🏷 بازخوانی
🔰 رژیم جعلی اسرائیل
🔺 رهبر انقلاب اسلامی: «ملّتی از خانه خود رانده شوند و به جای آنان، گروهی دیگر از جای جای جهان بدانجا گسیل شوند؛ موجودیّتی حقیقی نادیده گرفته شود و موجودیّتی جعلی بر جای آن بنشیند. این، یکی از صفحات ناپاک تاریخ است، که به یاری خدای متعال بسته خواهد شد.»
۱۳۹۵/۱۲/۰۳
◽️ #روز_قدس
📥 سایر کیفیتها👇🏻
https://khl.ink/f/35961
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دامن کشان رفتی...
دلمون تنگ شده ها حاج اصغر...
@shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
🏴توئیت استاد شجاعی
▪️مصیبت درگذشت، بلکه شهادت تدریجی برادربسیجی، مخلص، بصیر و مجاهدمان جناب آقای نادر طالب زاده، بسیار دردناک است.
خداوند به همه دوستان و همسنگرانش و بخصوص خانواده محترم، صبر جمیل عطا فرماید.
#نادر_طالب_زاده
#استاد_شجاعی
#روز_قدس
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
▫️گفتم همه داعشیها هم میگویند اسلام، میگویند محمد رسول الله! میگفت :
نه مامان؛ جنگ اینها مثل زمانی است که حضرت علی به جنگ با خوارج رفته بود؛ همان خوارجی که قرآن را به نیزه گرفته بودند؛ داعشیها هم اینطوری هستند؛ میگویند لا اله الا الله، محمد رسول الله، اما همه شیعهها را میکشند. تو نیستی بروی بچههای سوریه را ببینی. وقتی آدم میرود میبیند، تمام بدنش یک طوری میشود؛ نه دستی دارند نه پایی دارند؛ آخر آن طفلکها چه گناهی دارند که باید آنها را قتلعام کنند؟! داعشیها خیلی بیرحم هستند.
#تیپ_فاطمیون
#شهید_عباس_مجیدی
#روایت_مادر_معزز_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
ای شهید!
دست هایت را
که در دست خداوند است
بالا بگیر و ما را دعا کن.....
#حاج_محمد❤️
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
❤️✨
حکایت دل ما و
ضریح توصیدی ست
که از قفس نپریده هوای دام کند...
#مسعود_یوسف_پور
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
مسواک و شانه همیشه توی کیفش بود. خیلی باسلیقه و مرتب و منظم بود. از دست بچه هایی که به سر و وضعشان نمی رسیدند شکار می شد. لباس هایش همیشه درجه یک بود. خوش تیپ می گشت.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌹حاجمحمد دوست صمیمی حاجاصغر بود؛ هر وقت حاجاصغر با ما تماس میگرفت، میگفت:
💫حواستان به یادگارهای شهید پورهنگ باشد. یادگارهای دوست من در دست شما #امانت هستند. مبادا یک وقت خواهرم زینب از چیزی #ناراحت شود...
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
✍ fa.abna24.com
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر)
#قسمت_سی_ام
چیزی تا اذان #ظهر نمانده بود که پا درد امان مامان خدیجه را برید و خوشبختانه در فواصلی کوتاه، ایستگاه های #هلال_احمر عراقی و ایرانی مستقر شده بودند که من و #مجید و آسید احمد کنار جاده توقف کردیم و زینب سادات به همراه مادرش به #ایستگاه هلال احمر رفتند تا حداقل قرص مسکنی بگیرند.
#آسید_احمد به
چادرهای برزنتی سفید رنگی که آن طرف جاده #ردیف شده بودند، اشاره کرد و رو به من و مجید توضیح داد: «اینا چادرهایی هستن که برای آواره های عراقی نصب کردن ! و در برابر نگاه #پرسشگر من و مجید، با ناراحتی ادامه داد:
«از خرداد ماه که #داعش، موصل و چند تا شهر دیگه رو #اشغال کرد، این بنده های خدا از خونه زندگی خودشون آواره شدن و حالا این جا زندگی میکنن. خیلی هاشون هم همه سال رو تو همین موکب ها زندگی میکنن. #فقط این جا هم نیستن، تو خود کربلا و نجف هم خیلی هاشون پناه گرفتن. همه شون هم #مسلمون نیستن، خیلی هاشون مسیحی و #ایزدی هستن.»
نگاهم به #چادرها و ساختمان های سیمانی موکب ها بود و از تصور اینکه خانواده هایی تمام #سال را باید در این بیابان زندگی کنند، دلم به درد آمد که شاید این روزها، این منطقه شلوغ شده بود، اما باقی ایام سال باید با تنهایی و غربت این #صحرا سر می کردند تا تروریست های تکفیری برای خوش آمد آمریکا و اسرائیل در کشورهای اسلامی خوش رقصی کرده و خون #مسلمانان را اینطور در شیشه کنند و زمانی به اوج رنج نامه این مردم مظلوم پی بردم که شب را در کنار یکی از همین خانواده ها سپری کردم.
موکبی که در آخرین شب مسیر پیاده روی به #میهمانی اش رفته بودیم، در اختیار خانواده ای از اهالی #موصل بود که حالا پیش از شش ماه بود که از شهر و خانه خود #آواره شده و در این ساختمان کوچک زندگی می کردند و باز هم به قدری دلبسته امام حسین هم بودند که در همین وضعیت #سخت و دشوار هم از ما پذیرایی می کردند.
ادامه دارد...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر)
#قسمت_سی_و_یکم
#دختران جوان خانواده کنارما نشسته و می خواستند سهم این همه #تنهایی و بی کسی را با من و زینب سادات تقسیم کنند که به هر زبانی سعی می کردند با ما ارتباط برقرار کنند.
#دخترک عکس خانه ای زیبا و ویلایی را در منطقه ای سرسبز نشانمان می داد و سعی می کرد به ما بفهماند که این تصویر خانه شان پیش از اشغال موصل توسط تروریست های #داعش است و طوری چشمانش از اشک پر شد که جگرم آتش گرفت.
غربت و تنهایی طوری به این مردم #مظلوم فشار آورده بود که دلشان نمی آمد از کنار ما برخیزند و تا پاسی از شب با ما #درد دل میکردند و هر چند می دانستند چیز زیادی از حرف هایشان #متوجه نمی شویم، ولی با همان زبان علم و اشاره هم که شده، می خواستند بار دلشان را سبک کنند و در نهایت ما را مثل #عزیزترین خواهرانشان در آغوش فشرده و با #وداعی شیرین ما را به خدا سپردند.
حالا به وضوح می دیدم که تفکر #تکفیر، تکلیفی جز #آواره کردن مسلمانان ندارد که به اشاره استکبار، آتش به کاشانه مردم می زند تا کشورهای اسلامی را از دورن متلاشی کند و این #دقیقا همان جنایتی بود که نوریه و برادرانش، در حق خانواده من کردند که به شیعه و سنی رحم نکرده و هریک را به چوبی از خانه اخراج کردند، ولی باز هم از روی این مردم #بينوا خجالت میکشیدم که نزدیک ترین افراد خانواده ام نه از روی عقیده که پدرم به هوای #هوس دختری فتانه و برادرم به طمع ثروتی باد آورده، راهی سوریه شده بودند تا در نوشیدن خون مسلمانان با تروریست های تکفیری هم کاسه شوند.
#اندیشه تلخ و پریشانی که تا صبح خواب را از چشمانم ربود و اشکی هم برای ریختن نداشتم که تا #سحر، تنها به تاریکی فضا #خیره بودم.
مدام از این پهلو به آن پهلو میشدم و از غصه سرنوشت شوم پدر و #ابراهیم خون می خوردم که #آتش شیطان به جانشان افتاد و آبی شدند برآسیاب #دشمن! حالا در این بد خواب و خیالی این شب طولانی، دیگر بستر گرم و نرم و فضای آکنده از مهر و محبت موکب هم برایم دلپذیر نبود که بار دیگر #لشگر مصیبت هایم پیش چشمانم رژه می رفتند تا لحظه ای که صدای اذان صبح بلند شد و مرا هم از جا کند.
ادامه دارد...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊