eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفه‌ی سجادیه انس بگیرید، دعای صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. همه‌ی ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیه همین طور است. آنجائی که ما را به می‌اندازد، آنجائی که ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائکه‌ی الهی را به رخ ما میکشد، اینها همه‌اش برای ما استحکام‌بخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصیِ خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعه‌ی ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیه‌ی من به شماست. 👤 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی مهم اخلاقی 11 پند وقال علیه السلام:مَنْ نَظَرَ فِی عَیْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ، وَمَنْ رَضِیَ بِرِزْقِ اللّهِ لَمْ یَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ، وَمَنْ سَلَّ سَیْفَ الْبَغْیِ قُتِلَ بِهِ، وَمَنْ کَابَدَ الاُْمُورَ عَطِبَ، وَمَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ، وَمَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ. وقال علیه السلام:وَمَنْ کَثُرَ کَلاَمُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ، وَمَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قُلَّ حَیَاؤُهُ، وَمَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ، وَمَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ. وَمَنْ نَظَرَ فِی عُیُوبِ النَّاسِ، فَأَنْکَرَهَا، ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ، فَذلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَیْنِهِ وَالْقَنَاعَهُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ. وَمَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیرِ، وَمَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلاَمَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلاَمُهُ إِلاَّ فِیَما یَعْنِیهِ. امام علیه السلام فرمود : هرکس به عیب خود بنگرد از عیبجویى دیگران بازمى ماند و هرکس به آنچه خدا به او روزى داده راضى شود بر آنچه از دست داده اندوهناک نمى گردد، و آنکس که تیغ ستم برکشد (سرانجام) خودش با آن کشته مى شود و کسى که (بى مقدمه) به سراغ کارهاى سخت رود هلاک مى شود و هرکس خود را در گرداب هاى خطرناک بیفکند غرق مى شود و آنکس که در موارد سوءظن وارد شود متهم مى گردد. (امام علیه السلام فرمود:) آنکس که زیاد سخن مى گوید زیاد اشتباه مى کند و آنکس که زیاد اشتباه کند حیائش کم مى شود و کسى که حیائش کم شود تقوایش نقصان مى یابد و کسى که تقوایش نقصان یابد قلبش مى میرد و کسى که قلبش بمیرد داخل آتش دوزخ مى شود. کسى که به عیوب مردم بنگرد و آن را بد شمرد ولى براى خویش آن را خوب بداند، احمق واقعى است و قناعت، سرمایه اى است فناناپذیر و آنکس که فراوان کند به اندکى از دنیا راضى مى شود. آنکس که بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب مى شود سخن کم مى گوید مگر در آنجا که به او مربوط است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 8 ⏺ سپس امام علیه السلام در دهمین نکته مى فرماید: «آنکس که فراوان کند به اندکى از دنیا راضى مى شود»؛ (وَمَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیرِ). روشن است آنکس که مرگ را فراموش کند و در عالم خیال و پندار، زندگى را جاوید بداند حرص بر او غلبه مى کند و هرچه از دنیا به دست آورد به آن قانع نخواهدبود؛اماآنکس که مى داند ممکن است فردا بانگ رحیل از این جهان براى او سر داده شود و یا به تعبیر دیگر پایان عمر خود را در هر لحظه امکانپذیر مى بیند به مقدارى که نیاز دارد راضى مى شود و از حرص و طمع بازمى ماند. کلینى؛ در جلد دوم کتاب کافى بابى در مذمت دنیا و زهد ذکر کرده واز جمله امورى که در ترک دنیاپرستى موثر ذکر مىکند یاد مرگ است. در حدیث سیزدهم آن باب آمده که یکى از یاران امام باقر علیه السلام عرض کرد: حدیثى براى من بیان کنید که از آن بهرهمند شوم. امام علیه السلام فرمود: «أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ لَمْ یکْثِرْ إِنْسَانٌ ذِکْرَ الْمَوْتِ إِلاَّ زَهِدَ فِى الدُّنْیا؛ زیاد به یاد مرگ باش، چراکه هیچ انسانى فراوان یاد مرگ نمى کند مگر اینکه نسبت به زرق و برق دنیا بى اعتنا مى شود». مرحوم علامه مجلسى نیز در بحارالانوار روایاتى در این زمینه آورده؛ از جمله روایتى است از امام صادق علیه السلام که مى فرماید: «ذِکْرُ الْمَوْتِ یمِیتُ الشَّهَواتِ فِى النَّفْسِ وَیقْلَعُ مَنابِتَ الْغَفْلَهِ، وَیقَوِّى الْقَلْبَ بِمَواعِدِ اللَّهِ وَیرِقُّ الطَّبْعَ، وَیکْسِرُ أَعْلامَ الْهَوى، وَیطْفِى نارَ الْحِرْصِ، وَیحَقِّرُ الدُّنْیا، وَهُوَ مَعْنى ما قالَ النَّبِى صلی الله علیه و آله فِکْرُ ساعَهٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَهِ سَنَهٍ؛ یاد مرگ، شهوت هاى سرکش را در درون آدمى مى میراند، ریشه هاى غفلت را از دل برمى کند، قلب را به وعده هاى الهى نیرو مى بخشد، به طبع آدمى نرمى و لطافت مىدهد، نشانه هاى هواپرستى را دَرهم مى شکند، آتش حرص را خاموش مى سازد و دنیا را در نظر انسان کوچک مى کند، و این است معناى سخنى که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده: یک ساعت فکر کردن از یک سال عبادت بهتر است». 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ یازده پند حکیمانه : قسمت 9 ⏺ در یازدهمین و آخرین نکته حکیمانه مى فرماید: «آنکس که بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب مىشود سخن کم مى گوید مگر در آنجا که به او مربوط است»؛ (وَمَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلاَمَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلاَمُهُ إِلاَّ فِیَما یَعْنِیهِ). بسیارند کسانى که هرچه بر سر زبانشان آمد مى گویند و چنین مى پندارند که سخن، باد هواست و جایى ثبت نمىشود در حالى که سخنان انسان سرنوشت سازترین اعمال اوست و بارها گفته ایم بخش عظیمى از گناهان کبیره به وسیله زبان انجام مى شود، همانگونه که بخش عظیمى از طاعات با زبان است. زبان، کلید خوشبختى ها و بدبختى هاست، بنابراین چگونه ممکن است انسان سخنش را جزء اعمالش نداند؟ به یقین اگر بداند (مَّا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ)؛ انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اینکه همان دم، فرشته اى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (و ضبط آن) است!» در سخنان خود دقت مى کند و جز آنچه به او مربوط است و مصلحت وى ایجاب مى کند سخن نخواهد گفت. درباره خطرات زبان و بیهوده گویى ها و سخنان بدون مطالعه روایات فراوانى از معصومان : نقل شده است. نکته نسخه اى کامل! امام علیه السلام در این مجموعه از کلمات حکمت آمیز که به یازده دستور مهم اشاره کرده، نسخه اى کامل مربوط به سیر و سلوک در راه حق و رسیدن به قرب خدا ونجات از عذاب دنیا و آخرت ارائه فرموده است. بخشى از آن مربوط به تربیت نفوس و خودسازى است: نپرداختن به عیوب دیگران و به عکس، دقت در عیوب خویشتن و ترک فضول کلام که مایه حیات قلب است و توجه به خطرات زبان، همه از امورى است که سالکان راه حق را در این مسیر کمک مى کند و به اهداف مقدس خود واصل مى نماید. بخش دیگر مربوط به تحصیل آرامش در حیات دنیاست: قناعت پیشه کردن و ترک تجمل پرستى و به بودن و راضى شدن به مقدار ضرورت از مواهب دنیا، همه از امورى است که درهاى آرامش را به روى انسان مى گشاید واو را از غوطه ور شدن در امورى که مایه پریشانى و اضطراب است حفظ مى کند. بخش دیگر در ارتباط با مسائل اجتماعى و زندگى صحیح با مردم است؛ ترک ظلم و ستم و توجه به عواقب سوء آن، پرهیز از موارد تهمت و نگاه کردن به وضع مردم و خویشتن با یک چشم، همه از امورى است که رابطه انسان را با مردم اصلاح مى کند. در مجموع نسخه جامعى است که هرکس آن را به کار بندد در طریق سیر وسلوک و پوییدن راه حق نیاز به چیز دیگرى ندارد. چه خوب است افراد به جاى اینکه به دنبال پیر و شیخ و مرشد و استاد عرفان بیفتند که خطرات فراوانى دربر دارد همین برنامه مطمئن را نصب العین خود قرار دهند و آنچه را مى خواهند از آن بخواهند و آنچه را مى جویند در آن بجویند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ سرنوشت دنياپرستان ( ): قسمت 7 ⏺ امام(عليه السلام) در اين بخش به بيان حالات مؤمنانى مى پردازد كه به عكس دنياپرستان، قناعت پيشه و ساده زيست هستند، مى فرمايد: «انسان مؤمن، تنها با چشم عبرت به دنيا مى نگرد از مواهب آن به مقدار ضرورت بهره مى گيرد و آهنگ دلرباى آن را با بغض و دشمنى مى شنود»; (وَ إِنَّما يَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الدُّنْيَا بِعَيْنِ الاِعْتِبَارِ، وَيَقْتَاتُ مِنْهَا بِبَطْنِ الاِضْطِرَارِ، وَ يَسْمَعُ فِيهَا بِأُذُنِ الْمَقْتِ وَالاِْبْغَاضِ). «يقتات» از مادّه «قوت» به معنى بهره گيرى از قوت دنياست و «مقت» به معنى غضب و «ابغاض» به معنى خشم است. آرى! مؤمنان راستين چشم عبرت بين دارند و گوشى كه حقايق را مى شنود و در برابر نداى شيطان و هواى نفس، بدبين و خشمگين اند آن ها بر اساس كفاف و عفاف زندگى مى كنند و به اندازه نياز از دنيا بهره مى گيرند و خود را آلوده آنچه دنياپرستان گرفتارش هستند، نمى كنند. درست است كه آنچه امام(عليه السلام) درباره مؤمنان مى فرمايد به صورت جمله خبريه است ولى در واقع، منظور، امر كردن است يعنى شخص مؤمن بايد به ديده عبرت به دنيا بنگرد و به مقدار ضرورت از آن قناعت كند و پيام دنيا و دنياپرستان را با خشم بشنود. مرحوم علامه مجلسى در جلد 22 بحارالانوار حديثى از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه مناسب اين مقام است. امام (عليه السلام) مى فرمايد: فارسى از بازار آهنگران در كوفه عبور مى كرد، جوانى را ديد كه ناگهان صيحه اى زد و به روى زمين افتاد، مردم اطراف او جمع شدند و هنگامى كه سلمان را ديدند به او گفتند: اى بنده مقرب خدا! اين جوان گرفتار بيمارى صرع است چيزى در گوش او بخوان تا شفا يابد. سلمان نزديك او شد جوان به هوش آمد و چشم باز كرد و به سلمان گفت: اى بنده خدا! آن گونه كه اين ها خيال مى كنند من بيمار نيستم از كنار اين آهنگران عبور مى كردم كه ديدم با پتك بر آهن مى كوبند; به ياد اين آيه شريفه افتادم كه مى فرمايد: «(وَلَهُمْ مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيد); و براى آنان گرزهايى از آهن (سوزان) است». هنگامى كه به ياد اين آيه افتادم از ترس عذاب الهى هوش از سرم پريد، سلمان او را به عنوان برادر خويش برگزيد و در قلبش شيرينى محبت الهى وارد شد و همچنان با او بود تا زمانى كه آن جوان بيمار شد. سلمان به سراغ او آمد و در كنار بالينش نشست، جوان در حال جان دادن بود، سلمان به فرشته مرگ خطاب كرد و گفت: با اين برادرم مدارا كن، فرشته مرگ به او گفت: اى بنده خدا من با همه مؤمنان مدارا مى كنم. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
صل الله علیه و آله 4 ✳️ يك يهودى از حضرت رسول اللّه صلى الله عليه و آله از معناى نام‏هاى پيامبر مانند: محمد، احمد، ابوالقاسم و بشير و نذير و داعى پرسيد، حضرت فرمود: «... امّا داعى از آن روست كه من مردم را به دين پروردگارم عزّوجل دعوت مى‏كنم، اما نذير از آن روست كه هر كس نافرمانيم كند او را به آتش بيم مى‏دهم و اما بشير از آن روست كه هر كس اطاعتم كند، او را به بهشت بشارت مى‏دهم.» بنابراين رسول اللّه صلى الله عليه و آله با ابزار نصيحت و موعظه و پشتيبانى حق به ميدان آمد و دل‏هاى خفته و خسته از جهالت و گمراهى را بيدار مى‏ساخت. مولا على عليه السلام اين حركت پيامبر را چنين توصيف مى‏فرمايد: ارْسَلَهُ بِحُجَّةٍ كافِيَةٍ وَ مَوْعِظَةٍ شافِيَةٍ وَ دَعْوَةٍ مُتلافِيَةٍ اظْهَرَ بِهِ الشَّرائِعَ الْمَجْهُولَةَ ... خداوند او را با دليل كافى و پندى شفابخش و دعوتى كه مردم را از گمراهى‏ها برهاند فرستاد. دستورهاى ناشناخته دين را به وسيله او آشكار نمود .... چه مثل زيبايى رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره امت خود بيان مى‏فرمايد كه: حكايت من و شما حكايت مردى است كه آتش افروخته و پروانه‏ها و ملخ‏ها خود را به درون آن مى‏اندازند و او آنها را از آتش دور مى‏كند. من هم كمربند شما را گرفته‏ام و از آتش دورتان مى‏كنم و شما از دستان من مى‏گريزيد. «1» اين مثال، ارتباط پيامبر با امّت را تصوير مى‏كند كه چگونه مردم مانند حشرات به دور آتش گمراهى و لجاجت مى‏چرخند تا خود را نابود كنند؛ امّا نور حقيقت و نجات رسالت به دنبال هدايت آنان است تا وسيله‏اى براى دلگشايى و راه‏يابى به دروازه سعادت بگشايد. حضرت صادق عليه السلام مى‏فرمايد: هنگامى كه موسى بن عمران ياران خود را اندرز مى‏داد ناگهان مردى برخاست و پيراهن خود را پاره كرد. خداوند عزَّوجلّ به موسى وحى فرمود: اى موسى به او بگو: پيراهنت را از هم نَدَر بلكه دلت را براى من بگشاى. «2» پندگيرى وبه جان خريدن آن، مايه حيات و جريان قلب است؛ زيرا در گذراى روزگار، قلب انسان در اثر گناه و عادت‏هاى روزمره نيمه جان مى‏شود پس بايد با موعظه حق؛ خون در رگ‏هاى قلب جارى ساخت. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با مواعظ خود دل‏هاى كوير خشك بسيارى از آدميان را آباد گردانيد. رسول اللّه صلى الله عليه و آله در پندى به جابر بن عبداللّه انصارى مى‏فرمايد: مالِى أَرى‏ حُبَّ الدُّنيا قَدْ غَلَبَ عَلى‏ كَثيرٍ مِنَ النَّاسِ، حَتَّى كانَ المَوْتُ فى‏ هَذِهِ الدُّنيا عَلى‏ غَيْرِهِم كُتِبَ! أَما يَتَّعِظُ آخِرُهُم بأَوَّلِهِم؟! لَقَدْ جَهِلُوا وَ نَسُوا كُلَّ مَوْعِظَةٍ فى‏ كِتابِ اللَّهِ، وَ أَمِنُوا شَرَّ كُلِّ عاقِبَةِ سُوْءٍ چه شده است كه مى‏بينم دنيا دوستى بر بسيارى از مردم چيره آمده است تا جايى كه گويى مرگ در اين دنيا براى غير آنان رقم خورده است. آيا ماندگان از رفتگان پند نمى‏گيرند؟ اينان نمى‏دانند، همه اندرزهاى كتاب خدا را از ياد برده‏اند و از شر هر فرجام بدى آسوده خاطرند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 144 👌 دعای 🆔 @sahife2
برنامه ی ناپایداری و بی‌اعتباری و ضرورت وَ قَالَ (عليه السلامرُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ، وَ مَغْبُوطٍ فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ. حضرت علی که درود خدا بر او، فرمود: چه بسيار كسانى كه در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسيدند، و چه بسيار كسانى كه در آغاز شب بر او حسد مى بردند و در پايان شب عزاداران به سوگشان نشستند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ بى اعتبارى اين جهان و و ضرورت : قسمت اول ⏺ هدف از اين كلام حكيمانه بيان بى اعتبارى دنياست و بيدار كردن غافلان از خواب غفلت; مى فرمايد: «چه بسيار كسانى كه در آغاز روز زنده بودند اما روز را به پايان نبردند و چه بسيار كسانى كه در آغاز شب زندگى شان مورد غبطه مردم بود اما در پايان همان شب عزاداران به سوگشان نشستند»; (رُبَّ مُسْتَقْبِل يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ، وَ مَغْبُوط فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ، قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ). بسيارند كسانى كه خيال مى كنند اگر امروز سالم و شاداب و سرخوش اند ماه ها يا سال ها اين وضع ادامه پيدا مى كند و يا اگر امروز در مجلس جشن و سرورى حضور دارند اين مجالس تا مدت ها ادامه خواهد يافت. در حالى كه اگر به تاريخ مراجعه كنيم و يا حتى حوادثى را كه در دوران عمر خود ديده ايم مورد بررسى قرار دهيم مى بينيم اين ها خيال باطلى بيش نيست. افرادى بودند بسيار قوى و نيرومند ازنظر جسمانى و بسيار قدرتمند ازنظر موقعيت اجتماعى ولى ناگهان با گذشتن يك روز يا يك شب همه چيز دگرگون شد. آن آدم سالم، گرفتار سكته مغزى شد و به صورت يك انسان به تمام معنا فلج درآمد و آن شخص قدرتمند به دست يكى از نزديكانش به قتل رسيد همان گونه كه درباره نادرشاه افشار نقل كرده اند كه در اوج قدرت به وسيله يكى از نزديكانش به قتل رسيد آن گونه كه شاعر آن را ترسيم كرده است: شبانگه به دل قصد تاراج داشت سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت به يك گردش چرخ نيلوفرى نه نادر به جا ماند نى نادرى مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود (بهج الصباغه) اشاره به بعضى از تحولات عراق كرده، مى گويد: سر شب دولت ملك فيصل كه آخرين نفر از شرفاء بود با قدرت بر سر كار بود ولى در آخر شب عبدالكريم قاسم قيام كرد و حكومت جديد را تشكيل داد. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ بى اعتبارى اين جهان و و ضرورت : قسمت 2 ⏺ قرآن مجيد روشن ترين نمونه را در اين زمينه در پايان سوره قصص در داستان قارون، ثروتمند بزرگ بنى اسرائيل آورده است كه يك روز تمام ياران و كارگزاران خود را بسيج كرد تا ثروت او را به نمايش بگذارند به گونه اى كه بسيارى از بنى اسرائيل به حال او غبطه خوردند و گفتند: «(يا لَيتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِى قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظّ عَظيم); اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!». ولى فردا كه فرمان مرگ او از سوى خداوند صادر شد و زمين شكافت و خودش و تمام اموالش درون زمين مدفون شد آن ها كه ديروز آرزوى زندگى او را مى كردند، گفتند: «(وَيْكَأَنَّ اللهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلاَ أَنْ مَّنَّ اللهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ); واى بر ما! گويى خدا روزى را بر هركس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد يا تنگ مى گيرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مى برد! اى واى! گويى كافران هرگز رستگار نمى شوند!» . مرحوم صدوق در كتاب من لا يحضر اين كلام شريف را با اضافه پرمعنايى (ذيل وصاياى امام(عليه السلام) به فرزندش محمّد بن حنفيه) آورده است و آن اين گونه است: «فَلاَ يغُرَّنَّكَ مِنَ اللَّهِ طُولُ حُلُولِ النِّعَمِ وَ إِبْطَاءُ مَوَارِدِ النِّقَمِ فَإِنَّهُ لَوْ خَشِى الْفَوْتَ عَاجَلَ بِالْعُقُوبَةِ قَبْلَ الْمَوْت; چون چنين است، فزونى نعمت هاى خداوند و تأخير مجازات هاى او تو را مغرور نسازد زيرا او اگر از اين ترس داشت كه مجازات از دست رود قبل از مرگ به سرعت كيفر مى داد». شعراى عرب و عجم در همين مضمون اشعار بيدار كننده اى سروده اند. ازجمله شاعر عرب مى گويد: يا راقد الليل مسرورا بأوله إن الحوادث قد يطرقن أسحارا اى كسى كه در شب خوشحال به بستر استراحت مى روى مراقب باش كه حوادث تلخ گاهى سحرگاه به سراغ تو مى آيد. و ديگرى مى گويد: عجبا لعين تلذّ بالرّقاد وملك الموت معه على وساد در شگفتم از چشمى كه به خواب خوش فرو مى رود در حالى كه فرشته مرگ همواره در كنار او خوابيده است. و شاعر فارسى زبان مى گويد: به شب بودى به پا قصر سرورش سر و كارش سحر با قبر و گورش نماز شام بودش تاج بر سر شفق چون زد كشيدش خاك دربر میتوانید به كلام حكمت آميز نیز در این خصوص مراجعه کنید 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
برنامه ی یاد و دوری از فخر و وَ قَالَ (عليه السلام ) : ضَعْ فَخْرَكَ، وَ احْطُطْ كِبْرَكَ، وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ. حضرت علی که درود خدا بر او، فرمود: فخر فروشى را كنار بگذار، تكبّر و خود بزرگ بينى را رها كن، به باش. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ رداى فخر و را بيفكن! قسمت 3 ⏺ آنگاه امام(عليه السلام) در سومين جمله مى فرمايد: «به ياد قبرت باش»; (وَاذْكُرْ قَبْرَكَ). منظور از اين جمله آن است كه انسان بايد به فکر و و پايان زندگى باشد و بداند روزى همه آنچه را از مقام و مال و جاه و قدرت و قوت دارد رها مى سازد و به صورت جسم بى جانى روانه گور مى شود و او را در آن جا دفن مى كنند و همه حتى عزيزترين عزيزانش از وى جدا مى شوند و او مى ماند و اعمالش. به يقين توجه به اين نكته انسان را از فخرفروشى و تكبر و ظلم و ستم به ديگران و غفلت از خدا بازمى دارد. در حديثى كه از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) در امالى شيخ طوسى آمده است مى خوانيم: «الْمَوْتُ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ لاَ يعْجِزُهُ الْمُقِيمُ وَ لاَ يفُوتُهُ الْهَارِبُ فَقَدِّمُوا وَلاَ تَتَّكِلُوا فَإِنَّهُ لَيسَ عَنِ الْمَوْتِ مَحِيصٌ إِنَّكُمْ إِنْ لَمْ تُقْتَلُوا تَمُوتُوا وَ الَّذِى نَفْسُ عَلِى بِيدِهِ لاََلْفُ ضَرْبَة بِالسَّيفِ عَلَى الرَّأْسِ أَهْوَنُ مِنْ مَوْت عَلَى فِرَاش; مرگ، هم طلب كننده است هم مطلوب (براى اولياء الله)، نه كسى كه از آن فرار نكند مى تواند بر آن چيره شود و نه كسى كه فرار مى كند بنابراين براى بعد از مرگ خود چيزى بفرستيد و اعتماد به زندگى نكنيد زيرا هيچ گونه راه فرارى از مرگ نيست شما اگر شهيد نشويد به مرگ طبيعى مى ميريد ولى سوگند به كسى كه جان على به دست اوست هزار ضربه شمشير بر سر، آسان تر است از مردن در بستر». آرى مردان خدا نه تنها به فكر مرگ بودند بلكه به اين فكر بودند كه پايان زندگان شان شهادت در راه خدا باشد. 👈 ادامه دارد ..... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
پس از مسافرتهاى طولانى و پيمودن راهها و ديدن شهرها و مواجهه با اقوام مختلف وارد محيطى شد كه در نگاههاى اول چيزهاى غير عادى در آنجا مشاهده كرد، مثلا ديد قبور مردگان در جلو منزلهاست، خانه‌هاى مسكونى در و دربند ندارد، قدرى بيشتر توقف نمود و بررسى كرد متوجه شد كه آن مردم، مومن به خدا و پيرو يكى از انبياى بزرگ الهى هستند. جالب آنكه فهميد آنان با روشهاى خاص و مزايايى كم‌نظير زندگى مى‌كنند. تصميم گرفت آنچه را كه ديده و از آنها مطلع شده است از آنان پرسش نمايد و به عللشان واقف گردد و چون پرسشها و پاسخها از نتايج پاكى سريره و حسن سيره حكايت مى‌كند در اينجا بيشتر آن پرسشها و پاسخها ذكر مى‌شود: * ذوالقرنين گفت: اى مردم! مرا از خبر خود آگاه سازيد كه من زمين را گشتم، شرق و غربش را، صحرا و دريايش را، جلگه و كوهش را، محيط نور و ظلمتش را ديدم و مانند شما مشاهده ننمودم، به من بگوييد، *چرا قبور گذشتگانتان جلو خانه‌هاى شماست؟ گفتند: براى آنكه مرگ را فراموش نكنيم و از دلمان خارج نشود. *پرسيد چرا منزلهاى شما در ندارد؟ گفتند: براى اينكه بين ما دزد يا افراد مورد سوءظن وجود ندارد و همه امين و مورد اعتمادند. *پرسيد: چرا كسى بر شما فرمانروا نيست. پاسخ دادند: ما به يكديگر ستم نمى‌كنيم تا فرمانروا جلو ظلم ما را بگيرد. *پرسيد: چرا بين خود قاضى و حاكم نداريد؟ گفتند: ما با يكديگر خصومت نمى‌كنيم تا نياز به قاضى باشد. *گفت: چرا از نظر مالى تفاوت نداريد و بعضى بر بعضى برتر نيستند؟ پاسخ گفتند: براى آنكه تعاون و عطوفت بين ما هست. *پرسيد: چرا با هم نزاع و اختلاف نداريد؟ پاسخ دادند: براى محبت دلمان و رعايت صلاح مابينمان. *پرسيد: چرا شما به يكديگر دشنام نمى‌گوييد و فكر قتل يكديگر را در سر نمى‌پروريد؟ گفتند: براى اينكه ما با اراده‌ى جدى و عزم قاطع بر غرايزمان غلبه كرده‌ايم و نفس سركش را با حلم و بردبارى مهار نموده‌ايم. *پرسيد: چرا كلمه‌ى شما يكى است و راهتان مستقيم است؟ گفتند: از اين جهت است كه به هم دروغ نمى‌گوييم، با يكديگر خدعه نمى‌كنيم، و بعضى از بعض ديگر غيبت نمى‌نمايند. *پرسيد: چرا بين شما فقير و مسكين نيست؟ گفتند: از اين جهت كه ما اموال را به طور متساوى بين خود تقسيم مى‌كنيم. *پرسيد: چرا در شما خشونت و غلظت مشاهده نمى‌شود؟ گفتند: براى فروتنى و تواضعى است كه نسبت به هم داريم. *پرسيد: چرا خداوند به شما عمر طولانى داده؟ گفتند: براى آنكه در عمل، حق را رعايت مى‌كنيم و بين خود به عدل حكم مى‌نماييم. *ذوالقرنين گفت: اى مردم! به من بگوييد كه : *آيا پدرانتان همانند شما عمل مى‌كردند؟ در پاسخ كارهاى پدران خود را اينچنين شرح دادند: *به تهيدستان ترحم داشتند، *با فقرا مواسات مى‌نمودند، *اگر از كسى ستم مى‌ديدند مشمول عفوش قرار مى‌دادند، *و اگر بدى مى‌ديدند عمل نارواى بدكننده را با احسان تلافى مى‌كردند، *به علاوه در پيشگاه الهى براى وى استغفار مى‌نمودند، *صله‌ى رحم داشتند، *امانت را به صاحبش برمى‌گرداندند، *گفته ‌ى افراد را تصديق مى‌نمودند و آنان را تكذيب نمى‌كردند، و خداوند بر اثر اين اعمال، امور آنان را اصلاح نمود. ذوالقرنين به آن مردم علاقمند شد، در آن سرزمين سكونت گزيد و آنجا ماند تا سرانجام از دار دنيا رفت.
5 ‏ 1 ✳️ در برابر است و آن حالتى است كه از توجه به حضرت حق و عبرت گرفتن از زندگى حريصان و قارون ‌ها و و برزخ و قيامت و حساب و كتاب و بهشت و جهنّم و درس گرفتن از زندگى پاكان و اهل قناعت و متذكّر بودن اين معنى كه عمر كوتاه و دنيا زودگذر و مال از دست رفتنى است به دست مى‌آيد. اگر كسى به معانى ملكوتى و آسمانى واقعيت‌هاى بالا توجه ننمايد در درجه اوّل دچار حرص سپس بخل و آنگاه غفلت از حق مى‌گردد و با دست خويش وسايل هلاكت خود و از بين رفتن خير دنيا و آخرت را فراهم مى‌نمايد. حلال و حرام در تمام امور زندگى در صد و چهارده كتاب الهى به خصوص قرآن مجيد و فرمايش‌هاى انبياء و ائمه طاهرين (عليهم السلام) مطرح است. كسى كه در همه امور، خود را مقيّد به حلال الهى كند و با كمال جدّيّت از حرام بپرهيزد او را قانع، وگرنه حريص مى‌خوانند اگر درِ فيوضات مادّى به روى اهل قناعت باز شود، باز هم ميانه‌روى در زندگى را از دست نمى‌دهند و از اسراف و افراط پرهيز كرده و مازاد بر نياز زندگى خود را در راه خدا، در امور خير و كمك به بندگان الهى صرف مى‌كنند. كسى كه در تمام شؤون زندگى اعم از مادى و معنوى و دنيايى و اجتماعى و خانوادگى و رابطى و حقوقى به حق خود قانع است، از بندگان شايسته خدا است. ارزش قناعت، اين صفت والاى ملكوتى، زمانى براى شما معلوم مى‌گردد كه بخش هيجان حرص را كه در قسمت اول دعا بود با دقّت مطالعه كنيد. اگر كسى در امر شهوت به حلال خدا قناعت كند آراسته به ورع و تقوا و حفظ نفس و تزكيه باطن مى‌شود و از گناهان كبيره‌اى چون زنا، زناى محصنه، لواط، استمناء، چشم چرانى، در پى ناموس ديگران رفتن كه هر يك به تنهايى ممكن است زندگى را به باد دهد و انسان را مستحقّ عذاب ابد كند، در امان مى‌ماند. اگر كسى در مسأله مال به حلال خدا كه از طريق فعاليّت مشروع به دست مى‌آيد قناعت كند، از حرص، بخل، تكبّر، نخوت، غصب، ربا، دزدى، كم فروشى، لواط، اسراف، تبذير كه هر يك به تنهايى مى‌تواند عامل سيه روزى انسان گردد و آدمى را براى هميشه به عذاب سخت قيامت دچار كند، در امان مانده و به خير دنيا و آخرت مى‌رسد و اگر كسى در شؤون اجتماعى و خانوادگى و رابطى به حق خود قناعت ورزد از ظلم و ستم بر ديگران و غضب و خشم و سلطه‌جويى و فرعون منشى مصون مانده و عاقبت خوشى در اين جهان و آن جهان پيدا خواهد كرد: ﴿تِلْكَ الدّارُ الآْخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوّاً فِى الأْرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ﴾«قصص 83» آن سراى [پرارزش‌] آخرت را براى كسانى قرار مى‌دهيم كه در زمين هيچ برترى و تسلّط و هيچ فسادى را نمى‌خواهند؛ و سرانجام [نيك‌] براى پرهيزكاران است. يكى از شاگردان دوره اول درس مرحوم حاج شيخ عبدالكريم برايم حكايت كرد. او از قول حاج شيخ نقل كرد كه من و حاج ميرزا حسين از شاگردان برجسته استاد بزرگ فقه واصول مرحوم حاج سيّد محمّد بوديم. پس از وفات ، به در خانه استاد رفتيم، استاد در را باز كرد و به چهارچوب در تكيه زد و گفت: شما را چه حاجت است؟ عرضه داشتيم: ما شما را بعد از ميرزا اعلم علماى شيعه مى‌شناسيم، از شما مى‌خواهيم كه خود را براى مرجعيّت و رياست بر مسلمين آماده كنيد. استاد با شنيدن سخن ما اشك در چشمش حلقه زد و آيه فوق را كرد و در را بست و به اندرون خانه رفت! 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
11 2 ✳️ از حضرت مولى الموحدين (عليه السلام) روايت شده: الْغَفْلَةُ أضَرُّ الأْعْداءِ. زيانبارترين دشمنان است. الْغَفْلَةُ ضَلالُ النُّفُوسِ وَ عِنْوانُ النُّحُوسِ غفلت، گمراهى نفوس و ديباچه نحسى‌هاست. الْغَفْلَةُ تَكْسِبُ الاْغْتِرارِ، وَ تُدْنِى مِنْ الْبَوارِ. غفلت، آورنده غرور و نزديك كننده به هلاكت است. وَيْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الْغَفْلَهُ، فَنَسِىَ الرِّحْلَةَ وَ لَمْ يَسْتَعِدَّ. واى بر كسى كه غفلت بر او پيروز گردد، پس حركت و رفتن خود را از دنيا فراموش نموده و آماده جهان آخرت نگردد. إحْذَرْ مَنازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفاءِ، وَ قِلَّةَ الأْعوانِ عَلى طاعَةِ اللَّهِ. از منازل غفلت و آزار رسانى و كمى ياور بر طاعت خداوند بپرهيز. الا مُسْتَيْقِظٌ مِنْ غَفْلَتِهِ قَبْلَ نَفادِ مُدَّتِهِ؟ آيا كسى نيست كه قبل از سپرى شدن عمرش از خواب غفلت بيدار شود؟ مالى أراكُمْ أشْباحاً بِلا أرْواحٍ، وَ أرْواحاً بِلا أشْباحٍ، وَ نُسّاكاً بِلا صَلاحٍ، وَ تُجّاراً بِلا أرْباحٍ، وَ أيْقاظاً نُوَّماً، وَ شُهوداً غُيَّباً. چه شده كه شما را چون پيك بى جان و جان بى‌پيكر مى‌بينم؟ (كنايه از اين كه بعضى چون مردگان بى‌چشم و گوش و برخى با چشم و گوش ولى دنياپرست). چه شده كه شما را عبادت كنندگان بى تقوا و تاجران بدون سود و بيداران چون خواب و حاضران چون غايب مى‌نگرم. چنين مسائلى در وجود انسان، بى‌شك و ترديد معلول خواب غفلت است. اوصِيكُمْ بِذِكْرِ الْمَوتِ وَ إِقْلالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ، وَ كَيْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمّا لَيْسَ يُغْفِلُكُمْ؟! شما را به سفارش مى‌كنم و اين كه غفلت خود را نسبت به اين مسأله كم كنيد، چگونه غافل هستيد از چيزى كه از شما غفلت ندارد. أيُّهَا الغافِلُونَ غَيْرُ الْمَغْفُولِ عَنْهُمْ، وَ التّارِكُونَ الْمَأْخُوذُ مِنْهُمْ، ما لى أراكُمْ عَنِ اللَّهِ ذاهِبينَ، وَ إلى غَيْرِهِ راغِبينَ؟ اى مردمى كه از حقايق غافل بوده و از شما غافل نيستند! اى كسانى كه بر اثر فريب دنيا طاعت خدا و رسول را ترك كرده و به زودى آنچه را دارند از ايشان خواهند گرفت، چه شده شما را مى‌بينم از خدا دورى جسته و به غير او رو آورده و دوستى نموده‌ايد؟! فَيا لَها حَسْرَةً عَلى ذى غَفْلَةٍ أنْ يَكُونَ عُمْرُهُ عَلَيْه حُجَّةً، وَ أنْ تُؤَدِّيَهُ أيّامُهُ إلى شَقْوَةٍ پس چه بسيار است حسرت براى دارنده غفلت به اين كه عمرش بر او حجت است و ايّام حياتش او را به شقاوت مى‌رساند. لقمان بزرگوار به فرزندش فرمود: وَ لِلْغافِلِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: اللَّهْوُ وَ السَّهْوُ وَ النِّسْيانُ براى غافل سه نشانه است: سرگرمى، اشتباه و فراموشى. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرموده: كَفى بِالْمَرْءِ غَفْلَةً أنْ يُضَيِّعَ عُمْرَهُ فيما لايُنْجِيهِ. در مسأله غفلت براى مرد همين بس است كه عمرش را در آنچه مايه نجات او نيست خرج كند. در كتاب «لسان الغيب» در شرح حال دنياى فانى و مغروران به آن مى‌گويد: اين جهان دارد هزاران قرن يادتخت شاهان را بسى داده به باد ميهمان در اين جهان پرگشته است ‌بر سر خاك كسان بنوشته است ‌نيست او را باك از مردم كشى‌ در خوشىّ خويش دارد ناخوشى ‌نيست او را باك از مهمان خود گرچه بنهادست اينجا خوان خود او ندارد ذرّه‌اى پرواى كس ‌اين ندا در كاروان داده جرس‌ خون مهمان خورده و پرواش نيست ‌اندر اين جنگى چنين پرواش نيست ‌او بود دزد و بگيرد كاروان‌ چون جرس بردارد او ناگه فغان ‌هر كه خورده لقمه از احسان او در عوض داده است اينجا جان او گر تو مردى از جهان پرهيز كن ‌بهر قتلش تيغ تقوا تيز كن ‌گر تو مرد او نه ‌اى بگريز از او روز و شب مى‌باش در پرهيز از او هر چه جاندار است قربان وى است‌ حكم عزرائيل فرمان وى است ‌واصلان چون گوى از اين ميدان برند جان فداى صاحب اين جان كنند پيش واصل اين جهان چون ذرّه‌ اى است ‌ نُه فلك با چرخ گردون قطره‌اى است‌ (عطار نيشابورى) ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
27 3 ✳️ أمّا آرزوهاى دراز آثار عجيبى در دنيا و آخرت دارد از جمله آنها: خداوند حق تعالى در مناجاتى به حضرت موسى (عليه السلام) فرمود: اى موسى! دردنيا آرزوى دراز مكن كه قلبت سخت مى‌شود و انسان سخت‌ دل از من دور است. درازى آرزو و اميدها، اعمال را زشت مى‌كند، را كم مى‌سازد، پاداش عمل را ناچيز مى‌كند و آخرت را از ياد آدمى مى‌برد و دنيا را باب ميل قرار مى‌دهد. پس امير بيان مولاى عارفان هشدار ماندگارى مى‌فرمايد: هر كه آرزو داشته باشد كه فردا زنده بماند، در حقيقت آرزوى زندگى هميشگى را كرده است. و هر كه آرزوى زندگى ماندگار كند، قلبش سخت شود و به دنيا روى آورد. و در چيزى كه خداوند تبارك و تعالى به آن وعده داده است؛ بى علاقه گردد. خدايا! به تو پناه مى‌برم از اين كه مرا دچار آرزوهاى طولانى گردانى، آرزوهايى كه جز حايل شدن بين من و حق و به فراموشى دادن آخرت سودى ندارد. خدايا! به تو پناه مى‌آورم از بدى نهفته در درون كه عبارت از سوء نيّت نسبت به مردم، يا خيال گناه، يا سيّئات اخلاقى باشد. خدايا! پناه به تو از كوچك شمردن گناه صغيره و از دست يافتن شيطان بر امورم، يا روزگارى كه عامل بدبختى است و از ستم سلطان ستمكار و از اقدام بر اسراف و از نيافتن رزق و روزى به اندازه كفاف. خدايا! به تو پناه مى‌برم از شماتت دشمنان به وقتى كه رنج و مصيبتى از باب آزمايش به من برسد و از نيازمندى به كسى كه مانند خودم مى‌باشد و از زندگى در سختى. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
31 1 ✳️ حضرت سجّاد عليه السلام از تلخى‏هاى زمانه به خداوند پناه مى‏برد چرا كه زندگى در دنيا هيچ گاه خالى از دغدغه‏ها و دست‏اندازها نيست، كمترين آنها بيمارى بدن انسان است كه جسم او با درد و بلا همدم مى‏شود و گاهى تا دم مرگ با آن همراه است. و اين حقيقت زنده تا هميشه دهر ادامه دارد. در فرهنگ لغت عرب آمده است: «النكّبة» يا «نِكَبَةُ الدَّهْر» يعنى آنچه از سختى‏هاى مصيبت‏بار زمانه و طوفان حوادث روزگار به انسان برسد. گاهى چرخه زمان براى بعضى آدميان، بمباران بلا و حادثه به وجود مى‏آورد و اين وضعيت امتحان الهى است تا پندى براى همگان باشد. ايوب عليه السلام پيامبر خدا هم از اين قاعده دنيايى بى‏نصيب نماند بلكه او در بدترين شرايط قرار گرفت كه خداوند درباره او فرمود: وَ أَيُّوبَ إِذْ نَادَى‏ رَبَّهُ أَنّى مَسَّنِىَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِينَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَ ءَاتَيْنهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مّنْ عِندِنَا وَ ذِكْرَى‏ لِلْعبِدِينَ» «انبیا 84» و ايوب را [ياد كن‏] هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه مرا آسيب و سختى رسيده و تو مهربان‏ترين مهربانانى.* پس ندايش را اجابت كرديم و آنچه از آسيب و سختى به او بود برطرف نموديم، و خانواده‏اش را [كه در حادثه‏ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او عطا كرديم كه رحمتى از سوى ما و مايه پند و تذكّرى براى عبادت كنندگان بود. ولى او از همه حوادث پيچيده كه در طوفان بيمارى و نابودى مال و مرگ فرزندان و غلامان برايش پيش مى‏آمد، خم به ابرو نداد تا آزمونش كم بها نشود. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 165 👌 🆔 @sahife2
رواياتى خصوص دوران كهنسالان و ی : *رسول اكرم (ص) فرموده: پيران در سه چيز جوان ‏اند و علاقمند: به انيس و همصحبت، به درازى عمر، و به داشتن مال. علاقه به انيس و همصحبت از اين جهت است كه بر اثر پيرى و ناتوانى جامعه را ترك گفته و تنها مانده است، فرزندان و بستگان جوانش سرگرم فعاليت‏اند و از پى كارهاى روزانه‏ى خود مى‏روند و مجال همنشينى و مصاحبت او را ندارند، علاقه دارد انيسى بيابد كه اغلب با او باشد، از مصاحبتش دلخوش گردد، با او سخن بگويد، و بقيه‏ى عمر را با شادى بگذراند. اما تمناى طول عمر و مالدارى نشانه‏ى آرزوى دراز و حب ثروت است و اين دو تمنا از طرفى مى‏تواند او را از و تهيه‏ى زاد براى سفر آخرت غافل نمايد و از طرف ديگر ممكن است اين دو تمناى روحى انگيزه‏ى گناه شود، او را به اعمال ناروا و غير مشروع وادار سازد و موجب شود از صراط مستقيم منحرف گردد و درستكارى را ترك گويد. رسول اكرم (ص) : فرزند آدم مى‏شود و دو صفت در وى جوان مى‏گردد: اول است و آن ديگر آرزوى دراز. حرص موجب مى‏شود كه افراد مسن نيروى مختصرى را كه در تن دارند به جاى آنكه در راه معنويات و تعالى نفس به كار گيرند و خود را براى سفر آخرت بسازند در راه به دست آوردن مال و گردآورى ثروت مصروف دارند و از امور معنوى كه مايه‏ى صلاح و رستگارى است غافل شوند. اما آرزوى درازمايه‏ى دلبستگى به دنيا و از ياد بردن آخرت است و براى افراد مسن كه ايام آخر عمر را مى‏گذرانند و در آستانه‏ى مرگ قرار دارند بزرگترين بدبختى و مصيبت است.
37 زندگی و 2 ✳️ علّامه طباطبايى رحمه الله در شرح آيه فوق؛ دليل مضيقه زندگى را چنين بيان مى‌فرمايد: «اين كه خداوند مى‌فرمايد: «زندگيش سخت شود» يعنى تنگنايى؛ دليلش اين‌ است كه هر كس پروردگار خود را فراموش كند و از ياد او برود راهى برايش نمى‌ماند غير اين كه به دنيا چنگ زند و آن را تنها مطلوب و هدف خويش قرار دهد. و براى تحصيل آن بكوشد و تمام همّت خود را صرف درست كردن زندگى و گسترش آن كند. زندگى چنين كسى، كم باشد يا زياد او را بسنده نيست؛ زيرا هر چه به دست آورد باز راضى نشود و سعى مى‌كند بيشتر و بيشتر به چنگ آورد. بنابراين هر چه به دست آورد دلش افزون‌تر مى‌طلبد؛ به علاوه غم و نگرانى و اضطراب و ترس از پيشامدها و بلاهاى ناگوارى چون مرگ و بيمارى و آفت و حسادت بدخواهان و توطئه دشمنان و ناكامى در كوشش‌ها و از دست دادن كسان و چيزهايى كه دوست دارد او را پيوسته دلتنگ و بى‌قرار مى‌سازد. در صورتى كه اگر مقام و عظمت پروردگار خويش را مى‌شناخت و همواره به ياد او بود و يقين مى‌يافت كه نزد پروردگارش حياتى جاودانه و نياميخته با مرگ و نيستى دارد و ملكى زوال‌ناپذير و عزتى ناب و تهى از خوارى و شادى و مقام و كرامتى بى‌پايان در انتظار اوست و درمى‌يافت دنيا گذرگاه است و زندگى آن در قياس با زندگى اخروى ناچيز است. اگر اين نكته‌ها را درمى‌يافت، به همان مقدار از دنيا كه برايش مقدر شده قناعت مى‌كرد و معيشتى كه بهره‌اش گشته است كفايتش مى‌كرد و خود را در تنگنا و سختى قرار نمى‌داد تفسير الميزان: 14/ 225، ذيل آيه 124 سوره طه. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 191 👌 🆔 @sahife2
⚫️ مرحوم آیت‌الله حاج شیخ لطف‌الله 🔴 دعای از دعاهاي امام سجاد (علیه السلام) هنگامي که خبر مرگ شخصی را به حضرت می‌دادند یا خود حضرت به یاد مرگ می افتادند ، را با هم زمزمه میکنیم ... 📋 https://b2n.ir/SAHIFE2_40 🔹أمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ🔹 🔸 خداوندا ... و ما را از اين جهان بيرون بر، هدايت يافته، راه گم ناكرده، شادان و خرم و با توبه، بى گناه و اصرار! اى كسى كه پاداش نيكوكاران را برعهده گرفته و كردار تباهكاران را به صلاح مى آورى🔸 🆔 @sahife2
38 اخروى ‏ ✳️ ابتداى جهان آخرت است، كسى كه در دنيا اهل ايمان و تقوا و عمل صالح و اخلاق حسنه بوده، در حقيقت توشه جهان ديگر را فراهم آورده و مرگ براى او به فرموده رسول خدا صلى الله عليه و آله تحفه الهى است. اما كسى كه به فرمان خدا نبوده و از انبياى الهى اطاعت ننموده و آراسته به اخلاق حسنه و تقوا نشده و كار خيرى انجام نداده، دستش خالى و به هنگام حركت به سوى آخرت بى‏توشه است. اگر در آيات قرآن در رابطه با قيامت كه بيش از هزار آيه است دقت نماييد، مسأله زاد و توشه و راحله براى جهان ديگر را در آن آيات خواهيد ديد. قيلَ لأِميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: مَا الاْسْتِعدادُ لِلْمَوْتِ؟ قالَ: أداءُ الْفَرائِضِ، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم، وَ الاْشْتِمالُ عَلَى الْمَكارِمِ، ثُمَّ لا يُبالى أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ، وَ اللَّهِ ما يُبالِى ابْنُ أبى طالِبٍ أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ به اميرالمؤمنين عليه السلام گفتند: براى موت چيست؟ فرمود: اداى واجبات (شرعى، اخلاقى، عملى، مالى، حقوقى) دورى از محرمات (عملى، اخلاقى، اجتماعى، حقوقى) و دارا بودن حسنات و مكارم اخلاقى. سپس باكى نيست كه او سراغ مرگ برود يا مرگ سراغ او آيد. به خدا قسم! پسر ابى‏طالب را از مرگ باك نيست كه او سراغ مرگ رود يا مرگ سراغ او آيد. از رسول خدا صلى الله عليه و آله سؤال شد: أىُّ الْمُؤْمِنينَ أكْيَسُ؟ قالَ: أكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوتِ وَ أشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً. كدام يك از مؤمنان زرنگ‏تر و بافراست ‏تر است؟ فرمود: آن كه زياد از موت ياد مى‏كند و آمادگى بيشترى براى سفر آخرت دارد. به حضرت سجّاد عليه السلام گفته شد: ما خَيْرٌ ما يَمُوتُ عَلَيْهِ الْعَبْدُ؟ قالَ: أنْ يَكُونَ قَدْ فَرَغَ مِنْ أبْنِيَتِهِ وَ دُورِهِ وَ قُصورِهِ. قيلَ: وَ كَيْفَ ذلِكَ؟ قالَ: أنْ يَكُونَ مِنْ ذُنُوبِهِ تائِباً وَ عَلَى الْخَيْراتِ مُقيماً، يَرِدُ عَلَى اللَّهِ حَبيباً كَريماً. بهترين حالى كه عبد بر آن مى ‏ميرد چيست؟ فرمود: فراغت بال از ساختمان و خانه و قصر. عرضه داشتند: چگونه؟ فرمود: از گناهان با درآمده باشد و بر خيرات پابرجايى حاصل نموده باشد، در اين صورت با محبوبيت و كرامت بر خداوند وارد مى‏شود. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَتْرُكْ دِرْهَماً وَ لا ديناراً لَمْ يَدْخُلِ الْجَنَّةَ أغْنى مِنْهُ. كسى كه بميرد و درهم و دينارى از خود بجاى نگذارد (كنايه از اين كه اضافه مالش را با خدا معامله كرده باشد) ثروتمندتر از او وارد بهشت نمى‏شود. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 196 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی قسمت 9 ✳️ پیامبران 👈 و اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ، أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ؛ فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ [تَتَتَابَعُ] تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ، رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ. عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ و مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ. 👈حضرت علی که درود خدا بر او باد در ادامه ی خطبه فرمود : و خداى سبحان از فرزندان او پيامبرانى برگزيد. خدا پيمان وحى را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر ها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روى آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته هاى انسان ها، رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمت هاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندى هاى پنهان شده عقل ها را آشكار سازند و نشانه هاى قدرت خدا را معرّفى كنند، مانند: سقف بلند پايه آسمان ها بر فراز انسان ها، گاهواره گسترده زمين در زير پاى آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگى، و راه هاى مرگ و مردن ( )، و مشكلات و رنج هاى پير كننده، و حوادث پى در پى، كه همواره بر سر راه آدميان است. خداوند هرگز انسان ها را بدون پيامبر، يا كتابى آسمانى، يا برهانى قاطع، يا راهى استوار، رها نساخته است، پيامبرانى كه با اندك بودن ياران، و فراوانى انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهى نكردند. بعضى از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخى ديگر را پيامبران گذشته معرّفى كردند. بدين گونه قرن ها پديد آمد، و روزگاران سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند. 👌 شرح این حکمت نورانی را در لینک زیر بخوانید: 👇 👈 بعثت پيامبران و مسئوليت بزرگ آنان 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
4 ✳️ قرآن مجيد از كلام حضرت ابراهيم بازگو مى‏كند كه او خود را فاقد همه چيز دانسته و دارايى خود را از حضرت حق مى‏ديد. الَّذى خَلَقَنى‏ فَهُوَ يَهْدينِ* وَ الَّذى‏ هُوَ يُطْعِمُنى وَ يَسْقِينِ* وَ إذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ* وَ الَّذى يُميتُنى ثُمَّ يُحْيِينِ* وَ الَّذى أطْمَعُ أنْ يَغْفِرَلى خَطيئَتى يَوْمَ الدَّينِ* رَبِّ هَبْ لى‏ حُكْماً وَ ألْحِقْنى بِالصّالِحينَ* وَ اجْعَلْ لى لِسانَ صِدْقٍ فِى الْآخِرينَ* وَاجْعَلْنى مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعيمِ» همان كسى كه مرا آفريد و هم او مرا هدايت مى‏كند،* و آن كه او طعامم مى‏دهد و سيرابم مى‏كند* و هنگامى كه بيمار مى‏شوم، او شفايم مى‏دهد* و آن كه مرا مى‏ميراند سپس زنده‏ام مى‏كند* و آن كه اميد دارم روز جزا خطايم را بر من بيامرزد.* پروردگارا! به من حكمت بخش، و مرا به شايستگان ملحق كن.* و براى من در آيندگان نامى نيك و ستايشى‏ والا مرتبه قرار ده،* و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان. امير المؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد: أَوَ ليْسَ لَكُمْ فى آثارِ الْأوَّلينَ مُزْدَجَرٌ، وَ فى آبائِكُمُ الْماضينَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ إنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ؟! أوَلَمْ تَرَوْا إلَى الْماضينَ مِنْكُمْ لايَرْجِعُونَ، وَ إلَى الْخَلَفِ الْباقينَ لايَبْقُونَ؟ أوَلَسْتُمْ تَرَوْنَ أهْلَ الدُّنْيا يُصْبِحُونَ وَ يُمْسُونَ عَلى‏ أحْوالٍ شَتّى‏؟: فَمَيِّتٌ يُبْكى‏، وَ آخَرُ يُعَزّى‏، وَ صَريعٌ مُبْتَلى‏، وَ عائِدٌ يَعُودُ، وَ آخَرُ بِنَفْسِهِ يَجُودُ، وَ طالِبٌ لِلدُّنْيا وَ الْمَوتُ يَطْلُبُهُ، وَ غافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ، وَ عَلى‏ أثَرِ الْماضى‏ ما يَمْضِى الْباقى؟! أَلا، فَاذْكُرُوا هاذِمَ اللَّذّاتِ، وَ مُنَغِّصَ الشَّهَواتِ، وَ قاطِعَ الْامْنِيّاتِ، عِنْدَ الْمُساوَرَةِ لِلأعْمالِ الْقَبيحَةِ، وَ اسْتَعينُوا اللّهَ عَلى‏ أَداءِ واجِبِ حَقِّهِ، وَ ما لايُحْصى‏ مِنْ أعْدادِ نِعَمِهِ وَ إحْسانِهِ. آيا براى شما در آثار گذشتگان مايه خوددارى از گناه نيست؟ آيا براى شما در سرگذشت پدرانتان بينش و عبرتى نيست اگر اهل تعقّل باشيد؟ آيا نديديد كه گذشتگان از شما برنمى‏گردند و براى ماندگان بقايى نيست؟ مگر مردم دنيا را نمى‏نگريد كه شبانه روز داراى حالاتى گوناگون هستند؟ مرده‏اى است كه بر وى مى‏گريند و ديگرى را تسليت مى‏دهند، يكى مبتلا به بيمارى شده بر زمين افتاده و آن ديگر به عيادت مريض مى‏رود، يكى در حال جان كندن است و ديگرى به دنبال دنياست در حالى كه مرگ او را دنبال مى‏كند و يكى در بى‏خبرى است و خدا از او غافل نيست و به دنبال گذشته باقى‏مانده هم مى‏گذرد. آگاه باشيد، از نابود كننده لذّات و بر هم زننده عيش‏ها و قطع كننده آرزوها، ياد كنيد آن زمان كه شتابان به سوى گناهان مى‏رويد. و براى اداى حق واجب خداوند و سپاس نعمت‏ها و احسان بى شمارش از او كمك بجوييد. اگر تمام مردم دنيا به اين حقيقت يعنى ضعف همه جانبه خود و قدرت و قوّت بى‏نهايت در بى نهايت حضرت حق توجه داشتند، از شرك و كفر و فسق و فجور و سيّئات عمل و رذايل اخلاقى خلاص مى‏شدند، ولى افسوس كه اكثر مردم جهان دچارغفلت و غرور و كبر و بى خبرى و جهل و بى خردى هستند و به همين خاطر از ديدن ضعف خود و وهن خويش و قوّت و قدرت حضرت محبوب غافلند و از پى اين غفلت به انواع معاصى و مظالم دچارند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 275 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
2 ❇️ هرگاه قرآن در دل پاك بنشيند و اثر تابناك خود را به جان بسپارد، ديگر جاى شبهه و كجروى پديد نمى‏آيد و تا پايان عمر در نور پرفروغ قرآن، زيبا زندگى مى‏كند ولى گاهى قرآن در فرودگاه آلوده‏اى مى‏نشيند و صاحب آن را نفرين مى‏كند كه در اين راستا؛ رسول اللّه اعظم صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: كَمْ مِنْ قارئٍ لِلْقُرآنِ وَ الْقُرآنُ يَلْعَنُهُ چه بسا خواننده قرآنى كه قرآن او را لعنت مى‏كند. و نيز فرمود: إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالتَّخَشُّعِ فى‏ السِّرِّ وَ الْعَلانِيَةِ لَحامِلُ الْقُرآنِ. سزاوارترين مردم به خشوع داشتن نهان و آشكار در برابر خدا، داناى به قرآن است. امام على عليه السلام در اين زمينه مى‏فرمايد: لِيَكُنْ كُلُّ كَلامِكُمْ ذِكْرَ اللَّهِ وَ قِراءَةَ الْقُرآنِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله سُئِلَ أَىُّ الْأَعْمالِ أَفْضَلُ عِنْدَاللَّهِ؟ قالَ: قِراءَةُ الْقُرآنِ وَ أَنْتَ تَمُوتُ وَ لِسانُكَ رَطْبٌ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ تَعالى‏. بايد همه سخنانتان ياد خدا و تلاوت قرآن باشد. همانا از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيده شد: چه عمل‏هايى نزد خداوند برتر است؟ فرمود: خواندن قرآن و اين كه وقت مرگ زبانت از ذكر خداوند متعال؛ تر و شاداب باشد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏11، ص: 162 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🏴 انا لله و انا الیه راجعون 🏴 حضرت آیت الله سید عبدالله به ملکوت اعلی پیوست بر خود واجب می دانیم این را به حضرت بقیه الله الاعظم و همه ی اعضای کانال تسلیت بگوییم 🔴 دعای از دعاهاي امام سجاد (علیه السلام) هنگامي که خبر شخصی را به حضرت می‌دادند یا خود حضرت به یاد مرگ می افتادند، را با هم زمزمه میکنیم متن و صوت👇 https://eitaa.com/sahife2/44714 🆔 @sahife2
برنامه ی ❇️ ترک و یاد آخرت 👈 من كلام له (علیه السلام) و فيه يحذر من اتباع الهوى و طول الأمل في الدنيا: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ [اثْنَتَانِ] اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ، فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ. أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ كَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا؛ أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ لِكُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ، فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا، فَإِنَّ كُلَّ وَلَدٍ سَيُلْحَقُ [بِأُمِّهِ] بِأَبِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ. 👈 حضرت علی که درود خدا بر او باد در این خطبه فرمودند: (پس از پايان جنگ جمل در 12 رجب سال 36 هجرى امام وارد كوفه شد، مردم به استقبال آمدند. آن حضرت وارد مسجد جامع شد دو ركعت نماز خواند و سخنرانى طولانى ايراد كرد كه بخشى از آن اين خطبه است.) پرهيز از آرزوهاى طولانى و هوا پرستى: اى مردم همانا بر شما از دو چيز مى ترسم: پرستى و آرزوهاى طولانى. امّا پيروى از خواهش ، انسان را از حق باز مى دارد، و آرزوهاى طولانى، آخرت را از ياد مى برد. آگاه باشيد دنيا به سرعت پشت كرده و از آن جز باقى مانده اندكى از ظرف آبى كه آن را خالى كرده باشند، نمانده است. بهوش باشيد كه آخرت به سوى ما مى آيد، دنيا و آخرت، هر يك فرزندانى دارند. بكوشيد از فرزندان آخرت باشيد، نه دنيا، زيرا در روز قيامت، هر فرزندى به پدر و مادر خويش باز مى گردد. امروز هنگام عمل است نه حسابرسى، و فردا روز حسابرسى است نه عمل. http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه 👌 شرح این خطبه ی نورانی را در زیر بخوانید: 👇 👈 خطبه در يك نگاه * آرى، پرونده اعمال با مرگ بسته مى شود - 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2