکت يا عدم شركت در یک تظاهرات و یا یک انتخابات) ، نظر فقیه حجت است ؟❓ اگر فتوای فقیه در حقِ اشخاص عامی "حجت" است ، از باب رجوع جاهل به خبره است ، ولی مگر که در استنباط احکام کلی شرع خبره و صاحب نظر است ، الزاما در تشخیص مصادیق سیاسی هم اهل نظر میباشد ؟❗ بنابر این چگونه میتوان در تشخیص هر امر سیاسی بسراغ کارشناسان دینی رفت ؟ ✅۴ ۰ ادبیات "تعیین وظیفه شرعی" کردن در مصادیق سیاسی ، ادبیات نابالغ پنداری مردم است . اگر مردم بالغ و رشیدند و از قدرت تشخیص برخودارند ، پس باید به شعور و بلوغ انها احترام گذاشت و اجازه داد خوشان بر مبنای درک و تحلیلشان از جریانات به تصمیم برسند . اگر شرع به انها اجازه داده تا در مصادیق وارد شده و با درک شرایط تصمیم بگیرند ، پس چرا ما با تعیین تکلیف شرعی و محصور کردنشان ، این حق شرعی را از انها سلب میکنیم ؟" 🖋استاد سروش محلاتي ادامه دارد: 💫با این پست، شما هم در گسترش مفاهیم قرآنی در جامعه سهیم شوید 🙏 https://eitaa.com/quranpuyan
❓ايا در زمينه مسايل مثل انتخابات هم بايد از و فقها كرد؟ ايا شركت در انتخابات، موضوع است؟ 🛑قسمت چهارم : 🔶🔸جایگاه و نقش در 💮🔸سطح سوم بحث در باره دخالت فقیه در تشخیص موضوع است و در این خصوص نیز دو دیدگاه طرح شده است: ✅ نخست این‌که «مسائلی از قبیل انتخابات، خارج از موضوعات احکام شرعی است و ذاتاً در شرع حکمی برای آن مقرر نشده است. در این موارد، بر حسب شرایط، حکم شرعی سیال و متغیر می‌باشد؛ مثلا گاه از باب حرمت تضعیف نظامِ عدل، شرکت نکردن حرام می‌گردد و گاه به عکس از باب حرمت تقویت نظام جور، شرکت کردن حرام می‌شود. بنابراین هرگز فقیهی فتوای کلی و دائمی در این موارد نمی‌تواند صادر کند» (محمد سروش محلاتی). ✅ دیدگاه دوم، انتخابات را یکی از حوادث واقعه‌ای می‌داند که تعیین تکلیف آن به فقیه واگذار شده است، ازاین‌رو نه تنها فقه شایستگی پرداختن به آن را دارد (محمدجواد فاضل لنكراني). 💮🔸از دیدگاه نخست، انتخابات موضوعی است که در شریعت به آن پرداخته نشده، ازاین‌رو حکم شرعی خاصی برای آن وضع نشده است. حکم شرعی چنین موضوع‌هایی در چارچوب احکام کلی یا قواعد عمومی مانند وجوب تقویت نظام عادلانه یا حرمت تقویت نظام جوری تعیین می‌شود و بستگی به قاعده یا حکم کلی دارد که بر آن موضوع جاری است. تشخیص و تعیین این‌که چه قاعده یا حکمی کلی بر این موضوع جاری است نیز امری کارشناسانه است، ازاین‌رو فقیه شایستگی صدور حکم خاص درباره آن ندارد. به بیان دیگر بر پایه این اصل کلی که «تشخیص موضوع شان فقیه نیست»، فقیهان شایستگی اظهارنظر درباره تعیین تکلیف شرکت در انتخابات یا عدم شرکت در آن را ندارند. در واقع این دیدگاه شایستگی فقه برای ورود به موضوع انتخابات را در حد بیان احکام کلی شناسایی می‌کند، ولی تشخیص موضوع را امری کارشناسانه می‌داند که خود افراد شایستگی آن را دارند. 💮🔸دیدگاه دوم با پذیرش این‌که حکم شرعی انتخابات بر حسب شرایط تغییرپذیر است، تعیین این شرایط و حکم کلی مربوط و موضوع یا مصداق آن را نیز از حوزه اختیارات فقیه دانسته است. از این دیدگاه بر اساس توقیع شریف اظهارنظر درباره حوادث واقعه از شئون فقیهان است. حوادث واقعه قضایای جزیی خارجی نیستند، بلکه به موضوعات مهم اجتماعی و سیاسی مانند جهاد و دفاع اشاره دارند. با توجه به این‌که انتخابات نیز از قضایای جزیی خارجی نیست، بلکه از موضوع‌های مهم اجتماعی و سیاسی است، تعیین حکم آن نیز بر عهده فقیهان است. البته به نظر می‌رسد رجوع در حوادث واقعه به فقیه نه در بلکه در تعیین باشد، ازاین‌رو با استناد به این روایت نمی‌توان، تعیین تکلیف درباره موضوع را شأنِ فقیه دانست. با وجود این، در دوران جمهوری اسلامی برخی از فقیهان همواره در این موضوع حکم صادر کرده‌اند ✅ حق راي و انتخابات از ديدگاه : از این دیدگاه در دو محور توجیه حق رای و نیز شرکت در انتخابات امکان بحث وجود دارد. در محور دوم بحث درباره شرایطی است که شرکت در انتخابات را از دیدگاه اخلاقی موجه می کند. این شرایط را می توان برپایه هنجارها و ارزش های کلی که بر کنش و رفتار سیاسی حاکم است مشخص کرد. این هنجارها در دو بعد منفی و مثبت از یک سو سازوکار و نظام انتخاباتی را به ویژگی هایی مانند آزاد، رقابتی، منصفانه و فراگیر بودن مقید می‌کنند. از سوی دیگر شرکت در را در وضعیتی که پیامد هایی نامطلوب همچون تقویت خودکامگی، بی عدالتی و محدود کردن آزادی داشته باشد را نا موجه می‌سازند. تشخیص این وضعیت هر چند امری کارشناسانه است، ولی مسئولیت آن در نهایت برعهده هر یک از شهروندان است. تلخيص از مقاله مشارکت در انتخابات ؛حق شهروندی یا تکلیف مدنی ✒دكتر سيدعلي ميرموسوي 💫ادامه دارد http://yun.ir/1ys4ib @quranpuyan
و مشارکت: ❓ راي دادن، همواره وظيفه شرعي است؟ ❓ ايا تشخيص مصداق توسط روحانيون، يك امر است؟ 🛑قسمت ششم: ♻️اهتمام به خویش و جامعه اسلامی یک حق عمومی و یک مسئولیت الهی است که نباید در آن مسامحه داشت : «من اصبح لایهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم»(اصول کافی) 👈 البته شیوه اقدام برحسب شرایط متفاوت و به اقتضای اوضاع و احوال گاه سلبی و گاه ایجابی است. از این رو باید توجه داشت که وظیفه شرعی ، مانند تکلیف نماز نیست که مستقیما حکمی برای آن مقرر باشد و فقهایی که فتوا به تکلیف می دهند، نظر به مقدمه بودن مشارکت برای حفظ نظام و مصالح لازم الاستیفاء دیگر دارند. ♻️با صرف نظر از مبنای بزرگانی مانند امام خمینی و آیت الله خویی که اساسا مقدمه واجب را واجب شرعی نمی دانند، حتی در فرض وجوب شرعی هم ، مکلف باید تشخیص روشنی از اینکه اقدامش مقدمه چیست و چه پیامدهایی به دنبال دارد و آیا به تایید حق و عدل، و یا ترویج باطل و ظلم می انجامد داشته باشد، و شناخت این شرایط عصری ، خارج از استناد به فتوی است. ♻️بعلاوه اینگونه تکالیف اجتماعی ، جنبه‌ی تعبدی ندارد و مانند امر به معروف و جهاد ، صرفا با توجه به آثار مثبت یا منفی هر اقدامی ، حکم شرعی آن معین میگردد. لذا مکلف با درک صحیح شرایط اجتماعی، و با استفاده از خرد جمعی و نظر کسانی که گرفتار تعارض منافع نیستند، مسئولیت شرعی را تشخیص می‌دهد. ♻انسان متدین و خردمند ، برای هر اقدام خود بدنبال یافتن و دلیل است . ولی ایا در تشخیص مصادیق ( مثل شرکت يا عدم شركت در یک تظاهرات و یا یک انتخابات) ، نظر فقیه حجت است ؟ اگر فتوای فقیه در حقِ اشخاص عامی "حجت" است ، از باب رجوع جاهل به خبره است ، ولی مگر که در استنباط احکام کلی شرع خبره و صاحب نظر است ، 👈 الزاما در تشخیص هم اهل نظر میباشد ؟ ♻شخصیتهای روحانی که ادبیات وظیفه شرعی در انتخابات را بکار میگیرند ، خوب است در ادبیات دینی و سیاسی ایه الله سیستانی نیز تامل کنند . بهر حال ایشان هم یک فقیه برجسته و دارای نفوذ در عراق است و بسرنوشت کشور عراق و مشارکت بیشتر مردم در انتخابات علاقه مند است پس چرا از تعبیر الزام و وجوب شرعی و تکلیف الهی کمتر استفاده کرده و بر "حق شهروندان" تاکید دارد؟ مثلا در بخشی از بیانیه ایشان بمناسبت انتخابات پارلمانی عراق آمده است : 🔻"شرکت در انتخابات حق هر شهروند عراقی است و چیزی او را ملزم به احقاق این حق نمیکند مگر اینکه شخصا متقاعد شود منافع عالی ملت و کشورش ایجاب میکند که در انتخابات شرکت داشته باشد .... و در نهایت تصمیم مشارکت یا عدم مشارکت در خصوص انتخابات بر عهده هر فرد عراقی است و شخصا مسئول هر گونه ارزیابی در این خصوص است بنابر این شایسته است تصمیم در این خصوص بر اساس اگاهی و اشتیاق به تحقق منافع کشور و اینده فرزندان ان باشد ". ♻روشن است که وقتی فقط "وظیفه مردم" مورد تاکید قرار گیرد ولی از "وظیفه حاکمان" در قبال حقوق مردم سخنی گفته نشده و دفاعی صورت نگیرد ، مردم حق دارند که به ان وظیفه شرعی هم بدیده تردید نگاه کرده و به ان اعتنایی نکنند استاد محمد سروش محلاتی 🔻 http://yun.ir/1ys4ib @quranpuyan
4_6005779123639683503.mp3
26.54M
✅انطباق قانون با در 🔻 عملکرد چقدر با نگاه شهید و قانون اساسی تطابق دارد؟ چه مرجعی به تخلفات و نقض قانون های شورای نگهبان رسیدگی می کند؟ ✅خدا رحمت کند شهید بهشتی را که در آن زمان، چیزهایی را دید که بعدها دیدیم و نگران بود از اینکه سرنوشت کشور منتظر تصمیم چند بماند! 😔 تیرماه ۱۴۰۰، جلسه دوم 🔹درس گفتار در دوره آموزشی مبانی فقهی حقوقی قانون اساسی بمناسبت چهلمین سالگرد شهادت آیت الله بهشتی استاد سروش محلاتی @quranpuyan
💠🌐نقش هاي سه گانه حضرت در نفي ، و 🔹✨ حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در عصر دلالی محقق بود، ما یک محقق داریم و یک دلال؛ آن که حرف دیگران را نقل می ‌کند و تحویل شاگرد می ‌دهد او دلال علم است، او که تولید نکرده است! اگر بخواهید عالم باشید و اگر آن حرمت علمی عالمان را ببرید، باید بفهمید که چه آوردید! نه بفهمی چه چیزی دیگران بار کردند! بین علم و بین فرق است، بین دلال علم و مفسّر فرق است. حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در عصر دلالی محقق بود، او موحّد بود، او قبل از اینکه وجود مبارک حضرت به مقام بعثت برسد، موحّدانه خدا را عبادت می ‌کرد، هرگز نمی‌ گفت: ﴿إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی‏ أُمَّة﴾،هرگز نمی ‌گفت: ﴿ما سَمِعْنا﴾، 🔹 وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) فرمود «إِنَّ اللَّهَ (سُبْحَانَهُ وَ تَعَالی) حَصَّنَ عِبَادَهُ بِآیتَینِ مِنْ كِتَابِهِ أو خَصَّ أو حَضَّ»، دو قلعه و دژ است، هر دو هم دژبان دارند، دو طرف «حصن» است، بسته است، کجا می ‌خواهی بروی؟! می‌ خواهی تصدیق کنی، چیزی را بگویی «آری»، باید برهان دستت باشد، ﴿عَلَی اللَّهِ إِلاَّ الْحَق﴾، بخواهی تکذیب کنی و چیزی را نفی کنی، باید برهان دستت باشد،شما اگر بخواهید عالمانه زندگی کنید، باید برهان دستت باشد؛ بخواهید سر خم کنید، تصدیق کنید و فتوا بدهید، باید برهان دستت باشد، نه دلال باشی! نه چون «گفتند»، چون «می‌ گویم»! 🔹 این عصر، است که فرهنگ، است، دلالی است، نه و نه استدلال. در چنین عصری خدیجه کبریٰ عالمه، عابده، زاهده، موحده ‌ای بود، این است. ما فخر می ‌کنیم که چنین مادری داریم! درست است او دوازده معصوم و معصومه به بار آورد؛ اما مادر ما هم هست، فرمود ﴿وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُم‏﴾، قدر این مادرها را بدانیم! چه کسی آن روز او را موحّد کرد؟ در کدام مکتب درس خواند؟ این «حنفاء» قبلاً این طور بودند، این بخش فرهنگی که وجود مبارک مادر ما خدیجه کبریٰ(عَلَیها آلَافُ التَّحِیةِ وَ الثَّنَاء) آمده، را در فضای جاهلی پیاده کرد. چون آن فرهنگ فرهنگ جاهلی بود، 🔷 اقتصاد جاهلی هم داشتند و اقتصاد جاهلی در محدوده ربا دور می ‌زند. در جاهلیت که ربا یک پیمان تجاری و اقتصادی رسمی بود، از یک سو؛ دامن‌فروشی یک تجارت رسمی بود که فرمود: ﴿لا تُكْرِهُوا فَتَیاتِكُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنا﴾، از سوی دیگر؛ هر دو را خدیجه خط بطلان بست، مال فراوان داشت، هم را تحریم کرده بود، هم را. این کار مادر ماست. آن ثروت کلان، نیازی نداشت که انسان کالای مال التجاره را در آن راه ناامن از شام به مکه و از حجاز به مکه ببرد، این با می ‌توانست آسوده زندگی کند، هم جلوی ربا را گرفت که تجارتِ رسمی عده ‌ای بود،این کار مادر ماست، پس را عوض کرده، اقتصاد را عوض کرده، طهارت را عوض کرده، را تحریم کرده و عمل کرده، این کار مادر ما بوده است. ▫❓ بنابراین ما اگر بخواهیم ببینیم آن ره ‌آوردش در اسلام چیست؟ الآن امروز ما باید همین کار را بکنیم، [یعنی] ♦️تبدیل فرهنگ جاهلیت به فرهنگ عقلانی، یک؛ ♦️ تحریم بانک‌های ربوی، دو؛ ♦️ تحریم مراکز فساد، در فضای مجازی و غیر مجازی، سه. 🎙ايت الله جوادي آملي کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
03.mp3
48.58M
❇️ در دین و فهم آن وظیفه است. برای نمونه امام کاظم  می فرماید:« در دین خدا تفقه  کنید و در پی درک درست آن باشید! چرا که: فهم و درک درست دین کلید بینش و بصیرت است. و بدون آن   کامل نیست، بلکه ناقص است. برتری بر عابد مانند برتری خورشید بر ستارگان است. خداوند عمل کسی را که درک و فهمش از دین درست نباشد، دوست ندارد. (ر.ک. تحف العقول، کوتاه سخنان امام کاظم ع) مقصود از فقیه کسی است که درک درستی از دین داشته باشد نه فقیه اصطلاحی امروزی. قرآن کریم زیر بنای دعوت اسلامی را بر بصیرت و تفکر قرار داده بود و قرآن خود راه‏ اجتهاد و درک عقلی را برای مردم باز گذاشته بود. قرآن کریم می ‏فرماید: " پس چرا از هر گروهی از ایشان دسته ‏ای کوچ نمی‏ کنند تا در دین تفقه‏ کنند؟" ( توبه /١٢٢).  مثالی از تفقه در دین، در جنگ صفین توسط انها که به حقانیت علی ع در جنگ، شک داشتند 🎙استاد دکتر رحیم سلیمانی، عضو هیات علمی دانشگاه مفید @quranpuyan
❓ايا در هم بايد از و فقها كرد؟ ايا شركت در انتخابات، موضوع است؟ 🛑قسمت سوم : 🔶🔸جایگاه و نقش در 💮🔸سطح سوم بحث در باره دخالت فقیه در تشخیص موضوع است و در این خصوص نیز دو دیدگاه طرح شده است: ✅ نخست این‌که «مسائلی از قبیل انتخابات، خارج از موضوعات احکام شرعی است و ذاتاً در شرع حکمی برای آن مقرر نشده است. در این موارد، بر حسب شرایط، حکم شرعی سیال و متغیر می‌باشد؛ مثلا گاه از باب حرمت تضعیف نظامِ عدل، شرکت نکردن حرام می‌گردد و گاه به عکس از باب حرمت تقویت نظام جور، شرکت کردن حرام می‌شود. بنابراین هرگز فقیهی فتوای کلی و دائمی در این موارد نمی‌تواند صادر کند» (محمد سروش محلاتی). ✅ دیدگاه دوم، انتخابات را یکی از حوادث واقعه‌ای می‌داند که تعیین تکلیف آن به فقیه واگذار شده است، ازاین‌رو نه تنها فقه شایستگی پرداختن به آن را دارد (محمدجواد فاضل لنكراني). 💮🔸از دیدگاه نخست، انتخابات موضوعی است که در شریعت به آن پرداخته نشده، ازاین‌رو حکم شرعی خاصی برای آن وضع نشده است. حکم شرعی چنین موضوع‌هایی در چارچوب احکام کلی یا قواعد عمومی مانند وجوب تقویت نظام عادلانه یا حرمت تقویت نظام جوری تعیین می‌شود و بستگی به قاعده یا حکم کلی دارد که بر آن موضوع جاری است. تشخیص و تعیین این‌که چه قاعده یا حکمی کلی بر این موضوع جاری است نیز امری کارشناسانه است، ازاین‌رو فقیه شایستگی صدور حکم خاص درباره آن ندارد. به بیان دیگر بر پایه این اصل کلی که «تشخیص موضوع شان فقیه نیست»، فقیهان شایستگی اظهارنظر درباره تعیین تکلیف شرکت در انتخابات یا عدم شرکت در آن را ندارند. در واقع این دیدگاه شایستگی فقه برای ورود به موضوع انتخابات را در حد بیان احکام کلی شناسایی می‌کند، ولی تشخیص موضوع را امری کارشناسانه می‌داند که خود افراد شایستگی آن را دارند. 💮🔸دیدگاه دوم با پذیرش این‌که حکم شرعی انتخابات بر حسب شرایط تغییرپذیر است، تعیین این شرایط و حکم کلی مربوط و موضوع یا مصداق آن را نیز از حوزه اختیارات فقیه دانسته است. از این دیدگاه بر اساس توقیع شریف اظهارنظر درباره حوادث واقعه از شئون فقیهان است. حوادث واقعه قضایای جزیی خارجی نیستند، بلکه به موضوعات مهم اجتماعی و سیاسی مانند جهاد و دفاع اشاره دارند. با توجه به این‌که انتخابات نیز از قضایای جزیی خارجی نیست، بلکه از موضوع‌های مهم اجتماعی و سیاسی است، تعیین حکم آن نیز بر عهده فقیهان است. البته به نظر می‌رسد رجوع در حوادث واقعه به فقیه نه در بلکه در تعیین باشد، ازاین‌رو با استناد به این روایت نمی‌توان، تعیین تکلیف درباره موضوع را شأنِ فقیه دانست. با وجود این، در دوران جمهوری اسلامی برخی از فقیهان همواره در این موضوع حکم صادر کرده‌اند ✅ حق راي و انتخابات از ديدگاه : از این دیدگاه در دو محور توجیه حق رای و نیز شرکت در انتخابات امکان بحث وجود دارد. در محور دوم بحث درباره شرایطی است که شرکت در انتخابات را از دیدگاه اخلاقی موجه می کند. این شرایط را می توان برپایه هنجارها و ارزش های کلی که بر کنش و رفتار سیاسی حاکم است مشخص کرد. این هنجارها در دو بعد منفی و مثبت از یک سو سازوکار و نظام انتخاباتی را به ویژگی هایی مانند آزاد، رقابتی، منصفانه و فراگیر بودن مقید می‌کنند. 🔻 از سوی دیگر شرکت در انتخابات را در وضعیتی که پیامد هایی نامطلوب همچون ، بی عدالتی و داشته باشد را نا موجه می‌سازند. تشخیص این وضعیت هر چند امری کارشناسانه است، ولی مسئولیت آن در نهایت برعهده هر یک از شهروندان است. ✅جمع بندي با توجه به نوپیدایی موضوع انتخابات و تأثیر پیش‌ فرض‌های غیرفقهی در برداشت فقهی، به نظر می‌رسد 👈دیدگاهی که شرکت در انتخابات را تکلیفی شرعی می‌داند استدلال نیرومندی ندارد؛ هم‌چنان‌که بیان شد رأی دادن و انتخابات نهادی است که برای تحقق حق حکمرانی مردم تأسیس شده است، ازاین‌رو بودن آن جای تردید ندارد. به بیان دیگر، حق بودن به معنای امتیاز یا آزادی از مقوله رأی دادن تفکیک‌ناپذیر است، بنابراین هر حکم فقهی که آن را نادیده بگیرد از موضوع خارج شده است. از سوی دیگر این نوع از حقوق در اصل تکلیفی در پی ندارند، ولی همراه بودن این حق با تکلیف تنها در صورتی قابل پذیرش است که پیش‌شرط‌های تکالیف مدنی تحقق یافته باشند. تلخيص از مقاله مشارکت در انتخابات ؛حق شهروندی یا تکلیف مدنی،✒دكتر سيدعلي ميرموسوي 💫ادامه دارد http://B2n.ir/u01340 @quranpuyan
❓ايا در هم بايد از و فقها كرد؟ ايا شركت در انتخابات، موضوع است؟ ايا تشخيص مصداق توسط روحانيون، يك امر است؟ 🛑قسمت چهارم : ♻️اهتمام به خویش و جامعه اسلامی یک حق عمومی و یک مسئولیت الهی است که نباید در آن مسامحه داشت : «من اصبح لایهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم»(اصول کافی) 👈 البته شیوه اقدام برحسب شرایط متفاوت و به اقتضای اوضاع و احوال گاه سلبی و گاه ایجابی است. از این رو باید توجه داشت که وظیفه شرعی ، مانند تکلیف نماز نیست که مستقیما حکمی برای آن مقرر باشد و فقهایی که فتوا به تکلیف می دهند، نظر به مقدمه بودن مشارکت برای حفظ نظام و مصالح لازم الاستیفاء دیگر دارند. ♻️با صرف نظر از مبنای بزرگانی مانند امام خمینی و آیت الله خویی که اساسا مقدمه واجب را واجب شرعی نمی دانند، حتی در فرض وجوب شرعی هم ، مکلف باید تشخیص روشنی از اینکه اقدامش مقدمه چیست و چه پیامدهایی به دنبال دارد و آیا به تایید حق و عدل، و یا ترویج باطل و ظلم می انجامد داشته باشد، و شناخت این شرایط عصری ، خارج از استناد به فتوی است. ♻️بعلاوه اینگونه تکالیف اجتماعی ، جنبه‌ی تعبدی ندارد و مانند امر به معروف و جهاد ، صرفا با توجه به آثار مثبت یا منفی هر اقدامی ، حکم شرعی آن معین میگردد. لذا مکلف با درک صحیح شرایط اجتماعی، و با استفاده از خرد جمعی و نظر کسانی که گرفتار تعارض منافع نیستند، مسئولیت شرعی را تشخیص می‌دهد. ♻انسان متدین و خردمند ، برای هر اقدام خود بدنبال یافتن و دلیل است . ولی ایا در تشخیص مصادیق ( مثل شرکت يا عدم شركت در یک تظاهرات و یا یک انتخابات) ، نظر فقیه حجت است ؟ اگر فتوای فقیه در حقِ اشخاص عامی "حجت" است ، از باب رجوع جاهل به خبره است ، ولی مگر که در استنباط احکام کلی شرع خبره و صاحب نظر است ، 👈 الزاما در تشخیص هم اهل نظر میباشد ؟ ♻شخصیتهای روحانی که ادبیات وظیفه شرعی در انتخابات را بکار میگیرند ، خوب است در ادبیات دینی و سیاسی ایه الله نیز تامل کنند . بهر حال ایشان هم یک فقیه برجسته و دارای نفوذ در عراق است و بسرنوشت کشور عراق و مشارکت بیشتر مردم در انتخابات علاقه مند است پس چرا از تعبیر الزام و وجوب شرعی و تکلیف الهی کمتر استفاده کرده و بر "حق شهروندان" تاکید دارد؟ مثلا در بخشی از بیانیه ایشان بمناسبت انتخابات پارلمانی عراق آمده است : 🔻"شرکت در انتخابات حق هر شهروند عراقی است و چیزی او را ملزم به احقاق این حق نمیکند مگر اینکه شخصا متقاعد شود منافع عالی ملت و کشورش ایجاب میکند که در انتخابات شرکت داشته باشد .... و در نهایت تصمیم مشارکت یا عدم مشارکت در خصوص انتخابات بر عهده هر فرد عراقی است و شخصا مسئول هر گونه ارزیابی در این خصوص است بنابر این شایسته است تصمیم در این خصوص بر اساس اگاهی و اشتیاق به تحقق منافع کشور و اینده فرزندان ان باشد ". ♻روشن است که وقتی فقط "وظیفه مردم" مورد تاکید قرار گیرد ولی از " " در قبال سخنی گفته نشده و دفاعی صورت نگیرد ، مردم حق دارند که به ان وظیفه شرعی هم بدیده تردید نگاه کرده و به ان اعتنایی نکنند ✒استاد محمد سروش محلاتی 💫ادامه دارد http://B2n.ir/u01340 @quranpuyan
و 🛑قسمت دهم: نقدهاي ملاصدرا بر روحانیت قشري و ظاهربين 💠ابتدای خرداد را روز بزرگداشت قرار داده‌اند. به نظر می‌رسد که در این روزها جای شنیدن نقدهای ملاصدرا بر حوزه‌های علمیه و روحانیت از هر زمان دیگر خالی‌تر است. اگر زمانی که ملاصدرا این نقدها را بر روحانیت و حوزه‌های علمیه وارد کرده بود سرکوب و تبعید نمی‌شد شرایط جهان اسلام به حال تأسف‌بار امروز منجر نمی‌شد. ملاصدرا با وجودی که پرورش یافته همین حوزه‌ها بود ولی می‌نویسد: "امروز من در طلاب علوم دینی به عینه مشاهده می‌کنم که عمر خود را به مجادلات و ظواهر تفوق طلبانه می‌گذرانند. با عفریت گمراهی جهالت جهال، ذهن و فهم خود را پرکرده‌اند. با خیال پردازی و آنچه از معلم خود می‌شنوند که علم، جز همین فتوای حکومتی و قضاوت و فصل خصومت در دنیا نیست و علم دین، تنها مهارت جدل برای غلبه بر خصم و مباهات و اسکات وی نیست زندگی می‌کنند. "(کسر اصنام الجاهلیه، 1381، ص154- 158) در ابطال حق و ترويج باطل و تقبيح دانا و تحسين جاهل می‌کوشند. (رساله سه اصل، 1360، ص. 40) ✍️ محمد نصراصفهانی، 🔸ملاصـدرا خـود در مقدمـه بعضـي از كتابهـايش ماننـد و واردات قلبيـه از هـاي معاصران اعم از و مدرس و محدث و شـكوه سـرداده اسـت .📚(ملاصـدرا ١٣٨٣ ج ١ :١٢ـ٩ ) و شايد اگر نفوذ خانوادگي او نبود به عاقبت شيخ اشراق دچار ميگرديـد. 📚(ملاصـدرا١٣٦٠ :٢٧ .) 📌 او همانگونـه كـه از و انتقاد ميكرد و را مـورد نكـوهش قـرار مـيداد، _منحط و منحرف عصر خويش نيز سرسازگاري نداشت و همواره به نقد و رد آنها ميپرداخت 📒ملاصـدرا در رساله سه اصل كه تنها اثر به زبان فارسي است، بيشـتر علمـاي ظاهري را مورد خطاب قرار داده است كه از ديـن تنهـا بـه قشـر آن بسـنده كردهانـد و بـا آشـنايي مختصري با شرعيات و علوم نقلي خود را از كاملان و عالمان مجتهد ميپندارند و از ديگـر سـو بـه دشمني با اهل حقيقت و ارباب مكاشفه برمي خيزند. 🔻ملاصـدرا در بخشي از اين كتاب را به خاطر مخالفت با عارفان مورد انتقاد قرار داده، ميگويد: "بعضي از پرشر و فساد و خـارج از منطـق صـواب و حساب و بيرون از دائره سـداد و رشـاد، و متشـرعان بـري از شـرع بنـدگي و انقياد، منحرف از مسلك اعتقاد به مبدأ و معـاد، افسـار تقليـد در سـرافكنده، نفي درويشان شعار خود كرده اند 📚 (ملاصدرا ١٣٦٠ :٣٩ ) 📌در جاي ديگري از اين رساله، ملاصدرا در مقابل و منكران اهل طريقت به دفاع از و سالكان طريق حق ميپردازد و به آنها هشدار ميدهد و از مخالفت مردان خدا بازميدارد. 👈در جاي ديگر ملاصدرا به و وابستگي آنها به اهل و آنها مي تازد و ميگويد: " و همچنـين اسـت حـال آنهـا كـه خـود را از علمـا ميشـمارند و روي از جانب قدس و طلب يقين گردانيده متوجه محراب شـده اند، و ترك اخلاص و توكل كـرده طلـب و توقـع آن از ديگـران مينماينـد 📚.(٥٠ :١٣٦٠ ملاصدرا) 🔻ملاصدرا علت اصلي دشمني اهل ظاهر با اهل فقـر را ميدانـد و خطـاب بـه علمـاي قشري ميگويد: "همين علت است كه منشأ عداوت تو و همسـرانت بـا فقيـران و گوشه نشـينان شده است، زيرا كه تو و ايشان ميخواهيد كه از راه شيد و ريا و تشبه به علما و كسب جاه و عزت و تحصيل مال و ثروت كنيد، و را بـه زور حيلـه و تلبيس صيد خود سازيد، و اسباب تمتع دنيا را از راه صورت صـلاح و تقـوي فراهم آوريد. و اگر از كسي استشعار آن نموديد كه به حسب بـاطن آگـاه و مطلع است بر مكـر و غـدر و نقـص و جهالـت و كيـد و بطالـت امثـال شـما، ميخواهيد كه بنيادش در روي زمـين نباشـد 📚 (ملاصدرا ١٣٦٠ :٩٠-٨٨ ) 👈 وي همچون غزالي در احياء علوم الدين به تحريف و تخصيص بعضي اصطلاحات ماننـد كه در اصل معني ديگري داشته اند، اشاره ميكند و ميگويد: "و اكنون هـر كه خوض در اين مسايل طلاق و عتاق و لعان و بيع و سلم و رهانـت و مهـارت در قسـمت مواريـث و مناسخات و معرفت حدود و جرايم و تعزيـرات و كفـارات و غيـر آن) بيشتر ميكند، و اگرچه از علوم حقيقيه هيچ ندانـد، او را ميدانند؛ و حال انكه نزد ارباب بصيرت . . . كسي است كه بيش از همه كس از خـداي ترسـد و خـوف و خشـيت در دل وي بيشـتر باشـد 📚(ملاصـدرا .(٩٩ـ١٠٠ :١٣٦٠) 🔻از نظر دينداري و چون حائلي است كه مانع تجلـي صـورت حـق در آيينة دل ميشود 📚(ملاصدرا ١٣٦٠ :١١٧ ) 📚بررسی ديدگاه ملاصدرا دربارة آفات ظاهرگرايی دينی 🖋محمود رضا اسفنديار 💫ادامه دارد @quranpuyan
در : بر دور آزادی و نفی بردگی يكي از مناسك حج چه عمره و چه تمتع ،طواف دور خانه خداست. يعني حاجي بايد هفت بار دور خانه خدا از يك نقطه خاص و دريك جهت خاص با آداب خاصي بچرخد. 🖋در برخي آيات به اين عمل عبادي اشاره شده است:از جمله در سوره حج كه خداوند به حضرت ابراهيم مناسك حج را آموزش داده به پس از انجام قرباني اشاره كرده است. 🔸ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿۲۹﴾ سپس بايد آلودگى خود را بزدايند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گرد آن خانه آزاد [از مالکیت دیگران] طواف به جاى آورند (۲۹) 🕋﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ "وصف اين بيت گاهي به عنوان بيتِ رفيع، گاهي به عنوان بيتِ عَتيق، گاهي به عنوان مباء للناس هر كدام پيام خاصّ خودش را دارد اگر گفتند قبله ي شما بيتِ است يعني شما به طرف خانه ی آزادي داريد نماز مي‌خوانيد ديگر معنا ندارد ي كسي باشيد يا برده ي درون يا برده ي بيرون اگر گفتند: ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ داريد دور خانه ي و طواف مي‌كنيد ديگر معنا ندارد برده ي كسي باشيد. 🛑🛑انتقاد از مراجعی كه به وجوب بين كعبه و مي دهند یا سعی و رمی در طبقه بالا را باطل میدانند. 🔻اگر كسي در فضاي باز فكر بكند هرگز فتوا نمي‌دهد كه الاّ ولابد طواف بايد بين و موقِف باشد همين 26 و خرده‌اي ذِراع يعني سيزده متر البته اين افضل است شما همه جا راه را بستيد وقتي طبع قضيه اين است که الان حداقل 10 میلیون باید بیایند حج، چرا فتوا مي‌دهيد مي‌گويد الاّ ولابد طواف بايد اينجا باشد طبع اوّلي قضيه اين است كه اين حداقل بتواند ده ميليون را جا بدهد اين طبع اوّلي قضيه است و دين بايد براي ده ميليون جا فراهم بكند 🔸🔸 بايد دوتا عينك داشته باشد با يك عينك فتوا ندهد يك عينك را ببيند اين روايت چه مي‌خواهد بگويد نِطاق اين روايت چيست, يك عينكِ وسيع‌تر به چشم بزند اين روايت با همه ي روايات, اين آيه با همه ي آيات, اين دليلِ عقلي با همه ي ادلّه ي عقلي .بعد آن وقت فتوا بدهد 🔺🔺اگر اين شد هرگز فتوا نمي‌دهد كه اگر مسعيٰ را قدري توسعه دادند باطل است يا طبقه ي بالا رَمْي كرديد است يا طبقه ي بالا سعي كرديد باطل است الآن چون جاي مردم را گرفتند با الحاد و ظلم، ما خيال مي‌كنيم حاجي همين چند نفرند اينها با الحاد و ظلم جلوي مردم را گرفتند وگرنه مردم اگر بخواهند حج بيايند بدون الحاد و ظلم آن اقلّ اقلّش ده ميليون است قبلاً در زمان پيغمبر(ص) اقلّ اقلّش ده هزار نفر بودند خب اين ده هزار نفر را شما در يك قفس مي‌خواستيد جا بدهيد؟!! نمي‌دانم شما سال قبل از انقلاب مكّه مشرّف شديد مسجدالشجره را ديديد يا نه, يك مسجد مختصري بود نظير مسجدهاي محلّي خب اينكه نمي‌شود شما همه را دعوت بكني 🔸وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ تا پیاده و [سوار]از راه‌های دور به سوی تو آیند.هر كه مي‌تواند بر او لازم است به مكّه بيايد و را زيارت كند و بعد جا براي انها نداشته باشيد 🖋ایت اله جوادی املی 📚تفسیر سوره حج http://quranpuyan.com/yaf_postsm20214_Twf-br-dwr-kbh-nmz-dr-mqm-brhym.aspx#post20214 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت سوم: ❗️بزرگترین علت ما مسلمین این است که دست از تفقّه یعنى فهم عمیق اسلام برداشتیم ✅وظیفۀ در تمام مسائل یک نکتۀ عجیبى هست و آن نکته این است: در اسلام، هم دستور علم یعنى آموزش است و هم دستور فقه است. یعنى عمیق آموختن، آموزش عمیقانه. کلمۀ «علم» با کلمۀ «فقه» این تفاوت را دارد که علم یعنى دانستن، یاد گرفتن؛ هر یاد گرفتنى علم است ولى هر یاد گرفتنى فقه نیست. فقه از نظر لغت عربى و از نظر اصطلاح قرآن یعنى آموزش عمیق، آموزشى که به درون حقیقت نفوذ پیدا کند. به عنوان مثال، خود علماى ما اصطلاحى دارند؛ یک وقت مى‌گویند «علم الحدیث»، یک وقت مى‌گویند «فقه الحدیث». لهذا در احادیث وارد شده است: «اِعْقِلُوا الْحَديثَ عَقْلَ دِرايةٍ لا عَقْلَ رِوايةٍ‌» یعنى احادیث را بفهمید، تعقل کنید، تعقل از روى درایت و این که حقیقت و مقصود را دریابید، نه فقط تعقل کنید که الفاظش را حفظ کنید و براى دیگران نقل کنید. البته نه اینکه آن کار را نکنید، بلکه آن مهم نیست، عمده عقلِ درایت است. جملۀ دیگرى هست: «حَديثٌ تَدْريهِ خَيرٌ مِنْ ألْفٍ تَرْويهِ‌» یعنى یک را که و کشف کنى و معنى‌اش را درک کنى بهتر است از اینکه هزار حدیث دیگر را روایت و نقل کنى. این را مى‌گویند «فقه». 🛑حالا ما در اسلام غیر از مسئلۀ علم و آموزش، دستور فقاهت در داریم. این فقاهتى که در دین و در احادیث وارد شده است، همین طورى که علما گفته‌اند اختصاص به فقهِ در احکام ندارد؛ در تمام مسائل دینى، ما موظفیم فقیه باشیم. ما باید در توحید فقیه باشیم، در نبوت فقیه باشیم، در امامت فقیه باشیم، در معاد فقیه باشیم، در سیستم اخلاقى اسلام فقیه باشیم، در سیستم اجتماعى اسلام فقیه باشیم، در سیستم اقتصادى اسلام فقیه باشیم، 👈در همه چیز مربوط به اسلام باید باشیم. 🟢گرایش ما به یکى از وظایف ما در درجۀ اول همین است که خودمان در دینمان فقیه باشیم، اسلام را عمیقاً درک کنیم. ⭕⭕ ما باید اعتراف کنیم که یکى از علل ما مسلمین و شاید بزرگترین علت انحطاط ما مسلمین این است که دست از تفقّه یعنى فهم عمیق اسلام برداشتیم؛ 👈همان چیزى که شیخ الطائفه در اول کتاب مبسوط از گروهى از شیعیان شکایت مى‌کند و مى‌گوید اینها دچار جمود شده‌اند؛ چون دچار شده‌اند از مى‌ترسند، از استنباط مى‌ترسند، از تفریع و رد فروع بر اصول مى‌ترسند، از تطبیق اصول و کلیات بر فروع جزئیه مى‌ترسند، اینها مردم جامدى هستند. ما هم خیلى به جمود گراییدیم. 😔😔 ولى دین اسلام دینى است که با سازگار نیست، با فهم عمیق سازگار است. اگر اسلام را عمیقاً فهم کنیم مى‌بینیم تمام مشکلاتى که امروز در فلان مسئله و فلان مسئله دچارش هستیم اسلام خودش حل کرده است. 💫ادامه دارد 🖋استاد شهيد مرتضي مطهري، كتاب حق عقل در اجتهاد قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت چهارم: ✅ از زبان ص و 💫 پیغمبر اکرم وقتى که على بن ابى‌طالب مى‌خواهد آن سفر تبلیغى را به یمن برود، او را مى‌خواهد، سر رفتن یک دعا مى‌کند. فرمود: «أللّهُمَّ فَقِّهْهُ فِى الدّين» 🤲خدایا او را در دین بگردان؛ یعنى آن عمق دین را، هر چه هست، به روى على باز کن. ✅خود امیرالمؤمنین به پسرش امام حسن مجتبى علیه السلام در آن وصیت معروف مى‌فرماید: 💫«يا بُنَىَّ‌! تَفَقَّهْ فِى الدّين» پسرکم! اسلام را عمیقاً درک کن، اسلام را بیاموز نه آموزش سطحى بلکه آموزش عمقى. ❇جملۀ علیه السلام دربارۀ در حسین بن على ع هم جمله‌اى در همین زمینه دارد. شب عاشوراست. اصحاب خودش را جمع کرده است. چه محیط پرهیجانى و چه لحظات حساسى! بعد از آن وقایعى است که عصر تاسوعا رخ داده است و مطلبْ قطعى است که فردا چه رخ مى‌دهد. امام اصحاب را در خیمه‌اى جمع مى‌کند. همه با هیجانى آمده‌اند آنجا جمع شده‌اند. مى‌خواهند خطابۀ بن على را گوش کنند، ببینند خطابه با چه جمله‌اى شروع مى‌شود. با این جمله‌ها شروع شد: ❣ «اَللّهُمَّ اِنّى أحْمَدُك عَلى أنْ أكرَمْتَنا بِالنُّبُوَّةِ‌، وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ‌، وَ فَقَّهْتَنا فِى الدّينِ‌» پروردگارا! من تو را سپاس مى‌گویم و شکر مى‌کنم؛ خدایا من تو را شکر مى‌کنم بر نعمتهاى عظمایى که به ما دادى که هیچ نعمتى جانشین آن نعمتها نمى‌شود. یکى این که نبوت را در خاندان ما قرار دادى. چه نعمتى از این بالاتر که من عضو خاندان مقدس نبوت هستم‌؟! «وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ‌» خدایا این نعمت عظمى را تو به ما عنایت کردى که علم قرآن به ما آموختى. علم قرآن نزد ماست. قرآن را ما مى‌فهمیم. «وَ فَقَّهْتَنا فِى الدّينِ‌» خدایا ما را در دین متفقّه کردى که ما دین تو را عمیقاً آموختیم، به عمق دستورات تو پى برده‌ایم، به روح اسلام پى برده‌ایم. 🛑این جمله‌ها چند تا معنا داشت. یک معنایش این است: ایها الناس! بدانید این نهضت من ناشى مى‌شود از آن طرز تفکرى که من در دین دارم. اى بسا اگر غیر من کسى اینجا مى‌بود جور دیگرى فکر مى‌کرد ولى من که دین را به عمقش مى‌فهمم، مى‌فهمم که باید چنین کارى را بکنم. معنى دیگرى هم داشت و آن این است که سپاسگزار خدا هستم: «أللّهُمَّ اِنّى أحْمَدُک عَلَى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ‌» 🤲خدایا من تو را تنها در خوشیها سپاسگزار نیستم؛ یعنى پروردگارا! من روزى در دامن پیغمبر بودم، روزى در بغل پیغمبر بودم، روزى پیغمبر من را روى دوش خودش مى‌گرفت، محترم‌ترین و عزیزترین افراد بودم. خدایا من تو را بر چنین روزى سپاس مى‌گویم، بر آن روزى هم که در سختى گرفتار باشم باز سپاس مى‌گویم، مثل همان روز. من آن لحظاتى که در راه انجام وظیفه خودم، در راه خدمت به خودم (آن دینى که فقیهانه او را درک کرده‌ام) در راه حقیقتْ روى آن ریگهاى گرم و زمین داغ افتاده باشم، لبهایم تشنه باشد، زبانم خشک باشد، بدن اصحاب و یاران و فرزندانم قلم قلم شده باشد، سخت‌ترین ایام زندگى‌ام را هم طى کنم، باز خدایا زبانم به شکر تو و رضاى تو باز است، خواهم گفت: «الهى! رِضاً بِقَضائِک‌، تَسلیماً لِأمْرِک‌، لا مَعبودَ سِواک یا غِیاثَ الْمُستَغیثینَ‌». و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرین و لاحول و لاقوة الا باللّه العلىّ العظیم. 🤲خدایا عاقبت امر همۀ ما را ختم به خیر بفرما، ما را در بگردان، توفیق خلوص نیت به همه کرامت کن. 🖊📚استاد شهيد مرتضي مطهري، كتاب حق عقل در اجتهاد قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛