#حضرت_زینب_مدح
#اولاد_حضرت_زینب
صبر کن تا نقل این مطلب کنم..
من که باشم صحبت از زینب کنم؟!
عقل آدم مات این نور جلی ست
گفتن از زینب فقط کار علی ست
یک علی در قامت زهراست این
شاهبیت شعر عاشوراست این
فاتح اعجوبه ی بی ذولفقار
جوشنش صبر است و شمشیرش وقار
نام زینب بعد یا هو آمده
نوح هم در کشتی او آمده!
عالم هر علم،بی آموزگار
مثل او هرگز نبیند روزگار
سرنوشت جنگ را تغییر داد
آبرو برده ست از ابن زیاد
جوهر مردانگی از این زن است
نور هفتاد و دوتن از این تن است
چندروزی هست حالش درهم است
بازهم زینب گرفتار غم است
پیش نجمه پیش لیلا و رباب
از خودش دارد گلایه بی حساب
نیست از پیکار او را توشه ای
با پسرهایش نشسته گوشه ای
گفت شاها راهشان را سد نکن!
جان زینب این دوتا را رد نکن
گرچه ناقابل،برای زینب اند
این دوتا سرمایه های زینب اند
هردو را بفرست سوی کارزار
تو نباشی بچه میخواهم چکار؟؟
جان به کف دنبال جانان میروم
بعد از اینها خود به میدان میروم!
کاش میشد شمر خنجر میکشید
حنجر این دو پسر را میبرید
تا بمانی تو کنار خواهرت
ای همه سرها به قربان سرت
این دوتا باشند اذیت میشوند
شاهد رنج اسارت میشوند
وقت غارت هر دو هق هق میکنند
با اسیری رفتنم دق میکنند
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#اولاد_حضرت_زینب
چنان تیری شدند از چله ی زینب رها با هم
چنین رفتند راه عشق را تا انتها با هم
برای اذن میدان التماس شاه میکردند
به امر زینب افتادند روی دست و پا با هم
به یاری نوه در کربلا مادربزرگ آمد
قسم دادند دایی را به زهرا یکصدا با هم
چنان جنگاوری هاشان به دایی هایشان رفته
که میدان میروند عین حسین و مجتبی با هم
سرود عشق سر دادند و سر دادند پای عشق
ِ به خون افتاده اند از یاری خون خدا با هم
به پاشان گرد و خاکی پا شد اما کوفیان دیدند
دو تا خورشید را در آسمان کربلا با هم
از آنجائیکه جنگ کربلا جنگ ولایت بود
زدند این طفل ها را دشمنان مرتضی باهم
پس از اکبر دگر روی تمام دشمنان وا شد
به این علت به آنها حمله میشد بارها باهم
عقیله لحظه ای از خیمه اش بیرون نمی آید
اگر سرهای طفلانش ز تن گردد جدا با هم
یکی فرق سرش زخمی یکی پهلوش خون آلود
عجب ارثیه ای بردند آقازاده ها با هم
دلش آتش گرفت و سوخت زینب آن زمانی که
کنار خیمه آوردند جسم هر دو را با هم
سر جسم پسرها مادر از اندوه اکبر خواند
و بعدًا در مدینه یاد اکبر کرد بابا هم
اگرچه سنگ ها از هم جدا کرده ست آنها را
ولی بر روی نی رفتند تا شام بلا با هم
و زینب گفت به ام البنین ؛ بهتر پسرهایم..
نبودند و ندیدند از غم بزم شراب آهم
#یامظلوم
@raziolhossein
#اولاد_حضرت_زینب
یک زن آمد که از او عشق مصور شده است
دو پسر داشت ولی صاحب لشکر شده است
دو کفن پوش دو پروانه دو شمشیر به دست
دو ذبیح اند که او حضرت هاجر شده است
داغ فرزند ، که زانوی پدر را لرزاند
سهم این مادر دلخون دو برابر شده است
مادر صبر ، عجب خیمه نشین شد وقتی
غرق در خون بدن آن دو کبوتر شده است
چه خجالت زده گردید برادر از او
چه خجالت زده خواهر ز برادر شده است
.
.
صوت مظلوم که برخواست به او خندیدند
همه ی درد همین بود که خواهر شده است
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#حضرت_زینب
#اولاد_حضرت_زینب
بزرگ آفرینش اوج اعجاز خدا زینب
به یک پیکر تمام خمسهی آل عبا زینب
عبا، یعنی حجاب روی اصحاب کسا زینب
و شد تفسیر کا و ها و عین و صاد و یا زینب
چی میفهمیم از زینب و ما ادراک ما زینب
چه میفهمیم از آن آیینهی خیر النسا زهرا
از آن پا تا به سر حیدر از آن سر تا به پا زهرا
از آن در کوفه پیغمبر از آن در کربلا زهرا
از آن در خَلق و در منطق از آن خُلق و صدا زهرا
بلی گفتیم یا زهرا اگر گفتیم یا زینب
کمی از ماتمش اوج مصیب بود عالم را
به اشکش اشک میریزیم ایام محرم را
کتیبه چادرش، از معجرش داریم پرچم را
از او داریم عزای اشرف اولاد آدم را
بزرگ بانوان ام المصائب ربنا زینب
زنی از خیمه نازل شد زنی سر تا قدم قران
وجودش سورهی توحید روحش سورهی انسان
زنی چون کوه پابرجا زنی در کسوت مردان
که چون خورشید عمری در حجاب نور خود پنهان
قمر آورده با خود سوی میدان بلا زینب
دو ماه آورده همراه خودش چون قاسم و اکبر
دوتا مانند جدهاشان دوتا جعفر دوتا حیدر
که عمری سرفراز از نامشان باشد همین مادر
رجز خواندند شد با این رجز در کربلا محشر
میان خیمه اما دست دارد بر دعا زینب
برایش اشک میریزد فرات و دجله جیحون هم
به گرد عشق او هرگز نخواد بود مجنون هم
که خود آواره اولادش برای عشق در خون هم
برای پیکر طفلان نرفت از خیمه بیرون هم
به بالین علی رفته است اما تا کجا زینب
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#اولاد_حضرت_زینب
من، دیده جز به سوی برادر، نداشتم
آیینه جز حسین، برابر نداشتم
وقتی صدای غربت «یاسین» بلند شد
در خاطرم، به جز غمِ «کوثر» نداشتم
در خلوت خیال خودم، اشک ریختم
اما به هیچ رو، مژهای تر نداشتم
اینقدر بیوفایی و، اینقدر بیکسی
در نیمروز واقعه، باور نداشتم
دریای بیکرانِ شهادت، که موج زد
من در صدف، به غیر دو گوهر نداشتم...
تا جامۀ شهادتشان را، به تن کنند
چشم از جمال روشنشان برنداشتم
ای باغبان عاطفه! از من قبول کن
غیر از دو ارغوانِ معطّر نداشتم
سهم من، از تمام چمن، شد همین دو گل
شرمندهام که هدیۀ دیگر نداشتم!
تا در رکاب عشق، نگفتند ترک سر
از زانوی مشاهده، سر برنداشتم...
در سایهسار خیمه، نشستم پس از وداع
تاب نگاههای برادر نداشتم
پرواز تا حضور برادر، محال بود
میسوختم ز هجر، ولی پر نداشتم
چشم و دلم به باغ گل امروز روشن است
شکر خدا «دو لالۀ پرپر» هم از من است
#محمدجواد_غفورزاده
@raziolhossein
#اولاد_حضرت_زینب
#رباعی
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
میبخشی اگر کم است اما بپذیر
این هم دو پسر تمام داراییِ من
#ص_سادات_موسوی
@raziolhossein
#اولاد_حضرت_زینب
اسیر عشقم و غیر از بلا نمیخواهم
که در بلای تو جز ابتلا نمیخواهم
اگر اجازه دهی خود فداییات باشم
که زندگانی بعد از تو را نمیخواهم
گرفته است صدایت پس از علی اکبر
منم شریک تو یعنی صدا نمیخواهم
تو بی پسر بشوی من فقط نگاه کنم؟
غریب ماندی و من آشنا نمیخواهم
تمام دار و ندار من این دوتا پسرند
برای موسم پیری عصا نمیخواهم
منی که نذر تو کردم دو نوجوانم را
به جز سلامتی ات از خدا نمیخواهم
اگر بناست تو بر خاک بی کفن باشی
برای پیکرشان بوریا نمیخواهم
من و تو مادرمان پیشمان کتک خورده
من این بلا به سر این دوتا نمیخواهم
#سیدمحمدحسین_حسینی
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#اولاد_حضرت_زینب
میرود دست به دامان برادر زینب
شده هر لحظه به قربان برادر زینب
غم تنها شدن از لحن برادر خوانده
می برد شمع وجودی که برایش مانده
دو گل خرمن جان نذر برادر آورد
تا پذیرد قسم حضرت مادر آورد
گفت بعد از تو وجودم به جهان اینهایند
این دو با عشق فدایی شدنت اینجایند
این دو از کودکی از عشق شما دم بزنند
کوفه را با رجز نام تو بر هم بزنند
عشق را از ادب درس من آموخته اند
عمری از خاطره ی مادرمان سوخته اند
انتقام است فقط در نظر این هر دو
یاد حیدر برسد از جگر این هر دو
حرف آتش بشود مثل حسن می سوزند
برسد خاک روی چادر من می سوزند
غیرتی آخته بر معجر مادر دارند
این دو جنگ آور من ارث ز حیدر دارند
هر دو یک کوچه غم از واژه ی سیلی دارند
اسم کوچه بشود صورت نیلی دارند
بگذار عشق من اینگونه به اثبات رسد
من نباشم که غباری به سر و پات رسد
تکیه بر نیزه غربت بزنی میمیرم
حرفی از این دو امانت بزنی میمیرم
به فدای سر تو حنجره ی این دو پسر
هم به دنبال تو آیند روی نی دو سپر
بپذیر از منِ مادر همه ی هستم را
رد نکن ای پسر فاطمه ام دستم را
#حسن_کردی
@raziolhossein
#اولاد_حضرت_زینب
رسید روضه ی چارم..عقیله حیران است
شب وساطت طفلان و اذن میدان است
میان خیمه ی زینب دوباره طوفان است
رسیده خدمت ارباب و دیده باران است
حسین مانده و زینب..چه قاب و تصویری
عجب سکوت عجیبی…چه حال دلگیری..
گرفته دست برادر که یاورش باشد
فقط نه خواهر او،بلکه مادرش باشد
که مرهمی به روی داغ اکبرش باشد
میان خیمه ی ارباب،حیدرش باشد
عقیله ی علویه،خودِ خودِ مولاست
و آخرین قسمش جان حضرت زهراست
که ای تمام من ای یارِ بهتر از جانم
نگاه کن به نگاهم ببین پریشانم
اگرچه در خورِ شان تو نیست..می دانم
قبول کن کم مارا به ذبح طفلانم
برای غصه ی من چاره ای کن آقاجان
خودت دعای سفر را بخوان بر این طفلان
خیال کن که بمانند پیش خواهر تو
هزار خولی ببینند در برابر تو
هجوم حرمله ها را به سمت دختر تو
به روی نیزه ببینند راس اصغر تو
تو را به گودیِ گودال و زخم بر بدنت
به زیر سم فرس ها و نیزه در دهنت
مرا به بند اسارت میان نا محرم
سر بریده ی تو..گیسوان تو در هم
به نیزه ای سر عباس را که شد مبهم
مرا به بزم شراب و عذاب در هر دم
قسم به جان تو دق می کنند بی تردید
همان دمی که ببینند صورتت پاشید
#آرمان_صائمی
@raziolhossein
#اولاد_حضرت_زینب
با ماجرای رنج و غربت آشنا من
دیگر نمیخواهم شوم از تو جدا من
هم تشنهای، هم خستهای، هم داغداری
باید که مرگم را بخواهم از خدا من
با توست ای سالار زینب انتخابش
طفلان من قربانیات گردند یا من؟
دارم در این صحرا دو دریا خونِ غیرت
از خونشان بر دست میگیرم حنا من
این دو به جای خود، اگر پایش بیفتد
از جنگ با لشگر ندارم هیچ إبا من
من خوب میدانم که حساسی به مادر
پس خواهشم را رد نکن نگذار تا من...
... پهلوی تو از "پهلوی مادر" بگویم
اینگونه حتماً میشوم حاجتروا من
::
در قتل طفلانم تعلل کرد لشگر
بیرون بیایم تا مگر از خیمهها من
«سر» پای تو دادند و حالا سربلندم
قربانی دیگر اگر خواهی بیا... من
اینجا عزیزم غیر زیبایی ندیدم
لب به شکایت وا نکردم که: چرا من؟
از دیدن شرمندگیات شرم دارم
بیرون نمیآیم اگر از خیمهها من
وقتی که میآوردی آنها را، لباست_
خاکی شده، قربان این رخت و عبا من
بگذَر از این دو، لحظهای بنشین کنارم
به داغ اکبر گریه کن همراه با من
بالاسر اکبر کسی این را نفهمید
تو بیشتر میسوختی آن لحظه یا من...
#یامظلوم
@raziolhossein
فهرست اشعار محرم و صفر
جهت دسترسی آسانتر به اشعار محرم و صفر از هشتگ های زیر استفاده نمائید
#ورود_به_محرم
#امام_زمان
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
#امام_حسین_مدح
#امام_حسین_شهادت
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_اسارت
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_اباالفضل_مدح
#حضرت_اباالفضل_شهادت
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رقیه_شهادت
#حضرت_قاسم_شهادت
#حضرت_قاسم__مدح
#حضرت_عبدالله
#اولاد_حضرت_زینب
#حضرت_مسلم
#اصحاب_امام_حسین
#اصحاب
#حضرت_حر
#حضرت_حبیب
#ورود_به_کربلا
#عاشورا
#شام_غریبان
#قتلگاه
#گودال
#وداع
#روز_یازدهم
#امام_سجاد_شهادت
#اسارت
#تنور_خولی
#کوفه
#دیر_راهب
#شام
#مجلس_یزید
التماس دعا
@raziolhossein
@raziolhossein1
فهرست اشعار محرم و صفر
جهت دسترسی آسانتر به اشعار محرم و صفر از هشتگ های زیر استفاده نمائید
#ورود_به_محرم
#امام_زمان
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
#امام_حسین_مدح
#امام_حسین_شهادت
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_اسارت
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_اباالفضل_مدح
#حضرت_اباالفضل_شهادت
#حضرت_علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رقیه_شهادت
#حضرت_قاسم_شهادت
#حضرت_قاسم__مدح
#حضرت_عبدالله
#اولاد_حضرت_زینب
#حضرت_مسلم
#اصحاب_امام_حسین
#اصحاب
#حضرت_حر
#حضرت_حبیب
#ورود_به_کربلا
#عاشورا
#شام_غریبان
#قتلگاه
#گودال
#وداع
#روز_یازدهم
#امام_سجاد_شهادت
#اسارت
#تنور_خولی
#کوفه
#دیر_راهب
#شام
#مجلس_یزید
التماس دعا
@raziolhossein
@raziolhossein1