eitaa logo
خاطرات و کرامات شهید عاملو
2هزار دنبال‌کننده
843 عکس
350 ویدیو
21 فایل
مؤلف: @alirezakalami صاحب ۱۲ عنوان کتاب ازخاطرات #شهدا نویسنده سه کتاب از شهید عاملو با عناوین #سه_ماه_رویایی و #رویای_بانه و #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس به سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب «رؤیای بانه» خاطرات مستند به قلم و با مقدمه که به زودی از طرف انتشارات به چاپ خواهد رسید. این کتاب بازنویسی کتاب و خاطرات شهید عاملو است همراه با اضافات و متن شهید در بانه که قطعا نمونه و نظیر آن را ندیده و نخواهید شنید! @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی واقعا نمی‌دانی چه باید بکنی! خوشحال باشی یا بباری؟ همه جا جار بزنی یا بریزی توی خودت؟ و الان هم از آنجور وقت‌هاست؛ وقتی می‌شنوی «سعید» بعد از ۳۷ سال برگشته به خاکی که در آن، به دنیا پاگذاشته است. و وقتی دیگر نه خبری از مادر هست و نه پدر!😭 خوش آمدی سعید جان! ولی چقدر دیر... . @shahid_ketabi
گاهی واقعا نمی‌دانی چه باید بکنی! خوشحال باشی یا بباری؟ همه جا جار بزنی یا بریزی توی خودت؟ و الان هم از آنجور وقت‌هاست؛ وقتی می‌شنوی «سعید» بعد از ۳۷ سال برگشته به خاکی که در آن، به دنیا پاگذاشته است. و وقتی دیگر نه خبری از مادر هست و نه پدر!😭 خوش آمدی سعید جان! ولی چقدر دیر... . @shahid_ketabi
خاطرات، تاریخ شفاهی نیستند! (تفاوت تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی) متنی که پیش رو دارید بر اساس فراخوان پرسش از صاحب‌نظران حوزه تاریخ شفاهی شکل گرفت. در آن از نگاه دو کارشناس به موضوع مطرح شده در یکی از پرسش‌ها با عنوان «تفاوت خاطره‌ مکتوب با تاریخ شفاهی» پاسخ داده‌ شده است. این نظرات را در ادامه می‌خوانید. به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، موج خاطره‌نگاری و ثبت تاریخ شفاهی – به خصوص در حوزه‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس- در دهه‌های اخیر به اوج رسیده و این روند همچنان ادامه دارد. اما در این میان، به نظر می‌رسد هنوز وجه تفاوت «خاطره» و «تاریخ شفاهی» مشخص نشده و تعریف دقیقی از این دو مقوله تاریخی، در بین نویسندگان وجود ندارد. گاهی زندگی‌نامه و خاطرات مربوط به یک شهید، از زبان مادر و نزدیکانش، به قلم داستانی نوشته می‌شود و آن را به عنوان تاریخ شفاهی به چاپ می‌رسانند. این در حالی است که ساختار و چارچوب گردآوری و تدوین تاریخ شفاهی، به گونه‌ای دیگر است. سایت تاریخ شفاهی ایران، تفاوت تاریخ شفاهی و خاطره‌نگاری را از مهدی ابوالحسنی ترقی و مولود ستوده جویا شده است. مهدی ابوالحسنی ترقی، فعال حوزه تاریخ شفاهی، به مقاله خود با عنوان «مقایسه تحلیلی خاطره‌نگاری با تاریخ شفاهی» در فصلنامه «گنجینه اسناد» اشاره کرد و افزود: «بسیاری از آثاری که تحت عنوان تاریخ شفاهی منتشر می‌شوند، فقط مجموعه خاطرات هستند.» وی در تشریح مفهوم «خاطره‌گویی»، «خاطره‌نویسی» و «تاریخ شفاهی» اظهار داشت: «خاطره‌نویسی، فردمحور و بر اساس مونولوگ است. یعنی یک نفر، خاطره می‌گوید و می‌نویسد. اما در تاریخ شفاهی، مصاحبه داریم و این به معنای هم‌صحبتیِ دو نفر است. این هم‌صحبتی، با پرسش و پاسخ است. این پرسش و پاسخ، از جنسِ گفت‌وگوست؛ اما خودِ گفت‌وگو نیست.» ابوالحسنی تأکید کرد: «مصاحبه تاریخ شفاهی، ناظر بر تاریخ است. برای مثال در مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد، راوی 38 صفحه خاطره تعریف کرده است. این کار را نمی‌توان تاریخ شفاهی دانست. این مورد، خاطره‌گویی است. چون جریان و روایت تاریخ، در یک گفت‌وگوی دوطرفه و پرسش و پاسخ است.» مجری طرح تاریخ شفاهی تاریخ شفاهی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان ادامه داد: «در خاطره‌نگاری، راوی گفته‌هایش را هدایت می‌کند. اما در تاریخ شفاهی، مصاحبه‌گر نقطه آغازین را مشخص می‌کند. برای مثال دکتر عباسعلی ادیب، زندگی‌نامه و خاطراتش را نوشته است، اما وقتی من با او صحبت کنم، قصد بررسی برشی از زندگی او را دارم و ابتدا تا انتهای صحبت‌های ما مبتنی بر پرسش و پاسخ خواهد بود.» مهدی ابوالحسنی ترقی خاطرنشان کرد: «فاعلیتِ خاطره در تاریخ، یک نفر است. اما در تاریخ شفاهی دو نفرند. هر گونه خاطره‌نگاری خودنوشت و دیگرنوشت، به صورت روزانه یا یک‌جا، توسط خود یا دیگری، تاریخ شفاهی نیست.» وی کتاب «مهتاب خین» را نمونه‌ مناسبی از تاریخ شفاهی معرفی کرد و افزود: «اگر قرار باشد که کتابی با عنوان تاریخ شفاهی منتشر شود، باید در قالب پرسش و پاسخ به چاپ برسد. این استاندارد جهانی است. شکل جمع‌آوری کتاب‌هایی همچون «دا» بر اساس تاریخ شفاهی است، اما تاریخ شفاهی نام نمی‌گیرد. تاریخ شفاهی، یک روش است. بهتر است بگوییم: خاطرات فلان شخص که بر اساس روش مصاحبه تاریخ شفاهی گردآوری شده است.» ابوالحسنی تأکید کرد: «تفاوت خاطره و تاریخ شفاهی، همیشه دغدغه ما بوده است، اما متأسفانه کسی توجه نمی‌کند و قواعد آن رعایت نمی‌شود. کتاب‌هایی با عنوان تاریخ شفاهی منتشر می‌شوند که محتوای‌شان تاریخ شفاهی نیست.» نویسنده کتاب «فاتح تپه‌ها» در پایان اظهار داشت: «روایت، بُن‌مایه و وجه مشترک سنت شفاهی، تاریخ شفاهی و خاطره‌گویی است، اما جنسِ هر کدام متفاوت است. روایت تاریخ شفاهی، از فیلتر مصاحبه‌کننده عبور می‌کند، راستی‌آزمایی شده و به چالش کشیده می‌شود. اما وقتی فردی، خاطره خود را می‌گوید، می‌نویسد و منتشر می‌کند، دیگر چالشی وجود ندارد. گاهی سوژه‌های نابی وجود داشته که به اشتباه و به بهانه احتمال فوت راوی، فرصت‌سوزی شده‌اند و تخلیه اطلاعات تاریخی، به درستی انجام نشده است. متأسفانه منطق حاکم بر مصاحبه‌های تاریخ شفاهی، منطقی کاملاً غلط است.» @shahid_ketabi
تاریخ شفاهی چه تفاوتی با خاطره دارد؟ مهم ترین مسئله ای که پژوهشگران تاریخ شفاهی با آن مواجه هستند تفاوت بین خاطره و تاریخ شفاهی است. در واقع مرز بین خاطره و تاریخ شفاهی را نمی توانند به خوبی تشخیص داده و یا تفاوتی بین آنها قائل شوند؛ چه بسا مصاحبه کنندگانی که خاطره ثبت می کنند ولی مدعی اند تاریخ شفاهی کار کرده اند. باید دانست خاطره مثل قصه ای است که گاه ممکن است حتی سر و ته هم نداشته باشد؛ در صورتی که تاریخ شفاهی را می توان به یک مقاله علمی تشبیه کرد. مصاحبه کننده باید مصاحبه شونده را بشناسد تا بتواند حقیقت را دریابد. باید او را به چالش بکشد و به او بفهماند باید رویدادها را دقیقاً همانطور که رخ داده تعریف کند نه آنطور که تمایل دارد. شناخت جایگاه راوی(مصاحبه شونده) و حدود احاطه و آگاهی و مشرب وی در تعیین راستی و میزان صحت خاطره اهمیت بسزایی دارد. خاطره نگاهی از منظر شخص و تأثیرپذیری او از واقعیت های بیرونی است. فرق این ذهنیت با واقعیت بیرونی نشان دهنده دخل و تصرف ارادی و غیرارادای در آن است. پس شناخت راوی می تواند تا حدودی از دخل و تصرف گزارش ها بکاهد. تاریخ شفاهی اهتمامی است نظام مند و پژوهشگر تاریخ شفاهی در پی چیستی و رسیدن به پاسخ هایی است که می خواهد از مصاحبه شونده داشته باشد. نحوه سوالات، تحلیل مسائل و به چالش کشاندن موضوعات مصاحبه می تواند مرز بین خاطره و تاریخ شفاهی را تبیین کند. در تاریخ شفاهی به علل چگونگی رخدادها، نقش افراد و عناصر مختلف تجزیه و تحلیل ها بر اساس اسناد و مدارک پرداخته می شود در حالی که خاطره به هرآنچه در ذهن راوی نسبت به یک واقعه می گذرد اشاره دارد. غلامرضا آذری خاکستر، مقاله «مرز میان خاطره و تاریخ شفاهی در تدوین کتاب های جنگی با نگاهی به کتاب “دا” و نقد محتوای آن»، همایش تاریخ شفاهی ایران، دوره 7، 1390، صص 21-20. @shahid_ketabi
تاریخ شفاهی به دنبال مکاشفه است بیان تفاوت‌ها میان خاطره مکتوب و تاریخ شفاهی، نمایان‌گر تجربه افراد درحوزه‌ای است که سال‌ها در‌ آن به کاوش پرداخته‌اند و به یقین نظرهایی نزدیک به هم یا متفاوت از هم پیدا کرده‌اند. سعید علامیان، نویسنده حوزه‌های انقلاب و دفاع ‌مقدس، یکی از همین افراد است که خاطره را دارای شاکله و چهارچوب دانست و گفت: تاریخ شفاهی هنوز در مباحث نظری به اجماع نرسیده است و نمی‌توان ژانری برای آن تعریف کرد. در واقع علمای این حوزه نظریه‌های قابل هضم ارائه نداده‌اند. در تاریخ شفاهی مورخ یا مصاحبه‌کننده درباره پدیده‌ تاریخی با گروهی از مطلعان به صورت پرسش و پاسخ به گفت‌وگو می‌نشینند. تاریخ شفاهی کار ضبط و تاریخ‌نگاری را انجام می‌دهد، اما مورخان آن را نگارش تاریخ نمی‌دانند و علت را این‌گونه عنوان می‌کنند که در تاریخ شفاهی جنبه ادبی اثر بر جنبه تاریخی غلبه دارد. علامیان با اشاره به اینکه خاطره مکتوب سراغ تک‌سوژه می‌رود و موضوع را به صورت خطی دنبال می‌کند و تا جایی که لازم بداند پیش می‌رود، توضیح داد: در تاریخ شفاهی، مورخ شفاهی یک پدیده تاریخی را از روایت راویان متعدد دنبال می‌کند که مجموعه این روایت‌ها را تاریخ شفاهی می‌گویند. خاطره شفاهی مقدمه‌ای بر تاریخ شفاهی است. تاریخ شفاهی ادعا دارد که فی‌نفسه (به خودی خود) یک رشته نیست و ‌ضمن این که شاخص‌های ادبیات را دارد، خود را یک رشته تاریخی و از خانواده تاریخ می‌داند. این ادعا چندان مورد قبول نیست، زیرا در ادبیات هم به یک معنی ثابت و همه‌گیر و همه‌پسند نرسیده است. به عنوان نمونه سرگذشت‌نامه، خاطرات و حتی یک سند روایی بخشی از ادبیات محسوب می‌شود. در واقع می‌توان این‌گونه عنوان کرد که تاریخ شفاهی از خانواده ادبیات و محصول یافته‌های خاطره شفاهی است. اما باز هم در بسیاری موارد می‌بینیم که به تاریخ نزدیک‌تر است تا ادبیات. اگر معنی خاطره و تاریخ شفاهی را در ادبیات دنبال کنیم، خاطره شفاهی در شاخه ادبیات می‌گنجد، زیرا در خاطره اصالت با راوی است نه موضوع؛ اما در تاریخ شفاهی اصالت بر موضوع است نه راوی. وی در ادامه به بیان تفاوت‌های تاریخ شفاهی و خاطره ‌پرداخت و افزود: در تاریخ شفاهی اصالت (ریشه‌دار بودن) پدیده تاریخی اعتبار دارد، اما در خاطرات و خاطره‌نگاری مصاحبه‌کننده با راوی همگام می‌شود و کمک می‌کند تا محفوظات راوی به درستی بیان شود. خاطره‌نگار به دنبال کشف اشتباهات تاریخی نیست،‌ اما در تاریخ شفاهی مورخ منتقد است و در موضوع کنکاش می‌کند و ممکن است با مصاحبه‌شونده دچار تناقص شود و آن را در پانوشت بیاورد. علامیان در ادامه درباره شیوه نگارش این دو توضیح داد: در تاریخ شفاهی سؤال از متن حذف می‌شود. در خاطره شفاهی هم سبک حذف سؤال وجود دارد، اما می‌توان آن را به متن اضافه کرد، مانند ثبت خاطرات آقای رفیق‌دوست یا آقای فتح‌الله جعفری[۱] که شیوه نگارش این کتاب‌ها شبیه به تاریخ شفاهی است، ولی سبک نوشتاری عدم حذف سؤال است و لازم بوده در متن بیاید. وی خروجی کتاب‌های خاطره شفاهی را جذاب‌تر از تاریخ شفاهی دانست و گفت: به نظر من سیر داستانی کتاب‌های خاطرات برای مخاطب جذاب‌تر است، زیرا خاطره‌نگار سیر ماجرا را با رعایت توالی زمان پیش می‌برد، اما در تاریخ شفاهی به دنبال حقایق هستند و می‌خواهند نیمه تاریک ماجرا را کشف کنند که این امر، خود برای محقق و پژوهشگر حوزه تاریخ جذاب‌تر است. علامیان درباره معیار و نحوه پرسش و پاسخ در این دو قالب توضیح داد: پرسش‌های جذاب و خوب یکی از معیارهای مهم در ثبت خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی است و نکته مهم دیگر ارکان سوژه است. یعنی ماجرای راوی چقدر برای خاطره‌نگار جذاب و بکر باشد. اگر خاطره‌نگار به دنبال موضوعی برود که قبلاً درباره‌‌ آن چند کتاب چاپ شده، نمی‌توان از اثر، انتظار جذب مخاطب را داشت. نکته دیگر نوع مصاحبه است؛ این مهم است که چه کسی مصاحبه را انجام می‌دهد یا خاطرات را نقل می‌کند. در گذشته به خاطرات خودنوشت، امتیاز بیشتری می‌دادند، چون اعتبار بیشتری از خاطره شفاهی داشت. اما معتقدم خاطره‌‎نگار با مطالعه گذشته فرد می‌تواند گفت‌‌وگوی بهتری انجام دهد و به پاسخ سؤالات و نکاتی برسد که فرد آن را مهم نمی‌دانسته و در خاطرات خودنوشت نیاورده است. وی ادامه داد: در تاریخ شفاهی قائل به محاوره هستند و متن راوی در قالب نگارش قرار می‌گیرد و برای قابل خوانش کردن اثر نکات دستوری را رعایت می‌کنند. خاطره نگاری منکر اسناد نیست، اما به لحن راوی و فادار است و گفته راوی را کم یا زیاد نمی‌کند، منتهی نعل به نعل هم نیست و یک مسیر داستانی را هم دنبال می‌کند. @shahid_ketabi
گزارشی که پیش رو دارید بر اساس فراخوان پرسش از صاحب‌نظران حوزه تاریخ شفاهی شکل گرفت. در آن از نگاه دو کارشناس، سعید علامیان و علی ططری به موضوع مطرح شده در یکی از پرسش‌ها با عنوان «تفاوت خاطره‌ مکتوب با تاریخ شفاهی» پاسخ داده‌ شده است. این نظرات را در ادامه می‌خوانید. 👇👇👇👇👇 «تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی؛ روش یکسان و دستورالعمل متفاوت» خاطره‌ و تاریخ شفاهی ظاهری نزدیک به هم، اما متفاوت دارند و در برگیرنده مباحثی هستند که به گفته صاحب‌نظران این حوزه‌ها از فقر مباحث نظری و علمی رنج می‌برند و ملاک و معیارهای مناسب و علمی برای تعریف و تمیز دادن از هم ندارند. علی ططری، مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی دلیل این مسئله را نزدیک بودن روش کار خاطره شفاهی و تاریخ شفاهی می‌داند و در تعریف خاطره مکتوب این‌گونه عنوان می‌کند: خاطره مکتوب، اسمش با خودش است؛ در این حوزه، یک فرد سابقه تاریخی یا رخداد زندگی‌اش را مکتوب یا ضبط می‌کند. در اینجا صرفاً یک فرد است که وقایع شخصی را مطرح می‌کند، اما در تاریخ شفاهی برای نگارش اثر یک فرایند مشخص طی می‌شود که بخشی از آن تحقیق و پژوهش است. هر چند در ثبت خاطرات هم تحقیق صورت می‌گیرد، اما تولید تاریخ شفاهی یک واقعه، بر اساس گفت‌وگو با مجموعه‌ای از افراد که شاهدان و گواهان آن ماجرا یا واقعه بوده‌اند، انجام می‌شود. وی ادامه می‌دهد: در تاریخ شفاهی قبل از انجام گفت‌وگو‌ها، پژوهش صورت ‌می‌گیرد تا مؤلف به ماجرا اشراف پیدا کند و آن را با اسناد و منابع دیگر تطبیق دهد. با وجود این تفاوت‌ها هنوز شاهد هستیم که به دلیل نزدیک بودن خاطره و تاریخ شفاهی،‌ پژوهشگر تمایز و تفاوتی میان این دو قائل نمی‌شود، در حالی که اصول و روش آنها متفاوت است. خاطره، حافظه یک فرد از جامعه و تاریخ شفاهی حافظه جمعی است. هر دو این ‌موارد با مصاحبه انجام می‌شوند، اما خاطرات مکتوب، شخص محور است و در تاریخ شفاهی وقایع، ‌رخدادها‌، محیط جغرافیایی و دیگر موارد با نظارت پژوهشگر بررسی و ثبت می‌شوند. در واقع، روش کار یکی است، اما دستورالعمل متفاوت است. نبودِ تعاریف دقیق و مشخص نبودن تفاوت‌ها میان تاریخ شفاهی و خاطره‌نویسی به مسئله نبودِ تئوری باز می‌گردد که ططری در توضیح آن گفت: متأسفانه چالش‌هایی جدی در مباحث نظری تاریخ شفاهی داریم. تاکنون ۱۲ همایش توسط انجمن تاریخ‌شفاهی ایران در حوزه‌های مختلف همچون تدوین، تحقیق،‌ آموزش و نحوه مصاحبه برگزار شده است، اما در حوزه نظریه‌پردازی کم‌کاری کرده‌ایم و این باعث شده است تا از بحث تئوری خارج نشویم. البته بحث ضعف در تئوری تنها منوط به تاریخ‌شفاهی به عنوان یک علم نوپا نیست. ما در علوم سیاسی هم همین مشکل را داریم و از سال ۱۳۱۱ که علوم سیاسی در ایران تأسیس شد هنوز نتوانسته‌ایم به نظریه‌پردازی در علوم سیاسی برسیم و آنچه می‌بینیم، عمدتاً مقالات ترجمه ‌شده کشورهای غربی است که با موقعیت زمانی و مکانی ما جور درنمی‌آید. ططری درباره اینکه چگونه می‌توان این مشکل را در حوزه تاریخ شفاهی حل کرد افزود: با یک کار خطی نمی‌توان در این مسیر جلو رفت، بلکه انجام این امور به برنامه‌ریزی و مطرح شدن آنها در مجامع دانشگاهی نیاز دارد، زیرا هنوز دانشگاه‌های ما تاریخ شفاهی را به عنوان یک روش علمی نمی‌شناسند. وی در ادامه به برگزاری همایش‌ها در حوزه تاریخ شفاهی اشاره کرد و گفت: سالانه همایش‌های بسیاری در این زمینه برگزار می‌شود، اما مهم آن است که چقدر این همایش‌ها به اشتراک گذاشته‌‌ و به جامعه تزریق می‌شوند. همایش‌ها بسیار نامرتب برگزار می‌شوند. در واقع دولتی شدنِ خیلی از مباحث علمی مانند تاریخ شفاهی باعث شده است به کلیّتِ کار آسیب وارد شود. وقتی دولت بودجه داشته باشد، اعتبار خوبی در اختیار پژوهشگران قرار می‌گیرد و شروع به کار می‌کنند. وقتی هم که بودجه کم می‌شود کارها نیمه‌کاره باقی می‌مانند؛ پژوهشگر هم کار را رها می‌کند و به سراغ کار دیگری می‌رود. تئوری‌پردازی حاصل یک فرایند و پروسه است تا از آن علم بیرون بیاید. وقتی توجه به این امر در کشور متولی ندارد، نظریه و تئوری هم شکل نخواهد گرفت. @shahid_ketabi
🖤🏴 کوچکترین انفجار روز جمعه در نمازجمعه افغانستان 💔 فَبِاَی ذَنب قُتِلَت؟😔 @shahid_ketabi
نمی‌خواهم عکسش رو ببینم! چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم:"هان،آقا مهدی خبری رسیده؟"چشم هایش برق زد. گفت:" خبر که... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه‌اش را ببینم. با عجله گفتم:"خب بده، ببینم". گفت:" خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم. قیافه ام را که دید، گفت:" راستش می‌ترسم؛ می‌ترسم توی این بحبوحه‌ی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم. چه می‌توانستم بگویم؟ گفتم:" خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می‌بینم". خاطره‌ای از شهید محمدرضا عسگری/ کتاب پرواز در قلاویزان،ص132 @shahid_ketabi
🌹: شـــیمیایی بود و برای درمـــــان به انگلیس اعــزام شد. خـــــون، لازم داشت. گفت: «خون غـیرمســلمان بهم تزریق نکنید» تـــوجهی نکردند!! ولی هرچه زدند، بدنش نپذیرفت! تا اینکه خون یک مسلمان جواب داد. پزشکش مسلمان شد و گفت: «معـجزه است!» 💌 @shahid_ketabi
عکس استثنایی از سی‌ودو شهید در یک قاب! حدود ۲۴ ساعت پس از ثبت این یادگاری، ۳۲ نفر از عزیزانی که در عکس دیده می‌شوند، در آغازین روز نبرد عملیات کربلای ۵ مظلومانه خلعت شهادت پوشیدند...😞😭 @shahid_ketabi
💗شهید؛ شفیعی است که در آخرت به درد آدم می‌خورد 🔻رهبرانقلاب: همین الان هم کسانی که در دنیا هستند، بعضی‌ها که با شهدا اُنس بیشتری دارند، در مشکلات زندگی متوسّل به شهدا می‌شوند و شهدا جواب می‌دهند. 🔹در این شرحِ­‌حال­‌هایی که ما می‌خوانیم از خانواده‌ی شهدا، ازاین­‌قبیل زیاد هست که همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید دچار یک مشکلی می‌شوند، به شهید متوسّل می‌شوند؛ می‌گویند «تو که دستت باز است، تو که می‌توانی، کمک‌مان کن»، و او کمک می‌کند. در برزخ هم همین‌جور است. 🔹شماها می‌روید دیگر؛ شماها هم که ماندنی نیستید؛ من و شما همه رفتنی هستیم؛ ما هم همین عالم برزخ را، همین دالان را، همین وادی را در پیش داریم، به آنجا خواهیم رسید. 🔺وقتی‌که رفتید، آنجا گرفتاری‌ها زیاد است؛ اگر انسان آنجا بتواند شفیعی داشته باشد که این شفیع به درد آدم بخورد، خیلی قیمت دارد. این ، شفیع شماها است. ۹۶/۰۳/۲۸ @shahid_ketabi
‍ 🔻 ؛ راهکار ✅رهبر معظم انقلاب: همسر او [] می‌گوید در آخرین باری که آمد منزل و بعد [از آن] رفت و شهید شد و دیگر ندیدیمش؛ نیمه‌شب همین‌طور نشسته بود و اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد. با اینکه مرد باصلابت و قدرتمند و فرمانده کاملاً باصلابتی بود و اصلاً اهل گریه و این چیزها نبود؛ اما اشک می‌ریخت. گفتم چرا این‌قدر گریه می‌کنی؟ گفت: فلانی را خواب دیدم. رفیق همراهش را، معاونش را. معاونش را خواب دیده بود که قبل از او شهید شده بود. می‌گوید دستش را محکم گرفتم و گفتم باید به من بگویی. ما این‌همه با همدیگر رفتیم راهکار پیدا کردیم. اینها نیروهای اطلاعات عملیات بودند که بلدچی یگان‌ها می‌شدند. قبلاً می‌رفتند راه‌ها را پیدا می‌کردند، باز می‌کردند تا یگان‌ها بتوانند حرکت کنند بروند جلو. ما این‌همه رفتیم با همدیگر راه باز کردیم، راهکار پیدا کردیم. راهکار این قضیه چیست؟ این قضیه‌ی شهادت؟ این را به من بگو، چرا من شهید نمیشوم؟ می‌گوید یک نگاهی به من کرد و گفت: 🔸راهکارش اشک است، اشک.» @shahid_ketabi
سوالاتی که هر عضوی برای شروع در عرصه نویسندگیِ خاطرات شهدا باید پاسخ آنها را بداند.(در نظر داشته باشید در پاسخگویی به سوالات، بنا را به ایجاز و اختصار گذاشته‌ایم) 1- چرا باید خاطرات شهدا را جمع‌آوری کرد؟ 2- کدام شهید را باید به عنوان «سوژه» مدنظر قرار داد؟(بهتر است کدام شهید را کار کنم؟) 3- در کُل نویسندگی خاطرات شهدا به چند مرحله تقسیم می‌شود؟ 4- چگونه باید خاطرات شهدا جمع‌آوری گردد؟(روش یا روش‌های جمع‌آوری کدامند؟) 5- مصاحبه چیست و چگونه باید انجام گیرد؟(روش‌های مصاحبه کدامند؟) 6- نویسندگی را از کجا باید شروع کرد و نحوه پیاده‌سازی و نگارش خاطرات شهدا چگونه است؟ 1- تاریخ جنگ تحمیلی یا دفاع مقدس پُر است از متن و حاشیه‌های جذاب و گاه باورنکردنی برای ما. نَقل و روایت خاطرات دفاع مقدس همواره می‌تواند باعث عبرت نسل‌های آینده در پیشبرد اهداف انقلاب باشد. نسلی که در هر دوره‌ای قاعدتاً گرفتار مشکلاتی در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوده و است. خاطرات شهدا نیز جزء مهمی از این تاریخ است. خاطراتی که سبک زندگی پاک و الهی مردانِ مرد و فرشتگان خاکی را به روایت می‌کشد؛ فرشتگانی در هیئت انسان. کافی است برویم به دنبالش و پیدایشان کنیم. خاطرات شهدا را جمع می‌کنیم تا اولاً خودمان با آنها بیشتر آشنا شویم، به رفتارشان تأسی بجوییم و در وهله بعد به دیگران منتقل‌شان کنیم. تأسی از رفتار شهدا انسان را پاک می‌کند؛ آسمانی می‌کند و به خدا می‌رساند. هر چه در جامعه رنگ و بوی شهادت بیشتر بپیجد، آن جامعه برای ظهور حضرت ولی‌عصر(ع) بیشتر آماده می‌گردد. 2- برای جمع آوری خاطرات شهدا بهتر است ابتدا به سراغ شهیدی برویم که نسبت به او آشنایی داریم. این آشنایی از طُرق مختلف می‌تواند بدست آید. مثلاً ممکن است تمثال یا چهره نورانی شهیدی شما را به خود جذب کرده باشد؛ یا حتی اسم یک شهید(همچنان که برای «ژاکلین زکریا»، دانش‌آموز مسیحی پیش آمد و او را به سمت شناخت «شهید سید مجتبی علمدار» به شلمچه کشاند و مسلمان کرد!) شما را به سمت خود کشانده باشد. یا اینکه همیشه دوست داشتید از شهیدی که نامش در محله شماست بیشتر بدانید. و یا شهیدی که از اقوام دور یا نزدیک شماست و همیشه می‌خواستید او را بهتر بشناسید... اینها همه دلیلی می‌شود برای انتخاب شهیدِ دلخواه خود به عنوان سوژه کار و کتاب. این را هم اضافه کنم اگر می‌خواهید در میانه‌ی راه انگیزه‌تان ضعیف نشود، بگردید دنبال «سوالات ذهنیِ» خودتان از یک شهید. همان شهیدی که به نحوی شما را جذب کرده و فکر شما را به خود مشغول کرده است؛ خوبی‌اش این است که باعث می‌شود در بین راهِ تحقیق، اشتیاق شما را برای ادامه کار دوچندان می‌کند. بعید می‌دانم کسی در این کشور زندگی کند و به شهیدی وابسته نبوده و علاقه‌مند نباشد! 3- نویسندگی خاطرات شهدا را می‌توان به سه مرحله تقسیم کرد: ۱- جمع آوری خاطرات ۲- نگارش ۳- چاپ اما شما ابتدا باید تمرکز کنید بر جمع‌آوری اطلاعات شهید. یعنی جمع‌آوری هرگونه مطلبی که منتسب به شهید شماست؛ از خاطره همرزمان و دوستان و آشنایان و وابستگان درجه اول گرفته تا عکس، دستونشه، فیلم و صوت و... . در این صورت شما گام اول را برداشته‌اید. یک نویسنده خوب(در هر زمینه‌ای) ابتدا باید دستش از مطالب و محتوای کتابی که می‌خواهد بنویسد، پُر باشد. لذا شما نیز به عنوان نویسنده‌ای که می‌خواهد از شهدا بنویسد، باید بروید به دنبال هر چیزی که از شهید موجود است. و در این مرحله، خاطرات نقشِ اساسی را دارد؛ خاطراتی که از شهید هست را بشنوید و آنها را ثبت و ضبط کنید تا آماده شوید برای مرحله بعدی. مرحله دوم مربوط می‌شود به نگارش که خود دو مرحله را دارد. اول پیاده سازی فایل‌های صوتی یا تصویری ضبط شده در مصاحبه‌ها و سپس نگارش و قلم‌فرسایی و انتخاب نوع سبک در نگارش خاطرات. تذکر جدی: به کسانی که در مرحله جمع آوری خاطرات هستند توصیه می‌کنم اصلاً به مرحله بعد فکر نکنند و مطلقاً به خود نگرانی راه ندهند. بسیاری مواقع اتفاق می‌افتد که کسی یا کسانی خاطرات شهیدی را جمع‌آوری کنند و بعد از آن به هر دلیلی انگیزه‌ای برای نگارش خاطرات را نداشته باشند. مطمئن باشید زحمت آنها به هدر نرفته و نمی‌رود. چراکه ممکن است به فاصله‌ای-ولو کم یا زیاد-، نویسنده دیگری برود به دنبال نگارش کتابی از همان شهید. در این صورت می‌تواند از مطالب شخص مذکور بهره برده و قانوناً و شرعاً موظف است نام وی را نیز در کتاب خود برده و یا حداقل بدان اشاره کند. برای همین اصلاً نگران نباشید. وقتی خاطرات را جمع آوری می‌کنید، شما فقط یک کار دارید؛ شما تنها مسئول جمع‌آوری خاطرات یک شهید هستید. پس متمرکز شوید بر جمع‌آوری خاطرات. وقتی کار تمام شد تصمیم با خودتان است؛ دوست دارید وارد عرصه نویسندگی شده و کتابی هم از همان شهید بنویسید یا خیر. به هر حال شما گام اول و مهم‌تر را برداشته اید... .👇 @shahid_ketabi
4- جمع‌آوری خاطرات را می‌توان به انحاء مختلف انجام داد. اول: شنیدن و ضبط کردن خاطرات از طریق ضبط کننده‌های صوتی(مثل رکوردر یا حتی گوشی تلفن همراه). مصاحبه‌کننده در این روش، ابتدا نام و نام‌خانوادگی شخصِ مصاحبه‌شونده را برده و تاریخِ شمسی ضبط را نیز یادآور می‌شود. سپس دستگاه را در نزدیک‌ترین جایی که شخص مصاحبه‌شونده نشسته قرار می‌دهد و سوالات خود را از ابتدا تا انتها می‌پرسد.(فرم سوالات در کانال قرار داده خواهد شد) دوم: در این روش، شخص مصاحبه‌کننده از خودِ راوی یا مصاحبه‌شونده می‌خواهد که خاطرات خود را گفته و آنها را با یک دستگاه ضبط کند و –از طریق ایمیل یا یکی از شبکه‌های اجتماعی- بفرستد. این روش برای مواقعی مفید است که به طرف مقابل‌تان دسترسی ندارید یا امکان مصاحبه حضوری برای هر دو(مصاحبه‌کننده و راوی) فراهم نیست(مثلاً مصاحبه شونده خانم یا آقایی است که نمی‌تواند در حضور شما مصاحبه کند؛ به هر دلیلی) لازم بذکر است که شما قبل از هر چیز باید به مصاحبه‌شونده یادآور شوید که منظور شما از خاطرات دقیقاً چیست و دنبال چه چیزی هستید. این بدان جهت است که او ممکن است در گفته‌هایش به کلّی‌گویی بسنده کرده و مطالب غیرمفید را برای شما بازگو کند. (در مورد اینکه خاطره دقیقاً چیست بعداً مطالبی را در کانال به اشتراک خواهم گذاشت.) سوم: در این روش از شخص راوی(روایت‌کننده خاطرات) می‌خواهد که خاطرات خود را به نگارش درآورده و به صورت مکتوب برای شما ارسال کند. این روش نیز مختص کسانی است که از قلمِ خوبی برخوردارند و به فنِ نویسندگی تا حدودی آشنا هستند. والّا ممکن است برای بازگو کردن مطالب دچار مشکل شده و نتوانند مطلب را به درستی برای شما بیان کرده و به اصطلاح «مطلب را نرسانند». چهارم: هر روشی غیر از این روش یا جمع دو مورد از روش‌ها. مثل اینکه مصاحبه‌کننده در حضور راوی –علاوه بر ضبط کردن- خود شروع به نگارش بیانات و مطالب راوی کند. یعنی علاوه بر ضبط کردن به صورت صوتی، همزمان خاطره را بنویسد... . @shahid_ketabi
نوربالا می‌زد ! «خود حضور بسیجی در عرصه‌ی نبرد، به او یک نورانیتی میبخشد. معروف بود در دوران دفاع مقدس میگفتند فلانی نور بالا میزند، روشن است؛ یعنی بزودی شهید خواهد شد. این نورانیتِ حضور بسیجی بود؛ این را من خودم مشاهده کردم؛ نه یک بار و دو بار. یک موردی که مربوط به همین استان شماست، بد نیست عرض کنم. یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است -سرگرد رستمی- به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود در مجموعه‌ی گروه شهید چمران، آنجا فعالیت میکرد. بنده مکرراً او را میدیدم؛ میآمد، میرفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهائی که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد. چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گل‌آلود است؛ این پوتینها گل‌آلود، بدنش خاک‌آلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانی بود. روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقه‌ی عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. ارتشی بود، اما آمده بود بسیجی وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت -در همان مجموعه‌ی بسیجىِ شهید چمران- بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلی‌ها دیدند؛ ما هم دیدیم، دیگران هم بیشتر از ما دیدند. این ناشی از همان حضور فوق‌العاده است.» بیانات در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالی ۱۳۹۱/۰۷/۲۴ @shahid_ketabi
«آیا می‌دانستید بیش از ۸۸۰۰ جانباز زن، حتی بالای ۷۰ درصد داریم که هیچ آسایشگاهی ندارند؟ 😔آیا می‌دانستید بیشتر این زنان ایثارگر میانسال (برعکس مردان جانباز) مجردند و سال‌های پیری بیشتر آنها در تنهایی و بی‌سرپناهی و تنگدستی و ناتوانی و دور از کرامت انسانی که در شأن آنهاست خواهد گذشت؟» 📡 @shahid_ketabi