می گفت : اگر مـا؛
محکم به ولایت فقیه بچسبیم
و در تمام کارهایمان،
دین را شاخص قرار دهیم
بقیهی مسائل حل شدنی است...
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🍃
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پخش مستند آقای حمزه
🕊 روایتی از زندگی مدافع حرم #شهید_حسن_عبدالله_زاده
شنبه ۱۴ خرداد، ساعت ۱۷:۳۰ شبکه ۳ سیما
همزمان با سالروز #رحلت_امام_خمینی(ره) و ایام سالگرد شهید معزز
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
به دلیل پخش کشتی، پخش مستند بعد از پایان کشتی خواهد بود.
❤️🍃
پیش ازین بود هواے دگران در سر من
خاک ڪویت ز سرم برد هواے دگران...
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
#امام_خامنه_ای :
شهادت، گل خوشبو ومعطری است که جز دست برگزیدگانِ خداوند در میان انسانها، به آن نمیرسد و جز مشامِ آنها آن را بو نمیکند.
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر)
#قسمت_سی_و_هشتم
از دور دروازه ای #فلزی با سقف شیروانی مانند پیدا بود که #مامان خدیجه میگفت از این جا ورودی شهر کربلا #آغاز می شود. هنوز فاصله زیادی تا دروازه مانده و جمعیت به حدی گسترده بود که از همینجا صف های به هم فشرده ای تشکیل شده و باز #جمعیت زن و مرد از هم جدا شده بودند.
دیگر #مجید و آسید احمد را نمی دیدم و با مامان خدیجه و #زينب سادات هم فاصله زیادی پیدا کرده بودم که مدام خودم را بین #جمعیت می کشیدم تا حداقل مامان خدیجه را گم نکنم. روبروی مان سالن های جداگانه ای برای بازرسی خانم ها و #آقایان تعبیه شده و به منظور جلوگیری از عملیات های تروریستی، ساک و کوله ها را #تفتیش می کردند.
وارد سالن #بانوان شده و در میان ازدحام زنانی که همه چادر #مشکی به سر داشتند، دیگر نمی توانستم مامان #خدیجه و زینب سادات را پیدا کنم. چند باری هم صدایشان زدم، ولی در دل همهمه تعداد زیادی #زن و کودک، جوابی نشنیدم.
خانمی که #مسئول بازرسی بود، وقتی دید کیف و ساکی ندارم، #اجازه عبور داد و به سراغ نفر #بعدی رفت. اختيار قدم هایم با خودم نبود و با فشار جمعیت از سالن خارج شدم و تا چند متر بعد از دروازه همچنان میان #جمعیت انبوهی از زنان گرفتار شده و هر چه چشم می چرخاندم، مامان خدیجه و زینب سادات را نمی دیدم.
بلاخره به هر زحمتی بود، خودم را از میان جمعیت به کناری کشیدم و دیگراز پیدا کردن مامان خدیجه و زينب سادات #ناامید شده بودم که سراسیمه سرک می کشیدم تا مجید و آسید احمد را ببینم، ولی در تاریکی #شب و زیر نور ضعیف چراغهای حاشیه خیابان، چیزی پیدا نبود که مثل بچه ای که گم شده باشد، #بغض کردم.
با لب هایی که از ترسی #کودکانه به لرزه افتاده باشد، فقط آیت الکرسی می خواندم تا زودتر #مجید یا یکی از اعضای خانواده آسید احمد را ببینم و با چشمان هراسانم بین #جمعیت میگشتم و هیچ کدام را نمی دیدم.
ادامه دارد...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر)
#قسمت_سی_و_نهم
حالا پهنای #جمعیت بیشتر شده و به کناره ها هم رسیده بودند که دیگر نمی توانستم سر جایم بایستم و سوار بر #موج جمعیت، به هر سو کشیده می شدم.
قدم هایم از فشار #جمعیت بی اختیار رو به جلو می رفت و سرم مدام می چرخید تا مجیدم را ببینم. میدانستم الان #سخت نگرانم شده و خانواده آسید احمد هم #معطل پیدا کردنم، اذیت می شوند و این بیشتر #ناراحتم می کرد.
هر لحظه بیشتر از #دروازه فاصله می گرفتم و در میان جمعیتی که هیچ کدام شان را نمی شناختم، بیشتر #وحشت می کردم. حتی نمی دانستم باید کجا بروم، می ترسیدم دنبال #جمعیت حرکت کنم مجید #همینجا به انتظارم بماند و بدتر همدیگر را گم کنیم که از این همه بلاتکلیفی در این شب #تاریک و این آشفتگی #جمعیت، به گریه افتادم.
حالا پس از #روزها که چشمه #اشکم خشک شده و پلکهایم دل به باریدن نمیدادند، گریه ام گرفته و از خود بیخود شده بودم که با صدای بلند همسرم را صدا میزدم و از پشت #پرده اشکم با پریشانی به #دنبالش میگشتم.
گاهی چند قدمی با #ناامیدی و تردید به جلو میرفتم و باز میترسیدم مجید هنوز همانجا #منتظرم مانده باشد که سراسیمه بر میگشتم. من جایی را در این شهر #بلد نبودم و کسی را در میان جمعیت نمیشناختم که فقط #مظلومانه #گریه میکردم و با تمام وجود از خدا میخواستم تا #کمکم کند...
ادامه دارد...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
توچہدانی
کہچہهاکرد
فراقتبامن...!؟
محب و محبوب
#امام_رضا(ع)🌱
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃❤️
به بیوفائیِ دورِ زمان یقین بودیم
ولے نَبود فراق تو در گُمان ما را...!
#خواجوى_كرمانى
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃
امام رضا(ع) را خیلی دوست داشت. یک سال حدود ۲۰ بار برای پابوسی به مشهد مقدس رفت. اگر کسی دلش میخواست به زیارت آقا برود و پول نداشت یا خودش او را میبرد یا هزینه سفرش را تقبل میکرد...
نشر مجدد به بهانه #میلاد_امام_رضا(ع)
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید (خواهر حاج اصغر)
حریم حرم📲
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 قربون کبوترای حرمت امام رضا...
#استوری📲
#میلاد_امام_رضا(ع) مبارکباد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃❤️
حسین جانم...
در دلم،
باز هوایی است
که طوفانیِ توست...
شاعر: حسین منزوی🖌
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#وقتتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
.
گاهی خادم زوار امام رضا (ع) در مشهد مقدس میشد. آستین بالا میزد، غذا درست کرده و مایحتاج زوار را فراهم میکرد.
نشر مجدد به بهانه ولادت #امام_رضا(ع)
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
📸 قابی زیبا از دیدار امروز رئیس جمهور آقای #رئیسی با خانواده #شهید_صیاد_خدایی
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
❤️🍃
به فراقم از تو زخم است
و به وصلم از تو مرهم
ڪه چو دردم از تو آید، ز تو نیز چاره باید...
#حسین_منزوی🖌
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#وقتتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
پسرم که رفت
شهر خالی شد...
پسرم
مگر تو چند نفر بودی!؟
#مادرانه
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💬 #حاج_حسین_یکتا:
شهادت آمدنی نیست،
رسیدنی است...
باید آن قدر بدوی تا به آن برسی.
اگر بنشینی تا بیاید،
همه السابقون میشوند،
میروند و تو جا میمانی....
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
❤️🍃
دلتنگِ توام تا ڪه دلم را بگشایے...
یا فارجِ غمهاے من، امشب نظری ڪن
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#وقتتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
«عصای موسی» به گوشی نخست وزیر اسرائیل پیامک فرستاده :
آقای بنت، اگر شرارت شما علیه ما ادامه یابد، خواهید دید که اقدامات ما در داخل اسراییل تاکنون تنها آغاز کار بوده است!
ساعت ارسال پیامک : ١:٢٠
ماهم خدایی داریم!😁😊
✍ فربُد ابراهیمی
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊