eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 #رمضان بی تو دلم تنگ شود 🌼 #میروی و دلـ❤️ من سنگ شود 🌿رمضان یک خبر از #یار بده 🌼بر دلم مژده ی💖 دیدار بده ❣اللهم عجل لولیک الفرج❣ #سه_شنبه_های_جمکرانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸«امروز» بگو‌ میان قُنوتٺ به صد نیاز ☘«عَجّل علی ظُهورکَ یا فارسَ الحِجاز» 🌸هر دم بگو به اشڪ روان رو
🍃این چنین بر افتاد 🍂به امّید خدا ... ❤️ 🍃غم نخور✘ 🍂 می رسد به امّید خدا 🍃چقَدَر عُقده در این سینه ما جمع شده 🍂عقده ها می شود به امّید خدا 🍃دل ما که به خدا تنگ شده 🍂تا که از ما بکند یاد💕 به امّید خدا 🍃با دعای و ندبه ی او مأنوسیم 🍂کِی اثر می کند«اوراد»به امّیدخدا⁉️ 🍃باید از گندم بد بوی دور شوم 🍂تا شوم قلمداد به امّید خدا 🍃گِره از کار گِره🎗خورده ی ما بازشود 🍂 میشود ایجاد به امّید خدا 🍃که به دست بوسه بزنیم 🍂یک به یک👥 باهمه اولاد به امّیدخدا 🍃خبر را همه جا پخش کنید 🍂میرسد لحظه میعاد😍 به امّید خدا 🍃 می رسد وروز ظهورش حتماً 🍂می شود دلشاد به امّید خدا 🍃حرم خاکی خورشید و قمرهای 🍂عاقبت می شود آباد👌 به امّید خدا 🍃مثل 🍂وسط صحن بقیع نصب کنیم 🍃دو سه تا به امّید خدا 🍃لذتی دارد عجب تا که به ما می گوید 🍂 ! دست مریزاد! به امّید خدا 🍃وعده ی بعدی ما 🍂شارع 🍃دم بگیریم همه با «لک حسین» جهت تعجیل در فرج مولا 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
به دلیل ارادت زیادی که به حضرت #رسول_الله(ص) داشتند اسم پسرمان را #محمدرسول انتخاب کردند و به نقل ا
🍃🌸🍃🌸🍃 ✨مدتی پیش از چند نفر از دوستانش تماس گرفتند که به آمل بیا ولی قبول نکرد، من هم اصرار می کردم که اگر آمل باشی کمتر می روی، نزدیک خانه هستی و برای رفت و آمد مشکل نداری. ✨می گفت: من برای پشت میز نشستن وارد سپاه نشدم، به سپاه نباید به چشم یک نگاه کنی، هست که به گردن خودم می‌بینم و باید مطیع امر رهبر باشیم. ✨رهبر ما و امام زمان (عج) خیلی هستند و یار کم دارند، اگر تو بگویی نرو و بقیه هم مثل تو باشند پس چه کسی باید امام زمان (عج) باشد! به روایت همسر شهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✿کوله باری🎒 ‌بر دوش #سفری ‌باید رفت سفری ‌بی ‌همراه👤 ✿گم ‌شدن‌ تا ‌ته #تنهایی محض #یار ِ‌تنهایی ِ‌من ‌گفت به من‌: ❧هر کجا لرزیدی💓 ❧از سفر ترسیدی ❧تو بگو ‌از‌ #ته_دل ❧من‌ #خدا را دارم ❧و‌خدا‌ اول‌ و‌ آخر‌ با توست❤️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠مصطفی و نذرش🙏 زمانی که #هیئت را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی
#شهید🌷است که مصداق شیداییست. (شین)او⇜شوق وصال💞رادمی نماید (حاء)او⇜حریم وصل را نمایان است (یاء)او⇜ #یار را تجلی می کند (دال)او⇜هم دلالت بر #حق بودنش است👌 هر چه امروز کشـ🇮🇷ــور ما دارد و هرچه در #آینده بدست بیاورد به برکت خـ❣ـون این جوانان #شهید است. #شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔 🌾صد دیده ایم و شما را ندیده ایم 😔 ✨از درد💔 گفته ایم و را ندیده ایم✘ 🌾چشمان ما هر آنچه به جز دیده است ! ✨از بخت تیره را ندیده ایم 😔 🍃🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نسیم #صبح پنداری زکوی یار♥️ می آید به جانها #مژده می آرد که آن دلدار💖 می آید به صد اکرام می باید به استقبال #او رفتن که بوی دوست می آرد زکوی #یار می آید #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
★انگشت به لب مانده ام ♥️از قاعده ے #عشق ★ما #یار ندیده ♥️تب معشــ❣ـوق کشیدیم #همسران_شهدا #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
در بزم وصالش💞 همه کس #طالب دیدار تا #یار ⇜که را خواهد و ⇜میلش به که باشد♥️ #شهدای_خانطومان🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌼صبحی که نبینم رخ دلدار ✘نه #صبح است 🌾بی روشنی چھره دلدار ♥️ ✘نه صبح است 🌼 #خورشید چه باشد چه نباشد ✘به چه سودم 🌾چون دیده ندوزم به رخ #یار ✘نه صبح است #شهید_عباس_دانشگر #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ صدها گله پيش بردن عشق است با چوب طعنه خوردن عشق است ای قلب تپنده جهان♥️ جان يکبار تو را دیدن و مردن است 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃ای گر بگذری 🌾بر کوی مهرافشانِ دوست♥️ 🍃 ما را گو سلامی 🌾دل همیشه 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ خودت گفتی که وعده در است بهــ🌺ـار آمد دلم در است... بهار هر کسی عید است و بهار عاشقان♥️ دیدار است 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎧 صـــــوت #روایت_‌شهدا🌷 #حال_و_هوای_شهدایی 🍃یکی بـود/ یکی نبـود!🍂 #بدون_‌شرح #حاج_حسین_یکتا #عال
🔔🔔 به قول حاج حسین یکتا: دنیا، دنیای تیپ زدنه! فقط مهم اینه که کی، تیپ میزنه بله این بودند که یه جوری تیپ میزدند که خدا♥️ نگاهشون کنه نه هر ☝️اما فقط یه چیزی: آقا پسر!! الگوت (ع) بود، حواست هست⁉️ همون امیرالمومنین که به دخترای جوون سلام نمیکرد ♨️آیا تو ایمانت از قوی تره، که با هر نامحرمی اون هم در فضای و یا غیره ارتباط میگیری و از اون حد مجازش هم میگذری📛 و باعث فتنه و آسیب و هزاران و گرفتاری میشوی⁉️ ⚠️مگه قرار نبود صحبت با در حد ضرورت باشه؟؟؟ پس این چت📲 کردنا و ... چی میگه؟؟ ☝️دختر خانوم؟! وارث ارثیه (س) شما چی❓حواست هست؟! خود حضرت فاطمه جلوی یه مرد کور رعایت میکرد چشمات قشنگه😍 صورتت زیباعه، میدونم همه ی اینارو. ولی💥 قرار نبود بزاری برای هر کسی. پس این و اینا چی میگه؟! جایی که با چند تا لمس صفحه ی گوشی📲 کلی میتونن ببیننش. _قرار بود باشیم... _قرار بود منتظر باشیم...🤲🏻 _قرار بود رو ادامه بدیم👥 _قرار بود برای مرام بزاریم👌 ولی قرار نبود به باخت بدیم⛔️ اومدیم تو صحنه‌ی جنگ دشمن تا کنیم، گفتیم "جنگ نرم" ولی نرم نرم خودمون داریم وا میدیم😔 و در آخر دامهای شیاطین میشویم و مجروح و خسته وامیمونیم😓 و به عقب بر میگردیم 💯بیایید بخاطر دل گناه نکنید🔞 بیایید بیخودی ادعای امام زمانی نکنید. بیایید رعایت کنید و با هر نامحرمی ارتباط نگیرید✘ و خود را آلوده به هر گناهی نکنید، که اگر این شد چیزی جزء تباهی و برایتان، به ارمغان نمیگذارد پس 🌱 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ صـدهـا گـله پيش بـردن است بـا چـوب‌ طعنـه ‌خـوردن عشـق‌ است👌 ای قلب♥️ تپنده ی جهان نادیده تو را و عشق است😍 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌴روز #اعزام فرارسید دقیقا یادم هست ۹۵/۴/۳۱. چهارده نفر بودیم. سیزده نفر از بچه های #سپاه و یک نفر بس
8⃣7⃣2⃣1⃣🌷 🔰بخاطر اینکه علی سعد پسر عمویمان در خانطومان بودندو خبری ازایشان نداشتیم. مادرمان بشدت نگران عادل بود😥 و میگفت: تا آمدن علی، را از رفتن منع کنید🚷 اما عادل آرام وقرار نداشت. 🔰برای رفتن بسیار بی تاب💗 بود. آنقدر شوق داشت که با اعزام رهسپار شد بدون اینکه ما از رفتنش مطلع باشیم. ایشان با ۱۳نفر👥 از بچه های سپاه بسمت مقرولی عصر اهواز حرکت کرده بودند. اما چون بچه های مقر شرایط خانواده ما را می دانستند ادامه حرکت عادل شدند. اما عادل از سمت وسوی دیگری فراخوانده بود👌 🔰بعد از رفتن هم قطارانش اندوهش زیاد بطول نیانجامید. و سریع خود را به ماشین اعزامی🚌 رساند و درجاده به آنان ملحق گشت. راننده بسیار آرام حرکت میکرد. طوری که صدای بچه ها درآمد😤 🔰نفرجلویی دستش را برشانه راننده زد وگفت: اخوی اینطور که تو میری باید با پرواز✈️ پس فردا به برسیم. سر جدت پاتو بذار رو گاز راننده لبخندی زد😄 و گفت: هواپیما می خواهد پرواز کند. شما نباشید که نمی پرد🚫 🔰اما مدام از آینه مقابلش پشت سرش را می کاوید. گفتم: کسی پست سرمان می آید⁉️ گفت: بله یه ماشین داره جاده را میشکافه و میاد. انگار عجلش زیاده. راننده درست میگفت چون طولی نکشید ماشین بغل ماشین ما قرار گرفت و مدام بوق و چراغ🚘 میزد. راننده ماشین را کنار کشید. ماشین بغلی نیز توقف کرد. دیدیم از ماشین پیاده شد و بسمت ماشین ما آمد. شعفی وصف ناپذیر سراسر وجودم را گرفت چرا که رفتن بدلم نمی چسبید. 🔰عادل وارد ماشین شد تمام صورتش می خندید😍 اشک شوق گوشه چشمش را پاک و کرد وگفت: دیدی منم اومدم. تو دلم گفتم: تا که را خواهد ومیلش به که باشد✅ عجیب بود بعد از سوارشدن عادل ماشین روی چهار چرخ بند نبود با سرعت می رفت. انگار ماشین نیز رفتن بدون عادل بدلش نمی چسبید. 🔰ما نفر باهم ازفرودگاه آبادان به سمت دمشق حرکت کردیم. رفتیم که شویم. ما فقط مدافع حرم شدیم و برگشتیم اما عادل شهید🌷 حفظ حرمت حرم آل الله شد و خدایی گشت🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸🍃🌸🍃🌸 🔅پای دفاع از #ارزشها که در میان باشد. ↫"دفـاع"،✨مقـدس✨ می‌شود ↫و کشته‌شدن، #وصال🕊 و امیدِ و
زيباي يك رزمنده برای نسلهای بعد 💢ما می خواستیم محکوم تاریخ نشویم و نسل بعد ما را نداند و جنگ آمد ... میدانی چه میگویم؟؟ آری جنگ آمد. ما به دنبال جنگ نرفته بودیم🚫 او آمد 🔰تعدادی از ما تحت امر امام و ولی مان جنگیدیم👊 شدیم. عده ای رنگ رزمنده گرفتند. عده ای نیز رنگ رزمندگی به خود پاشیدند. و تعدادی نیز رنگ جبهه را ندیدند و جنگ شدند. عده ای . عده ای . اما یا ز برتن یا داغ بر دل و عده ای نیز داغ بر پیشانی زدند. ↫عده ای ↫عده ای مظلوم ↫عده ای مغموم ↫وعده ای نیز مذموم 💢تعدادی آمده بودند تا بروند. قرار را بر گذاشته بودند. عده ای نیز آمده بودند تا بمانند. چاره ای نبود. شهیدی گفته بود: "از یک طرف باید بمیریم تا آینده شهید🌷 نشود و از طرفی باید شویم تا آینده زنده بماند. 🔰عده ای آمده بودند تا از خود بکشند. عده ای تا حساب های خود را تسویه کنند. عده ای آمده بودند تا آدم حسابی شوند👌 عده ای نیز حساب باز کردند. عده ای نیز آمده بودند تا حسابی آدم شوند. عده ای آمدند تا بی پیکر شوند ... عده ای نیز تراش عده ای نیز پیکره ی یک "بت" عده ای ویلچری♿️ تعدادی ویلایی عده ای حاضر✌️ تعدادی ناظر قومی نیز 💥واما.. 💢دیوانگی ما با جنگ مصادف شد. در ما میل به زیستن زنده بود. حس عاشقی و معشوقی نیز جریان داشت. اما جنگ آمده بود.چه باید میکردیم؟ آیا جز جنگیدن چاره ای داشتیم⁉️ ما هم آینده را برای خود ترسیم کرده بودیم. اما نزدیکتر از دور بود. 🔰جنگ بود. باید این نزدیک را پاسخ میدادیم و نزدیکمان دور شد و دور و دور و دور به ساعات ۸ سال باید میرفتیم به دنبال این . مگر چاره ای جز جنگیدن داشتیم❓ 💢برای ما هم عزیز بود. از توپ وتفنگ و ترکش💥 میترسیدیم. باید جرأت می یافتیم. عشق و عاشقی و معشوقه را به امید از تمامی عاشقان ومعشوقانی مانند شما رها کردیم ...و رفتیم ...چه باید میکردیم؟ 🔰ما بدنبال شدن نرفتیم🚷 خواستیم محکوم تاریخ آینده نشویم. خواستیم فردا از نگاه تیز و شماتت بار شما فرار نکنیم. ما خونخواری نیاموخته بودیم. باور کن از رنگ خون میترسیدیم. اما به رفتیم. خونخواهی سرهای به ناحق بریده شده. مگر چه باید میکردیم؟؟؟ 💢از جنگ به بعد شکل عاشقی مانیز تغییر کرد. ما با دلتنگی و دلبستگی به محبوبه های شب♥️محبوبه های شب عملیات. محبوبه های جا مانده در ارتفاعات میمک، قلاویزان "ماووت" و جاماندگان در زیر خاک ریزهای و رفیقان رفته تا دهانه ی خلیج و نبرد های نابرابر جبهه ها 🔰باور کنید قطار قطار رفتیم👥 واگن واگن برگشتیم جوان رفتیم پیر پیر برگشتیم راست راست رفتیم شکسته شکسته🥀 بر گشتیم گروه گروه رفتیم.دسته دسته برگشتیم دسته دسته رفتیم، برگشتیم 💥اما 💢آری من و تو حق داریم همدیگر را نشناسیم. از دو نسل ، دوستان ما آنسوی دردها ورنج ها به ساحل و ما این سمت چشم دوخته به افق های نامعلوم😭 🔰راستی اگر نمیرفتیم چه میکردیم⁉️ باور کنید ما هم دل داشتیم😢 ↵با دل رفتیم، بیدل برگشتیم ↵با رفتیم، با بار بر گشتیم ↵با پا👣 رفتیم، بی پا برگشتیم ↵با عزم رفتیم، با زخم💔 برگشتیم ↵پر شور رفتیم، برگشتیم ⇜ما پریشانیم ...اما نه ⇜شکسته ایم ... اما نشسته نه❌ ⇜دلخسته ایم ...اما دست بسته نه 💢ما همان پیاده ایم. سواری نیاموخته ایم. سوای شما نیز نیستیم✘ ما همان دیروزی هستیم. تعداد ما میدانید در ۸سال چه تعداد بود؟ ۳ونیم درصد از جمعیت . اما مردم تنهایمان نگذاشتند. 🔰آری همه ی ما ۸ سال بودیم، با هم در کنار هم. هم بودی. آری همه بودند. نگاه محبت آمیز آن دوران به ما؛ هدایای مادران و پدران شما به جبهه♥️ گذشتن از شام شب و هدیه به جبهه. گذشتن از فرزند و اعزام فرزند دیگر. بمباران. تشییع رفیقان ما. دیدار وعیادت و دلجویی از جانبازان ما. 💢آری مردم بودند..ایستادند، مقاومت کردند👊 تلخی چشیدند اما به رخ ما نکشیدند. ما هنوز لقمه های سفره های شما هستیم که بیدریغ به سنگر های ماهدیه کردید. 🔰ما هنوز به آنسو و این سو بدهکاریم. طلبی نداریم❌ اما بدانید... قرار "دیروز" آنچنان بود. از امروز شرمنده ایم. ما غارت را آموزش ندیده بودیم. را تجربه کردیم. از امروز 😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ ♡به نام معبود عاشقان♡ همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف است ⚀حسین(ع)♥️ ناجی است. ⇜ناجی اسلامی که سرشار از ناخالصی و ناپاکی گشته بود. اسلامی که از هرم شعله های و رِخوَت و نِخوَت، سوخته و تنها خاکستری بر باد رفته از آن برجای مانده بود. اسلامی که خلیفه ای بی پروا و یاوه گو را اعلی تر از عزیز جان پیامبر و می دانست. ⚁حسین(ع)، ناجی است. ⇜ناجی بی نوایانی آشفته دل، که نغمه ی از ذره ذره ی وجودشان، به افلاک برخواسته است. مردمانی که سیاهی در شریان هایشان رخنه کرده و کنون، به قداست اشک بر حسین(ع)😭 پناه جسته اند. ⚂حسین(ع)، است ومعشوق. است و حقیقت. ⚃حسین(ع)، است. رازی عطرآگین. مملو از 🌸رازی که با درآمیخته. رازی که کشفش، سرآغاز حیات است و شرط وصال. ⚄حسین(ع)، آبگینه ی تمام نمای است. ⚅حسین(ع)، مکتبی ارجمند است👌 🍃حسین(ع) را باید زیست. 🍃حسین(ع) را باید کشید. 🍃حسین(ع) را باید . ✍پ.ن: تسلیت باد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ 🦋از قعر زمین به افلاک سلام از من به حضورحضرت یارسلام 🦋صبح ⛅️است دلـــ💘ـــم هواییت شد مولااز جانب قلب من بر آن سلام 🦋تعجیل درفرج صلوات 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰دنیا سرایی است، که نابودی برایش مقدر گشته و کوچ کردن مردمش👥 از آن، حتمی است. دنیا در دیده‌ی #خردمند
🍃به نام او که را برگزید. روز زمینی شدنت، قلبِ زمین می‌تپید و مثل فردایی آسمان برای به آغوش کشیدنت نبض می‌زند. 🍃حتی تصورش هم زیباست.در آسمان، با آن قدّ رشیدش لامپ‌های رنگی را چک می‌کند که همگی روشن باشند و نورانی برای ورودت ،چند هفته ای هست که مهمان آسمان شده است🕊 🍃آن‌طرف تر ، نظاره گرِ ظرفهای شیرینی است و زغال هارا باد می‌زند مبادا خاک شوند!! می‌خواهد به محض ورودت اسپند روی آتش بریزد🙂 🍃چند روزی می‌شود که و هم مهمانِ سفره آسمانیان هستند😍 🍃وارد می‌شوی،قدم بر طاق آسمان میگذاری و دود اسپند همه جارا پر می‌کند. همه به استقبالت می‌آیند.یک به یک در آغوششان فرو می‌روی .رفیقشان آمده؛ فرمانده شجاع تیپ سیدالشهدا علیه‌السلام 🍃تو به آسمان رسیده ای.به آغوش رفقا و مهیای دیدارِ می‌شوی را به آغوش می‌کشی و خوشحالیِ وصال در چشمانت می‌درخشد🤩 . 🍃این پایین اما حالِ کسی خوب نیست! تو شدی اما جایِ خالی‌ات دلهارا سوزانده، یک ، یک ، یک اشک چشمشان روان است برای آخرین بار آغوشت را لمس می‌کند😞 🍃امروز ،پنجمین سالگردِ پرواز توست و اولین سالِ حضورِ حاج قاسم کنار همتش؛سلاممان را برسان و بگوکه داغش هرگز سرد نمی‌شود💔 🍃برای شناساندن تو به ما، مردی از تبار واژه ها قلم را بر تن کاغذ فشرد و تورا در پسِ جمله ها ترسیم کرد،دسترنجش شد و و این اواخر ...هرکدام به شکلی تورا بر صفحه کاغذنقش زده اند🍀 🍃سهم ما از تو؛ همین چند خط هایی‌است که به دستمان رسیده و قلب را بی‌تابَت می‌کند.تو اما بر فراز آسمان که نشسته ای نگاهمان کن.دعا کن برای حالِ زارمان...حال ما خوب نیست تا از دست نرفته ایم به دادمان برس🙏 🍃دارد دل ما از تو تمنای نگاهی...محروم مگردان دلِ مارا که روا نیست🙏 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃حلب، و چه نام آشنای غریبی. نامش را بارها شنیده ام، سرزمینی غریب که لاله های زیادی در آن آرمیده اند، لاله هایی که هر کدامشان رنگ و بوی ویژه ای از داشتند. ایمان، هم جز این قافله است. متقی ای که آخر، آرام جانش را در راه از حریم آل الله در میانه ی این لاله زار پیدا کرد. 🍃آسمان عاشقانه ی پاییز ۱۳۹۴، وهب گونه بر خواست و از نو عروس بیست و چند روز ه اش دل را پرواز داد، خدا حافظی را گرفتو راهی کاروان زمانش شد... 🍃لاله ی قصه ی ما دنیا را با تمام دلبستگی هایش داده بود، سبکال و سبکار رفت تا از نوامیس دفاع کند و اجازه ندهد بار دگر زبانه ی آتش پَرِ معجری را بسوزاند و گوشوره ای خون آلود از دختر بچه ای غصب شود. آری ایمان رفت تا بازار شام دیگری رخ ندهد. رفت و را به آموخت... 🍃به وضوح روشن است، ایمان و ایمان ها اهل این وادی نبودند فقط آمدند تا تلنگری باشند برای ما به فرش نشسته های دنیایی. خوشا به حالتان ای لاله های ، شهادت مبارکتان باد♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٣ خرداد ۱٣۶۶ 📅تاریخ شهادت : ٢٣ آبان ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ٢۳ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : جهرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃امروز می‌خواهم از بگویم که شهادتش مهر تایید بین و سنی شد. از برادران است وقتی فهمید خطر، مسلمانان سوریه را تهدید می‌کند و به کودک ها هم رحم نمی‌کند از خانواده اش گذشت و برای از مسلمانان راهی شد. جنگید و شهد نصیبش شد. 🍃پدرش در مراسم جوانش گفت: راضی ام به رضای و به فرزندم افتخار می‌کنم که شهید شد و شهادتش سبب شد بی اعتبار شود و همه فهمیدند که داعش فرقی بین شیعه و سنی نمی‌گذارد و هدفش نابودی است. 🍃حال از او یک باقی مانده که خانواده اش هایشان را آنجا تسکین می‌دهند. فرزندانش دور مزار پدر می‌گردند و شانه تک پسرش تکیه گاه بی قراری های دخترانش است. از عمر ۴ فرزند به یادگار مانده است که بی قراری های دخترانش برای با هیچ مرهمی آرام نمی‌یابد و اشک ها، شاهد قصه هست. 🍃عمر، یکی از اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت است، به این می‌اندیشم که کشتی نجات در جریان است و هنوز هم می‌طلبد. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۵ فروردین ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت:۳ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید: سیستان و بلوچستان 🕊محل شهادت: حلب ، سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_ایمان_خزاعی_نژاد #سالروز_شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃حلب، و چه نام آشنای غریبی. نامش را بارها شنیده‌ام، سرزمینی غریب که لاله‌های زیادی در آن آرمیده‌اند، لاله‌هایی که هر کدامشان رنگ و بوی ویژه‌ای از داشتند. ایمان، هم جز این قافله است. متقی‌ای که آخر، آرام جانش را در راه از حریم آل‌الله در میانه‌ی این لاله‌زار پیدا کرد. 🍃آسمان عاشقانه‌ی پاییز ۱۳۹۴، وهب‌گونه برخاست و از نوعروس بیست و چند روزه‌اش دل را پرواز داد، خداحافظی را گرفت و راهی کاروان زمانش شد... 🍃لاله‌ی قصه‌ی ما دنیا را با تمام دلبستگی‌هایش داده بود، سبک‌بال و سبک‌بار رفت تا از نوامیس دفاع کند و اجازه ندهد بار دگر زبانه‌ی آتش پَرِ معجری را بسوزاند و گوشواره‌ای خون‌آلود از دختر بچه‌ای غصب شود. آری ایمان رفت تا بازار شام دیگری رخ ندهد. رفت و را به آموخت... 🍃به وضوح روشن است، ایمان و ایمان‌ها اهل این وادی نبودند فقط آمدند تا تلنگری باشند برای ما به فرش‌نشسته‌های دنیایی. خوشا به حالتان ای لاله‌های ، شهادت مبارکتان باد♥️ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ٣ خرداد ۱٣۶۶ 📅تاریخ شهادت: ٢٣ آبان ۱٣٩۴ 🕊محل شهادت: سوریه 🥀مزار شهید: جهرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ 🌺صبحی که نبینم رخ نه صبح است 🍃بی روشنی✨ چھره دلدار نه است 🌺خورشید☀️ چه باشد چه نباشد به چه سودم 🍃چون دیده ندوزم به رخ نه صبح است❌ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت #شهید_عمر_ملازهی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃امروز می‌خواهم از بگویم که شهادتش مهر تایید بین و سنی شد. از برادران است وقتی فهمید خطر، مسلمانان سوریه را تهدید می‌کند و به کودک ها هم رحم نمی‌کند از خانواده اش گذشت و برای از مسلمانان راهی شد. جنگید و شهد نصیبش شد. 🍃پدرش در مراسم جوانش گفت: راضی ام به رضای و به فرزندم افتخار می‌کنم که شهید شد و شهادتش سبب شد بی اعتبار شود و همه فهمیدند که داعش فرقی بین شیعه و سنی نمی‌گذارد و هدفش نابودی است. 🍃حال از او یک باقی مانده که خانواده اش هایشان را آنجا تسکین می‌دهند. فرزندانش دور مزار پدر می‌گردند و شانه تک پسرش تکیه گاه بی قراری های دخترانش است. از عمر ۴ فرزند به یادگار مانده است که بی قراری های دخترانش برای با هیچ مرهمی آرام نمی‌یابد و اشک ها، شاهد قصه هست. 🍃عمر، یکی از اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت است، به این می‌اندیشم که کشتی نجات در جریان است و هنوز هم می‌طلبد. ✍️نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۵ فروردین ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت:۳ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید: سیستان و بلوچستان 🕊محل شهادت: حلب ، سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh