📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
2⃣7⃣#قسمت_هفتادو_دوم
💢و در آغوشش میگیرند...
و تو گمان مى کنى که هم الان آرام مى گیرد و صبر مى کنى.... بچه، بغل به بغل و دست به دست مى شود اما #آرام_نمى_گیرد.پیش از این هم #رقیه #هرگز آرام نبوده است.... از خود #کربلا تا همین #خرابه.... لحظه اى نبوده که آرام گرفته باشد، لحظه اى نبوده که بهانه پدر نگرفته باشد، لحظه اى نبوده که اشکش خشک شده باشد،
لحظه اى نبوده که با زبان کودکانه اش
مرثیه نخوانده باشد.
🖤انگار که #داغ_رقیه ، برخلاف سن و سالش ، از همه #بزرگتر بوده است.
به همین دلیل در تمام طول راه،...
و همه منازل بین راه ، #همه ملاحظه او را کرده اند، به دلش راه آمده اند،
در آغوشش گرفته اند، دلدارى اش داده اند، به تسلایش نشسته اند و یا لااقل پا به پاى او گریسته اند. هر بار که گفته است : _✨کجاست پدرم ؟ کجاست حمایتگرم ؟ کجاست پناهگاهم ؟
#همه با او #گریسته_اند...
💢و وعده #مراجعت پدر از سفر را به او داده اند.هر بار که گفته است :
_✨عمه جان! از ساربان بپرس که کى به منزل مى رسیم .#همه تلاش کرده اند که... با نوازش او، با سخن گفتن با او
و با دادن وعده هاى شیرین به او، رنج سفر را برایش کم کنند... اما #امشب انگار ماجرا فرق مى کند.... این گریه با گریه همیشه متفاوت است . این گریه، گریه اى نیست که به سادگى
آرام بگیرد... و به زودى پایان بپذیرد.
انگار نه خرابه ، که #شهرشام را بر سرش گذاشته است این دختر سه ساله....
🖤فقط خودش که گریه نمى کند،
با مویه هاى کودکانه اش، همه را به گریه مى اندازد... و ضجه همه را بلند مى کند.
تو هنوز بر سر سجاده اى که از سر بریده حسین مى شنوى که مى گوید:_✨خواهرم! دخترم را آرام کن.تو ناگهان از سجاده کنده مى شوى و به سمت #سجاد مى دوى... او رقیه را در آغوش گرفته است ، بر سینه چسبانده است و مدام بر سر و روى او بوسه مى زند...
💢و تلاش مى کند که با لحن شیرین پدرانه و برادرانه آرامش کند اما موفق نمى شود.... تو بچه را از آغوشش مى گیرى... و به سینه مى چسبانى...
و از #داغى_سوزنده_تن_کودك وحشت مى کنى._✨رقیه جان! رقیه جان! دخترم! نور چشمم! به من بگو چه شده عزیز دلم! بگو که در خواب چه دیده اى! تو را به جان بابا حرف بزن... #رقیه که از #شدت گریه به #سکسکه افتاده است، بریده بریده مى گوید:
🖤_✨بابا، #سربابا را #درخواب دیدم که در #طشت بود و یزید بر لب و دندان و صورت او چوب مى زد. بابا خودش به من گفت که بیا.با تو هر زبانى که بلدى...
و با هر شیوه اى که همیشه او را آرام مى کرده اى... ، تلاش مى کنى که آرامش کنى و از یاد پدر غافلش گردانى ،...
اما نمى شود، این بار، دیگر نمى شود.
گریه او، بى تابى او و ضجه هاى او #همه_کودکان و #زنان خرابه نشین را و #سجاد را آنچنان به گریه مى اندازد...
که خرابه یکپارچه #گریه و #ضجه مى شود و #صدا به #کاخ_یزید مى رسد....
💢یزید که مى شنود؛
دختر حسین به دنبال سر پدر مى گردد، #دستورمى_دهد که سر را به خرابه بیاورند....#ورودسربریده_امام_به_خرابه ، انگار تازه #اول_مصیبت است.
#رقیه خود را به روى سر مى اندازد...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#شہیــــــــــــــــــــدانہ ♥️🌿
🌺دلم💗 برای #شهادت پر میزند
🌱آی رفقا #دعا 🤲کنید
🌺ساقی #جبهه سبو بر لب هر مست 🌱نداد
🌺نوبت ما که رسید #میکده را بست 🌱ندادحال خوش بود کنار #شهدا آه 🌺دریغ بعد یاران #شهید حال خوشی 🌱دست نداد
#ما_ملت_شهادتیم
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
آقا سلام! سوز و #نوایی به ما بده
هر صبح ⛅️و شام حال بکایی به ما بده
دل تنگ 💔دیدن تو شدیم #ایّها الغریب
آغوش خویش وا کن و جایی به ما بده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌻میشود آیا #ڪمے سطحے
🌿تر نگاهمان ڪنید...⁉️
🌻عمق #نگاهتان مے کُشَد
🌿ما را از #خجالت..
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺🌱
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - مهمان امام رضا - حجت الاسلام عالی.mp3
8.54M
🏴 #شهادت_امام_رضا(ع)
♨️مهمان امام رضا(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عکس_ماندگار #حاج_قاسم 🌿 عاشق #پدر و مادر... 💠احترام به #پدر ومادرِ سردار زبانزد خاص و عا
#خاطره🌱✨
✍یک ماه قبل از #شهادت حاجقــاســم رفتم سپاه قدس که خدمت این بزرگوار برسم. وقتی که رفتم #ایشان صورت گذاشته بود بر روی تمثال یک شهید و گریه میکرد.
💢سلیمانی یک روز باید میرفت اما اگر مرگ ایشان چیزی به غیر از شهادت بود در #حقش ظلم شده بود.راه #حاج قاسم ادامه دارد رویشهای خون حاج قاسم شمایی هستند که در #دانشگاه و حوزه علمیه و ….. هستید.
💢همرزم #شهید سلیمانی در پایان خطاب به مردم خاطرنشان کرد: شما را به خون حاج قاسم قسم #دعا کنید تا من به زودی زود با #شهادت به حاج قاسم بپیوندم.
📚راوی: سردار عوض شهابی فر
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#یاایهاالرئوف 🌹🍃
🖤با نام رضا به #سینه ها گل🌸 بزنید
با اشک 😢به بارگاه او پل بزنید
🖤فرمود كه هر زمان گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزنید
#شهادت_امام_رضا(ع)🍂🖤
#تسلیت_باد 🥀
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - میان کوچه عبای مطهرش افتاد - محمدرضا طاهری.mp3
6.59M
🔳 #شهادت_امام_رضا(ع)
🌴میان کوچه عبای مطهرش افتاد
🌴ز درد بال و پری زد ولی پرش افتاد
🎤حاج #محمدرضاطاهری
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
Page363.mp3
633.1K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه فرقان✨
#قرائت_صفحه_سیصدو_شصت_سوم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❥͜͡𖣢❥͜͡𖣢❥͜͡𖣢
.
.
#تلنگرانهـ 💥
💠با خودتـــــ میگے🤔
فقط یه #چت ساده است همین!!
امــــ🔔ــــــا❗️
حواستــــــــــ باشه ؟!⇩⇩
اون لبخندی😁 که روی لبتـــــ👄ـــــ هست
آغاز سرازیری گنــــــــــاهه↯↯😢😔
.
.
#اللهمصلعلےمحمدوآلمحمدوعجلفرج
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطره🌱✨ ✍یک ماه قبل از #شهادت حاجقــاســم رفتم سپاه قدس که خدمت این بزرگوار برسم. وقتی که رفتم #ا
✍علیرضا دبیر(رییس فدراسیون کشتی):
📎وقتی در #برخی از دیدارها سردار سرافراز ، سلیمانی را میدیدم، جمله #قشنگی🌸 داشت و میگفت یک فرمانده باید برود و بعد بگوید بیا!
وی افزود: این #مثال سردار سلیمانی همیشه مد نظر من قرار داشته
📎 و به نوعی سرلوحه کار و زندگی من است. در امر مدیریت، هر چه از #سردار شهید سلیمانی بگوییم کم است اما به خوبی میدانم که ایشان حداقل سه ماه سال بدون اینکه ماه #مبارک رمضان باشد را روزهدار بود و به واقع ایران یکی از بزرگترین سرداران خود را از دست داد.💔
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍علیرضا دبیر(رییس فدراسیون کشتی): 📎وقتی در #برخی از دیدارها سردار سرافراز ، سلیمانی را میدیدم، جمله
♻️پست #اینستاگرامی زینب سلیمانی:
🔰از روزهایی #میگویم که داعش تا چند کیلومتری حرم اباعبدالله آمده بود؛ روزهایی که نزدیک بود خبیثترین و #کثیفترین انسانهای عالم به حرم امام حسین و عباس ابن علی برسند، جایی که قطعهای از بهشت 🌸بر روی زمین بود، جایی که میعادگاه عاشقان💓 در یک روز از جای به جای این دنیا میشود و همه یک رنگ میگیرند رنگ و #عطر عشق حسین(ع)
🔰چقدر آن #روزها قلبتان❣ مملو از خشم و درد بود که #مبادا تاریخ📅 تکرار شود و شما باشی و باز هم به پسر فاطمه نوه ی پیغمبر خدایی ناکرده توهین شود خودتان به #عراق رفتید تا جاده مسیر کربلا را بر زائرین عاشق ایمن کنید. سالها زائرین در امنیت تمام به زیارت مولایمان با پاهای برهنه میرفتند ولی حتی خاری در #مسیرشان نگذاشتید باشد که به پایشان برود آن روزها شما گمنام بودی و کسی نمیدانست برای امنیت زائرین حسین(علیهالسلام) چه خطرهایی را به جان خریدید تا با خیال راحت #زیارت کنند
🔰 و به #خانههایشان 🏘دست پر برگردند... امسال اولین سالیست که اربعین #سالار شهیدان آمده اما شما نیستید و ما هم محروم از زیباترین و عاشقانهترین پیادهروی عالم...
چه خوش محاسبهای حضرت پدر که #چهلمین هفته اسمانی شدنتان مصادف شد با چهلم سیدوسالار شهیدان عالم حکمتش را نمیدانم اما همه اینها کار خداست.
🔰حضرت ع#شق ما امسال محروم از زیارت مولایمان شدیم اما به فال نیک میگیریم چرا که شما امسال مهمان #سیدالشهدا و در کنار ایشان هستید. شما به جای قلبهای خستهمان برایمان دعا 🤲کنید و دست ما را در دست اباعبدالله بگذارید ...
#عملیات_آزادسازی_راه_کربلا
#زینب_حاج_قاسم
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🏝،وقتی که #دلتنگ 💔می شوم خیلی حس خوبی دارم چون #مطمئنم دلتنگی م دو طرفه ست قبلا وقتی می دیدم همه هست
🌴یہ#شَہیداِمامڔِضایۍ😍
رۅزشَہادَتِامامرِضاشَہیدشُد.
🌳هَرخانمےڪِہچادُربِہسَرڪُنَد
ۅَعِفَّٺۅَرزَد🧕
ۅهَرجَۅانےڪِہنَمازِاَۅݪۅَقٺ
رادَرحَدِتَۅانشرۅعڪُنَد✌️
🌴اَگَردَسٺَمبِرِسَدسِفارِشَشرابِہ
مُۅݪایَماِمامحُسِین🏴
خۅاهَمڪَردۅَاۅرادُعامےڪُنَم.
#شهید_حسین_محرابی🌷
#امام_رضا
#شهدای_خان_طومان
#ما_ملت_امام_حسنیم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#شهداےامام_رضایےفارس🌷
🍁چنـد روز قبـل از #شهــادت به یکے از دوستانـش گفت :"خیلی #دلــم 💘پر میزند برای #امام_رضا(علیه السلام) ، دوست دارم بروم #زیارت "😭
🍁بعــد از #شهـادت، #جنـازه ابراهیــم اشتباها" توسـط #تعـاون به سمـت #مشهـد رفـت و طبـق #رسم مشهــدی ها دور حـرم طـواف داده شـد ....
بعدا" که پیکـر ابراهیـم شنـاسایے شد به شیـراز و بعـد #ڪازرون منتقـل شد و پیکر پاڪش در ڪنار شهداے دیگر آرمید.
#شهیــد_ابراهیــم_باقری_زاده
#شهداےفارس
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 5⃣5⃣#سبک_زندگی_قرآنی✨ #تلنگر 📛از خداوند ایراد نگیر.... ❌بینیِ بزرگ... ❌ لبِ کلفت... ❌ گوشِ ب
❣﷽❣
6⃣5⃣#سبک_زندگی_قرآنی✨
⚠️ #تلنگــــــــــر_و_اندکی_تفکـــــر
✍این روزها ...
👌ســـــعے ڪن
مـــــدافع قـــــ❤️ـــــلبت باشے
ازنـــــفوذ شـــــیطان
✅شاید سخت تر از مدافع حـــــرم بودن
مدافع قـــــــلب شدن باشد
♥️" الْقَـــــلْبُ حـــــَرَمُ اللَّه "ِ
قـــــلب،حرم خـــــ❣ـــــداوند متعال است
پس درحـــــرم او
غیر او را ســـــاڪن نڪن‼️
#الا_بذڪر_الله_تطمئن_القـــــلوب
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
مهارتهای کلامی_18.mp3
9.72M
#مهارتهای_کلامی ۱۸
🔰به زبان آوردن و به رخ کشیدنِ محبتها و کمکهایی که در حقّ دیگران، روا داشتهایم؛
عملیست زشت و کفورانه!
🔰بویژه مهربانیهایی که برای صاحبان حقمان در زندگی (والدین، معلّم، استاد و ...)، انجام میدهیم.
✓ اگر اینگونهایم؛ هنوز برای تعمیراتِ روحمان، فرصت هست!
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 2⃣7⃣#قسمت_هفتادو_دوم 💢و در آغوشش میگیرند... و تو گمان
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
3⃣7⃣#قسمت_هفتادو_سوم
💢#رقیه خود را به روى سر مى اندازد.... و مثل مرغ پر کنده پیچ و تاب مى خورد.مى نشیند، برمى خیزد، دور سر مى چرخد، به سر نگاه مى کند، بر سر و صورت و دهان خود مى کوبد، خم مى شود، زانو مى زند، سر را در آغوش مى کشد، مى بوید، مى بوسد،
خون سر را با دست و صورت و مژگان خود مى سترد... و با خون خود که از دهان و گوشه لبها و صورت خود جارى شده در مى آمیزد، اشک مى ریزد، ضجه مى زند، صیحه مى کشد، مویه مى کند، روى مى خراشد، گریه 😭مى کند، مى خندد، تاولهاى پایش را به پدر نشان مى دهد، شکوه مى کند، دلدارى مى دهد، اعتراض مى کند، تسلى مى طلبد....
🖤و #خرابه را و #جان_همه_خراباتیان را به آتش 🔥مى کشد.... بابا! چه کسى محاسن تو را #خونین کرده است ؟بابا! چه کسى رگهاى تو را #بریده است ؟بابا! چه کسى در این کوچکى مرا #یتیم کرده است؟ بابا! چه کسى یتیم را #پرستارى کند تا بزرگ شود؟بابا! این زنان #بى_پناه را چه کسى پناه دهد؟بابا! این چشمهاى گریان، این موهاى پریشان، این غربیان و بى پناهان را چه کسى #دستگیرى کند؟بابا! شبها وقت خواب ، چه کسى برایم #قرآن بخواند؟ چه کسى بادستهایش #موهایم را شانه کند؟ چه کسى با لبهایش #اشکهایم را بروید؟
چه کسى با بوسه هایش #غصه هایم را بزداید؟
💢چه کسى #سرم را بر زانویش بگذارد؟ چه کسى #دلم را آرام کند؟کاش مرده بودم بابا! کاش فداى تو مى شدم !
کاش زیر خاك بودم ! کاش به دنیا نمى آمدم ! کاش کور مى شدم و تو را در این حال و روز نمى دیدم.مگر نگفتند به سفر مى روى بابا؟ این #چه_سفرى بود که میان سر و بدنت #فاصله انداخت؟ این چه سفرى بود که #تو را از #من گرفت ؟باباى شجاع من ! چه کسى #جراءت کرد بر سینه تو بنشیند؟ چه کسى #جراءت کرد سرت را از تن جدا کند؟
🖤چه کسى #جراءت کرد دخترت را یتیم کند؟تو کجا بودى بابا وقتى ما را بر #شتربى_جهاز نشاندند؟تو کجا بودى بابا وقتى به ما #سیلى مى زدند؟تو کجا بودى بابا وقتى کاروان را #تند مى راندند و زهره مان را آب مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى #آب را از ما دریغ مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى به ما #گرسنگى مى دادند؟ تو کجا بودى بابا وقتى #عمه_ام را #کتک مى زدند؟
💢تو کجا بودى بابا وقتى برادرم #سجاد را به #زنجیر مى بستند؟تو کجا بودى بابا وقتى #شبها در #بیابانهاى ترسناك #رهایمان مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى #سایه_بانى را در ظل آفتاب از ما مضایقه مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى مردم به ما مى #خندیدند😄⁉️تو کجا بودى
بابا وقتى ما بر روى شتر #خواب مى رفتیم و ازمرکب #مى_افتادیم و زیردست وپاى شترها مى ماندیم ؟تو کجا بودى بابا وقتى #مردم از #اسارتماشادىکردندو#پیش_چشمهاى_گریان_ما مى #رقصیدند؟
🖤تو کجا بودى بابا وقتى بدنهایمان #زخم شد و پوست صورتهایمان برآمد؟تو کجا بودى بابا وقتى عمه ام زینب #سجاد را در سایه شتر خوابانده بود و او را باد مى زد و گریه مى کرد؟تو کجا بودى بابا وقتى عمه ام زینب نمازهاى شبش را #نشسته مى خواند و دور از چشم ما تا صبح🌥 #گریه مى کرد؟
تو کجا بودى بابا وقتى #سکینه سرش را بر شانه عمه ام زینب مى گذاشت و زارزار مى گریست ؟تو کجا بودى بابا وقتى از #زخمهاى غل و زنجیر سجاد #خون مى چکید..
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh