eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
617 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @jebhefarhangi @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌یکی از حکمت‌های مهم حجاب و پوشش زنان از منظر عرفان نظری اسلامی ◾️در نگاه عرفان اسلامی، ، نسخه باز شده بوده و انسان، نسخه کوچک شده عالَم می‌باشد. یعنی اگر عالَم و جهان آفرینش را کنیم و به صورت شکلی خاص در آوریم به شکل انسان در می‌آید و اگر انسان را کنیم و به صورت تفصیلی، نگاهش کنیم به شکل عالَم و جهان آفرینش خواهد بود. به قول شبستری در گلشن راز: جهان انسان شد و انسان جهانی از این پاکیزه تر نبوَد بیانی ▫️به تعبیر ساده‌تر رابطه‌ای بین انسان و جهان آفرینش وجود دارد؛ انسان، مجموع حقایق عالم را یکجا در اختیار دارد و اگر به خود و توانایی‌هایش معرفت پیدا کند می‌فهمد عالَم و جهان بزرگی است. به همین جهت در روایات اسلامی به و شناخت آن، بسیار اهمیت داده شده است . ◾️کل نظام آفرینش، می باشد، حق، اوست و دیگر موجودات، حق نما هستند، ظاهر اوست و دیگر مخلوقات، مظاهر اویند، وجود حقیقی اوست و موجودات دیگر، همه در ذات و و وابسته به او هستند. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم‏ (اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست و او به هر چیز داناست.) ◾️وقتی اسماء الهی که در عالم ظهور می‌کنند، هر یک مظاهر و نشانه هایی دارند لذا اسم شریف « » که ظهور می کند یکی از نشانه ها و مظاهرش در عالم ماده و طبیعت، جنس می شود و اسم شریف « » که ظهور می کند یکی از نشانه ها و مظاهرش در عالم ماده و طبیعت، جنس می شود. به همین جهت، مردها بیشتر با اسم «الظاهر» (پیدای) خداوند در ارتباطند و زنها با اسم «الباطن» (پنهان) او مرتبطند و به تعبیر دیگر، اسم «الظاهر» در مردها بیشتر تجلی کرده و اسم الباطن در زنها بیشتر جلوه کرده است و به تعبیر ساده تر، مردها نشانه اسم «الظاهر» خداوند هستند و زنها نشانه، آیت و مظهر اسم شریف «الباطن» خداوند میباشند،یعنی اسم شریف «الظاهر» در مردها و اسم شریف «الباطن» در زنها بیشتر غلبه دارد. ◻️چون اسم الباطن خداوند، و پوشیده است، نیز باید از دیگران و اغیار، پوشیده باشد و چون ، جلوه ای از حقیقت وجودی زن است، آن هم باید مستور باشد تا ارتباطش را با حقیقت وجودی خود حفظ کند لذا در آموزه های دین و قرآن کریم، ستر و پوشش تشریع شده و به آن سفارش و تاکید شده است. بنابراین ستر و پوشش (حجاب) به این جهت است که مظهر اسم باطن خداوند (یعنی زن) از افراد نالایق و نامحرم پوشیده باشد. ◼️در اینجا معلوم می‌شود که هر کس و هر نگاهی، شایستگی ندارد که اسم «الباطن» و (زن) را نظاره کند، بلکه برای شهود و دیدن آن مظهر، لیاقت و محرمیت لازم است. مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد ◾️این پوشش و حجاب ـ در حقیقت ـ احترام ویژه به است و او را با بیشتر مرتبط می کند. در واقع، اسلام میگوید شما مطابق اسم «الباطن» خداوند، پیاده شده اید،حقیقت شما چنین است پس مواظب حقیقت خود باشید. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۶۰ ـ ۵۸ افرادی که نفس نکرده اند و تحت تأثیر رسومات قرار گرفته اند، به قدری می شوند که اگر به آنها فوق العاده خوبی داده شود و بر خلاف معمولی باشد می شوند و حاضرند دست از زن و فرزند بردارند و آنها را زنده زیر خاک کنند. این مثل بدی است که برای آنها زده می شود؛ ولی تمام صفات آن قدر است که باید همه متّصف به آن باشند و از آن راه راست پیروی کنند. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌معرفي إجمالي قرن پانزدهم هجري(۴) 🔰المیزان فی تفسیر القرآن🔰 اثـر عـلامـه سـیـد محمد حسین طباطبائی (1321 - 1402 ق) فرزند سید محمد طباطبائی، از اعاظم حکما و مفسران امامیه. 🔹تفسیر مورد بحث در به زبان عربی شامل تمامی قرآن کریم است. تـرجمه فارسی آن نخستین بار در چهل مجلد توسط افاضل اساتید و محققین حوزه علمیه قم به عـمل آمده سپس استاد محمدباقر کل این اثر را به فارسی کرده است که کرارا در 40 جلد به طبع رسیده است. مؤلف در این تفسیر اساس کار خویش را بر (القرآن یفسر بعضه بعضا) قرار داده است. و نیز در مقدمه خود تصریح می کند: 🔹 در این تفسیر به منظور اینکه به اهل بیت (ع) تفسیر کرده باشیم تنها در جهات زیر بحث می کنیم : 🔹1) معارفی که مربوط است به اسماء خدای سبحان و او از حیات و و قدرت و سمع و بصر و یکتایی و امثال آن. 🔹 2) مـعارف مربوط به خدایتعالی چون خلق و امر و اراده و مشیت و هدایت و اضلال و قضاء و قدر و جبر و و رضا و غضب و امثال آن. 🔹 3) معارفی که مربوط است به واسطه هایی که بین باری تعالی و انسان هستند مانند حجابها و و قلم و و کرسی و بیت العمور و آسمان و زمین و و و و غیر ذلک. 4) معارفی که مربوط است به خود انسان در زندگی قبل از دنیا. 🔹5) معارفی که مربوط است به در . چـون تـاریخ پیدایش نوع او و خودشناسیش و شناسایی اصول اجتماعی و مساله نبوت و رسالت و وحـی و الـهـام و کـتـاب و دیـن و شریعت که از این باب است مقامات انبیاء که از داستانهای آنان استفاده می شود. همان داستانهایی که قرآن کریم از آن حضرات حکایت کرده است. 🔹 6) معارف مربوط به انسان در عوالم بعد از دنیا به معنی عالم و . 🔹 7) مـعـارف مـربـوط به اخلاق نیک و بد انسان که مقامات اولیاء در بندگی یعنی اسلام و ایمان و احسان و اخبات و اخلاص و غیر ذلک مربوط به این معارف است. و امـا آیـاتـی که مربوط است به دینی در این تفسیر پیرامون آنها بحث نشده چون که بحث پیرامون آنها مربوط به کتاب است نه تفسیر. 🔹سـپـس در هر چند آیه بعد از تمام شدن بحثها و بیانات تفسیری بحث هایی متفرق از روایات قرار داده ایـم و در آن به آن مقدار که برایمان امکان داشت از منقوله از رسول خدا (ص) و ائمه اهل بیت (ع) هم از طرق و هم نموده ایم. 🔹 نخست چند آیه از قرآن کریم را آورده سپس به طور مزجی قسمت قسمت از آیه را مجدد یـاد مـی کـنـد و بـه تـفسیر آن می پردازد و نیز اول تحت عنوان بیان بحثهایی ، اجتماعی، تـاریخی، علمی و پیش می آورد سپس با بحث و نقل روایات سخنان خویش را پایان می بخشد. تـفـسیر المیزان از مهمترین و جامعترین تفسیرهای شیعه در عصر جدید و به طور مطلق یکی از چند تفسیر عمده و اساسی در اخیر است و امروزه تفسیر نزد است. مؤلف از تالیف این تفسیر گرانقدر در 1392 ق فراغت یافت. 🔹 مـجـلـد اول در 1375 ق و مـجـلـد بیستم آن در 1392 ق در تهران توسط دارالکتب الاسلامیه و همزمان در بیروت توسط موسسه اعلمی طبع گردید و پس از آن در بیروت و تهران تجدید طبع گردیده است. ترجمه های نیز بارها تجدید طبع یافته است. 📚مـنـابـع : تـفسیر ، 1 - 20؛ تفسیر و تفاسیر جدید، 115؛ مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، 2/863. 📎مدرسه تفسير و علوم قرآنی @rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۲۲ – ۱۵ 📌 قضیه حضرت علیه السلام الی باید از قضیه حضرت سلیمان علیه السلام مسائل زیر را استفاده کرده و عمل کند: ☑ ۱ – اگر از جانب پروردگار به خاطر نفسش به او و حکمتی داده شد حمد و شکر خدا را بکند و از این نعمت نماید. ☑ ۲ – سالک الی اللّه اگر خدا را بکند و دوران تزکیه نفس را بگذراند و متصف به الهی بشود پروردگار پشتوانه او خواهد بود و و انس و حتّی در خدمت او قرار خواهند گرفت. ☑ ۳ – باید الهی را آن قدر بی بداند که اگر خدا بخواهد او ارتباط را با یکدیگر می فهمد و سخنان آنها را درک می کند. ☑ ۴ – باید در مقابل تمام این نعمتها باشد و از خدای تعالی بخواهد که کارهایش مرضی پروردگار باشد و جزء بندگان خدا واقع شود. ☑ ۵ – باید بکوشد که در تمام امور خودش و و منظم باشند و با با آنها برخورد کند. ☑ ۶ – اگر یکی از و خدمتگذاران عذر موجّهی در بی نظمی اش داشته از او بپذیرد و او را مورد قرار ندهد. 🌴🌴🌴 قدر ار نشناسد دل و کاری نکند بس که از این حاصل ایام برد 🔅 تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔰تفاوت میان واژه های لطیف ، رئوف و رحیم (از صفات خداوند) (1) 🔘پیش از بیان به تفاوت صفات یاد شده ، نخست آنها را از نظر لغت بررسی می کنیم : ⏪الف ) لطیف : از ماده «لطف » است و برای آن چند معنا بیان کرده اند که به برخی اشاره می کنیم : ☑️ ۱ـ دقیق ، ظریف و ریز در مقابل ضخیم ، انبوه و پُر پُشت ۱ ☑️۲ . رفق ، مدارا ، مهربانی و نرمی; در قرآن آمده است : «الله لطیف بعباده .» (شوری ، ۱۹) ☑️۳ . هدیه و تحفه ای که برای ایجاد محبت و دوستی به کسی می دهند . ۲ ☑️ ۴ . توفیق خدایی ، موفقیتی که خدا برای انجام دادن کار خیر دهد; نگه داری و حفاظت خدا از بنده .۳ عده ای ، لطف را در عمل و فعل (انجام دادن کار) ، همان نیکی ، مهربانی و رفاقت و در علم ، آن را علم به دقایق و ظرافت های اموری ریز و یا اموری که از نظرها مخفی است ، دانسته اند .۴ 🔘لطیف که صفت مشبهه یا صیغه مبالغه است ، به معنای کسی که دقیق و ریزبین و عالم به دقایق امور عالم است ، یا مهربان و رفیق و یا هدیه دهنده و.. . می باشد . با توجه به معانی یاد شده ، می توان نتیجه گرفت که به طور کلی ، لطف ، یک معنای اصلی دارد و آن «دقت و ریزبینی ، همراه با نرمی و مهربانی» است ـ که در مقابلش درشتی و خشونت است ـ و سایر معانی ـ که در آنها به کار رفته ـ لازمه یا اثر آن است ; برای نمونه ، لازمه یا آثار معنای یاد شده ، نیکی ، مهربانی ، رأفت ، هدیه دادن و توجه به جزئیات و امور ریز و.. . است . 🔘این دقت و ریزبینیِ همراه با نرمی و مهربانی ، مراتبی دارد ، و چون لطیف از اسمای حسنای خداوند است ، مرتبه کامل آن در ذات مقدس حق محقق است ; پس خداوند لطیف است ; یعنی در او خشونت و درشتی یافت نمی شود و در نهایت دقت و مهربانی است . لازمه این حقیقت ، احاطه کامل به دقایق و آگاهی تمام از جزئیات است ; از این رو می بینیم از هفت موردی که این وصف در قرآن تکرار شده (انعام ، ۱۰۳ ـ یوسف ، ۱۰۰ ـ حج ، ۶۳ ـ لقمان ، ۱۶ ـ شوری ، ۱۹ ـ ملک ، ۱۴ ـ احزاب ، ۳۴) 🔘پنج مورد آن در کنار صفت «خبیر» آمده است ; چرا که خبیر نیز به معنای «آگاه از امور است » و هر دو وصف ، به مقام علم خداوند اشعار دارد .۵ 🔘اگر به کلمات نورانی پیشوایان معصوم (علیهم السلام ) نظر بیفکنیم ، به معنای یاد شده ما را راهنمایی خواهد کرد . 🔘در روایتی ، ذیل تفسیر آیه «و هو اللطیف الخبیر» (انعام ، ۱۰۳) از امام رضا(ع ) آمده است که : «بدین جهت به خداوند لطیف گویند ، که موجوداتی لطیف آفریده و از اشیای لطیف آگاه است . آیا گیاهان لطیف و غیر لطیف و موجودات لطیف و حیوانات و حشرات ریز و آنچه از آنها هم ریزتر و کوچکتر است را نمی بینی ؟ موجوداتی که به سبب کوچکی ، به چشم نمی آیند; موجوداتی که (به خاطر کوچکی) مذکر و مؤنث و نوزاد تازه و قدیم آنها را نمی توان دید از همه اینها به لطیف بودن آفریدگارشان پی می بریم .. . »۶ 🌷🌷🌷 📚منابع متن: ۱. اقرب الموارد، علامه شرتونی، ج ۵، ص ۵۸، دارالاسوه ـ مصباح المنیر، علامه فیومی ص ۵۵۳، دارالهجرة. ۲. مفردات، راغب، ص ۷۴۰، دارالقلم دمشق ـ لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۲، ص ۲۸۳، داراحیاء التراث العربی. ۳. لسان العرب، همان. ۴. نهایة، ابن اثیر، ج ۴، ص ۲۵۱، اسماعیلیان. ۵. ر.ک: المیزان، علامه طباطبایی، ج ۷، ص ۳۰۲، مؤسسة الاعلمی ـ تفسیر نمونه، آیه‏اللّه‏ مکارم و دیگران، ج ۵، ص ۷ ـ ۳۸۶، دارالکتب الاسلامیه ـ التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی، ج ۱۰، ص ۵ ـ ۱۹۳، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ تفسیر غریب القرآن الکریم، طریحی، ص ۴۰۴، دارالاضواء بیروت ـ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، خرمشاهی، ج ۲، ص ۱۹۳۳، نشر دوستان، ـ نگرش وحی بر خداشناسی، سید مرتضی حسینی، ج ۲، ص ۶ ـ ۳۳۱، انتشارات فرهنگ قرآن. ۶. ر.ک: اصول کافی، کلینی، ج ۱، ص ۱ ـ ۱۷۰، دارالتعارف للمطبوعات. 🌷🌷🌷 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔰تفاوت میان واژه های لطیف ، رئوف و رحیم (از صفات خداوند) (2) 🔘پیش از بیان به تفاوت صفات یاد شده ، نخست آنها را از نظر لغت بررسی می کنیم : ⏪ب ) رئوف : ریشه از ریشه «رأفت » به معنای رحمت و مهربانی بیشتر و شدیدتر است . عده ای آن را به معنای «رحمت مطلق » گرفته اند . در هر صورت ، تفاوت هایی با «رحمت » دارد که در جای خود بیان خواهیم کرد . رئوف بر وزن «فَعُول » یا فَعُل (مانند خَدُوم و عَصُد) ، از اسمای حسنای الهی بوده و در قرآن ۱۱ بار تکرار شده و در بیشتر موارد ، همراه صفت «رحیم » آمده است . (بقره ، ۱۴۳ و ۲۰۷; آل عمران ، ۳۰; توبه ، ۱۱۷ و ۱۲۸; نحل ، ۷ و ۴۷; حج ، ۶۵; نور ، ۲۰; حدید ، ۹; حشر ، ۱۰) البته رأفت خداوند به معنای تأثر و رقت قلب در آدمی نیست ; بلکه رأفت خدا ، نعمت های اوست که برای عموم اختصاص داده است .۷ ج ) رحیم : از ریشه «رحمت » به معنای مهربانی و رقت قلب است ; البته چون لازمه عطوفت و مهربانی ، تأثر و انفعال قلبی است ، برای این ویژگی خداوند نیاز به یک تحلیل داریم ; زیرا خداوند به صفات مادی و نفسانی که مخصوص جسم مادی است وصف نمی شود; از این روست که در نهج البلاغه می خوانیم : «رحیم لایوصف بالرّقة» (خطبه ۱۷۷) لذا رحمت خداوند را به معنای عطا ، نعمت و فیض گرفته اند . ⏺از آنچه گذشت ، به خوبی تفاوت های ذیل را درباره صفات یاد شده می توان به دست آورد: ⏮الف ) معنای لطف ، ریزبینی و دقت ، همراه با مهربانی است و لازمه لطیف بودن ، مهربانی و رأفت است ; بنابراین ، صفت های رئوف و رحیم لازم و ملزوم لطیف است . ⏮ب ) رأفت به معنای رحمت و مهربانی است ; ولی در عین حال تفاوت هایی میان این دو وجود دارد که عبارتند از: ☑️۱ . رأفت ، مبالغه در رحمت ، یعنی مهربانی شدید است ☑️۲ . رأفت برای افراد گرفتار و مبتلی به مشکل به کار می رود; ولی رحمت اعم از آن است ; «و لاتأخذکم بهما رأفة فی دین الله»; (نور ، ۲) در ]کار[ دین خدا نسبت به آن دو ]زن و مرد زناکار [دلسوزی نکنید .» ☑️۳ . رأفت مربوط به مقام ذات خداوند سبحان است ; ولی رحمت مربوط به مقام فعل بوده ، ظهور و تجلی رأفت است ; بنابراین نسبت بین رحمت و رأفت ، عموم و خصوص مطلق است . رحمت ، معنایی گسترده دارد و رأفت رحمتی ویژه است .۸ ▫️ذکر این نکته ضروری است که چنان چه این صفات برای انسان به کار رود ، چنین تفاوت هایی دارد; اما اگر برای خداوند به کار می رود ، تفاوتی میان آنها احساس نمی شود . توضیح این که از سویی این صفات ، همگی صفات فعل است و صفات فعل باید به گونه ای به صفات ذات باز گردد; برای نمونه ، لطف ، از صفات فعل خداوند است ; ولی با توجه به آنچه گفته شد ، سرانجام به علم خداوند باز می گردد که صفت ذات است ; صفت رحمت به قدرت خدا برمی گردد و.. . از سوی دیگر ، گرچه صفات ـ ذات همان گونه که اشاره شد ـ در مفهوم با یکدیگر و در نهایت با ذات متغایر است ، اما از نظر مصداق و تجلی و ظهور و در حقیقتشان همگی عین هم و بالاخره عین ذات است ; از این رو درباره خداوند تفاوتی با یکدیگر ندارد . ▫️ممکن است در مورد انسان بگوییم : فلانی عالم است ، ولی قادر نیست ; چنان که ممکن است نه عالم باشد و نه قادر; ولی درباره ذات حق هیچ یک از این موارد ممکن نیست ; یعنی محال است واجب الوجود (الله) عالم نباشد; چنان که محال است کس دیگری جز او ، عالم حقیقی و نامتناهی باشد . در مورد قدرت نیز محال است قادر مطلق ، عالِم نباشد و بر عکس . 🔘حاصل کلام اینکه ، صفات یاد شده عین ذات است ; پس دوگانگی در آنها راه ندارد و این همان مفهوم توحید صفاتی است که شمه ای از آن در خطبه اول نهج البلاغه آمده است . به بیان دیگر ، در مورد انسان ها می توان شخصی را بدون هیچ صفتی (علم و قدرت و حیات و.. .) در نظر گرفت ; ولی درباره خداوند وقتی می گوییم صفاتش با ذاتش متحد است ، یعنی صفاتش عین ذات اوست . بنابراین ، ذات مقدس خدا عین علم ، عین قدرت ، عین حیات و.. . است و این گونه نیست که ذات او برای خود مقامی داشته باشد و این صفات بر آن عارض شود .۹ 👇🏾👇🏾👇🏾
🌱🌱🌱 📌چرا بیشتر صفاتی که در قرآن کریم، یا در احادیث و دعاها، از خداوند یاد می شود مذکر است؟ 📋پاسخ این پرسش را ضمن چند نکته می آوریم: 1️⃣ خداوند تبارک و تعالی از جنس ماده و مادیات نیست، و مثل ما جسم نیست، که مذکر و مونث داشته باشد، خداوند مجرد است و در آن مرحله، مسئله ی مذکر و مونث مطرح نیست. بنابراین اگر الفاظ مذکر یا مونث، به کار برده می شود فقط جنبه ی ادبیاتی دارد نه جنبه ی واقع نمایی، یعنی مثل آن نیست که ما برای خانم ها الفاظ مونث به کار می بریم و برای آقایان الفاظ مذکر- بویژه در ادبیات عرب، که این قاعده خیلی رایج است- بلکه فقط اینجا جنبه ی ادبیاتی دارد. 2️⃣نکته دوم اینکه بالاخره ما می خواهیم خدا را یاد کنیم و یا خداوند خودش را معرفی کند و برای این کار یا باید صیغه مذکر به کار رود یا مونث؛ لذا اگر صیغه ی مونث هم به کار می رفت همین سوال مطرح بود که چرا مونث بکار رفته است؛ در حقیقت این عرفِ ادبیات عرب است که اینطور شکل گرفته است. و دلیل خاص عقلی یا نقلی ندارد. 3️⃣نکته سوم اینکه با توجه به مطالب بالا صحیح نیست که اگر صفات خدا مذکر به کار رفته، بگوییم: پس خدا از جنس مردان است و مردان احساس برتری کنند، یا بالعکس. زیرا این روش به کار بردن الفاظ باصطلاح یک عادت و عُرف است یعنی یک قاعده ی ادبی است نه یک قاعده ی واقع نما که نشانگر واقعیت های خارجی باشد. و به عبارت دیگر کاربرد این الفاظ به معنای ارزشی نیست بلکه کاربرد این الفاظ صرف کاربرد ادبی و عرفی است. 📚پرسش و پاسخ های قرآنی ویژه جوانان، ج 1، ص: 154 🌱🌱🌱 🔅مدرسه مجازی تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom