بسم الله الرحمن الرحیم
#مادر_عشق
#فاطمه_بنت_اسد
#قسمت_اول
.
.
از فاطمه بنت اسد چه میدانیم؟
.
به جز اینکه از شکاف دیوار کعبه عبور کرده؟ فاطمه هم داستانهای ناگفته و ناشنیده زیادی دارد
.
. چگونگی ازدواج با ابوطالب
یا ماجرای خواب عجیبی که دیده بود
و تعبیر آن .
.
و ماجراهای شنیدنی دیگر. .
فاطمه نه تنها روایتگر زندگی خود است بلکه بخشی از تاریخ مکه
.
و خاندان عبدالمطلب را نیز به تصویر میکشد.
.
فاطمه بنت اسد مادر #علی بن ابی طالب است
.
او در شهر مکه، بزرگ شد پدرش «اسد فرزند هاشم فرزند عبد مناف فرزند قصی» و مادرش «فاطمه دختر هرم بن رواحه بن حجر بن عبد بن معیص بن عامر بن لؤی» .
همسرش «ابوطالب فرزند #عبدالمطّلب فرزند هاشم فرزند عبدمناف فرزند قصی» .
مادرِ شش فرزند به نام های: «#طالب، عقیل، جعفر، امام علی، ام هانی و جمانه» .
.
سرپرستی پیامبر(ص) در کودکی رو داشت
مادری دوم برای پیامبر .
دومین زنی که مسلمان شد .
و یازدهمین فرد مسلمان
.
اولین زنی که با #پیامبر(ص) #بیعت کرد
.
.
از پیامبر(ص) سخنانی درباره #فاطمه بنت اسد نقل شده که نشان از جایگاه ویژه او نزد پیامبر اسلام دارد.
.
مقبره فاطمه بنت اسد
.
در قبرستان #بقیع #مدینه است
.
.
پ.ن:انشا الله در حد توان میخوایم چند قسمت در باره این بانو بزرگ حرف بزنیم .
.
پ.ن: به امید عنایت پسر بزرگوارشون .
.
پ.ن:همون طور که در داستان نرجس خاتون گفتم
اینجا کتاب نیست که من بتونم مطلب زیاد بزارم کما این که کپشن زیاد بشه خونده نمیشه
قطعاا من هم #علم و توان ندارم تا تمام و کمال در باره این بانو بنویسم پس این نوشته هم
نمی است از دریا .
#نجف
#مادر_امیر_المومنین
#مادر_علی
#مادر_حیدر
#فاطمه_بنت_اسد
#فاطمه_بنت_اسد_سلام_الله_علیها
@sheydayiiiii
#مادر_عشق
#قسمت_دوم
#فاطمه_بنت_اسد
.
.
نام و نَسَب .
فاطمه بنت اسد، از پدر و مادر قريشى بود.
جدش «قصّى بن كلاب»،
.
فرزندى به نام «عبد مناف» داشت. عبد مناف از فضل خداوند متعال،
.
داراى فرزندى به نام «هاشم» گرديد و هاشم نيز داراى فرزندانى به نام «عبدالمطّلب» (شيبة الحمد) و «اسد» شد. .
.
خداوند، به عبدالمطّلب چند فرزند پسر
.
همچون «عبدالله» (پدر پيامبر (ص) ) «ابوطالب» (ع)
و «حمزه» (ع)
عنايت فرمود .
و «عاتكه» و «صفيه» نيز از فرزندان بنام و مشهور عبدالمطّلب هستند.
.
برادر عبدالمطلب، يعنى اسد نيز پس از ازدواج، داراى فرزندانى شد كه از جمله ايشان، دخترى با
بركت به نام «فاطمه» بود؛
.
.
آرى فاطمه بنت اسد (س)! .
اين دو خاندان، يعنى عبدالمطلب و اسد، به دليل رابطه نزديك نَسَبى و همچنين روحيه مشتركى كه در پايبندى به آيين و شريعت ابراهيمى (ع) داشتند، نزديكى و قرابت بيشترى با هم پيدا كرده بودند
.
.
فاطمه بنت اسد (س)، پس از دوران كودكى و در عنفوان نوجوانى، مورد توجّه پير روشن ضمير قريش، عبدالمطلب و همسرش،
. «فاطمه بنت عائذ» قرار گرفت و او را همسرى مناسب براى ابوطالب يافتند.
.
مادر فاطمه بنت اسد، زنى نيك سيرت به نام «عاتكه» بود. .
.
واژه عاتكه به معناى زن خوشبو و خوش رائحه است. به همين دليل رسول خدا ص فرمود: «انا ابن العواتك»
.
.
كه محقق بحرانى در شرح آن مى فرمايد: .
پیامبر مى فرمود: مادران من، همگى خوش رائحه بوده اند و مقصود وى،
.
سه نفر از مادر و جدّات مادرى وى بودند كه اسامى آنها ذكر شده است؛ .
#مادر_پیامبر
#مادر_علی
#فاطمه_بنت_اسد_سلام_الله_علیها
@sheydayiiiii
#قسمت_سوم
#فاطمه_بنت_اسد
#مادر_عشق
.
عبدالمطلب برخاست و خطبه عقد اين دخترعمو و پسرعمو را كه
هر دو بر شريعت حنيف ابراهيمى بودند، خواند.
.
وى پس از حمد و ثناى الهى و درود بر اجداد خويش كه به اسماعيل و ابراهيم (عليهما السلام) ختم مى شد، برادرزاده اش را به عقد فرزندش درآورد و به همگان تبريك گفت؛
.
سپس به رسم شادى و سرور، به جمع حاضر تهنيت گفت و پس از آن، بوسه اى بر پيشانى عروس و برادرزاده اش زده و به وى تبريك گفت.
.
.
در واقع اين ازدواج،
.
اوّلين ازدواج دخترعمو و پسرعمويى بود كه بدون واسطه
.
هر دو، نوه هاشم بن عبد مناف بودند كه لقب بطحا و سيد قريش را داشت.
.
پس از چند روز و بعد از آماده شدن خانه داماد، در شبى مبارك، عروس را به خانه داماد بردند.
.
.
اين ازدواج، بركات فراوانى داشت.
عشق و علاقه زياد اين دو به يكديگر، زبانزد هاشميان بود. .
اولين ثمره اين ازدواج، تولد فرزندى به نام «طالب» بود.
.
تولّد اين نوزاد، علاوه بر اين كه دل اين زن و شوهر جوان را شاد كرد، باعث خوشحالى فراوان عبدالمطلب، اسد و همسران ايشان گرديد.
.
اين نوزاد، پس از رسيدن به سنّ جوانى، يار و ياور برادران، پدر و مادر و خويشان و نزديكانش بود.
.
.
آنچه از زندگى طالب (ع) به ما رسيده اين است كه وى پس از بعثت پيامبر (ص) به خاطر سياست دينى، اسلام خود را آشكار نكرد و همراه مهاجرين به سوى مدينه نرفت، امّا در دل، عاشق اسلام بود.
.
ابن سعد در اين مورد مى نويسد:وقتى كه مشركين مكّه، در غزوه بدر عزم نبرد با
مسلمانان را داشتند، .
او را به اجبار با خود همراه كردند. وى قبل از حركت، شروع به سرودن اشعارى نمود و گفت: .
.
پروردگارا! اگر طالب بجگند در ميان سپاهى از اين سپاهيان، در برابر آن سپاه چيره جنگجوى، چنان كن كه جامه اش را ببرند ولى او جامه كس نبرد و مغلوب گردد ولى او بر كسى غالب نشود.
.
.
اين حركت باعث شد كه گروهى به وى اعتراض كرده و بگويند: «تو در دل، با محمد و ياران او هستى. اين گفت وگو باعث شد كه طالب به مكّه بازگردد و به همراه ايشان نرود». علاوه بر اين، نعمان بن محمد تميمى اشعارى را كه وى در مدح و ستايش پيامبر (ص) سروده را آورده كه از جمله آن، اين ابيات است: .
.
عظمت و عزّت بنى هاشم به همراه نعمت هاى فراوان و آبروى آنها، از احمد (پيامبر (ص) است .
كه پس از دوران طولانى غيبت رسولان الهى، ظهور نمود.
.
اينها همه دلائلى است كه طالب به پيامبر (ص) ايمان داشت و به عللى كه بر ما معلوم نيست، نتوانست به مدينه برود.
.
.
به همين دليل، برخى از منابع معاصر به مسلمان بودن وى تصريح كرده اند
#مادر_حیدر
@sheydayiiiii
#قسمت_چهارم
#مادر_عشق
#پسر_دوم
#پسر_سوم . ابوطالب. دومين پسرى كه فاطمه به دنيا آورد را عقيل ناميد
.
عقيل از همان دوران كودكى، علاقه وافرى به شناخت تيرهها و گروه هاى عرب و سلسله نسب قبائل داشت
.
. البته اين حالت در بين عربها تازگى نداشت كه به شناخت و تمايز طوايف از همديگر، علاقه داشته باشند؛
.
.
بلكه يكى از نكات تمايز عرب از ساير اقوام، همين توجه به ريشه قبيله اى بود.
.
عقيل با همين روحيه، علاوه بر اينكه پس از بعثت پيامبر (ص)
.
.
به آن حضرت ايمان آورد، به همان صورت، نسبت به حفظ تيره هاى قبايل علاقه داشت و خيلى سريع جزو نسب شناسان معروف عرب گرديد
.
.
امّا فرزند سوّم اين زوج سعادتمند
.
جعفر نام گرفت
وى ده سال، قبل از اميرالمؤمنين (ع) متولد شد
.
.
جعفر نيز از فرزندان بزرگوار ابوطالب و فاطمه بود. وى از همان سنين نوجوانى و جوانى، نجابت و حياى فراوانى داشت و جزو اولين كسانى بود كه به پيامبر (ص) ايمان آورد.
.
او سرپرست گروهى بود كه در سال پنجم بعثت و به دستور پيامبر (ص) به حبشه مهاجرت كرده بودند.
.
او در اين سفر، اسماء بنت عميس- كه همسر باوفاى وى بود- را به همراه برده بود.
.
جعفر با مسلمانان مظلوم به نزد نجاشى، حاكم عادل حبشه رفت و هنگامى كه سران مشركين، عمروعاص را به واسطه چرب زبانى و رابطه دوستى اى كه با برخى از درباريان حبشه داشت .
براى برگرداندن مسلمانان و دستگيرى ايشان به آنجا فرستادند، اين جعفر بن ابى طالب (ع) بود
.
.
كه با سخنان مستدل و بيان آياتى از سوره مباركه مريم (س)، آنها را به اسلام علاقه مند نموده و باعث شد تا نجاشى دستور دهد كه ايشان با كمال امنيت در حبشه زندگى كنند.
.
.
جعفر تا سال هفتم هجرى در حبشه بود و تأثيرات فراوانى در ترويج حقايق اسلامى در آن منطقه داشت
.
.
به نحوى كه مى توان تأثيرات اسلام پذيرى در دوران فتوح را از تبليغات مؤثر جعفر بن ابى طالب (ع) دانست. .
جعفر در نبرد سهمگين موته
از سوى پيامبر (ص) به فرماندهى سپاه اسلام برگزيده شد و در اين نبرد
.
با دست هاى بريده به شهادت رسيد و به خاطر اينكه به فرموده پيامبر (ص)، وى با اين بالها در بهشت به پرواز در مى آيد، به جعفر طيار مشهور گرديد.
.
.
علاقه پيامبر (ص) به جعفر طيار (ع) به قدرى بود
كه شخصاً به منزل وى رفته .
.
و فرزندانش را مورد تفقد قرار مى داد.
.
پيامبر (ص) به همراه اميرالمؤمنين (ع) و حضرت فاطمه (س)،
.
سه روز غذا دادن به فرزندان و خاندان جعفر طيار را به عهده گرفتند
اين انس و علاقه بين اسماء، همسر جعفر طيار و حضرت صديقه
.
تا روزهاى آخر زندگى حضرت زهرا ادامه داشت
@sheydayiiiii
#قسمت_پنجم
#دختران_پر_برکت
#مادر_عشق
#فاطمه_بنت_اسد_سلام_الله_علیها .
. در طول زندگى مشترك فاطمه بنت اسد و حضرت ابوطالب (عليهما السلام)،
.
علاوه بر چهار فرزند پسر، دو دختر بابركت نيز نصيبشان شد.
.
.
نام اين دو دختر، فاخته (يا امّ هانى) و جمانه بود.
.
در روزگارى كه نسبت به فرزندان دختر، كمال بى عاطفگى و بى محبتى اعمال مى شد، از سوى ايشان به اين فرزندان ابراز علاقه زيادى مى شد
.
.
اين دو دختر در سايه محبت پدر و مادر، رشد كرده و بركت علمى و معنوى ايشان به ديگران نيز مى رسيد؛ به خصوص امّ هانى كه مقام علمى بلندى يافت و مورد تجليل و عنايت پيامبر (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و اصحاب ايشان قرار گرفت.
.
.
پيامبر (ص) در حقّ وى فرمود:
.
اى مردم، آيا شما را به بهترين انسانها از جهت عمو و عمه معرفى نكنم؟
.
پاسخ دادند: چرا يا رسول الله. پيامبر فرمود: آن دو، حسن و حسين هستند كه عموى ايشان، جعفر و عمّه ايشان، امّ هانى، دختر ابوطالب (س) است.
.
احترام امّ هانى، در نزد پيامبر (ص) و اميرالمؤمنين (ع) پيوسته محفوظ بود. از جمله، در سال هشتم هجرى كه سال فتح مكّه بود
.
دو نفر از خويشان شوهرش، به منزل وى پناه آوردند و امّ هانى ازپيامبر (ص) براى ايشان امان گرفت.
.
پيامبر (ص)، معراج را از خانه وى آغاز كرد
.
ماجرايى كه اوج تعالى روحى رسول خدا (ص) را به تصوير كشيد؛ آن حضرت فرمود:
منزه است خدايى كه در يك شب، بنده اش پيامبر را از مسجدالحرام به مسجد الاقصى كه آن را مبارك گردانديم، سير داد.
.
نقل است هنگامى كه شوهر امّ هانى، يعنى «هبيرة بن وهب مخزومى» از دنيا رفت، پيامبر (ص) از او خواستگارى نمود.
.
.
ام هانى پاسخ داد:
حقّ شوهر بر زن
بزرگ است و من تو را قبل از بعثت، عزيز مى داشتم و اكنون كه فرزندان يتيم دارم
.
.
مى ترسم كه از عهده حقّ عظيم تو برنيايم.
.
امّ هانى، در دوره خلافت اميرالمؤمنين (ع) نقش مهمى در بين زنان داشت.
.
وى فرزندانى همچون جعده را تربيت كرد كه به همراه سرداران سپاه اميرالمؤمنين (ع) مى جنگيد
.
.
در يكى از نبردها، عتبه بن ابى سفيان به او گفت: «تو به خاطر دايى ات على قيام كرده و مى جنگى» و جعده پاسخ داد: «تو نيز اگر دايى باعظمتى چون على داشتى، پدرت را نيز فراموش مى كردى»
.
.
امّ هانى، از جمله زنان روايتگرى است كه بزرگانى .همچون شيخ طوسى و علامه مامقانى
او را از روايتگران مورد وثوق دانسته اند.
.
او پس از شهادت امير مؤمنان، در كنار برادرزادگانش، امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) بود و جزو كسانى است كه در بدرقه كاروان امام حسين (ع) حضور داشت
#ام_هانی
#عمه
#مادر_علی
@sheydayiiiii
#قسمت_ششم
#مادر_عشق
#فاطمه_بنت_اسد_سلام_الله_علیها
#مادرِ_امينِ_قريش .
.
پيامبر (ص)، از همان دوران كودكى، رنج و محنت هاى فراوانى را تجربه كرد.
. در سنّ شش سالگى، مادرش آمنه بنت وهب را نيز از دست داد.
.
مادرى كه در هنگام هجران شوهرش عبدالله، فاطمه بنت اسد (س) را نيز به عنوان همدرد،
همراه خويش داشت.
.
با رحلت آمنه (س)، سرپرستى پيامبر گرامى اسلام (ص) با پدربزرگش عبدالمطلب بود و هنگامى كه در سنّ هشت سالگى رسول گرامى، پير قريش
.
.
يعنى عبدالمطلب (ع) نيز از دنيا رفت، مسئوليت ايشان به عمو و زن عموى مهربانش، يعنى ابوطالب و همسرش فاطمه بنت اسد (س) واگذار گرديد.
.
.
از نخستين روز ورود حضرت محمد (ص) به خانه عمو، زن عموى مهربان و فداكارش، مثل مادرى دلسوز، خود را وقف آن حضرت كرد.
.
.
وى، پيامبر را از فرزندانش هم بهتر نگهدارى مى كرد پيامبر (ص)، به خاطر رفتار خوب فاطمه بنت اسد، بارها از وى به عنوان مادر ياد مى كرد.
.
.
در اين دوره كه پيامبر (ص) نوجوان بود، گاه اتفاق مى افتاد كه ابوطالب (ع)،
.
محمد (ص) را به همراه كاروان تجارتى به شام مى برد. .
هر چند بيشتر وقتها به دليل اينكه بر جان وى بيم داشت، او را در مكّه و نزد همسرش فاطمه (س) باقى مى گذاشت.
.
.
آنها در دوره جوانى و بعد از ازدواج پيامبر نيز مراقب وى بودند.
.
در ايامى كه به خديجه (س) از نظر تحريم اقتصادى و قطع رابطه با مسلمانان كه از سوى سران شرك اعمال مى شد، سخت مى گذشت، فاطمه بنت اسد (س) مونس هميشگى و شريك غم و شادى خديجه (س) بود.
.
.
در هنگام تولد حضرت زهرا (س) كه زنان قريش، هيچ كدام حاضر به كمك نبودند، فاطمه بنت اسد (س) به يارى وى شتافت.
.
.
فاطمه بنت اسد (س) در ابراز ايمان خود مشكلى نداشت؛ امّا ابوطالب (ع)، به دلايل مختلف، ايمان خود را مخفى مى نمود و اين نبود، مگر به خاطر آثارى كه
در كتمان اين حقيقت درونى نهفته بود.
.
.
ابوطالب (ع) در همه ماجراها، يار و ياور جدّى و اصلى ترين حامى مسلمانان و پيامبر (ص) محسوب مى شد.
.
از هنگامى كه فاطمه بنت اسد (س)، در اثر رحلت ابوطالب (ع) تنها شده بود
.
محبت پيامبر (ص) و اميرالمؤمنين (ع) به او زيادتر شد.
#مادر_علی
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#مادر
#عشق
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#ام_المومنین_خدیجه
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
@sheydayiiiii
#قسمت_هفتم
#فاطمه_بنت_اسد_سلام_الله_علیها
#مادر_عشق
#کاهن_معبد .
.
روزى حضرت فاطمه بنت اسد مادر على (علیه السلام )
با عده اى از زنان قریش نشسته بود در این حال پیامبر با چهره نورانى خود ظاهر شدند در حالى که یکى از کاهنان پشت سر آن حضرت مى آمد
.
و آن حضرت را زیر نظر داشت و به دقت او را نگاه مى کرد .
.
وقتى پیامبر نزد آن زنان رسیدند کاهن از آنان درباره حضرت پرسید.
.
.
آنان گفتند: این محمد است ، صاحب شرف عظیم و فضیلت شامخ است .
کاهن آنچه از منزلت حضرت مى دانست به آنان گفت
.
و درباره آینده آن حضرت و پیامبریش و مقام بلندى که به آن دست خواهد یافت به آنان بشارت داد سپس اضافه کرد:
.
.
در بین شما آن بانویى که پیامبر را در کودکى پرستارى کرده است بزودى همین پیامبر فرزند این زن را پرستارى مى کند
.
.
که هر دو از یک ریشه اند.
.
او را به اسرار و صحبت خود مخصوص مى گرداند و یگانگى و برادرى خود را با او قرار مى دهد
.
.
فاطمه بنت اسد به کاهن گفت :
.
.
منم آنکه از او نگهدارى کرده ام . من همسر عموى او هستم که به آینده او امید دارد و منتظر است
.
.
کاهن گفت :اگر راست مى گویى بزودى پسرى عالم ، و مطیع پروردگار و عالى مقام به دنیا مى آورى که نام او سه حرف است .
.
او در همه امورش پیرو این پیامبر است و در همه امور کوچک و بزرگ او را یارى مى کند
.
.
پریشانى ها را از او مى زداید... .
.
و پسر تو که جانشین اوست پیامبر را بعد از رحلتش در حجره اش دفن مى کند
.
.
#مادر_علی
#یعصوب_الدین
#امیر_المومنین
#علی_بن_ابیطالب
#فاطمه_بنت_اسد_سلام_الله_علیها
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#قاهر_العدو_والی_الولی_عشق_فاطمه_مرتضی_علی
#قاهر_العدو
#والی_الولی
#یا_مظهر_العجائب_یا_مرتضی_علی
#یا_مظهر_العجایب
#ام_المومنین_خدیجه
@sheydayiiiii
#قسمت_هشتم
#مادر_عشق
#خواب_عجیب
.
.
فاطمه بنت اسد مى گوید: آن روز درباره سخن آن کاهن فکر کردم و شب همان طور در خواب چنین دیدم :
.
.
که کوههاى شام به حرکت درآمده و پیش مى آمدند در حالى که پوششى از آهن بر روى آنها بود،
.
و از داخل آنها صداى وحشتناکى برمى خاست . کوههاى مکه نیز به حرکت درآمده و به استقبال آنها رفتند و با همان صداى وحشتناک جوابشان را دادند.
.
.
منظره وحشت آورى بود و آن کوهها مانند شتر رم کرده و در هیجان بودند
.
.
کوه ابوقبیس مانند اسب به حرکت درآمده بود و قطعات آن از راست و چپش مى افتاد .
.
و مردم آنها را جمع مى کردند.
من نیز همراه مردم به جمع کردن پرداختم و چهار شمشیر و یک کلاه خود آهنین طلاکوب شده برداشتم
.
.
همینکه وارد مکه شدم یکى از آن شمشیرها در آب افتاد و به قعر آن رسید
.
و سپس به آسمان بالا رفت دومى آن هم مستقیم به آسمان رفت و سومى به زمین افتاد و شکست و چهارمى از غلاف بیرون کشیده و در دست من ماند.
.
.
من آن را بدست گرفته و مى چرخاندم که ناگاه آن شمشیر به بچه شیرى تبدیل شد
.
.
و سپس به شیر مهیبى مبدل گردید .
.
و از دست من خارج شد و به سوى کوهها به راه افتاد و همچنان پستى و بلندى هاى آن را در مى نوردید.
.
.
در آن حال مردم از او مى ترسیدند و از او حذر مى کردند
.
.
که ناگهان محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و دست در گردن او انداخت و مانند آهوى مهربان با او همراه شد.
.
.
آنگاه من از خواب بیدار شدم در حالى که مرا لرزه گرفته بود و به وحشت افتاده بودم در پى تعبیرکنندگان خواب خود رفتم تا آنکه یکى از آنها خواب مرا، به من خبر داد او در تعبیر چنین گفت :
.
.
تو چهار فرزند پسر و بعد از آنها دخترى بدنیا مى آورى یکى از پسران تو غرق مى شود و دیگرى در جنگ کشته مى شود .
و آن دیگر مى میرد و نسل او باقى مى ماند ولى چهارمى آنها امام مردم مى شود .
او صاحب شمشیر و حقیقت است او صاحب فضیلت و مقام والا است او پیامبر مبعوث شده را به بهترین وجهى اطاعت مى کند.
.
فاطمه بنت اسد مى گوید: این رویا همچنان در ذهن من بود تا خداوند سه پسر به من عطا کرد: عقیل و طالب و جعفر سپس به على (ع) حامله شدم .
در آن ماهى که على (ع) را به دنیا آوردم در خواب دیدم عمودى از آهن از وسط سر من جدا شد و در هوا به حرکت درآمد تا به آسمان رسید و سپس به سوى من بازگشت .
.
در خواب پرسیدم : این چیست ؟ به من گفته شد:این قاتل اهل کفر و صاحب پیمان پیروزى است
.
.
حمله او شدید است و از ترس او به وحشت درمى آیند
.
او کمک پروردگار براى پیامبرش و تاءیید او بر علیه دشمنش مى باشد
@sheydayiiiii
#قسمت_نهم
#فاطمه_بنت_اسد_سلام_الله_علیها
#مادر_عشق
#ولادت_امیر_المومنین .
.
به جرأت مى توان گفت كه بزرگ ترين سعادتى كه نصيب ابوطالب و همسر باوفايش فاطمه بنت اسد (س) گرديد، تولّد اميرالمؤمنين على (ع) بود.
.
.
ماجراى تولّد على (ع)، آن يگانه مولود كعبه، به قدرى زيباست كه بيشتر منابع روايى و تاريخى آن را به شكل واحدى ذكر كرده اند.
.
.
ميلاد اين يگانه مولود عالم هستى به همراه خود، واقعه شگرف شكافتن ديوار كعبه را به همراه داشت.
.
.
اين شكاف در كنار دربى كه به باب المستجار معروف بود، ايجاد شد.
.
.
اين قضيه بعد از واقعه حمله فيل سواران كه منجر به نابودى آنها شد،
.
مهم ترين واقعه اى بود كه عرب به چشم خود ديده بود.
.
يكى از كسانى كه اين قضيه را نقل كرده، ابن قعنب است كه از دوستان عباس بن عبدالمطلب بود.
.
.
وى مى گويد:
به همراه عباس و جمعى ديگر، در كنار خانه كعبه
نشسته بوديم.
.
ناگاه زنى را ديديم كه با شدّت و اضطراب، نزديك باب المستجار شد.
.
.
وى فاطمه بنت اسد، همسر ابوطالب بود كه در مقابل باب المستجار ايستاده و در حالى كه دست هاى خويش را به سمت كعبه دراز كرده بود، گفت: .
.
پروردگارا، من به تو و پيامبران و كتاب هاى ايشان و همچنين به كلمات جدّم ابراهيم خليل كه بانى اين خانه است، ايمان دارم
.
.
پس به حقّ جدّم ابراهيم و به حقّ اين خانه اى كه بنا كرد و به حقّ كودكى كه در رحم خويش دارم، اين وضع حمل را بر من آسان گردان.
.
.
ابن قعنب مى گويد:
ناگاه همه ديدند كه ديوار كنار باب المستجار شكافته شد و فاطمه بنت اسد (س) به درون كعبه رفت و آن قسمت به طور شگفت انگيزى دوباره به هم وصل شده و فاطمه (س)، داخل كعبه قرار گرفت.
.
.
اين خبر در مكه پيچيد و همگان به سمت كعبه آمده و با توجه به آگاهى اى كه از خاندان عبدالمطلب (ع) و ايمان طايفه حنفا- كه بر آيين حنيف و شريعت فطرى حضرت ابراهيم (ع) عمل مى كردند- داشتند و اينكه به بصيرت و صحّت عمل فاطمه بنت اسد (س) و همسرش ابوطالب (ع) ايمان داشتند
.
.
در كنار كعبه، به انتظار نشستند. يكى از كسانى كه به اين جمع پيوست، حضرت محمد (ص) بود كه در آن هنگام، يعنى رجب سال سىام عام الفيل، در سن سى سالگى به سر مى برد.
.
.
#ادامه_درپست بعدی
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#الهم_عجل_عواقب_امورنا_خیرا
#یعصوب_الدین
#امیرالمومنین
#حیدر
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است
#مادر_علی
@sheydayiiiii
#قسمت_آخر
#فاطمه_بنت_اسد_سلام_الله_علیها
#مادر_عشق
#ولادت مولا
.
.
روز سيزدهم رجب فرا رسيد و فاطمه (س) در حالى كه نوزاد پاكى در آغوش داشت،
از خانه خدا بيرون آمد و با بيرون آمدن خود، به نگرانى و انتظار ابوطالب (ع) و عدّه ديگرى كه منتظر بودند، پايان داد.
.
.
وى رو به جمعيت كرد و فرمود: .
خداوند متعال، مرا به نعمت بزرگى كه به زنان قبل از من عنايت نكرده بود،
.
انعام نمود و سه روز در خانه خويش، با طعام بهشتى از من پذيرايى كرد و اين نوزاد را نيز به من
.
عنايت كرد و به علم غامض خويش آگاه و به نام على كه برگرفته از صفت خاصّ اعلى است
.
.
او را نام گذارى نمود.
در آن هنگام، ابوطالب (ع) با فرزندانش طالب و جعفر جلو رفتند و در حالى كه حضرت محمد (ص) همراه ايشان بود،
.
على (ع) را در آغوش گرفتند. در اين ميان، ابوطالب (ع) از همسرش فاطمه بنت اسد تشكر كرد و پيامبر اسلام به چشمان زيباى على مى نگريست
.
و با زبان حال، خداوند را بر اين نعمت بزرگ، شاكر بود.
ميلاد على (ع) با توجه به رؤياى صادقه اى كه مادرش مدتى قبل از ميلاد وى ديده بود، شادى و گرمى خاصّى به خانه ابوطالب (ع) آورده بود. .
از همان آغاز طفوليت على (ع)، علقه ويژه اى بين وى با حضرت محمد (ص) ايجاد شد؛ به نحوى كه بيشتر اوقات، با ايشان بود و اين ارتباط، هر روز بيشتر و بيشتر مى شد.
.
غروب جانسوز
ايام بيمارى فاطمه بنت اسد (س) آغاز شد
. چند روز آخر عمرش، توسط نزديكانش به ويژه عروس بزرگوارش زهرا (س) پرستارى شد. .
مادر، مونس زمان هاى تنهايى زهرا (س) و فرزند كوچكش حسن كه در آن موقع طفل يك ساله اى بود
.
مادر در بستر کنار علی و فاطمه جان داد
دقايقى بعد، على (ع) به سمت مسجد رفت و پيامبر (ص) با ديدن چشمان گريان او و مطلع شدن از قضيه فرمود:
. «فاطمه، مادر من هم بود كه در كودكى از من پرستارى و مراقبت نمود».
.
آن گاه دستور دادند كه جنازه فاطمه را، غسل دهند؛ سپس يكى از پيراهن هاى خود را به زنان دادند
.
و فرمودند كه فاطمه بنت اسد را با آن كفن نمايند
.
شخصاً بر او نماز گزارده
وى خودش در قبر فاطمه بنت اسد (س) خوابيد و خود بر او تلقين خواند و در فرازى فرمود: «بگو پسرم على امام و راهنماى من، پس از پيامبر است»
.
آن گاه كه قبر را مى پوشاندند، دست به دعا برداشت و عرضه داشت:
. «خدايا! بعد از مادرم [آمنه]، مادرم [فاطمه بنت اسد] را بيامرز»
.
#مادر_علی
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است
@sheydayiiiii
#توجیه_کربلا = دلایل نبودن با حسین (ع)
#مادر_امام_زمان = داستان نرجس خاتون
#مقصر = برداشت های ما
#دلانه = پست های دلنوشته
#برای_مادری =داستان زنان اسلام
#مادر_اب = داستان حضرت ام البنین
#قلب = قلب در قرآن
#قرآن =آیات نور
#خودت_باش =دردسر های مجازی
#شیدایی = دلنوشته های خودم . در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید
#ابر_عاشق =داستان حضرت رباب
#مادر_عشق = فاطمه بنت اسد
#مسیح_لبنان = امام موسی صدر
#امام_دلها = امام خمینی
#استوری
#ترس = نا شناخته ها
#مادر_ارباب_ما = خطبه فدک
#خطبه_فدکیه
#شقشقیه
#آقا_سید
#شیدایی
#شیخ_شهید = شیخ فضل الله نوری
#توجیه_کربلا = دلایل نبودن با حسین (ع)
#مادر_امام_زمان = داستان نرجس خاتون
#مقصر = برداشت های ما
#دلانه = پست های دلنوشته
#برای_مادری =داستان زنان اسلام
#مادر_اب = داستان حضرت ام البنین
#قلب = قلب در قرآن
#قرآن =آیات نور
#خودت_باش =دردسر های مجازی
#شیدایی = دلنوشته های خودم . در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید
#ابر_عاشق =داستان حضرت رباب
#مادر_عشق = فاطمه بنت اسد
#مسیح_لبنان = امام موسی صدر
#امام_دلها = امام خمینی
#استوری
#ترس = نا شناخته ها
#مادر_ارباب_ما = خطبه فدک
#خطبه_فدکیه
#شقشقیه
#آقا_سید
#شیدایی
#شیخ_شهید = شیخ فضل الله نوری
#جمکران
#شبهات_مهدوی
#خطبه_سقا
#نَم_ی_از_دریا
#خاطره_اربعین
#