#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا #دوبیتی
به روی نيزهها ديدم سرت را
ميان خون، رها بال و پرت را
چگونه قلب من آرام باشد
که دیده ساربان انگشترت را...
.....
چراغ عمر من پايان گرفته
ببین باران الرحمان گرفته
تمام دشت احيا دارد امشب
که هر نيزه بهسر قرآن گرفته
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_حسین علیهالسلام
#عاشورا
#آتش_زدن_خیمهها
آه از آن روز که جان از تن خواهر میرفت
سنگها بال زنان سوی برادر میرفت
آسمانها و زمین داشت به هم میپیچید
سمت گودال کسی دست به خنجر میرفت
ساعتی بعد که آتش به حرم برپا شد
همه سرها به روی نیزۀ لشگر میرفت
خیمه تاراج شد و هر طرفی دست به دست
بین گهوارۀ خالی دل مادر میرفت
از یتیمان حرم نیز غنیمت بردند
گوشواره که نه گیسو پی معجر میرفت
نیمه شب با عجله داشت خبر را میبرد
یک نفر در طمع جایزه با سر میرفت
#علی_صالحی
@raziolhossein
#امام_حسین
#گودال #قتلگاه
از کوفه سلاح و سنگ و تیر آوردند
یک بغض نهفته از غدیر آوردند
دیدند کسی دور و برش نیست، زدند
آقای مرا غریب گیر آوردند
#داوود_رحیمی
@raziolhossein
#عاشورا_دودمه
#دودمه
روز عاشورا صدا زد زینب قامت کمان
العجل صاحب زمان
روی تل زینبیه گفت او لطمه زنان
العجل صاحب زمان
@raziolhossein
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود
صبرش امان حوصله ها را بریده بود
وقتی که از حوالی میدان گذشته بود
باران اشک بود و عطش شعله می کشید
آب از سر تمام بیابان گذشته بود
آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت
از خیمه های بی سروسامان گذشته بود
اما هنوز آتش در را به یاد داشت
آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود
آن پرده های آخر صفین ناگهان
از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود
می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست
کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود
زینب هزار بار خودش هم شهید شد
از بس که ازکنار شهیدان گذشته بود
یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت
عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود
بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند
این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود
#احمدعلوی
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غريبان
بعد از غروب سرخ که جان ها مذاب شد
آنجا که هتک حرمت گل ها ثواب شد
تا جیب های غارتی کوفه پر شود
دنیای درد بر سر زینب خراب شد
خلخال های سوخته در بهت کودکان
بعد از ظفر غنیمت جنگ انتخاب شد
سرباز ها که تاجر بی رگ شدند و بعد
روی تمام زینت طفلان حساب شد
وقتی که خوب فاتح سوغات ها شدند
وقتی حرم ز آتش غم بی حجاب شد
پای فرات سمت حرم باز شد ولی
اهل حرم به آب چشیدن عذاب شد
ناگاه با صدای جگر سوز مادری
در قلب داغدار حرم انقلاب شد
حالا رباب هست و علی اصغری که نیست
حالا که آب هست امیدش سراب شد
در جستجوی بال و پر سینه سرخ خود
قبری که خالی است نصیب رباب شد
#حسن_کردی
@raziolhossein1
#امام_حسین
#شام_غریبان
اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است
چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است
ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود
هرچند جانِ عرض ارادت نمانده است
ما را ببخش زنده اگر ماندهایم باز...
گرچه نَفَس گرفته و طاقت نمانده است
ما خستهایم خستهتر از ماست دخترت
حالا که خیمهای شبِ غارت نمانده است
ما خستهایم خستهتر از ماست خواهرت
او ماندهاست حیف که قُوَت نمانده است
ما خسته و رُباب ولی خسته تر زِ ما
عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است
در علقمه سپاهِ حرم مانده رویِ خاک
چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است
من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد
چیزی به غیر رَخت اسارت نمانده است
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غریبان
#دوبیتی
همین امروز اکبر داشتم حیف
همین امروز اصغر داشتم حیف
ندارم طاقتِ نامحرما رو
که من هفتا برادر داشتم حیف
کمانیتر از این خواهر نمیشُد
حریفِ گریهی مادر نمیشُد
میببخشی خواهرت زیرِ کتک بود
گلوت از این مرتبتر نمیشُد
کنارِ ناقههای بی جهازم
میخندن بر من و سوز و گدازم
جنازترو نمی شناختم ولی تو
دارم میرم بیا تشیع جنازم
رُباب این تیر دنیاتو گرفته
سکینه شمر باباتو گرفته
کنارِ ناقهی عریان سنانه
ببین عباس کی جاتو گرفته
رُباب است دلی پر تاب مهتاب
نتاب امشب به روی آب مهتاب
نزار موی یتیما رو ببینند
نتاب امشب به ما مهتاب مهتاب
زدن از پیش رو از پشت ای داد
زدن با سیلی و با مشت ای داد
جدا از پیکرت اصلا نمی شه
حرامی دخترت رو کشت ای داد
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_زمان
#شام_غريبان
#دوبیتی
بیا شامِ غریبون و به پاش کُن
بیا خاکی سرِ ما تو عزاش کُن
بیا چشم انتظارِ توست زینب
سوار ناقهی نامحرماش کن
شب است تویِ آتیش خیمه تا سوخت
دلِ زینب تو این هول و بلا سوخت
بیا آقا کمک کن دست تنهاست
کمک کُن موی دختر بچهها سوخت
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غریبان
با اینکه تشنه اند ولی از غم حسین
دیگر به شام ظهر عطش حرف آب نیست
دلسوز مردهای حرم بود زینب و
زین پس دلی به غصه زینب کباب نیست
مردان به روی نی همه دیدند پایِ نی
پایی برای قامت زینب رکاب نیست
هر کودکی به سرخیِ این تازیانه ها
فهمیده است نام عمو هم ثواب نیست
ای حرمله به خستگیِ ظهر خود بخواب
دیگر صدای گریهٔ طفل رباب نیست
حالا که آب از سر اصغر گذشته است
گفتند آب آمده دیگر سراب نیست
ای کاش خواهرش نرود کاخ اگر که رفت
بیند که پیش راس عزیزش شراب نیست
#حامد_آقایی
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غریبان
#اسارت
بی سرپناه ، سایهٔ بر سر کجا روم
با شمر و با سنانِ ستمگر کجا روم
همراه خواهرت شده چشمان پستِشان
از ترس دستِ دشمن و معجر کجا روم
با گریهاش آخرش از دست می رود
من با ربابِ بی علی اصغر کجا روم
درآتش خیام به صحرا دویده ایم
از بغض شهر شام، برادر کجا روم
زد تازیانه لحظه محمل سواری است
وقتی که نیست شانه اکبر کجا روم
#حامد_آقایی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
سنگین ترین مقاتل عالم فقط حسین
داغ دل خدای معظم فقط حسین
زینت گرفته دوش نبی از قدوم او
سر لوحه ی نبوت خاتم فقط حسین
دوزخ به قطره اشک عزایش شود بهشت
سرّ نجات حضرت آدم فقط حسین
تسبیح إنس و جن وملک تا به روزحشر
با هر تپش به هر نفس و دم فقط حسین
تطهیر، آیه یی زکمالات بی حد ش
تفسیر ناب سوره ی مریم فقط حسین
کعبه ،صفا،ومروه وطور و منا وعرش
باغ بهشت و کوثر و زمزم فقط حسین
از روز اولی که خودم را شناختم
گفتم به هر تپیدن قلبم فقط حسین
بهر رسیدن به خدا راه خواهی أر
حبل المتین واصل محکم فقط حسین
#محمد_کابلی
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غريبان
#گودال
#عاشورا
کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش
مرده است احترام ... بماند بقیه اش
از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام ... بماند بقیه اش
شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیه اش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام....بماند بقیه اش
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام ... بماند بقیه اش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام ... بماند بقیه اش
بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو
من میروم به شام ...بماند بقیه اش
دلواپسم برای سرت روی نیزه ها
از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام ...بماند بقیه اش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش
تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام ... بماند بقیه اش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش
#محمد_رسولی
@raziolhossein
#امام_حسین
#گودال
#عاشورا
#شام_غريبان
ای شاه بی لشکر بگو پس لشکرت کو؟
گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟
ظرف دو ساعت این همه نیزه شکسته؟
بوی تو می آید بگو پس پیکرت کو ؟
با ناله های فاطمه اینجا دویدم
گر تو حسین مادری پس مادرت کو؟
یک جای بوسه در تنت باقی نمانده
خاک دو عالم بر سرم موی سرت کو ؟
آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟
سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟
گیرم سرت را از قفا آقا بریدند
آن بوسه ای که داده ام بر حنجرت کو ؟
از تو توقع دارم ای تندیس غیرت
برخیزی از زینب بپرسی معجرت کو ؟
این دشت دشت چشمهای خیره سر شد
آقا کمک کن خواهرت را دخترت کو
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غريبان
دشمنت از بعد تو خون بر دل ما کرده است
دیده ام را یاد غم های تو دریا کرده است
شعله افکندند در بین خیام و، خواهرت
بین دود و آتش اینجا یاد زهرا کرده است
دو عزیز تو برادر بین خندق سوخته
قامتم را دیدن این صحنه ها،تا کرده است
گوش ها شد پاره بهر گوشواره یا حسین
از برای غارت ما خصم غوغا کرده است
گر چه بی معجر شدم،کس تار مویم را ندید
نور رخسار مرا دشمن تماشا کرده است
دختری در زیر پای اسب می زد دست و پا
چادرش را یک تن از اطفال،پیدا کرده است
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غريبان
بیش از ستاره زخم و ، فلک در نظاره بود
دامان آسمان ز غمش پر ستاره بود
لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها
دشتی ز سوز سینه زینب شراره بود
می خواست تا ببوسد و برگیردش زخاک
قرآن او ، ورق ورق و پاره پاره بود
یک خیمه نیم سوخته ، شد جای صد اسیر
چیزی که ره نداشت درآن خیمه ، چاره بود
در زیر پای اسب ، دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف !
شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود
چشمی - برآنچه رفت به غارت - نداشت کس
اما دل رباب - پی گاهواره بود
یک طفل با فرات ، کمی حرف زد ولی
نشنید کس ، که حرف زدن با اشاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بپرس که با گوشواره بود
#علی_انسانی
@raziolhossein
#حضرت_زینب
زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است
آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
حبل المتینِ قافـله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است
گل زخمهای پیکر صد پارۀ حسین
آیـات بیشمارۀ قرآن زینب است
سرهای نوک نیزه همه دستههای گل
تنهای پاره پاره، گلستان زینب است
آن نیزهای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است
بـا یـاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است
وقتی که گفت بـا سپه کوفـه "اُسکُتوا"
دیـدند کائنات بـه فرمان زینب است
وقتی رقیـه را بـه ره شام میزدنـد
دیدم حسین، دست به دامان زینب است
یاللعجب مگر که قیامت بـه پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است
روز جزا بـهانـۀ شیعه بـرای عـفو
خون حسین و دیدۀ گریان زینب است
هر کس که پا نهد به عزا خانۀ حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است
تـا آفتاب بـذل کند نـور خویش را
"میثم" همیشه بندۀ احسان زینب است
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود
صبرش امان حوصله ها را بریده بود
وقتی که از حوالی میدان گذشته بود
باران اشک بود و عطش شعله می کشید
آب از سر تمام بیابان گذشته بود
آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت
از خیمه های بی سروسامان گذشته بود
اما هنوز آتش در را به یاد داشت
آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود
آن پرده های آخر صفین ناگهان
از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود
می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست
کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود
زینب هزار بار خودش هم شهید شد
از بس که ازکنار شهیدان گذشته بود
یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت
عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود
بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند
این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود
#احمدعلوی
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غريبان
بعد از غروب سرخ که جان ها مذاب شد
آنجا که هتک حرمت گل ها ثواب شد
تا جیب های غارتی کوفه پر شود
دنیای درد بر سر زینب خراب شد
خلخال های سوخته در بهت کودکان
بعد از ظفر غنیمت جنگ انتخاب شد
سرباز ها که تاجر بی رگ شدند و بعد
روی تمام زینت طفلان حساب شد
وقتی که خوب فاتح سوغات ها شدند
وقتی حرم ز آتش غم بی حجاب شد
پای فرات سمت حرم باز شد ولی
اهل حرم به آب چشیدن عذاب شد
ناگاه با صدای جگر سوز مادری
در قلب داغدار حرم انقلاب شد
حالا رباب هست و علی اصغری که نیست
حالا که آب هست امیدش سراب شد
در جستجوی بال و پر سینه سرخ خود
قبری که خالی است نصیب رباب شد
#حسن_کردی
@raziolhossein1
#امام_حسین
#شام_غریبان
اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است
چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است
ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود
هرچند جانِ عرض ارادت نمانده است
ما را ببخش زنده اگر ماندهایم باز...
گرچه نَفَس گرفته و طاقت نمانده است
ما خستهایم خستهتر از ماست دخترت
حالا که خیمهای شبِ غارت نمانده است
ما خستهایم خستهتر از ماست خواهرت
او ماندهاست حیف که قُوَت نمانده است
ما خسته و رُباب ولی خسته تر زِ ما
عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است
در علقمه سپاهِ حرم مانده رویِ خاک
چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است
من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد
چیزی به غیر رَخت اسارت نمانده است
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_حسین
#شام_غریبان
#دوبیتی
همین امروز اکبر داشتم حیف
همین امروز اصغر داشتم حیف
ندارم طاقتِ نامحرما رو
که من هفتا برادر داشتم حیف
کمانیتر از این خواهر نمیشُد
حریفِ گریهی مادر نمیشُد
میببخشی خواهرت زیرِ کتک بود
گلوت از این مرتبتر نمیشُد
کنارِ ناقههای بی جهازم
میخندن بر من و سوز و گدازم
جنازترو نمی شناختم ولی تو
دارم میرم بیا تشیع جنازم
رُباب این تیر دنیاتو گرفته
سکینه شمر باباتو گرفته
کنارِ ناقهی عریان سنانه
ببین عباس کی جاتو گرفته
رُباب است دلی پر تاب مهتاب
نتاب امشب به روی آب مهتاب
نزار موی یتیما رو ببینند
نتاب امشب به ما مهتاب مهتاب
زدن از پیش رو از پشت ای داد
زدن با سیلی و با مشت ای داد
جدا از پیکرت اصلا نمی شه
حرامی دخترت رو کشت ای داد
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال #قتلگاه
#شام_غریبان
دختری بر جسم صد چاک پدر افتاده بود
وان بدن، آغوش بهر دخترش بگشاده بود
قتلگه محراب شد، دختر نماز عشق خواند
بوسههایش سجده بود و آن بدن سجاده بود
کعبنی پا در میانی کرد بهر تسلیت
بر حمایت عمهاش تا پای جان اِستاده بود
گر سپر زینب نمیشد کعبنی را بیگمان
جسم دختر هم کنار جسم باب افتاده بود
#علی_انسانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#شام_غریبان
#آتش_زدن_خیمهها
عصر در آتش خیمه دل پیغمبر سوخت
آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت
نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها
گوشه ی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت
وسط سرخی آتش دل زینب اما
یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت
بعد ها کنج خرابه به پدر دختر گفت:
تو نبودی کمکم روی سرم معجر سوخت
از غم سوختن اهل حرم بود اگر
نیمه شب آمدو در کنج تنور آن سر سوخت
خیمه ها سوخت و باد آمدو خاکستر رفت
دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت
دید آزاد شده آب ولی طفلش نیست
ناله زد از جگرو یاد لب اصغر سوخت
#محمدجواد_مطیع_ها
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#شام_غریبان
اگر صبح قیامت را شبی هست آن شب است امشب
طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب
فلک از دورِ ناهنجارِخود لختی عِنان در کش
شکایت های گوناگون مرابا کوکب است امشب
برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن
که زینب بی تو چون در ذکرِ یا رب یا رب است امشب
جهان پر انقلاب و من غریب ، این دشتِ پر وحشت
تو در خوابِ خوش و بیمار در تاب و تب است امشب
سرت مهمانِ خولی و تنت با ساربان همدم
مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب
بگو با ساربان امشب نبندد محمل لیلی
ز زلف و عارض اکبرقمر در عقرب است امشب
صبا از من به زهرا گو بیا شامِ غریبان بین
که گریان دیدهٔ دشمن به حال زینب است امشب
#نیر_تبریزی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#شام_غریبان
صبح من رفت و مرا انچه که باقیست شب است
سر تو ذبح شد و اینکه نمردم عجب است
آنقدر خار فرو رفته به پایم که نگو
اصلا انگار که این دشت پر از بولهب است
من که همصحبت پیغمبر و زهرا بودم
چه کنم هم سخنم حرمله ی بی ادب است
شمر دور و بر زنهای حرم میچرخد
برسانید به عباس که وقت غضب است
هرچه من میشمرم باز دوتا بچه کم است
ای خدا گمشده دارم.به دلم تاب و تب است
چه شده از ته گودال صدا می اید؟
ساربان رفته جلو.ناقه اش اما عقب است
من که تا حال بدون تو نکردم سفری
پیش رویم سفر کوفه و شام و حلب است
#سید_پوریا_هاشمی
@raziolhossein