نریمانی خانواده شهدا.mp3
13.52M
نمی دونی تا به کی باید آقا بمونم
رفیقان شهید بشن🌷 ولی من جا بمونم
دنبالم #شهادتم ولی عرضه ندارم
یه نگاه به من بکن میدونم گنه کارم😭
🎤با نوای #سید_رضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روزهایی که بیتو میگذرد ... گرچه با #یادتوست ثانیه هاش... ولی #آرزو باز میکشد فریاد: در کنار تو م
5⃣9⃣7⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
📚برشی از کتاب #سـربلنـد
📝عادت نداشت کفشش👞 را بگذارد توی پلاستیک و #دست_بگیرد. فقط کفشداری.
💥حتی در زمان های شلوغی که باید توی صف میایستاد. میگفت:اگه جایی بری #مهمونی با کفشات میری تو خونه⁉️ ادب حکم میکنه بذاری دم در🚪.
📝یکی دو دفعه به مادرش گوشه آمدم برای رفتن و #شهادتش. حرف هایم را به شوخی میگرفت و میگفت:بره ولی شهید نشه❌
دسته جمعی داشتیم کنار حوض وسط صحن آزادی زیارتنامه📖 میخواندیم. صدای بلند بگو "لا اله الا الله"به گوشمان خورد. تابوتی⚰ ترمهپوش از حرم🕌 بیرون آوردند.
📝وقتی از کنارمان رد شدند #مادرشوهرم از یکی پرسید:کی بوده؟طرف گفت:جوان بوده و از خودش یک بچه 👶بهجا گذاشته.اشک دوید توی چشمان😢 مادرش. سریع از آب گلآلود ماهیاش را گرفت:میبینی مامان دنیا همینه! #اگه_شهید_نشیم_میمیریم!
📝اگه جوونت شهید بشه🌷 دیگه خیالت راحته که عاقبتبهخیر شده؛ اگه #تصادف کرد و مرد میخوای چهکار کنی❓شب #بیستویکم قبل از نمازمغرب رفتیم حرم. افطاری🍱 را بردیم داخل صحن توی راه به مادرش پیام داده بود که امشب برای #شهادتم دعاکن❤️.
📝توی #صحن جامعرضوی زد به پهلویم: به مادرم بگو دعا کنه.خودش را با گلهای فرش🌸 #امامرضا(ع) سرگرم نشان داد. به مادرشوهرم گفتم:مامان! این #محسن من رو دیوونه کرد! میشه الان دعاش کنی؟
📝وسط اذان مغرب بود که دل مادرش شکست💔. با اشک چشم😭 برایش #دعاکرد. ذوق کرد.
توی آن دهروز یک دور #قرآن را ختم کرده بود. شب آخر تا سحر توی حرم 🕌ماندیم. باهم نماز خواندیم دعا خواندیم قرآن خواندیم📖 حدیثکساء خواندیم. آخر سر هم یک #روضهی_دونفره.
📝آن شب ورد زبانش شده بود:خدایا من رو #ببخش گناهام چشمام... این زیارت بهش چسبیده بود👌.شب بیستوسوم را توی قطار🚞 گذراندیم. وقتی پدر و مادرش خواب رفتند یواشکی #چراغقوهی گوشیاش📱 را روشن کرد. او تخت بالا بود و من پایین روبهرویش👥. آرام مناجات میخواند و اشک میریخت😭. اشک من هم میچکید روی بالشت😔.
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 #کلام.شهید 🔰می روم تا #انتقام سیلی #مادرم رابگیرم. 🔰#همسرعزیزم خودت میدانی که چقدر #دوس
8⃣4⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰قبل از آنکه کارهای #اعزامی حسین درست شود در هشتم آبانماه🗓 با هم به #بهشت_رضا رفتیم. سر مزار شهید مصطفی عارفی دوست، همسرم از خاطره این شهید گفت.
🔰میگفت: #پیکرش را بعد از شهادت🌷 خودش عقب آورده بود تا از دست تروریستها سالم بماند😔. به گفته حسین لباسهایش به #خون_شهید متبرک✨ شده بود
🔰من و حسین همیشه نمازهای📿 خودمان را دو نفره👥 به #جماعت میخواندیم که آن روز هم قسمت شد و در بهشت رضا #آخرین_نماز جماعت دونفره را در پای مزار شهید مصطفی عارفی خواندیم.
🔰 بعد از اتمام نماز هر دو با مزار #شهید خلوت کردیم. موقع رفتن دیدم آقا حسین اشاره کرد به قبر دوستش و گفت: « #آقامصطفی حرفهایی که بهت زدم فقط یادت نرود📛.» من هم آن لحظه از او سؤال نکردم که شما چه خواهشی از #شهید داشتی. فردایش دیدیم که به حسین زنگ زدند☎️ و کارهای اعزامیاش به صورت معجزهوار جور شد.
🔰 #شب_شهادتش در آخرین تماس📞 به من گفت برو سر قبر شهید مصطفی عارفی🌷 و از او #تشکرکن. گفتم: برای چی⁉️ در جواب گفت: چون حاجت من را داد. بعد از شهادت آقا حسین متوجه شدم #حاجتش چی بود.🕊
🔰همسرم وصیتنامه کتبی📜 نداشت ولی به من گفت موقع #شهادتم نگذار #نامحرم صدای گریهات😭را بشنود. صبوری را از حضرت زینب(س) بخواه و هر وقت دلت برای من تنگ شد💔 برو در روضههای #اهل_بیت(ع) گریه کن.😭
#شهید_مدافـع_حـرم
#شهید_حسیـن_هریری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💥روزهای دلتنگی دگر #باران نبارد ای کاش 🌨🌨 آری برای جان سپردن #دوری ات ڪافیست ... #شهید_عبدالمهدی_ک
1⃣5⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠غسل شهادت
🔰امسال حال عجیبی داشت. همه کارها و رفتارهایش متفاوت شده بود. #هرروز غسل شهادت🌷 میکرد. می گفت: تو شاهد باش که من هر روز #غسل_شهادت میکنم. به عشق رسیدن به شهادتـ🕊. #دائم_الوضو بود. زیارت عاشورا📖 میخواند و حدیث کسا!
🔰مدام با خودش #نوحه زمزمه میکرد. روضه میخواند، روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و حضرت ابوالفضل(علیه السلام)! یک روز #عبدالمهدی به من گفت: همسرم💞 میخواهم حرفی بزنم، ولی باید به #قم برویم. گفتم: «چرا قم⁉️ این همه راه برای یک حرف. خب همین جا بگو.
🔰گفت: «نه❌ باید برویم قم.» خیلی ناراحت بود كه همراهیاش نكنم. به قم كه رسیدیم اول رفتیم #زیارت، بعد قرار شد فلان ساعت دم درب اصلی حرم🕌 همدیگر را ببینیم. بعد از قرارمان، مرا به #قبرستان شیخان قم برد.اول شروع کرد درمورد آخرت صحبت كند؛از اینكه دنیــ🌎ـا زودگذر است، اینكه اگر آدم عمر نوح هم داشته باشد، #آخرش باید راهی آن دنیا شود.
🔰من فقط گوش می کردم و تعجب کرده بودم😟 از حرف هایی که میزد. حرفش به قبرستان شیخان و #علمای_مدفون در آنجا كه رسید، گفت: همسرم من در این قبرستان دو #حاجت_مهم گرفتهام. الان هم آمدم یک حاجت دیگرم را بگیرم. گفتم: «چه حاجتی❓» مکث کرد!
🔰گفتم: «من #همسرت هستم، باید بدانم. بگو😊» فکر کردم الان درمورد خانه🏡 و... میخواهد حرف بزند. دوباره پرسیدم: «چه #حاجتی دارید؟» گفت:« #شهادتم...!» گفتم: چرا شهادت⁉️ ان شاءالله سایهات سالیان سال بالای سرمان باشد..
🔰بعد از اینكه حاجتش را عنوان كرد، شروع كرد از #مصیبتهای حضرت زینب(سلام الله علهیا) برایم بگوید. گفت: «خودم را #نمیبخشم كه اینجا هستم😔 و #حرم_خانم مورد جسارت واقع شده است.» گفت: «سوریه خط مقدم كشور ماست، اگر ما برای دفاع👊 آنجا حاضر نشویم، #خون این همه شهید پایمال میشود.»
🔰این صحبت ها #دوماه قبل از شهادتش🌷 بود. من به او گفتم: «فکر بچههات ، فکر من را کردی⁉️ خودت میدانی تا الان چقدر از #سوریه شهید آوردند. آنجا امن نیست❌ » به من گفت: همه این حرفها را قبول دارم، ⚡️ولی روز قیامت چطور به #چشمان خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها) نگاه کنم؟
🔰حضرت زینب(سلام الله علیها) #مظلوم است در سوریه. #همسرم تو نباید مثل زنان کوفی باشی🚫 که پشت مسلم را خالی کردند.» بعد گفت: میخواهم مثل #همسر_زهیر باشی و عاقبت بخیرم کنی✅ از من هم خواست اگر به شهادت رسید #زینبوار زندگی کنم. گفت: «اگر کربلا زنده شود، اجازه نمیدهی من در رکاب امام حسین(علیه السلام) باشم؟
🔰گفتم: «اگر #شهید شوی.» نگذاشت جملهام تمام شود، گفت: قرار نیست هركسی سوریه میرود شهید شود⭕️ یكی را میشناسم 15 بار رفته و سالم برگشته😊 خلاصه با هر دلیل و برهانی بود، #راضیام_کرد.
[راوی:همسرشهید]
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نریمانی خانواده شهدا.mp3
13.52M
نمی دونی تا به کی باید آقا بمونم
رفیقام شهید بشن🌷 ولی من جا بمونم
دنبالم #شهادتم ولی عرضه ندارم
یه نگاه به من بکن میدونم گنه کارم😭
🎤با نوای #سید_رضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹همــســر شــهیــد نــعـمــایــے:
به همراه آقا مهدی رفته بودیم دریا، ریحانه با #باباش داخل آب میرفت ولی مهرانه چون کوچک تر بود، میترسید....
داخل مجتمع لب اسکله روی صندلی نشسته بودیم و من شروع کردم به #عکس گرفتن از آقا مهدی و بچه ها ...
که آقا مهدی گفت: بگیر که فکر کنم این عکس #شهادتم بشه.
بهش گفتم: آخه چرا این حرف میزنی
گفت: آخه شهید بیضایی و شهید باغبانی با بچه هاشون #همینجا لب همین دریا عکس دارند.
توی نماز خونه هم عکسشون زدن، شما هم از من و بچه ها عکس بگیر بدین بعد شهادتم عکس رو اینجا بزنن.
دیگه من رفتم تو خودم، آخه خیلی #خوش بودیم، میگفتیم و میخندیدیم که آقا مهدی این حرف رو گفت....
یهو دیدم آقا مهدی شروع کرد به بلند خندیدن و گفت: بابا ما کجا و شهادت کجا ؟! حالا شما عکست رو بگیر...
منم اون روز کلی عکس گرفتم.
#شهادت_هنر_مردان_خداست
#شهید_مهدی_نعمایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#دلنـوشـتـــــه📝
#دوست_شهیدم…
💢ابراهیم جان❤️
میخواهم برایت بگویم
بگویمت از دلی
#دلی که مدتی ست بیتابی💓 امانش را بریده…
دلی که در قفس دنیا🌎 گیر افتاده
دلمـ❤️ را دادم به دستت
💢آری #دست_تو دست دوست شهیدم🌷
#تو به من گفتی
که این در بسته🚪 باز خواهد شد
#رفتن من مجاز خواهد شد
دل بی طاقت و شکسته ی💔 من عاقبت #سرفراز خواهد شد
💢می کنی برایم دعایی، از برای #شهادتم
من پاکش میکنم با گناهمـ🔞
#ترسم از روزی که پرده ای افتد بر دلم😔
پرده ای #سیاه و چرکین از گنه، که دگر نبینم آن قفس. به خیالم #کور خواهم شد، یادم خواهد رفت…
آری از یادم خواهد رفت که در چه #قفسی هستم و تقلای پریدن🕊 هم دگر نیست🚫
💢ترسم که #تو نا امید شوی😔
از #دعاهایی که برایم میکنی و من با گناهانم پاکش میکنم📛
#ترسم دگر تقلا نکنم که تو دعایم بکنی😢 و چه تلخ است روزی که از گناه
نه #یاد_خدا باشم
و نه #یاد_تو…
و نه یاد قفسی که #درونش_هستم😔
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5972047661677674929.mp3
6.34M
🎧 با حال خوب گوش کنید ...
🌴من از گناه خسته امـ😔
🌴 دنبال #شهادتم ولی عرضه ندارم ...
🎤 #سیدرضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💟دوران #نوجوانی اش را به خوبی گذراند و از بحران های آن دوره خبری نبود❌ چون ورزش🏋 می کرد، صورتی بدون
💠خواهر بزرگوار شهید #محمدرضا_دهقان
🔸دوسال پیش با هم رفته بودیم #بهشت_زهرا(س)، یکی از مهمترین تفریحات و عاشقانه هایش با شهدا💖 تمیز کردن سنگهای مزار و چیدن گل🌷 روی آن بود.
🔹رسیدیم به مزار #شهیدمحرم_ترک
رفت نشست کنار مزار و گفت: "سریع اینجا از من عکس بنداز📸" با تعجب گفتم: "چرا اینجا⁉️ پاشو کنار #آقارسول ازت عکس بگیرم! "
🔸گفت :" نه! شهید ترک کلید #فتح شهدای ایران🇮🇷 توی سوریه ست. آقارسول و #آقامحمودرضا هم اینجا عکس دارن! ازم عکس بنداز که بعد از #شهادتم پخش کنی..."
🔹عکس انداختم اما به او خندیدم😄 و گفتم: اگر به عکس انداختن بود، الان نصف تهران #شهید بودند!!
⭕️گاهی فکر می کنم چقدر لحظه پروازش🕊 را #دور میدیدم. حالا #سه_شهید کنار مزار شهید محرم ترک🌷 عکس دارند!!!
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5972047661677674929.mp3
6.34M
🎧با حال خوب گوش کنید ...
🍁من از گناه خسته ام 😔
🌼دنبال #شهادتم ولی عرضه ندارم 😭
🎤 سید رضا #نریمانی
#التماس_دعای_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نریمانی خانواده شهدا.mp3
13.52M
نمی دونی تا به کی باید آقا بمونم
رفیقان شهید بشن🌷 ولی من جا بمونم
دنبالم #شهادتم ولی عرضه ندارم
یه نگاه به من بکن میدونم گنه کارم😭
🎤با نوای #سید_رضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نریمانی خانواده شهدا.mp3
13.52M
نمی دونی تا به کی باید آقا بمونم
رفیقان شهید بشن🌷 ولی من جا بمونم
دنبالم #شهادتم ولی عرضه ندارم
یه نگاه به من بکن میدونم گنه کارم😭
🎤با نوای #سید_رضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نریمانی خانواده شهدا.mp3
13.52M
نمی دونی تا به کی باید آقا بمونم
رفیقان شهید بشن🌷 ولی من جا بمونم
دنبالم #شهادتم ولی عرضه ندارم
یه نگاه به من بکن میدونم گنه کارم😭
🎤با نوای #سید_رضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
می گفت: امیدوارم هـر گلوله ای که به تنم می خورد💥 درد و رنجش را
#از_عسل_شیرین_تر حس کنم
📆تاریخ ولادت: ۱۳۴۱/۱۰/۲۰
📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۲۱
◻️محل شهادت: #شمال_فاو
📜 #فرازی_از_وصیت_نامه_شهید:
📖کاش تقدیر چنین باشد تا مرگ، #افتخاری را که بارها و بارها بدان نزدیک شدم نصیبم گرداند👌 این بار با این انگیزه به جبهه می روم، فقط برای #نجات_دین و انقلابم و امنیت کشور اسلامیم🇮🇷
📖و #خدا را به یاری می طلبم که مرا آن طور که صلاح می داند هدایت کند💖 تنها هدفم خدا و مکتبم دین اسلام و مذهب شیعه و مرادم روح الله می باشد هر قدمی که بر می دارم و هر گلوله که شلیک می کنم فقط برای خدا و #رضای_خدا می باشد و امیدوارم هر گلوله ای که به تنم می خورد درد و رنجش را از عسل شیرین تر حس نمایم.
📖آری اگر در این نبرد الهی من به آرزویم برسم🌷 دست پرورده پدری مهربان و فداکار بوده ام و آن #معلم زندگی من بوده است. پس از وی تقاضا دارم در قبال #شهادتم بردبار باشد🙏
#شهید_سیفاللہ_تبریزیان
#سالروز_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰فرماندهای که از شلوغی مراسم تشییعش میترسید ...
🔸یڪ روز بعد از پایان عملیات #والفجر۸ تویوتا را روشن کرد و به سمت آبادان حرکت کردیم. حالش آشفته بود تا به حال اینگونه او را ندیده بودم، یک به یک شهدا🌷 را یاد میکرد و برایشان گریه میکرد، گفتم حالا چرا اینقدر ناراحتی گفت: «بیشتر برای زمان بعداز #شهادتم ناراحتم»
🔹متوجه حرفش نشدم با تعجب گفتم: بعداز شهادت که ناراحتی نداره! گفت: « برای ما داره از آنجایی که من #فرمانده بودم، مردم و مسئولین مرا میشناسند. ناراحتم و میترسم از آن روزی که وقتی #شهید بشوم، تشییع جنازهام شلوغ شود، مسئولین بیایند، برایم تبلیغات ڪنند😔 کل استان اعلامیه پخش کنند. این است که برای بعداز شهـادتم هم ناراحتم، من خودم را شرمنده شهدایی که "واقعاً زحمت کشیدند" و نامی از آنها نیست❌ میدانم.
🔸با این اعتقادی که داشت، خدا به او عنایت کرد و بعد از شهادتش، #مفقود ماند و تشییع نشد. مدتها از زمان شهادتش🌷 گذشت تا اینکه در سال ۱۳۷۴📆بهمراه هفتاد و چند تن از شهدای مازندران تشییع شد.
✍ راوی: همرزم شهید
#شهید_سردار_محمدحسن_طوسی
#جانشین_فرمانده_لشکر۲۵کربلا
#شهادت_عملیات_کربلای۸
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸رفته بود عکاسی📸 عکس جدید گرفته بود. عکس را گرفته بود دستش به این و آن نشان می داد. ازم پرسید: «این عکس #قشنگه؟» گفتم: خیلی. از مادر هم پرسید.
🔹روبه همه مون کرد و گفت: می دونید چه وقتی این عکس #قشنگتر میشه⁉️ و خودش جواب داد: «وقتی روی تابوت⚰ #شهادتم قرار بگیره.»
همون عکس رو گذاشتیم روی #تابوت_شهادتش ...
#شهید_مهدی_فتوحی
#شهید_امنیت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نریمانی خانواده شهدا.mp3
13.52M
نمی دونی تا به کی باید آقا بمونم
رفیقان شهید بشن🌷 ولی من جا بمونم
دنبالم #شهادتم ولی عرضه ندارم
یه نگاه به من بکن میدونم گنه کارم😭
🎤با نوای #سید_رضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸آقا مهدی به تبعیت از #ولایت_فقیه خیلی تأکید داشت و چون حضرت آقا♥️ به دفاع از مردم #سوریه، یمن و عراق توصیه داشتند، او هم دوست داشت جزو کسانی باشد که حرف رهبر را اطاعت کردهاند☝️
🔹میگفت: دوست دارم با رفتن به جنگ، #آلسعود عصبانی شوند😁 شهید به نماز اول وقت📿 خیلی اهمیت میداد و هر جا به مسافرت میرفتیم تا صدای #اذان را میشنید توقف میکرد و در مسجد🕌 همان محله نماز میخواند و بعد ادامه مسیر میداد. به رعایت #حجاب هم توجه و تأکید بسیاری داشت
🔸قبل از اعزامش با هم به #کربلا رفتیم، به هر کدام از حرمهای مطهر✨ که میرفتیم، گریه میکرد و میگفت من آمدهام تا امضای قبولی #شهادتم را از اهل بیت(ع) بگیرم😭
#شهید_مهدی_اسحاقیان
#ایام_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
°|♥️🍃|° خوشا آنانڪہ با عزت ز گیتـی بسـاطِ خـویـش برچیدند و رفتنـد ...🥀🍃 #شهید_جواد_الله_کرم 🌹🍃
7⃣6⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠امشب کمتر شوخی کنید، #شهادتم نزدیک است
🔰شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی میکردیم، جواد گفت: بچهها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم: جواد نکنه داری شهید میشی. گفت: آره نزدیکه. هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه لحظهای سکوت کردند.
🔰یکی از بچهها دوربین آورد و گفت: بگذار چند تا عکس بگیریم. قبول کرد، نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم، فردا جواد شهید شد. همرزم شهید: وقتی شهید امین کریمی با تیر دشمن روی زمین افتاد، جواد الله کرم هم تیر خورد ولی چیزی نگفت. بالاخره فرمانده باید خودش را جلوی نیروهایش سرحال نشان دهد.
🔰گذشت و بعد یک ساعت روستا کامل دست ما بود. به اتفاق آقا جواد انتهای روستا نشستیم و تازه وقت کردیم که از شهادت امین کریمی بغض کنیم. جواد الله کرم گفت: #امین خیلی بچه خوبی بود، از اوایل پاسدار شدنش من می دونستم که #شهید میشه.
🔰با تعجب پرسیدم: مگه شما از اون موقع می شناختینش؟ گفت: بله. من مربیشون بودم. از همون موقع می رفت دنبال جدیدترین اطلاعات و سختترین کارها و درست کردن پیشرفتهترین وسایل تخریب و خلاصه خیلی آدم مخلصی بود. ما هم از همان دیدارهای اول میدانستیم تا چند وقت دیگر باید اسم #آقاجواد را اینطوری بنویسیم: #شهید_جواد_الله_کرم
راوی: همرزم شهید
#شهید_جواد_الله_کرم
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍🏼 دلنوشتههای زیبای #شهدا به امام زمان:💐🍃
🔸 ای مهدی (عج) عزیز فرمانده جبههها، ای یاور #رزمندگان اسلام، به یاریمان بشتاب و در آخرین #لحظات
🔹چشمانم را به جمالت منور فرما و از خدا میخواهم در هنگام #شهادتم، مهدی (عج) حاضر باشد.🕊❣
🔸 مهدی جان (عج) در لحظه شهادت سرمان را بردار و در #آغوش بگذار كه ما جز دامان تو پناهی نداریم.❌
#شهید_احمد_مهرمحمدی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💟20 بهمن روز سفر #شهید بود و از آنجا پیام میداد📲 که دعا کنیم کارش جور شود. 💟روزی که #آقاحجت به شها
🥀شبی 🌙تو خواب #دیدمش....
بهم گفت: به بچه ها بگو سمت گناه🔞 هم نرن... اینجا خیلی #سخت می گیرن...!
بابت #مداحی هیچ صلهای دریافت نمی کرد میگفت صله من رو باید خود #آقا بدهد ...
🌱اتاقشان به #حرم خیلی نزدیک بود، شب🌟 شهادت #حضرت زهرا(س) رو به حرم حضرت زینب (س) ایستاده بود و رو به خانم گفت: 15سال نوکری کردم، یک شبش رو قبول کن و امشب سند #شهادتم رو امضا کن.
🌸 فرداش در #عملیات انتحاری که در نزدیکی حرم صورت گرفته بود حین کمک رسانی به مصدومان از ناحیه پهلو و بازوی چپش 40 ☄ترکش خورد و #شهید شد...🕊🌱
🍃 آخر #وصیتنامه📝 اش نوشته بود:
«وعدۂ ما بهش🌸ت...» بعد روی بهشت را خط زدہ بود اصلاح کردہ بود : #وعدۂ ما "جَنَّتُ الْحُسِیْن علیہالسلام"
🥀طلبه، بسیجی، ذاکر اهل بیت(ع)، خادم شهدا ...
#شهید_حجت_اسدی🌷
#شهید_مدافع_حرم🥀🌱
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌱🍃🌱🍃🌱
🏴اربعین #سال ۹۵📅 در طول راه از نجف به کربلا حاج میثم #مطیعی رو دید و گفت:
🏴حاجی باید با هم #عکس بگیریم و بعد از #شهادتم برام بخونی...
فرمانده تخریب لشکر سرافراز فاطمیون
#شهید_جعفر_حسنی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❤️شهید مدافع حرم علی هادی احمد حسین❤️
تولد: ۱۳۷۷
شهادت: ۱۳۹۵🗓 در ۱۷ سالگی سوریه❤️
او کوچکترین شهید حزب#الله در سوریه👌است که در دفاع از حرم آل الله به#شهادت رسید💖
این#شهید بزرگوار که در رشته ی پرستاری👨🔬تحصیل می کرد به "#قاسم_الشهدا" معروف است💐
علی❤️همیشه به دوستانش میگفت از من زیاد عکس📷بگیرید میخواهم بعداز#شهادتم زیاد عکس داشته باشم😍
قبل از شهادتش حضرت فاطمه (س) در خواب🤩 شهادت ایشان را تایید کرده بود و اسم ایشان را در لیست شهدا📋قرار داده بود❤️
جان کلام:
باید خاکریزهای#جنگ را بکشانیم به شهر یعنی نسل جدید💪 را با "شهدا" آشنا کنیم💞 در نتیجه جامعه بیدار می شود و یار برای امام زمان(عج)تربیت می شود😍🦋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید_صادق_مزدستان 🔻
مادرم !
سهم تو از انقلاب همین بس که من به #شهادت برسم.
مادرم !
هرگاه خواستی #شهادتم را به رخ انقلاب بِکِشی، زینب (س) را بیاد آور.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📜خاطره ای از شهید مدافع حرم مهدی صابری
📝مهدی توی وصیت نامه اش نوشـته بود: رسیدن بـه سـن ۳۰ سال، بعد از عـلی اکبر(ع) برایم #ننگ است
🔸مـادرش مـی گـفـت: آخرین بـارے ڪه از #سوریــه بــرگشت ایران🇮🇷بــاهم رفتـیم #مشهد بــعد از زیارت دیدم مهدے ڪـنار ســقا خـونـه ایستـاده👤 ومـے خــنده.ازش پرســیدم:چـیه مـادر؟چرا میخـنـدی⁉️
🔹گفت: #مـادر! امضای #شهادتـم رو از امام رضا(ع) گرفـتم😍 بـهش گفـتم: اگـه تـو شهیـد بشی مــن دیـگه کسی رو نـدارم.
🔸مهدی دســتش رو بــه آسمـان بـلـنـد کرد وگفت: مادر #خدا هست
منبع: کتاب خاطرات مدافعان حرم صفحات ۳۳
#شهید_مهدی_صابری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh