eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.8هزار دنبال‌کننده
620 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قبله‌ام روىِ تو و خانه ى تو جاىِ من است ياحسين وِردِ زبانِ من و لب‌های من است مُرده آرند به هر مجلسِ تو ، زنده شَوَد محفلِ روضه ى تو وادىِ سيناىِ من است كودكى بيش نبودم ، به تو وابَسته شُدَم اين هَم از مَرحَمَتِ مادرِ مولاىِ من است هَر زَبانى كه"سه"بار عَرضِ سلامَت گويد بارِ سِوّم نَشُده اَشك به سيماىِ من است همه ى دِلخوشىِ من به تو و مادرِ توست گريه كردن به شُما لَذّتِ دُنياىِ من است @raziolhossein
تشنه ام مشک آب را بردار از کویرم سراب را بردار جز به گریه تو را نمی‌بینم از نگاهم حجاب را بردار تا برای تو سیر گریه کنم هر شب از چشم خواب را بردار تا به بازار آمدی از لطف باز جنس خراب را بردار از سر سفره گدایی من جگرم ، این کباب را بردار نیت اشک من خودت هستی امتحان کن ثواب را بردار بین پرونده ، یا گناهم را یا حساب و کتاب را بردار روز محشر به سایه کرمت از سرم آفتاب را بردار بی تو میترسم از قیامت و قبر هول روز عذاب را بردار خاک پایت اگر رسید به من از مزارم گلاب را بردار ____ روضه خوان در حضور مادر آب ناله ی آب آب را بردار هر که پرسید از علی اصغر از سر نی جواب را بردار بین آن ازدحام...از روی خاک آه زینب ، رباب را بردار دور زینب شلوغ شد ، ز دلش غصه ی بی حساب را بردار چشم ها خیره اند میبینند اضطراب نقاب را بردار از گلوی بنات آل رسول به نگاهی طناب را بردار سرش از روی نی زمین افتاد زینب عالی جناب را بردار ای یزید از کنار راس شریف لااقل این شراب را بردار @shaneyesheer
شد بنده پشیمان و خدایش بخشید هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید انگار نه انگار گنهکاری دید زود از سر مغفرت خطایش بخشید مخلوق حیا نکرد هنگام گناه درد است که خالق از حیایش بخشید تا بنده دلش نرم شود، گریه کند شیرینی و لذت دعایش بخشید هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست از دوستی آل عبایش بخشید بخشید به هر بهانه ای هر کس را ما را به علی و ربنایش بخشید هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت بر ساحت پاک مرتضایش بخشید من بنده ی آن شهم که هنگام رکوع انگشتری از زیر عبایش بخشید مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا در گوشه ی ایوان طلایش بخشید از شاه نجف هر که فلاحش را خواست فی الفور برات کربلایش بخشید بی نام حسین، هر مناجاتی بود باید که عطایش به لقایش بخشید آن قدر به مقتلش حسین آه کشید تا حق، همه را به ناله هایش بخشید @raziolhossein
کارم شده گناه مرتب مرا ببخش ذکر لبم فقط شده یارب مرا ببخش با چوب خشم، بنده خود را ادب مکن من نیستم اگر که مودب مرا ببخش غافل شدم که شأن و مقامم به دست توست ای صاحب بزرگی و منصب مرا ببخش یارب رسیده تیغ گناهم به استخوان از ضعف، جانم آمده بر لب مرا ببخش دیگر به چشم قهر به رویم نظر مکن هستم میان جمع معذب مرا ببخش عفو مرا حواله به روز دگر مکن روزی گناه کردم اگر شب مرا ببخش از مکتب عبودیت تو گریختم راهم بده دوباره به مکتب مرا ببخش بهتر از اهل بیت شفیعی نداشتم یارب به این ذوات مقرب مرا ببخش مشمول رحمت است کسی که حسینی است هستم به خادمیش ملقب مرا ببخش دیشب حسین گفتم و امشب نتیجه داد امشب بیا بخاطر دیشب مرا ببخش با «یاحسین» زینب کبری گریستم یارب به حق ناله زینب مرا ببخش @raziolhossein
ماه صیام آمد و من در خیال خود با بوسه بر ضریح تو افطار می‌کنم… @raziolhossein
آمد سحر دوباره و حال سَهَر* کجاست؟ تا بلکه آبرو دهدم، چشم تَر کجاست؟ بیدار می‌نشینم و باشد دلم به خواب با این درختِ آب نداده، ثمر کجاست؟ ای داوری که دست مرا کرده‌ای بلند از من ز دستِ نفْس، زمین خورده‌تر کجاست؟ دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟ با آب می‌کنند سیاهی ز صفحه پاک پر گشته نامه‌ام ز گنه، چشم تر کجاست؟.. جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟ یک گوشۀ نگاه، عوض می‌کند مرا در این میان، به گوشه‌نشین آن نظر کجاست؟ *سَهَر: شب‌زنده‌داری، بیداری @raziolhossein
بَدم ولیک خدایا ببخش یا الله مرا به سید بطحا ببخش یا الله بیا در این رمضان عفو کن گناهم را به خاطر گل طاها ببخش یا الله برات عفو به دستم بده خدای کریم تو عبد بی سروپا را ببخش یا الله هر آنچه دیده ای از من خطا،ندیده بگیر فقط به حُرمت مولا ببخش یا الله به ناله های شب و روز مرتضی سوگند که گشت بی کس و تنها ببخش یا الله به درب سوخته‌ی خانه‌ی علی سوگند به خون سینه ی زهرا ببخش یا الله به لحظه ای که سوی تل دوید و می‌افتاد عقیله زینب کبرا، ببخش یا الله به لحظه ای که ز زین آسمان زمین افتاد به خاک صورت آقا ببخش یا الله @raziolhossein
هر زمانی در دلم درگیر طوفان می شوم یا حسینی می نویسم غرق باران می شوم از مسلمانی فقط عشقش برایم مانده است آخر از عشق علی یک روز سلمان می شوم کار من را بیشتر دست کریمان بسپرید در گرفتاری دخیل یا حسن جان می شوم من گناهی هم اگر کردم جهالت کرده ام تا گناهی می کنم فورا پشیمان می شوم بار سنگینم مرا خیلی خجالت می دهد، هر زمانی که سر این سفره مهمان می شوم روزه می گیرم ولی دائم به فکر روضه ام آب می نوشم دم افطار و گریان می شوم روضه آب و گریه نان هر شب اهل دل است دور از این روضه ها، بی آب و بی نان می شوم جان من را هم گرفتی روضه را از من نگیر جان تو بی روضه من خیلی پریشان می شوم ...... مو پریشان...، بعدِ تو زینب پریشان می شود همسفر با حرمله، با نیزه داران می شود @raziolhossein
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را می‌شمارم باز جرم بی‌شمار خویش را روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه تیره کردم آسمان روزگار خویش را هر زمستان رفت، آمد یک زمستان دگر چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را از همان روز ازل باید خدایی می‌شدم در حریم یار می‌جُستم دیار خویش را هیچ‌کس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست کاش دستت می‌سپردم اختیار خویش را کاش دست مهربانت سایه‌بان من شود تا بپوشانم خطای آشکار خویش را صحبت از عفو و بزرگی و کرامت می‌شود تا به سمت تو می‌اندازم گذار خویش را تو یقیناً می‌شناسی خوب‌تر از من مرا من نمی‌دانم صلاح کاروبار خویش را عهد می‌بندم نباشم غافل از اعمال خود باز یادم می‌رود قول و قرار خویش را کاش می‌فهمیدم این آلوده‌دل من نیستم حال که عمری کشیدم انتظار خویش را بس که سر زد از من رسوا خطا و اشتباه عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را پیله کرده نفس امّاره به جسم و روح من کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط در میان خلق کم کردم عیار خویش را خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد در عوض دادم دل شب‌زنده‌دار خویش را چندقطره اشک و دست خالی و چشمان تر... با خودم آورده‌ام داروندار خویش را بین زندان گناهان یاد تو افتاده‌ام؛ تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را "یا الهَ العالَمین إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین" هرچه باشم روی لب دارم شعار خویش را .... ای که با لب‌های تشنه قتل صبرت کرده‌اند... زینب از کف داده بعد از تو قرار خویش را @raziolhossein
غروب بود که  "حَیِّ عَلی"رسید به ما خوش آمدیدِ خدا از سما رسید به ما چه خوب شد رفقا!دور دور ما شده است! دعا کنید،که اذن دعا رسید به ما دوباره گوشه ی این خانه جایمان دادند دراین شلوغی میخانه جا رسید به ما غریبه دور و بر ما زیاد بود اما طراوت نفسی آشنا رسید به ما دوباره شوق گرفتیم بنده اش باشیم گرفته بود دل ما صفا رسید به ما کجاست دست گدایان کریم آمده است کریم آمد و دست عطا رسید به ما به جای ثروت دنیا نجف به ما دادند خوشا به طالع ما خاک پا رسید به ما حساب سی شبه ی ما فقط به دست علیست فقط به عشق علی اِهدِنا رسید به ما علی مراقب ما بود و هست و خواهد بود همیشه و همه جا این بها رسید به ما برای سفره افطار هم حواسش بود کمی هم از رطب مرتضی رسید به ما شروع ماه مبارک صدا زدیم حسین شروع ماه خدا کربلا رسید به ما عیار روزه ما گریه بر حسین باشد هزار خیر در این گریه ها رسید به ما به روزه ی رمضان روضه ی عطش دادند غم لبان عزیز خدا رسید به ما همان لبی که حرامی لگد به رویش زد درآن میان خبر از نیزه ها رسید به ما سپاه شام صدا زد که پیرهن اینجاست! سپاه کوفه صدا زد عبا رسید به ما! @raziolhossein
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم من به ستاری تو سخت جسارت کردم هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم به همین تشنگی ساده قناعت کردم روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم هر چه هستم سر دیوانگی ام میمانم روزه ام را فقط افطار به تربت کردم خواستم از عطش روزه بگویم اما از لب تشنه اش احساس خجالت کردم روزه ام روضه شد و روضه مرا میکشدم یاد ان تشنه لب کرببلا میکشدم @raziolhossein
یا رب مرا آواره جز این در نگردان دیگر گدای خانه‌ای دیگر نگردان غیر علی من‌که کس و کاری ندارم هرگز اسیرِ کَس، به‌جز حیدر نگردان تنها امیدم اینکه زهرا مادرم هست یا رب مرا شرمنده‌ی مادر نگردان دیوانه‌ی عشق حسینم کن خدایا امّا مرا درمانده در محشر نگردان گاهی غم دنیا دلم سوزاند امّا جز داغ زینب دیده ام را تر نگردان از روی تل دخت علی با گریه می‌گفت ای بی ادب گلچین! گلم پرپر نگردان تازه رسیده مادرم در بین گودال در پیش مادر، یوسفش را برنگردان @raziolhossein