eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برداشت از آیه ۲۷۳ 📌 الی باید نفس داشته باشد و جز به اعتماد نکند، چشم‏ داشتی به مردم نداشته باشد هر چند و مستمند باشد، به اصطلاح تا می ‏تواند صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد و از در امور مالی سؤال نکند، همیشه به پایین ‏تر از خود در نگاه کند و معتقد باشد که او را می‏ بیند و به مشکلاتش رسیدگی می‏ کند... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت17:نکته های تفسیری آیه8 سوره بروج ✅ وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ‌ إِلاَّ أَنْ‌ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ‌ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ 🔹 «مَا نَقَمُوا»: انتقام نگرفتند. گناه و عیب و رخنه و ایرادی پیدا نکردند. ناخوش نداشتند. «إِلاّ أَن یُؤْمِنُوا ...»: ✅ ۱ - اصحاب اخدود، جز ایمان به خداوند، هیچ یک از ویژگى هاى مؤمنان را ناپسند نمى شمردند. (و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا) فعل «نَقَم»; یعنى، چیزى را به شدت ناپسند شمرد. (لسان العرب) ✅ ۲ - مؤمنان عصر اصحاب اخدود، مردمى شایسته و به دور از عیب و نقص (و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه) استثناى «إلاّ أن یؤمنوا»، از باب تأکید کردن مدح با جمله اى به ظاهر مذمت است که از وجوه بلاغت در کلام به شمار مى آید. بنابراین مفاد آیه شریفه، این است که مؤمنان، به کلى از عیب و نقص مبرّا بودند. ✅ ۳ - خداوند، «عزیز» (شکست ناپذیر) و «حمید» (ستوده) است. (باللّه العزیز الحمید) «عزّة»، حالتى است که مانع مغلوب شدن است و «عزیز» کسى است که بر دیگران غالب مى شود و خود مغلوب نمى گردد. «حمید» مى تواند به معناى «محمود» (ستوده) و یا «حامد» (ستایش گر) باشد (مفردات راغب). سیاق آیه شریفه، بیانگر معناى اول است. ✅ ۴ - عزّت خداوند (مغلوب نشدن او در برابر هیچ چیز) و پسندیده بودن تمام کارهاى او، دلیل ایمان آوردن کسانى بود که به دست اصحاب «اخدود» سوختند. (و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه العزیز الحمید) ✅ ۵ - توجّه به عزّت و پسندیده بودن خداوند، زمینه ساز پیدایش ایمان و پرهیز از آزاررسانى به مؤمنان است. (أن یؤمنوا باللّه العزیز الحمید) ✅ ۶ - اصحاب اخدود، در صورت دست کشیدن مؤمنان از ایمان خویش، آنان را نمى سوزاندند. (إلاّ أن یؤمنوا) فعل مضارع همراه با حرف «أن» در «أن یؤمنوا»، براى استقبال بوده و بیانگر آن است که آنچه اصحاب «اخدود» را به مقابله واداشت; باقى ماندن مؤمنان بر ایمان خویش بود. گویا ایمان گذشته آنان، در نظر دشمنان شان موجب عقوبت نبوده است. ✅ ۷ - در دیدگاه اصحاب اخدود، ایمان به خداوند جرمى سنگین و غیر قابل گذشت بود. (و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه) ✅ ۸ - ایمان، ناخوشایندترین وصف مؤمنان، در دیدگاه دشمن (و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه) ✅ ۹ - قدرتمندان کافر، به چیزى جز کافر شدن مؤمنان، رضایت نمى دهند. (أصحب الأُخدود ... و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه) 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت18:نکته های تفسیری آیه9 سوره بروج ✅ الَّذِي‌ لَهُ‌ مُلْکُ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ اللَّهُ‌ عَلَى‌ کُلِ‌ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ 🔹 «مُلْکُ»: سلطنت. سرزمین. 🔹 «شَهِیدٌ»: حاضر. گواه ✅ ۱ - حاکمیت و مالکیت بر آسمان ها و زمین، مخصوص خداوند است. (له ملک السموت و الأرض) «مُلک» اسم مصدر و به معناى بر عهده داشتن سلطنت است (مصباح). هر جا کلمه «مُلک» به کار رود، مستلزم «مِلک» (مالکیت) نیز خواهد بود. (مفردات راغب) ✅ ۲ - تعدد آسمان ها، در جهان هستى (السماوات) ✅ ۳ - تنها کسى مى تواند شکست ناپذیر و ستوده کردار باشد که بر تمامى آسمان ها و زمین، سیطره داشته و حکمرانى کند. (العزیز الحمید . الذى له ملک السموت و الأرض) وصف «الذى له ...»، مى تواند توجیه گر دو وصف قبلى باشد. تغییر عبارت - که موصول و صله جایگزین صفت مشبهه شده است - مؤید برداشت بالا است. ✅ ۴ - خداوند، بر همه چیز گواه و از همه چیز آگاه است. (و اللّه على کلّ شىء شهید) «شهادة»، در اصل به معناى خبر دادن از چیزى است که شخص آن را مشاهده کرده و نزد آن حاضر بوده است (نهایه ابن اثیر). گواه بودن خداوند بر همه چیز، مستلزم آگاهى او از آنها است. ✅ ۵ - رفتار اصحاب اخدود با مؤمنان و کردار تمام مجرمان، از خداوند مخفى نبوده و حسابرسى خواهد شد. (و اللّه على کلّ شىء شهید) بیان گواه بودن و آگاهى خداوند، تهدید مجرمان به رسیدگى به کردارشان است. ✅ ۶ - پایدارى مؤمنان در عصر اصحاب اخدود، بر ایمان خویش تا نیل به شهادت، در محضر خداوند بوده و به آن رسیدگى خواهد شد. (و اللّه على کلّ شىء شهید) بیان گواه بودن خداوند، براى مجرمان تهدید و براى مؤمنان وعده به پاداش است. ✅ ۷ - حاکمیت و مالکیت خداوند بر تمام هستى و علم مطلق او، دلیل حقانیت عقیده مؤمنان به او است. (إلاّ أن یؤمنوا باللّه ... الذى له ملک السموت و الأرض و اللّه على کلّ شىء شهید) «سماوات و أرض»، کنایه از تمام هستى است و «الذى ...» وصف دیگرى براى خداوند است و به علت ایمان مؤمنان اشاره دارد. تصریح به کلمه «اللّه» و نیاوردن ضمیر (در آخرین جمله آیه)، هر چند که نشانگر استقلال این جمله از ماقبل و نظر داشتن آن به کار هر دو گروه است - نه خصوص مؤمنان - ولى علت ایمان مؤمنان را نیز کامل مى سازد. ✅ ۸ - اصحاب اخدود، در رفتار خود با مؤمنان، هیچ توجیه و دستاویز قابل قبولى نداشتند. (و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه ... الذى ... على کلّ شىء شهید) برشمردن اوصاف خاص خداوند در بیان اندیشه مؤمنان، تعریض به اصحاب «اخدود» است که: آیا مى توان ایمان به خدایى با این اوصاف را جرم دانست؟ 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 📌نگاشت19:نکته های تفسیری آیه10 سوره بروج ✅ إِنَ‌ الَّذِينَ‌ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ‌ وَ الْمُؤْمِنَاتِ‌ ثُمَ‌ لَمْ‌ يَتُوبُوا فَلَهُمْ‌ عَذَابُ‌ جَهَنَّمَ‌ وَ لَهُمْ‌ عَذَابُ‌ الْحَرِيقِ‌ 🔹 «فَتَنُوا»: شکنجه و آزار دادند تا از دین برگردند. عذاب دادند 🔹 «الْحَرِیقِ»: سوزان ✅ ۱ - شکنجه گران و سوزانندگان مردمِ با ایمان، به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد. (إنّ الذین فتنوا المؤمنین و المؤمنت ثمّ لم یتوبوا فلهم عذاب جهنّم) «فتن» (مصدر «فتنوا») در اصل به معناى داخل کردن طلا در آتش است; ولى در مورد داخل کردن انسان در آتش نیز استعمال دارد (مفردات راغب). «فتنة» در قرآن، گاهى به معناى تعذیب (شکنجه دادن) آمده است. (بصائر فیروزآبادى) ✅ ۲ - شکنجه گران و سوزانندگان مؤمنان، علاوه بر عذاب جهنم، به عذاب سوزانى سخت تر از آن، گرفتار خواهند شد. (فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحریق) جمله «و لهم عذاب الحریق» چنانچه تأکید قبل نباشد، بر وجود عذابى دیگر - علاوه بر عذاب جهنم - دلالت دارد. برخى آن را بر عذاب دوران برزخ و قیامت تطبیق داده اند. وصف حریق بودن، بیانگر شدّت سوزندگى آن است; در حدى که اوصاف دیگر آن را تحت الشعاع قرار مى دهد. ✅ ۳ - وجود عذابِ سوزانى شدیدتر از عذاب جهنم در قیامت (فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحریق) ✅ ۴ - جهنم، داراى عذاب هایى متفاوت است. * (فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحریق) چنانچه جمله «و لهم عذاب الحریق» تأکید جمله قبل باشد، نظیر ذکر خاص بعد از عام خواهد بود. در این صورت از بین عذاب هاى موجود در جهنم، به شدیدترین آن تصریح نشده است. ✅ ۵ - «حریق» از اوصاف جهنم * (و لهم عذاب الحریق) ✅ ۶ - تناسب گناه و عذاب، در نظام کیفرى خداوند (الذین فتنوا ... فلهم عذاب جهنّم) ✅ ۷ - اصحاب اخدود، حتى زنان مؤمن را نیز در آتش سوزاندند. (فتنوا المؤمنین و المؤمنت) ✅ ۸ - پایدارى برخى از زنان مؤمن تا نیل به شهادت، در عهد اصحاب اخدود (فتنوا المؤمنین و المؤمنت) ✅ ۹ - گناه شکنجه دادن و سوزاندن مرد و زن مؤمن، برابر و عذاب اخروى آن یکسان است. (الذین فتنوا المؤمنین و المؤمنت ... فلهم عذاب جهنّم) ✅ ۱۰ - برخى از مردان و زنان مؤمن در عصر بعثت، به جهت ایمان خود، گرفتار شکنجه کافران شدند. (إنّ الذین فتنوا المؤمنین و المؤمنت) قید «ثمّ لم یتوبوا» - که ترغیب به توبه است - با شأن نزول هایى که درباره ارتباط آیه به مؤمنان صدراسلام نقل شده، سازگارتر است; زیرا در مورد گذشتگان ترغیب به توبه وجهى ندارد; هر چند که اصل موضوع درباره آنان نیز صادق است. ✅ ۱۱ - کافران صدراسلام، مردمى سنگدل بودند که حتى بر زنان مؤمن نیز رحم نکردند. (فتنوا المؤمنین و المؤمنت) ✅ ۱۲ - خداوند، گنه کاران - حتى قاتلان مردم مؤمن - را به توبه دعوت کرده است. (ثمّ لم یتوبوا) بیان اختصاص عذاب به کسانى که توبه نکرده اند، ترغیب به توبه است. ✅ ۱۳ - توبه گنه کاران، حتى شکنجه گران و سوزانندگان مردم با ایمان، پذیرفته مى شود. (ثمّ لم یتوبوا فلهم عذاب جهنّم) ✅ ۱۴ - توبه، مانع عذاب جهنم است. (ثمّ لم یتوبوا فلهم عذاب جهنّم) ✅ ۱۵ - توبه، هر چند با تأخیر باشد، پذیرفته مى شود. (ثمّ لم یتوبوا) حرف «ثمّ» - براى تراخى است - دلالت دارد که توبه با تأخیر نیز مؤثر است. 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 سود و زیان ▫ چون نیمه ماه پربرکت ذی حجّة متعلق به حضرت هادی امام دهم (سلام الله علیه) است، این بیان نورانی را از آن حضرت نقل کنیم، فرمود: «الدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»؛[1] فرمود: دنیا یک بازاری است یک عده سود می ‌برند, یک عده زیان می‌کنند. یک عده عمر می ‌دهند در برابر چیزی را می ‌گیرند که با عمرشان با هم آمیخته است. وقتی ذات اقدس الهی اعلام کرد من بیشتر می‌ خرم،[2] با من معامله کنید، سرّش این است که عوض و معوّض هر دو را خدا به انسان بر می ‌گرداند. اگر کسی با دیگری یعنی با شیطان معامله کرد، عوض و معوض هر دو را او می ‌برد. اگر کسی خدایی ناکرده راه باطل را طی کرد، حیثیت و حیات خود را به شیطان داد، یک؛ آنچه را هم که گرفت باید برابر میل شیطنت و شیطان عمل کند، دو؛ یعنی عوض و معوض هر دو را او می ‌برد؛ اما اگر با ذات اقدس الهی معامله کردیم, این طور نیست که جان ما را بگیرد و چیزی به ما بدهد. ▫ اینکه فرمود: ﴿إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾،[3] به این معنا نیست که جان ما را می ‌گیرد و بهشت به ما می ‌دهد; بهشت را به ما داد ما چه کنیم بی‌ جان!؟ جان با بهشت را، یعنی عوض و معوَّض هر دو را به ما می‌ دهد. بیان نورانی امام دهم ما حضرت هادی (سلام الله علیه) این است: «الدُّنْیا سُوقٌ»؛ دنیا بازار است، «رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»؛ یک عده در این تجارت سود بردند تا آخرین لحظه حیثیت آنها دستشان است, محصول کارشان هم دستشان است و چیزی را از کف ندادند . @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📈 اهمیت نهج البلاغه ▫ شما آقایان علی بن ابی طالب را نخواستید، بشناسید! این درد را آدم کجا بگوید؟! علی را چه کسی می ‌شناسد؟! ذات أقدس الهی را حضرت امیر معرفی کرد که خدا در قرآن تجلّی کرد: فرمود کل عالَم تجلّی خداست،اما تجلّی ویژه الهی در قرآن است، ولی تجلّی حضرت امیر در نهج البلاغه است. هیچ چاره ‌ای حوزه علمیه ندارد که نهج البلاغه درسی شود. ▫ اینکه می‌ گوید «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی‏»،زیر این آسمان، دومی کسی هست که بگوید هر چه بخواهید، از من بپرسید؟! شما غیر از علی کسی را نشان دارید؟! این همه انبیا بودند، اولیا بودند! شاگردانِ شاگردانِ شاگردانشان می‌ شود مرحوم بوعلی؛ وقتی بوعلی می ‌خواهد وجود مبارک حضرت امیر را معرفی کند، می ‌گوید: «الذی هو بین الخلق کالمعقول بین المحسوس»، عقل با چشم و گوش چقدر فرق دارد؟ عقل در آسمان است، چشم و گوش در زمین است. فرمود علی عقل جامعه انسانیت است، دیگران چشم و گوش‌ هستند. ▫ حتماً همان‌ طوری که رسائل و مکاسب درسی است، نهج البلاغه هم باید درسی شود؛ بنابراین هم حفظ انقلاب با نهج البلاغه است، هم علی ‌شناسی با نهج البلاغه است هم کلام با نهج البلاغه است. 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (7) 🔅🔅🔅 تفسیر سوره بقره –تسنیم ج2 📈 فضيلت فراگيرى و تلاوت ✅ 4- در برخى روايات آمده است: تهى ترين خانه ها از خير، خانه اى است كه در آن سوره بقره تلاوت نشود: ان اصفر البيوت من الخير بيت لا يقرا فيه سوره البقره (37) ✅ 5- در برخى روايات به تلاوت آيات خاصى از اين سوره، مانند: چهار آيه اول، آيه الكرسى و سه آيه پايانى آن ترغيب شده است. (38) ✅ 6- اميرالمومنين (عليه السلام) در خصوص آيه الكرسى و مداومت بر قرائت آن مى فرمايد: از هنگامى كه آن را از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) شنيدم، هيچ شبى تلاوت آن را ترك نكردم: فما بت ليله قط منذ سمعتها من رسول الله (صلى الله عليه وآله) حتى اقرئها. (39) ▫ جمعى از شاگردان مكتب رسالت و امامت نيز پس از شنيدن اين خبر بر تلاوت آن مداومت كردند. (40) برخى از شاعران مسلمانان نيز پس از فراگيرى سوره بقره، شعر را ترك كردند مانند: لبيد بن ربيعه كه از شاعران نامدار جاهليت بود و اسلام را به خوبى پذيرفت و شعر را به كنارى نهاد. عمر در زمان خلافت خود از او شعر خواست و او سوره بقره را خواند. عمر به او گفت: من از تو شعر خواستم، لبيد گفت: بعد از آن كه خداوند سوره بقره و آل عمران را به من آموخت، هيچ شعر نمى گويم: ما كنت لاقول بيتا من الشعر بعد اذ علمنى الله البقره و آل عمران. (41) 📝پی نوشت: 37- تفسير ابوالفتح ، ج 1، ص 37 38- بحار ج 89، ص 265 39- بحار، ج 89، ص 264 40- بحار، ج 89، ص 264 41- الجامع لاحكام القرآن ، ج 1، ص 149. 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (8) 🔅🔅🔅 تفسیر سوره بقره –تسنیم ج2 📈 فضيلت فراگيرى و تلاوت 📝 تذكر: ⏪ 1- در جوامع روايى، احاديث فراوانى درباره تاثير تلاوت سوره بقره و نيز خصوص آيه الكرسى در درمان بيماريهاى جسمى، فقرزدايى و تامين نيازهاى دنيوى نقل شده است. (42) ▫ تبيين اين گونه فوايد و آثار در روايات معصومين (عليه السلام) براى مومنان متوسط است و اين گونه احاديث هرگز در صدد حصر رسالت اصلى و اساسى قرآن نيست ؛ زيرا رسالت اصيل قرآن كريم خارج ساختن انسانها از تيرگيهاى اعتقادى، اخلاقى و عملى به نور هدايت و درمان دردهاى فكرى و اخلاقى جوامع بشرى و آراستن آنان به انديشه و رفتارى الهى است:... كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الى النور) (43)، (يا ايها الناس قد جاءتكم موعظه من ربكم و شفاءلما فى الصدور.) (44) ▫ از اين رو امام صادق (عليه السلام) پس از برشمردن برخى از آثار مزبور درباره آيه الكرسى، مى فرمايد: و من از آن براى صعود به سوى خدا و دست يافتن بر درجات برتر استعانت مى جويم: من قراه مره صرف الله عنه الف مكروه من مكاره الدنيا و الف مكروه من مكاره الاخره، ايسر مكروه من مكاره الدنيا و الف مكروه من مكاره من مكاره الاخر؛ ايسر مكروه الدنيا الفقر و ايسر مكروه الاخر عذاب القبر و انى لاستعين بها على صعود الدرجه ، (45) زيرا معارف آيه الكرسى، مصداق بارز علم الهى است كه آموختن آن و آميختن دانش حصولى آن به ايمان و عمل صالح و تحصيل زمينه علم شهودى آن، گذشته از ارتفاع درجات: يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين اوتوا العلم درجات... (46)، پايه صعود به سوى خداوند را فراهم مى كند، چون مضمون آن ، كلم طيب است و هر كلم طيب به سوى خداوند صعود مى كند: اليه يصعد الكلم الطيب والعمل الصالح يرفعه... (47) از اين رو معانى آن به سوى خدا صاعد است و چون اين كلم طيب از روح متكلمان آن، يعنى معتقدان، متخلقان و عاملان به آنها جدا نيست، قهرا مايه صاعد شدن متكلمان آن، يعنى معتقدان مزبور است و كاملترين انسانهاى صاعد اهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) هستند. 📝پی نوشت: 42- بحار، ج 89، ص 261 به بعد. 43- سوره ابراهيم ، آيه 1 44- سوره يونس ، آيه 57 45- بحار، ج 89، ص 267؛ تفسير عياشى ، ج 1، ص 136 46- سوره مجادله ، آيه 11 47- سوره فاطر، آيه 10. 🔅 تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
49 📼 قسمت: بیست و هشتم 📌واکاوی دعای 23 وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِالصِّحَّةِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلامَةِ فِى دِينِى وَ بَدَنِى، وَ الْبَصِيرَةِ فِى قَلْبِى، وَ النَّفَاذِ فِى أُمُورِى، وَ الْخَشْيَةِ لَكَ، وَ الْخَوْفِ مِنْكَ، وَ الْقُوَّةِ عَلَى مَا أَمَرْتَنِى بِهِ مِنْ طَاعَتِكَ، وَ الاجْتِنَابِ لِمَا نَهَيْتَنِى عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ. و بر من منت بگذار به تندرستی و ایمنی و سلامت در دینم و بدنم، و بصیرت در قلبم، و در پیشبرد امورم، و ترس برای تو، و بیم از تو، و نیرومندی بر انجام آنچه به من امر کرده ای از طاعت هایت، و اجتناب برای نهی تو از آن که مرا نهی کرده ای از معصیتت. 📈 عوامل عافیت سازو تامین کننده عافیت و سلامت همه جانبه در زندگی (اجزا و مصادیق عافیت ) ▫️ امام سجاد علیه السلام برمنت گزاری خداوند به سبب موهبت های دهگانه در فراز سوم این دعای نورانی و جملات قدسی اشاره می فرمایند. ▫️ عوامل عافیت ساز و تامین کننده مورد اشاره در دعای امام علیه السلام عبارتند از: تندرستی و بدن بی عیب و نقص-امنیت اجتماعی-سلامت معنوی و سلامت در دین- سلامت مادی و جسمانی-ژرف بینی و قلب روشن-پیشرفت آسان و بدون مشکل امور زندگی-برخورداری از مقام خشیت و مقام خوف الهی-توانایی بر انجام وظایف الهی –توفیق و توانایی بر پرهیز و دوری از نافرمانی دستورات خداوند) 👈 ادامه دارد.... 🌴🌴🌴 👈 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برداشت از آیه ۲۷۴ 📌فایده یکی از فواید این است که الی را از رذایل پاک می‏ کند، نفسش را می‏ کند، تعالی به او کمک می‏ کند تا به مقام اولیاء برسد که برای اولیاء نه خوفی هست و نه برای چیزی محزون می‏ شوند..‌ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌.مولای ها 1 زین سبب پیغمبر بااجتهاد نام خود و آن علی مولا نهاد گفت: هر کاو را منم مولا و دوست ابن عـــمّ من علــی مولای اوست کیست مولا؟ آن‌که کند بند رقّیت ز پایت برکنَد چون به آزادی نبوّت هادی است مؤمنان را ز انبیاء است ای گروه مؤمنان شادی کنید هم‌چو سرو و سوسن کنید 📄پیامبر اکرم در قضیۀ غدیرخم که ده‌ها هزار جمعیت همراه پیامبر اکرم در حال برگشتن از حجة‌الوداع بودند، جملات زیر را خطاب به مسلمانان فرموده است: «آیا من از خود شما به شما مسلط‌تر نیستم؟ گفتند: بلی. فرمود: به هر کس که من سلطۀ ولایت دارم، علی سلطۀ ولایت به او دارد. خداوندا! یاری کن کسی را که او را یاری کند و رسوا کن کسی را که از او دور شود. ☑️به خاطر اهمیت این حادثۀ بزرگ، مطالبی را در این مورد متذکر می‌شویم: علی مولای انسان‌هاست باز کردن چشم و گوش انسان‌ها و بینا ساختن و شنوا کردن آنان در عرصۀ زندگی و گستردن جهان هستی در مقابل دیدگان انسان‌ها. ☑️آشنا نمودن آدمیان با جان و روان خود و بیرون کردن آنان از لجن‌زار حیطۀ جانوران. منتقل ساختن مرده‌های متحرک از محیط واجتماع مرگ‌بار به قلمرو حیات حقیقی و زنده کردن آنان. پیوستن زندگی طبیعی به حیات طیبۀ الهی، سپس آزاد کردن آن در حوزۀ جاذبیت ربوبی. ☑️این است رسالت پیامبر و معنای مولا بودن او. تصوری بسیار خطاکارانه است که گمان کنیم وظیفۀ پیامبری خاتم‌الانبیاء(ص) تنها این بود که بت‌ها را بشکند و خرافات جاهلانه را از میان مردم مرتفع بسازد و نگذارد دختران را زنده به گور کنند و راه معاش را به آنان بنمایاند و همچنین به مقداری از عبادات عادت‌شان بدهد و سپس رو به زیر خاک بگذارد. ☑️ پیامبر اکرم(ص) همۀ این مسائل را مطرح نموده، در ابلاغ آنها به صورت کامل به هدف خود رسیده و فرموده است: «من امروز دین شما را تکمیل و نعمتم را بر شما تمام نموده، اسلام را به عنوان دین نهایی برای شما پسندیدم.» ☑️ولی بنیاد اساسی ابلاغ رسالت، جوشاندن منبع حیات طیبه در درون انسان‌ها بوده است، که زنده شوند و خود را دریابند و حیات آزادانه به دست بیاورند. ☑️نابودی بت‌های جامد از بت‌خانه‌ها، زمانی به ثمر می‌رسد که بت‌های جاندار از دل‌های آدمیان بیرون رود. امروزه کشورهای متمدن بت‌پرست نیستند، اما از پرستش حقیقی ـ که هدف زندگی است ـ محرومند، زیرا به آن آزادی روحی که بدون آن به نعمت عظمای پرستش نمی‌توان نایل شد، نرسیده‌اند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نعمت ولایت ▫ در سوره مباركه «مائده» ذات اقدس الهی فرمود: ﴿الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دینًا﴾، اسلامی كه خداپسند باشد اسلامی است كه اهل بیت در آن اسلام حكومت داشته باشند و اصل اهل بیت به عنوان امام شناخته بشوند. دینی كه اهل بیت حضور و ظهور ندارد آن دین خدا پسندی نیست. فرمود: ﴿الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دین﴾، پس معلوم می‌ شود دین بدون ولایت كامل نیست، فرمود: ﴿وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی﴾ تاكنون نعمت هایی كه من نازل می ‌كردم با نعمت ولایت به تمامیت خود رسیده است، تاكنون احكام و حكمی كه نازل می ‌كردم با ولایت به كمال‌ خود رسیده است، این دین تام و این دین كامل دینی است مَرضی. ▫ ذات اقدس الهی فرمود امروز دشمن ها از شما ناامید شدند ﴿الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ﴾امروز كفار ناامید شدند چرا؟ برای اینكه دینی كه مجری دارد، مبین دارد، مفسّر دارد، احیا كننده و اقامه حدود كننده دارد چنین دینی می ‌ماند و اگر دین یك سلسله قوانینی باشد كه در كتاب ها نوشته شده، دیگران ممكن است این قانون را به میل خود تفسیر بكنند یا جلوی اجرای او را بگیرند؛ ولی اگر دین یك امامی داشته باشد كه به میل خود تفسیر نكند، بلكه به وحی الهی تفسیر بكند و در اجرای او هم هیچ كوتاهی نكند دشمن ناامید و آیس خواهد بود، چون به بركت اهل بیت (علیهم السلام) دین مبین پیدا كرده، مفسّر پیدا كرده، مُحیی سنت پیدا كرده، مقیم حدود و اجرا كننده پیدا كرده دشمنان ناامید شدند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 14 🌴🌴🌴 ⏪ 35. تحمّل و تغافل: «نصف العاقل احتمالٌ و نصفه تغافل»[ همان، ج6، ص173.]؛ نصف عاقل، تحمّل و بردباري در برابر خطاهاي مردم و نصف ديگر او ناديده گرفتن لغزش‌هاي آنهاست. «لا عقل كالتّجاهل»[ همان، ص356.]؛ هيچ عقلي همانند تجاهل كردن و ناديده گرفتن نيست. 📝 تذكر: غفلت، جهل علمي و جهالت عملي، زيانبار است و هيچ يك با عقل و خردورزي هماهنگ نيست، ليكن تغافل بجا و تجاهل بمورد با شرح صدر، حلم، گذشت از لغزش غافلان و جاهلان و ... مناسب و سودمند است؛ زيرا زمينه اصلاح معتدلانه آنها را فراهم مي‌سازد. ⏪ 36. صلاحيت موعظه‌گري: «لا تنتصح بمن فاته العقل... فإنّ من فاته العقل يغشّ من حيث ينصح»[ شرح غررالحكم، ج6، ص331.]؛ از كسي كه عقل از او فوت شده است، پند نخواه؛ زيرا در حالي كه مي‌خواهد نصيحت و خيرخواهي كند، غشّ و خيانت مي‌كند. ⏪ 37. نجات از فريب و نيرنگ: «لا يُلفي العاقل مغروراً»[ همان، ص368.]؛ عاقل را هرگز گول خورده نتوان يافت. «الجهل يجلب الغرر»[ همان، ج1، ص205.]؛ جهل، نيرنگ و فريب را به سوي خود جلب مي‌كند. «العاجلة غرور الحمقي»[ همان، ص225.]؛ دنيا، نيرنگ جاهلان است. «الدنيا غنيمة الحمقي»[ همان، ص280.]؛ دنيا غنيمت نابخردان است. ⏪ 38. غناي حقيقي: «لا غني كالعقل»[ همان، ج6، ص352.]؛ هيچ بي‌نيازي بسان عقل نيست. «لافقر لعاقل»[ همان، ص348.]؛ هيچ فقري براي عاقل نيست. ⏪ 39. امنيّت در همنشيني با عاقل: «مصاحبة العاقل مأمونة»[ همان، ص126.]؛ هم‌نشيني باعاقل، همراه با امنيت است و ضرر و زياني به مصاحب و همنشين وي نمي‌رسد. 📚 ادب فناي مقربان جلد2، صفحه 40 ادامه دارد... ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 224 📈 رساله اي به درخواست فرزندي صالح از دوده طاها بسم اللّه الرحمن الرحيم ....اين رساله كوتاه به پيشنهاد فرزندي صالح از دوده طاها تنظيم مي شود. محور عنصري اين مرقوم، بيان نزديك ترين راه به خداست و عصاره مطالب آن در طي چند وَصْل ارايه خواهد شد. ⏪ ششم. همان طور كه هويتِ مطلق نامحدود است و هيچ شي ء يا شخصي از او دور نيست تا به سوي وي سفر كند، فيضِ گسترده او همه چيز را فراگير است و هيچ مستفيضي از او جدا نيست تا به سمت او سير نمايد، لذا جريان سير به طرف او محتاج به توجيه است. آنچه مي تواند بيانگر امكان يا ضرورت سلوك به سمت وجه بي كران خدا باشد، اموري است كه به برخي از آنها اشاره مي شود: ◀ 1. سفر به سوي نزاهت از حجاب كه مكانتي بلند است و شخصِ محجوب از آن مهجور و بدون نيل به آن از شهود وجه الهي محجور خواهد بود. در اين باره عقائد، اخلاق و اعمال فقهي و حقوقي فراواني مطرح اند كه براي كشف حجاب سهم تعيين كننده اي دارند و سالك صالح با اعتقاد به آنها و تخلّق به آنها و تفقّه و تحقّق به آنها، متدرّجاً به غطاء زدايي از ديدگاني كه به حكمِ (أعينهم في غطاء عن ذكري) [1 سوره كهف، آيه 01.]مستور بوده اند، بار مي يابد. ◀ 2. سير به طرف اسماي حسناي برتر، بعد از نيل به اسماي حسناي مادون آنها، گرچه تمام نامهاي الهي حَسَن اند، بر خلاف اسماي غير الهي كه نه تنها احسن نيستند، بلكه از اصل حُسن تهي اند و در اثر بي مسمّا بودن افسانه اي بيش نخواهند بود: (اِن هي إلاّ أسماء سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم).[ سوره نجم، آيه 23.] ⬅ در اينجا دو مطلب نهفته است كه بر ساير صابر پوشيده نيست: يكي سفر از اسم بي مسمّا به اسم با مسمّا (سفر من الخلق اِلي الحقّ) و ديگري سير از اسم با مسمّاي داني به اسم با مسمّاي عالي (سفر من الحقّ اِلي الحقّ). براي رهيابي به اين هدف سامي، يعني شهود وجه خدا اوّلاً و سير در اسماي حسناي او ثانياً، بررسي سيره مقرّبان از يك سو و ارزيابي توصيه آنان از سوي ديگر، تأثير بسزايي دارد، زيرا اينان نزديكان به وجه الهي اند و مسئوليت رساندن ساير راهيان به كوي خدا را به عهده دارند. ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
12 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر امام هادی علیه السلام...التماس دعا 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 225 📈 رساله اي به درخواست فرزندي صالح از دوده طاها بسم اللّه الرحمن الرحيم ▫ برجسته ترين ره توشه اين سلوكِ سازنده، همانا تزكيه روح و تضحيه نفس است. وقتي نفسِ افزون طلب و خودخواه سركوب شد، چشم ملكوتي سالك وجه خدا را مشاهده مي نمايد اوّلاً و در بستر اسماي الهي سير مي كند ثانياً. حضرت امام سجّاد علي بن الحسين(عليهما‌السلام) چنين فرموده است: «و أنا بعدُ أقَلّ الأقلّين و أذلّ الأذلّين و مثلُ الذرّة أو دونها».[ صحيفه سجاديه، دعاي 47، بند 76.] ▫ چنين عارفانه مناجات نمودن از سنخ فروتني فنّ اخلاق نيست، بلكه از صنف فناي فنّ عرفان است و هرگز نبايد تواضع اخلاقي را با فناي عرفاني خلط نمود و اين ادب عرفاني امام چهارم(عليه‌السلام) مسبوق به ادب عارفانه امير عرفا حضرت علي بن ابي طالب(عليه‌السلام) صاحب منزلت «ينحدر عنّي السّيل و لا يرقي إليّ الطّير... » [نهج البلاغه، خطبه 3.]و مالك مكانتِ «سلوني قبل أن تفقدوني، فلأنا بطرق السماء أعلم منّي بطرق الأرض» [همان، خطبه 189.]است كه نسبت به بارگاه پروردگار انسان و جهان چنين زمزمه دارد: «... و اجعلني ممّن ناديته فأجابك و لاحظته فصعق لجلالك فناجيته سرّاً و عمل لك جهراً... ».[ الاقبال بالأعمال، ص68، مناجات شعبانيّه؛ مفاتيح الجنان، اعمال مشتركه ماه شعبان.] ▫ البته صعق و محو جلالي، صحو و بقاي از فناي جمالي را به دنبال دارد؛ يعني آن موت ارادي اين حيات نوين الهي را به همراه خواهد داشت. آنگاه اعمالِ حافظِ اين قرب و سببِ ازديادِ آن، برابر رهنمود وحي آسماني مطرح مي گردند. هر چه به خضوع وافر و خشوع فراوان نزديك تر و هر اندازه تأدّب نسبت به ساحت قدس ربوبي بيشتر و خلوص از غيرِ خدابيني و ماسواي او خواهي، كامل تر باشد، در صيانت از مقام فنا و ازدياد درجه حيات از موت ارادي مؤثرتر است. ‌🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌مولای ها 2 کسی را می‌خواند که ضررش نزدیک‌تر از نفعش می‌باشد. این خوانده‌شده که تمام نیروهای انسان بینوا را مستهلک می‌سازد، مولا و پیشوای بدی است که گروه بدی را دنبال خویش می‌کشد. (سورۀ حج، آیۀ ۱۳) ☑ آزاد ساختن مردم از زنجیرهای گران‌بار طبیعی که مانند مگس‌های ناچیز دور شیرۀ «خود طبیعی انسانی» گرد آمده‌اند، بدون تعین یک مولا که ماهیت او را عوض کند و نگذارد مگس‌ها و حشرات طبیعت به روح او راه پیدا کنند، امکان ندارد. تأکید مکرر قرآن مجید در موضوع «مولا»، چه علتی بالاتر از این دارد که روح انسانی را از همۀ عوامل پست حیوانی آزاد نموده و او را به مبدأ مطلق خود بسپارد. ▪ اگر آن تبهکاران روی بگردانند،[اندوهگین و مضطرب مباشید]. به یقین خدا مولای شماست؛ چه مولای نیکو و چه یاوری نیکو. (سورۀ انفال، آیۀ ۴۰) ▪ به دامان کبریای خداوندی چنگ بزنید، مولای شما اوست؛ چه مولای نیکو و چه یاوری نیکو. (سورۀ حج، آیۀ ۷۸) ☑ آری، تنها مردم باایمان هستند که از آزادی روحی بهره‌مند و برخوردارند، زیرا الله مولای آن‌هاست. مردم بی‌ایمان و تبهکار که از چنگ زدن به دامان مبدأ و «من»های حقیقی محرومند، آنان مبدأ و «من»های حقیقی نداشته، بیگانه از خویشتن‌اند و مولایی ندارند. خداوند مولای کسانی است که ایمان آورده‌اند؛ کفار مولایی ندارند. (سورۀ محمد، آیۀ ۱۱) ☑ در یکی از ایام جهاد، کفار خطاب به مسلمانان شعارهای تحریک‌کننده‌ای می‌گفتند: نحن لنا العزی و لا عزی لکم. ما بت عزّی داریم، شما عزّی ندارید. ☑ پیامبر اکرم(ص) [به یاران خویش] فرمود: شما هم بگویید: الله مولانا و لا مولی لکم. الله مولای ماست و شما مولا ندارید. شعار «نحن لنا العزی و لا عزّی لکم»، (ما عزّی داریم شما عزّی ندارید)، در هر دوره و در هر جامعه‌ای، میان افراد و طبقات رایج بوده است. ☑ نیرومندی، ثروت، مقام و زیبایی ظاهری، مانند بت همواره جنبۀ پشتیبانی افراد را داشته است که بت عزّی به مردم جاهلیت. ☑ امروزه شعارهای فردی تحت‌الشعاع شعارهای کشورها و جوامع به یکدیگر قرار گرفته است. یک جامعۀ نیرومند به جوامع دیگر می‌گوید: نحن المال و لا مال لکم ماییم که ثروت و مال داریم، شما مالی ندارید. (ماییم که سلاح و معادن و سیاست‌بازی داریم، شما چیزی ندارید.) 🌱🌱🌱 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌مولای ها 3 ☑ هر موجودی که خود، بستۀ زنجیر بردگی است، نمی‌تواند موجود دیگر را آزاد کند. ☑آیا تاکنون شنیده‌اید که یک انسان عاقل در مقابل یک دیوار آجری و سنگی بایستد و با آن دیوار به راز و نیاز بپردازد و بگوید: من حیات دارم، هوش و تعقل و اراده دارم، من روح دارم؛ بیا ای دیوار عزیز! حیات و جان و عقل و ارادۀ مرا هماهنگ کن و آنها را مطیع روحم نموده، روحم را به کمال اعلای انسانی رهنمون باش؟! ☑آیا تاکنون شنیده‌اید یک فرد از انسان که دارای درک و عقل معتدل باشد، در کنار جویبار یا دریا، یا در مقابل یک درخت یا یک کوه سر به فلک کشیده، دست به سینه بایستد و این تقاضاها را متوجه آنها بسازد و به مقصودش برسد؟! ☑چنین اتفاقی در گذشته و حال و آینده، مساوی آن است که روزی از مغز خود خواهش کنید ۲ را با ۲ جمع کند و نتیجۀ ۱۷۶۰۰۲ را به دست آورده، در اختیار شما بگذارد! ☑چرا تقاضای یادشده خنده‌آور و امکان‌ناپذیر است؟ پاسخ این سؤال بسیار روشن است: زیرا دیوار و جویبار و دریا و درخت و کوه، هیچ یک از پدیده‌های حیات و عقل و جان و هوش را ندارد تا بتواند آن را درک نموده، آنها را در وجود شما با یکدیگر هماهنگ ساخته و فرمانبر روح شما قرار بدهد. ☑ این تقاضاها را باید از کسی طلب کنید که خود دارای پدیده‌های مذکور است و خود توانسته است آنها را هماهنگ ساخته و مطیع روحش گرداند. همچنین، روح را با پدیدۀ باعظمت آزادی شکوفان ساخته و به میوۀ حقیقی خود برساند. ☑این قانون را در ردیف بدیهی‌ترین و ضروری‌ترین قوانین هستی که تاکنون برای شما روشن شده است بگذارید: ذات نایافته از هستی‌بخش کی تواند که شود هستی‌بخش؟! خشک ابری که شود زآب تهی ناید از وی صفت آبدهی ☑هر وقت دیدید، یا شنیدید کسی که دست و پای خودش به اجبار در زنجیر آهنین بسته شده و می‌گوید: «من می‌توانم زنجیر فولادین جبر را از دست و پای شما برکنار بسازم»، یا خود عقل ندارد، یا می‌خواهد به عقل شما بخندد. به قول جبران خلیل جبران: «من به پند و اندرز آن سرباز دربارۀ دفاع از وطن که خود او به خاطر تن‌پروری در جبهه شکست خورده است، هرگز نمی‌توانم گوش بدهم.» 🌱🌱🌱 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌مولای ها 4 🌱🌱🌱 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom