eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای خالق ثامن الحجج یا الله معبود صلاة و صوم و حج یا الله سوگند به احمد و علی و زهرا عجل لولیک الفرج یا الله @raziolhossein
بوی خوش صاحب الزمان می آید صوت صلوات قدسیان می آید میلاد سعید حضرت معصومه است مهدی به مزار عمه جان می آید @raziolhossein
با لطف اله ، گُل به مهدی بدهید با نور پگاه ، گُل به مهدی بدهید خواهید که هدیه ای حضورش ببرید با تَرک گناه ، گُل به مهدی بدهید @raziolhossein
خسته ام از زمانه بی مهدی بغضی از جنس بی کسی دارم مثل یک مادر جوان مرده مثل ابر بهار می بارم چند روزی است بی طبیب شده دردِ دنیا و دردِ آخرتم از طبیب زمانه دور شدم چه شد آن ادعای معرفتم؟ آمدم تا دوباره توبه کنم از خودم از همین پریشانی باز کن در به رویم ای مولا سائلی آمده است مهمانی از همه دل بریدم الا تو یا جواد الائمه ادرکنی کار ها دارد این دلم با تو یا جواد الائمه ادرکنی من غریبم، غریبه اما نه از محبان این سرا هستم سال ها آشنای این حرمم سائل حضرت رضا هستم ای که با مقدمت در این دنیا نور چشم ابالحسن شده ای جلوه ی قدرت خدا گُل کرد جلوه گر تا در انجمن شده ای کیستی تو که هر کجا هستی صحبت از جود میشود آن جا هر کجا ختم "یاجواد" کنند غصه نابود می شود آن جا پیش هر دشمن و گرفتاری "حرز" تو شیعه را نگه دارد به دعای تو ای امین الله شیعیان را خدا نگه دارد گر چه از ظلم و حیله ی مامون بار ها قلب خسته ات خون شد باز هم ای کمال جودِ خدا جود و لطفت نصیب مامون شد از همان کودکی نشان دادی غیرت دودمان حیدر را گفتی آتش زنم به باد دهم پیکر قاتلین مادر را به من از کودکی پدر می گفت: تا همیشه به زیر دیْن تو ام دعوتم کن برای مهمانی باز دلتنگ کاظمین تو ام عزت عالمین مان دادی نجف و کاظمین مان دادی طوف قبر حسین مان دادی جان فدای تو یا ابالهادی گرچه پیش تو عده ای بد دل چند چهره شناس آوردند ولی آقا به محض دیدارت محضرت التماس آوردند دیده وا کرده در رخت دیدند جلوه ی لایزال داور را جذبه ی چشم های حیدری و چشمه ی رحمت پیمبر را ای علی اکبرِ رضا، دشمن پیش حسنت به سجده افتاده ولی انگار کربلا آقا اتفاقی جدید رخ داده تا که خورشید سر زد از خیمه تازه شد بغض دشمن از حیدر تا که دیدند حُسن احمد را حمله کردند بر علی اکبر سوره ای، آیه آیه می افتاد پیش چشم پدر زمین می خورد تا به میدان امام صبر آمد ارباً اربا پیمبرش را بُرد در غم شاهزاده ی ارباب داشت صبر زمانه سر می رفت زینب آنجا اگر نمی آمد پدرش نیز با پسر می رفت @raziolhossein
مهدی شوم فدای تو و اشک دیده ات قربان اشک دیده بر رخ چکیده ات صاحب عزا تویی به تو گوییم تسلیت یابن الحسن فدای دل داغ دیده ات @raziolhossein
مهدی شوم فدای تو و اشک دیده ات قربان اشک دیده بر رخ چکیده ات صاحب عزا تویی به تو گوییم تسلیت یابن الحسن فدای دل داغ دیده ات @raziolhossein
گر بردل ما نور امیدی برسد بر قفلِ دل بسته کلیدی برسد ای کاش که در دعای روز عرفه از صاحب ما به ما نویدی برسد @raziolhossein
بر جامعه و پیام نورش صلوات بر هادی و بر شب حضورش صلوات او راست نبیره ای نهان از دیده بفرست به تعجیل ظهورش صلوات @raziolhossein
بیا شامِ غریبون و به پاش کُن بیا خاکی سرِ ما تو عزاش کُن بیا چشم انتظارِ توست زینب سوار ناقه‌ی نامحرماش کن .... شب است و تویِ آتیش خیمه تا سوخت دلِ زینب تو این هول و بلا سوخت بیا آقا کمک کن دست تنهاست کمک کُن موی دختر بچه‌ها سوخت @raziolhossein
یابن خیرالانام امام زمان صاحب انتقام امام زمان سیدی العجل بیاو بگیر تیغ را از نیام امام زمان روضه در یک کلام می خوانم حرم و ازدحام امام زمان خنده بر اشک داغدیده زدند عده ای بی مرام امام زمان بر جناب عقیله سخت گذشت ماند بی احترام امام زمان سخت تر اینکه ماند در بینِ... نظر خاص و عام امام زمان چقدر عمه ات اذیت شد از نگاه حرام امام زمان حرمت خانواده رفت به باد دَخَلَتْ زینبُ علیَ بنِ زیاد @raziolhossein
یک روز به هیئت سحر می‌آید با سوز دل و دیدهٔ تر می‌آید یک‌روز به انتقام هفتاد و دو شمس با سیصد و سیزده قمر می‌آید @raziolhossein
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟! دوباره یار سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی؟! به حد وسع برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم به دست شدی؟! چه روزها که فقط منفعت پرست شدی چقدر از غمش افتاده ای به کم خوابی؟! زمان پیری ات آمد هنوز هم خوابی چقدر محضر او دیده ی تر آوردی؟! ادای منتظران را فقط دراوردی بیا به کار بیاییم انحطاط بس است عمل کنیم، که بازی با لغات بس است بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم به‌ جای ننگ شدن باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم به جای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی کربلا باشیم خدا کند که بسوزیم و  آه.. گریه کنیم بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده  که داغ او به دل اهل روستا مانده @raziolhossein
خبری می رسد از راه خبر نزدیک است آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است طبق آیات و روایات رسیده ای قوم! جمعۀ آمدن او به نظر نزدیک است عاقبت فصل زمستان به سر آید روزی باز هم گل دهد این باغ ثمر نزدیک است قطره چون رود شود راه به جایی ببرد به دعای فرج جمع اثر نزدیک است با ظهورش حرم فاطمه را می سازیم بار بر بند برادر که سفر نزدیک است راه دور دل ما تا به در خیمۀ او از در خانۀ زهرا چقدر نزدیک است آه گفتم که در خانه و یادم آمد غربت مادر و اندوه پدر نزدیک است گر چه از آتش در سوخته جانم اما بیشتر روضۀ کوچه به جگر نزدیک است باز کابوس سراغ پسری آمده است باز می لرزد و انگار که شر نزدیک است مادرت را ببر از رهگذر نامردان کوچه بند آمده از کینه خطر نزدیک است تا که افتاد زمین زلزله در عرش افتاد هاتفی گفت: قیامت به نظر نزدیک است دو قدم رفته نرفته نفسش بند آمد پسرش گفت بیا، خانه دگر نزدیک است . . داغ مادر به جگر می رسد اما انگار اثر داغ برادر به کمر نزدیک است @raziolhossein
بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خون محسن می‌چکد از آن درِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین) تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را می‌کشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم زینبی که سایه اش را چشم نامحرم ندید شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم @raziolhossein
سحر خیز مدینه کی می آیی امیر بی قرینه کی می آیی عزیزم مادرت چشم انتظارست دوای زخم سینه کی می آیی @raziolhossein
الا نگار دلارا ، سرت سلامت باد يگانه يوسف زهرا،سرت سلامت باد فداى شال عزا و سرشك چشمانت فداى حال تو مولا ،سرت سلامت باد فداى قلب حزينت ، فداى سوز دلت دراين مصيبت عظمى،سرت سلامت باد دراين شبى كه تو صاحب عزاى بابايى پذير تسليت ما ، سرت سلامت باد امام عسكرى از زهر معتمد مسموم بقاى عمر تو آقا ، سرت سلامت باد نشست گرد يتيمى ز كودكى به سرت بميرم اى گل زهرا ،سرت سلامت باد روان زغصه ،زچشم توجوى اشك شده ميان ناله و غوغا ، سرت سلامت باد @raziolhossein
تنها نه اینکه بر تن تو جامه ی عزاست حتی سیاه پوش غمت سرّ من رئاست غم، واژه ای که بیشتر از هر کس دگر با چشم های دائم الاشک تو آشناست تنها، غریب، گوشه ی سرداب خانه ات بر گونه هایت اشک عزای پدر رهاست انگار ماتم تو تمامی ندارد و هر روز، سینه ی تو به یک داغ مبتلاست تو سوگوار خانه ی آتش گرفته ای اما شکستن تو در این داغ، بی صداست مثل همیشه آخر شعرم رسید و باز دستم به دامن تو و امضای کربلاست @raziolhossein
یا صمصام‌المنتقم از بدر، هنوز هم خبر می‌آید با سیصد و سیزده نفر می‌آید تا پر شود از قسط و عدالت دنیا تیغ دو سر از غلاف در می‌آید @raziolhossein
ایتامِ غریبِ چارده معصوم‌اند از دیدن صاحب الزمان محروم‌اند "عجّل لولیّک الفرج" باید خواند تا وقت ظهور، شیعیان مظلوم‌اند @raziolhossein
در پیکر این زمانه ؛ جان می آید خیر و برکت ؛ از آسمان می آید هر منتظری که رفته از این دنیا… در دولت صاحب الزمان می آید @raziolhossein
سوگند بہ هر ڪلام زینب… یا رب بر ذڪر علے الدوام زینب… یا رب از ڪار فَرَج گِره گشایے فرما امشب تو بہ احترام زینب… یا رب @raziolhossein
شروع با خطاب به ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا پرسند اگر تجلی حسن تو را ز من با آفتاب و آینه معنا کنم تورا تو راز سر به مهری و در سجده از خدا خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را وقتی اسیر غربت دنیایی خودم در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را شرمنده ام که در اثر روسیاهیم خیمه نشین خلوت صحرا کنم تورا (این دیده نیست قابل دیدار روی تو چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا) تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را روشن ز نور عصمت او عالمین شد تفسیر شادی و غم زینب حسین شد حیدر که بوده زینت هستی عبادتش زینب ز عرش آمده گردیده زینتش زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی خواندند صابرین، جبل استقامتش جبریل خاکبوس اتاق جلالتش روح القدس ملازم روح قداستش جایی برای عالم دیگر نمانده است آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم آید کلام زینب و عشق و محبتش چشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است سوگند میخورم به حیا و نجابتش زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت: (زینب عفیفه ای است که در راه عفتش) (عباس می دهد نخ معجر نمی دهد) یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت تفصیل شان زینب کبری نگفتنی است چون عارفی که قصه رازِمگو نگفت از چهار سالگی غم زینب شروع شد دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت می خواست از حکایت محسن کند سوال آمد میان حنجره بغض گلو نگفت مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟ هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت: (می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت) (زن را کسی مقابل شوهر نمی زند) (مادر کسی مقابل دختر نمی زند) وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است زینب به فرق فاطمیون سایه گستر است او ابر رحمت است به دریای کربلا ماییم قطره ای که به دریا شناور است در ماجرای زندگی زینب و حسین یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است رحمت به روح شاعر دلخسته ای که گفت: ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است (احکام ارث در همه جا چون بیان شود سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است این امتیاز در خور زینب بود که او میراث عشق را به برادر برابر است) جان ها فدای زینب و قلب صبور او از صبر و از غریبی او دیده ها تر است زینب چه دید روز دهم بین قتلگاه کز گفتن و شنیدن آن قلب، مضطر است آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی حالا نشان بوسه شمشیر و خنجر است آن سینه ای که مخزن اسرار عشق بود دردا که زیر چکمه شمر ستمگر است ( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت) (سر را برید و روبروی خواهرش گرفت) @raziolhossein
هر آینه از غیب ندا می آید از ماذنه ی فَرَج صدا می آید ای منتظران گناه را ترک کنید ارباب خودش پیش شما می آید @raziolhossein